اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات

عمه جان، سلام!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۰۶:۳۱ ب.ظ

25_img_1057.jpg


تصویر بالا یکی از زیباترین عکس هایی است که در عمرم گرفته ام و همیشه از نگاه کردن به آن لذت می برم.

امشب شب وفات و یا به قولی شهادت حضرت معصومه سلام الله علیهاست. راستش را بخواهید نمی دانم از کدام منظر درباره این بانوی بزرگ اسلام مطلبی بنویسم.

از کرامات ایشان حرف هایی دارم و مشاهداتی و شنیده هایی. همین الان فی البداهه می توانم فهرستی بلندبالا از کسانی که از نزدیک می شناسم و حاجات و مشکلاتشان با دستهای اجابت این بانو برطرف شد برایتان تهیه کنم.

از استادی که اعتقاد چندانی به حضرت نداشت و وقتی دخترش مریض شد و به حال مرگ افتاد با دلی شکسته و چشمی اشکبار فقط یک نگاه به حرم خانم انداخت و ...

از دوستی که پول خرج عروسی اش را در یک ماجرای کلاهبرداری از دست داد. با دلی شکسته آمد حرم و گفت: شما هم برای من کاری نکردید و بعد نیمه های شب رفت تهران که به شهر خودش برود اما بدهکارش درست از همان تهران با او تماس گرفت و ...

از انس شهدا با حضرت معصومه

از مادری کردن این بانو برای شیعیان که به حق او را فاطمه ای دیگر لقب داده اند

از تأثیر زینبی او در تبیین جایگاه اهل بیت و علم او در پاسخ به شبهات

از محوریت او در عالم اسلام و تأسیس حوزه های مترقی علوم دین، گرد شمع وجود او و تولد انقلاب اسلامی و صدور پیام آزادی به جهانیان

از ثواب زیارت این خانم و توصیه به زیارت با معرفت نسبت به ایشان

از لذت زیارت بارگاه این خانم که هیچ گاه احساس سیری نکرده ام

و ...

حرف های بسیاری برای گفتن هست که گاه آدم می ماند کدام یک را بر زبان قلم جاری نماید.

ترجیح می دهم در این مجال، خاطره ای زیبا درباره شهید مدافع حرم، عبدالصالح زارع را برایتان نقل کنم:

"با جمعی از همکاران پاسدار سوار بر ماشین برای مأموریتی به سمت تهران در حال حرکت بودیم. زمستان بود و جاده ها را برف گرفته بود. نزدیک امامزاده هاشم، تمام شیشه های ماشین را بخار گرفت و دید چندانی نسبت به بیرون نداشتیم. جمع با هم رفیق بودند و یک ضرب حرف می زدند. این مسأله هم روی بخار بستن شیشه ها تأثیر داشت. یکی از برادران پاسدار با صدای بلند گفت: یا حرارت بخاری را بیشتر کن یا شیشه ها را قدری پایین تر بیاور که بخار داخل ماشین از بین برود.

پیشنهاد او همهمه ای را در جمع راه انداخت. نیمی از جمع، سرمایی بودند و طرفدار افزایش دمای بخاری و نیمی دیگر هم گرمایی و طرفدار پایین کشیدن شیشه های خودرو.

وسط این جر و بحث ها، شیشه سمت راننده را کمی باز کردم. می توانستم بیرون را به وضوح ببینم. چند لحظه نگذشت که از پنجره، چشمم به لاین مخالف جاده افتاد. یک ماشین پژو انگار مشکلی داشت که کنار جاده ایستاده بود. نگاهم به راننده آن افتاد. درست می دیدم. عبدالصالح بود. از دیدنش در آن جا هم خوشحال شدم و هم تعجب کردم. ناگهان فریاد کشیدم و از پشت پنجره، صالح را صدا زدم و برایش دست تکان دادم. چشم صالح که به من افتاد گل از گلش شکفت.

توقف کردیم. رفتم پیشش. مرا در آغوش کشید و بوسید. با ماشین پدر خانمش داشت از سفر بر می گشت که چرخ آن پنچر کرد. زاپاسش هم پنچری داشت. او را تا جایی رساندیم که پنچری بگیرد و برگردد. خوشحال بود. می گفت: وقتی دیدم ماشین پنچر شده و در این هوای سرد در وسط جاده، بلاتکلیف مانده ام به حضرت معصومه سلام الله علیها توسل کردم و پنج صلوات به نیّت خانم فرستادم تا مشکلم حل شود. هنوز صلوات پنجمی تمام نشده بود که شما از راه رسیدید و به کمک من آمدید."

راوی: علی رضا رضانژاد دوست و همرزم شهید

  • سیدحمید مشتاقی نیا

قرار بود مبدا تحول و اصلاح باشید!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۱۱:۱۰ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم


♦️اخبار مربوط به تلاش برای بازگشت استادی هتاک و ناآشنا با موازین دین که با شکایت تعدادی از دانشجویان متدین از دانشگاه اخراج شده بود، و عقب نشینی و ضعف بعضی مسئولین در این خصوص نگران کننده و غیر قابل پذیرش است.


🔹فایل کامل صوتی کلاس درس خانم حوریه دهقان شاد به مثابه مستندی دال بر زیر سوال بردن و تمسخر و تحقیر آموزه های دین و احکام شرع نشان از نگرش سطحی این مدرس دانشگاه در مقوله تحقیق و پژوهش و نیز پیشداوری و تأثر او در القای باورهای متناقض فرهنگ غرب و نگرش های فمینیستی دارد.


🔹حضور دوباره استادی که خاستگاه فکری او اندیشه لیبرالی غرب بوده و کمترین زحمتی برای تحقیق پیرامون شبهات کژاندیشان نسبت به آیات قرآن به خود نداده است و همواره با رفتار مغرضانه و تحقیرآمیز و انگ زدن نسبت به دانشجویان راسخ بر مواضع انقلابی، خواهان حذف فیزیکی تفکر مقابل از عرصه دانشگاه بوده، در واقع منافی جایگاه علمی دانشگاهی است که قرار بود مبدأ تحول و اصلاح جامعه قرار بگیرد.


🔹عجیب است که به رغم اعتراض مکرر دانشجویان متعهد و بسیجی و خانواده های ایثارگر نسبت به لغو حکم تعلیق این مدرس معاند دانشگاه، مسئولان ذی ربط به جای توجه به اسناد و ادله و بی توجه به مسئولیت خود در حفظ کیان علمی و اسلامی دانشگاه آزاد مرکز، با نگاهی منفعلانه نسبت به زد و بندهای جناحی و هیاهوی تبلیغاتی عناصر هوچی گر و همفکر و یا بی خبر از اصل داستان، از تعهدات ایمانی و شغلی خویش نسبت به آرمان های دینی و انقلابی شانه خالی نموده و عرصه را به مدعیان لاابالیگری و خودباختگی تقدیم می نمایند.


🔹عجیب است جناب آقای دکتر ولایتی که خود از نزدیک با مجاهدت خالصانه جوانان رشید این مرز و بوم در مبارزه با رژیم ستمشاهی و نبرد با جبهه نفاق و کفر و الحاد آشنا بوده، در مقابل وهن ارزش های دینی و پشت پا زدن به خون شهدای انقلاب و جنگ تحمیلی سکوت پیشه نماید.


🔹ما جمعی از طلاب و دانش آموختگان حوزه علمیه قم ضمن تقبیح سیاست های خنثی و منفعلانه برخی از مسئولان دانشگاه آزاد اسلامی تهران، مخالفت خود را با بازگشت این استاد ناآشنا با دین و شبهه افکن که نتیجه آن چیزی جز تربیت نسلی لاابالی نخواهد بود، اعلام نموده و تا حصول نتیجه متقن، پیگیری این موضوع را از همه مجاری قانونی و رسانه ای، رسالت انقلابی خویش می دانیم.


والسلام علی من اتبع الهدی

  • سیدحمید مشتاقی نیا

رپ، س ک س و مواد!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۷، ۰۸:۴۷ ب.ظ

گاه عده ای سوال می کنند که چرا بعضی از موسیقی ها حرام است؟ موسیقی، موسیقی است و به عنوان یکی از زیبایی های عالم نباید با هیچ یک از انواع آن مخالفت کرد. مگر موسیقی می تواند پیام بدی داشته باشد و ...

اسلام اما یکی از دلایل حرمت بعضی از انواع موسیقی را زمینه سازی برای خروج از تعادل و ارتکاب رفتارهای خلاف شئون و خلاف عقل و دین می داند. در این باره مطالب مفصلی منتشر شده که علاقمندان را به مطالعه بیشتر لااقل در همین فضای مجازی دعوت می کنم.

اما خوب است به این عبارت دقت کنید:

"رپ بر سه رکن استوار است: «سکس»، «مواد مخدر» و «اعتراض». چنانچه توقف این نوع موسیقی غیرممکن است پس آن را هدایت و کنترل کنید."

به نظر شما جمله بالا را چه کسی بیان کرده است؟ شاید گمان کنید این نظریه در یکی از همایش های فرهنگی مرتبط با سازمان های داخلی کشورمان مطرح شده است. اما اینطور نیست. این جملات را ولادیمیر پوتین دیروز در جمع مشاوران و کارشناسان فرهنگی در اجلاسی در سن پترزبورگ بیان کرده است.

منبع: خبرگزاری فارس به نقل از واشنگتن تایمز

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دومین شب بازداشت منصف

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۷، ۰۵:۲۳ ب.ظ

go9_dsc00077_resized.jpg


دیشب بعد از انتشار خبر بازداشت عجیب محمدحسین منصف، از نهادی امنیتی تماس گرفته و تأکید کردند که بازداشت نامتعارف این  پاسدار و نویسنده عدالتخواه از سوی مسئولان قضایی صورت گرفته و آنها نیز پذیرفته اند که صبح فردا با اخذ وثقیه اقدام به آزادی وی نمایند.

البته وقتی مسئولی با شما دست می دهد، بنا به تجربه، انگشتانتان را دوباره بشمارید!

حسین از قضا برای پاره ای از توضیحات به دستگاه قضا احضار شده بود که حبس را مقدرش ساختند.

امام حسن عسکری را اصلاً برای همین عسکری لقب دادند که بیشتر عمر مبارکش را در زندان یا تحت نظر گذراند.

پاسدار آزاده، خلقوا من فاضل طینتنا را در شب میلاد امامش باید به نمایش می گذاشت تا ثابت شود شیعه یعنی رهرو و رهروی واقعی یعنی السنخیة دلیل الانضمام.

آقازاده اتوکشیده و سرما و گرما نچشیده ای پیام داد: لازم بود حسین منصف خلع سلاح شود!

یعنی این جماعت با این سطح فکر کافی است نگاهی به فضای مجازی بنیدازند تا ببینند از دیشب تا به حال صفحات توییتر و اینستا و تلگرام و وب و ... از حسین نوشتند و آن چه حسین می خواست را دست به دست منتشر کردند و ...حسین منصف تکثیر شد.

دوستان سیاهه ای تهیه کردند از بازتاب این اقدام مسئولان قضایی بابل برای ارائه به نهادهای بالا دستی که چگونه حرکتی اینچنین در حالی که دشمنان انقلاب آزادانه به هتک ارزشها در فضای مجازی اشتغال دارند - و البته به حکم بصیرت مدعیان، دشمن اصلی انقلاب کسی است که میز و فیش حقوقی خوش نشینان را نشانه برود- از دیشب تا به حال به ریش انقلابیون نیشخند حواله کرده اند.

تا کی قرار است بچه های کف میدانی حزب الله ملزم به پیشگیری از تشویش اذهان عموم باشند و پرهیز از التهاب آفرینی و بعد کسی جایی به حکم زور بازوی میزش، به اسم انقلاب، تشویش اذهان عموم و التهاب را دامن بزند و دشمن شادمان کند؟

حسین منصف هفت سال را در چنگال حزب بعث گذراند و آزاد که شد سر تعظیم به میز صدام و صدامیان فرود نیاورد که هیچ، عمرش را به تبیین ارزش های ایثار و شهادت و ماهیت استکبار و حزب بعث گذراند. این را گفتم تا احیاناً کسی گمان نکند چند روز معطلی و این دست و آن دست کردن برای آن که حسین شب و روز بیشتری را در بازداشت بگذراند باعث خواهد شد او پس از آزادی به شهروندی مطیع و خاضع در مقابل صاحبان قدرت و مکنت تبدیل شده و زین پس دغدغه ای برای پرده نشینان باقی نخواهد ماند، آزموده را آزمودن خطاست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ازمیر ایران!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۷، ۰۷:۵۰ ق.ظ

به این آمار تأسف بار دقت کنید:

"هموطنانمان از ابتدای سال 97 تا کنون 8 هزار واحد مسکونی فقط در ازمیر خریداری کرده‌اند."

