اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۸۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قانونمندی» ثبت شده است

موریانه ها

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۶ آبان ۱۴۰۳، ۰۴:۴۳ ب.ظ

فتنه کشف حجاب و تثبیت بی عفتی، دو بال داشت. یکی اش اغتشاش و آشوب و حرمت شکنی علنی بود که توسط اوباش و فواحش خیابانی صورت گرفت. بال دیگرش تصمیم عجیب و غیرضروری مجلس برای ارائه قانون حجاب بود که چند سال گذشت و هنوز به مرحله اجرا نرسید و مردم و مسئولان قضایی و انتظامی را در حیرت و ابهام نگاه داشت تا کشف حجاب به پدیده ای عادی تبدیل شده و مراحل دیگر فتنه فحشا پی گرفته شود. هیچ کس نگفت از اول انقلاب با چه قانونی مقابل رواج بی حجابی گرفته شد؟ با همان قانون ادامه می دادید تا امروز کار به خنثی سازی غیرت مومنین و عادی نمایی پوشش نیمه عریان بعضی بانوان هرز کشیده نشود. البته می دانید که آخر و عاقبت این شیب شیطانی به کجا ختم خواهد شد. مساله حتی فراتر از عریانی مطلق و اختلاط جنسی و... تا فروپاشی نهاد خانواده و بی هویت سازی جامعه دینی و استثمار ملت به نفع اجانب ادامه خواهد داشت. کاش مسئولان سطوح بالا به جای آنکه میز خود را مساوی با نظام بدانند اندیشه اسلام و انقلاب را ماهیت نظام دانسته و تخطی از آن را خط قرمز خود تلقی می نمودند. ترکیب واژگانی "نظام اسلامی" معنا و پیام واحدی دارد. اسلام منهای نظام و نظام منهای اسلام، هر دو بی ثمر و زوال پذیر است.

در اقتصاد در فرهنگ در سبک زندگی در بانکداری در صنعت در سیاست در عزل و نصبها در گسترش عدالت اجتماعی و رفع تبعیض اگر برنامه ای برای تطبیق جامعه با دین نداشته باشیم داعیه تشکیل نظام دینی صرفا لقلقه زبان شمرده خواهد شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سفرنامه کربلا (قسمت ششم)

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۵ شهریور ۱۴۰۳، ۰۴:۵۵ ب.ظ

photo_2024-09-03_22-03-05_zt2j.jpg

 

راستی دوتا نکته را یادم رفت عرض کنم. یکی اینکه دعا کنید وقتی هتل میگیرید در طبقه شما کاروانی مستقر نشود وگرنه دیگر یک لحظه سکوت هم برایتان رویا می شود. بماند که با آمدن کاروان، مدیریت هتل اقدام به قطع اینترنت وای فای می کند.

نکته بعد اینکه عزیزان هندی و پاکستانی که انضافا از راه دور زحمت می کشند این همه مسیر را طی می کنند به زیارت کربلا و نجف می آیند وقتی موکب می زنند حواسشان باشد غذاهای محلی شان به طبع مردم عرب و فارس سازگار نیست. موکبی که نفهمیدم هندی بود یا پاکستانی غذایی می داد که ننوشت و نگفت محلی است. من اسم غذایش را گذاشتم "فلفل پلو"! با اینکه قبلا میهمان هندی های مقیم قم بودم و از غذایشان خوردم این یکی واقعا از نظر تندی بی نظیر بود. متأسفانه اغلب مردمی که عراقی یا ایرانی و لبنانی بودند و نمی دانستند این غذا چیست ناخواسته مرتکب اسراف شدند.

سال 82 برای اولین بار که پایم به بارگاه مقدس حضرت اباعبدالله باز شد گمان می کردم الان از گریه غش و ضعف می کنم. اما فقط خشکم زد. سیل جمعیت مرا با خودش دور ضریح می چرخاند. دو حس به من دست داد. یکی حیرت بود. با خودم می گفتم اصلاً من این جا چه می کنم؟ یک حس آشنایی هم داشتم انگار قبلاً اینجا بوده ام. ما همه عاشورا زاده و کربلایی مزاج هستیم و در باطن ضمیر خود ساکن کوی عشق اباعبدالله بوده ایم.

این بار هم فهرستی از دعا و حاجت و حرف و حدیث آماده کرده بودم. پایم که به حریم حرم باز شد ناگاه در خودم فرو رفته، مات و مبهوت به نظاره ضریح پرداختم. باز هم با خودم می گفتم من کجا این جا کجا؟ اندازه این حرفها نیستم که در مقابل نگاه آقا عرض وجود داشته باشم. حاجت و حرف و سخن یعنی چه؟ همین که اینجایم از سرم هم زیاد است. اینجا که هستی یعنی همه چی داری و دیگر چیزی لازم نداری. خدا می داند در چای روضه اباعبدالله، در حلاوت نامش، در اشکهای روضه اش چه گنج ها که نهفته. خدا می داند یاد حسین چه گره ها که از حیات دنیوی و اخروی ما باز می کند. ممنونم حسین جان. ما شیعیان سرمایه دارترین گروه عالم خلقتیم. با حسین همه چی داریم. آنکه حسین ندارد هیچ ندارد.

