اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

۶۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حقوقهای نجومی» ثبت شده است

در حاشیه گرانی های ناتمام

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۳ آبان ۱۴۰۴، ۰۷:۱۷ ق.ظ

دولت گفت حالا که شما این قدر خرید؛ بخاطر حجاب و چند سانت پوشش مو می ریزید به خیابان و این همه کشتار و فاجعه راه می اندازید عیبی ندارد ما هم کوتاه می آییم خوشحال باشید که پیروز شده اید، عوضش تا میتوانیم همه چیز را گران می کنیم نفس همه جامعه را می بریم شما هنوز خوشحالید که در کشف حجاب پیروز شده اید. حتی شاید فیلتر شکنها را هم برداریم. دیگر حسابی سر کیف می آیید. به جای روسری برایتان تو سری به ارمغان می آوریم. بازار را به حال خودش رها می کنیم، ارزهای صادراتی را به جیب نور چشمی ها روانه می سازیم، بار کسری بودجه دولت روی دوش شما. هر روز گرانی پشت گرانی. تا شما باشید دنبال مطالبه عناصر چهار درصدی شکم سیر جفتک زن ضد انقلاب راه نیفتید و شورش به پا نکنید تا شما باشید که به جای اعتراض به مشکل رانت و بی کاری و فساد بانکی و معضل تبعیض و شکاف طبقاتی و بی عدالتی، بازیچه بالاشهری های بی قید هوسران قرار نگیرید.

این وسط بچه های حزب اللهی نسل عجمیان هم که مرغ عروسی و عزان. هم به بی حجابی و فحشا معترضند هم به رانت و حقوقهای نجومی و فساد اداری و اختلاس و بی کفایتی مسئولان. زیر بار گرانی دارند له میشوند. هر وقت لازم شد ذبحشان می کنیم. زیادی حرف بزنند می فرستیمشان دادگاه. جنگ و خطری هم باشد خودشان احساس تکلیف می کنند و می آیند به میدان.

 

دلسوزان انقلاب! حواستان باشد. نظام دیوانسالار دارد اعتبار نظام امت و امامت را به تاراج می برد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این حرف رییس جمهور درست است

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۰ آبان ۱۴۰۴، ۰۶:۵۱ ق.ظ

افشاگری خضریان از حکم کارگزینی احمدنیا در پتروشیمی جم - پترونگاشت |  PetroNegasht

 

از معدود حرفهای رییس جمهور که قبول دارم همین است که در روز پرستار گفت به این مضون که کارمند اضافه داریم و پرداخت حقوق و مزایا و اضافه کاری به کارمندهایی که بیکار هستند و ایضا نهادهایی که وجودشان ضرورتی ندارد اجحاف در بیت المال هست.

این را به وفور دیده ام بعضی ادارات واقعا کارمند اضافه دارند طرف خاصیتی ندارد بیکار نشسته، از زمین و زمان هم طلبکار است و منفعت بیشتری طلب می کند. البته بعضی ادارات هم کار زیاد ریخته و کارکنانش مثل نیروی انتظامی یا دادگستری و بهداشت و درمان و... فرصت سر خاراندن پیدا نمیکنند.

امیدوارم رییس جمهور فقط شعار ندهد و راهی برای پالایش نظام اداری از وجود نیروهای مازاد پیدا نماید. امیدوارم اگر واقعا نسبت به خزانه بیت المال حساس است پیرامون گزارشهایی که از حقوقهای نجومی و رانتی اطرافیانش منتشر می شود واکنش داشته باشد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ثابتی، دیالمه

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۵ آبان ۱۴۰۴، ۰۵:۳۴ ب.ظ

آرزوی امیرحسین ثابتی 11 سال پیش: می‌گفتم احتمالا یک روزی لاریجانی در وضعیت  سیاسی افول می‌کند

 

نطق امروز ثابتی و خضریان و چند نماینده دیگر از جمله قالیباف در نقد و توبیخ روحانی و ظریف و چند تن از وزرا و مجمع تشخیص و مفسدان اقتصادی، تاریخی بود و در حافظه این ملت باقی خواهد ماند. افشای فیلم اشرافی گری شمخانی و انتشار خبر بازداشت پژمان جمشیدی نتوانست فضای کشور را از نقد عملکرد جماعت غربزده و طرفدار وابستگی و مطیع آمریکا غافل و دور سازد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خیلی خوب نوشت قنبریان

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۵ آبان ۱۴۰۴، ۰۹:۴۰ ق.ظ

از دین‌سالاری مردمی تا مردم‌سالاری دینی/گلایه‌های محسن قنبریان از تضعیف  جمهوریت نظام به نام رهبری - تسنیم

 

⁉️ کدام "من زنده ام"؟!

سردار شمخانی در مصاحبه با آقای موگویی درباره نقشه ترورش توسط اسرائیل به دیالوگ فیلم پاپیون استناد کرد و گفت: حروم زاده ها من هنوز زنده ام!
در پاسخ به حواشی انتشار غیر اخلاقی فیلم عروسی دخترش در هتل لوکس اسپیناس هم همان دیالوگ را تکرار کرد: حروم زاده ها...!

من فیلم پاپیون را تا امروز ندیده بودم؛ اما این جمله (البته بدون: آهای حروم زاده ها) برایم از کسی دیگر معروف و مشهور بود.
 هردو گفتند: "من زنده ام" ؛ اما این کجا و آن کجا؟!

پاپیون تجسم فرهنگ استعماری غرب است. گاوصندوقْ زنی که به کارفرمای خود نارو می زند! مقداری از جواهرات را برای خود برمی دارد! برایش پاپوش ساخته می شود و به جرم قتل، در مستعمره گویان زندانی می شود...
بقیه فیلم تلاش چند باره برای فرار است. زنده ماندن دزدی مقابل حروم زاده بازی استعمارگرانِ گویان.
قاتل نبود؛ اما مجرم چرا!
البته تسلیم هم نمی شود و به تعبیر فیلم نمی شکند!
او هم خاطرات زندان و فرارش را منتشر می کند و کتاب پر فروش فرانسه میشود.

"من زنده امِ" دوم ، انسان انقلاب اسلامی و فرزند خمینی است.
 دختری اسیر حزب بعث در دفاع مقدس که او هم خاطرات خود را به نام من زنده_ام کتاب کرد.

