اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

یکّه سوار شرف

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۳ فروردين ۱۳۹۶، ۰۶:۵۶ ب.ظ


امروز سوم فروردین، سالروز شهادت طلبه آمر به معروف، علی خلیلی است.

یک ماه قبل از شهادتش همراه با دو سه نفر از طلاب انقلابی قم (حجت الاسلام جهانشاهی معروف به طلبه عدالتخواه سیرجانی و حجت الاسلام علی زاده که هر دو از مردان پای کار انقلاب و پرچمدار امر به معروف و نهی از منکر بودند) به عیادت علی خلیلی رفتیم. دوستانش دم در اتاق او ایستاده بودند و غریبه ها را راه نمی دادند. حرفشان هم درست بود. می گفتند: مسئولان می آیند، عکس می گیرند و می روند، بی آن که قدمی بردارند.

وقتی فهمیدند از قم آمده ایم و اسم طلبه سیرجانی را شنیدند با احترام به داخل اتاق راهنمایی مان کردند فقط شرط گذاشتند که زیاد با او صحبت نکنیم و از تختش فاصله داشته باشیم. علی خلیلی به دلیل مشکلات شدید عفونتی، به سختی نفس می کشید. قادر به خوردن غذا نبود و ... جسمش بسیار بسیار نحیف شده بود. با همان حال به ما خوش آمد گفت.

 به علی خلیلی گفتم: تو با این همه مصیبتی که کشیدی و سختی ها و بی مهری ها و مشکلات طاقت فرسایی که تحمل کردی از کار خودت پشیمان نیستی؟ حرفم تمام نشده بود که با قاطعیت سرش را به علامت مخالفت با گفته ام تکان داد و به سختی سخن گفت: من اگر باز هم در آن موقعیت قرار بگیرم از ناموس شیعه دفاع می کنم. کار من برای اسلام بود و توقعی از کسی ندارم ...

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">