پاسخی کوبنده به یک کلاهبرداری پیامکی!
تا الان چند بار از این پیامکا برا من و شما ارسال شده که یه بابایی مدعیه چوپانه و تو کوه های لرستان یه کوزه پر از سکه طلا پیدا کرده و چون نمیدونه که باید چطور آبش کنه شانسی پیامک داده و از قضا شماره ما رو گرفته و حالا کمک میخواد. خب این روش دیگه تکراری شده.
دیروز یه پیامک دستم رسید از شماره ای ناشناس که نوشته بود:
"نسرینم از خونه فرار کردم فاطمه خودت میدونی من مادر ندارم کمکتو لازم دارم" !!!
نمیدونم چی ما رو فرض کرده بود که پیش خودش گفت لابد زودی باهاش تماس میگیرم و با شنیدن صداش دست و پام میلرزه و دعوتش می کنم و اونم عشوه میاد که پول کرایه نداره و منم گاگول میشم که پس شماره کارت بده و ...
این طور مواقع بحث کردن که فایده نداره. تازه شاید طرف خوشش بیاد و بازم بخواد ادامه بده. قضیه رو باید از ریشه خشکوند. براش یه جمله پیامک کردم و قال قضیه رو کندم:
آبجی زدی به کاهدون. من عضو شورای شهر نیستم!