شهید سلیمانی شیفته کتاب او شد و دو تقریظ برآن نوشت. اولی را در بغداد:

«خواهرم، مثل همان برادرهای اسیرت همه جا با تعصب مراقبت می کردم کسی عکس روی جلد کتابت را نبیند. و در تمام کتاب با ناراحتی و استرس بدنبال این بودم که آیا کسی به شما جسارت کرد؟
آخر مجبور شدم روی عکست را با کاغذ بچسبانم تا نامحرمی او را نبیند.
برادرت سلیمانی.»

اگر به آن خواهر گرامی جسارتی هم می شد او گناهی نداشت؛ لکن هیچ لکه خاکستری ای هم در پرونده او نبود؛ حتی ناخواسته!
 این از نامه دوم سردار دلها معلوم است:

«خواهر خوبم. در آن اسارت، اسارت را به اسارت گرفتی!
سعی کن در این آزادی اسیر نشوی
انشالله کتابت را به همه زبان ها ترجمه می کنم تا همه بدانند زینب بنت رسول الله چگونه بوده است وقتی کنیز او معصومه [ی آباد] اینگونه #معصوم بوده است.
به تو بعنوان خواهرم، بعنوان معرف دختر مسلمان شیعه، معرف ایران اسلامی، معرف تربیت خمینی افتخار می کنیم.
حقیقتا شگفت زده شدم و هزاران بار به تو و دوستانت مرحبا گفتم».


این فرق انسان انقلاب اسلامی و مولود غربی است.
نمیدانم چرا دلم می خواست رزمنده و فرمانده دفاع مقدسِ اول و مجروح دفاع مقدسِ ۱۲ روزه، "من زنده امِ" دوم را از خود و زندگی اش نشان می داد نه دیالوگ "آهای حروم زاده ها من هنوز زنده امِ" یک متقلبِ مظلوم!
 سزاوارتر بود شمخانی معرف تربیت خمینی باشد؛ نه پاپیونِ غرب وحشی!

در تقابل با دشمن، مثل معصومه آباد ماندن یا خدای نکرده مثل پاپیون شدن، دو اثر متفاوت بر مردم و جامعه دارد:
اولی فقط کتابش را نمی خوانند، پای آن راه و مسلک همراهی و مقاومت هم می کنند!
پاپیون را ولی همان فرانسوی ها هم فقط کتابش را می خوانند و فیلمش را می بینند؛ اما راه و رسمش، مکتبی نمی شود و مقاومتی را تقویت نمی کند!
انقلاب اسلامی، آدمش اولی است نه دومی!

✍🏻 محسن قنبریان ۱۴۰۴/۷/۲۹
☑️ @m_ghanbarian

  • سیدحمید مشتاقی نیا

باز هم کالا برگ پرید

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۳ آبان ۱۴۰۴، ۰۷:۰۹ ق.ظ

معرفی فیلم وسترن جدید و قدیمی؛ بهترین‌ های ژانر فیلم کابویی

 

موضوع فقط کالا برگ نیست. این چندمین بار است که دولت از جیب مردم چاله چوله هایش را پر میکند حاضر نیست از حقوقهای نجومی و سفرهای غیرضروری و مأموریتهای دلاری نورچشمی ها بزند. کالا برگ مهرماه پرداخت نشد. چند بار دیگر هم دولت از این کارها کرده بود. نکته این جاست چرا صدایی از نمایندگان مجلس شنیده نمی شود؟ چرا رسانه ها ساکتند و از حقوق مردم دفاع نمیکنند؟ دولت رییسی یا احمدی نژاد یک روز پرداخت یارانه دیر می شد چه الم شنگه ای راه می افتاد؟ چرا مردم باید بازنده وفاق و تقسیم غنائم صاحبان قدرت باشند؟ موضوع فقط کالا برگ نیست. توزیع کالا برگ یک مصوبه قانونی است. دولت نه در بحث حجاب و عفاف نه در بحث استعلام از نهادهای امنیتی برای انتصاب مسئولان نه در به کارگیری مدیران دو تابعیتی در مشاغل حساس نه در موضوع ساخت مسکن و اجرای برنامه هفتم و... تابع قانون نیست. چطور انتظار دارید وقتی مسئولان ما قانون شکن هستند مردم تابع و ملتزم به قانون باشند؟ این کجراهه عاقبتی جز بلبشوی جامعه و اوضاعی بدتر از همگسیختگی اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی خواهد داشت که امروز نمونه هایی از آن را در رها شدگی بازار و گرانی روزانه اجناس و افزایش بی بند و باری های اخلاقی مشاهده می کنید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دستهای خالی، مغزهای خالی تر!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱ آبان ۱۴۰۴، ۰۹:۳۹ ق.ظ

کاریکاتور/ ضرغامی تی وی!

 

ایستاده بود جلوی فروشگاه، انگار خشکش زده باشد، چند دقیقه ای مات شده بود و قیمتها را نگاه میکرد. خانم باردارش هوس ماهی کرده بود. پولش نمی رسید. قیمتها جهش پیدا کرده بود. آن یکی می گفت پسرش بیمار است، دکتر گفت جگر کباب کنید بدهید به خوردش، نداشت و نتوانست. یکی بخاطر هشتصد هزار تومان قسط عقب افتاده مجبور شد به دیگری رو بزند، جوابی نگرفت. رفقا بعد از ظهرها می زنند توی کار اسنپ. اجاره خانه ها سرسام آور است و اگر به اول ماه نرسند باید اثاث را جمع کنند از قم بروند. بعضی هم که ماشین و موتور ندارند شده اند نگهبان مجتمع های مسکونی. آقا اشاره کرد همینها اولین هایی بودند که ته مانده طلاهای همسر را با رضایت او به غزه و لبنان هدیه دادند. سیل و زلزله بشود همین ها اولین هایی هستند که خودشان را می رسانند. گروههای جهادی را همینها تشکیل میدهند. دفاع از حرم بود همینها پیشتاز بودند. جایی کار خیر است به اندازه وسعشان کمک می کنند. دوست و دشمن شبهه می اندازد همینها می روند جواب می دهند. ایام تبلیغ در سخت ترین شرایط اسکان، آواره کوره راههای دورافتاده و پرت، دور از خانواده و دلتنگ، عشقشان است قدمی برای اسلام بر دارند. فک و فامیل و دوست و آشنا گیر و گور مالی دارد یاد آنها می افتند. فحش و تهمت را همینها می خورند. چاقوی جفای خصم، سهم همینهاست که برای خدا قدم بر میدارند. البته آقای اعرافی لطف کرده اند نامه زدند که زین پس کشته های روحانیت و مبلغین، شهید به حساب بیایند! همین بچه ها از حقوق مردم دفاع کرده و فریاد عدالتخواهی سر داده و به سیصد جا باید جواب پس بدهند.

