اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات

۱۵۴۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سید حمید مشتاقی نیا» ثبت شده است

شیخ الشهدای استان مازندران

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۷، ۰۷:۳۲ ب.ظ

شهید شیخ فضل الله نوری را باید شیخ الشهدای استان مازندران لقب داد.

شیخ فضل الله متولد سوم دی 1222 در یکی از روستاهای توابع کجور شهرستان نور است. او از مجتهدان طراز اول تهران و از پیشروان جنبش مشروطه ایران بود که در ادامه این جنبش و در تدوین قانون اساسی، اعتراضات شدیدی بر مشروطه‌خواهان داشت که بالاخره به‌سبب تلاش‌های وی، این اصل بر قانون اساسی افزوده شد که قوانین مصوب مجلس، مخالفتی با اسلام نداشته باشد.

این مجتهد شهید حامی مشروطه مشروعه بود و نه با سلطنت موافق بود و نه با مشروطه خواهی بر اساس قوانین غربی و غیر اسلامی. اندیشه او بر مذاق مشروطه خواهان خوش نیامد. سرانجام، در ۱۲ رجب جمعی از مبارزان مشروطه به خانه شیخ رفتند و او را دستگیر نمودند و به وسیله درشکه به میدان توپخانه آوردند و در یکی از اطاق‌های طبقه فوقانی محبوسش نمودند.

شیخ از زمانی که حبس شد تا موقعی که اعدام گشت تمام ساعات را با بردباری و خونسردی و متانت گذراند و ضعف نفس از خود نشان نداد و راه عجز و ناله و توسل به این و آن را در پیش نگرفت و شخصیت خود را حفظ کرد.

او سرانجام در تاریخ نهم مرداد 1288 در تهران به دار آویخته شد.

مزار این عالم جلیل القدر در جوار حرم حضرت معصومه سلام الله علیها در شهر مقدس قم قرار دارد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نام این باشگاه باید تغییر کند

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۷، ۱۰:۰۳ ق.ظ

انتخاب نام یک واحد تجاری برای باشگاهی ورزشی به نیت تبلیغ برای برند تجاری مورد نظر صورت می گیرد.

در صورتی که شورای شهر و شهرداری بابل بخواهد با پرداخت مبلغی قابل توجه نسبت به خرید ۴۹ درصد سهام تیم فوتبال خونه به خونه اقدام کند به نظر می رسد لازم است برای تغییرنام این تیم تصمیم گیری شود.

معنای عدم تغییر نام تیم مذکور این است که به جای آن که یک برند تجاری بابت تبلیغات نام و اعتبارش طبق روال معمول پولی پرداخت کند از بودجه عمومی شهر برای تبلیغ برند خود حق الزحمه نیر دریافت نماید! 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حاشیه ای بر پاسخ رئیس‌کمیسیون‌امنیت‌ملی به امام جمعه بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۷، ۱۲:۰۶ ق.ظ

حشمت الله فلاحت‌پیشه رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی که خود از امضا کننده‌های سوال از رئیس‌جمهور است، در توییتی نوشت: "متاسفم به حال آن آخوندی که صحبت‌هایش علیه نمایندگان مصداق انحطاط اخلاقی است. نفهمیده سخن گفتن بلای جان ایران امروز است."

باید به جناب فلاحت پیشه عرض کرد که وقتی امضایت را از پای درخواست سوال از رییس جمهور پس می گیری یعنی اقرار کرده ای که از ابتدا امضایت از سر نفهمی بود وگرنه رییس مهم ترین کمیسیون مجلس نباید اینقدر از اوضاع مملکت بی اطلاع باشد که نادانسته پای برگه درخواستی را امضا بزند و بعد ظرف یکی دو روز نظرش با لابی پشت پرده دولت عوض شود که اگر چنین باشد هم این بی خبری و اقناع زودهنگام باز از سر نفهمی است. در ضمن امام جمعه بابل نماینده ای را مورد لعن قرار داد که امضایش را به خاطر "کاسب کاری" پس گرفته است حالا چرا جنابعالی خودت را مصداق این عبارت دانسته ای یادآور همان مثلی است که می گوید ضمیر، مرجعش را پیدا می کند یا این که فحش را اگر روی زمین بیندازی صاحبش می آید و برش می دارد!!

شما همان فلاحت پیشه ای هستی که از سر نفهمی ادعا کردی دیدار علی لاریجانی با حسنی مبارک با اذن رهبری صورت گرفته و اندکی بعد با تذکر مقام معظم رهبری مجبور به عذرخواهی و تکذیب این ادعای من در آوردی و چاپلوسانه ات شدی.

این که یک  نماینده در سطح ریاست مهم ترین کمیسیون مجلس شورای اسلامی این قدر نفهمی به خرج می دهد مصداق انحطاط اخلاقی است!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وقتی نه دین داشته باشی نه آزادگی!!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۷، ۱۱:۴۵ ب.ظ

این گزارش سایت تابناک را خواندم و اشک ریختم و بی هیچ کم و کاستی در اختیارتان می گذارم. حرف من همان است که در تیتر بالا نوشته ام.



اواخر هفته گذشته خبری در مورد تخریب خانه چند ده مهاجر پاکستانی پیرامون شهر ری توسط مأموران نیروی انتظامی منتشر شد که گفته می‌شد در جریان آن هفت کودک مهاجر نیز مفقود شده اند؛ هرچند فرماندار شهرستان ری، صبح روز شنبه ضمن تکذیب خبر مفقود شدن چند کودک، از قانونی و متعارف بودن اقدامات صورت گرفته گفت، ولی بررسی‌های بیشتر در این رابطه سخنان آقای فرماندار را نقض می‌کند.

