اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۴۴ مطلب در بهمن ۱۳۹۲ ثبت شده است

نقی علیه السلام

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۲، ۱۰:۳۹ ق.ظ


ایام ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام که معاصر و یاور امام دهم شیعیان بوده و زیارتش در ری ثواب زیارت سالار شهیدان را داراست بهانه ای است که یادی از غربت امام علی النقی علیه السلام داشته باشیم. این داستان را در ادامه مطلب حتما بخوانید:

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تذکر کنایه آمیز یکی از مراجع به عیب جویی های استاندار قم

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۲، ۰۸:۱۵ ب.ظ


استاندار قم که در دیدار خود با حضرت آیت الله جوادی آملی طبق روال معمول مسئولان دولت یازدهم در حال بیان انتقاد از عملکرد دولت سابق بود با تذکر کنایه آمیز ایشان مواجه گردید و مجبور به تغییر متن سخنان خود شد.

به گفته یکی از حاضران در این جلسه، بعد از بیان نقدهای صالحی منش، استاندار قم نسبت به دولت دهم، آیت الله جوادی آملی به ایشان توصیه کرد که بهتر است به جای صحبت از گذشته درباره مسائل و وظایف امروز سخن گفته شود. این مرجع عالی قدر حوزه علمیه برای تبیین بهتر منظور خود تشبیه جالبی را طرح نمود که دیگر مجالی برای ادامه بحث از سوی استاندار باقی نگذاشت. معظم له فرمود: کسی به حمام رفته بود و حسابی بدنش را شستشو داده بود. وقتی از حمام بیرون آمد تمام بدنش تمیز بود الّا مقداری از انگشتش که بر اثر یک خراش، خون آلود شده بود. مگسی آمد و درست روی همان نقطه زخم نشست ...!!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

روحانی مچکریم!!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۲، ۰۱:۰۱ ب.ظ




  • سیدحمید مشتاقی نیا

نقش رئیس جمهور در تقویت ایمان به عالم غیب!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۲، ۰۸:۲۰ ق.ظ

 


چند سال پیش طنزی محاوره ای روی زبان ها افتاده بود که اگر چه وقوع آن صحت نداشت ولی به خاطر ظرافتی ک در متن آن نهفته بود مورد استقبال مردم قرار گرفت.

شایعه طنز آلود آن سال ها این بود: اخیراً یک گروه کارشناس و متخصص اقتصادی از کشور ژاپن ( بعضی هم می گفتند آلمان یا فرانسه و...) به ایران سفر کردند تا در یک فرصت مطالعاتی یک ماهه، اوضاع اقتصادی و نحوه مدیریت مسئولان در این حوزه را بررسی نمایند. آنها بعد از یکماه بررسی، موقع خروج از کشور اعلام کردند ما به عالم غیب ایمان آوردیم! این که ایرانی ها می گویند مملکت ما را خدا اداره می کند راست می گویند. هیچ منطق اقتصادی منظمی در ایران وجود ندارد. با این وضعیت و آشفتگی اقتصادی، فقط یک قدرت فرا زمینی است که می تواند یک کشور را چند دهه سرپا نگه دارد ...!

همان طور که گفتم این حرف فقط یک شایعه طنز بود که مدتی در افواه عموم جریان داشت. اما این روزها اتفاقاتی رخ داده که نشان می دهد صحت این مدعا دور از ذهن نیست!

رئیس جمهور کشور ایران درست یک روز قبل از آغاز مذاکرات هسته ای در دانشگاه تهران اعلام کرد که خزانه دولت خالی است! این ادعا حتی در زمان جنگ نیز طرح نشده بود؛ بگذریم. رئیس جمهور یازدهم که خودش روحانی است و رئیس دولت راستگویان! پس این که خدای ناکرده ایشان مرتکب ادای حرفی خلاف واقع شده باشد از ساحتشان به دور است؛ انشاءالله.

از طرفی از وقتی که رئیس جمهور این ادعا را بیان کرده تا کنون که اواخر سال است نه تنها دولت تمام تعهدات مالی خود در مقابل کارمندان و پیمانکاران بخش خصوصی و ... را پرداخت کرده بلکه سبد کالا نیز به بخش هایی از جامعه اعطا کرده است. شما خودتان محاسبه کنید با خزانه خالی چگونه می شود روی پای خود ایستاد و حتی فراتر از تعهدات مرسوم عمل نمود؟ قسط اول طلب ما هم که بعد از آغاز توزیع سبد از سوی ایالات متحده پرداخت شده است.

حالا شما هم به عالم غیب ایمان آوردید؟! آیا وقت آن نیست که باور کنیم این مملکت از عالم غیب اداره می شود؟!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دیلم بهشت قاچاقچیان سوخت!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۲، ۰۹:۳۰ ب.ظ

 


از شهر دیلم خبرهای خوشی به گوش نمی رسد. چندی پیش تعدادی از بسیجیان بندر دیلم با استفاده از ظرفیت فضای مجازی، اطلاعاتی را در خصوص قاچاق علنی سوخت در این شهر منتشر کردند. تعدادی از دوستان طلبه و بسیجی که برای بررسی این ادعا به استان بوشهر سفر کرده بودند نیز این مسئله را تأیید نمودند. سایت عدالتخواهان در این باره نوشت:

" بخشی از قاچاق سوخت بصورتی عجیب توسط ماشین های سواری ای انجام می شود که صندلی و صندوق عقب ماشین را به مخزنی هزار لیتری تبدیل کرده و رسما بدون هیچ ترسی در روز روشن بدون داشتن پلاک بصورتی زنجیره وار و با سرعت زیاد در شهر دیلم حرکت می کنند و گازوئیل این مخزن ها را در ساحل دریا بصورتی کاملا آشکار توسط شیلنگ هایی بزرگ به داخل مخزن های جاسازی شده در قایق های کوچک و بزرگ منتقل کرده و در عراق به قیمت گزاف می فروشند! "

علنی بودن قاچاق به معنای سوءتدبیر مسئولان نظارتی است. به نظر می رسد تنها راه باقی مانده برای جلوگیری از تبدیل شدن دیلم به بهشت قاچاقچیان سوخت، توجه رسانه ها به این معضل مشهود است تا انشاءالله عزمی را برای ریشه کن سازی تاراج اموال ملی برانگیزانند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کلید آخوند خراسانی برای شیخ حسن روحانی!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۲، ۰۶:۳۶ ب.ظ


امروز توزیع سبد رایگان دولت برای اقشاری از مردم آغاز شد. خارجی بودن دو کالای این سبد یعنی برنج و مرغ انتقاداتی را از بی توجهی دولت نسبت به حمایت از محصولات داخلی برانگیخت.

همزمان با توزیع سبد کالا، رئیس دولت یازدهم که به میمنت آغاز دهه مبارک فجر به حرم امام رحمةالله علیه رفته بود سخنانی ایراد کرد و اشاره ای به انقلاب مشروطه و رهبری آن یعنی مرحوم آخوند خراسانی نمود.

