دنده عقب
دو شب پیش برنامه برمودا میزبان آقای دکتر تهرانچی رییس دانشگاه آزاد بود. برنامه برمودا در دور نخست با رویکرد انتخاباتی و به منظور تشویق مردم به حضور بیشتر در پای صندوقهای رأی شکل گرفته بود که با توجه به استقبال عموم، در فصلی جدید به ادامه کار پرداخت.
مجری (کامران نجف زاده) از تهرانچی پرسید چه اشکالی دارد دخترها و پسرها که در کلاس کنار هم حضور دارند در سلف غذاخوری دانشگاه هم کنار هم بنشینند؟
میهمان برنامه در وهله نخست جواب داد هر رفتاری که منبعث از تبلیغ و فشار بیگانه باشد غلط است. مجری با شیطنت پرسید شما در زمان جنگ نیروی اطلاعات عملیات بودید. همین مساله باعث نشده به این موضوع از چشم امنیتی و به عنوان یک توطئه نگاه کنید؟!
تهرانچی پاسخ دومش را رو کرد که اساسا با توجه به آنکه دانشگاه آزاد درگیر مساله سلف غذاخوری نیست طبعا مسئولان آن با این پرسش هم مواجه نیستند.
سایت تابناک که متأسفانه وابسته به محسن رضایی و بعضی پاسدارهای بازنشسته تازه روشنفکر شده ای است که می خواهند مابقی عمر را به جبران جوانی از دست رفته! بپردازند پاسخ تهرانچی را غیرمنطقی دانست و از ایجاد سلفهای مختلط دانشجویی دفاع نمود.
نمی دانم چرا مدیران و رسانه های جمهوری اسلامی شهامت لازم را ندارند تا به تبیین دیدگاه اسلام در این خصوص بپردازند؟ شهید مطهری در کتاب حجاب به ضرورت وجود حریم بین زن و مرد نامحرم مگر در امور ضروری اشاره می کند و با تقسیم نگاه به نامحرم به دو بخش آلی و استقلالی، نگاه استقلالی (نگاه برای نگاه و نه به عنوان واسطه کار) به نامحرم را حرام و مخرب می شمرد که آثار زیانبار آن سلامت معنوی جامعه را به مخاطره می افکند. دیدگاه اسلام اگر درست تبیین نشود چیزی نخواهد گذشت که عده ای درخواست سرویس بهداشتی مشترک و مختلط را هم مطرح می کنند. مساله ای که البته در بعضی پارکهای تهران به چشم آمده است.
از نظر نباید دور نگاه داشت که رابطه دوستی و همنشینی با نامحرم لذت دارد و خیلی ها که طعم این لذت را چشیده اند ولو از قشر مذهبی دیگر حاضر به تمکین از توصیه های شرع و رعایت حدود روابط با نامحرم به منظور حفظ کیان خانواده نبوده و اقدام به توجیه آن و وسعت بخشیدن به دایره این روابط با چشم اندازی شرعی می نمایند! بلایی که در دهه پنجاه بر سر گروه به اصطلاح مجاهدین خلق آمد و لذت این روابط و اعتیاد به حضور مختلط در خانه های تیمی منجر به فاصله گرفتن از کارشناسان دین و رد احکام شرع به بهانه اصالت مبارزه گردید.
نکته مهم دیگری که حتی بعضی چهره های ملی گرای مبارز قدیمی و غیر متشرع نیز در جریان فتنه مهسا به آن اشاره داشتند تقلیل سطح مبارزات دانشجویی به طرح مطالباتی در حیطه شکم و زیرشکم است. واقعا دغدغه نخست قشری که میتواند با استفاده از ظرفیت شور جوانی و فراغت بال به مطالبه دردهای جامعه و عدالت خواهی و... به منظور محرومیت زدایی و دفاع از مستضعفین بپردازد باید صرف خواسته های پیش پا افتاده و سبکی مثل سلف مختلط و آغوش رایگان و بوسیدن در کوچه شود؟ این قشر با این طرز تفکر میتواند داعیه روشنفکری حقیقی و ارتقای فکری و فرهنگی و رفاهی جامعه را داشته باشد؟
چرا دیگر این پرسش از مسئولان آموزش عالی صورت نمیگیرد که اسلامی شدن دانشگاه به عنوان مطالبه مقام معظم رهبری به کجا انجامید؟ چه طرحی برای رشد فکری و سیاسی و عقیدتی قشر دانشجو در دستور کار قرار دارد؟ چه موقع قرار است دانشگاه به جایگاه اصلی خود به عنوان مبدأ تحولات سازنده جامعه و بیداری و اصلاح کژی ها رسیده و اهداف جهانی انقلاب تمدن ساز اسلامی را تئوریزه و دنبال نماید؟ نسبت دانشگاه با دردهای جوامع بشری چیست؟
نه اسلامی شدید نه مارکسیست لااقل یله و بی خاصیت و سیب زمینی نباشید.