به گزارش «تابناک»؛ تخریب خانه چند ده مهاجر پاکستانی در اطراف تهران توسط نیروی انتظامی؛ این خلاصه‌ای کوتاه از یک اتفاق تلخ است که چند روزی است در شبکه‌های مجازی و رسانه‌های خبری دست به دست می‌شود؛ خبری باورنکردنی که به آن چند تصویر از خانه‌های ویران شده سنجاق شده تا به نوعی عمق فاجعه را به خوبی ترسیم کند.

اواخر هفته گذشته برخی نهاد‌های خیریه و انجمن‌های حمایت از کودکان با انتشار خبر تخریب خانه چند مهاجر در جنوب شهر ری، (منطقه قوچ حصار) از رویدادی پرده برداشتند که گفته می‌شود، در جریان آن نه تنها خانه و کاشانه چند ده مهاجر پاکستانی ویران شد، بلکه به دنبال فرار چند کودک اکنون دیگری از سرنوشت آن‌ها اطلاعی در دست نیست.

این خبر را برای اولین جمعیت دانشجویی ـ مردمی امام علی (ع) مطرح کرد و در این باره نوشت: در سحرگاه دهم مرداد ماه سال جاری، مأمورین نیروی انتظامی بنا به دستور وزارت کشور، ناگهانی و بدون اخطار قبلی مبنی بر خروج این افراد از کشور، اقدام به تخریب خانه‌های عده‌ای از مهاجرین پاکستانی ساکن در اطراف تهران کرده و علاوه بر دستگیری تعداد زیادی از آن‌ها اموال و وسایل زندگی ایشان را نیز ضبط و هر آنچه باقی مانده را تخریب کردند.

در ادامه گزارش این جمعیت آمده بود: این افراد به طور میانگین از سی سال گذشته و غیرمجاز به ایران مهاجرت کرده و در این سال‌ها به عنوان نیروی کار ارزان و بدون هیچ تسهیلاتی در زمین‌های کشاورزی اطراف شهر ری و کهریزک مشغول به کار بوده‌اند و در بدترین وضعیت بهداشتی و معیشتی روزگار گذرانده‌اند. کودکان این مهاجرین نیز از حق تحصیل، فارغ از مهاجر قانونی یا غیرقانونی بودن، که متعلق به همه‌ی کودکان است، محروم بوده‌اند.

با انتشار گسترده خبر مذکور و متأثر شدن افکار عمومی از این حادثه، صبح روز شنبه هدایت الله جمالی پور، فرماندار ویژه شهرستان ری ضمن تکذیب مفقود شدن ۷ کودک در جریان این حادثه به «ایرنا»، گفت: طرح جمع آوری این اتباع برخلاف گزارش‌هایی که در برخی رسانه‌ها اعلام شده در روز و توسط مأموران نیروی انتظامی با هماهنگی اداره کل اتباع خارجی استانداری، بخشداری کهریزک و مسئولان حوزه اتباع فرمانداری در راستای اجرای قانون و با اطلاع رسانی قبلی انجام شد.

جمالی پور در واکنش به خبر برخی رسانه‌ها که مدعی شده بودند شبانه و بدون اطلاع کپر‌های این اتباع خراب شده است گفت: چطور ممکن است وقتی فردی جایی باشد برای تخریب آنجا اقدام شود، یعنی جان انسان‌ها حتی اتباع غیرمجاز اهمیتی ندارد که چنین واکنش‌های رسانه‌ای را شاهدیم؟

وی تأکید کرد: وسایل قابل حمل این اتباع توسط آن‌ها حمل و کالا‌های حجیم هم بسته بندی و طبق صورتجلسه در مرز به این اتباع تحویل داده شد.

معاون استاندار تهران خاطرنشان کرد: این طرح در کمال تکریم، احترام و رعایت جوانب انسانی و اخلاقی انجام شده است و به هیچ یک از وسایل اتباع صدمه‌ای وارد نشد.

وی فضاسازی رسانه‌ای در خصوص برخورد نیروی انتظامی با این اتباع را غیراخلاقی و به دور از انصاف و برخلاف منافع ملی دانست و از افراد و رسانه‌ها خواست از انتشار اخبار غیر واقعی و بی اساس بپرهیزند و به منافع ملی توجه کنند.

هرچند سخنان فرماندار ویژه شهرستان ری، کلیت جمع آوری مهاجران ساکن در جنوب شهر ری و منطقه قوچ حصار را تکذیب نکرد، سه موضوع مهم انتشار یافته در متن خبر اولیه توسط وی رد شد.

جمالی پور نه تنها مفقود شدن ۷ کودک در جریان این اتفاق را تکذیب بلکه تأکید کرد که مراجعه مأموران نیروی انتظامی به محل سکونت مهاجران در روز و در کمال تکریم و احترام صورت گرفته است.

این مواضع اتخاذ شده از سوی فرماندار شهرستان ری در حالی است، که بررسی میدانی تعدادی از خبرنگاران و نیز فعالان حقوق کودک که پس از تخریب خانه مهاجران به منطقه مراجعه کرده اند، روایت دیگری از ماجرا به دست می‌دهد.

سام بور بور، یکی از فعالین انجمن دیده بان حقوق کودک ـ که شخصاً از منطقه مورد اشاره دیدن کرده است ـ در رابطه با جزئیات ورود نیروی انتظامی و فرمانداری به مسأله و اقدام آن‌ها برای جمع آوری این مهاجران گفت: نکته مهمی که باید به آن اشاره کنم این است که این مهاجران بعضاً بیش از سی سال است در منطقه ساکن هستند و بسیاری از آن‌ها اساساً در ایران متولد شده اند، اما به رغم سال‌ها زندگی در ایران، کم‌ترین حقوق شهروندی نیز ندارند.

بوربور در واکنش به سخن فرماندار که اقدام شبانه را تکذیب کرده است، گفت: سخن فرماندار از یک بعد درست و از بعد دیگر غلط است، زیرا مأموران نیروی انتظامی از ساعت ۴ بامداد و با هدف دسترسی به همه مهاجران به مزارع وارد شدند و چون آلونک‌های مهاجران پراکنده است، این عملیات تا اوایل صبح ادامه داشته است.