هنوز سال نود و هفت به پایان نرسیده و در این اوضاع بلبشوی اقتصادی، هشت هزار واحد مسکونی فقط در یکی از شهرهای ترکیه توسط مردم کشور ما خریداری شده است! بماند املاکی که در گرجستان و دوبی و ... توسط ایرانی ها خریداری شده.

سرمایه گذاری در کشورهای بیگانه، علاوه بر خروج ارز از کشور و صدمه به اقتصاد ملی، در مواردی بسیار موجب از بین رفتن سرمایه مردم و کلاهبرداری شرکت های خارجی شده است.

کار این دست از هموطنان قطعا قبیح بوده و رفتاری بر خلاف منافع ملی محسوب می شود؛

اما امیدوارم مسئولین ما هم به طور جدی تری روی این مسأله وقت بگذارند که چرا خیلی ها از سرمایه گذاری در کشور خود اکراه داشته و آن را به نفع خود نمی دانند؟ چه موقع قرار است موانع سرمایه گذاری خصوصی در امور تولیدی و خدماتی مرتفع شود؟

کدام نهاد متولی فرهنگ سازی در راستای سرمایه گذاری در داخل کشور و پیشگیری از فرار سرمایه است؟

لینک زیر را مطالعه کنید، بد نیست:

https://www.tabnak.ir/fa/news/860534/%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C%E2%80%8C%D9%87%D8%A7-%D8%A7%D9%85%D8%B3%D8%A7%D9%84-8-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%D9%85%D9%84%DA%A9-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%B2%D9%85%DB%8C%D8%B1-%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%D9%86%D8%AF

  • سیدحمید مشتاقی نیا

منصف بازداشت شد!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۷، ۰۹:۲۴ ب.ظ

zw3n_159d6bd5-dab4-421b-bfa0-24848512eef4.jpg


محمدحسین منصف، پاسدار، جانباز و آزاده عدالتخواه و پژوهشگر عرصه دفاع مقدس در حالی که برای ادای توضیحات توسط دادستان بابل احضار شده بود در اقدامی عجیب به بازداشتگاه منتقل شد.

شنیده شده انتشار مطلب اخیر وی با موضوع شهر تخیلی بابولستان علت احضار این نویسنده بسیجی بوده است.

تیمی داوطلب از وکلا و حقوقدانان مجرب جهت ورود به پرونده و پیگیری این اتفاق ناخوشایند تا حصول نتیجه متقن اعلام آمادگی نموده اند.

امید است مسوولان دستگاه قضا با عنایت به پیامدهای تصمیمات و رفتارهای خود از دامن زدن به التهاب در فضای جامعه اجتناب نمایند.

بازداشت مدیر کانال انقلابی تلنگر در حالی است که همچنان در بعضی گروه های مجازی شهر شاهد وهن ارزشهای اسلام و انقلاب توسط نااهلان و البته سکوت مسوولان هستیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

لطفا ازدواج کنید!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۷، ۰۴:۱۷ ب.ظ

کار خیر کردن لزوماً مشروط به پول داشتن نیست. خیلی از کارهای خیر را می توان بدون پول هم انجام داد؛ مثلا آشتی دادن بین دو نفر، نصیحت و کمک به کسی که راه به بیراهه برده و ... یا این که انسان اعتبارش را واسطه قرار دهد برای جمع اوری کمک به دیگران در ساخت یک مدرسه و مسجد و آزادسازی زندانیان و ...

یکی از کارهای خیری که در اسلام بسیار مورد تأکید قرار گرفته و واسطه گری در آن بارها سفارش شده است، واسطه گری در ازدواج است:

"بهترین وساطت ها این است که میان دو نفر در امر ازدواج وساطت شود تا سر و سامان بگیرند." علی علیه السلام میزان الحکمه، جلد5، صفحه87

باور کنید یکی از مبنایی ترین کارهای فرهنگی در جامعه همین وساطت در امر خیر ازدواج است. سن بعضی از جوان های مجرد اعم از دختر و پسر فراتر از سنین معمول ازدواج است و تعلل در این مسأله متأسفانه باعث بروز آسیب های فردی و اجتماعی متعدد گردیده است.

به عنوان یک طلبه بارها طرف مشورت و یا درد دل بعضی افراد و خانواده ها قرار گرفته ام و با تمام وجود درک کرده ام که ظهور این معضل، یکی از مهم ترین و مبنایی ترین چالش های فرهنگی، اخلاقی و اجتماعی جامعه امروز است که در سایه تقلید از فرهنگ غرب و بی توجهی اجتماع، رشد نموده است.

معتقدم اگر می خواهیم دنیا و آخرت خود و دیگران را آباد کنیم در راه تشویق به ازدواج که در واقع پاسخگویی به نیازهای فردی و اجتماعی است باید گام برداشته و نیز با واسطه گری در تحقق این امر خیر، راه را بر افزایش سنین ازدواج به خصوص برای دختران بسته و در انتخاب گزینه شایسته به خانواده ها یاری برسانیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک مدیر حتما باید دروغ بگوید؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۷، ۰۸:۰۷ ق.ظ

نمی خواهید یارانه ها را بالا ببرید خوب نبرید. اما این که استدلال کنید که چون قیمت حامل های انرژی بالا نرفته پس میزان یارانه هم نباید افزایش پیدا کند توهین به شعور ملت است.

قیمت نان و بنزین و به خصوص آب و برق و گاز بعد از اجرایی شدن طرح هدفمندی یارانه ها چندبار بار افزایش پیدا کرد و هر بار که می گفتیم که با افزایش نرخ این خدمات، یارانه ها باید بیشتر شود همین آقایان می گفتند این مسائل چه ربطی به هم دارد. اما الان که بحث افزایش یارانه ها به عنوان یک مطالبه عمومی داغ شده، حضرات این گونه استدلال خود را تغییر داده و معتقدند که افزایش یارانه باید منوط به افزایش مجدد نرخ خدمات عمومی باشد!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حسین منصف، آرپی جی زن جبهه جنگ نرم!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۷، ۰۷:۵۷ ق.ظ

باید به حسین منصف، دست مریزاد بگویم، پاسدار آزاده ای که با حرّیت وآزادگی از حریم انقلاب پاسداری می کند.

در دو سه هفته اخیر، چندباری محمدحسین منصف، ستون خیمه فساد را با قلم نابش نشانه رفت. کاری که از دست بسیاری از مدعیان عدالت خواهی اعم از چپ و راست و حزب اللهی و حزب الشیطانی، ساخته نبود.

به رغم آن که خیلی ها می دانند هر فساد و رانت و رابطه و پشت پرده ای را که پی می گیرند، پایشان روی دم یک نفر قرار می گیرد؛ اما یا به حکم مصالح نانوشته یا از سر ترس و ... جز حرف های درگوشی و چند ناچ ناچ دلسوزانه، قدمی برای مبارزه بر نمی دارند. حسین اما بی پرده و صریح پرسید: تو یک نفر، از چند جا حقوق می گیری در حالی که جوان های رشید و سالم و مومن و کارآمدتر از تو به جرم محرومیت از روابط نسبی و سببی در حسرت روزی حلال و شغلی در خور، اوان عمر را به پیری گره می زنند؟ سر و سرّ تو با مجموعه های بدهکار بانکی و دانه درشت های قانون شکن از کجا آب می خورد؟ گعده های نه چندان مخفیانه تو با اذناب قالتاق زر و زور قرار است تا کی به تطهیر فراقانونی چهره های رسوا ختم شود؟ برای آن که یکی ته دلش غنج برود که وای دخترم خوشبخت شد، تو باید عضو چند مجموعه و هیأت مدیره و هیأت امنا و مشاورت و معاونت و ... دیگر بشوی؟!

حسین منصف؛ ستون این خیمه را که حلقه وصل باندها و جریان های قدرت و ثروت و تزویر است صاف و مستقیم نشانه رفت تا یک بار دیگر نشان دهد که وصف آر پی جی زن جبهه جنگ نرم در این شهر، تنها برازنده خود اوست. عدالت خواهی هزینه دارد و بالاترین هزینه آن بی اعتنایی به رودربایستی های دست و پا گیر و حق طلبی بدون واهمه است. به نظر، منصف در دور آتی انتخابات شورا نیز بر فرض ورود، رد صلاحیت خواهد شد.

یک روز ناگفته ها به گفته ها بدل شده و نقاب از چهره های مزوّری که جز به زراندوزی و باندبازی نمی اندیشند، کنار خواهد رفت. و سیعلم الذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون.


  • سیدحمید مشتاقی نیا

هنوز سالم است!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۳ آذر ۱۳۹۷، ۱۲:۳۴ ب.ظ

5erp_df96f0c7-446c-4093-a05c-e4d0ac157f53.jpg


محمدرضا شفیعی همان شهیدی است که پیکرش شانزده سال میهمان شهر کاظمین بود و سال های بعد از جنگ موقع تبادل اجساد، سالم و بی عیب و نقص از زیر خاک بیرون آورده شد. این مسأله برای رژیم بعث گران تمام می شد. پیکر را سه ماه زیر آفتاد داغ نگه داشتند، رویش آهک و مواد اسیدی ریختند؛ اما زورشان بر اراده خدا نچربید و پیکر این شهید سندی شد بر مظلومیت فرزندان بی نام و نشان خمینی و اصحاب آخرالزمانی اباعبدالله علیه السلام. 

اگر مسیرتان به گلزار شهدای شهر مقدس قم افتاد از زیارت مزار این شهید عزیز بی نصیب نمانید.

کتاب "هنوز سالم است" به قلم خانم نرجس شکوریان فرد در کمتر از هشتاد صفحه به معرفی اجمالی شخصیت این شهید پرداخته است. این اثر توسط انتشارات عهد مانا به زیور طبع آراسته شده و تا این لحظه سیزده بار به چاپ رسیده است. قلم روان و خاطرات کوتاه و جذاب این شهید از ویژگی های ممتاز اثر محسوب می شود. 

راز ماندگاری پیکر این شهید سرافراز را می توانید در لابه لای خاطرات زیبای او و از میان خلوت و دلتنگی هایش کشف نمایید! مطالعه این کتاب را نه فقط به علاقمندان آثار مرتبط با فرهنگ جهاد و شهادت بلکه به همه کسانی که تا به حال کتابی از مجموعه آثار و خاطرات شهدا مطالعه نکرده اند نیز توصیه می کنم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سینمای قلم!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۷، ۱۱:۰۳ ق.ظ

این کاریکلماتورها را حدود دو دهه پیش نوشتم و در دو کتاب سینمای قلم و سَرِ سبز منتشر شد. خود تعریفی نباشد، بعضی هایش هنوز هم جذاب است. ناگفته نماند نظرم از بعضی پیام ها برگشته!


عشق واژه گون ، عاشق را واژگون می کند.

 

 

 

بیستون بر عشق بنا شده است.

 

 

 

دل فرهاد شیرین بود، عشقش شیرین شد و مرگش شیرین تر .

 

 

 

وصال در عشق زمینی برقرار است و در عشق آسمانی بر بی قراری .

 

 

 

 

 

 

 

عشق آسمانی  هزار نماست وعشق زمینی سینما.

 

 

 

یم عشق آسمانی با نم رحمت آغشته است وغم عشق زمینی با نمک شهوت.

 

 

 

نمک زیادی،نمای عشق را نمناک می کند.

 

 

 

با تار مویت بر تارک عشق می نوازم.

 

 

 

 

 

 

 

عشق،ماه دل من است ومن ماهیت خویش را پاسدار خواهم بود.

 

 

 

 

دل حرمسرای عشق است؛ حجاب ممنوع !

 

 

 

 

چشمم زاینده رود شده وبرعشق دورود می فرستد وبا دل، سرود غم می سراید.

 

 

 

چشمم تار است وپلک هایم عشق می نوازند.

 

 

 

 

 

دل ما بی چشم باشد ودل سنگ چشمه؟

 

 

 

از سنگ هم که باشید چشمتان باید چشمه باشد.

 

 

 

الهی تورا می خوانیم تا غیرت رابه دست آوریم.

 

 

 

یا دل را خزانه کن ویا شکم را خزینه.

 

 

 

عرفان دل را طوفانی کند و صاحب دل را فانی.

 

 

 

 

عطار بیدار خفته بود و منصور بردار.

 

 

 

 

 

شپش جهل در زلف تقوی ، گلف بازی نکند!

 

 

 

 

 

کیمیاگر آن است که خاک را فلک کند.

 

 

 

 

 

صورتت زیبا و سیرت بدبوست؟

 

 

 

خدایت ساخت و توبه شکستی.

 

 

 

 

عرفان ، مضحک ترین شوخی بشر با خداست.

 

 

 

 

رسد آدمی به جایی که به جز خودش نبیند.

 

 

 

طریقت ما شریعتی است.

 

 

 

اسلام را در عمل بجوییم نه در اَمَل .

 

 

 

 

رزمنده جهاد اکبر باشید اما نه در واحد تبلیغاتش.

 

 

 

 

درون حجره جهل و در حوزه غفلت است کسی که از صیغه سازی شلمچه نیز عاجز باشد.

 

 

 

 

جای توسعه صدر به فکر سعه صدر باشیم .

 

 

 

 

از بهشت علمای جاهل به جهنم خدا پنا ه ببریم .

 

 

 

 

 

تدریس جاهل ، تدلیس علم است .

 

 

 

 

دانشمند ، کافی است.

 

 

 

 

سیم اتصال تان به حق ، خاردار نباشد.

 

 

 

 

عالم دائماً در چرا ست.

 

 

 

 

 

 

چراگاه عالم ، کتاب است.

 

 

 

فرزند فاضل هم ممکن است فاضلاب باشد، چونان گلاب از گل .

 

 

 

اهل بیت گفتند که مََعَنا باشید و ما معنا را در لفظ دیدیم .

 

 

 

در بیت ((از علی آموز اخلاص عمل ....))بیتوته کنید.

 

 

 

در ولایت اهل بیت اقامت کنید.

 

 

نماز امر به معروف و نهی از منکر را به جماعت اقامه کنیم .

 

 

 

 

یکی با خُم مست شود و یکی با خمپاره .

 

 

 

 

خُم پستی بخشد و خمپاره هستی.

 

 

 

 

بسیجی از خُم ولایت مست است و با رهبرش یک دست.

 

 

 

 

یک دست رهبر، صدای هزار دستان دارد.

 

 

 

 

عقیم الصلاة با اقیموالصلاة سرو کاری ندارد.

 

 

 

 

لاله زبان ندارد چون حرفش را با سرخی گونه هایش زده است.

 

 

 

 

کره نمی شنود.

 

 

 

 

 

کوره ، نابینا اما دلگرم است.

 

 

 

 

روح الله یک روح بود و تنها .

 

 

 

 

بعضی ها که بساط مستکبرین را جمع کرده بودند خودشان منها شدند.

 

 

 

 

میز را به میزان ترجیح ندهیم .

 

 

 

 

 

 

گوساله رانت خوار را گاو صندوق قدرت زائیده است.

 

 

 

 

اِنِ انقلاب، شرطیه است؛ بعد از آن اگر قلب باشد خوب است واگر قلّابی بود....

 

 

 

 

خط نفاق ، کوفی است .

 

 

 

 

مشروطه از اول هم مشروط بود.

 

 

 

 

 

کرسی قدرت گرمی بخش مجلس ماست.

 

 

 

 

به فکر صدر باشیم نه صدارت.

 

 

 

 

مرکب را مرکب قدرت دیگران نکنیم .

 

 

 

 

اسلام ویلایی، عاقبتش واویلایی است.

 

 

 

 

 

 

بترس از قلم که تعدی را لازم جلوه می دهد.

 

 

 

 

 

بدبین دچار انحراف بینی می شود.

 

 

 

 

 

حرف ریشه انحراف است و پرحرف لبریز انحراف.

 

 

 

محسن باشید اگر چه بی محاسن.

 

 

 

 

 

جوان چون آهن است و پیر ، پیراهن.

 

 

 

 

آرمان ، عارمان نشود.

 

 

 

 

کاج ، تاج جنگل است و کوچک جنگلی تاج الدین. بیاموزیم که تاج الدین باشیم نه تاجر دین.

 

 

 

 

دانشگاه آزاد، ماهی آزاد، کشتی آزاد، بحث آزاد ، شغل آزاد، آزادی ، مازادی نشود!

 

 

 

ارتباط نامشروع با فرهنگ غرب ، ارزش های مان را دچار ایدز فرهنگی می کند.

 

 

 

 

تنبان غیرتتان بی کش مباد!

 

 

 

 

بانوی فرهنگ مان هنوز مانتوی فرنگ به تن دارد.

 

 

 

 

 

حزب الله ، حزب الله است؛ چه مهاجر و چه انصار.

 

 

 

 

فلسطینی ها در پذیرایی ازمیهمانان ناخوانده خویش سنگ تمام گذاشتند.

 

 

 

 

کف ، برازنده کفتر است و سوت در خور ناسوت.

 

 

 

 

زجر ، ریشه انزجار است.

 

 

 

 

اگر بینش مامورین ، کلانتر شود، پاسگاه را با زمین فوتبال اشتباه نمی گیرند.

 

 

 

 

کانون گرم خانواده را با کولر فمنیسم خنک نکنید.

 

 

 

 

روضه ، باغ بهشتی است نه جای ماتم .

 

 

 

 

بهشت، نور هدایت است و دوزخ ، تنور ضلالت.

 

 

 

 

 

اگر خدا نیستی ، ناخدا باش.

 

 

 

 

 

پیامبر، پستچی خداست تا پستی را از زمین بر چیند .

 

 

 

 

مجرم از مجاز دم میزند و قاضی از مجازات.

 

 

 

 

وای به روزی که پزشک قانون ، داروی مجاز را به جای حقیقت مجازات تجویز کند.

 

 

 

 

شکم چاق پر می شود و کیسه قاچاق...هرگز!

 

 

 

 

 

استعمار، سیگاری را بیگاری می کشد.

 

 

 

 

عیار عقل  ، معیار نقل است.

 

 

 

حی زنده است و حیا زندگی ، حیاتت را با وحی ، احیا کن.

 

 

 

تقلید، چشمی است که نور بینائیش ، بصیرت عقل را کور می کند.

 

 

 

 

 

 

با کنجکاوی در کنج سفره دل ، کنجد معرفت یافت می شود.

 

 

محبتت گفتاری و رفتارت کفتاری؟!

 

 

 

به جای کاش به فکر کاشتن باش.

 

 

 

لجبازی ، همان لجنبازی است.

 

 

 

سوار بر قایق عایق شده دقایق ، زودتر به شقایق سعادت دست می یابید.

 

 

 

 

بازار ، بیزارت کند.

 

 

 

پیک سلامت باشید نه پیکان ملامت .

 

 

 

روده دراز ، جایی برای راز ، باقی نمی گذارد.

 

 

 

 

آغوش انسان باید دستگاه محبت باشد و پایگاه عطوفت تا غبار غم دیگران را با دستمال بزداید و اندوهشان را پایمال کند .

 

 

 

شهرک ، شهرزاد است و روستا ، شهرزاده .

 

 

آدمی که از برف ابتذال ساخنه شود تابش غیرت ،  آبش می کند.

 

تفکر مرد عوضی در عرصه سینما حکمفرماست.

 

سینما که بی هنرمند شود مخملباف هم فیلم می سازد.


مارمولک، خودسازی کرده است.


  • سیدحمید مشتاقی نیا

قمی ها این نشست را از دست ندهند

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۷، ۰۷:۳۰ ب.ظ

jwgs_dcde2645-2603-4486-bd34-6fba25c17ee6.jpg


اولین نشست علمی از سلسله نشست های علمی «احیای حیات طیبه» در راستای بازتولید علوم اسلامی انسانی تراز انقلاب اسلامی و ارتقاء و روزآمدی علوم حوزوی از سوی موسسه احیاء حیات طیبه با مشارکت مرکز پژوهشهای مسجد مقدس جمکران برگزار می شود

سخنران این نشست جناب حجة الاسلام دکتر سید حسن میر معزی معاون پژوهش حوزه علمیه و رئیس پژوهشکده نظام های اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با موضوع «فقه و نظام» است. 

آدرس: قم خیابان دور شهر، کوچه 28، ساختمان مرکز پژوهشهای مسجد مقدس جمکران

تاریخ: پنجشنبه، 1397/9/22    ساعت 18:30

از همه طلاب و دانشجویان و علاقمندان مباحث نوپدید فقهی و نوآورانه اعم از برادران و خواهران برای شرکت در نشست علمی دعوت به عمل می آید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

در گرمخانه ها چه می گذرد؟

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۷، ۱۰:۱۴ ق.ظ

 			 				 					کارتن‌خوابی که می‌توانست امام‌جماعت مسجد باشد!


شاید در وهله نخست اینگونه به نظر برسد که تأسیس گرمخانه در شهرها، حرکتی مثبت در جهت حمایت و رفاه کارتن خواب هاست. این چند سطر؛ اما حکایت دیگری دارد:

دو سه بار گرفتار شدم و بردنم گرم‌خونه خاوران که امیدوارم دفعه آخرم باشه! هر بار هم مثل همیشه؛ بعد از حموم اجباری که شامپو و صابون هم به اندازه کافی نبود، دوباره با تن خیس، لباس کثیف می‌پوشیدیم و کف زمین روی موکت، «کتابی» می‌خوابیدیم. پتو به تعداد کافی هست اما همه‌شون کثیفن و بوی مرگ میدن. کثیفی بیشتر از همه آزار میده. ظرفیت گرم‌خونه نهایتا واسه ۱۰۰ نفره اما حدود ۲۵۰ نفر پذیرش می‌کنن. کنار افراد معتاد، مردم عادی که واسه انجام یه کار اداری اومدن تهران و جای خواب نداشت هم میرن گرم‌خونه. بعضی معتادا به خاطر سوءمصرف یا نشئگی تا صبح هذیون می‌گفتن و آرامش بقیه رو گرفته بودن. تا صبح غوغا بود. صبح زود هم با یه نون لواش و یه تیکه پنیر به اندازه یه سیم‌کارت، بیرونمون مینداختن و باز ما می‌موندیم و جاده‌ای که از شهر خیلی فاصله داشت.

ادامه این گزارش تأسف آور با موضوع طلبه کارتن خواب! را بخوانید:

https://www.tabnak.ir/fa/news/859940/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D9%86%E2%80%8C%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%AA-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%E2%80%8C%D8%AC%D9%85%D8%A7%D8%B9%D8%AA-%D9%85%D8%B3%D8%AC%D8%AF-%D8%A8%D8%A7%D8%B4%D8%AF


  • سیدحمید مشتاقی نیا

مسئولین دانشگاه نباید سیب زمینی باشند!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۷، ۰۸:۱۹ ق.ظ
یادداشت وارده: هییییییسس!!!!!!! 
تو حق حرف زدن نداری، نمره ات رو بگیر و برو...

یک روز بحث راجع به دورکیم بود. خانم دهقان انواع خودکشی ها رو از بچه‌ها سؤال کرد. کسی نمیدونست. من تنها کسی بودم که رشته کارشناسیم با ارشدم مرتبط بود. برای همین خیلی از سؤال های اساتید رو میتونستم جواب بدم.
سؤالش رو که در مورد انواع خودکشی بود، خیلی کامل توضیح دادم. بعد گفت: مصداقش درجامعه خودمون چیه ؟ گفتم همه جوامع این روزها باچنین نابهنجاری درگیرند. خوب رابطه مستقیمی هم با میزان ایمان و اعتقادات افراد هرجامعه ای داره. هرچه ایمان ضعیف تر باشه، میزان خودکشی بالاتره.
عصبانی شد و گفت: باز آخوند کلاس رفت منبر...
وبعد ادامه داد: چی شد خیلی چلچلی میکردی؟ چرا ساکت شدی....
میدونستم حرف بزنم دوباره صدتا ریچارد ردیف میکنه...
بعد خودش ادامه داد: نمونه بارز خودکشی، جوون هایی بودند که در جنگ ایران و عراق، خودشون رو جلوی توپ و تفنگ انداختن. به این نوع خوکشی، میگن: خودکشی ابلهانه
لحظه‌ای سکوت بر کلاس حاکم شد. بلافاصله با همون ریتم همیشگی چرخی زد و نگاهی به من انداخت و پوزخند زد.
به بغل دستیم نگاه کردم و گفتم: چی میگه؟ منظورش شهداست؟
بلند گفتم: استاد شهدا رو میگید؟ گفت: حالا تو هر اسمی دوست داری بذار.
اینا برای شهرت رفتن. گفتم: چه شهرتی بعد از رفتنشون؟ اونها برای شرف و آیین و  عزت دینشون رفتن. اونها
بل احیاء عند ربهم یرزقون هستن...
گفت: ما عربی بلد نیستیم
گفتم: یعنی زنده اند و نزد پروردگارشان روزی میخورند.
قهقهه های همیشگی اش در فضای کلاس پیچید و با تمسخر گفت: دقیقا چی میخورن؟
و باز بلند بلند خندید و بچه‌های هم فکرش پشت سرش خندیدند.
گفتم: شما حق نداری به مقام شهدا توهین کنی... گفت:حرف نباشه میخوام درس بدم. ادامه دادم: همین که میتونی الآن آزادانه بیای سرکلاس و اراجیف تحویل بچه‌ها بدی و نسل بی مذهب و بی غیرتی مثل خودت تحویل جامعه بدی، به اندازه کافی، حرمت خون شهدا رو میشکنی.
گفت: اتفاقا چند روز قبل داشتم چیزی خورد میکردم دستم برید و حرمت خون دستم شکست و باز چنان قهقهه زد که کلاس لرزید...
زدم زیر گریه گفتم: شهدا رفتند و تو از خون شهدا نردبان ساختی و حالا سرکلاس اراجیف تحویل میدی...
ازکلاس خارج شدم. رفتم اتاق رئیس دانشکده جلسه بود. رفتم سراغ مدیرگروه. طبق معمول، گفت من باهش صحبت میکنم. اما تو حق بی احترامی نداشتی. او استاد است و تو دانشجو. سعی کن حد خودت رو نگه داری و با اساتید جروبحث نکنی. بی حاشیه باش. سرکلاس اظهار نظر نکن. نمره ات رو بگیر و برو...
به قلم: سرکار خانم مهدیه جلال پور
  • سیدحمید مشتاقی نیا

کد کاربری دینی، مکمل شناسه اعتقادی است!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۷، ۰۶:۱۲ ق.ظ

هر کس از قم و ری و ساوه به محضر امام صادق علیه السلام می رسید، امام می فرمود: سلام مرا به عیسی بن عبدالله برسانید.

گاه می فرمود: عیسی بن عبدالله قمی از ما اهل بیت است. علتش را هم بیان نمود: حیات و ممات او به حیات و ممات ما گره خورده است.1

به زبان دیگر، پوست و گوشت و استخوانش با پوست و گوشت و استخوان اهل بیت علیهم السلام عجین شده بود.

"منّا اهل البیت" بودن فقط مخصوص سلمان نیست. این یک راه و طریقت و استراتژی برای همه دلدادگان اسلام و شیعیان حقیقی است که مسیر کمال و الحاقشان به اهل بیت را نشان می دهد. ما هم می توانیم "منّا اهل البیت" باشیم. می توانیم شبیه اهل بیت بشویم و پا جای پای آنها بگذاریم اگر خلق و خوی و فکر و ذکر و رفتارمان رنگ و بوی اهل بیتی داشته باشد. فراموش نکنیم که ما از زیادی گِل وجود اهل بیت خلق شده ایم!

رابطه با اهل بیت، لزوماً رابطه خَلقی نیست. چه بسا کسی که رابطه نَسَبی با خاندان امامت دارد و مسیر دوزخ را می پیماید. این رابطه خُلقی است که نسبت ما را با خاندان عصمت مشخص می نماید و افتخار منّا اهل البیت بودن را نصیبمان می سازد. مهم تر از شناسنامه ما، رفتار و کردار ماست که نشان می دهد چه نسبتی با اهل بیت داریم.

1- امالی شیخ مفید، ص 154، انتشارات آستان قدس رضوی

  • سیدحمید مشتاقی نیا

میز و میزان!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۷، ۰۶:۵۵ ب.ظ

احمد خمینی: کار دشمن است!


یک بار دوست و برادرم، حجت الاسلام علی رضا جهانشاهی معروف به طلبه عدالتخواه سیرجانی، با پای پیاده و البته تک و تنها بدون علم و کتل راه افتاد طرف تهران که دادش را بستاند. دادگاه ویژه روحانیت او را جلب کرد و ادعا نمود که این پیاده روی خلاف شئون روحانیت است! 

این خلاف شئون روحانیت را ما طلبه های اهل داد و دادگاه، زیاد شنیده ایم. عنوانی است شبیه به تشویش اذهان عموم که هر مدلی قابل تأویل و تفسیر و مصداق شناسی است.

عکس یک طلبه را دیدم چسبیده به خانمی نامحرم، گفتم درد دلی کرده باشم. همین

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خودتی اخوی!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۷، ۰۹:۵۸ ب.ظ

فایلی تصویری فرستاد از صحبت های احمدالحسن، همان مدعی معروف به سید یمانی در تقبیح دموکراسی که این دموکراسی خواهان بودند که سقیفه را تحمیل کرده و حق مولا را خوردند و ایضاَ همین دموکراسی خواهان، سید الشهدا را به شهادت رساندند و فاجعه عاشورا را رقم زدند و ... کنارش هم تصاویر رأی دادن مراجع عظام تقلید را ضمیمه کرد که یعنی ...!

برایش نوشتم: کسی دموکراسی رو به طور مطلق قبول داره؟ میگیم جمهوری اسلامی یعنی چی؟ یعنی دموکراسی تا جایی که با نظر اسلام منافات نداشته باشه، درست مثل بحث اجتهاد. اجتهاد در مقابل نص نداریم. سقیفه مردوده چون در مقابل نص صریح کلام نبی حق، شکل گرفت. ما دموکراسیو مدل غربی و به طور مطلق قبول نداریم. شورای نگهبانو هم برا همین گذاشتیم که کسی با اسلام مشکل داره نتونه بیاد جای ناحق بشینه. اصل برای ما اسلامه و ...

چیزی نگفت.

ته دلم ماند که بگویم سید یمانی قرار بود قیام کند و مشرکان و طاغوتیان و متجاوزان و مستکبران را به چالش کشانده و زمینه ظهور را مهیا کند. آمریکا و اسراییل و وهابیت و داعش و حزب بعث و تکفیری و طالبان و کودکان گرسنه یمن و مردم مظلوم فلسطین و ... را نادیده گرفتید، اما مشکلتان شده است جایگاه مراجع تقلید شیعه و شرکتشان در عرصه انتخابات؟ یعنی با این همه صداقتتان باور کنیم آمده اید که مقابل یزیدیان دوران قیام کرده و دشمنان انسانیت و چپاولگران و غارتگران استثمارگر را به جنگ طلبیده و مستضعفین بی پناه و درد کشیده عالم را یاری برسانید؟

الان حقتان نیست که بگویم: خودتانید!!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کف خیابون!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۷، ۰۳:۵۰ ب.ظ

کتاب "کف خیابون" را خواندم.

جذاب بود. این که می گویم جذاب بود به این معنی نیست که بی عیب و نقص بود. جایی نویسنده، محاوره و زبان مکتوب را در هم می نوشت. گاهی ادعایی مطرح می کرد و چند صفحه بعد حواسش نبود و نقض می نمود؛ اما به هر حال جذاب بود.

این شد سبک نگارش؛ ولی از نظر محتوا:

این که باید درباره تک تک حوادث ناب انقلاب اسلامی مثل همین فتنه 88 آثار هنری تولید کرد و مظلومیت انقلاب و نیروهای انقلاب را با زبان هنر شرح داد و ماندگار نمود حرفی نیست؛ اما اصرار بر حل معمای عفت و فائزه و ندا و تاجزاده و کهریزک و حواشی قم و بیوت بعضی مراجع و ... و پیچیدن نسخه همه آنها با یک رمان و دفاع از موسسه امام و حلقه پرتو و ... آنهم این طور آشکار و بی پرده و شعاری و با سرعت، اثر را در حد پانوشت برخی جراید زرد و یا ستون ثابت ویژه نامه های جنایی روزنامه ها تنزل می بخشد. برای تبیین اهداف انقلاب و چالش های آن به کار هنری، نگاه هنری، اثر هنری و زبان هنر نیازمندیم، هنر برتر از گوهر آمد پدید، نه ژورنالیسم و ...

از آقا ایمان اکبری عزیزم که این کتاب را یک شبه در قالب طرح فرهنگی "وقف در گردش" به دستم رساند تشکر می کنم. انشاءالله باز هم از این کارها بکند!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اسلامی بودن پیشکش، لااقل دانشگاه باشید!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۷، ۰۴:۲۹ ب.ظ

فایل صوتی خانم ح د ش، از اساتید دانشگاه آزاد اسلامی! تهران به دستم رسید که تلاش داشت شبهات ذهنی خود را با رویکرد فمنیستی به دانشجویان القا نماید. این خانم استاد رشته ارتباطات که از فحوای کلامش مشخص بود کمترین تحقیقی پیرامون مبانی دین نداشته به زعم خود سعی دارد اشکالاتی را نسبت به اسلام و کتاب خدا مطرح کند و نشان بدهد که دین، نسخه نجات بخش جامعه نیست. متأسفانه سطح اشکالات و شبهات وی آن قدر نازل، پیش پا افتاده و سبک است که یک طلبه نوآموز و یا یک دانشجوی اهل مطالعات دینی نیز به راحتی می تواند پوچ بودن ادعاهای وی را در چند دقیقه به اثبات برساند.

به طور مثال: او  معتقد است حدیث شریفی که بهشت را زیر پای مادران عنوان می کند، ناقض شئون بانوان و توهین به زنانی است که مادر نیستند!! در صورتی که اثبات یک امر، نافی امور دیگر نبوده و حصری در ارج نهادن به جایگاه مادران وجود ندارد. البته به یقین عقل انسان نیز حکم می کند در شرایط مساوی، یک مادر به نسبت زنی که نخواسته – نه اینکه نتوانسته- مادر شود لااقل از منظر رنج و زحمتی که بر دوش می کشد، از جایگاه با ارزش تری برخوردار خواهد بود.

استاد مذکور، معتقد است اسلام زن را کنیز می داند و این موضوع را به رسمیت شناخته است!! استناد ایشان به موضوع عبد و امه در مورد اسرای جنگی کفار در صدر اسلام به عنوان میراث دوران جاهلیت است که اسلام به مرور شرایط برچیده شدن آن را مهیا نمود. با این وصف و با این طرز تلقی و نوع استناد به موضوع اسیران جنگی کفار، لابد می توان مدعی شد اسلام جنس مرد را نیز به غلامی و نوکری رسمیت بخشیده است!

در این فایل صوتی، خانم استاد حجاب را مضیقه ای برای زنان برشمرده و آیه الرجال قوامون علی النساء را مخالف اصل تساوی انسانها می پندارد. در حالی که بارها به این شبهات در آثار مختلف مکتوب و شفاهی پاسخ داده شده است و این استاد محترم اگر زحمتی به خود می داد و اندکی مطالعه می کرد، بحث برابری جنسیتی را با تساوی حقوق اشتباه نمی گرفت و می فهمید که اسلام در واقع مسئولیت اداره خانواده را بر گرده مرد نهاده و تکلیف معاش و تأمین خانواده را از دوش بانوان ساقط نموده و ...

بگذریم.

ظاهرا این خانم استاد موارد دیگری در وهن به آموزه های دین و ... را نیز در کارنامه عملکرد خود داشته که در نهایت منجر به صدور حکم تعلیق وی گردید. شنیده شده لابی هایی جهت رفع تعلیق ایشان تشکیل شده و از سوی دیگر دانشجویان متدین نیز هشدارهایی را در خصوص عواقب بازگشت این استاد ناآگاه مطرح نموده اند.

بازگشت این استاد به کرسی تدریس، بیش از آن که اسلامی بودن دانشگاه آزاد را تحت الشعاع قرار بدهد، جایگاه علمی این نهاد آموزشی را مخدوش می سازد. به راستی فرد یا افرادی با چنین نگرش سطحی چگونه قادر به اخذ مجوز تدریس گردیده و قرار است بدون پشتوانه تحقیق و مطالعه و صرفاً بنا بر شبهاتی ناپخته و مغشوش که مشابه آن هر روز در کانال های مجازی مغرض منتشر می شود، چه نقشی را در ارتقای سطح علمی دانشگاه دارا باشند؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حضرت عباس در اروپا!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۶ آذر ۱۳۹۷، ۰۸:۰۹ ب.ظ
در سال ۱۶۲۰ میلادی برخی از مؤمنین مقداری از خاک مزار حضرت ابوالفضل العباس(ع) را برای تبرّک و طلب شفا به آلبانی بردند.
مردم پس از مشاهدۀ آثار این خاک، تصمیم گرفتند که باقی مانده آن را در بالای کوه «تیموری» که در ۲۰۰ کیلومتری تیرانا، پایتخت این کشور قرار دارد، دفن کنند.

مقام حضرت عباس(ع) در اروپا(آلبانی)

با گذشت زمان بنایی در محل دفن خاک ساخته شد و نام این محل به کوه «عباس علی» تغییر یافت. مردم آلبانی، معتقدند که حضرت عباس(ع) با اسب بر روی یکی از کوه‌ها رفته است و دلیل عقیده آنان رد پای اسب و عمود پرچم به جا مانده بر روی سنگی در آن محل است.

اهالی آلبانی از ادیان و اقشار مختلف، از آن زمان، پنج روز از سال را (۲۰ تا ۲۵ آگوست) در این مکان مراسم می‌گیرند، از ارتفاع ۲۴۱۷ متری بالا می‌روند، ذبح می‌کنند، غذا می‌پزند و به نام حضرت عباس(ع) در میان فقرا توزیع می‌کنند.

در سال ۲۰۱۳ «استیوان پاپ دیمتروف» هنرمند بلغارستانی مجسمه‌ای از تمثال حضرت عباس(ع) سوار بر اسب ساخت که دو کودک در آغوش دارد و می‌خواهد به آنان آب بنوشاند. این تمثال بالای کوه تیموری نصب شده است.


منبع: وبلاگ مرد مفرد
http://mofrad.blog.ir/
  • سیدحمید مشتاقی نیا