امثال ضرغامی را نه دشمن داخلی می زند نه دشمن خارجی. اجنبی کسی را می زند که از وجودش احساس خطر کند. امثال ضرغامی چقدر حقوق می گیرند؟ بار چند نسلشان را بسته اند و حالا برای بیشتر دیده شدن هر از گاه لگدی به سمت دین پرت می کنند؟ نمی توانند دو روز مثل طلاب و با شهریه اندک آنها زندگی کنند. سالها بر اریکه مدیریت فرهنگ و سیاست چنبره زده و هیچ خاصیتی نداشته اند و به جای پاسخگویی در برابر قصورهایی که داشته اند زهر نیش حقد و آروغ روشنفکری و جفتک شکم سیری شان را حواله می کنند.

ایام فتنه 88 یادداشتی منتشر کردم با عنوان حلال خوری و حرام خوری در فتنه. نوشتم آنهایی که از دستگاه جاسوسی غرب حقوق گرفتند و فتنه به پا کردند نوش جانشان! در ازای پولی که گرفتند کار کردند؛ اما حرام باد پول و بودجه و حقوقهایی که در حلقوم خواصی رفت که به جای خدمت، از پشت به اسلام و انقلاب خنجر زدند.

شما در تمام این سالها کجا دیده اید دو تا حرف پخته و عمیق فرهنگی از ذهن و زبان ضرغامی تراوش کند؟ چه ایده و حرف تازه و راهگشایی داشت؟ این چه وضعی است که آدمهای پخمه و سبک مغز به صرف وابستگی های سیاسی و جناحی به راحتی بالاترین مناصب اریکه قدرت را غصب می کنند؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

همه شرمنده خون شهداییم

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۳۰ مهر ۱۴۰۴، ۰۵:۳۴ ق.ظ

اشتباه کردم این چند روزه هم کتاب بلیت بهشت را خواندم هم هر شب پسران هور را تماشا کردم به خصوص قسمت آخرش را که سه بار دیدم و حسابی به هم ریختم. بدتر اینکه همزمان اخبار سیاسی روز را هم دنبال نمودم و به مرز آشفتگی رسیدم.

ننگ و نفرین شهدا بر مسئولانی که به خاطر دو روز بهره مندی بیشتر از چرب و نرم دنیا چوب حراج بر ارزشها زدند. اشرافی گری، تجمل پرستی، شکاف طبقاتی، تبعیض، فساد اقتصادی و اخلاقی، سبک زندگی غربی و... جفای به آرمانهای شهداست. از حجاب تا معیشت و بانکداری و آموزش و فرهنگ و قضا و... به ریش عدالت خندیدند. برای اهتزاز پرچم اسلام خیلی زحمت کشیده شد اما سیاسیون کثیف چپ و راست همه چیز را بازیچه مطامع خود و خانواده و باندهای فسادشان قرار دادند. همه قوانین و احکام به حال خود رها گردید و نصه و نیمه بعضی ها اجرا شد. دانه درشتهای مفسد آزادند اما ضعفا در بند کشیده می شوند. عدالت اجتماعی به سخره گرفته شد. رانت و حقوقهای نجومی آه از نهاد مردم بلند ساخت. صنعت و اقتصاد و بانک و گمرک در چنبره مافیاست. فرهنگ و ارزشهای غیر دینی و غیر ملی رسما رواج پیدا کرده. به نفع مسئولین است نهج البلاغه نخوانند، به نفع مسئولین است دم از شهدا نزنند. یادگار حسین بن علی است که فرمود لقمه ها و پولهای حرام نمیگذارد حرف حق بر دل اثر کند.

و این جمله آیت الله جوادی چقدر زیباست: ظاهر مردم، باطن مسئولان است

تنها دلخوشی ما به این نظام شبه جمهوری شبه اسلامی همین کل کل با آمریکا و اسرائیل است. البته این یک ویژگی ممتاز را هم خواص چپ و راست تلاش دارند با انزوای مشی رهبری به حاشیه برانند که امیدوارم تا مدتی نتوانند. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اختلاس مهم است؛ اما مردم مهم تر!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۸ مهر ۱۴۰۴، ۰۷:۱۲ ق.ظ

آمریکا محمدجواد ظریف وزیر خارجه رژیم ایران را در فهرست تحریم‌ها قرار داد |  خبر نامه شب تاب

 

محمدجواد ظریف در آخرین اظهار نظر خود آنهم در شرایطی که هنوز وضعیت جنگی در منطقه حکمفرماست گفت: موشک مهم است، اما مردم مهم تر!

خب این موشکها هم برای همین مردم است و ضامن سلامت و منفعت و کرامت همانهاست. مبنای فکری ظریف کاملا مشخص است. صدها بار در گفتار و عمل ثابت کرده که اعتقادی به تقابل با آمریکا و اسرائیل (آرمانهای انقلاب) ندارد و معتقد است زندگی بهتر در گرو اطاعت پذیری از استکبار قرار دارد. موشک نداشته باشیم می توانیم یک ساندویچ همبرگر بیشتر بخوریم. به ظریف خرده ای نیست. خیلی ها نگاهشان فراتر از نوک بینی نمی رود و دلباخته غرب و سرباز نظام سرمایه داری هستند. تعجب از مسئولان ارشد لشکری و کشوری است که چرا همچنان در جلسات خود از وی مشورت گرفته و جالب آنکه به رغم شناخت مبنای فکری او که مخالفت با فرهنگ مقاومت است تحت تأثیر افکارش قرار میگیرند!