این فعال حقوق کودک همچنین با اشاره به اینکه به دلیل فاصله داشتن آلونک‌ها از یکدیگر، مأموران موفق به جمع آوری همه مهاجران نشدند، ادامه داد: هنگامی که نیروی انتظامی به مزارع ورود می‌کند، ساکنان آلونک‌هایی که از مأموران فاصله داشتند، فرار می‌کنند و من شخصاً مادری را دیدم که می‌گفت: نزدیک ده ساعت در میان ساقه‌های بلال مخفی شده بودم.

محمد جواد ذوالفقاریان، مدیر مدرسه خیریه مهر آسمان؛ مدرسه‌ای که کودکان مهاجر در آن تحصیل می‌کنند، در رابطه با مفقود شدن کودکان به «تابناک»، گفت: بررسی‌های ما نشان می‌دهد، به رغم تکذیب فرماندار شهرستان ری، در روز‌های اولیه حادثه ۷ کودک خردسال که نام ۶ تن از آن‌ها در اختیار ماست (معصومه ۶ ساله، محسن ۴ ساله، موسی ۵ ساله، عیسی ۵ ساله، خاتون ۶ ساله و شهنواز ۱۱ ساله) ناپدید شدند.

ذوالفقاریان با اشاره به اینکه دو روز بعد از حادثه شهنواز پیدا شد، در مورد چرایی تکذیب فرماندار در این رابطه گفت: وقتی مأموران نیروی انتظامی وارد آلونک‌ها می‌شوند و مهاجران را دستگیر می‌کنند از اعضای خانواده‌ها می‌پرسند که آیا فرزند دیگری دارید یا خیر؟ خانواده‌های دستگیر شده نیز با هدف دستگیر نشدن فرزندانشان جواب منفی می‌دهند که همین استعلام مبنای سخنان فرماندار می‌شود. اما مهاجران پس از گذشت چند روز، رد و نشانی از ۶ کودک گم شده خود ندارند و به شدت نگران این مسأله هستند.

بنا بر موارد اشاره شده، بررسی‌ها نشان می‌دهد، در جریان اقدام اخیر فرمانداری شهرستان ری و مأموران نیروی انتظامی خسارات‌ فراوانی به این مهاجران وارد شده که شاید مهم‌ترین بخش آن مفقود شدن ۶ کودک در شرایط کنونی باشد.

با این تفاسیر انتظار می‌رود، نهاد‌های نظارتی به این مسأله به شکل جدی ورود کنند و با پیگیری‌های خود ضمن اطلاع از ابعاد دقیق ماجرا، آن را برای تنویر افکار عمومی در اختیار رسانه‌ها قرار دهند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مسئولان قم ظرفیتشان را بالاتر ببرند

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۷، ۰۴:۳۳ ب.ظ

fkwg_img_20180803_064359_369.jpg


مسئولان استان قم تحمل یک بنر معمولی در حمایت از محرومان و مستضعفان را نداشتند و دستور کندن آن را دادند. این بنرها توسط خانه طراحان انقلاب اسلامی قم و با حمایت شهرداری قم نصب شده بود.

در حالی که مقام معظم رهبری، اصل مطالبه گری را در راستای نحقق فریضه امر به معروف و نهی از منکر یکی از وظایف نیروهای حزب الله می داند؛ اما کم ظرفیتی بعضی از مسئولان میانی، مدیریت عرصه نقد و نظر را خواسته یا ناخواسته از جریان انقلابی سلب نموده و به دست نیروهای ضدانقلاب می سپارد.

حزب الله معتقد است هر جا کاهلی و ناتوانی دیده شده بر اثر فاصله ای است که نسبت به مبانی دین و انقلاب اسلامی ایجاد گردیده، درست در نقطه مقابل وادادگان و لبیرال ها که معتقدند اصلاح وضع معیشت مردم منوط به وابستگی به غرب و آمریکاست. تقویت باور نخست، بی شک اعتراضات به وضعیت موجود را در چارچوب اندیشه انقلاب اسلامی و در راستای تعالی نهضت تمدن ساز اسلام ناب حفظ خواهد کرد.

مسئولان استان قم بدانند اگر تحمل انتقاد و تذکرات به جای نیروهای متعهد و دلسوخته اسلام و انقلاب را نداشته باشند مجبور به تحمل انتقاد و تذکرات نا به جای نیروهای معاند خواهند گردید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وقتی شکم جای خدا را می گیرد!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۷، ۰۹:۰۷ ب.ظ

گفتم: آخر این مسیر کجاست؟ شما که می دانی هدف از مذاکره، دید و بازدید و چاق سلامتی نیست. طرف، از ما امتیاز می خواهد. هسته ای را که تعطیل کنیم می رود سراغ موشک ها، موشک های دور برد را تعطیل کنیم می رود سراغ حمایت ما از مردم یمن و سوریه، مرحله بعد از ما می خواهد که دست از مبارزه با رژیم غاصب برداریم، دفعه بعد می گوید حقوق بشرتان را مطابق معیارهای ما تنظیم کنید، مرگ بر آمریکا را فراموش کنید، فرهنگ جهاد و شهادت را محو کنید و ... قدم به قدم جلو می آید و در نهایت از جمهوری اسلامی یک نظام پوک و بی خاصیت باقی می گذارد، چیزی شبیه اندلس که سرانجامی جز فروپاشی نخواهد داشت. هر جایی هم که بگویی این دیگر خط قرمز ماست و کوتاه نمی آییم مثل همین روزها فشار تحریم را روی سرتان آوار می کند و بعد شما هم برای آن که سیب زمینی و پیاز و تخم مرغ را چند تومانی ارزان تر تهیه کنی مجبوری خط قرمز بعدی را نیز کنار بگذاری و ...