ایام شهادت پیامبر اکرم، امام حسن مجتبی و امام رضا بود. خیل جمعیت به خصوص در نجف بیداد می کرد. در کربلا دلم لک زد برای یک عزاداری مشتی و دسته روی، ورود به حرم همراه با سینه زنی و عزاداری. در نجف به این آرزویم رسیدم. دسته های عزاداری بسیاری به حرم آمده بودند. می رفتم داخل جمعیتشان. آنها طنابی را دور محدوده دسته خودشان می کشیدند. متوجه بودند من با یقه باز و آستین های بالا زده جزو دسته شان نیستند و خیلی از اشعار و اذکارشان را نمی فهمم. یک میان داری هم حواسم را به خودش جلب کرد عجیب با آن قد و قامت بالا و سبیلهای درشت، شبیه صدام بود. خنده ام گرفت که چرا قدر میان دارهای خودمان را نمی دانیم. دسته ها به نوبت وارد حیاط حرم امیرالمومنین شده، سینه زنی و تسلیت گفته و خارج می شدند. خودشان می رفتند. نیاز نبود کسی از آنها بخواهد که جایشان را به هیات بعدی بدهند. روز شهادت داشتم وارد قسمت ضریح می شدم. یک عراقی ناگهان دم گرفت: الیوم الیوم نعزی الفاطمه... همه همراهش خواندند و با سینه زنی تا جلوی ضریح رفتیم که خیلی چسبید. راستی هیچ دسته و هیاتی را ندیدم وقتی وارد حرم می شوند یا موقع خروج بخواهند اهانتی به خلفا داشته باشند. حالا چرا بعضی آقایان اصرار دارند در قم و حرم حضرت معصومه این اتفاق بیفتد خدا می داند و خودشان و شیطان!

 راستی یک چیزی هم نظرم را جلب کرد. هر ساعتی که به حرم حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام می رفتیم از حرم امام حسین شلوغ تر بود. این را به همراهانم گفتم آنها هم تأیید کردند. نمی دانم به خاطر شهرت حضرت به ادای حاجات محبین است یا هر دلیل دیگر. در همه حرمها آب به اندازه کافی بود. گاهی بعضی شیرها بسته و بی آب بود که چند قدم آن طرفتر می رفتی می توانستی آب بنوشی. حرم حضرت ابوالفضل اگر شیر آبسردکنی بسته بود و آب نداشت عجیب توی دل آدم خالی می شد.

 در حرمها از باب خودشیرینی، زیارت مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیها را می خواندم. یاد خاطره اسرای ایرانی افتادم. اواخر که می خواستند آزادشان کنند به سفر کربلا بردندشان. در حرم امام حسین علیه السلام خیلی به آنها سخت گیری کردند. در حرم حضرت ابوالفضل هم خواستند سخت گیری کنند. ناگهان فریاد ابالفضل ابالفضل اسرا بالا می گرفت زندانبانهای عراقی سریع از آنها فاصله گرفته و دست از آزار بر می داشتند. عجیب از آقا حساب می بردند. به حضرت ابوالفضل قول دادم در احیای نام مادر ادب، حضرت ام البنین بیشتر تلاش کنم. یادآوری کردم همشهری حاج مهدی مرندی و عباس تقی پور هستم. مهدی مرندی را از نزدیک می شناختم. نازنین و اهل دل بود. مرید حضرت بود. یک روز صبح در حرم ایشان سلامی داد و جان به جان آفرین تسلیم کرد. البته بعدها یکی از خطبا داستان پردازی هایی درباره وی انجام داد که دروغ بود. عباس تقی پور هم اسیر بود. سنی از او می گذشت. بیمار شد و داشت جان می داد. دوست نداشت در غربت بمیرد. لحظات آخر عمرش بود. اسرا به صاحب نامش توسل گرفتند و اشک ریختند. کمی بعد سر برداشت و گفت من به شهر خودم بر می گردم و بعد می میرم. آقایی با دستهای بریده آمد و شفایم داد. عباس تقی پور چند سال بعد از آزادی از اسارت به خیل شهدا پیوست.

حرمها نسبت به قبل بزرگتر شده بود. حیاط ها به صحن پیوست. در حرم اباعبدالله چشمم به دیوار نوشته هایی افتاد از آثار تیرندازی ارتش بعث صدام برای سرکوب شیعیان انتفاضه شعبانیه. در آن کشتار وحشیانه، منافقین هم به یاری ارتش بعث شتافته و مرتکب جنایت شدند. از سنگ نوشته ای عکس گرفتم. برایم جالب بود چند زائر عراقی هم با دیدن واکنش من به ان نقطه آمده و نوشته ها را می خواندند. انگار قبلا ندیده بودند. از هر کس پرسیدم قبر امیرکبیر کجاست هیچ کس نمی دانست. نشد قبر این بزرگوار را که در حرم امام حسین آرمیده پیدا کنم.

عصر روز 28 صفر، ناگهان موکبها را جمع کردند. بادی هم می وزید که رنگ غربت داشت. پس امام رضای ما چه می شود؟ این همه مدت بودید دم شما گرم دو روز دیگر هم صبر می کردید. البته تک موکب هایی در اطراف باقی ماندند. امام رضا از این بابت که اهل ایران و خراسان نیست در کشور ما غریب به شمار می آید ولی خدا می داند دلدادگی مردم ما غربت آن حضرت را زدوده. سال 82 در حرم کاظمین داشتم وضو می گرفتم. طلبه ای عرب زبان با من شروع کرد حرف زدن. در نجف درس می خواند. گلویش را نشان داد که بیماری خاصی دارد. از من خواست ایران و مشهد و پابوس آقا که رفتم شفایش را از ایشان بخواهم. گفتم شما که به کربلا و نجف دسترسی داری... گفت امام رضا چیز دیگری است. راست می گوید امام رضا عجیب شهرت به شفای بیماران دارد. یادم افتاد امام رضا از فرصت حضور در خراسان و دستگاه عباسی بهره گرفته و شیعیان را با اهدای مبالغی تشویق به سفر برای زیارت امام حسین می نمود. به شعرا و ادبایی که درباره جدّ بزرگوار و شهیدشان اثری خلق می کردند صله می داد. زیارت امام حسین از دوره امام رضا رونق گرفت و به رسم متداول شیعیان بدل شد. حالا همه اهل بیت خواستند کار امام رضا را جبران کنند. شفا را در زیارت حرم او قرار دادند...

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کمی ظرفیتتان را بالا ببرید

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۷ مرداد ۱۴۰۳، ۰۷:۰۵ ق.ظ

انتقاد عباس عبدی از وضعیت ممیزی کتاب | ممیز «زنم سوی تو پَر» را

 

موافق ممیزی کتاب هستم اما با اعمال سلیقه شخصی و سیاسی، نه.

