اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

درخواست انصار حزب الله بابل برای آزادی سران فتنه!!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۵ دی ۱۳۹۲، ۱۰:۳۹ ب.ظ


                    

                                                          بسم الله الرحمن الرحیم

                                          «الفتنةُ اشدُّ من القتل» بقره / 191

فتنه شوم سال88 آنقدر عمیق و دارای ابعاد پیچیده بود که هنوز هم بسیاری از زوایای آن مورد بررسی قرار نگرفته است. از این رواست شخصیتی که بعد از وقوع آن فتنه سیاه تاکنون بیشتر از همه صاحبان تریبون و قلم به این موضوع پرداخته است کسی نیست جز مقتدر مظلوم نظام، رهبر معظم انقلاب حضرت امام خامنه ای مدظله العالی.

آنچه در فتنه صهیونیستی 88 رخ نشان داد چهره منافقانه برخی از صاحبان زر و زور و تزویر بود که زیر نقاب انقلابی گری و وابستگی ظاهری به حضرت امام (ره) آتشفشان شرارت و خباثت خویش را بر دامنه ثبات و اقتدار جمهوری اسلامی شعله ور ساختند تا از این رهگذر به قیمت پایمال شدن خون هزاران شهید اسلام و انقلاب، ورشکستگی سیاسی خویش را جبران نمایند.

امت حزب الله و جوانان با غیرت ایران اسلامی در خروش عاشورایی خود مُهر پایانی بر فتنه کور منافقان جدید زدند و این آمادگی را داشتند تا بر طومار حیات ننگین سران فتنه نیز همان مُهر را بنشانند اما به دلیل پایبندی به اصول مقدس نظام ولایی از تنبیه خودجوش آنان پرهیز نمودند. از این بابت سران فتنه، وابستگان و خاندان انان تا نسل های بعد باید خود را وامدار رهبری معظم انقلاب دانسته و هر روز هزاران بار به درگاه خدا سجده شکر به جا آورند که اگر اعتقاد بسیجیان به اصل مترقی ولایت فقیه نبود دودمان آنان را برای همیشه تاریخ بر باد می دادند.

اینک در پرتو روی کار آمدن دولت مدعی اعتدال و با تنفس مصنوعی برخی مردان خاکستری دولت یازدهم، شاهد احیای دوباره نام و یاد فتنه گرانی هستیم که در این سال ها با بهره گیری از رأفت نظام اسلامی در کنج عزلت خزیده بودند و جرأت حضور در جمع مردم ولایت مدار را نداشتند.

فتنه گران به خوبی می دانند که از بدنه اجتماعی برخوردار نیستند که اگر چنین بود یوم الله نه دی روز مرگ فتنه لقب نمی گرفت. از این رو با دعوت از برخی دانشجویانی که گاه به دلیل فساد اخلاقی و توزیع موادمخدر از دانشگاه ها اخراج شده بودند برای ادامه حضور در محیط های علمی درصدد جنجال آفرینی در فضای تحصیلی دانشگاه و توقف رشد چشمگیر علمی کشور هستند. از سوی دیگر روی کارآمدن برخی عناصر بدنام فتنه در مشاغل کلیدی قوه مجریه پیامی جز احیای مجدد فتنه و تلاش دوباره برای از سرگیری ناامنی و نارضایتی اجتماعی ندارد. نمونه یکی از این انتصاب های حاشیه دار، صدر حکم فرمانداری شهرستان انقلابی بابل – به عنوان کانون مرکزی انهدام فتنه در مازندران – به نام یکی از چهره های فاقد صلاحیت و مسئله دار است که به رغم اعتراض پیاپی علما، معتمدین، خانواده های شهدا، هیئات مذهبی و مردم دلسوز این شهر صورت گرفته است.

نیم نگاهی به این رویدادها نشان می دهد دولت یازدهم به موازات تحمل حقارت های مکرر در عرصه بین الملل، به دنبال ابراز وجود و قدرت نمایی در مقابل اقشار مذهبی جامعه و برنامه ریزی برای ایجاد حاشیه و هیجانات اجتماعی است. برداشت معکوس دولت از مفهوم آیه شریفه " اشداء علی الکفار و رحماء بینهم " واضح ترین دلیل بر پوشالی بودن داعیه اعتدال گرایی است. دولت پنجاه ممیز هفت دهم درصدی به اصطلاح راستگویان که بر خلاف وعده های انتخاباتی هنوز برنامه ای جدی برای رفع مشکلات معیشتی ملت ارائه نداده، با کمال تأسف، مانند اسلاف شکست خورده خود که آزادی مورد قبول غرب را از نان شب مردم واجب تر می دانستند، به دنبال فیس بوک بازی و رفع ممیزی آثار مسموم هنری و اصرار بر دفن چند آوازه خوان زیرزمینی و هرزه موسوم به گروه سگ های زرد! در قطعه هنرمندان و سلام و علیک با عروسک سیاه و مؤدب! خیمه امپریالیسم و ... است.

نقد و بررسی رفتار چند ماهه دولت یازدهم و افشای رویکرد ضد و نقیض آن فرصت دیگری طلب می کند. آن چه که در آستانه حماسه ماندگار نه دی از سوی برخی وابستگان و حامیان دولت دامن زده می شود حکایت از برنامه ای منسجم برای تحریف جنایات فتنه گران و مظلوم نمایی و تطهیر آنان دارد که اگر هشدار اهل بصیرت در خصوص این تلاش های شوم مورد توجه قرار نگیرد یک بار دیگر تجربه اهمال در برخورد با آشوبگران تیرماه 1378 در واقعه کوی دانشگاه تکرار خواهد شد. فراموش نکنیم تسامح در مجازات فتنه گران سال 78 نتیجه ای جز احیای مجدد انان در سال 88 به همراه نداشت.

کمترین خواسته حماسه سازان نه دی از متولیان دستگاه قضا محاکمه سران فتنه و اذناب انان به جرم به خاک و خون کشاندن جوانان رشید انقلاب همچون شهیدان غلام کبیری، فیض، ذوالعلی و... بود. تخریب چهره پرصلابت نظام اسلامی در عرصه جهانی که زمینه ساز پیدایش ائتلاف برای اعمال تحریم های جدید برضد مردم مظلوم کشورمان گردید از دیگر خیانت های فراموش ناشدنی فتنه گران است.

دردمندانه باید اذعان کرد که عدم محاکمه سران فتنه به رغم اثبات ادعای دروغ آنان مبنی بر تقلب در انتخابات – که لااقل با روی کار آمدن جریان رقیب اصولگرایان در زمان تصدی همان دولت و همان شورای نگبهانی که از سوی سردمداران فتنه در سال 88 متهم به تقلب شده بودند آشکارتر گردید – نه تنها تنبّهی در انان ایجاد نکرد بلکه باعث جسارت و طلبکاری بیشتر آنان از نظام گردیده تا جایی که بزرگوارانه! بر سر انقلاب منّت می گذارند که از ظلمی که در سال 88 بر آنان روا داشته شده گذشت خواهند کرد!!!

آن چه از شرایط موجود پیداست عزمی برای محاکمه سران فتنه و حامیان و وابستگان آنان وجود ندارد. با این وصف به نظر می رسد دیگر ضرورتی نداشته باشد که سرمایه های ملی و بیت المال مسلمین بیش از این صرف پذیرایی از سران فتنه و اعزام آنان به استخر و آب گرم سرعین! و... بشود. از این رو انصارحزب الله شهرستان بابل از مسئولان امنیتی و قضایی کشور خواهان پایان حصر خانگی سران فتنه است. بی شک دسترسی مردم به عناصر خودفروخته و منافقان خون شام فتنه گر، یک بار برای همیشه تکلیف سران جبهه تزویر را روشن ساخته و از سرنوشت تلخ انان عبرتی آموزنده برای همه جیره خواران استکبار و خائنان وطن فروش تاریخ به نمایش خواهد گذاشت.

این تکلیف را نیز بر همه نیروهای خط مقدمی انقلاب اسلامی در جای جای این سرزمین فرض می دانیم که با حضور مستحکم و باشکوه در سالروز یوم الله نه دی، ضمن زنده نگه داشتن این حماسه بزرگ، بیداری و آمادگی مقتدرانه خویش را به سوداگران نفاق نشان داده و رؤیای شوم احیای خط فتنه را باطل نمایند.

والسلام علی عبادالله الصالحین

انصار حزب الله شهرستان بابل

  • سیدحمید مشتاقی نیا

افزایش مصرف مفاتیح در کانادا!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۵ دی ۱۳۹۲، ۰۶:۴۹ ق.ظ


این که نعیمه اشراقی مدعی شده تا به حال چند جلد مفاتیح برای دخترش فرستاده دو حالت میتونه داشته باشه:

جلدهای دوم و سوم و چهارم مفاتیح توسط وراث مرحوم شیخ عباس قمی به نگارش دراومده و ما از اون بی خبریم!

یا این که همون یه جلد مفاتیح موجود در بازارچند بار برای نعیما خانم ارسال شده و ایشون آون قدر دعا خونده که هربار ورقه های کتاب مندرس شده و نیاز به نسخه جدید پیدا کرده! ما که بخیل نیستیم.

به هر حال مامان نعیما ادعا کرده ایمان و اعتقاد دخترش در کانادا خیلی محکم شده و از اینکه اون توی ایران نمونده خوشحاله. شما حساب کنید اگه این دختر توی ایران می موند و اعتقادش ضعیف می شد چه جوری می خواست لباس بپوشه و تو شهر بگرده؟!



تکمله: حدس می زنم حاج خانم ورود مجدد به فیس بوک رو تکذیب میکنه که ایشالله همین طور باشه.

با تشکر از محمد آقاپور بابت ارسال عکس

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خبری مهم از بابل!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۴ دی ۱۳۹۲، ۰۴:۴۵ ب.ظ

شنیده شده فردا پنج شنبه، جمعی از خانواده های شهدا و هیئات مذهبی شهرستان بابل در اعتراض به انتصاب سرپرست فرمانداری بابل ساعت ده صبح مقابل این اداره تجمع خواهند داشت. مراسم معارفه مهندس ملایی به عنوان سرپرست فرمانداری بابل فردا احتمالا ساعت چهارده و سی دقیقه صورت خواهد گرفت.

پیش از این امت حزب الله این شهرستان در خصوص انتصاب مهندس ملایی به سمت فرمانداری یا سرپرست فرمانداری بابل به مسئولان وزارت کشور هشدار داده و انان را از عواقب این اقدام ماجراجویانه برحذر داشته بودند.

شنیده ها حاکی از آن است امام جمعه و حجت الاسلام ناصری، یکی از نمایندگان بابل در مجلس، نیز با این انتصاب مخالف هستند. البته جا دارد در صورت صحت این ادعا نامبردگان به صورت شفاف و علنی نظر خود را اعلام کنند.

سوال اقشار امت حزب الله از مسئولان وزارت کشور این است که چرا فردی که صلاحیت وی برای تصدی شهرداری بابل در ماه های گذشته مورد تأیید مراجع ذی ربط قرار نگرفته برای تصدی مسئولیت خطیر فرمانداری این شهرستان انقلابی انتخاب می شود؟!

بی توجهی مسئولان به هشدارهای امت حزب الله و دلسوزان نظام علاوه بر اهداف ماجراجویانه آنان می تواند خاستگاهی شخصیتی و روانی هم داشته باشد. مشابه این قاطعیت و سرسختی را در همین دولت در قبال نصب چهره های پرحاشیه ای مانند نجفی و توفیقی و میلی و... داشته ایم.

به نظر می رسد تحقیر مکرر عناصر محوری دولت یازدهم در عرصه دیپلماتیک توسط طرفهای خارجی منجر به بروز عقده هایی در برخی دولتمردان گردیده و آنان را بر آن داشته تا صلابت و مردانگی خود را در عرصه های مدیریت داخلی جستجو نمایند!!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ایرانی ها را حقیر نکنید!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۳ دی ۱۳۹۲، ۱۱:۰۰ ب.ظ

«قول می‌دهم که احترام را به پاسپورت ایرانی برگردانم.» این، جمله ای بود که شیخ حسن روحانی بارها آن را در ایام تبلیغاتی انتخاباتی به زبان آورد، بدون این که بفهمد با این جملات غیرواقعی و البته تبلیغاتی، نه تنها عزتی به ایران و ایرانی و پاسپورت هایشان نمی بخشد بلکه این ادعا نتیجه عکس هم خواهد داد.
هفته قبل پس از سال ها اصرار پارلمان اروپا هیأتی از این پارلمان به ایران آمد. بر خلاف برنامه، اول با فتنه گران در یک سفارت خارجی دیدار کرد و به آنها جایزه داد و بعد به دیدار مسئولان کشور ما آمد. این هیأت می توانست آخرین دیدارش را با فتنه گران قرار دهد و از کشور خارج شود اما این کار را نکرد. چرا؟ بر اساس فیلمی که منتشر شده - و کاملا معلوم است این فیلم به شکل غیررسمی تهیه و منتشر شده - رئیس این هیأت در دیدار با هاشمی رفسنجانی به عمد از جای خود بلند نمی شود! وی وقتی هم از ایران خارج شد، در گفتگو با رسانه آمریکا مهمترین دیدارش در ایران را دیدار با دو فتنه گر اعلام کرد و عضو دیگری ازاین هیأت در گفتگو با بی بی سی درباره نحوه رفتار رئیس هیأت با هاشمی رفسنجانی گفت که احترام باید دو طرفه باشد! چند روز قبل عکسی هم از دیدار این هیأت با وزیر خارجه منتشر شد که نشانده همان رفتار هیأت اروپایی در برابر هاشمی با آقای ظریف، وزیر خارجه بود.
 
 
درباره کوتاهی های وزارت خارجه و وزارت اطلاعات در خصوص حواشی این دیدار، چیزی نمی نویسم که در صحن علنی مجلس به آنها تذکر دادم. آقای لاریجانی در پاسخ به تذکر بنده هیچ اشاره ای به کوتاهی میزبان مجلس، وزارت اطلاعات و وزارت خارجه در برخورد با این هیأت متخلف نکرد بلکه این اتفاقات را حاشیه های یک سفر و بی اهمیت دانست و البته در پاسخ به تذکرات برخی از نمایندگان دیگر و رسانه های معترض به این دیدارها ما را بازی خورده اروپایی ها دانست و ادعا کرد آنها دلشان می خواست در این باره جنجال شود که شما کردید. در پاسخ به آقای لاریجانی اما خاطره ای را از زبان امام راحل (رحمت الله علیه) یادآور می شوم که در صحیفه امام و صحیفه نور نقل شده است.
 
آقای لاریجانی و آقای هاشمی و بویژه آقای ظریف با دقت بخوانید:
 
تاریخ: 21 خرداد 1358  
محل: قم     
موضوع: لزوم حفظ استقلال و اجتناب از خودباختگی در سفارت‏خانه‏ ها و نمایندگی‏ ها      
حضار: یزدی، ابراهیم (وزیر امور خارجه) و سفیران جدید سفارتخانه‏ های ایران در کشورهای خارج

"این طوری که شاه «بله قربان‏ گو» بود و من این را مکرر گفته‏ ام ـ و از بس متأثرم باز هم پیش شما عرض می‏ کنم ـ که من وقتی عکس شاه را پهلوی جانسون دیدم، که جانسون عینکش را برداشته و از این طرف دارد چشمهایش را آنطور می‏ کند و نگاه می‏ کند و به او (شاه) نگاه نمی‏ کند، و او (شاه) آن طرف میز، سرجای خودش ایستاده بود، مثل یک بچه مکتبی که ایستاده پیش معلمش کرنش می‏ کند. من همچون متأثر شدم که ما در چه حالی هستیم که این «شخص اول» مملکت ما به‏ اصطلاح هست، در مقابل او (جانسون) اینطوری ایستاده و آن هم اینطور بی‏ اعتنا چشمهایش را آن طرف کرده و در روزنامه انداخته بود و گمان می‏ کنم این عکس را تحمیل هم کرده بودند که در روزنامه‏ های ایران منعکس بشود. این جور نباشید."
 
بدیهی است که امام شاه را قبول نداشت اما عزت یک ایرانی و یک فردی که در شناسنامه اش مهر اسلام داشت در برابر یک کافر، برایش مهم بود. در تذکرم در صحن علنی مجلس هم گفتم که ما به هاشمی انتقادات جدی داریم بویژه به عملکردش در سال های اخیر، اما چرا باید کار به اینجا برسد که نماینده کفر اینطور به خودش جرأت بدهد اهانت آمیز با یکی از شخصیت های نظام اسلامی ما برخورد کند!
 
برخی از سایت ها و روزنامه هایی که آقای هاشمی را قبله خود می دانند، تذکرم در مجلس و اظهار ناراحتی از بی احترامی به هاشمی رفسنجانی را ظاهرسازی دانستند! نمی دانم چه بگویم الا این ضرب المثل فارسی را که برخی همه را به کیش خود پندارند. اما اصل سخنم این است چرا آنها چنین رفتاری با ما را آغاز کرده اند؟ وقتی امام امت از نحوه برخورد تحقیرآمیز یک مقام آمریکایی نسبت به شاه ظالم ایران در خاک کشورمان رنجیده می شود، ما از بی احترامی یک مقام اروپایی به یکی از شخصیت های نظام اسلامی - هر چند به او انتقادات به حقی داریم - نباید رنجیده و عصبانی شویم؟ آقای لاریجانی چطور این رفتار را حاشیه و کم اهمیت می داند؟
 
آقای هاشمی، آقای روحانی، آقای ظریف و همه آقایان دیگر، مهمترین ویژگی شما در برابر نظام کفر، استکبارستیزی شماست و الا در امور دیگر حتی اگر برتری بر آنها داشته باشیم از نظر تعالیم قرآنی برایمان ارزش افزوده و برجستگی ای ندارد. وقتی این روحیه استکبارستیزی را از دست دادیم، آن وقت است که به خود جرأت می دهند با ما رفتار تحقیرآمیزی داشته باشند.
 
آقای روحانی پاسپورت های مردم پیشکش، لطفا در برابر کفار سرتان را بلند نگه دارید و از یاد نبرید که قرآن با یک قائده کلی در سوره بقره آیه 120 تکلیف ما را با آنها مشخص کرده آنجا که می فرماید "لن ترضی عنک الیهود و لن النصاری حتی تتبع ملتهم" آنها از ما راضی نمی شوند و دست از سرمان برنمی دارند مگر این که از آنها تبعیت کنیم. برای فهم ریشه بدبینی امام امت و رهبر انقلاب به دشمنان این فرهنگ، یادآوری همین یک آیه کافیست.
 
رجانیوز؛ حجت‌الاسلام حمید رسایی**نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی
  • سیدحمید مشتاقی نیا

در خاطرم شد زنده یاد فاطمیون

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۳ دی ۱۳۹۲، ۱۱:۲۲ ق.ظ


امروز سوم دی، دوباره کربلا، دوباره عاشورا، دوباره اشک و آه و دل سوخته، دوباره خون و جنون و عشق و آتش تکرار شد.

امروز باز هم "فدیناه بذبح عظیم" جلوه دیگری یافت.

امروز برای بچه های سپاه کربلا، عاشورای ام الرصاص است.

یاد همه شهدای کربلای چهار، مردان بی ادعای نهضت خمینی گرامی باد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تربت کربلا سیل ایرانشهر را فرو نشاند

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱ دی ۱۳۹۲، ۰۶:۴۷ ب.ظ

خبرگزاری فارس: تربت کربلا، سربند یا زهرا و آب فرات توشه سفر آخرت «شهید سلمانی» بود


یازدهم تیرماه سال 57 سیل خروشانی شهر ایرانشهر را در برمی گیرد. مقام معظم رهبری که دوران تبعید خود را میگذراند و در حال اقامه نماز در مسجد آل رسول این شهر بود مقداری از تربت حضرت اباعبدالله علیه السلام را در آب روان می ریزد و...

اصل این ماجرا را که در صفحه 598 کتاب شرح اسم امده است با هم می خوانیم:

... صدای به هم خوردن آب جاری بود. نماز عشاء که تمام شد، سیل همه جای ایرانشهر را دربر گرفته بود. سطح آب به اندازه ای بالا آمد که ایوان مسجد را که نیم متری از زمین بالا بود، فراگرفت. آقای خامنه ای که دانسته بود سیل در پی این صداها بر شهر خروشیده است، با صدای بلند مردم را به رویارویی این حادثه فراخواند.

ابتدا خواست که فرش های مسجد را که گران قیمت هم بودند، جمع کنند و در جای بلندی بگذارند. آن بیرون صدای فروریختن خانه ها یکی پس از دیگری شنیده می شد. برق رفته و تاریکی توأم با وحشت آمده بود. فریاد یاری خواهی مردم بلند بود. انسان در این بحران های هراسناک به هر وسیله ای دست می اندازد و کمک می گیرد. یک آن به یاد تربت کربلا افتاد.

همیشه آن را به همراه داشت. شنیده بود که خاک نینوا، آن قدر شریف است که در چنین ورطه هولناکی، به اذن خداوند، چاره ساز باشد.

دست به جیب برد، تربت سیدالشهدا را بیرون آورد، قطعه ای از آن را با توکل به ذات حضرت حق درون آب خروشان انداخت. دقایقی بعد، دهان سیل بسته شد و تنوره اش به فضل و منت پروردگار از رمق افتاد.

با آرام گرفتن سیل، گروهی را برای کمک به سیل زدگان سازماندهی کرد....

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بودجه های سیاسی!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۲، ۱۱:۵۶ ق.ظ

43488464522732967965.jpg


دانشگاه امام صادق علیه السلام که یکی از بزرگترین دانشگاه های دینی کشور با سابقه ای مشخص و درخشان تحت اشراف آیت الله مهدوی کنی است امسال فقط سه و نیم میلیارد از لایحه بودجه نود و سه دولت را کسب نموده است. در حالی که سال گذشته مبلغ هفت میلیارد تومان برای این دانشگاه در نظر گرفته شده بود.

نکته جالب این جاست که دولت در لایحه خود همین میزان مبلغ را برای دانشگاه ادیان و مذاهب اختصاص داده است. دانشگاه ادیان و مذاهب بیشتر از انکه شبیه دانشگاه باشد – با توجه به حجم مکان و تعداد دانشجو و ... – به یک موسسه آموزشی شباهت دارد که به هیچ وجه از نظر کمی و کیفی قابل قیاس با دانشگاه امام صادق علیه السلام نیست.

 یکسان بودن بودجه این دو دانشگاه را باید در سلیقه سیاسی بودجه نویسان ردیابی کرد. ادیان و مذاهب دانشگاهی وابسته به حجت الاسلام نواب است که مدتی نیز جولانگاه برخی اساتید فتنه گر حوزه علمیه بود. نواب ریاست پیشین مرکز خدمات حوزه را برعهده داشت که تصویری از دو سه فقره چک اهدایی وی – از بودجه طلاب – به ستاد میرحسین موسوی در سایت 598 و این وبلاگ منتشر گردید. اندکی بعد نواب از سوی مقام معظم رهبری عزل گردید.

یادتان هست پیش از این با استناد به برخی شواهد از رویکردهای افراطی و تمامیت خواه دولت یازدهم این تیتر را انتخاب کردم: اعتدال یعنی کشک؟! حالا مطلب فوق را هم ذیل آن اضافه کنید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آینه و خشت خام

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۹ آذر ۱۳۹۲، ۰۹:۳۸ ب.ظ


جرم رئیس جمهور اوکراین فقط تکرار یک جمله است : من به آن چه که از نظر غربی ها "ارزش" تلقی می شود تعهدی ندارم.

به دنبال عدم استقبال دولت اوکراین از انعقاد قرارداد تجاری با آمریکا و تقویت ارتباط این دولت با کشور روسیه، رسانه های زنجیره ای غرب با تمام قوا دست به تبلیغات گسترده برای برگزاری تظاهرات اعتراضی و البته براندازانه در اوکراین زده اند.

هیچ تحلیلگری نیست که نداند ریشه تبلیغات غرب برای برهم زدن حاکمیت دولت قانونی اوکراین چیست.

هفته گذشته اتفاق عجیبی در اوکراین افتاد که بسیار جای تأمل دارد. در خبرها آمده است یک سناتور جنگ طلب آمریکا در اجتماع مخالفان دولت اوکراین در میدان استقلال کیف حضور یافت و به سخنرانی پرداخت! سناتور ماجراجوی آمریکا مخالفان دولت اوکراین را " وطن دوست " لقب داد و بر حمایت ایالات متحده از آنان تأکید نمود!!