گفت: اصلاً حرف حساب این است که وقتی ما توانایی مقابله با آمریکا و اسرائیل و انگلیس را نداریم چرا باید مقابلشان بایستیم؟ آدم وقتی زورش به کسی نمی رسد بهتر است تسلیم شود و ...

گفتم: حرفت را درباره توانایی های خودمان قبول ندارم؛ اما فرض را بر این بگذاریم که حق با شماست. بالاخره مردانگی و غیرت و شهامت قرار است کجا معنا پیدا کند؟ زورمان نمی رسد، عیبی ندارد لااقل تن به ذلت نمی دهیم و سختی ها را مردانه تحمل می کنیم. راستی اگر روزی برسد که دشمنی زورمند قصد غارت نوامیس شما را داشته باشد و شما می دانی که برای عزت و شرف و غیرتت باید بایستی و تاوان سختی را پس بدهی در عوض مردانگی ات را به خودت و دیگران ثابت کنی، آن وقت چه خواهی کرد؟

توی دلم گفتم دیگر کار تمام است و قانع می شود که همه چیز رفاه و آسودگی و منفعت طلبی و جیب و شکم پرستی نیست و بالاخره یک جایی باید پای اعتقادات خود هزینه داد؛ اما ...

ملاک و مبنایش همان بود که پیش تر تأکید داشت. مکثی کرد و پاسخ داد: وقتی زور دشمن زیاد است چرا روی مسأله ناموس باید پافشاری کنم؟!!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

هر جا عدالت نبود یعنی اسلام نیست!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۷، ۰۶:۳۲ ب.ظ

مردم گله مندند و به اوضاع اقتصادی کشور، گرانی و تبعیض و ... اعتراض دارند.

مردم می دانند که گرانی و بی نظمی اقتصادی و تبعیض و اشرافی گری با اسلام منافات دارد کما اینکه پذیرش سلطه بیگانه بر مملکت اسلامی نیز مورد نهی اسلام قرار گرفته است. اسلام یعنی عدالت و هر آن چه که مظهر و مصداقی از ظلم باشد ضد اسلام و آموزه های دین است. مردم اینها را می دانند اما مسوولان چطور؟!

دولت اگر از کنار گرانی افسارگسیخته و بی نظمی معیشتی به راحتی و با لبخند عبور کرده و برنامه ای برای نجات مردم نداشته باشد؛

مجلس اگر نتواند خانه واقعی ملت بوده و حق مردم در برخورداری از ثبات و امنیت اقتصادی را مطالبه کند؛

قوه قضاییه که باید اعتماد مردم را نسبت به برقراری عدالت در برخورد با دانه درشت ها و مهار اژدهای هفت سر فساد و تبعیض و رانت خواری و غارتگری جلب کند سستی نشان دهد؛

جامعه به عرصه جولان اخبار و شایعات و انحرافات فکری و تبلیغی دشمن تبدیل شده و خوی طغیانگری و ناشکیبایی رواج پیدا خواهد کرد.

مسوولان به خودشان بیایند و نشان دهند که مانند مردم مومن، نجیب و امتحان پس داده این کشور، برای پیاده سازی اسلام حقیقی و ناب که بر سر عدالت اجتماعی و دفاع از حقوق جامعه در قبال زیاده خواهی طیفی خاص با کسی تعارف ندارد سر از پا نمی شناسند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک لحظه زندگی، چند؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۷، ۱۱:۰۷ ب.ظ

هیچ کس دوست ندارد به زندان برود، آن هم حبس ابد؛ اما وقتی حکم یک اعدامی را کف دستش می دهند حاضر است زمین و آسمان را بهم بدوزد، هر چه دارد و ندارد را بدهد تا حکم اعدامش تبدیل بشود به حبس ابد. چرا؟ چون جان، عزیزترین و گرانبهاترین سرمایه انسان است.

خیلی ها در زمان جنگ به جبهه نرفتند و قدمی برای دفاع از آب و خاک خویش برنداشتند که هیچ حاضر بودند برای فرار از خدمت و دریافت معافیت سربازی، دار و ندارشان را یک کاسه کنند و هر چه پول دارند خرج کنند تا مباد با اعزام به سربازی و احیاناً حضور در جبهه، خطری از بیخ گوششان عبور کند.

حال مریض در حال موت هم همین طور است یا مثلاً اگر سلاحی را بالای سر کسی گذاشته و تهدیدش کنند و ... به طور معمول همه حاضرند برای چند صباح زندگی بیشتر، پول و مال دنیا را دو دستی تقدیم کنند که البته شاید حق هم همین باشد مگر در امور معنوی و اهداف اخروی که جان انسان در راه خدا و در مسیر ایثار و مجاهدت، باز هم به عنوان بالاترین اندوخته مادی، به آستان دوست تقدیم می شود.

اینها را گفتم برای آن شازده پسر نوکیسه ای که فایل تصویری بیرون داده و بخشش مالی پدرش را بالاتر از اهدای جان در راه خدا دانسته و با این منطق سبک و بی پایه منتی بر سر شهدا و رهروان شهدا گذاشته که مثلاً پول های بابایش در زمان جنگ، ارزش بالاتری از جان شهدا داشته است.

همین الان اگر این پسر را تهدید کنید حاضر است همه دارایی اش را بدهد که حتی خاری هم به دستش فرو نرود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آب دهان سر بالا!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۷، ۱۰:۴۴ ب.ظ

دادگاه ویژه روحانیت می گوید امام جمعه شما خیلی فشار می آورد که حتماً با تو که چند باری از او انتقاد کرده ای برخورد کنیم.

امام جمعه هم البته از اساس این موضوع را تکذیب می کند.

یعنی یا آن آقای روحانی کارمند دادگاه دارد دروغ می گوید یا این آقای روحانی امام جمعه.