نکته بعد اینکه بودجه های کشور دو بخش دارد. یک بخش کوچکش می رود برای امور نظامی که ثابت شد در موشک سازی و پرتاب ماهواره و تسلیحات دفاعی هوایی و زمینی و دریایی دستاوردهای خوب و قابل اعتنایی داشته و داد دشمنان را درآورده است. قسمت اعظم بودجه ها برای امور جاری کشور هزینه می شود که متأسفانه بخش قابل توجهی از آن به راحتی هدر می رود. چرا امثال ظریف در قبال ضررهای هنگفتی که پرونده کرسنت به ملت تحمیل کرد جانب مردم را نگرفت؟ چرا در قبال ظلمی که بانکها یا گمرک یا صنعت خودروسازی به ملت تحمیل میکنند صدای او در نمی آید و دم از مردم نمی زند؟ چرا او اینقدر هوای رفقایش دارد و قصور در کمبودها و عقب ماندگی های معیشتی را جدا از عملکرد کانونهای قدرت و ثروت و همپالکی های غربگرای خویش که از قضا بدجوری دستشان در پرونده های مفاسد اقتصادی و حقوقهای نجومی و رانت خواری و... آلوده است دانسته و صرفا تسلیم در برابر غرب را راه پیشرفت کشور می داند؟ ظریف نمیخواهد سکه هایی که بابت کلاه گشاد برجام و تتمه فریبنده فرانچسکو از جیب مردم به چنگ آورده به آنها بازگرداند؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بیت الحال

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۸ شهریور ۱۴۰۴، ۰۶:۲۲ ق.ظ

شایعه چیست؟ - دیدبان رفتار سازمانی

 

خانواده رییس یکی از مراکز درمانی بابل مقیم اروپاست؟ این بابا هر فرصتی میرود به آنها سر می زند و بر می گردد؟ حتی وقتی سانحه ای هم برای آن مرکز اتفاق افتاد وی در خارج از کشور به سر می برد؟ درآمد مدیر یک مرکز درمانی مگر چقدر است که میتواند خانواده اش را در اروپا با هزینه های بالا مدیریت نماید؟ اگر وزارت بهداشت پول ندارد و برای تجهیز مراکز درمانی دم به ساعت کاسه التماس مقابل خیرین دراز می کند از کجا می آورد به مدیران رده پایین خود اینقدر حقوق می دهد؟ 

این شایعه الان در فضای مجازی شهرستان بابل پخش است و کسی به آن جواب یا واکنشی نشان نداده که طبعا منجر به تقویت بدبینی و شبهه در بین مردم خواهد شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آبی تر از آسمان

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۹ شهریور ۱۴۰۴، ۰۹:۲۵ ق.ظ

باید مقابل حاج‎ حسن حسین‎زاده و امثال او شرمنده باشیم - ایسنا

 

چند روز پیش داشتم پیاده می آمدم به سمت خانه که چشمم افتاد به جوانی شبیه مازیار بیژنی. شبیه که نه خودش بود. با تعجب صدایش زدم و او هم از دیدن من غافلگیر شد. نزدیک به یک ساعت ایستادیم به خوش و بش و از هر دری سخنی گفتن. این از هر دری سخن گفتن، بحث را کشاند به برادرش شهریار که الان استاد دانشگاه است و دانشمندی نخبه، بعد در ادامه اش رفت سمت ابوترابی خدا رحمتی و کاروان پیاده مشهد و خسروی و خاطره ای از یک فرد عصایی و همینطوری بحث رفت طرف حاج حسن حسین زاده که تازه از آقا مازیار شنیدم به رحمت خدا رفته است. چند دقیقه ای در وصف حالات معنوی او گفتگویی کردیم.

یکی دو روز بعد لا به لای کتابهای پستی نمایشگاهی نخوانده ام کتاب کوچکی را کشیدم بیرون برای خواندن به نام "آبی تر از آسمان" که دیدم از قضا پیرامون شخصیت همین حاج حسن آقای حسین زاده است؛ رحمت الله علیه. ده سال پیش به برکت مرارتهای جانبازی اش به شهادت رسید.

حاج حسن نه سال در زمان شاه زندانی بود. نزدیک به پنج سال هم بعد از انقلاب در غل و زنجیر حزب بعث اسیر بود آن هم با پیکری زخمی و نزدیک به فلج. همه مبارزان قدیمی از مقام معظم رهبری تا مهندس بازرگان او را می شناختند. هیچ سهمی از سفره انقلاب بر نداشت. در خانه پدری نشست و تا آخر عمر خودش را بدهکار نظام و شهدا می دانست.

دائم الصوم و دائم الذکر و دائم الوضو بود. به قول دوستانش ولع عبادت داشت. سیر نمی شد این بشر از یاد خدا و عبادت در خلوت شام و سحر. من سالهای سال است در حوزه و دیگر محیطهای معنوی حضور داشته ام. این ولع عبادت را در وجود هر کس حتی بعضی علما هم نمی توان پیدا کرد. کتاب آبی تر از آسمان خیلی کوتاه و اشاره وار به زندگی حاج حسن پرداخت. نمیدانم آیا کسی دیگر قدمی بزرگتر برای معرفی او برخواهد داشت یا نه؟ دوست دارم تاریخ بداند در دل این انقلاب و جنگ، در میدان مبارزه و سلاح و جهاد و شهادت، انسانهایی درخشیدند که جان مایه معنوی درونشان در وجود عرفا و سلکای منزوی و تارک دنیا نیز یافت نمی شد. ره صدساله ای را در پرتو عمل خالصانه به آموزه های مکتب وحی، یک شبه طی نمودند که از عهده هیچ صوفی و درویش و زاهد گوشه نشینی بر نمی آمد. حاج حسن با آن تن نحیفش به اردوهای راهیان نور می رفت، به جمع های دانشگاهی و خوابگاهها می رفت، هر جا مشکلی بود چه فکری و اعتقادی و فرهنگی و چه معیشتی و اداری خودش را می رساند و در حد توان قدم بر می داشت و گره از کار می گشود. نورانیت و صفای باطنش در دلها اثر می کرد و عطش معنویت و خلوت با معبود را در جانها می افروخت. افتخارم این است در مسیر پیاده روی عرفه چند قدمی را هم دوشادوش این مرد خدا برداشتم. دلخوشم شاید به لطف و عنایت شهدا آن دنیا نیز چند صباحی توفیق همراهی با اولیای گمنام الهی نصیبم گردد، ان شاءالله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

در حاشیه تغییر موقت مکان فرمانداری بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱ شهریور ۱۴۰۴، ۰۶:۳۹ ق.ظ

می گویند بودجه نیست، مردم هم گرسنه اند، اما یکهو حدود صد نفر از دوستان و بستگان را بی ضابطه در شهرداری استخدام می کنند. ساختمان فرمانداری بابل مگر چند سال قدمت دارد؟ چه شد که یکهو به فکر تعمیر و تغییرات داخلی اش افتادند؟

فرماندار  بابل البته بر خلاف استاندار حاشیه ساز مازندران، جوان خوب و سالمی است اما تغییر مکان فرمانداری حرف و حدیثهایی را برایش به دنبال داشته است. عده ای می گویند اساسا مکان جدید داخل یک محله است که تردد و حتی پارک خودرو باعث ایجاد مشکلات متعدد برای اهالی و یا مراجعان می شود. عده ای هم می گویند مکان جدید یک مدرسه نوسازی شده است و با توجه به کمبود مدرسه و وقفی بودن زمین، این تصمیم مصداق غصب است و...