یادم است سالها پیش کتاب سرِ سبز را برای اخذ مجوز به وزارت ارشاد بردم. مطالب متعددی را گفتند که باید حذف کنی. برایشان توضیح دادم که جملات من در قالب کاریکلماتور و طنزآلود هستم. بالاخره راضی شان کردم اما یک جمله را به هیچ وجه اجازه نشر ندادند گفتند ممکن است به بعضی ها بر بخورد. عبارت این بود: فرزند فاضل هم ممکن است فاضلاب باشد؛ چونان گلاب از گل!

در جریان فتنه مهسا یادداشتهایی از منظر عدالتخواهانه نوشتم. دوستی پیشنهاد داد آنها را در قالب کتاب منتشر کنم در تاریخ بماند. دوست داشتم همان اواخر سال 1401 منتشر شود که نشد. الان در مرحله مجوز گیر افتاده است. هر جا گفته ام بعضی ائمه جمعه جاه طلب و باندباز هستند یا بعضی عوامل امنیتی و انتظامی نفوذی هستند را قلم گرفته اند. واقعاً این حرفها نیاز به سانسور دارد؟ اولاً دروغ نیست در هر مجموعه ای اعم از فرهنگیان و تجار و طلاب و ... بالاخره آدمهای ناباب هم پیدا می شوند، دوماً این موضوع بارها در رسانه های مختلف و در سطح وسیع منتشر شده و حرف تازه ای نیست. این حرفها را بچه های حزب اللهی نتوانند بزنند دشمن می زند اما با این تفاوت که ما علت وجود ضعف ها را فاصله از دستورات و آداب دین دانسته و به پای اصل نطام و انقلاب نمیگذاریم اما دشمن همین را به حساب اسلام و انقلاب نوشته و اساس حرکت نظام را مخدوش می سازد.

در دنیای ارتباطات آزاد و حاکمیت بی در و پیکر رسانه، سانسور چنین حرفهایی نشانه ترس و یا شیرین کاری کارشناسان ممیزی کتاب است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

لباس فرم مدارس اجباری نیست

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۹ تیر ۱۴۰۳، ۰۹:۳۵ ق.ظ

لباس فرم مدارس در کشورهای مختلف جهان(8 کشور) - روبُر

 

اینکه مسئولان آموزش و پرورش هر سال اعلام می کنند خرید یا استفاده از لباس فرم مدارس برای دانش آموزان الزامی نیست درست مثل همان می ماند که هر سال اطلاعیه می دهند دریافت شهریه یا هر نوع وجهی موقع ثبت نام در مدارس دولتی ممنوع است. تحمیل خرید لباس فرم، یکی از منابع درآمدی مدارس به شمار می آید. مدیران مدارس در واقع با رفتار خود به والدین و فرزندانشان می آموزند قانون فقط روی کاغذ اعتبار داشته و قابل دور زدن است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شفاف و پاسخ گو

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۹ خرداد ۱۴۰۳، ۱۲:۲۷ ق.ظ

مناظره امشب را دیدم. این جمع را لزوما نماینده جامعه نخبگانی ایران نمی دانم. به نحوه بررسی و تأیید صلاحیتهای شورای نگهبان در انتخابات مجلس و خبرگان و ریاست جمهوری نقد جدی دارم که قبلا بیان کرده ام.

نامزدها بحث تخصصی قابل توجهی نداشتند و تقریبا همه یک حرف را می زدند؛ اما از نظر من سعید جلیلی اشراف و تسلط بیشتری نسبت به امور جاری کشور در عرصه اقتصاد داشت.

خوبی مناظره ها و برنامه های پرسش و پاسخ به خصوص در حضور نخبگان یا دانشجویان و طلاب همین است که روشن می شود چه کسی چه چیزی در چنته دارد. مقام معظم رهبری هم از مسئولان خواسته بودند به میان مردم و جوانان رفته و با آنها دیدار و گفتگو داشته باشند. اغلب مسئولان از این کار سر باز می زنند. عده ای هم صرفا در محیط هایی کنترل شده حضور نمایشی دارند و بعضا به سوالها جواب مشخصی نداده، کلی گویی کرده و زود از جمع خارج می شوند.

از مصطفی پورمحمدی خوشم نمی آید. ایشان دبیرکل جامعه روحانیت مبارز تهران است که اساسا به این جریان حسن ظن ندارم. جمعیتی که حسن روحانی و ناطق نوری و هاشمی رفسنجانی از بزرگان آن بوده اند. جماعتی که در ماههای نخست انقلاب مقابل شهید بهشتی ایستاده و ابوالحسن بنی صدر را که یک آقازاده بود مورد حمایت قرار دادند.

نکته دیگر اما درباره رویکرد تبلیغاتی کاندیداهاست. همه کاندیداها متفق القول بودند که در کشور فسادهایی وجود دارد، اختصاصی سازی صورت گرفته، انحصار خودروسازی و اداره غلط نظام بانکی به کشور لطمه زده، تورم پدر مردم را درآورده، از توانایی نخبگان و بضاعت و استعداد کشور استفاده نگردیده، رانتخواری و بی عدالتی هست و... خب یکی نیست بگوید پدر آمرزیده ها! شما همه تان یا نماینده یا رییس مجلس یا وزیر و عضو هیات دولت بوده اید. باید جوابگو باشید در منصبی که قرار داشتید چقدر از اختیارات و ظرفیتهای خود برای اصلاح امور بهره گرفته اید؟ جوری ژست نگیرید که انگار تا به حال مدیریت کشور در اختیار عناصری از کره دیگر بوده و خودتان در وضعیت موجود هیچ نقشی نداشته اید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برسد به دست جناب قالیباف

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۴ خرداد ۱۴۰۳، ۰۴:۱۳ ب.ظ

حجت الاسلام نیکزاد از دانشمندان اهل فکر و فلسفه و استاد دروس خارج حوزه علمیه در مازندران است که ید طولایی در پاسخگویی به شبهات داشته و اشراف او به مسائل روز نه تنها دانشجویان که اساتید طراز اول دانشگاه را به جلسات پربارش فرا می خواند. در یادداشتی که می خوانید کلامی را در نقد ورود محمد باقر قالیباف به عرصه انتخابات اخیر بیان داشته که حاوی نکات مستدل و مهمی است:

 

پاسخ استاد درس خارج حوزه علمیه بابل به شبهه‌ای پیرامون اندازه پوشش حجاب -  خبرگزاری حوزه

 

باسمه تعالی

تذکار صمیمانه و خیرخواهانه با جناب آقای دکتر قالیباف و هواداران محترم ایشان

مقدمتاً اشاره کنم که هم آقای دکتر قالیباف و هم آقای دکتر جلیلی از یاران و مدافعان و جان بر کفان انقلاب و نظام و رهبری هستند سوابق آنها سوابق درخشان و انقلابی و جهادی است و هر کدام از آنها به منصب ریاست جمهوری برسند باید از او حمایت و دفاع کرد اما لازم است چند نکته به عنوان تذکار دوستانه و خیرخواهانه محضر آقای دکتر قالیباف و هواداران ایشان ذکر شود.

۱- شرکت در انتخابات مجلس و درخواست رآی از مردم برای ایفای وظایف نمایندگی مجلس، نوعی تعهد با مردم برای عهده داری این مسئولیت و التزام به آن است چنانکه نامزد کردن خود برای ریاست مجلس و درخواست رای از نمایندگان برای این مسئولیت، نوعی تعهد با نمایندگان برای عهده داری این مسئولیت و التزام به آن است.

با این حساب کنار نهادن این دو تعهد و متارکه هم مسئولیت نمایندگی مجلس و هم مسئولیت ریاست مجلس آن هم در آغاز کار و بدون عمل حداقل به بخشی از این تعهدات، آیاخلاقاً پسندیده است؟

  آیا اگر مردم تهران در موقع رای دادن می‌دانستند آقای دکتر قالیباف از همان آغاز ایفای مسئولیت نمایندگی، جهت نامزدی ریاست جمهوری، آن را رها می‌کند این اندازه به او رای می‌دادند؟ و اگر در زمان نامزدی ریاست مجلس از همان آغاز اعلام می‌کرد که قصد واگذاری این مسئولیت را دارد این تعداد از نمایندگان به او رای می‌دادند؟جواب هر دو پرسش قطعاً منفی است.

۲- در سوگند نامه نمایندگان مجلس تعهدات مؤکدی آمده است که یک نماینده مجلس به این راحتی نمی‌تواند مسئولیت نمایندگی مجلس را رها کند.

بخشی از سوگندنامه( اصل ۶۷)به شرح زیر است:

«من در برابر قرآن مجید, به خدای قادر متعال سوگند یاد می کنم و با تکیه بر شرف انسانی خویش تعهد می نمایم که پاسدار حریم اسلام و نگاهبان دستاوردهای انقلاب اسلامی ملت ایران ومبانی جمهوری اسلامی باشم ودیعه ای را که ملت به ما سپرده به عنوان امینی عادل پاسداری کنم و در انجام وظایف وکالت, امانت و تقوی را رعایت نمایم و همواره به استقلال و اعتلای کشور و حفظ حقوق ملت و خدمت به مردم پای بند باشم, از قانون اساسی دفاع کنم و در گفته ها و نوشته ها و اظهار نظرها, استقلال کشور و آزادی مردم و تامین مصالح آنها را مد نظر داشته باشم »

نماینده مجلس در آغاز نمایندگی با این  سوگند در پیشگاه قرآن تعهدات متعددی می‌کند از جمله تعهد می‌کند: « ودیعه ای را که ملت به ما سپرده به عنوان امینی عادل پاسداری کنم و در انجام وظایف وکالت, امانت و تقوی را رعایت نمایم ....»  آیا رها کردن مسئولیت نمایندگی مجلس آن هم در آغاز کار با این تعهدات و سوگند، اخلاقاً قابل توجیه است؟

۳- عزیزانی که به توانمندی‌های آقای دکتر قالیباف برای ریاست جمهوری برای توجیه نامزدی ایشان برای ریاست جمهوری به درستی استدلال می‌کنند آیا این استدلال می‌تواند توجیه کننده متارکه مسئولیت بسیار مهم ریاست قوه مقننه باشد؟ آیا این استدلال معنایش این نیست که مسئولیت ریاست قوه مقننه چندان قابلیت و توانمندی نمی‌خواهد؟

آیا این عزیزان به این نکته توجه کرده‌اند که در صورت رای آوری آقای دکتر قالیباف جایگاه قوه مقننه تضعیف خواهد شد؟ چون ظاهراً فرد توانمندی با ویژگی‌های آقای دکتر قالیباف برای مسئولیت ریاست این قوه در مجلس وجود ندارد.

آیا بهتر نیست هم رئیس قوه مقننه قوی و توانمند و هم رئیس قوه مجریه قوی و توانمند داشته باشیم؟ با این حساب آیا بهتر نیست ایشان مسئولیت سنگین ریاست قوه مقننه را که تجربه چندین ساله دارد عهده‌دار شود و ریاست قوه مجریه را به فرد توانمند و لایق دیگری واگذار کند؟

با پوزش فراوان از محضر جناب آقای دکتر قالیباف عزیز و هواداران انقلابی ایشان.

ارادتمند: نیکزاد

  • سیدحمید مشتاقی نیا

رخنه

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۱ خرداد ۱۴۰۳، ۰۹:۵۳ ق.ظ

ماجرای پر سروصدای یک فیلم از داخل زندان قزلحصار

 

ورودی زندان، بخش قرنطینه، فیها خالدون طرف را با فرو کردن انگشت تفحص می کنند مبادا در خودش چند نخود مواد مخدر جاساز کرده باشد! حالا چگونه است که هر چند وقت یکبار فیلمی از وضعیت داخل زندان ها از طریق گوشی موبایل که جزو اقلام ممنوعه است بیرون می آید خدا می داند و مسئولان حراستی که حواسشان به زیر مجموعه خودشان نیست.

زندان که یک مجموعه محدود و به شدت کنترل شده است را نتوانی حفاظت کنی می خواهی وضعیت مواد و قاچاق و خلاف را در گستره جامعه تحت کنترل در بیاوری؟!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فقط لگد به دین آزاد است؟

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۹:۲۶ ب.ظ

روز سیاه فوتبال

 

عبدالله ویسی بابت اظهارنظری که پیرامون سازمان لیگ داشت و عملکرد فدراسیون فوتبال در نظارت بر دوپینگ و زد و بند بعضی تیمها را زیر سوال برد در حکمی سریع و غیابی از سوی کمیته انظباطی به پرداخت دو میلیارد تومان جزای نقدی محکوم شد. او یکهفته فرصت دارد این مبلغ را پرداخت نموده و یا برای همیشه از عرصه مربی گری خداحافظی کند!

صدایی از کسی برنخاست و کسی به وجاهت صدور چنین حکم سخت گیرانه ای اعتراض نکرد.

اما اگر یک دادگاه صالحه پس از چند جلسه بررسی و استماع دفاعیات متهمی که به احکام دین خدا دهن کجی کرده دو هزار تومان جریمه در نظر بگیرد از نگاه بعضی، منافی با آزادی بیان بوده و هجمه ای گسترده را به دنبال خواهد داشت.

البته در همین مستطیل سبزرنگ نیز بدترین اهانتها به نوامیس مردم صورت گرفت و این شدت واکنش را از سوی متولیان امر در پی نداشت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مسئول قانون شکن، خائن است

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۱۱:۱۰ ق.ظ

دپوی زباله شهری در منطقه جنگلی انجیلسی بابل‌کنار - خزرنما

 

25 سال پیش گفتند چون فعلا مکانی برای دفن زباله نداریم زباله های شهر بابل و شهرهای اطراف را در دل جنگل زیبای منطقه انجیل سی تخلیه می کنیم.

بخش عمده ای از جنگل و منابع طبیعی و اراضی کشاورزی و باغداری در این 25 سال نابود شد. موجودات زنده بسیاری جان سپردند. آلودگی و بیماری ناشی از دفن صدها تن زباله و نفوذ شیرابه مسموم آن در عمق زمین و آبهای جاری اطراف، خساراتی هنگفت روی دست مردم و دولت باقی گذاشت.

آن اوایل عده ای از اهالی خواستند جلوی این اقدام را بگیرند. کتک مفصلی خوردند. به آنها گفته شد مطالبه گری باید از طریق مجاری قانونی باشد.

سال 1400 عده ای از اهالی به قانون پناه بردند. قوه قضاییه هم در رأی بدوی و هم در مرحله تجدیدنظر با توجه به اسنادی که نشان از خسارت سنگین دپوی زباله در جنگل داشت حکم به منع استمرار آن داد.

الان سال 1403 است. مردان قانون در شهرداری و دولت نه به وعده 25 سال پیش خود عمل کرده اند و نه به حکم سه سال پیش قانون.

هنوز هم می گویند جای مناسبی برای دفن زباله نداریم!

خب در این 25 سال چه می کردید؟ چه کسی باید یقه متولیان این قصور و ترک فعل خسارت بار را بگیرد؟

اگر قرار باشد مطالبه گری قانونی هم به بن بست برسد دیگر چگونه می شود مردم را به صداقت مسئولان و اصلاح امور خوشبین نگاه داشت؟

چگونه است گاه کلبه سی ساله اهالی بومی جنگل نشین به بهانه صیانت از منابع طبیعی در سرمای زمستان ویران می گردد اما کوه عظیم الجثه زباله با آسیب های وحشتناک آن به راحتی نادیده گرفته می شود؟

الان چه کسی دارد به قانون دهن کجی می کند؛ مردم یا مسئولان؟ 

وعده های مختلفی از سوی مسئولان شهری و استانی و کشوری بارها مطرح شده از تخصیص اعتبار برای راه اندازی دستگاه زباله سوز تا تغییر مکان دپوی زباله و ... کدام نهاد باید پیگیر راستی آزمایی وعده های توخالی مسئولان بوده و از اعتبار و وجاهت نظام اسلامی دفاع کند؟

نهادهای اطلاعاتی باید با ورود به این موضوع، مافیای احتمالی و افراد ذی نفع در اطاله حل معضل زباله را شناسایی و به دادگاه معرفی کنند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اگر قانون را شوخی نمی دانید

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۱۰:۴۶ ق.ظ

کتک‌ به جرم شناختن جیب‌بر

 

یکنفر در اتوبوس بی آر تی خط جوانمرد قصاب بارها اقدام به زورگیری و موبایل قاپی کرد و دستگیر نشد!

یک شهروند با دیدن او در اتوبوس به سایر مسافران گوشزد میکند که مراقب وسایل با ارزش خود باشند.

زورگیر متوجه شده و او را با زنجیر به باد کتک میگیرد. فیلم این صحنه دردناک در فضای مجازی منتشر می شود.

بالاخره زورگیر به دام قانون می افتد.

اگر حکم اعدام یا شلاق این زورگیر و دیگر زورگیرها که هر از گاه تصاویر و اخباری از خباثتشان منتشر میشود بلافاصله در همان محل و به طور علنی اجرا نشود، یعنی همچنان سر کاریم و هزاران بار دیگر شاهد تکرار چنین وقایع تلخی خواهیم بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

قول و قرارها را بنویسید

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۵:۴۲ ب.ظ

شروط یک عروس خانم برای آقا داماد، مجازی را ترکاند

 

این تصویر که فهرست قول و قرار یک عروس خانم با آقا داماد است دارد در فضای مجازی دست به دست می چرخد. بعضی می گویند شروط خوبی است بعضی می گویند بد...

فارغ از اینکه این شروط یا بعضی از آنها خوب و بد کم یا زیادند اصل این اتفاق یعنی ثبت مکتوب توافقات قابل تحسین است. چه در معاملات اقتصادی چه اداری و شغلی یا مرواده پیرامون مشاعات ساختمانی، ازدواج و مقدمات آن و... هر توافقی که صورت می گیرد اگر مکتوب و امضا شود مانع بروز خیلی از اختلافات بعدی خواهد بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مسئول باید مرد باشد

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۹:۵۶ ق.ظ

علت ترسو بودن و راه درمان - خودساخته | دانلود فیلم و مقالات انگیزشی و رشد  فردی

 

این قضیه مواجهه مسئولان با معضل کشف حجاب شده است شبیه رفتاری که در موضوع برجام و گرانی بنزین و ... در پیش گرفتند. خلاصه اش این است که نمی خواهند هزینه بدهند. برای همین حاضر نیستند شجاعانه بایستند و مسئولیت تصمیم و کاری که دارد انجام می شود را گردن بگیرند.

مسئولی که از بندگان خدا بیشتر از خدا بترسد قابل اعتماد نیست.

نکته دیگر اینکه بارها شده است بعضی نهادها فعالین منتقد را نصیحت کرده اند که بهتر است نقدهایتان را به جای انتشار در فضای عمومی به خود آن مسئول منتقل کنید. حالا اما کسی نیست یه مسئولان سطوح بالا تذکر بدهد اگر انتقادی نسبت به دستگاهها و سایر مسئولان دارید جای طرحش در رسانه و پیشگاه افکار عمومی نیست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

زدی ضربتی ضربتی نوش کن

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۳ فروردين ۱۴۰۳، ۱۰:۳۶ ق.ظ

کیست مرا بشناسد و درباره وضعیت مملکت با من هم بحث و هم کلام شده باشد و نداند چقدر از نیروی انتظامی مثل هر نهاد و ارگان دیگری نقد و گله دارم. منکر خدمات و جانفشانی های نیروهای خدوم فراجا نیستم اما ضرباتی که بعضی عناصر نفوذی و سست عنصر نیرو به بدنه نظام و بچه های حزب اللهی وارد آورده اند را هم نمی شود انکار کرد.

با این حال در ماجرای اخیر حرفم این است:

کسی که دست به اغتشاش و ایجاد آشوب می زند یعنی دارد میگوید من قانون را قبول ندارم و از مجاری خلاف قانون دنبال خواسته خودم هستم.

چه معنی می دهد وقتی احساس میکند حقی از او ضایع شده و آسیبی دیده سریع به دامن قانون پناه برده و دست به شکایت می زند؟

می شود با همین منطق به او فهماند خودت فضا را غبار آلوده کردی و ضربتی هم در هوای تیره و غبارآلود به اشتباه بر پیکر تو نشست؛ خودکرده را تدبیر نیست. کسی که دوست دارد قانون جنگل حاکم باشد نباید از پژواک خواسته خود فرار کند.

راستی دکتر ولایتی نمی خواهد نامه ای بنویسد و ضمیمه پرونده کند تا راحت بشود حکم را برگرداند؟!! عزیزان قضایی که سوراخ سنبه ها را خوب بلدند.

نکته جالب ماجرا اینجاست هم بچه های انقلابی هم ضدانقلاب این اقدام قوه را با توجه به شناختی که از عملکرد آن در مواجهه با دانه درشتها دارند یک شوی تبلیغاتی و نمایش می شمارند. این را از این بابت گفتم عقلهای منفصل نظام گمان نکنند حتی بر فرض اعدام این سرهنگ انتظامی، همه به عدالت دستگاه قضا اذعان نموده و به به و چه چه خواهند گفت. هر وقت پرونده هایی در طراز فولاد مبارکه یا اتهامات جهانگیری و زنگنه و... را رسیدگی کردید بعد برای خودتان نوشابه باز کنید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فروشنده

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۵ فروردين ۱۴۰۳، ۰۲:۴۲ ب.ظ

گفتیم مردم دنبال مدرک تحصیلی به خارج میروند؛ چه کاری است خب! خودمان دانشگاه پولی بزنیم ارزش علمی نداشت که نداشت. ملت مدرکشان را می گیرند ما هم پولش را.

گفتیم منطقه آزاد کیش و ... را شل میگیریم از حجاب و عفاف و ... کوتاه می آییم یک عده کمتر بروند دوبی و قطر.

گفتیم چرا عده ای راه بیفتند دنبال شبکه های ماهواره ای؟ خودمان شبکه نمایش خانگی و ... میزنیم یک خورده بزنند برقصند شوخیهای جنسی کنند در عوض اوضاع تحت کنترل خودمان باشد.

و... شده ایم مثال کسی که هم خدا را میخواهد هم خرما را. به مردم فهمانده ایم پول باشد از ضوابط کوتاه می آییم مثل فروش طرح ترافیک.

هدف آقایان که کسب درآمد بیشتر است اما حتی اگر خوشبین باشیم که قصدشان خیر و از جنس دغدغه فرهنگی است تجربه ثابت کرده اباحه گری محدود در هر عرصه ای به مرور جای خود را باز کرده و در همه سطوح جامعه فراگیر می شود.

امروز کشف حجاب و روزه خواری علنی در سطح جامعه رواج گسترده پیدا کرده و دل مومنان را به درد می آورد. مسئولین هم شل و ول شده و صرفا تماشا می کنند. 

فقدان استراتژی فرهنگی، خوشبینانه ترین نقد به عملکرد نظام در حفظ احکام دینی است. وگرنه تجویز اختلاط زن و مرد در ورزشگاهها و دانشگاهها و بی مبالاتی نسبت به کنترل فضای مجازی و سکوت در قبال چپاولگری بانکها و بی توجهی به ضرورت کاهش سن ازدواج از طریق حذف دروس زائد و عملکرد ضعیف و شبهه ناک دستگاههای نطارتی نسبت به جولان مافیای قدرت و ثروت و کج دار و مریز بودن عملکرد نهاد عدلیه و ... قطعه های خاکستری پازلی است که ناظر بی طرف را نسبت به صداقت و اراده مسئولان در اجرای آموزه های مکتب وحی و گسترش سبک زندگی مطلوب ملی و دینی دچار تردید می سازد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نتیجه انتخابات بابل تغییر می کند؟

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۳ اسفند ۱۴۰۲، ۱۲:۲۹ ب.ظ

طرح کلیپ آرت صندوق رای | تیک طرح مرجع گرافیک ایران %

 

از حوزه انتخابیه بابل گزارشاتی پیرامون بعضی تخلفات به شورای نگهبان ارسال شده که در حال بررسی است.