شاید هم اصلاً من دارم دروغ می گویم که از قضا خودم هم طلبه هستم!

یعنی کسی که ماجرا را می شنود به هر طرف که برود مجبور است یک روحانی را متهم به دروغ بداند.

این طور می شود که آدم ترجیح می دهد موضوع را جایی تعریف نکند. البته یک نگاه هم بالاخره باید اصلاح شود و آن هم این که هیچ گاه منصب و لباس کسی را به اسلام و نظام گره نزنیم تا اگر دروغ یا هر اشتباه دیگری از یک فرد صاحب مقام و نفوذ دیدیم زود به انقلاب و مکتب حق بد بین نشویم.

هم مردم باید به این نگاه برسند که عملکردهای بد امثال من را به پای دین ننویسند؛

هم مسئولان به خصوص در دادگاه ویژه باید به این نتیجه برسند که صرف داشتن مقام و منصب نشانه حقانیت فرد و ترادف او با نظام نیست و نباید با ظلم و ایذاء و تضییع حقوق و... طلاب انقلابی را به بهانه کذب حفظ نظام، قربانی تثبیت میز اربابان تزویر نمود وگرنه مردم هم یاد می گیرند که خطاهای هر صاحب عنوان و پست و پولی را به حساب نظام بگذارند.

این یک نگاه اگر اصلاح شود نظام و دین خدا از مظلومیت رها خواهند شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برسد به دست محسن هاشمی

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۷، ۰۵:۲۸ ب.ظ


قطعنامه 598، جام زهر بود. به رغم پذیرش این قطعنامه از سوی ایران، 2500 کیلومتر از خاک کشورمان همچنان در اشغال دشمن باقی ماند. هیچ اقدامی برای تبادل و آزادسازی اسرا صورت نگرفت. موضوع جبران خسارت های ناشی از تجاوز حزب بعث، نادیده گرفته شد. دو سال بعد از پذیرش قطعنامه، جنگ نفت و حمله متحدان آمریکا به کشور عراق بود که باعث شد دولت صدام تصمیم بر تبادل اسرا و ترک مناطق اشغالی کشورمان بگیرد.

تجربه تلخ دیگر این که درست پس از پذیرش این قطعنامه و اعلام آتش بس بود که ارتش بعث عراق از جنوب وارد خاک ایران شد و تا آسفالت جاده اهواز پیشروی کرد و به نقطه ای رسید که حتی سال 59 نیز به آن نرسیده بود. از غرب نیز منافقین با پشتیبانی دشمن به تصرف شهرهای مختلف پرداخته و تا سی کیلومتری شهر کرمانشاه جلو آمدند. بر اساس آمار موجود، بخش قابل توجهی از اسرای ایرانی در همین چند روز پس از پذیرش قطعنامه در چنگال دشمن گرفتار آمده و بیش از دو سال را در اردوگاه های حزب بعث آن هم بدون ثبت نام و بازرسی صلیب سرخ جهانی در وضعیتی بغرنج سپری کردند.

این اتفاقات ثمره یک صلح تحمیلی و عقب نشینی غیر عزتمندانه است. همان زهرنامه ای که باعث شد خمینی پس از نوشیدن آن تا آخرین لحظه حیات، در هیچ یک از دیدارهای عمومی حتی یک جمله نیز با مردم سخن نگوید.

جام زهری که به تعبیر مقام معظم رهبری توسط مسئولان اقتصادی وقت به حضرت روح الله داده شد، با آن همه پیامدی که داشت، جایی برای افتخار و انگیزه ای برای تکرار باقی نگذاشته است.

به محسن هاشمی و سایر آقازاده های وارث انفعال و ترس و گریز توصیه می کنم اگر مرد نیستند، لااقل آزاده باشند. جام زهر نوش جان غرب زدگان، دور است زما تن به مذلت دادن.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ضرورت بازنگری در معاونت های امنیتی فرمانداری ها

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۷، ۰۶:۲۶ ق.ظ

التهابات اخیر بازار، ضدانقلاب را وسوسه نموده تا یک بار دیگر شانس خود را برای ایجاد اغتشاش و ایراد ضربه به پیکره نظام اسلامی بیازماید.

خبرهای غیررسمی اما نه چندان محرمانه نشان می دهد که زنجیره ای از اتفافات اخیر در عرصه اقتصاد، سیاست و امنیت، حرکت منسجمی با هدایت جبهه استکبار به منظور زمین گیر ساختن نظام اسلامی به شمار می آید. ایجاد آشوب به بهانه گرانی و رکود، در حال حاضر بهترین مستمسک برای تهییج افکار عمومی و به میدان آوردن لایه هایی از مردم و به دنبال آن سپردن عرصه به عناصر خودفروخته و اوباش سیاسی به خصوص در سطح شهرستان هاست. چنان که پیش از این نیز آشوب های خسارت باری را در شهرهایی کوچک، معمولی و غیرسیاسی چون ایذه، کازرون، دورود و ... شاهد بودیم.

با توجه به قوت گرفتن احتمال آشوبگری، به نظر می رسد بازنگری در مسئولیت های امنیتی شهرستان ها امری مهم و ضروری محسوب می شود. شرایط حساس کنونی، لزوم استفاده از مدیران لایق، با تجربه و متخصص در امور امنیتی و انتظامی را به منظور کنترل هر چه بهتر بحران های محتمل پیش رو گوشزد می نماید.

متأسفانه گاه در بعضی از شهرها دیده می شود به رغم حساسیت جایگاه معاونت امنیتی فرمانداری ها در حوادث شهری، این منصب به دست افراد نالایق، غیرمتخصص و فاقد تجربه ای سپرده شده است که شاید در حد بازرسی اداره تاکسیرانی هم توانایی صیانت از قانون و کنترل تخلفات را نداشته باشند. مسئولیت معاونت امنیتی فرماندار جایگاهی نیست که بتوان تصدی آن را به خاطر معاملات پشت پرده سیاسی، باج دادن به امام جمعه ای زیاده خواه، رودربایستی های جناحی، اعمال نفوذها و ... به عهده بستگان و وابستگان هر فرد و جریانی سپرد.

عدم شایستگی  و صلاحیت منصوبان این پست ولو در شهری کوچک و به ظاهر کم اهمیت، به طور مستقیم با سرنوشت امنیتی و سیاسی حاکمیت اسلامی مرتبط بوده و خسارت های احتمالی ناشی از سوءمدیریت در این عرصه، فراتر از جغرافیای شهری و استانی، دامن گیر اعتبار و مشروعیت اصل نظام اسلامی خواهد گردید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک کشور، بدون گدا!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۷، ۰۵:۵۹ ب.ظ

هیس! جنگ می‌شه/


شهردار وعده داده که تهران را به شهری بدون گدا تبدیل می کند.

این وعده البته دور از تحقق نیست. یک راه تحقق آن جمع آوری متکدیان از سطح شهر است که به هر حال دردسرهای خاص خودش را دارد و با توجه به وسعت خیابان ها، محلات و معابر پایتخت، نیازمند عزم صدها نفر از مأموران شهرداری و ... خواهد بود.

راه دیگری هم البته برای تحقق این وعده وجود دارد که دولت زحمت آن را به دوش گرفته است. دولت ظاهراً با بی برنامگی های اقتصادی خود درصدد است وضعیت معیشت مردم را به حال و روزی در بیاورد که یا دل گداها به رحم بیاید و یا امیدشان از دست و جیب مردم قطع شود. وقتی اقتصاد به وضعیتی بیفتد که کسی پولی برای انفاق و صدقه نداشته باشد خواه ناخواه بساط متکدیان هم برچیده شده و همه مناطق کشور به شهرهایی بدون گدا تبدیل خواهند شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نماز جمعه، نماد انقلاب نیست!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۷، ۱۱:۵۲ ق.ظ

هر سال روز پنجم مرداد را گاه به اشتباه به عنوان سالروز برگزاری نخستین نمازجمعه گرامی می داریم در حالی که پنجم مرداد پنجاه و هشت در واقع نخستین نمازجمعه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی است که به امامت مرحوم آیت الله طالقانی در دانشگاه تهران اقامه شد.

حقیقت امر آن است که پیش از انقلاب نیز در تهران و بسیاری از شهرهای مهم کشور، نمازجمعه بر پا می شد. ائمه جمعه قبل از انقلاب از بین روحانیون وابسته به دربار انتخاب شده و به ایراد خطبه هایی مذهبی و البته خنثی همراه با دعا به جان شاه و اذنابش می پرداختند.

حرف حساب این است که اسلام اموی و یا حتی دشمن دین با نمازجمعه مخالف نیست کما این که با هیچ یک از امور دینی غیرمرتبط با سیاست و خط و مشی امپریالیسم، مخالفتی وجود ندارد.

نمازجمعه ای، نمازجمعه است که دشمن شکن بوده و اهداف و آرمان های انقلاب جهانی اسلام را در جامعه زنده نگاه دارد؛ کما این که نمازی نماز است که تنهی عن الفحشاء والمنکر باشد.

حواسمان باشد که هیچ گاه در پوسته دین توقف نکرده و اسلام را منهای عدالت طلبی و استکبارستیزی، اسلامی تحریف شده و بی خاصیت بدانیم. تسنن آمریکایی یا تشیع انگلیسی، مظهری از اسلام مروانی و حمامة المسجد هایی است که یا خود به غارتگری پرداخته و یا با سکوت و بی تفاوتی، جاده صاف کن چپاولگران عالم قرار می گیرند. هرگاه خطبه های نمازجمعه، داد دشمن و وابستگان فکری و فرهنگی دشمن را در آورد، آن نمازجمعه، نماد انقلاب اسلامی است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ارباب تنگه ها!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۷، ۱۰:۴۴ ب.ظ

چند سال پیش برای پیگیری کار یکی از طلاب عدالتخواه، به دادگاه ویژه روحانیت تهران در زعفرانیه رفته بودم.

قاضی پرونده، روحانی با سواد و اهل دلی بود به نام حاج آقا نصرت آبادی که وقتی فهمید نویسنده آثاری در حوزه دفاع مقدس هستم محبتش به این حقیر بیشتر شد و تا فرصتی پیدا می کرد با صدای بلند مرا می خواند تا باز هم دقایقی درباره خاطرات دفاع مقدس همکلام شویم.

در اثنای صحبت، مرد میانسالی وارد اتاق قاضی شد. او بازنشسته ارتش بود و در حال حاضر در زندان اوین مشغول به کار شده بود. او هم وقتی فهمید دست به قلم و زبانی به سخن دارم گفت من مدتی راننده شهید صیاد شیرازی بودم. از طرف من این خاطره را برای مردم بازگو کن: صیاد شیرازی همان وقت که فرمانده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی بود، نیاز به وامی بیست هزار تومانی داشت. اگر اراده می کرد این پول را بدون نوبت به او پرداخت می کردند؛ اما صیاد مثل همه کارکنان ارتش، مثل همه آنهایی که درجات پایین نظامی داشتند در صف متقاضیان وام ثبت نام کرد و ایستاد تا وقتی که نوبتش رسید و وامش را دریافت کرد.

پنجم مرداد است و سالگرد عملیات مرصاد و حماسه آفرینی سپهبد علی صیاد شیرازی که خار چشم دشمن بود. حیفم آمد این خاطره را مکتوب نکرده و به دست خوانندگان اشک آتش نرسانم.

راستی، این روزها همه جا حرف از "تنگه" است! تنگه باب المندب با رشادت بسیجیان یمن بسته شد. شاید کار به جایی برسد که تنگه هرمز و تنگه های دیگر را هم بر روی دشمن ببندیم. الله اعلم.

خوب است این روزها دشمن یک بار دیگر خاطره عملیات غرورآفرین مرصاد را مرور کند. لشکر فریب خورده منافقین با پشتیبانی همه جانبه اجانب، جاده های قصر شیرین و سرپل ذهاب و اسلام آباد غرب را پیمود تا به زعم خودش کرمانشاه و همدان و بعد هم تهران را تسخیر کند.

تنگه چهار زبر (مرصاد) اما کمین گاه ارتش حزب الله بود و وعده گاه خروش اصحاب آخرالزمانی حسین علیه السلام بر غبار پراکنی زودگذر دشمن که راه را بر زیاده خواهی ها و توهمات متجاوزین سد کرد و سرنوشت اوهام منافقین بدتر از کفار را به زباله دان تاریخ گره زد.

رمز موفقیت ما در مقابل دشمن اما وجود سربازان دلداده و عاشق پیشه ای چون علی صیاد شیرازی است که برای چنگ اندازی به سفره دنیا پشیزی ارزش قائل نبوده و خوان آسمانی اباعبدالله علیه السلام را بر همه قیل و قال های مادی دنیا ترجیح می دهند.

دشمن اگر می خواهد عیار ایمان و شور حماسه مردم این مرزوبوم را محک بزند به جای معدود آقازاده ها و ژنهای خوب و از ما بهتران همیشه طلبکار، به انبوه فرزندان پاک این سرزمین چشم بدوزد که بی هیچ توقعی، آماده جانفشانی و سر بازی در راه اسلام و میهن اسلامی شان هستند. کوچه پس کوچه های دمشق و حلب و نبل و الزهرا و ... با راه و رسم تربیت شدگان مکتب خمینی و خامنه ای به خوبی آشنا هستند.

ایران اسلامی، تنگه مرصاد چپاولگران عالم است که پوزه زیاده خواهان و جهان خواران خون آشام را به خاک می مالد.

ما در ره عشق، نقض پیمان نکنیم...

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بانوی شهر آسمان

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۳ مرداد ۱۳۹۷، ۰۵:۳۰ ب.ظ

خانم شهربانو ثمنی اهل فریدونکنار، همسر شهید یزدانخواه و مادر چهار شهید یکی از جلوه های ایثار و صبوری بانوان مازندارن در انقلاب و دفاع مقدس است.

دو دخترش طوبی ده ساله و خدیجه سه ساله در آستانه پیروزی انقلاب توسط دژخیمان شاهنشاهی با یک گلوله به شهادت رسیدند.

قربانعلی در سال 61 به شهادت رسید و رحیم به همراه پدر در کربلای چهار به آسمان پرگشود.

شهربانوی وادی حماسه و ایمان، امروز به همسر و چهار فرزند شهیدش پیوست. روح این مادر آسمانی را با صلوات بر محمد و آل محمد(ص) شاد کنیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آه، سلام حضرت ماه

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۳ مرداد ۱۳۹۷، ۰۳:۴۶ ق.ظ

با این که همیشه از شلوغی فراری هستم سال گذشته اما درست همچین روزهایی آن قدر دلم هوایی شد که لطفی شامل حالم شود و زائر آستان امام رئوف بشوم.

اولین بار بود که سالروز ولادت آقا را در مشهد می گذراندم. هیچ توصیفی نمی خواهم برای درک لذت آن روزها و آن ساعات به کار ببرم. بعضی شیرینی ها را فقط باید به کام خود نگاه داشت و هر از گاه طعم آن را در خلوتی مرور کرد.

آن جا بود که عهد کردم هر سال ایام ولادت را در مشهد باشم که نشد! یعنی همین اولین سال، درد کمر چنان عود کرد و مرا از پای درآورد که به رغم تهیه مکان، مجبور به لغو سفر شدم. می گذارم به پای بی توفیقی خودم و الا کرم آقا که تمامی ندارد.

دست بر سینه از راه دور، سلام به محضر سلطان عشق، علی بن موسی الرضا

آنهایی که این ساعات را در مشهد حضور دارند دخیل ارادت ما را به پنجره فولاد عشق آقا گره بزنند.


  • سیدحمید مشتاقی نیا

مغز و قلب این شهید را ربودند!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۷، ۰۴:۴۶ ب.ظ

استوری قابل تامل دختر شهید دیپلمات فاجعه منا، غضنفر رکن آبادی:


  • سیدحمید مشتاقی نیا

به عمل کار بر آید ...

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۷، ۱۰:۱۹ ق.ظ


چند سال پیش وسط سر و صدای مربوط به توافقات هسته ای، گاهی مواضعی غیرمنفعلانه و عزتمندانه نیز از بعضی مسئولان سیاسی کشور شنیده می شد. یک بار خبرنگاری از یکی از مقامات ایالات متحده درباره واکنش احتمالی این کشور به بعضی موضع گیری های ضدآمریکایی ایران سوال کرد. آن سیاستمدار لبخندی زد و گفت: ما با حرف ها کاری نداریم رفتارهاست که برای ما اهمیت دارد.

این دیدگاه در مواردی البته درست در نقطه مقابل خط و مشی بعضی از مسئولان کشور ما به خصوص سردمداران به اصطلاح اصولگراست. در کشور ما متأسفانه خیلی ها به حرف ها و ژست ها دل خوش می شوند و با عملکردها کاری ندارند.

وقتی این تیتر روزنامه ها را دیدم که اعلام موضع رئیس جمهور در قبال سیاست های خصمانه آمریکا را مقتدرانه توصیف کردند یاد همان منطقی افتادم که از سوی آن سیاستمدار آمریکایی بیان شد.

وقتی دشمن ببیند که شما قوانین مرتبط با پالرمو و fatf  را متناسب با دستورالعمل غرب به بانک ها ابلاغ کرده ای؛

قواعد مربوط به سند 2030 را مطابق درخواست غرب در سطح بعضی مدارس به اجرا گذاشته ای؛

بودجه های دفاعی کشور را مطابق میل دشمن، کاهش داده ای؛

بنا به درخواست غرب، مصرف سوخت فسیلی را کاسته و در نتیجه کشور را با بحران کمبود برق و خاموشی مواجه ساخته ای؛

جاسوس های دشمن تحت عنوان بازرسان آژانس توانسته اند سرزده از دانشگاه ها و حتی اتاق اساتید شما بازدید کرده و هر کس را که دلشان خواست مورد بازجویی قرار داده و عزت ملی تان را به سخره بگیرند و شما هم به روی مبارکت هم نیاوردی؛

همچنان به صورت یکجانبه به برجام پایبند بوده و از آن دفاع می کنی

و ...

به موضع گیری های به ظاهر مقتدرانه شما از ته دل پوزخند خواهد زد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مصلحت اندیشی، اقتدار یا انفعال؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۷، ۱۱:۲۵ ق.ظ


درباره تأیید عضویت اقلیت های دینی در شورای شهر فعلاً نظری ندارم؛ اما:

در اوج بحران مدیریت دولتی موسوم به اصلاحات، ماجرای محاکمه جنجال برانگیز هاشم آغاجری سر و صدای زیادی ایجاد کرد.

او به خاطر سخنان گزافی که در کانون معلمان همدان بیان کرد در دادگاه بدوی به اعدام محکوم شد.

متعاقب صدور این حکم با پشتیبانی رسانه های دولتی، موجی از اعتراضات دانشجویی نسبت به آن به راه افتاد تا جایی که بسیاری از دانشگاه های مهم و مطرح کشور به حالت تعطیل درآمد. رسانه های خارجی و نهادهای حقوق بشری هم تا توانستند از این آب گل آلود ماهی گرفتند.

اندکی بعد دادگاه تجدید نظر دوباره به بررسی پرونده پرداخت و حکم اعدام را لغو کرد. جالب و عجیب آن که در دادگاه تجدیدنظر، حکم اعدام نه به حبس ابد که به چیزی حدود چهارسال زندان تبدیل شد؛ آن هم با احتساب مدت بازداشت موقت و ... که در نهایت در مدتی کوتاه منجر به آزادی آغاجری گردید.

این آزادی حس شیرین پیروزی بر اثر فشار رسانه ای و سیاسی را بر کام جناح مقابل و طیف های مغرض نشاند و باعث شد که بسیاری از سردمداران فتنه گر به خصوص در ماجرای کور سال88 به این تحلیل برسند که می توان با فشار اجتماعی و جوسازی تبلیغاتی نظام را از مواضع خود قدم به قدم عقب راند.

فارغ از حقانیت هر یک از احکام صادره دادگاه مذکور این نکته رنج آور در ذهن دلسوزان نظام باقی ماند که چرا در پرونده هایی که ابعاد خبری آن در سطحی ملی و گاه جهانی است قوه عاقله ای به بررسی پیش دستانه وقایع محتمل نمی پردازد؟

اگر حکم واقعی آغاجری اعدام نبود چه نیازی بود که این هزینه سنگین بر دوش نظام تحمیل شود و اگر حکم واقعی او اعدام بود دیگر عقب نشینی و انفعال، چرا؟!

سخن درباره ماجرای عضو زرتشتی شورای اسلامی! شهر یزد نیز بر همین منوال است.

اگر واقعاً مشکلی در عضویت اقلیت ها وجود ندارد نیازی به این همه ماجراجویی و دشمن تراشی نبود اما اگر بر اساس حکم شرع، عضویت این افراد در مناصب تصمیم ساز ممنوع است دیگر مسامحه و مصلحت اندیشی و عقب نشینی چه معنایی دارد؟ حالا یک الف بچه غیرمسلمان در مملکت اسلامی ادعایی می کند که در همه رسانه های بیگانه بازتاب آن قابل رویت است. او اکنون مدعی است که توانسته با متحد ساختن مردم ایران در راستای هدف خود، به پیروزی دست یابد. کسی هم نپرسید این پیروزی دقیقاً با شکست چه فرد یا تفکری رقم خورده است.

قوه عاقله نظام برای پیشگیری از بروز بحران های تبلیغاتی غیر ضروری و دشمن شاد کن، در کجا قرار دارد؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بعضی ها ظرفیت یک انتقاد پیامکی را هم ندارند

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۷، ۱۰:۴۸ ق.ظ

آقای رییس! آقای با ظرفیت!

مرا که خوب می شناسی. الحمدلله دست به قلم هستم، وبلاگ هم دارم، با بعضی از سایت ها هم در ارتباطم، در گروه های مختلف مجازی شهر و استان و کشور هم عضو هستم. اگر قرار باشد مطلبی در نقد کسی نوشته و آن را به اطلاع عموم برسانم کار دشواری در پیش ندارم.

این که به طور خصوصی انتقادی را در حد یک پیامک برای تلفن همراه شما ارسال می کنم یعنی احساس کردم انتشار این مطلب به نفع شما و جامعه نیست و خوب است فقط خودت از موضوع مطلع بوده و نسبت به اصلاح یا پیگیری نکته ای که به طور خصوصی نوشته ام، اقدام کنی.

بعد شما که بر می داری این پیامک را به آقازاده و داماد و معاون و همکار و هم جلسه ای و... نشان می دهی یعنی جنبه همین قدر انتقاد خصوصی را هم نداری و لابد هوس کرده ای در فضای رسانه، طرف حساب باشی.

آقای رییس، حاج آقا، فرمانده، مسئول محترم، بزرگ شو لطفاً؛ سن و سالی از شما گذشته.

  • سیدحمید مشتاقی نیا