اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

چرا "وحدت حوزه و دانشگاه" مخاطب دانشجویی خود را از دست داده است؟

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۲، ۱۲:۱۳ ق.ظ

 


شهادت دکتر محمد مفتح، تلنگری برای تقویت وحدت بین حوزه و دانشگاه بود. نگاهی اجمالی به این آرمان سازنده و عملکرد متولیان آن نشان می دهد در تمام این سالها حرکت قابل توجهی در این راستا انجام نگرفته و ما در عمل، گاه شاهد گسست بین این دو مرکز پیشرو و مؤثر در جامعه هستیم.

ریشه یابی و آسیب شناسی این بحث بماند برای فرصتی دیگر.

هر سال در اواخر آذر، به مناسبت تقارن با سالگرد شهادت محمد مفتح، مراسمی در اغلب مراکز دانشگاهی کشور برگزار می شود. تحقیق از دوستان سخنران و نیز دانشجویان شرکت کننده در برخی از این نوع مراسم، نشان می دهد به غیر از مدعوین و تعدادی از کارکنان دانشگاه ها، اغلب دانشجویان حتی از قشر ارزشی نیز رغبتی برای شرکت در این محافل ندارند.

از سر کنجکاوی، موضوع سخنرانی بعضی از میهمانان این مجالس را به طور حضوری یا با جستجو در فضای مجازی جویا شدم. جالب بود که تقریباً اکثریت مطلق سخنرانان محترم حوزوی، بحث کلیشه ای ضرورت اسلامی شدن متون درسی دانشگاه ها را طرح کرده و در مواردی شرط تحقق وحدت حوزه و دانشگاه را تدوین کتب جدید علمی بر مبنای آموزه های دین در دانشگاه ها برشمرده و هر نوع تصوّری از وحدت بدون وجود این شرط را از اساس پوچ و باطل دانسته اند.

طبیعی است تکرار ملال آور بحث اسلامی شدن متون دانشگاهی به خودی خود باعث بی رغبتی مخاطب برای استماع چندباره مطالب موازی این موضوع می شود. برای بعضی از دانشجویان چهار پرسش در این خصوص شکل گرفته است:

-     -     مگر اسلامی کردن متون علمی وظیفه دانشجویان است که هر سال سخنرانان، این جماعت را مخاطب افاضات خود قرار می دهند؟! آیا تأکید چندباره بر ضرورتی که مخاطبانش فاقد نقش اثباتی در عملیاتی کردن آن هستند ثمره ای جز یأس، سرخوردگی و خودباختگی خواهد داشت؟

-     -     بیش از یک دهه است که دغدغه اسلامی شدن متون دانشگاهی در سطوح مختلف علمی پررنگ شده و منجر به اختصاص بودجه هایی کلان برای تدّبر در این امر و تدوین کتب جدید گردیده است. در تمام این سالها آیا مدعیان توانسته اند یک کتاب اسلامی را جایگزین محتوای غربی آثار آموزشی قرار بدهند؟

-     -     اکنون که کتب آموزشی دانشگاه ها اسلامی نشده و پیش شرط تحقق وحدت بین دو مرکز سازنده اجتماع، منوط به آن گردیده است از اساس چه ضرورتی برای تشکیل جلساتی پیرامون وحدت حوزه و دانشگاه وجود دارد؟

-     -     بر فرض حقانیت چنین پیش شرطی، عملاً دانشگاه حرف، نقش و حقی در تحقق این وحدت برعهده نداشته و تنها باید پامنبری و مطیع طیف حوزوی باشد؟ آیا افسران رشید جنگ نرم، یک سر این رویداد دو طرفه نبوده و از صلاحیت رسمی برای گام برداشتن در مسیر همدلی امت اسلام بی بهره هستند؟

راقم این سطور، ذکر این نکته را جهت پرهیز از بروز هرگونه سوءتفاهم لازم می داند که اصل ضرورت انطباق متون آموزشی با مبانی دین به هیچ وجه قابل خدشه نبوده و بی تردید شرط مطلوب تحقق انقلاب فرهنگی محسوب می شود. روی سخن درباره نسبت این مطالبه ضروری با مقوله وحدت حوزه و دانشگاه است.

بگذارید این پرسش را طرح کنم که آیا اگر خدای ناکرده هیچ گاه نتوانیم – بر فرض محال – متون آموزشی دانشگاه ها را متحول کنیم، باید آرمان وحدت حوزه و دانشگاه را هم تعطیل کنیم؟!

تجربه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس نشان داده است که استاد و دانشجو، با حفظ شأن دانشگاهی خود و روحانیت با پایبندی به آداب، سلوک و کرامت حوزوی خویش توانسته اند به عنوان دو عنصر مکمل یکدیگر، سرنوشت جامعه و محیط پیرامون خود را دگرگون سازند. مگر می شود همراهی صادقانه جماعت دانشجوی انقلابی با روحانیت را در جریان مبارزات ضدستمشاهی نادیده گرفت؟ انجمن های اسلامی دانشجویان حتی در بیرون از مرزها مانند اروپا، آمریکا و شبه قاره نقش بسزایی در یکدلی ملت ایران و نیز تبیین اندیشه های جهانی نهضت اسلامی ایران داشته اند.

 آیا می توان از اتحاد دو نیروی مدافع خونین شهر، یکی به فرماندهی دانشجوی شهید سیدمحمد علی جهان آرا و دیگری به فرماندهی روحانی شهید حجت الاسلام قنوتی در به زانو درآوردن ارتش بعث و ناکام گذاشتن رؤیای فتح سه روزه خوزستان به راحتی چشم پوشید؟ این اتفاقات مبارک در حالی صورت گرفت که در آن برهه از تاریخ، ابداً حرفی از اسلامی کردن متون در میان نبود. این دو مثال ساده نشان می دهد تکیه بر عناصری درونی چون " ایمان " و " اراده " واجب تر از دلخوش بودن به تغییرات متنی آثار علمی است؛ چه اینکه در طول تاریخ، برخی حوزویان نیز گاه به رغم انس با متون علمی، به دلیل ضعف در ایمان و فقدان اراده نتوانسته اند نقشی در پیشبرد اهداف دین داشته باشند.

وحدت حوزه و دانشگاه نه به این معناست که دانشجو، طلبه بشود و نه به دنبال آن که طلبه، تبدیل به دانشجو.

هر یک از این دو قشر فرهیخته با حفظ حرمت، شخصیت و ماهیت خویش می توانند تجربیات و تواندمندی خود را در جبهه ای متحد به منظور اعتلای ارزش های دینی و انقلابی به کار بگیرند.

فراموش نکنیم تعلل و فراافکنی در پیگیری آرمان بزرگ وحدت حوزه و دانشگاه، خسارتی جبران ناشدنی به قیمت فاصله دو طیف مربّی و آینده ساز جامعه از یکدیگر به دنبال داشته است. کمترین دستاورد تعامل و مراوده دوستانه بین طلاب و دانشجویان، شناخت مستقیم حوزویان از واقعیات و خلأهای موجود در جامعه و از سوی دیگر ترمیم ضعف های اعتقادی و تقویت بنیه های فکری دانشگاهیان خواهد بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">