شهرستان بابل دارای دو کرسی نمایندگی در مجلس شورای اسلامی است. اختلاف رأی نفر دوم و سوم کمتر از هزار بوده است. 

گمانه هایی پیرامون تغییر نتیجه انتخابات و جایگزینی مهدی سعادتی به جای سید احمد فاطمی مطرح گردیده است.

بی شک مردم دیار مومنان، تابع قانون بوده و اعلام هر نتیجه ای از سوی مجاری نظارتی را پذیرا خواهند بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مردم را چی فرض کرده اند؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۸ اسفند ۱۴۰۲، ۰۳:۴۸ ب.ظ

یک بابایی در شهر ما عضو شورای شهر است. خودش و خیلی ها میدانند چرا نمیتواند از صندلی شورا به بهارستان برسد. مدتی قبل پیش دستی کرد و بیانیه داد چون مجلس را مستقل نمی داند در انتخابات مجلس نامزد نمی شود! خب آن وقت مجلس مستقل نیست، شورا مستقل است؟! آن قدرتی که توانست مجلس را از استقلال خارج کرده و به چنگ آورد نتوانسته شورا را دست بگیرد؟

حالا جالب اینجاست همین فرد آمده رییس ستاد انتخاباتی یکی از نامزدهای مجلس شده! بالاخره ورود به مجلس ارزش فعالیت و تکاپو را دارد یا نه؟ اگر خوب است چرا خودت نیامدی و آن ژست را گرفتی؟ اگر ورود به مجلس بی فایده است چرا برای رأی آوردن دیگری تلاش کرده و از آبرویت مایه میگذاری؟ دقیقاً حرف حسابت چیست؟

یک بابای دیگری هم یکضرب مانور می دهد روی برگزاری کنسرت به بهانه ایجاد شادی برای مردم! قبول. بر فرض همین فردا در شهر کنسرت برگزار شود. جمعیت شهر پانصد هزار نفر است. بزرگترین سالن شهر معلوم نیست ظرفیت هزار نفر را هم داشته باشد. 499 هزار نفر دیگر کجا بروند شاد شوند؟ تحریف مطالبات مردم، فریب افکار عمومی نیست؟ می خواهی مردم را شاد کنی مشکل سرسام آور ترافیک را حل کن. اشتغال ایجاد کن، نزول خواری را از بین ببر و ...

یک خانمی هم ژست حمایت از آزادی حجاب را می گیرد و مدعی میشود حجاب نباید قانون باشد. این بنده خدا بلا تشبیه آدم را یاد منافقین می اندازد که خودشان حجاب دارند اما بی حجابی را ترویج میکنند. این فرد خودش بهتر می داند مشکل اصلی زنان مساله حجاب نیست. خودش بهتر می داند نمی توان در مجلس شورای اسلامی قانونی بر خلاف اسلام تصویب کرد. اینها را می داند اما روی حماقت بعضی از مردم حساب باز کرده است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک اصل بر زمین مانده

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۷ اسفند ۱۴۰۲، ۰۷:۴۵ ق.ظ

حرکت خوبی در حوزه علمیه قم برای احیای اصل بر زمین مانده 43 قانون اساسی آغاز گردیده که باید به فال نیک گرفت. این اقدام یکی از مصادیق عمیق و استراتژیک امر به معروف و نهی از منکر اجتماعی در حوزه مسئولان است که فراگیری آن با زدودن غبار غفلت و تنبلی و مسئولیت گریزی صاحبان قدرت، طلیعه نیل به بخشی از اهداف نظام عدل اسلامی است. بعد از انقلاب خیزشهای ارزنده ای در راستای برقراری عدالت اجتماعی صورت گرفته اما انتظار از انقلابی که قرار است زمینه ساز ظهور حضرت حجت و الگوی تمدن سازی جهانی باشد بسیار بیش از آن چیزی است که تا کنون در میدان عمل اتفاق افتاده است.

اصل ۴۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: برای تأمین استقلال اقتصادی جامعه و ریشه کن کردن فقر و محرومیت و برآوردن نیازهای انسان در جریان رشد، با حفظ آزادگی او، اقتصاد جمهوری اسلامی ایران بر اساس ضوابط زیر استوار می‌شود:

  1. تأمین نیازهای اساسی‏: مسکن‏، خوراک‏، پوشاک‏، بهداشت‏، درمان‏، آموزش و پرورش و امکانات لازم برای تشکیل خانواده برای همه‏.
  2. تأمین شرایط و امکانات کار برای همه به منظور رسیدن به اشتغال کامل و قرار دادن وسائل کار در اختیار همه کسانی که قادر به کارند ولی وسایل کار ندارند، در شکل تعاونی‏، از راه وام بدون بهره یا هر راه مشروع دیگر که نه به تمرکز و تداول ثروت در دست افراد و گروه‌های خاص منتهی شود و نه دولت را به صورت یک کارفرمای بزرگ مطلق درآورد. این اقدام باید با رعایت ضرورتهای حاکم بر برنامه‌ریزی عمومی اقتصاد کشور در هر یک از مراحل رشد صورت گیرد.
  3. تنظیم برنامه اقتصادی کشور به صورتی که شکل و محتوا و ساعات کار چنان باشد که هر فرد علاوه بر تلاش شغلی‏، فرصت و توان کافی برای خودسازی معنوی‏، سیاسی و اجتماعی و شرکت فعال در رهبری کشور و افزایش مهارت و ابتکار داشته باشد.
  4. رعایت آزادی انتخاب شغل‏، و عدم اجبار افراد به کاری معین و جلوگیری از بهره‌کشی از کار دیگری. ‏
  5. منع اضرار به غیر و انحصار و احتکار و ربا و دیگر معاملات باطل و حرام. ‏
  6. منع اسراف و تبذیر در همه شئون مربوط به اقتصاد، اعم از مصرف‏، سرمایه‌گذاری‏، تولید، توزیع و خدمات‏.
  7. استفاده از علوم و فنون و تربیت افراد ماهر به نسبت احتیاج برای توسعه و پیشرفت اقتصاد کشور.
  8. جلوگیری از سلطه اقتصادی بیگانه بر اقتصاد کشور.
  9. تأکید بر افزایش تولیدات کشاورزی‏، دامی و صنعتی که نیازهای عمومی را تأمین کند و کشور را به مرحله خودکفائی برساند و از وابستگی برهاند.
  • سیدحمید مشتاقی نیا

شما جیب ما را نزن!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۷ بهمن ۱۴۰۲، ۰۷:۰۰ ق.ظ

عکس عجیب مدیر کوروش کمپانی بعد از فرار از ایران

 

محسن رضایی درباره گرانی گوشت قرمز پیشنهاد داد که مردم ماهی مصرف کنند.

کیهان جواب داد که مرد حساب گویا از قیمت ماهی هم خبر نداری!

جلیل محبی، یار نمک گیر قالیباف درباره تقاضای اقامت فرزند وی از کانادا ضمن تأیید اصل خبر مدعی شد این درخواست اقامت صرفا برای تخفیف هفت برابری در هزینه تحصیل وی بوده است.

انگار کانادا مهد علم و دانش است یا پسر قالیباف تحفه خاصی است که حتما باید برای ادامه تحصیل به آنجا برود. 

ظاهرا مسئولان ما نه از جیب مردم اطلاع دارند و نه از عقل و قوه درک و شعور آنها.

اما آن بابایی که با اغفال مردم و به کارگیری هنرمندان و راه اندازی کوروش کمپانی جیب عده ای را زد و فرار کرد و بعد عکس خوشگذرانی اش در خارج را منتشر ساخت یک جورهایی مرا یاد مصطفی نیازآذری انداخت که به اتهام فساد مالی در پرونده طبری فراری بود و بعد از مدتی به کشور بازگشت و آزادنه به گشت و گذار در انظار عموم پرداخت و به ریش ملت و قانون خندید.

از قدیم می گفتند سیاستمدار موفق، هنرپیشه خوبی است. وجه اشتراک هنرمندان و سیاستمداران ما در اغفال مردم را باید از سر سادگی آنها دانست یا منفعتی که دهانشان را نسبت به حقیقت بسته نگاه می دارد؟

تاریخ در این باره قضاوت خواهد کرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پشت پرده یک پوزخند

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۵ دی ۱۴۰۲، ۰۸:۲۱ ق.ظ

ببینید | اولین تصویر از الهه محمدی و نیلوفر حامدی بعد از آزادی از زندان با  قید وثیقه

 

اواسط دهه هشتاد دانشجویی در شهر ما بود به نام فرشاد که مسئولیت انجمن اسلامی یکی از دانشگاهها را برعهده داشت. این پسر هم از نظر درسی هم اخلاقی و انظباطی و هم سیاسی دارای مشکلات و تخلفات عدیده بود از تقابل با نیروهای ارزشی تا بسترسازی برای ارتباط نامشروع و هنجارشکنی؛ اما هیچ وقت با او برخوردی صورت نمی گرفت، یا لااقل برخوردها جدی نبود. حتی یکبار بابت مشروطی پیاپی در چند ترم باید از دانشگاه اخراج می شد که نهایتا از وزارت علوم تماس گرفتند و دوباره او را به دانشگاه برگرداندند.

در پیگیری های رفقا مشخص شد این آقا فرشاد ما مخبر یکی از نهادهاست و تحت این عنوان با خیال راحت به هر کثافت کاری دست میزند و می داند که سر بزنگاه، جایی هست که به دادش رسیده و گره کارش باز شود.

تا رسید به حوادث سال 88 و کشف یک عملیات بمب گذاری (شیمیایی) در دفتر رییس دانشگاه که قرار بود موقع برگزاری یکی از جلسات عمل کند. در تحقیقات دوستان بسیج مشخص شد عنصر پشت پرده این اقدام خرابکارانه، همان جناب فرشاد خان است که در نهایت با پافشاری نهاد رهبری و بسیج دانشجویی حکم اخراج وی صادر شد.

حدود سه دهه است که کم و بیش در انواع فعالیت های انقلابی رو زمینی و زیر زمینی دخالت داشته ام. دوستان بسیاری را می شناسم اعم از انقلابی و ضد انقلابی و چپ و راست و حتی از فرقه های ضاله و... که به زندان افتاده و یا موقتا بازداشت شده و مورد بازجویی قرار گرفته اند. بنابر تجربه عرض میکنم به طور معمول سعی بعضی نهادهای امنیتی این است که از فرصت بازداشت و بازجویی و پرونده قضایی استفاده نموده و از متهم برای مجموعه خود یک خبرچین بسازند. این شوق وافر در جذب حداکثری و شیرین کاری سازمانی در واقع فرصت مغتنمی برای متهم است که با قول و قراری ظاهری، راه خلاصی خود را هموار نموده و پرونده اش را سفید یا لااقل کمرنگ نماید و پس از آزادی در سایه ارتباط با نهاد ذی ربط و خبر رسانی گزینشی به دستگاه امنیتی، حاشیه ای امن برای ادامه فعالیتهای خود ایجاد کند.

این که می بینید خبرنگار یا سلبریتی و دانشجویی بلافاصله بعد از آزادی با پوزخند به قوانین و سیاستهای جاری کشور نگاه کرده و مقابل دوربین به هنجارشکنی و تمسخر ارزشها می پردازد گاه از همین اطمینان حاصل از ساخت و پاخت در پستوهای نهاد امنیتی و قضایی نشأت می گیرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از ما بهتران

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۳ دی ۱۴۰۲، ۰۶:۱۸ ق.ظ

اینکه عده ای به خاطر عضویت یا ارتباط با بعضی نهادهای نظامی و انتظامی و قضایی و... بتوانند جرایم رانندگی شان را باطل کنند عملاً ترویج اباحه گری و قانون ستیزی و از مصدایق قطعی بی عدالتی است. قانون نباید فقط برای ضعفا باشد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا