دست من اگر باشد همه شوراهای شهر و روستا را جمع می کنم. این دندان
پوسیده را باید یک بار برای همیشه کشید و دور انداخت.
بیش از صد و سی هزار نفر عضو ثابت شوراهای شهر و روستا در سراسر کشور
هستند. خودتان میزان درآمد این افراد را حدس بزنید. به این موضوع، هزینه های مربوط
به کارمندان شوراها و امکانات دفتری، هزینه های مربوط به برگزاری انتخابات شورا و
... را هم اضافه کنید. به راستی آیا شوراها به میزان هزینه هایی که بر گرده مردم
تحمیل کرده اند، دستاورد داشته اند؟
مشکل ناکارآمدی شوراها را در دو عنصر می توان خلاصه کرد:
الف- محدویت اختیارات شورا تا جایی که در واقع باید به شورای شهر،
شورای شهرداری گفت.
ب- عدم وجود نظارت حداقلی در تعیین صلاحیت نامزدها و ورود افراد فاقد
تخصص و گاه ناسالم که اخبار مربوط به حواشی و پیامدهای آن را هر از گاه در رسانه
ها مشاهده می کنید.
ورود معدود نیروهای متخصص و
متعهد در شوراها نیز با توجه به قرار گرفتن در اقلیت، تأثیر شگرفی در تصمیم گیری
ها و تأمین منافع مردم نداشته است.
بگذارید با صراحت بیشتری منظورم را بیان کنم. یا شهردار یک شهر، مدیری
نالایق و فاسد است که در این صورت به راحتی می تواند با تبانی و وسوسه بعضی از
عناصر بی ایمان و سست عنصر در شوراها، به خیانت های خود ادامه دهد. در این فرض،
وجود شورا فقط توانسته محدوده بهره برداری های شخصی و گروهی از کیسه بیت المال را
وسعت دهد.
در فرض دیگر، شهردار، انسانی لایق و سالم و پرهیزگار است. در چنین
حالتی شهردار تلاش می کند تا به اقتضای تعهدات خود با بهره گیری از مشاوران و
مدیران دلسوز و مبتکر به ارائه خدمات بیشتر به مردم مبادرت ورزد. در این صورت اگر
شورا متشکل از مجموعه نیروهای سالم و کارآمد باشد که اتفاق خاصی رخ نمی دهد؛ اما
اگر اعضای شورا افرادی اهل رانت و چپاول و فساد باشند جز مانع تراشی بر سر راه
شهردار و در نهایت، کنار زدن او خاصیتی نخواهند داشت.
حالا که قرار نیست ساز و کار انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا تغییر
کند، بهتر است با تعطیلی شوراها، مبالغ هنگفت هزینه های مربوط به دوره چهارساله آن
را در راه خدمت به مردم هزینه کنیم.
متن فوق، به معنی غیر ضرروی جلوه دادن تلاش برای ورود افراد کارآمد و
خدوم به شوراهای فعلی شهر و روستا نیست.