روی سخن این قلم درباره ماهیت پلید آمریکا و دشمنی او با ملت های مستقل نیست که در این باره حرف های بسیاری تا کنون زده شده است. من همچنان در بهت اتفاقی هستم که در میدان استقلال شهر کیف رخ داد.

آن چه که هفته گذشته در سفارت یونان در تهران رخ داد  ( اهدای جایزه فرستادگان پارلمان اروپا به دو مجرم خائن وطن دوست! همراه با نقض حاکمیت ملی و بی اعتنایی به قوانین داخلی جمهوری اسلامی مانند کشف حجاب و... ) از نظر منشأ و مبنا شباهت عجیبی با واقعه میدان استقلال (؟!) کیف دارد. این هشدار را جدی بگیرید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

رد پای شهید

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۹ آذر ۱۳۹۲، ۱۲:۴۳ ب.ظ


از بین همه آیات قرآن، با بعضی آیه ها انس عجیبی داشت. سعی می کرد آنها را زیر لب تکرار کند و به بقیه هم سفارش کند توجه بیشتری به آن آیات داشته باشند.

آیه ای بود که خودش توجه خاصی به آن داشت و علاوه بر اینکه دیگران را به مضمون آن توصیه می کرد، در عمل نیز پای بندی ویژه ای نسبت به محتوای آن نشان می داد.

برای همین بود که هیچ وقت به زرق و برق دنیا دل نبست و غم و شادی جهان را جدی نمی گرفت.

بعد از شهادتش همین آیه را روی سنگ مزارش حک کردند تا هر کس گذرش آن جا افتاد راه شهید را به درستی بشناسد و مسیر زندگی اش را انتخاب کند:

" واعلموا انما الحیوة الدنیا لهوٌ و لعب ... "

این روزها مشغول بازنویسی خاطرات طلبه شهید و عارف والامقام محمد زمان ولی پور هستم. زحمت جمع آوری خاطرات این شهید روستازاده بابلی برعهده آقامصطفی مویدی و اقا مصطفی امیری ارجمند بوده که با این وصف این دو بزرگوار الان صاحب کار من محسوب می شوند!

انس با خاطرات محمد زمان ولی پور حال و هوای خوشی را در ایام منتهی به دهه اخر صفر برایم رقم زده که وصف ناشدنی است. دعا کنید از پس کار به خوبی بربیایم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عزت و اقتدار؟!!! فاتحه!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۹ آذر ۱۳۹۲، ۰۱:۲۰ ق.ظ
  • سیدحمید مشتاقی نیا

برای زینب های نسل سوم انقلاب

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۲، ۰۸:۳۳ ب.ظ


هربار که می خواهم روحیه بگیرم به این عکس نگاه می کنم.

برای شهدای نسل سوم انقلاب هر چه بگوئیم کم گفته ایم. اما حیف است برای زینبیون نسل سوم چزی نگوئیم و ننویسیم. سی سال بمباران تهاجم فرهنگی غرب لااقل روی یک هدف تمرکز داشت و آن هم جدایی جوان های جبهه و جنگ ندیده، از فرهنگ شهادت طلبی بود. نسل سومی های انقلاب در این میان شاهکاری آفریدند که زحمت چندساله مغزهای رسانه ای غرب را برباد داد.

این تصویر در نیمه سال نود در یاسوج گرفته شده است. آیت صدیقی نژاد، پاسدار متولد 65 که در نبرد مردانه با اشرار غرب کشور، از فراز تپه جاسوسان به آسمان شهادت پرگشود، روی دست های مردم تشییع شد. نامزدش دختری کم سن و سال است که هنوز در دومین دهه عمر خود به سر می برد. او با لباس عروس به حجله خون قدم گذاشت و نغمه افتخار سرداد.

دختر نسل سومی انقلاب با حرکت زینبی خود "ما رأیت الا جمیلا " را در گوش تاریخ تکرار کرد.

کاش رسانه های سراسری ما این عکس را به همه جهان نشان می دادند. به نظرم تأثیر این عکس فراتر از ابداع سلاح های مدرن می توانست نگاه دشمنان را به خود خیره سازد.

انگار این عکس را در ابتدای دهه شصت گرفته اند. این تصویر یک پیام روشن برای همه یزیدیان عالم دارد: انقلاب ما همان انقلاب سال پنجاه و هفت است، بسیجی های ما همان حسینیان انقلابند و زینبیون انقلاب هم همان راه را در امتداد تاریخ طی می کنند. هیچ چیز عوض نشده است. خواب اندلسی کردن ایران اسلامی را به گور خواهید برد...

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بامن بخوان:

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۲، ۰۹:۳۹ ق.ظ


یکی از پایگاه های خبری تحلیلی خوب و مفیدی که مدتی است با آن آشنا شده و هر روز سری به آن می زنم سایت شلمچه نیوز است. به طور اتفاقی متوجه شدم مدیریت این سایت با یکی از بسیجی های بابلی مقیم تهران است که برایش آرزوی توفیق دارم.

در شلمچه نیوز می توانید مطالبی را بخوانید که ممکن است در سایت های دیگر قابل دسترس نباشند. حتما به این نشانی سری بزنید:

http://www.shalamchenews.ir/

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وقایع تلخ اخیر و یک تلنگر تربیتی!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۲، ۰۵:۰۲ ب.ظ


وقتی در خبرها می خوانید نمایندگان دوشرکت خودروسازی غربی با شخص اول صنعت کشورمان دیدار می کنند و پس از پذیرایی و احترام کامل در پاسخ به پرسش وزیر که " قرار است برای ما چه بکنید؟ " از موضع برتر می گویند " هیچ! ایران هنوز در تحریم است و ما فقط آمده ایم سر بزنیم و ببینیم چه خبر است! " و احساس شرم و خجلت می کنید؛

وقتی در اتفاقی عجیب می بینید هئیت پارلمانی اروپا در اقدامی مداخله جویانه به کشورتان سفر می کنند و به همدردی با دو فعال فتنه می پردازند،

وقتی رئیس جمهور پنجاه درصدی شما – که عده ای به خاطر خدمات دوره جنگ او در نیروی هوایی، به وی لقب ژنرال حسن فریدون را داده اند! – در گفتگویی انفعالی، رئیس جمهور دولت خون آشام ایالات متحده را فردی " با شخصیت و مؤدب " می نامد و همزمان رئیس جمهور آمریکا مدعی می شود " سیاست تحریم او باعث روی کارامدن رئیس جمهور جدید ایران گردیده و همچنان همه گزینه ها روی میز است و..." و  کمی آن سوی تر از آبهای ایران نماینده نظامی آمریکا حضور سربازان ارتش این کشور در خلیج فارس را " ضامن پای بندی ایران به توافقنامه ژنو می داند! "

هنگامی که می بینید وزیر خارجه کشوری با عنوان مقدس جمهوری اسلامی، قدرت نظامی ایران را در قبال آمریکا به هیچ می انگارد و اندکی بعد خبر تحریم های جدید کاخ سفید بر ضد شرکت های ایرانی را می خوانید  و سخن متکبرانه وزیر خارجه آمریکا را می شنوید که " ایران در شرایطی است که دوباره به میز مذاکره باز می گردد! " و حس غرور ملی تان جریحه دار می شود؛ به جای عصبانیت و فحش به دولت منفعل ژنرال فریدون و ... بهتر است دنبال ریشه های روانی و شخصیتی این ماجرا باشید.

در حقیقت آن چه که به عنوان ریشه این نوع رفتارهای منفعلانه در قبال دشمن واقع گردیده و در مقابل، منجر به سکوت و توسری خوری در قبال زیاده خواهی ها و تحقیر اجنبی می گردد لزوماً از سر خیانت و ... نیست. ریشه شخصیتی وقایع تلخ اخیر را باید در باور غلط " ما نمی توانیم " که یادگار تربیت غیراصولی مربیان زمان طاغوت است جستجو کرد.

به همین میزان که باور مقدس " ما می توانیم " می تواند یک کشور را که به تحلیل دشمن، توان ساخت آفتابه هم نداشت تبدیل کند به کشوری که می گوید آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند و به باشگاه کشورهای فضایی ملحق شود و اورانیوم بیست درصد تولید کند و در محصولات استراتژیکی مانند گندم و بنزین و سیمان و... خودکفا شود و بزرگترین پروژه های راه سازی و سدسازی و مسکن و... را در وسط تحریم ها پیش ببرد و بیخ گوش آمریکا را حیاط خلوت خود قرار دهد و... ، باور نحس " ما نمی توانیم "  هم می تواند کار را به آن جا برساند که جوجه دولت های حاشیه خلیج فارس نیز جری شده و با کمال وقاحت خواهان تصاحب جزایر ایرانی تنب و ابوموسی بشوند و پرز هم هوس دیدار با رئیس جمهور ایران به سرش بزند و...!

شناخت ریشه این وقایع، تکلیف فعالان تربیتی جامعه را بسیار سنگین می کند. بی شک تقویت روح خودباوری و اتکا به خدا و استفاده از استعدادهای درونی با الهام از آموزه های بی نظیر دوران طلایی دفاع مقدس، می تواند نسل های بعدی جامعه را از روی کارآمدن مسئولان سست باور و کم انگیزه مصون نگاه دارد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نقد و بررسی توافقنامه ژنو

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۲، ۰۵:۰۰ ب.ظ


جلسه این هفته انصار حزب الله شهرستان بابل

1 سخنرانی حجت الاسلام پوراکبر مدیر حوزه های علمیه شهرستان بابل با موضوع ابعاد و آثار توافقنامه هسته ای در ژنو

2 سخنرانی یکی از اعضای انصار حزب الله به منظور اطلاع رسانی درباره فرآیند انتصاب فرماندار جدید شهرستان بابل و افشای رویکرد غیرمعتدل دولت یازدهم

یک شنبه 24/ آذر ساعت 18:30

بابل چهارسوق مسجد ولایت

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فجر صادق!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۲، ۰۸:۱۹ ب.ظ

باسمه‌تعالی

بیانیه‌‌ی شماره‌ی یک

فصل‌الخطاب قانون است!

ضمن تشکر و تقدیر از نگاه آرمان‌خواهانه و عدالت‌طلبانه‌ی همه‌ی عزیزان انقلابی و دوستان عدالتخواه، لازم می‌بینم نکاتی پیرامون پرونده‌ی شکایت ستاد نماز جمعه‌ی امیرکلا از اینجانب را متذکر شوم:

1. توجه به این نکته از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است که فصل‌الخطاب ما قانون است و همیشه آن را سرلوحه‌ی کارها و فعالیت خویش قرار می‌دهیم. چرا که بارها رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات خویش بر عمل مطابق قانون تصریح فرموده‌اند. ایشان در بیانات خویش در دیدار با جوانان در تاریخ 1/2/79 فرمودند: «من به شما عرض کنم که یکى از هدف‌هاى دشمن این است که با تحریک احساسات، در کشور ایجاد ناامنى کند. من قویاًّ توصیه مى‌کنم که به‌خاطر احساسات و به‌خاطر طرف‌دارى از فلان‌کس، مبادا بر خلاف قانون اقدامى شود....»

2. مسئله‌ی پیش‌آمده و پرونده‌ی پیش روی ما، مسئله‌ای درون‌گفتمانی است. این نگاهِ غلطی است که پرونده‌ی مذکور را بین دوست و دشمن ببینیم و بر این مبنا بخواهیم اظهار نظری داشته باشیم. هرچند جای این گلایه وجود دارد که اگر قرار باشد این شیوه در درون جبهه‌ی خودی باب شود و هر منتقدِ دوست‌دارِ انقلاب را به دادگاه بکشانند و با او برخورد قضایی بکنند، درهای نقدپذیری و انتقاد سازنده و خیرخواهانه بسته خواهد شد و همگان ضرر خواهند کرد. همچنین لازم به ذکر است نقد و انتقاد سالم نیز چهارچوب و قواعدی دارد که حقیر نیز در همین راستا و به صورت محترمانه و با رعایت جایگاه امام جمعه محترم امیرکلا، نظرات خود را بیان نمودم.

3. قاضیِ پرونده، دستگاه قضاست. ضمن احترام ویژه به آن دستگاه، نگاه عدالت‌خواهانه و منصفانه، طلب می‌کند که رسیدگی به این  پرونده نیز بدون نگاه به جایگاه طرفین پرونده، به صورت قانونی انجام شود و قانون فصل‌الخطاب قرار گیرد.

4. ضمن قدردانی از عواطف انقلابی دوستان و تشکر از عزیزانی چون حجت‌الاسلام علیرضا جهانشاهی(طلبه عدالتخواه سیرجانی)، دوستان نشریه‌ی بنیان، عزیزان انصار حزب‌الله شهرستان بابل، بزرگواران جبهه‌اسلامی عدالتخواه شهرستان بابل، مدیریت محترم وبلاگ اشک آتش2 و عزیزان گمنامی که بدون اسم به حمایت از اهداف اینجانب پرداخته‌‌اند، به نظر می‌رسد شاید استمرارِ پرداختن به حواشی پرونده در رسانه‌ها و فضای مجازی به صلاح نباشد. هرچند حقیر هرگاه تخلفی در مسیر رسیدگی به پرونده و اعمال نفوذ از سوی شاکیان پرونده مشاهده کنم، از سوی مراجع ذی‌صلاح و قانونی پیگیری‌هایم را انجام خواهم داد و گزارش آن، با رعایت موازین قانونی به اطلاع دوستان خواهد رسید.

5. همه باید بر خود واجب بدانیم که جبهه‌ی عظیم انقلاب اسلامی را حفظ و صیانت نموده و دست به دست هم و جانانه در مسیر نورانی ولایت مطلقه‌ی فقیه به پرچمداری علمدار عاشورائیان، حضرت آیت‌الله العظمی الامام خامنه‌ای عزیز مدظله‌العالی حرکت کنیم و مراقبت نماییم تا ذره‌ای خدشه و خلل در این جبهه ‌ایجاد نشود.

عزت مقام معظم رهبری مستدام باد

صادق کیان‌نژاد امیری

18/9/92

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مظلومیت عجیب یک بسیجی در زنجان!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۲، ۰۶:۳۰ ب.ظ

به گزارش سایت خبری تحلیلی “یاران خراسانی” ؛ جمعی از عدالتخواهان ولایتمدار اولین اطلاعیه خود را در خصوص پرونده آقای مصطفی ارفعی مدیر مسئول روزنامه حدیث زنگان استان زنجان به شرح ذیل صادر کردند:

 

بسم رب المظلومین

 

نگذارید حرف امام خامنه ای زمین بماند، آنجا که می فرمایند:

 

ما می خواهیم ظلم در جامعه نباشد.

 

« مردم باید رفتار مسئولان ، دولتمردان، برگزیدگان و کسانى را که در جامعه اثرگذار هستند، زیر نظر داشته باشند. خطاست اگر خیال کنیم که ما مسئولیت را به دست کسانى سپرده‌ایم و آنها مسئولند؛ پس برویم مشغول کار و زندگى خودمان باشیم و به کار آنها کارى نداشته باشیم؛ نخیر، اگر این‌طور شد، ملت ضرر خواهد کرد؛ اگر غفلت واقع شد، حوادث غلبه خواهد کرد.»   ۱۹/۱۰/۷۹

 

«امر به معروف و نهى از منکر حوزه‌ هاى گوناگونى دارد که بازمهم ترینش حوزه مسئولان است؛ یعنى شما(مردم) باید ما (مسئولین) را به معروف امر و از منکر نهى کنید. مردم باید از مسئولان، کارِ خوب را بخواهند؛ آن هم نه به صورت خواهش و تقاضا، بلکه باید از آنها بخواهند. این مهم ترین حوزه است.   ۲۵/۹/۷۹

 

بیش از یک ماه است که طلبه عدالتخواه سیرجانی به همراه طلبه عدالتخواه تبریزی و طلبه عدالتخواه کلیبری و جمعی دیگر از طلاب و دانشجویان عدالتخواه  وانقلابی در حال پیمودن راه های عادی برای نجات یک زندانی بی گناه و مظلوم از بند کسانی هستند که بخاطر برخی کینه ها و تسویه حساب های شخصی برای او پرونده سازی کرده اند.

 

دیدار با دادستان کل کشور – آقای محسنی اژه ای- ، پیگیری از طریق آقای رئیسی- معاون اول قوه قضائیه-، رایزنی و گفت و گو با بسیاری از مسئولین  زنجان از جمله: استاندار ،دادستان، رئیس کل دادگستری، معاون امام جمعه، فرمانده سپاه و نماینده ولی فقیه در سپاه زنجان، بخشی از این راه های پیموده شده است. علاوه بر آن از طریق اطلاعات سپاه و حفاظت اطلاعات قوه قضائیه و دیوان عالی کشور نیز این موضوع پیگیری شده است.

 

اما تاکنون هیچ کدام از این راه ها جواب نداده است.

 

برخی از این آقایان اعلام ناتوانی کرده ، بعضی ابتدا قول همکاری داده ولی در نهایت خود را کنار کشیدند، برخی دیگر حل مسئله و باز کردن این گره را به دیگران حواله کرده اند و عده ای قلیل نیز گفته اند: به شما چه مربوط؟!!

 

به هر دلیل هیچ کدام از این راه ها تاکنون هیچ نتیجه ای نداده  و برای چندمین بار تجربه و ثابت شد که اینگونه موارد جز از راه های غیر عادی اما کاملا قانونی و شرعی همچون تحصن و پیاده روی و… حل نخواهد شد.

 

و اما اصل ماجرا چیست؟

 

آقای مصطفی ارفعی از  نویسندگان و روزنامه نگاران انقلابی و عدالتخواه کشور و مسئول تنها روزنامه ارزشی استان زنجان است و “حدیث زنگان” نام روزنامه ای است که از سال ۸۲ تا ۸۹ بصورت هفته نامه و از سال ۸۹ تاکنون بصورت روزنامه منتشر شده است و در طی ده سال انتشار منظم خود ، همواره در مسیر تقویت نظام مقدس جمهوری اسلامی و ولایت مطلقه فقیه گام برداشته است. (۲)

 

 

اما متاسفانه این روزها شاهدیم که برخی از مسئولان و اصحاب قدرت و ثروت استان زنجان به منظور انتقام گیری و ساکت کردن و حذف آقای ارفعی با ساختن بهانه ای واهی و فوق العاده مضحک ایشان را مورد ظلم خویش قرار داده اند.

 

رویه مستقل و البته عدالت خواه روزنامه زنگان و چاپ انتقاداتی ازمسئولین استانی سبب شد تا برخی از آنها به دنبال حذف این روزنامه برای همیشه و پرونده سازی برای آقای ارفعی باشند.

 

هنگامی که نتوانستند در نشریه ای که تاکنون بیش از ۹۰۰ شماره از آن منتشر شده است،  حتی یک مطلب خلاف شرع یا خلاف قانون پیدا کنند به دنبال بهانه ای دیگر جهت پرونده سازی و برخورد با ایشان گشتند.

 

وقتی که در زندگی و عملکرد درست آقای ارفعی هیچ بهانه ای پیدا نکردند به فکر درست کردن یک بهانه افتادند:

 

حضور آقای ارفعی در شبکه اجتماعی فیس بوک وسیله ای شد برای کسانی که هیچ نقطه ضعفی از ایشان در فضای حقیقی پیدا نکرده بودند تا بتوانند با پرونده سازی و اتهامات واهی مقدمات دستگیری و اقدامات بعدی را فراهم نمایند.

 

به راستی ذکر این ماجرا از جهتی خنده دار و از جهاتی دیگر بسیار ناراحت کننده و تعجب برانگیز است:

 

مدتها قبل آقای مصطفی ارفعی به پیشنهاد و تشویق یکی از دوستانش در شبکه اجتماعی فیس بوک عضو گروهی می شود که او در فضای مجازی تشکیل داده بود موضوعی که در میان بسیاری از اهالی رسانه امری طبیعی و معمول است، آقای ارفعی مدتی در این گروه مجازی فعالیت می کند اما به خاطر مشغله زیاد در خصوص تهیه و توزیع و مدیریت روزنامه و …. ، فرصت لازم برای وقت گذاشتن در شبکه اجتماعی فیس بوک را نداشت.

 

به همین جهت مدتها هیچگونه فعالیتی در آن صفحه نداشته و هیچ توجهی به آن گروه نکرده است.

 

پس از مدتی فردی معلوم الهویت از طریق قابلیت “تگ کردن” در فیس بوک،  مطلبی توهین آمیز نسبت به حضرت امام (اعلی الله مقامه الشریف) در آن صفحه قرار می دهد. همین امر، بهانه ای می شود برای کسانی که درصدد انتقام گیری و تسویه حساب با آقای ارفعی بودند.

 

اتهامی که به گفته کارشناسان این امور و متخصصین جرائم رایانه ای هیچ ربطی به آقای ارفعی نداشته و با وجود سابقه درخشان و چهره انقلابی و ولایی ایشان در چندین سال فعالیت مطبوعاتی، به هیچ وجهی به ایشان نمی چسبد و حتی احتمال تبانی و توطئه و جرم سازی را به ذهن آنان که چنین پرونده هایی را قبلا تجربه کرده اند، می آورد.

 

جالب آنکه نه مباشران این اقدام، نه مدیر گروه و نه دیگر اعضاء این کلوپ ، هیچ کدام احضار و محاکمه نشده اند و با وجود اینکه هویت فردی که آن مطلب توهین آمیز را به این کلوپ فرستاده، مشخص  و معلوم است اما با او هیچ برخوردی نشده است چراکه دغدغه آقایان، توهین به مقدسات و اینگونه مسائل نیست بلکه آنها به دنبال اغراض و اهداف خاص خود هستند.

 

http://s5.picofile.com/file/8103773468/%D8%B9%DA%A9%D8%B3_%D9%85%D8%B5%D8%B7%D9%81%DB%8C_%D8%A7%D8%B1%D9%81%D8%B9%DB%8C_%D9%85%D8%AF%DB%8C%D8%B1_%D9%85%D8%B3%D8%A6%D9%88%D9%84_%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB_%D8%B2%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%86.jpg

 

باید از مسئولین برخورد کننده با آقای ارفعی پرسید چه اتفاقی افتاده که به فکر کنترل یک کلوپ کوچک در بین هزاران هزار کلوپ دیگر در یک شبکه مجازی افتاده اید؟ ای کاش این کنترل ها و نظارت ها بطور واقعی و برای همه وجود داشته باشد نه اینکه به عنوان ابزار و بهانه ای برای پرونده سازی و حذف نیروهای انقلابی و ولایی و عدالتخواه که هیچ نقطه ضعفی در کارنامه فعالیت خود نداشته اند به کارگیری شود.

 

آیا توهین های هر روزه افراد حقیقی و حقوقی مختلف در نشریات زنجیره ای سراسر کشور را نمی بینند؟ آیا توهین به حضرت امام و سایر مقدسات در صفحه های شخصی افراد خاص و معلوم الحال را نمی بینند؟

 

جای بسی تعجب و تاسف است که در حالی که در زنجان نشریاتی وجود دارد که درباره نظام و ولایت و سایر مقدسات هرچه می خواهند می نویسند و بدون هیچ منعی به فعالیت خود ادامه می دهند!! اما فردی مثل آقای ارفعی باید متهم به توهین به حضرت امام(رحمت الله علیه) شود!!

 

جالب اینکه دادسرای عمومی زنجان در تاریخ ۳۰ بهمن سال گذشته، نسبت به اتهامات آقای ارفعی قرار منع تعقیب صادر کرده و ایشان را تبرئه می کند و این حکم در سایت رسمی قوه قضائیه قابل مشاهده است. (۱)

 

اما با کمال تعجب پرونده ای که مختومه اعلام شده بود ، چند ماه بعد با اصرار و فشار برخی مسئولین زنجان بدون این که این پرونده در دادسرا رسیدگی شود بر خلاف روال قانونی مستقیما به دادگاه فرستاده می شود.

 

در نهایت دادگاه انقلاب زنجان آقای مصطفی ارفعی را به اتهام “توهین به مقدسات” به دو سال زندان محکوم می کند. این در حالی است که فرد توهین کننده و سایر اعضاء این کلوپ، کاملا آزاد بوده و اصلا شکایتی از آنها نشده است.

 

متاسفانه دادگاه تجدید نظر نیز به صورت غیابی تشکیل شده و آقای ارفعی را به تحمل ۱۰ ماه زندان محکوم می کند.

 

تاسف بارتر اینکه تاکنون چندین مرحله ، عده ای خاص به منزل و محل کار ایشان رفته و با ایجاد رعب و وحشت و گاهی تهدید خانواده، موجبات ترس و وحشت همسر و فرزند و نگرانی پدر و مادر سالخورده وی را فراهم کرده و در نزد همسایگان و سایر شهروندان موجبات سوء ظن و بدبینی نسبت به خانواده ای آبرومند را که چندین شهید به اسلام و انقلاب تقدیم کرده است، به وجود آورده اند.

 

قابل توجه اینکه در تمام این بازرسیها از منزل و محل کار آقای ارفعی حتی یک مورد مشکوک پیدا نکرده اند که بتوانند ضمیمه این پرونده ساختگی کنند.

 

و جالب تر اینکه هفته نامه و  روزنامه حدیث زنگان در طول ده سال انتشار خود هیچ تذکری از جانب هیچ نهادی دریافت نکرده است. و این روزها در حالی که آقای ارفعی در زندان به سر می برد همچنان به وسیله همسر و همکاران ایشان در حال انتشار است. اما نکته ای که باعث شده عده ای خاص از مدیر مسئول عدالتخواه این روزنامه چنین عصبانی باشند این است که ایشان بارها با  استناد به مستندات و مدارک متقن به نقد و بررسی برخی اقدامات نابجا و مفاسد بعضی از مسئولین استانی پرداخته و از سوی دیگر حاضر نشده مطالب سفارشی و خلاف واقع بعضی مسئولین زنجان را در روزنامه خود درج کند. در واقع می توان گفت این مطلب راز اصلی و علت واقعی آن خصومت ها و پرونده سازی ها ست. (۳)

 

ما جمعی از عدالتخواهان ولایتمدار وظیفه شرعی و انقلابی خود می دانیم این گونه مسائل را پیگیری کرده و اعلام می کنیم اگر قرار باشد عده ای خاص هرازگاهی با تمسک به بهانه های واهی و ساختگی و مضحک برای عدالتخواهان و نیروهای ارزشی و متعهد به انقلاب و ولایت، پرونده سازی کرده و به دنبال حذف آنان باشند ، وارد میدان شده و تا رسیدن به نتیجه مطلوب دست از پیگیری های عملی خود بر نخواهیم داشت.

 

ما قسم خورده ایم نگذاریم هیچ بی گناهی در زندان بماند مگر اینکه خود نیز در زندان باشیم و از خدای بزرگ عاجزانه توفیق عمل به این عهد و پیمان را خواستاریم…

 

والسلام علی من اتبع الهدی

 

جمعی از عدالتخواهان ولایتمدار  ۲۰/۹/۹۲

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پاسخ انصار حزب الله بابل به تکذیبیه فرماندار احتمالی!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۲ آذر ۱۳۹۲، ۰۹:۱۲ ب.ظ

محمد علی کرامتی انصار حزب الله


به دنبال تکذیب بیانیه انصار توسط مهندس ملایی، گزینه فرمانداری این شهر، محمدعلی کرامتی عضو شاخص انصار حزب الله شهرستان بابل پاسخی کوتاه را برای خوانندگان اشک آتش ارسال کرد که متن آن بدین شرح است:

بسمه تعالی

جناب آقای ملایی: به نظر بنده دفاع از خودتان را به صحرای محشر موکول نکنید چون آنجا غیر از اشتباهات قبلیتان باید جوابگوی این دروغتان هم باشید که حقایق را انکار کردید و اینکار بار گناهانتان را سنگین تر می کند. حداقل از بعضی از هم قطارانتان یاد بگیرید که با همه انحرافات فکری و سیاسی، جرات اعتراف به خط و ربط انحرافی خود داشته و علم آن را مردانه برافراشته هر چنددر منجلاب آن فرو رفتند.

ما برای اثبات ادعایمان مستندات و شواهد فراوان داریم و تکذیب های شما را تکذیب نموده و آنرا در صفحه طنزنگاره هایمان می نگاریم! ارتباط شما با یاران فتنه همچون آقایان س.ش.ت.م و... جریانهای برانداز و... براکثر یاران انقلاب نهان نیست. نکته بعدی که متذکر میشوم اینکه ملاک حال افراد است و سوابق جبهه و جنگ دلیلی بر سلامت فعلی افراد نیست که شما و اعوانتان همیشه در هنگام ضعف منت آنرا سر مردم و نظام می گذارید. به هر حال توصیه جدی مابه شما توبه جدی به درگاه الهی است و ما برای جواب به اکاذیب شما قبل از محشر آماده ایم. عرض آخر خطاب به وزارت کشور که روش شما در احیای شعار تدبیر و امیدخروجی جز ناامیدی نداشت!

محمدعلی کرامتی

  • سیدحمید مشتاقی نیا

صلح تحمیلی در منطق یک بسیجی!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۲، ۰۲:۴۷ ب.ظ


وضع غذایی در منطقه، تعریفی نداشت و حسابی لاغر شده بودم. یک بار در بانه به یک ساندویچ فروشی رفتم. آن ایام، مصادف شده بود با تبلیغات صدام مبنی بر پذیرش آتش بس. صدام این گونه وانمود می کرد که ایران حاضر به صلح نیست. جوانی آمد و شروع کرد به بحث کردن. نسبت به جنگ بی تفاوت بود. ناراحت شدم. گفتم: ما این همه راه از آن سر کشور آمده ایم اینجا. در شهر ما خبری از تیر و ترکش نبود. آن وقت تو از دفاع از شهرت طفره می روی و می گویی جنگ خوب نیست؟ خودت چرا برای دفاع از شهر و دیارت لااقل به سربازی نمی روی؟ می گفت: می خواهم انگشتم را قطع کنم تا از خدمت، معاف شوم!

مشابه این اتفاق برای بچه های دیگر هم می افتاد. مهدی کریمی، بسیجی زبل و ریزنقش گرگانی بود که یک روز به همراه دوستش فرزاد، از بچه های قائمشهر، برای استحمام به بانه رفت. به مغازه ای رفتند تا صابون و شامپو بخرند. مغازه دار داشت با عده ای بحث می کرد که چرا ایران آتش بس را قبول نمی کند، چرا جمهوری اسلامی کوتاه نمی آید و... مهدی می خواست حرفی بزند. ولی چیزی به ذهنش نرسید و سکوت کرد. توی حمام، خون خونش را می خورد. نمی خواست ساده از کنار این ماجرا بگذرد. حرف های مرد توی گوشش می پیچید و آزارش می داد. مانده بود چه بگوید که مرد را مجاب کند. ناگهان فکری به خاطرش رسید. از حمام که درآمد یکسره رفت به همان مغازه و شروع کرد به پرسیدن قیمت لیوان ها. سپس لیوان ارزان قیمتی را بالا گرفت و شروع کرد به ورانداز کردن آن. بعد رو کرد به فروشنده و گفت: این لیوان ارزان قیمت است، چیز به درد بخوری نیست. ناگهان محکم آن را به زمین کوبید و خرد کرد. فروشنده ناراحت شد و گفت: مگر مرض داری؟! مهدی شروع کرد به توجیه کارش که این لیوان ارزشی نداشت و بعد هم از مرد عذرخواهی کرد. مرد، ول کن نبود و می گفت: مگر با یک عذرخواهی، قضیه تمام می شود؟ باید خسارت بدهی. مردم جمع شده بودند و به این خیال که مهدی موجی است، داشتند وساطت می کردند. مرد زیربار نمی رفت. مهدی رو کرد به مغازه دار و درمقابل مردم گفت: شما به خاطر شکسته شدن یک لیوان ارزان قیمت، مرا رها نمی کنی و عذرخواهی مرا نمی پذیری، آن وقت توقّع داری ارتش عراق که آمده و این همه خسارت به جان و مال مردم زده با یک عذرخواهی بخشیده شود و ایران دیگر کاری به کارش نداشته باشد؟ مغازه دار، که تازه دوزاریش افتاده بود که چه خبر است سبیل هایش را تابی داد و شرمنده شد. استدلال مهدی، آنهایی را هم که جمع شده بودند قانع کرد.

سید سجاد ایزدهی

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بازتاب چندساعته بیانیه انصار حزب الله بابل!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۲، ۱۰:۲۹ ق.ظ

به دنبال درج بیانیه انصار حزب الله بابل در وبلاگ اشک آتش2 که در اعتراض به انتصاب احتمالی مهندس ملایی به فرمانداری این شهرستان منتشر شد، از ساعاتی پیش تماس هایی از سوی موافقان و مخالفان این بیانیه با اینجانب برقرار گردید که در نوع خود بی سابقه بوده است! یکی از مسئولان شهری در تماس خود ضمن حمایت از محتوای بیانیه انصار حزب الله تأکید داشت به این موضوع نیز اشاره شود که صلاحیت مهندس ملایی حتی برای تصدی شهرداری بابل در این دوره مورد تأیید قرار نگرفته است. از سوی دیگر مهندس ملایی در تماس با اینجانب کلیه مطالب مندرج در بیانیه انصار را مورد تکذیب قرار داد. مهندس ملایی تأکید داشت که عضویت در تشکل های سیاسی را یک بازی سیاسی می داند برای همین در طول عمر سیاسی خود ترجیح داده همواره در خدمت به مردم بوده و دخالتی در جریان های سیاسی نداشته باشد. وی که سابقه حضور خود در جبهه را حدود سی ماه اعلام کرده و تجربه نزدیک به سه دهه خدمت صادقانه در وزارت کشور را نیز افتخار خویش می داند دغدغه خود را پرهیز از مداخله در دعواهای سیاسی و خدمت بی منّت برای جامعه عنوان کرده است. مهندس ملایی ضمن ابراز تعجب از اتهام عضویت در جبهه مشارکت و تکذیب آن به صراحت اعلام کرد با توجه به تجربه خود در امر انتخابات، تقلب در رأی گیری ناممکن و یک دروغ بزرگ است بنابراین فتنه 88 را یک خیانت از سوی عناصر واداده انقلاب و بازی در زمین دشمن دانسته و به شدت از عوامل آن اعلام برائت می کند. ایشان همچنین تأکید داشت به هیچ وجه دل به صندلی فرمانداری بابل نبسته است. وی دفاع از خود در برابر تهمت زنندگان را به صحرای محشر موکول کرد.

وبلاگ اشک آتش2 ضمن تشکر از اعلام موضع صریح آقای ملایی در خصوص فتنه88 و حفظ حق پاسخگویی برای ایشان و هر بزرگواری که در این وبلاگ نامی از او برده می شود با توجه به حساسیت جایگاه فرماندار در شهرستان انقلابی بابل از تصمیم گیران و مسئولان ذی ربط تقاضا دارد مجموعه نظرات و ادله مطرح در خصوص چهره های توانمند برای تصدی پست فرمانداری را در انتخاب گزینه نهایی مورد توجه جدی قرار دهند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

هشدار شدید انصار حزب الله بابل به وزارت کشور!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۲، ۱۲:۱۷ ق.ظ


بسم الله الرحمن الرحیم

نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد.

حضرت امام خمینی (ره)

روی کار آمدن دولت یازدهم با شعارهایی مانند تدبیر و امید و اعتدال، این تصور را در بدنه اجتماع ایجاد کرد که سیاست ها و منش مسئولان دولتی بر مبنای درایت بوده و قرار است شاهد سپردن مسئولیت به دست کسانی باشیم که با پرهیز از افراط و تفریط، تنها درصدد ایجاد امید به آینده انقلاب اسلامی و تحقق آرمان های اسلام ناب محمدی (ص) هستند.

با کمال تأسف آن چه که در نصب برخی وزرا و مدیران دولتی تا کنون مشاهده گردیده حاکی از عدم پایبندی دولت به شعارهای محوری خود بوده است.

بر اساس اخبار موثق، از میان گزینه های مطرح برای جلوس بر صندلی فرمانداری ویژه شهرستان دارالمومنین بابل، چهره ای از سوی مسئولان سیاسی استان و وزارت کشور مورد توجه بیشتری قرار گرفته که عملکرد روشنی در گذشته سیاسی خود نداشته و از عناصر فعال حزب منحله و منحرف جبهه مشارکت شمرده می شود.

به راستی داعیه داران تدبیر، چه زود تعهد خود نسبت به شعار اعتدال گرایی را به ورطه فراموشی سپرده و درصدد به میدان آوردن عناصری هستند که نیم نگاهی به پرونده دوران مدیریتشان جز تصویری سیاه از افراط گرایی و درایت ستیزی را مقابل چشم انسان ترسیم نمی کند؟!

اندک تأملی در سابقه مدیریتی ملایی، شهردار اسبق بابل و گزینه فعلی فرمانداری این شهر، یادآور خاطراتی کدر از سوءمدیریت اجرایی و دخالت مفرط گرایش های ناهنجار سیاسی و طیف های ورشکسته و فتنه گر است که این مسئله در مقابلِ تصمیم مدعیان اعتدال برای انتصاب وی به فرمانداری شهرستانی که با مفاهیم سترگی چون "ولایت"، "انقلاب اسلامی"، "نهضت جهانی اسلام" و... پیوندی ناگسستنی دارد، چیزی جز علامت سوال باقی نمی گذارد.

آیا دوران پرتلاطم و دور از انضباط مدیریت ملایی بر اریکه شهرداری بابل که همواره توأم با موج اعتراضات و انتقادات پی در پی دلسوزان و مومنان بوده است از حافظه تصمیم گیران قوه مجریه محو شده یا این که عده ای از سر عمد و لجاجت در پی ماجراجویی بوده و مقصودشان از این انتصاب، ایجاد بحران در فضای سیاسی شهر است؟! آیا قرار است نهاد فرمانداری به عنوان کانون حفظ امنیت شهر، تبدیل به مرکزی برای ناامنی و بحران آفرینی شود؟

آنهایی که متدینین و امت حزب الله شهرستان بابل را می شناسند به خوبی می دانند که این جماعت دلداده ولایت، سر تسلیم در مقابل عناصر نامتعادلی که تعلق خاطرشان به فتنه گران سرسپرده اجانب بیش از دغدغه خدمت به پابرهنگان و ولی نعمتان انقلاب است فرود نخواهند آورد و مجالی برای مانور قدرت و جولان سوداگران نفاق و تزویر باقی نخواهند گذاشت؛ آنچنان که پیش از این نیز حسرت تصدی کلیدی ترین مسند سیاسی استان را بر دل باندهای مافیایی قدرت و ثروت - که سوابق مدیریت امنیتی خویش را نردبان صعود غیراصولی قبیله پرحاشیه خود ساخته بودند- نشانده اند و دست بسیاری از غارتگران بیت المال را از عرصه های مدیریتی شهر و استان کوتاه نموده اند.

امت حزب الله شهرستان دارالمومنین نه با کاسه لیس های متظاهر به اصولگرایی که در پس نقاب چهره شان، گرگ درّنده نفاق و حیله گری نهفته بود و رویارویی آشکار و نهان با تشکل های مذهبی را ضامن بقای خویش برای چنگ اندازی بیشتر به چرب و نرم دنیا می دانستند بنای سازش گذاشت و نه با آنانی که در خدعه پر رنگ و لعاب اعتدال، رؤیای ضربه زدن به پایه های ایمانی جامعه و ایجاد تزلزل در باورهای وحیانی ملت را دارند کُرنشی نشان خواهد داد.

توصیه خیرخواهانه حزب الله شهرستان بابل به مسئولان سیاسی استان و کشور این است که تا پیش از اعلام رسمی نام فرماندار ویژه شهرستان بابل، با پرهیز از رویکردهای افراط گرایانه عناصر فتنه گر و نفوذی در وزارت کشور و با اتخاذ  شیوه ای اعتدالی و مدبّرانه، انتخاب چهره ای خوش نام و متعهد که خدمت به مردم و تقیّد به مبانی انقلاب را سرلوحه خویش دانسته و در شأن و وزانت شهرستانی با جایگاه انقلابی و دینی بابل باشد را تکلیف غفلت ناپذیر خود دانسته و به عواقب جبران نشدنی انتصاب مدیران نالایق، ناکارآمد و فاقد وجاهت توجهی جدی نشان بدهند.

والسلام علی من اتبع الهدی

انصار حزب الله شهرستان بابل  

  • سیدحمید مشتاقی نیا