شهیدی که در ستاد امر به معروف بابل بازداشت شد!!
شاید بهتر بود عنوان مطلب را این گونه می نوشتم: عاقبت دو دوست.
عکس شهید را که دیدید شما هم تعجب کردید، اینطور نیست؟ لابد برای شما هم این سوال پیش آمده که حجت الاسلام شهید محمدحسن ابراهیمی که در راه تبلیغ دین در کشور گویان به شهادت رسید اهل جنوب کشور است و اصلاً با شهر بابل چه کار داشته که کارش به بازداشت، آنهم در ستاد امر به معروف و نهی از منکر بکشد؟!!
قضیه از این قرار است که محمد حسن ابراهیمی در زمان تحصیل در حوزه علمیه قم با یکی از روحانیون بابلی دوست می شود. آشنایی و صمیمیت بین این دو منجر به آن می شود که شهید ابراهیمی با یکی از اقوام نزدیک این روحانی بابلی وصلت کند. هنوز این زوج در عقد یک دیگر بودند که بین شهید ابراهیمی و دوست بابلی اش اختلافی در می گیرد. ظاهراً دوست بابلی شهید ناراحتی خود از ایشان را به مسئله ازدواج وی سرایت داده و تصویری از وی نزد خانواده عروس ارائه می دهد که منجر به جدایی آن دو می گردد.
شهید ابراهیمی که هنوز از حل مسالمت آمیز اختلاف ناامید نبود و دوست نداشت این دعوای شخصی وضعیت زندگی او را تحت الشعاع قرار دهد برای رفع کدورت به بابل سفر می کند.
دوست بابلی وی که فضا را به نفع خود نمی بیند برای آزار او یک راه به ذهنش خطور می کند. روحانی بابلی که آن زمان مقدار اعتباری در شهر داشت به ستاد امر به معروف گزارش می دهد که طلبه جوانی با فلان مشخصات به بابل آمده و قصد توزیع فیلم مبتذل دارد! ستاد هم بنا بر رسالت ذاتی خود نامبرده را فرا می خواند. از قضا یک حلقه فیلم ویدیویی هم همراه شهید بود که مربوط می شد به مراسم عقدش و مورد قابل پیگردی به حساب نمی آمد.
مسئول این پرونده در ستاد نمی دانست باید چه بکند. از طرفی با گزارشی مواجه بود که منبع آن در آن وقت چهره ای مقبول و معتبر بود و از طرف دیگر طلبه جوان و غریبی را می دید که هیچ مدرکی برای تعقیب او وجود نداشت.
شهید ابراهیمی در شهر بابل یک دوست طلبه دیگر هم داشت که پیغام داد تا به ستاد بیاید. با ورود این طلبه و توضیح ماجرا محمدحسن ابراهیمی مورد دلجویی قرار گرفت و آزاد شد.
ابراهیمی با دلی شکسته به قم بازگشت. او بعد از طلاق، ازدواج موفق دیگری انجام داد و سپس تصمیم گرفت برای دفاع از حریم شیعه و نشر معارف اهل بیت به کشور گویان در قاره آمریکا مهاجرت کند. گویان نقطه ای دور افتاده بود که جمهوری اسلامی حتی سفارتخانه هم در آنجا نداشت. فعالیت های محمدحسن ابراهیمی در ترویج فرهنگ شیعه باعث جذب بسیاری از مردم این کشور کوچک گردید. مذهب رسمی کشور گویان آیین هندو است. هندو ها هم به خاطر مرام او ارادتی ویژه به وی پیدا نمودند. محبوبیت و توفیقات این روحانی جوان شیعه به مذاق وهابیت خوش نیامد. محمد حسن ابراهیمی سرانجام در سال 1382 در شبی که نخستین فرزندش پا به این دنیا گذاشت توسط عوامل وابسته به استخبارات سعودی ربوده شد و پس از شکنجه به درجه رفیع شهادت رسید و نامش بر تارک افتخارات شیعه ماندگار شد.
دوست بابلی وی اما مدتی بعد به خاطر برخی رفتارهایش از اعتبار عمومی ساقط شد. او به یکی از علمای شهر توهین نمود و نزد بسیاری از متدینین به چهره ای منفور بدل شد. آن عالم او را به حضرت زهرا سلام الله علیها واگذار کرد. دعواهای بی اساس وی با امام جمعه و برخی روحانیون و جوانان حزب الله هر روز بیش از پیش باعث انزوای او گردید. اینک عده ای حتی از ذکر نام و یاد او هم ابا دارند و...
الان هم فکر می کنم بهتر بود عنوان این مطلب را می گذاشتم: عاقبت دو دوست. باور کنیم که سرنوشت خودمان را خودمان رقم می زنیم.
- ۹۳/۰۳/۰۸