این دو واقعه مرا یاد نامه معروفی از آخوند خراسانی به محمدعلی شاه انداخت که در بند سوم آن بر ضرورت حمایت از تولید ملی تأکید کرده بود. خوب است رئیس جمهور محترم که خود یک روحانی و لااقل از نظر علمی، وامدار مرحوم آخوند ( صاحب کفایه ) است ارج نهادن به ایشان را در زبان خلاصه نکرده و به منویات این عالم بزرگ نیز توجه نشان بدهد:

" ... منسوجات و کالاهای وطنی را ترویج کنید، زیرا هر آینه شخص شما از مصنوعات و فراورده های مملکتی استفاده برید این امر باعث می گردد که رجال مملکت و قاطبه افراد ملت از شما متابعت نمایند و چنین عملی موجب می شود که مملکت از بند احتیاج به منسوجات و مصنوعات خارجی آزاد گردد.

چنانی که میکادو، پادشاه ژاپن، به این طریق عمل نمود، زیرا می دانست که کلید و راه تعالی و ترقی مملکت، بسته است به عدم احتیاج افراد ملت به آنچه، از خارج، وارد می شود. و بر اثر انجام این امر مملکت ژاپن به مراتب عالیه نائل گردید. هر آینه این راه و طریق پسندیده محکم را در ابتدای سلطنت و عنفوان جوانی خود به کار ببرید موجبات ترقی مملکت و از بین رفتن فقر و فاقه و بی نیازی رعیت را فراهم خواهید ساخت، و این امر نه تنها موجب شکرگذاری آحاد ملت خواهد گردید بلکه باعث پیشرفت مملکت و استقلال واقعی آن خواهد شد .... "1

1-سیره صالحان، ص 122، ابوالفضل شکوری

  • سیدحمید مشتاقی نیا

جلسه عمومی مجمع طلاب بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۲، ۱۲:۱۶ ب.ظ


به همت مجمع طلاب و فضلای شهرستان بابل، پنج شنبه هفده بهمن، جلسه ای جهت آشنایی طلاب این شهرستان با کاندیداهای نمایندگی دوره جدید مجمع، بعد از نماز ظهر و عصر در حجره 32 مدرسه فیضیه قم برگزار می شود. ضمن تقدیر از این تصمیم، چند نکته را جهت یادآوری به عرض می رسانم:

یک- مطابق قانون هر کاندیدا برای ورود به مجمع، در شهری می تواند نماینده شود که متولد آن باشد. به منظور رفع برخی شایعات و تقویت اعتماد عمومی، ضروری است کاندیداهای محترم، شناسنامه خود را در جلسه مذکور به رؤیت حاضران برسانند.

دو- تشکیل این محفل، ابتکاری ارزنده است که می تواند باعث پررنگ شدن مشارکت طلاب در انتخابات و آشنایی با وزن و توانمندی حوزوی کاندیداهای محترم بشود. ضمن قدردانی از این اقدام نمایندگان مجمع فعلی، ذکر این سؤال در جای خود بایسته است که چرا تا کنون جلسه ای برای هم اندیشی طلاب و فضلای شهرستان با نمایندگان مجمع شهر خود و شناخت عملکرد آنان تشکیل نشده است؟!

سه- همان طور که پیش از این نیز تأکید شد، ارائه برنامه از سوی کاندیداهای محترم، باید محور جلسه آتی قرار بگیرد. طبیعی است که نمایندگان محترم باید متعهد شوند نسبت به برنامه های وعده داده شده، التزام داشته باشند.

چهار- عدم سازگاری نمایندگان منتخب با یکدیگر، پویایی مجمع را سلب می کند. کاندیداهای ارجمند باید در منظر عموم متعهد شوند که بی توجه به اختلاف سلیقه های طبیعی، به کار و خرد جمعی مقیّد بوده و از تک روی، اناالرجل و کارشکنی در اجرای تصمیمات جمعی نمایندگان برحذر باشند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آیا زنان ایرانی را در عربستان به اسارت بردند؟!!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۲، ۱۰:۳۷ ق.ظ


یازده سال پیش در بهشت زهرای تهران با مستندسازی همصحبت شده بودم که برای نخستین بار از زبان او شنیدم دولت خبیث سعودی در جریان کشتار خونین حجاج مظلوم در سال 66 تعدادی از بانوان ایرانی را به اسارت درآورده و آنان را – به رغم داشتن همسر و فرزند – مجبور کرده تا با شیوخ عرب ازدواج نمایند!!

من این ادعا را باور نکردم. اصلاً در مخیله من چنین چیزی نمی گنجید. به عقل من بعید بود مسئولان جمهوری اسلامی کمترین غیرتی را برای دفاع از نوامیس شیعه نشان ندهند. از چند نفر در این رابطه تحقیق کردم. کسی اطلاع دقیقی نداشت.

چند روز پیش در متن مصاحبه آقای مقداد رحیمی حاجی آبادی، کارگردان مستند قربانگاه زائران با موضوع مظلومیت حجاج ایرانی که در بسیاری از پایگاه های خبری منتشر شده بود دوباره به همین ادعا برخورد کردم :

" ماجرای حج سال66 خیلی دردناک است. بسیاری از مردم ما به بدترین نحو کشته شدند.  تعدادی از زنان شوهردار کشور ما را به اسارت گرفتند و مجبورشان کردند که با مردان عرب ازدواج کنند. اما ما در مقابل این جنایت‌ها فقط سکوت کردیم. "

من هنوز هم امیدوارم این خبر دروغ باشد. به نظر می رسد با توجه به انتشار وسیع این مصاحبه در اغلب سایت های داخلی لازم است یکی از نهادهای رسمی کشور مانند وزارت امور خارجه، وزارت کشور یا بنیاد شهید و امور ایثارگران چنین ادعایی را تکذیب کند.

اما اگر خدای ناکرده این واقعه تلخ، صحت داشته باشد و یا بی تفاوتی مسئولان برای تکذیب این مطلب منجر به تقویت این شائبه در تاریخ بشود، نسل های آینده، اصل اسلامی بودن این نظام را زیر سؤال خواهند برد. مگر می شود در دوره فتحعلی شاه نالایق و بی غیرت که روسیه ابرقدرت دنیا بود و توانست با تحمیل قرارداد ترکمانچای، ایران را به حیاط خلوت خود تبدیل کند، گریبایدف سفیر متکبر روس، بعد از بازداشت چند زن گرجی مسلمان در تهران و عزم عودت آنان به دولت متبوعش با خشم مردم و فتوای انقلابی میرزا مسیح مجتهد استرابادی مواجه گردیده و به گورستان تاریخ بپیوندد، آن وقت در دوران اقتدار نظام مقدس اسلامی ایران، مسئولان این کشور در قبال به تاراج رفتن ناموس خویش مُهر سکوت و بی غیرتی بر لب بزنند؟!

البته در انس و مراوده پیدا و پنهان برخی اربابان زر و تزویر با شیوخ ریاض که دیپلماسی ایران را در مقابل زیاده خواهی های جوجه دولت سعودی، فشل کرده است شکّی نیست؛ ولی به هر حال مسئله ناموس که جانبازی در راه صیانت از حریم آن تکلیف دینی است از جایگاه دیگری برخوردار است. در آیین ما کشیده شدن خلخال از پای زن یهودی هم سزاوار غصه خوردن و دق کردن است چه برسد به اینکه زن عفیف شیعه را به غنیمت ببرند. لا حول و لا قوة الا بالله.