خب این بحثها که قطعا به نتیجه نمیرسد. خیلی از مشکلات مردم مثل ترافیک سرسام آور و وضعیت زباله هم سالهاست که روی زمین مانده و به نتیجه نرسیده است. اما چون بحث غصب به میان آمد بد نیست یادآوری این نکته که بدترین مصداق غصب در مملکت، غصب مشاغل و مسئولیتها توسط آدمهای بی صلاحیت و دست و پا چلفتی است. امروز ایران عزیز که امید مسلمانان و آزادی خواهان جهان است به واسطه مدیریت ضعیف و بی برنامه بعضی مسئولان ناکارآمد که بعضا در حد عضو علی البدل شورای زادگاهشان هم نیستند اما در پرتو بازی های غلط سیاسی نهادهای مهندسی به بالاترین مراتب مدیریتی یا تصمیم سازی کشور رسیده اند با قطع برق و تعطیلی مکرر و آشفتگی بازار و ... دست و پنجه نرم می کند. قبل از اماکن غصبی باید یک فکری هم به حال آزادسازی میزهای غصبی نمود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک وقت هوس عوامفریبی نکنید!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۳۱ تیر ۱۴۰۴، ۰۶:۴۱ ب.ظ

اشرافی گری :: اشک آتش

 

بعد از نصب تصویر بی حجاب یکی از بانوان شهید جنگ اخیر در پشت سر رییس جمهور، حالا دکتر ولایتی در جایگاه مشاور رهبری این توییت مشکوک را منتشر نموده است:

"حفظ انسجام ملی مورد تاکید رهبر معظم انقلاب می‌تواند شامل تغییر برخی رویکردهای اجتماعی حاکمیت و محور قراردادن رضایت مردم، به گونه‌ای که برای آن‌ها ملموس باشد. مردم خود را اثبات کردند و اکنون نوبت مسئولین است. شیوه‌های منقضی شده دیگر پاسخگوی جامعه پس از جنگ نخواهد بود."

 

منظور از رویکردهای اجتماعی حاکمیت چیست؟ تجربه بازی های انتخاباتی ثابت کرده که تغییر در رویکردهای اجتماعی از منظر سیاسیون منحصر در آزادی پوشش و رفع فیلترینگ و رقص و آواز بوده که بیشتر جنبه عوامفریبی دارد تا خدمت به جامعه.

اگر واقعا قرار است تغییری در رویکردهای حاکمیتی دیده شود بهتر است این تغییر در جنبه عدالت اجتماعی و قضایی و اقتصادی و رفاهی صورت بگیرد. دولت طرح مشخصی برای تأمین مسکن و اشتغال و ازدواج و... ندارد. شکاف طبقاتی و رانت و ویژه خواری و حقوقهای نجومی و اشرافی گری و تجمل پرستی باعث آزار و بدبینی مردم به لایه هایی از حاکمیت شده است. بانکها در خدمت دلال بازی و سرمایه داری هستند نه کمک به مردم و محرومان. فقدان شایسته سالاری در بعضی انتصابها موجب رنجش و ناامیدی مردم می شود. نهادهای امنیتی نباید وقتشان را برای حفظ میز مسئولان هدر بدهند. عدم ساماندهی به پرونده دانه درشتهای مفاسد اقتصادی از بانک دی و آینده گرفته تا کرسنت و فولاد مبارکه و... مفهوم عدالت را به سخره گرفته است. آقازاده های مسئولان کجا به خدمت سربازی می روند؟ چرا هیچ دولتی حریف بانکها و گمرکات و خودروسازها نمی شود؟ چرا جامعه به سمت پیری و فرسودگی و انقطاع نسل می رود و مشوقها برای فرزند آوری که باید از منظر یک اصل ملی و استراتژیک به آن نگریسته شود تا کنون ضعیف و بی فایده بوده است؟ دامن زدن به فرهنگ مصرف گرایی و بی تفاوتی در قبال هویت ستیزی فرهنگی، باعث حس فقر و یا خودباختگی و طبعا گسست نسلها شده است. در برقراری عدالت آموزشی مشکل داریم. نظام اگر میخواهد رضایت اجتماعی را جلب کند یکبار دیگر باید به اهداف و شعارهای مبنایی در شکل گیری جمهوری اسلامی بازگردد. مسئولان و خانواده هایشان باید شبیه مردم زندگی کنند. رفاه عمومی باید به یک رسالت تخطی ناپذیر تبدیل شود. الان دولت دو ماه است که سبد معیشت اکثریت مردم را پیچانده و صدایی از کسی شنیده نمی شود. بساط باندبازی و رابطه بازی و پارتی بازی و تبعیض باید جمع شود. دانه درشتهای مفسد اقتصادی از هر جناحی که هستند باید محکم و قاطع محاکمه شوند. جوان نباید از ازدواج و تأمین مخارج یک زندگی معمولی بهراسد و به امکانات اولیه تشکیل زندگی دسترسی داشته باشد. شما را به خدا با چهارتا رقص و آواز و ... مردم را بازی ندهید. نشود بچه های شما با گرگهای وال استریت برقصند و از مردم توقع داشته باشید لنگ به خودشان ببندند. شهید حسن طهرانی مقدم وقتی می دید نیروهایش ماشین خوب سوار می شوند خوشحال می شد. می گفت شأن ایرانی این است که ماشین خوب سوار شود نه پراید و پژو! 

مردم از شهرداری ها راضی اند؟ از بیمارستان ها راضی اند؟ از آموزش و پرورش؟ از دادگاهها؟...

قانون برای همه باشد. رفاه برای همه باشد. اصلاح حقیقی یعنی برقراری عدالت در همه شئون اقتصادی و اجتماعی و قضایی. اگر این کاره اید بسم الله اگر نه، عوامفریبی ممنوع. جمله معروفی آقا دارد خطاب به مسئولان که اگر میخواهید با آمریکا مبارزه کنید بیشتر کار کنید.

ایران مترقی و متعالی، خار چشم دشمنان و الگوی نهضتهای آزادی بخش و مستضعفان عالم خواهد بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این بار را با مصی موافقم!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱ تیر ۱۴۰۴، ۰۴:۰۰ ب.ظ

‫ایران سربلند - ویرگول‬‎

 

مصی علینژاد همشهری ماست متأسفانه. البته بابل ما دارالمومنین و شهری سرشار از افتخار و عزت و غیرت و حماسه و علم و ایمان است. یکی هم این وسط خائن و وطن فروش در آمده است.

حرفی را دیروز مصی زد که تاریخی است و عبرت آموز. این بار را به نوعی با فحوای کلام او موافقم. گفت اسرائیل اشتباه کرد که جنگ را آغاز کرد. ما (اپوزیسیون جیره خوار) داشتیم کاری میکردیم مردم از نظام برگردند و فاصله بگیرند؛ اما این جنگ باعث میشود که مردم دوباره طرفدار انقلاب و نظام بشوند!

راست می گوید. تهاجم فرهنگی یک جاهایی اثر گذاشته بود هم روی بعضی مسئولان هم روی بعضی از مردم. عده ای از مسئولان گرفتار تجمل گرایی و اشرافیت و رانت و باندبازی شده اند. عده ای از مردم تحت تأثیر رسانه های دشمن به خودباختگی روی آورده و دغدغه هایشان در سطح برداشتن روسری و بوسیدن در کوچه و آغوش رایگان و سلف مختلف تنزل پیدا کرده است. هیچ کدام از این اتفاقها در شأن جامعه اسلامی نیست. خیانت مسئولان ظاهرالصلاح به مبانی انقلاب و غلتیدن آنها در دامان مادیات و فساد مالی و اخلاقی و نیز گرفتار شدن لایه هایی از جامعه در منجلاب غربزدگی و خودباختگی و خودتحقیری داشت اندلس دیگر را پیش روی حکومت اسلامی ترسیم می نمود. 

جنگ تحمیلی غرب به واسطه سگ هار اسرائیلی شان یک بار دیگر باعث احیای شعائر دینی و ملی و انقلابی شد. یکبار دیگر مردم احساس کردند باید هوای همدیگر را داشته و در مقابل دشمن مشترک در صف واحد قرار بگیرند. حاکمیت هم باید حواسش را بیشتر جمع کند که فساد بعضی مسئولان باعث ضعف در تاب آوری مقابل دشمن میشود. جامعه اسلامی با این جنگ ناخواسته، به سمت اصلاحات انقلابی پیش خواهد رفت. عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد. این جنگ هم یکبار دیگر معنویت و مقاومت و روح شهادت طلبی را در مردم زنده کرد هم مسئولان را به بازنگری در عملکرد خویش فراخواند. این جنگ تا مدتها امنیت و عزت و رفاه مردم کشورمان را رقم زده و بازار وطن فروشان خائن را کساد خواهد کرد به حول و قوه الهی.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نظام دوباره ایستاد

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۰ خرداد ۱۴۰۴، ۰۶:۰۷ ق.ظ

نماهنگ «ایستاده ایم؛ تا آخرین قطره خون» | پایگاه اطلاع رسانی رجا

 

در سالهای اخیر نظام ضربات سختی را در عرصه های فرهنگی و سیاسی و امنیتی دریافت کرد. البته پاتکهایی هم داشت؛ اما عقب نشینی در بعضی مواضع باعث شد که به مرور بخشی از دوستداران نظام هم به این تلقی برسند که دوره انقلابی گری پایان یافته و دیگر عزمی برای پیشبرد اهداف و احیای شعائر وجود ندارد.

در روزهای اخیر سه خبر مهم از ممنوعیت سگ گردانی در معابر تا دستگیری پسران کاظم صدیقی و شوک اطلاعاتی ایران به اسرائیل نشان داد نظام یکبار دیگر قامت راست نموده و برخلاف گمانه زنی ها به انفعال و رکود دچار نشده است.

 برخورد با کشف حجاب و کنترل مفاسد اجتماعی و مجازی، برخورد با دانه درشتهای متهم اقتصادی مانند اطرافیان شمخانی و بانک آینده و فولاد مبارکه و... و قیچی کردن دم اسرائیل، استمرار این حرکت سازنده محسوب خواهد شد. ان شاءالله به تاریخ ثابت شود ایران اسلامی گام دوم انقلاب را به منظور تحقق مدنیت نوین دینی در گستره عالم با عزمی راسخ و خلل ناپذیر دنبال خواهد نمود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آینده نگرها!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۳ خرداد ۱۴۰۴، ۱۰:۴۴ ب.ظ

ختم انصاری

 

حالا متوجه شدید چرا در همه دولتها درباره فاسد بودن فعالیتهای مالی بانک آینده و خلق پول و تورم و تأثیر فزاینده آن بر گرانی حرفهایی زده شده و اسنادی رو میشود اما هیچکس جرأت برخورد با آن را نداشته است؟

به این تصاویر نگاه کنید. مربوط است به مجلس ترحیم بابای مالک بانک مذکور که البته خودش هم مالک هلدینگ تات بود.

 

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خودمان را نبازیم

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۳ خرداد ۱۴۰۴، ۰۷:۰۸ ب.ظ

مدتی است با بعضی افراد صاحب فکر و نظر که می نشینم این سوال را مطرح میکنم که یک دفعه چرا اوضاع چنین شد؟ بعد از سقوط بالگرد رئیسی چرا دومینوی خبرهای بد تکرار شد؟ ضرباتی زدیم بحثی نیست اما ضربات بدی خوردیم. مواضع و عملکردها قابل اقناع نیست. از بی حجابی تا دانه درشتهای متهم اقتصادی و... را رها کرده ایم. خوشحالیم که هستیم. برنامه خاصی برای کنترل و تغییر اوضاع نداریم. با آدمهای گام اول می خواهیم گام دوم انقلاب را بر داریم که جواب نداده است. ممکلت رو به تعطیلی است. انقلاب اسلامی دارد متوقف میشود.... اینهمه کربلای چهار چرا؟ کربلای پنجمان کی آغاز میشود؟ ثامن الائمه و طریق القدس و فتح المبین و الی بیت المقدس را بدون خدا نمی شد پیش برد، چرا این را در عمل فراموش کرده ایم؟

خب نظرها متفاوت است. بعضی ها تأیید می کنند و بعضی هم توجیه و ماستمالی و رفو. 

دیروز محضر اندیشمند بزرگواری بودم. حدود بیست دقیقه وقت گرفته بودم. انسانی نرم و معتدل نشان می دهد که البته معلوم شد آتشی تندتر از من دارد. سر حرف که باز شد به نزدیک دو ساعت رسید. او آغاز این دومینو را از شهادت سردار می دانست. رک و صریح هم می گفت فساد و بی عقلی باعث وضع امروز شده و برای خروج اندیشه و راهبرد انقلاب از ورطه انفعال، چاره ای جز تکاندن لایه های بالا در عرصه سیاستگذاری و استفاده از جوانهای با سواد و عاقل و پاک و دارای انگیزه نیست. فاجعه انفجار بندر را همطراز با سقوط بالگرد و ترور سردار می دانست. نمی دانم می شود روزی این حرفها را بدون عقوبت و دردسر منتشر کرد یا نه. دل دلسوختگان نظام پر از درد است. گام دوم انقلاب اسلامی نباید روی کاغذ باقی بماند، مثل چشم انداز بیست ساله ای که قرار بود در 1404 به ثمر بنشیند. ما قرار است تمدن نوین جهانی را بر مبنای مردمسالاری دینی رقم بزنیم. کو مردممان؟ کو دینمان؟ البته با منفی بافی مخالفم. منکر رویش ها نیستم. ولی احساس می شود مدتی است می دویم، عرق می کنیم ولی روی تردمیل ایستاده ایم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

در خلوت مدعیان

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۸:۰۵ ق.ظ

 

نهج البلاغه خوانی مسعود پزشکیان در حد حفظ عبارات کتاب باقی مانده است. آنچه مولا در سیرت خود داشت پرهیز از ویژه خواری و رانت و رفیق بازی و اشرافی گری بود و مقابله با فساد و تبعیض و ناراستی... بود.

همراهی نزدیکان پزشکیان در سفرهای خارجی، انتصاب افراد حاشیه دار و قانون شکن، مراوده و همکاری با محکومان اقتصادی و از همه مهمتر فقدان برنامه و درایت که شرط اصلی شارع در تصدی امور جامعه است زوایایی پیدا از رویکرد فاقد مبنا و صوری بعضی مسئولان دولت چهاردم به شمار می رود.

انتصاب استاندار متمول مازندارن که از دوستان نزدیک پزشکیان و پزشک متخصص مجاری ادرار بوده و فاقد تجربه در امور مرتبط با استانداری است یکی دیگر از مصادیق فاصله دولتمردان با مدیریت علوی محسوب می شود.

اخیراً سایت شمال نیوز متمایل به طیف محسن رضایی در مازندران، سندی را منتشر کرده که مطابق آن حدود دو سال پیش استاندار فعلی مازندران از سوی نهادهای نظارتی به دلیل سودجویی و اضافه دریافت بابت امور پزشکی محکوم شده است. به راستی امثال یونسی و دبیری و جهانگیری و زنگنه و نجفی و... که خود دارای پرونده قانون شکنی هستند چطور میتوانند سکاندار هدایت جامعه و نظارت بر حسن اجرای قانون و دفاع از حقوق عامه باشند؟ آیا آنهایی که فقر را تنها از پشت پنجره تماشا کرده اند و بار اقتصادی چند نسل خود را بسته اند انگیزه و درک درستی برای نجات مستضعفان و رسیدگی به مردم و رفع محرومیتها و ترمیم زخمهای مهلک ناشی از شکاف طبقاتی خواهند داشت؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

زیر نقاب قانون

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۵:۵۸ ق.ظ

مبارزه با فساد! عدالت اجتماعی!/ کاریکاتور – صاحب نیوز

 

قالیباف گفت: دو سوم قوانین کشور فسادزا هستند.

پیش تر مسئولان معتقد بودند در کشور فساد سیستمی نداریم. در توضیح فساد سیستمی می گفتند یعنی این طور نیست که قوانین کشور منجر به ایجاد فساد شود.

 البته دعوا بر سر فساد سیستمی یا فاسد بودن سیستم را باید نوعی وقت کشی و فرار از پاسخگویی دانست.

مهم این است که در خیلی از مسائل جاری شاهد بروز فساد هستیم. مهم این است که در خیلی از مواقع احساس می شود انگیزه ای برای مقابله با فساد وجود ندارد. از نحوه مواجهه با دانه درشتهای متهم فساد اقتصادی و بانکی و حقوقهای نجومی و رانت و شکاف طبقاتی و... که بگذریم، بحث تعارض منافع که اخیرا درخصوص علت کندی ترخیص کالا در بنادر هم دوباره مطرح شده یکی از جلوه های این موضوع شمرده میشود که در سطوح مختلف مرتبط با تولید مسکن و رونق اقتصاد و خودکفایی در صنعت و کشاورزی و... باعث عقب ماندگی کشور شده است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

محافظه کاری، قتلگاه انقلاب

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۹ فروردين ۱۴۰۴، ۰۶:۵۷ ق.ظ

کاریکاتور:: امریکایی ها کدخدای دهکده اند | خبرنامه دانشجویان ایران

 

درست نیست به بهانه فرار از تله جنگ، دانشمندان و فرماندهان جبهه مقاومت را یک به یک از دست بدهیم و سکوت کنیم. همان موقع که محسن فخری زاده را بیخ گوش پایتخت در روز روشن ترور کردند و پز دادند باید واکنش جدی نشان میدادیم که به مرور شاهد ترور دردناک دهها تن از مسئولان و فرماندهان جبهه اسلام و نقض مکرر حریم کشورمان نباشیم.

درست نیست به بهانه فرار از تله فتنه، دست از تعقیب باندهای بزرگ فساد بانکی و برخورد با دانه درشتهای متهم اقتصادی و یغماگران بیت المال و مواجهه با هنجارشکنی های اجتماعی و از هم گسیختگی بازار و... برداریم و قدم به قدم از اجرای احکام شرع عقب بنشینیم.

دور از عزت مسلمین است که دشمن را بدون جنگ و مقاومت، دست پر به خانه باز گردانند. دنیا آن قدر هم ارزش ندارد که برای حفظ جایگاه و صندلی خود هر از گاه به اسم مصلحت از یکی از شعائر و اهداف انقلاب و اسلام دست برداریم.

فتنه لزوما به معنای آشوب و اغتشاش نیست، بلکه یکی از مصادیق و وجوه آن است. اساس این تفکر که نظام بماند ولو منهای اسلام از جلوه های حتمی فتنه اعتقادی و سیاسی در ذهن و محاسبات بعضی مسئولان است.

به صحبتها و هشدارهای رهبری در سالهای 74 تا 76 درباره عبرتهای عاشورا و انحراف بعضی خواص رجوع کنید. کاش از ابتدا تلاش می کردیم حقوقهای نجومی و رانت و ویژه خواری و خوی رفاه طلبی و عافیت جویی در مسئولان و آقازاده هایشان رسوخ نکرده و شاهد شکاف طبقاتی بین آنها با مردم نباشیم. دنیا زدگی و مادی گرایی و منفعت طلبی، موریانه بد و مخرّبی برای سست نمودن پایه های حاکمیت دینی است که ضرر و خطرش بیشتر از هر نوع حمله مستقیم دشمنان قسم خورده این آب و خاک است.

 

در جهان نتوان اگر مردانه زیست

همچو مردان جانسپردن زندگیست

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ایران از دست شما سوریه می شود

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۵ اسفند ۱۴۰۳، ۰۵:۰۰ ب.ظ

کاریکاتور/ اشرافی گری و فاصله طبقاتی!!!- گرافیک و کاریکاتور کاریکاتور تسنیم  | Tasnim

 

میگویند میترسیم ایران سوریه شود. آدمهای ترسو! چرا از حجم گرانی های کمرشکن نمیترسید که ایران سوریه شود؟ مگر بابت گرانی بنزین اغتشاش نشد؟ این همه آدم کشته نشدند؟ چرا آن موقع از قانون بلاصاحب گران سازی کوتاه نیامدید؟ چرا از رانتخواری ها و اشرافی گری ها و تبعیض و باستی هیلزنشینی ها و تجمل گرایی و اسراف مسئولان و حقوقهای نجومی نمیترسید که ایران سوریه شود؟ ایران زمانی سوریه میشود که قبلش اندلس شده باشد. پوسته ای از شریعت بماند و از بی حجابی و هنجارشکنی و بی عفتی تا بی عدالتی و تبعیض و باندبازی و دیگر خباثتها به امری عادی تبدیل شود. آن وقت است که جامعه به ظاهر اسلامی از درون پوک شده و فرو می پاشد. در مقابل حمله دشمن به راحتی تسلیم شده و شاید هم به استقبالش برود. چرا آنهایی که باید در سوریه مقاومت میکردند اینقدر سریع عقب رفتند؟ به خاطر آن که احساس کردند بازیچه دست مسئولانشان هستند و حفظ میز آنها ارزش جان بازی ندارد.

شما عقبه نیروهای حامی نظام را خرد و خاکشیر می کنید که نظام بماند؟! مطمئنید خودتان در زمین دشمن بازی نمیکنید؟ مطمئنید مخاطب حرف آقا نیستید که فرمود مسئولان تصمیم گیر در امور اقتصادی و ارز و دلار و فرهنگ و حجاب و ... ملاحظه خواست و مواضع آمریکا و صهیونیسم را نداشته باشند؟

جماعت بولتن خوان! أین تذهبون؟! توجیه گران وضع موجود! أین تذهبون؟!

دلتان میخواهد ایران سوریه نشود جلوی مانور فکری و نفوذ جریانهای سکولار در عرصه هنر و اندیشه و قلم این مملکت را بگیرید. جلوی بی عفتی را در رسانه های رسمی بگیرید. آموزش و پرورش را اسلامی کنید. نظام بانکی را اصلاح کنید. به داد مردم مظلوم و بی مسکن و بی کار و مجرد و... برسید. هیچ برنامه و حرکتی برای پیمودن گام دوم انقلاب و نیل به تمدن جهانی اسلام ندارید یکجا نشسته اید هر از گاه یک قدم از فرامین و احکام اسلام کوتاه می آیید که حالا اشکالی ندارد در عوض نظام حفظ بماند؟ پوسته نظام منظورتان است؟ نظام منهای اسلام؟ منهای عدالت؟

به خدا من بچه هایی حزب اللهی سراغ دارم که غیر از انتخابات ریاست جمهوری در سایر انتخاباتها شرکت نمیکنند. خیلی ها خسته شده اند و احساس میکنند نگاه نظام دیوانسالار به آنها نگاهی ابزاری است و نقششان مرغ عروسی و عزاست؛ همان نگرش بعد از قبول قطعنامه از سوی سوداگران سازندگی و البته چپاول و توسعه نمایشی فاقد مبنا که بسیجی خوب، بسیجی مرده است.

آقایان مسئول در نظام که بار چند نسل خود را بسته اید و در شعاع دو کیلومتری اقوامتان یک جوان بیکار پیدا نمی شود، باز هم یادآور میشوم مشارکتهای سیاسی دهه اخیر به زیر پنجاه درصد رسیده. مانده است هسته سخت نظام یعنی بسیجی های فحش خور و کتک خوری که زیر بار گرانی و فشار معیشت تا تهمت و زخم زبان اغیار در حال له شدن هستند. حمله ناجوانمردانه شما به مطالبات مشروع این قشر جز نشانه رفتن پایه های استحکام و مشروعیت نظام و تخلیه عقبه استراتژیک جمهوری اسلامی ثمره ای نخواهد داشت. بچه های حزب اللهی افسرده و خانه نشین شوند نظام شکست خواهد خورد. به خاطر خدا که نه لااقل به خاطر پست و پول و شهرت خودتان هم که شده با حزب اللهی ها طرف نشوید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا