یک لحظه زندگی، چند؟!
هیچ کس دوست ندارد به زندان برود، آن هم حبس ابد؛ اما وقتی حکم یک اعدامی را کف دستش می دهند حاضر است زمین و آسمان را بهم بدوزد، هر چه دارد و ندارد را بدهد تا حکم اعدامش تبدیل بشود به حبس ابد. چرا؟ چون جان، عزیزترین و گرانبهاترین سرمایه انسان است.
خیلی ها در زمان جنگ به جبهه نرفتند و قدمی برای دفاع از آب و خاک خویش برنداشتند که هیچ حاضر بودند برای فرار از خدمت و دریافت معافیت سربازی، دار و ندارشان را یک کاسه کنند و هر چه پول دارند خرج کنند تا مباد با اعزام به سربازی و احیاناً حضور در جبهه، خطری از بیخ گوششان عبور کند.
حال مریض در حال موت هم همین طور است یا مثلاً اگر سلاحی را بالای سر کسی گذاشته و تهدیدش کنند و ... به طور معمول همه حاضرند برای چند صباح زندگی بیشتر، پول و مال دنیا را دو دستی تقدیم کنند که البته شاید حق هم همین باشد مگر در امور معنوی و اهداف اخروی که جان انسان در راه خدا و در مسیر ایثار و مجاهدت، باز هم به عنوان بالاترین اندوخته مادی، به آستان دوست تقدیم می شود.
اینها را گفتم برای آن شازده پسر نوکیسه ای که فایل تصویری بیرون داده و بخشش مالی پدرش را بالاتر از اهدای جان در راه خدا دانسته و با این منطق سبک و بی پایه منتی بر سر شهدا و رهروان شهدا گذاشته که مثلاً پول های بابایش در زمان جنگ، ارزش بالاتری از جان شهدا داشته است.
همین الان اگر این پسر را تهدید کنید حاضر است همه دارایی اش را بدهد که حتی خاری هم به دستش فرو نرود.