این اسلام مزاحم!
بعضی مسئولان روی شان نمی شود بگویند با اسلام نمی شود حکومت کرد. در باطنشان به این رسیده اند که حکومت منهای دروغ و جعل و تبعیض و... امکان ندارد، اما خب گفتنش دردسر دارد. حداقل یک دردسرش این است که نمی توان دهان منتقد را به بهانه مخالفت با اسلام و انقلاب بست.
به پادوهای امنیتی وابسته شان یاد می دهند که اصل با سازمان است، حرف، حرف تشکیلات است، مأموری و معذور به تو چه که خدا چه می گوید؟ معیار انقلاب و اسلام چه بوده؟
این عقیده را منافقین هم داشتند، سازمان یعنی خدا. حالا امیرالمومنین فرمود مأمور مسئول است نه معذور برای بالای منبر خوب است و لای قفسه های کتابخانه.
نه بانکداری را اسلامی می کنند نه اشرافیت را تقبیح و نه دنبال عدالت اجتماعی و آموزشی و اقتصادی هستند و نه...
شبکه سینمای خانگی و مناطق به اصطلاح آزاد اقتصادی نیز ابزاری است هم برای پول در آوردن هم برای عادی سازی گناه و ترویج تدریجی آن. این فقط دشمن نیست که دنبال اندلس سازی ایران است. بعضی مسئولانی که در باطن معتقد به توانایی اسلام در اداره حاکمیت نیستند و آن را در تضاد با منافعشان می بینند هم دین را مزاحم حکمرانی خود می دانند. مردم اگر به مبانی دین رجوع کنند مقابل رانت و شکاف طبقاتی و غارتگری و... سکوت نخواهند کرد؛ اما اگر نئشه و شهوتی باشند شل و ول و بی خیال و بی رمق خواهند بود.
چنین است که می بینید خانمی که دختر شهید است و اهل قلم و فضل و بیان به جرم امر به معروف چنان بازخواست می شود که تاب شکسته شدنش حرمتش را نداشته و دچار عارضه مغزی میگردد، طلبه ای که در اجتماع حامیان حجاب و مبارزه با فساد اقتصادی سخنرانی داشته بارها احضار و زندانی میشود اما از انصاری ها و اکبر طبری و مصطفی نیاز و بابک زنجانی گرفته تا مروجان سازمان دهی شده کشف حجاب دارند صاف صاف دارند می چرخند و به ریش ملت می خندند.