ما همچنان منتظر واکنش رسمی مسئولان درباره میزان صحت و سقم این خبر می مانیم. انشاءالله که کار به قضاوت تاریخ نکشد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چرا "وحدت حوزه و دانشگاه" مخاطب دانشجویی خود را از دست داده است؟

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۲، ۱۲:۱۳ ق.ظ

 


شهادت دکتر محمد مفتح، تلنگری برای تقویت وحدت بین حوزه و دانشگاه بود. نگاهی اجمالی به این آرمان سازنده و عملکرد متولیان آن نشان می دهد در تمام این سالها حرکت قابل توجهی در این راستا انجام نگرفته و ما در عمل، گاه شاهد گسست بین این دو مرکز پیشرو و مؤثر در جامعه هستیم.

ریشه یابی و آسیب شناسی این بحث بماند برای فرصتی دیگر.

هر سال در اواخر آذر، به مناسبت تقارن با سالگرد شهادت محمد مفتح، مراسمی در اغلب مراکز دانشگاهی کشور برگزار می شود. تحقیق از دوستان سخنران و نیز دانشجویان شرکت کننده در برخی از این نوع مراسم، نشان می دهد به غیر از مدعوین و تعدادی از کارکنان دانشگاه ها، اغلب دانشجویان حتی از قشر ارزشی نیز رغبتی برای شرکت در این محافل ندارند.

از سر کنجکاوی، موضوع سخنرانی بعضی از میهمانان این مجالس را به طور حضوری یا با جستجو در فضای مجازی جویا شدم. جالب بود که تقریباً اکثریت مطلق سخنرانان محترم حوزوی، بحث کلیشه ای ضرورت اسلامی شدن متون درسی دانشگاه ها را طرح کرده و در مواردی شرط تحقق وحدت حوزه و دانشگاه را تدوین کتب جدید علمی بر مبنای آموزه های دین در دانشگاه ها برشمرده و هر نوع تصوّری از وحدت بدون وجود این شرط را از اساس پوچ و باطل دانسته اند.

طبیعی است تکرار ملال آور بحث اسلامی شدن متون دانشگاهی به خودی خود باعث بی رغبتی مخاطب برای استماع چندباره مطالب موازی این موضوع می شود. برای بعضی از دانشجویان چهار پرسش در این خصوص شکل گرفته است:

-     -     مگر اسلامی کردن متون علمی وظیفه دانشجویان است که هر سال سخنرانان، این جماعت را مخاطب افاضات خود قرار می دهند؟! آیا تأکید چندباره بر ضرورتی که مخاطبانش فاقد نقش اثباتی در عملیاتی کردن آن هستند ثمره ای جز یأس، سرخوردگی و خودباختگی خواهد داشت؟

-     -     بیش از یک دهه است که دغدغه اسلامی شدن متون دانشگاهی در سطوح مختلف علمی پررنگ شده و منجر به اختصاص بودجه هایی کلان برای تدّبر در این امر و تدوین کتب جدید گردیده است. در تمام این سالها آیا مدعیان توانسته اند یک کتاب اسلامی را جایگزین محتوای غربی آثار آموزشی قرار بدهند؟

-     -     اکنون که کتب آموزشی دانشگاه ها اسلامی نشده و پیش شرط تحقق وحدت بین دو مرکز سازنده اجتماع، منوط به آن گردیده است از اساس چه ضرورتی برای تشکیل جلساتی پیرامون وحدت حوزه و دانشگاه وجود دارد؟

-     -     بر فرض حقانیت چنین پیش شرطی، عملاً دانشگاه حرف، نقش و حقی در تحقق این وحدت برعهده نداشته و تنها باید پامنبری و مطیع طیف حوزوی باشد؟ آیا افسران رشید جنگ نرم، یک سر این رویداد دو طرفه نبوده و از صلاحیت رسمی برای گام برداشتن در مسیر همدلی امت اسلام بی بهره هستند؟

راقم این سطور، ذکر این نکته را جهت پرهیز از بروز هرگونه سوءتفاهم لازم می داند که اصل ضرورت انطباق متون آموزشی با مبانی دین به هیچ وجه قابل خدشه نبوده و بی تردید شرط مطلوب تحقق انقلاب فرهنگی محسوب می شود. روی سخن درباره نسبت این مطالبه ضروری با مقوله وحدت حوزه و دانشگاه است.

بگذارید این پرسش را طرح کنم که آیا اگر خدای ناکرده هیچ گاه نتوانیم – بر فرض محال – متون آموزشی دانشگاه ها را متحول کنیم، باید آرمان وحدت حوزه و دانشگاه را هم تعطیل کنیم؟!

تجربه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس نشان داده است که استاد و دانشجو، با حفظ شأن دانشگاهی خود و روحانیت با پایبندی به آداب، سلوک و کرامت حوزوی خویش توانسته اند به عنوان دو عنصر مکمل یکدیگر، سرنوشت جامعه و محیط پیرامون خود را دگرگون سازند. مگر می شود همراهی صادقانه جماعت دانشجوی انقلابی با روحانیت را در جریان مبارزات ضدستمشاهی نادیده گرفت؟ انجمن های اسلامی دانشجویان حتی در بیرون از مرزها مانند اروپا، آمریکا و شبه قاره نقش بسزایی در یکدلی ملت ایران و نیز تبیین اندیشه های جهانی نهضت اسلامی ایران داشته اند.

 آیا می توان از اتحاد دو نیروی مدافع خونین شهر، یکی به فرماندهی دانشجوی شهید سیدمحمد علی جهان آرا و دیگری به فرماندهی روحانی شهید حجت الاسلام قنوتی در به زانو درآوردن ارتش بعث و ناکام گذاشتن رؤیای فتح سه روزه خوزستان به راحتی چشم پوشید؟ این اتفاقات مبارک در حالی صورت گرفت که در آن برهه از تاریخ، ابداً حرفی از اسلامی کردن متون در میان نبود. این دو مثال ساده نشان می دهد تکیه بر عناصری درونی چون " ایمان " و " اراده " واجب تر از دلخوش بودن به تغییرات متنی آثار علمی است؛ چه اینکه در طول تاریخ، برخی حوزویان نیز گاه به رغم انس با متون علمی، به دلیل ضعف در ایمان و فقدان اراده نتوانسته اند نقشی در پیشبرد اهداف دین داشته باشند.

وحدت حوزه و دانشگاه نه به این معناست که دانشجو، طلبه بشود و نه به دنبال آن که طلبه، تبدیل به دانشجو.

هر یک از این دو قشر فرهیخته با حفظ حرمت، شخصیت و ماهیت خویش می توانند تجربیات و تواندمندی خود را در جبهه ای متحد به منظور اعتلای ارزش های دینی و انقلابی به کار بگیرند.

فراموش نکنیم تعلل و فراافکنی در پیگیری آرمان بزرگ وحدت حوزه و دانشگاه، خسارتی جبران ناشدنی به قیمت فاصله دو طیف مربّی و آینده ساز جامعه از یکدیگر به دنبال داشته است. کمترین دستاورد تعامل و مراوده دوستانه بین طلاب و دانشجویان، شناخت مستقیم حوزویان از واقعیات و خلأهای موجود در جامعه و از سوی دیگر ترمیم ضعف های اعتقادی و تقویت بنیه های فکری دانشگاهیان خواهد بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سری به نیزه بلند است در برابر زینب

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۲، ۰۸:۵۲ ق.ظ


آنکه نسبی از اسماعیل دارد، تحفه سبزش در پیشگاه معبود، سر بریده و جسم غرق به خون است.

سرمشق دلدادگی عشق بازان کوی دوست را اینگونه نوشته اند: و فدیناهم بذبحٍ عظیم ...

یک عمر این نوحه را در عصرهای عاشورا به اشک دل آمیختیم که " خدا کند که نباشد سر برادر زینب "  غایت آمال دل مهجورمان سکنای قلب ام المصائب بود ولو به قیمت تقدیم هزار جان ناقابل به نیابت از وجود سالاز زینب سلام الله علیها. آنکه گِل وجودش را از فضل طینت خون خدا سرشته اند، محراب نمازش را در مسلخ عشق بنا نهاده اند.

رضای اسماعیل، رضایت حق بود. رضای اسماعیلی هم در پی  رضایت دوست.

این سر بریده رضای اسماعیلی است که همچون اسماعیل، نوجوانی اش را پیشکش محبت معشوق نمود و در جوار بانوی صبر، خورشید سرش بر مأذنه تیغ سفیانیان، خوش درخشید.

سلامٌ علی ابراهیم. داغی که حسین از غم اکبر به جگر داشت، جز خالق اکبر ز دل او که خبر داشت ...

خدا پدر و مادر رضا را که سالهاست مهاجر مشهد الرضا شده اند، در سایه رضای آل محمد (ص) صبر عطا کند.

درود خدا بر مجاهدان افغان که این روزها رگ های بریده شان، سند صدق ایمانشان گردیده است.

عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است

دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است

  • سیدحمید مشتاقی نیا

گرامیداشت نخستین سالگرد فیلتر اشک آتش

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۲، ۱۲:۰۲ ق.ظ


سال گذشته در چنین روزهایی وبلاگ اشک آتش فیلتر شد. آن زمان که مصادف بود با اعتصاب غذای طلبه سیرجانی در زندان اوین، مطلبی نوشتم و از دوستان این طلبه عدالتخواه خواستم تا به دلیل ارتحال شهادت گونه! وی خاطرات خود را برای درج در کتابی به یاد آن روحانی مبارز واقعی برای من ارسال کنند. زیر مطلب هم با خط درشت تاریخ یکم اسفند را نوشتم تا هر آدم کوری هم متوجه بشود این مطلب منتشر شده در بهمن ماه که ذیل آن تاریخ اسفند درج شده، از اساس غیرواقعی و سرکاری می باشد.

ساعاتی بعد از درج این مطلب حجت الاسلام رسایی تماس گرفت و ظاهراً پیغام نهادی را رساند تا مطلب را از وبلاگ حذف کنم. من هم به احترام ایشان مطلب را حذف کردم. طبق تبصره یک ماده بیست و یک جرایم رایانه ای، دیگر دلیلی برای فیلتر وبلاگ وجود نداشت؛ اما باعث و بانی فیلتر وبلاگ، کار خودش را کرد تا ما یکبار دیگر بفهمیم قانون خوب است ولی برای همسایه.

جالب اینکه فرد دیگری همزمان از نهادی در تهران تماس گرفت و انتقاد کرد که چرا در مطلبی دو تن از مقامات آن نهاد را دو شغله خواندم. وی البته قبول داشت که آن دو مسئول دوشغله هستند ولی حرف حسابش این بود که چرا به این مسئله پرداخته ام. ایشان بنده را به بی سوادی متهم کرد و بنده هم به طور متقابل از مراتب فضل و علم ایشان تقدیر نمودم!

بگذریم. اشک آتش فیلتر شد تا به یاد بیاورم در زمانه ای که روحانیون فتنه گری چون هادی غفاری می توانند آزادانه به فعالیت های مخرب و ضدامنیتی خود ادامه بدهند برخورد با بچه های حزب الله یعنی اثبات صحت راه و منش آنان.

باعث و بانی فیلتر وبلاگ که امضایش پای بسیاری از برگه های منجر به برخورد با نیروهای ارزشی، دیده می شد، اندکی بعد از مسئولیت پرطمطراق خود خلع شد و به پستی اداری در تهران منتقل گردید. امیدورام اکنون که این متن را می خواند فهمیده باشد لزوماً همه بچه های حزب اللهی بی کس و کار نبوده و به راحتی از کیش و مات کردن حریف، منصرف نمی شوند. امیدوارم فهمیده باشد انتقام شکست مقتدای خود در انتخابات 84 را دیگر از نیروهای جان برکف انقلاب نگیرد.

اشک آتش2، اینک همان راه اشک آتش را ادامه می دهد. انشاءالله که همواره در مسیر دفاع از آرمان های امام و شهدا باقی بماند. فیلتر دور از تدبیر وبلاگ اشک آتش، مجال تازه ای را برای بیان واقعیات تلخ برخی مراکز تصمیم گیر ایجاد کرد که پیش از این شاید زمینه اش وجود نداشت.

از خوانندگان عزیز و دوست داشتنی اشک آتش2 که همواره با نقدها و نظراتشان در راه رشد و غنای محتوایی وبلاگ کوشیده و همرزم مجازی خود را از دعای خیر خویش محروم نساخته اند تشکر می کنم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

به بهانه انتخابات مجمع طلاب بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۲، ۰۷:۰۳ ب.ظ


مجمع طلاب و فضلای حوزه علمیه قم، شاید بعد از جامعه مدرسین، رسمی ترین تشکل حوزوی شمرده شود.

شهرستان بابل شش نماینده منتخب در این مجمع دارد که بر اساس تقسیمات منطقه ای، یک نماینده از بندپی، یک نماینده از امیرکلا، و چهار نماینده از بابل در این مجمع حضور دارند و با رأی مستقیم طلاب این شهرستان انتخاب می شوند.

مجمع طلاب، ظرفیت غیرقابل انکاری برای ساماندهی به امور صنفی طلاب در قم و نیز شناسایی و حل معضلات فرهنگی و اجتماعی شهرستان ها دارد که چنانچه نمایندگان منتخب بتوانند از تمامی ظرفیت ها و اعتبارات موجود بهره بگیرند بی شک تأثیری سرنوشت ساز از خود بر جای خواهند نهاد.

می دانم این نوشتار باعث رنجش بعضی از دوستان خواهد شد ولی بی تعارف باید گفت در تمام این سالها به خاطر عملکرد ضعیف اغلب نمایندگان، هنوز بسیاری از اهداف مجمع محقق نگردیده و این مجمع عملاً به یک تشکّل تشریفاتی تبدیل شده است. این نقطه منفی در کارنامه مجمع، باعث کاهش شدید سطح مشارکت طلاب در انتخاب نمایندگان شهرهای خود گردیده است.

هنوز یادمان نرفته است که سالهایی نه چندان دور بعضی از نمایندگان شهر خودمان احساس می کردند از دماغ فیل افتاده اند و بابت یک امضای ساده در تأیید صلاحیت یک طلبه – مثلاً برای دریافت حجره – برخوردی متکبرانه و با منّت از خود نشان می دادند.

این نوع رفتارها در نهایت منجر به جوشش نسل جدیدی از طلاب بابلی برای حضور در مجمع گردید که روزنه ای از امید را در دل حوزویان این شهرستان ایجاد کرد.

در چند سال اخیر، البته مشکل تأخیرهای سرسام آور در تأیید برگه صلاحیت طلاب حل شد اما انگار برخی دوستان نماینده در همین حدّ، توقف کرده و بی اعتنا به رسالت و توانمندی های مجمع، تبدیل به یک ماشین امضا گردیدند!

شفاف تر از این اگر بخواهم صحبت کنم باید به این پرسش بپردازم که چرا بسیاری از طلاب جدیدالورود به قم هنوز گمان می کنند تنها نماینده طلاب این شهر حجت الاسلام حسین زاده است و تا مشکلی برایشان ایجاد می شود با ایشان تماس می گیرند؟

بی هیچ سوءنیّتی، صادقانه این سؤال را طرح می کنم که به غیر از حجت الاسلام حسین زاده که لااقل با راه اندازی شبکه تبلیغی وسیعی به نام حامیان ولایت که چند سالی است به رغم پاره ای از کمبودها و بی مهری ها توانسته سطح قابل توجهی از دانش آموزان دبیرستانی بابل را تحت پوشش فعالیت های فرهنگی قرار بدهد، سایر نمایندگان محترم چه قدمی را با بهره گیری از ظرفیت مجمع در راستای ترویج فرهنگ و ارزش های دینی برداشته اند؟! چرا مجمع طلاب بابل در جریان وقایع و تغییر و تحولات شهرستان خود حضور و تأثیر محسوسی ندارد؟

ظاهراً در جریان انتخابات پیش رو که در اواخر بهمن ماه جاری برگزار خواهد شد حدود ده نفر از طلاب و فضلای شهر بابل داوطلب نمایندگی در مجمع شده اند. پدیده این دوره از انتخابات، حجت الاسلام غفاری فر از اساتید به نام حوزه و دانشگاه و از مبارزان قدیمی شهرستان و از رزمندگان دو جبهه نظامی و سیاسی است که سخنرانی های علمی و البته صریح ایشان در دفاع شجاعانه از مبانی اسلام و انقلاب اسلامی از شهرت خاصی برخوردار است.

علاوه بر حضرات غفاری فر و حسین زاده، حجت الاسلام عباس اکبرپور از فعالان به نام عرصه های فرهنگی و اجتماعی شهرستان بابل، حجت الاسلام سعید پورحسن که صراحت لهجه وی نیز در دفاع از ارزشها زبانزد است، حجت السلام رضا جعفرزاده از مبلّغین نمونه و موفق حوزه علمیه، حجت الاسلام محمود رجب نسب از مبلّغان و محققان جوان حوزه، حجت الاسلام برهانی از کارمندان مرکز مدیریت حوزه، حجت الاسلام جوادی از فعالان عرصه های تبلیغی به خصوص در زمینه فرهنگ و سیره شهدا، حجت الاسلام ابوالفضلی از مبلغان حوزه و حجت الاسلام حبیبیان از استید حوزه و دانشگاه به عنوان دیگر کاندیداهای حاضر در این دوره از انتخابات مجمع مطرح هستند که احتمال کناره گیری برخی از این افراد دور از ذهن نیست.

به نظر می رسد با توجه به عدم آشنایی بسیاری از طلاب و فضلا با این چهره ها لازم است مجمع فعلی طلاب، بانی تشکیل جلسه ای عمومی برای معرفی داوطلبان مجمع گردیده تا میزان مشارکت در انتخابات را نیز تقویت نماید.

در صورت تشکیل چنین جلسه ای، بی تردید داوطلبانی در معرفی خود موفق تر خواهند بود که برنامه و دیدگاه جامع تری برای توجه به دغدغه های صنفی و اعتقادی طلاب داشته باشند.


تکمیلی: با خبر شدم حجت الاسلام دکتر گرجیان نیز در انتخابات مجمع ثبت نام کرده است. طبیعی است حضور این بزرگوار، رقابت بین نسل های جدید و قدیم طلاب و فضلای بابلی مقیم حوزه علمیه قم را جدی تر خواهد کرد.
  • سیدحمید مشتاقی نیا

همایش ملی فقه هسته ای با سخنرانی حجت الاسلام ایزدهی

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۲، ۱۱:۱۰ ق.ظ


به گزارش خبرگزاری رسا، نخستین پیش نشست تخصصی همایش ملی فقه هسته ای با موضوع ممنوعیت استفاده از سلاح کشتار جمعی (نقد و بررسی ادله) با همکاری علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و سازمان انرژی اتمی، 10 بهمن ماه در قم برگزار می شود.

 در این نشست تخصصی که در سالن جلسات انجمن های علمی حوزه برگزار می شود، حجت الاسلام سید سجاد ایزدهی، مدیر گروه سیاست پژوهشگاه به ایراد سخنرانی خواهد پرداخت، همچنین محمود حکمت نیا و ناصر قربان نیا به عنوان ناقد در این جلسه حضور دارند.

 

این همایش، بررسی فتوای مقام معظم رهبری پیرامون حرمت انباشت و استفاده از سلاح های کشتار جمعی را در دستور کار خود خواهد داشت.

 

نخستین پیش نشست تخصصی همایش ملی فقه هسته ای، صبح پنج شنبه 10 بهمن ماه از ساعت 10 تا 12در سالن جلسات انجمن های علمی حوزه به نشانی قم، بلوار جمهوری اسلامی، کوچه دوم، فرعی اول سمت چپ برگزار می شود.

 

گفتنی است، همایش ملی فقه هسته ای از سوی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با همکاری سازمان انرژی اتمی جمهوری اسلامی ایران و چندین موسسه تحقیقاتی کشور، سی ام بهمن ماه در دو شهر قم و تهران برگزار خواهد شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تنت به نازطبیبان نیازمند مباد

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۲، ۱۱:۰۹ ق.ظ


حجت الاسلام والمسلمین محمدمهدی ماندگار، شش سال سابقه حضور در جبهه را دارد که در این مدت بارها از طعم تیر و ترکش دشمن بی نصیب نمانده است. مار شیمیایی نیز زهر خود را به جان او ریخته و هر از گاهی، حال و هوای همنشینی با عبادالصالحین را در وجودش زنده می کند.

این روزها این راوی بزرگ عرصه ایثار و شهادت از ناحیه ریه دچار مشکلاتی شده و در حال استراحت است. البته ظاهراً هنوز نظر قطعی پزشکان در خصوص بیماری ایشان اعلام نشده است. اواخر اسفند سال گذشته نیز حجت الاسلام ماندگار از ناحیه قلب دچار مشکلاتی شد که منجر به بستری ایشان گردید.

برای این استاد فرهیخته حوزه و مبلّغ توانمند فرهنگ دلدادگی، آرزوی سلامت و بهبودی دارم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برای این طلبه ناهی از منکر دعا کنید

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۲، ۰۸:۰۲ ب.ظ


جمعه گذشته به همراه حجج اسلام جهانشاهی، علی زاده و آقامحسن شیرازی به عیادت علی خلیلی رفتم.

علی خلیلی همان طلبه ناهی از منکر تهرانی است که دوسال پیش در شب نیمه شعبان، با دیدن مزاحمت تعدادی از اوباش برای نوامیس مردم، سعی کرد مانع از اقدام متعرضانه آنها بشود که یکی از اراذل چاقویی را به گردن او زد و ...

علی خلیلی مدتی طولانی در بیمارستان بستری بود. از آن جا که آن شب خون زیادی از او رفته بود بسیاری از بیمارستان های تهران پذیرش او خودداری کردند و این جنایت اصحاب طبابت، باعث وخیم تر شدن حال این طلبه جوان گردید.

او بعد از گذشت چند ماه توانست مدتی سرپا بشود، اما این مسئله با توجه به مشکلات جسمی ناشی از آن ضربه ناجوانمردانه، چندان دوام نیاورد.

اینک بعد از دوسال، بدن او از چند ناحیه دچار عفونت شدید شده تا جایی که قادر به تکلّم، خوردن غذا و .... نیست و با بدنی نحیف روی تختی در طبقه ششم بیمارستان خصوصی عرفان بستری شده و به دعای خیر مردم نیاز دارد.

جالب است بدانید همان ایام که علی خلیلی با چاقو مضروب شد، رئیس محترم قوه قضائیه در نطقی فصیح ادعا کرده بود ایجاد ناامنی در جامعه ولو با سلاح سرد در حکم محاربه بوده و سزای آن اعدام است. ضارب علی خلیلی، در سایه سکوت مدعی العموم، به غیر از دیه، تنها به دو سال حبس محکوم شد و مدتی است که از آن پرونده خلاص شده است. نکته قابل توجه اینجاست که فرد ضارب پس از آزادی به دلیل چاقو کشی مجدد و مجروح ساختن یکی دیگر از شهروندان، همینک در زندان به سر می برد!

جالب است بدانید با توجه به عدم پذیرش این طلبه مظلوم در بیمارستان های دولتی و تحمیل هزینه های گزاف مربوط به جراحی های مکرر، پدر وی مجبور به فروش خانه مسکونی خود گردید.

جالب است بدانید به رغم اذعان مسئولانی چون ریاست ستاد امر به معروف و نهی از منکر به جانبازی این بسیجی با غیرت، هنوز پرونده وی برای ثبت در بنیاد شهید و امور ایثارگران در پیچ و خم های ناتمام اداری به سر برده و به نتیجه نرسیده است.

جالب است بدانید در حال حاضر هیچ یک از مسئولان حوزه علیمه و یا نیروی مقاومت بسیج سراغی از این طلبه جانباز نمی گیرند.

شکر خدا روحیه علی خلیلی بسیار عالی است و با تمام این رنج ها و مشقّت ها که دو سالی است بخت جوانی اش را به تخت بیمارستان گره زده است اقدام خود در نجات دختران از دست اوباش را یک تکلیف دانسته و جز رضایت خدا دنبال دستاورد دیگری نیست.

مسئولان امر باید حواسشان جمع باشد که عدم حمایت قاطع از معدود بسیجیان ناهی از منکر، باعث تضعیف انگیزه مؤمنین برای مقابله با فحشا گردیده و ثمره ای جز جولان بیشتر مجرمین و مزاحمین نوامیس نخواهد داشت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دانش آموز مدرسه نمونه دولتی بابل، قربانی جدید جاده ی نا ایمن!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۲، ۱۰:۳۴ ق.ظ


طلبه در وبلاگ حاج علی اکبر ناصری نوشت:

یکی از وظایف اصلی مسئولین ، حفظ سلامت و امنیت آحاد مردم جامعه بویژه نخبگانی است که با سرمایه های نظام ، رشد علمی کرده اند و حالا باید در انتظار ثمردهی آنان بود. با این وجود گاهی سهل انگاری ها و مماشات آقایان مسئول باعث می شود این سرمایه ها به راحتی از دست رفته و ضرر جبران ناپذیری را نه فقط به بازماندگان و دوستان ، که به کل جامعه وارد کنند. و بعد از این قضایا ، برخی از همین مسئولین کم کار و مقصر هم طی پیام هایی جداگانه خود را همدرد دیگران معرفی می کنند!

شاید فرار مغز ها به خارج از کشور به این اندازه دردناک نباشد که مغزها را به همین راحتی روانه ی قبرستان  می کنیم.

یکی از جاده های اصلی و پر تردد بابل ، جاده ای است که میدان شهید بزاز این شهر را به شهرستان سیمرغ (کیاکلا) متصل می کند. وجود چندین روستا و شهرک صنعتی و حوزه علمیه و مدرسه نمونه دولتی و شهرک مسکونی مهردشت  و ... سبب افزایش میزان تردد در این مسیر می شود. این در حالی است که این جاده فقط یک لاین رفت و یک لاین برگشت –بدون گاردریل- دارد و چندین سال است که بخش های زیادی از این جاده ، شانه ندارد! خصوصا در حد فاصل شهرک صنعتی منصور کنده تا شهرک مسکونی مهردشت روستای سلطان محمد طاهر که سالیان مدیدی است که برای تعریض شدن ، شانه های جاده را گرفته اند اما نه جاده تعریض شد و نه شانه ی جاده به حالت مناسب برگشت و همین اختلاف سطح جاده و شانه ی آن و شکستگی های عدیده در آسفالت جاده و وجود پیچ ها و تقاطع های خطرناک ، سبب خطرات بسیار می شود.

البته قابل توجه آنکه حتی یکبار هم مامورین گشت راهنمایی و رانندگی برای کنترل سرعت وسایل نقلیه ، در آن دیده نشده اند.

حاصل کم کاری در تعریض و امنیت بخشی به این جاده و رها کردن آن بدون ایجاد شانه مناسب و کم کاری آقایان در جذب و اختصاص بودجه های لازم برای این کار  و عدم حضور موثر مامورین راهنمایی و رانندگی در مناطق حادثه خیز آن ، سبب آن شده که هر از چندگاهی ، تصادفات تلخ و ناگوار در این محور روی دهدکه آخرین آن همین چند ساعت گذشته ،شنبه 5 بهمن 1392، رخ داد و طی آن دانش آموزی عزیز به نام "رضا علی زاده جلودار" از مدرسه نمونه دولتی بابل ، جان باخت و راننده هم در کما به سر می برد و 3 دانش آموز دیگر مجروحند. البته تقریبا یک سال قبل -در دی ماه 1391- هم فرد دیگری به نام مجید اسماعیلی طلبه پایه 9 و 10 حوزه علمیه فیضیه مازندران که از اصفهان برای تحصیل علم به بابل آمده بود و آخرین سال حضورش را در این شهر می گذراند ؛ در اثر سانحه ای مشابه ، در این محور جانش را از دست داده بود.

معلوم نیست که این جاده ی ناایمن با تعلل های پیاپی مسئولین و حتی عدم اطلاع رسانی مناسب رسانه ها تا چه زمانی به قربانی کردن سرمایه های این کشور خواهد پرداخت؟ تا چه زمانی روستائیان منطقه باید دلشان شور این را بزند که مبادا امروز برای اعضای خانواده شان حادثه ای رخ دهد؟ تا چه زمانی کارگران شرکت ها و کارخانجات مسیر ،  باید دلهره از عدم برگشت نان آور خانواده شان  داشته باشند؟   تا چه زمانی والدین دانش آموزان و طلاب ، باید نگران این باشند که فرزندشان سالم به محل تحصیلش رسیده یا خیر؟

 

واقعا تا چه زمانی؟!

http://hajinaseri.blogfa.com/post-480.aspx

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ماشین جنگی ابداعی مردم آمل!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۲، ۱۰:۵۲ ب.ظ


در روز ششم بهمن و حماسه بزرگ مردم آمل، آشنایی با یک ابتکار جالب مردم قهرمان این دیار در عرصه دفاع شهری، خالی از لطف نیست:

 مدافعان شهر که تجربه ای در نبرد خیابانی نداشتند در مقابله با نیروهای آماده و آموزش دیده که خیابان هایی از شهر را به اشغال خود در آورده بودند جلوه هایی زیبا از رشادت و پایمردی را خلق نمودند. در این بین یکی از ابتکارات رزمندگان مدافع شهر، در نوع خود جالب و غافلگیر کننده بود.

" یکی از ابتکارات جالب نیروهای بسیجی در نبرد با دشمن این بود که پشت یک وانت نیسان سنگر درست کرده بودند و وانت با دنده عقب به سمت دشمن حرکت می کرد؛ نیروهای بسیجی پشت سنگرهای ساخته شده در وانت به سمت دشمن تیراندازی می کردند و راننده هم از تیراندازی دشمن در امان بود ."1

اشغالگران که در برابر این ابتکار نیروهای مردمی مستأصل شده بودند خیابان به خیابان و کوچه به کوچه مجبور به عقب نشینی و فرار از منطقه درگیری می شدند .

1-      علی کردی . اسناد اتحادیه کمونیست های ایران در واقعه آمل . ص68

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فرمانده انتظامی بابل در جمع انصار حزب الله

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۲، ۱۱:۴۳ ق.ظ

40 کیلوگرم تریاک با طعم گوجه فرنگی در بابل کشف شد


یک شنبه، ششم بهمن، سرهنگ فقیه، فرمانده انتظامی شهرستان بابل بعد از نماز مغرب و عشا میهمان جلسه عمومی انصار حزب الله این شهرستان در مسجد ولایت خواهد بود. از آن جا که به دلیل بعد مسافت، توفیق حضور در این نشست را ندارم چند نکته را محضر این بزرگوار به عرض می رسانم:

1- ممکن است باطن، از ظاهر اهمیت بیشتری داشته باشد، ولی این مسئله به معنای کم اهمیتی ظواهر و بی توجهی به آن نیست. به همین دلیل است که به طور مثال اسلام خوردن و آشامیدن افرادی که عذر شرعی برای روزه گرفتن دارند را نیز در ملأ عام منع می کند تا اسلامی بودن ظاهر شهرها حفظ شود. ظاهر شهر اهمیت دارد؛ زیرا هر چه نمای دینی و شعائر اسلامی بیشتر در چشم مردم باشد باعث قوّت قلب مؤمنین می شود و هر چه ظواهر شهر به حال و هوای غیر دینی نزدیک بشود شهامت گناه در جامعه نیز تقویت خواهد شد. بنا بر این مقابله با مظاهر گناه، جرم و بی عفتی، تکلیفی انکار ناپذیر است که نیروی انتظامی به طور خاص و متمرکز، تولیت اجرای آن را بر عهده دارد. از جمله مظاهر گناه در سطح شهر، کشف حجاب برخی بانوان به خصوص در داخل اتومبیل هاست که مدتی است در بابل نیز مکرر به چشم می خورد. پخش موسیقی های غیرمجاز آنهم با صدای بلند از سیستم صوتی خودروهای عبوری نیز از مصادیق ایجاد مزاحمت و اشاعه فرهنگ بی مبالاتی است که ظاهر اسلامی شهر را مخدوش می سازد. به نظر نمی رسد زدودن مظاهر گناه در شهری مانند بابل که مساحت خیابان های آن چندان وسیع نیست، کار پیچیده و دشواری باشد. با نزدیک شدن فصل بهار و تابستان باید تدبیری نیز برای مقابله با رژه خیابانی لشکر ساپورت پوش ها اندیشید.

2- تقابل با جرایم سازماندهی شده و پیچیده، نیازمند کار دقیق اطلاعاتی است که با توجه به محدودیت های مادی و انسانی موجود در قوای انتظامی، ممکن است به راحتی مقدور نباشد. با توجه به پراکندگی محلات شهر و روستاهای بابل، بهره گیری از نیروهای بومی بسیچ که ساکن در محلات هستند، کشف مراکز فساد و جرم را آسان تر خواهد ساخت. تحقق این امر مستلزم تقویت پیوند مراکز انتظامی و انس بین پلیس با نیروهای بسیج است. به نظر می رسد حضور مسئولان نیروی انتظامی یا نمایندگان آنان در پایگاه های بسیج و برقراری ارتباط دوستانه و برادرانه با نیروهای مخلص و بی ادعای بسیجی، بساط بسیاری از باندها و محافل جرم و گناه در گوشه و کنار شهر و روستا را در هم خواهد پیچید و بر میزان توفیقات نیروی انتظامی خواهد افزود.

3- هر سال چهارشنبه سوری، در چند محله خاص این شهر، شاهد وقوع برخی اتفاقات ناگوار و هنجارشکنی معدودی از اوباش هستیم. نمی دانم مسئولیت تبیین خرافات و آثار اجتماعی و فردی ناشی از شیطنت های چهارشنبه آخر سال بر عهده کدام نهاد فرهنگی شهر است و اصلاً آیا مسئولی به خودش زحمت می دهد تا آماری از تبعات تأسف بار بازی با آتش و باروت و ... در سال های گذشته را به جوانان و نوجوانان و خانواده هایشان یادآور شود یا نه. ولی به هر حال وظیفه خطیر نیروی انتظامی در این خصوص به قوّت خود باقی است. جا دارد نیروی انتظامی با طراحی برنامه ای دقیق و غافل گیر کننده، مانع از عادی شدن هنجارشکنی های هر ساله در آن روز بشود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سخن ما و منطق رقبا!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۴ بهمن ۱۳۹۲، ۱۱:۴۸ ب.ظ


من اصلاً به این حرف معتقد نیستم که اگر مثلاً خاتمی رأی آورد، یعنی مردم به سمت گفتمان اصلاح طلبی سوق پیدا کرده اند؛ یا اگر احمدی نژاد در انتخابات پیروز شد یعنی مردم از این به بعد قرار است دلداده اصولگرایان باشند، یا این که فرض کنیم رأی آوردن روحانی به معنای انتخاب گفتمان اعتدال است. من این حرف را قبول ندارم. آن قدری که با مردم حشر و نشر داشته و لایه های مختلف اجتماع را می شناسم به این باور رسیده ام که علت اقبال یک کاندیدا در منظر عموم مرتبط است با حسّی که به مردم می گوید این فرد می تواند گره ای از کار شما باز کرده و در اوضاع زندگی تان تغییری ایجاد کند.

البته نمی توان تعصب عده ای بر روی نامزد جناح متبوعشان – فارغ از وجود یا عدم وجود توانمندی و صلاحیت وی  – را کتمان کرد؛ ولی به نظرم اغلب مردم بی اعتنا به دسته بندی های سیاسی و خط و خطوط جناحی دنبال کسی می گردند که نسبت به بقیه رقبایش وعده یا برنامه مطلوبتری برای ارتقاء سطح معیشت عمومی داشته باشد.

پیروزی نصف و نیمه جناب روحانی عده ای از ورشکسته های سیاسی را به ورطه غرور کشانده و منجر به انتشار نگرش های یکسویه و متکبرانه ای گردیده است مانند: - خیزش! جامعه به سمت و سوی اعتدال، – عدم درک پیام انتخابات 24 خرداد از سوی منتقدان، -  دیکتاتور و قانون شکن دانستن کسانی که به روحانی رأی نداده اند، - مجلس بعد از 24 خرداد  باید با مجلس قبل از 24 خرداد تفاوت کند و...

در پاسخ به این جماعت، رأی پنجاه ممیز هفت دهم درصدی روحانی یادآوری شد؛ اما به روی مبارکشان نیاوردند. به انتخابات شورای شهر که در همان روز برگزار شد و در اغلب نقاط منجر به پیروزی طیف اصولگرا گردید استناد شد، باز هم نپذیرفتند. انتخاب سردار قالیباف به عنوان شهردار تهران هم آنها را متقاعد نکرد.

منادیان پیروزی بزرگ، معتقد هستند مدرکی دال بر پیروزی اکثریت اصولگرا در شوراهای کشور وجود ندارد. انتخاب قالیباف را هم در ازای انتخاب مسجد جامعی به ریاست شورای شهر تهران، غیر قابل استناد می دانند. اینک اما انتخاب مهندس مهدی چمران به عنوان ریاست شورای عالی استان ها که با اکثریت آرای منتخبان مردم سراسر کشور در شوراها صورت پذیرفت حضرات مدعی را در لاک سکوت فرو برده است. آنها خود را در برابر این تناقض می بینند که چگونه مردم در یک روز هم به اعتدال به عنوان نقاب اصلاحات رأی داده اند و هم جریان اصولگرایی را برای مدیریت های شهری برگزیده اند؟!

من ابداً به تعمیم این نوع مرزبندی های سیاسی در سطح جامعه معتقد نیستم و فقط خواستم با ادبیات و منطق مورد قبول مدعیان خیزش بزرگ! صحبت کرده باشم.

فراموش نکنیم که بر اساس آموزه های دینی، اثبات حق و باطل ، ربطی به قلّت و کثرت افراد و گروه ها ندارد. برای همین است که هیچ کشور مدعی دموکراسی در جهان حاضر نیست رأی قاضی یک دادگاه را بر اساس نظر عموم مورد دخل و تصرف قرار دهد. مسئولان جمهوری اسلامی فارغ از هر نوع علقه فکری و سیاسی، حق و باطل را باید با معیارهایی چون وحی و خرد شناخته و در التزام به مبانی حقیقت، تعارف و کرنشی نشان ندهند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

در حاشیه آزادی مصطفی ارفعی

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۲، ۱۰:۴۴ ب.ظ


مصطفی ارفعی، نویسنده عدالتخواه جوانی اهل زنجان است که بعد از انتشار نقدها و افشاگری هایی در خصوص باندهای قدرت، با شکایت ساختگی و اعمال نفوذ برخی از مقامات محلی محکوم به زندان گردید. با ورود روحانی عدالتخواه سیرجانی و همراهی عده ای دیگر از عدالتخواهان کشور مانند حجت الاسلام بجانی ( انصار حزب الله تبریز)، حجت الاسلام موسی علی زاده (عدالتخواه کلیبری) و ... به زنجان و پیگیری مستقیم پرونده این نویسنده عدالتخواه و اطلاع رسانی به مردم و مسئولان عالی رتبه کشوری، مصطفی ارفعی که با حکم قطعی دادگاه در زندان به سر می برد آزاد گردید. در این خصوص تذکر سه نکته را لازم می دانم:

1- استقامت، امید و استحکام اعتقادی و شخصیتی روحانیون عدالتخواه، ثمره شیرینی را به دنیال داشت که نقطه عطفی در تاریخ مجاهدت های عدالتخواهانه حوزه علمیه محسوب می شود. مردم از روحانیت انتظار دارند که علاوه بر دفاع از ارکان نظام مقدس اسلامی، نسبت به خطاهای جسته و گریخته برخی کارمندان حکومتی که ممکن است منجر به تغییر باور عموم درباره اصل نظام دینی بشود سکوت نکنند. روحانیت، ابزار باندها و جناح های قدرت طلب نیست و بر اساس آموزه های مکتب وحی باید در خدمت به مبانی دین و اخلاق اجتماعی کوشا باشد.

2- انعطاف منطقی مسئولان قضایی و امنیتی به خصوص در سطح ملی در جریان آزادی این نویسنده را به حساب  ضعف و رعب آنان از ظهور حرکت های معترضانه طلاب نمی گذاریم. راقم این سطور معتقد است کنار گذاشتن برخی واسطه های دولتی  - که به منظور تعجیل در اتمام بررسی های حوزه کاری خود، گاه مرتکب ایراد تهمت و پرونده سازی برای عدالتخواهان فدایی ولایت می شوند - و برقراری ارتباط مستقیم و محترمانه با نیروهای عملیاتی و خط مقدمی اسلام و انقلاب، نه تنها باعث رفع بسیاری از سوءتفاهمات خواهد شد، بلکه نتایج شیرینی چون احقاق حق مظلوم را به دنبال خواهد داشت.

3- این احتمال که در گوشه و کنار کشور، باز هم کسانی باشند که در احیای فریضه امر به معروف و نهی از منکر به دلایل مختلفی همچون نفوذ کانون های قدرت و ثروت یا عدم آشنایی با زیر و بم های حقوقی و... در مظلومیت به سر برده و نتوانند حقشان را در دادگاه باز ستانند اصلاً دور از ذهن نیست. به مسئولان عالی قضایی پیشنهاد می کنم با اعتماد به نیروهای عدالتخواه و پیشمرگان بی ادعای جبهه حق، ستادی را به طور اختصاصی و متمرکز برای بررسی مجدد گزارش ها و پرونده هایی مانند آن چه که در موضوع مصطفی ارفعی مشهود بود راه اندازی کنند. روحانیون، دانشجویان و بسیجیان عدالتخواه بدون هیچ چشمداشتی، آمادگی نظارت غیررسمی بر روند رسیدگی به پرونده های مرتبط با آمران به معروف و ناهیان از منکر را دارا هستند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا