اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۱۷۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رسانه» ثبت شده است

نوجوانانی که هیپنوتیزم شدند!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۳ آذر ۱۴۰۱، ۰۲:۴۴ ب.ظ

                                                   بازداشت شدگان می‌گویند، «هیپنوتیزم» شده‌اند!

 

یادداشت کوتاه روزنامه همشهری که در ادامه میخوانید مرا یاد مطلبی انداخت که دوستان متعددی در شهرهای مختلف در این دو ماه اخیر برایم نقل کرده اند. آنها میگویند اکثر این جوانان و نوجوانانی که دست به اغتشاش میزنند به محض دستگیری شروع به گریه و زاری و التماس میکنند و از ته دل زار میزنند که آزادشان کنیم. اغلب دلمان برایشان میسوزد. در زمان بازداشت چه یک ساعت باشد چه چند روز نیز در حال گریه و بغض و گوشه گیری و اظهار پشیمانی هستند. معمولا برای اینها اگر شاکی خصوصی نداشته باشند پرونده ای درست نشده و آزاد میشوند. عده ای متنبّه شده و دنبال درس و بازی و کارشان میروند. عده ای دوباره در فضای مجازی شیر میشوند، باز تصور میکنند که در حال بازی یارانه ای هستند و به قهرمانی شکست ناپذیر تبدیل شده اند. باز به خیابان می آیند و چیزی می شکنند و به جایی حمله میکنند. دوباره به محض دستگیری بی آنکه حتی یک سیلی به صورتشان بخورد احساس شکست نموده، رویاهایشان پودر میشود و دوباره به عجز و التماس و گریه و آه و فغان می افتند.

این خصلت فضای اغواگر مجازی است که آدمها را تهی و غافل از واقعیتها بار می آورد همچون مخدری آنها را دچار توهم ساخته و به اشتباه می اندازد.

روزنامه همشهری نوشت: جامعه شبکه‌ای شبیه کمپ‌های منافقین رابطه فرد با واقعیت را قطع و چشم، گوش و قلب او را مشحون و مملو از اغوا و القاهای یک‌سویه رسانه‌ای می‌کند. این سطح از جنون چنان می‌کند که اساسا فرد برایش صدق و کذب اخبار مهم نیست و غوطه‌ور در یک خلسه رسانه‌ای، چنان دچار حیوان‌وارگی می‌شود که ممکن است دستش به خون پاک‌ترین‌های روی زمین نیزآغشته شود.

آقایان مسئول متوجهیم با ساده‌نگری و فهم ظاهرگرا از رسانه‌های جدید چه بلایی سر جامعه آوردیم؟ راهکارتان چیست؟ نشستن و نظاره آتش؟

پلتفرم محل زندگی واقعی است؛ نه صرفا یک پیام‌رسان مجازی؛ هیچ جای عالم اداره شهر و دیارشان-بخوانید ذهن‌ها - را به دشمن نمی‌سپارند، اما ما با خوش‌خیالی چنین می‌کنیم و ژست مردمی هم می‌گیریم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

با حمایت غرب و سلبریتی ها یک مجرم اقتصادی و اخلاقی نخست وزیر مالزی شد

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۳ آذر ۱۴۰۱، ۰۲:۲۴ ب.ظ

                                                   انور ابراهیم نخست وزیر مالزی شد

 

انور ابراهیم معاون نخست وزیر مالزی بود. ماهاتیر محمد در قبال گزارشاتی که از سوی پلیس درباره فساد اخلاقی و مالی معاون خود دریافت میکرد بی اعتنا بود. به مرور رسانه ها نیز اخباری در این خصوص منتشر نمودند. بالاخره ماهاتیر محمد طی جلساتی خصوصی به بررسی گزارشات پلیس و حتی مواجهه با شهود پرداخت و یقین حاصل کرد معاونش که به شدت ژست مذهبی گرفته و خود را مقید جلوه میدهد مبتلا به روابط جنسی با مردان و زنان متعدد است. او باز هم از برخورد با وی ابا ورزید و مساله را با سران حزب مطرح نمود. آنها هم بعد از بررسی به صحت ادعا و اسناد پلیس پی بردند و فساد مالی و اخلاقی او را تایید نمودند.

ماهاتیر معاونش را مجبور به استعفا کرد. او در دادگاه نیز محکوم شد و به زندان افتاد؛

اما

انور ابراهیم به حزب مخالف دولت پیوست و به راحتی توانست رهبری منتقدان و معترضان را بر عهده بگیرد و مدعی شود که همه این اتهامات دروغی سیاسی برای کنار زدن او از قدرت بوده است. در حالیکه اساسا این اتهامات و تبعات آن از سوی حزب متبوع خودش صادر شده و در دادگاه به اثبات رسیده بود.

انور با آمریکا و انگلیس و... نیز رابطه خوبی داشت. آنها هم که وجود یک مالزی قوی را متضاد با منافع غرب در منطقه آسیای شرقی میدانستند به حمایت رسانه ای از او پرداختند و سلبریتی ها را بر ضد حزب ماهاتیر محمد تحریک نمودند. مردم در تصمیم گیری دچار سردرگمی شدند و بالاخره حزب او توانست رای قابل توجهی به دست بیاورد. 

امروز پادشاه مالزی برای اتمام مناقشات بین احزاب طی حکمی انور ابراهیم را به نخست وزیری مالزی منصوب کرد.

برای جامعه اسلامی زشت و ننگ است که رسانه های بیگانه افکار و آرای مردم را جهت دهی کنند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

جای هنرمند در زندان نیست

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۳ آذر ۱۴۰۱، ۱۲:۰۰ ب.ظ

پنج زن سینماگر هیئت رسیدگی به شکایات جنسی در سینمای ایران می شوند/ ,رای گیری در صفحه جنبش می تو ایران/ نیکی کریمی، ترانه، هانیه، غزاله و آزاده در میان کاندیداها

 

جای هنرمند در زندان نیست این حرف حرف درستی است. هنرمند باید قدر خودش را بداند و کاری نکند که به زندان بیفتد. به قول شهید آوینی حتی اگر به شعار هنر برای هنر معتقد باشیم هم باید هنر را به معنای گرایش به زیبایی ها و خوبی ها دانسته و از پلشتی ها و ناهنجاری ها و زشتی ها برحذر باشیم.

هنرمندی که از نیکی ها فاصله گرفته و به سمت بدی ها تمایل پیدا میکند در واقع نسبت به نعمت خدادادی که در وجودش قرار گرفته ناسپاسی کرده است.

جای هیچ انسانی در زندان نیست اگر بر مسیر هدایت و درستی قدم بردارد. اما همه جای عالم، خائن و دروغگو و تبهکار را در هر قامت و طبقه ای که باشد مجرم دانسته و مورد پیگرد قرار میدهند.

راستی اگر قرار باشد به جرایم آن دست هنرمندانی که در جنبش می تو درباره تجاوز جنسی آنها به همکارانشان افشاگری شد رسیدگی شود باید به چه مجازاتی محکوم شوند؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پول میدهیم سلبریتی میخریم

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۳ آذر ۱۴۰۱، ۰۷:۲۱ ق.ظ

 

سلیمی نمین گفت: "ما نباید با سلبریتی ها که یک قشر پر مصرفی هستند و هزینه هایشان زیاد است و به دنبال این هستند که امکاناتی را برای خودش به دست بیاورند درگیر شویم. این قشر غالباً می خواهد برخورداری داشته باشند و ما نباید خودمان را در مقابل این قشر قرار دهیم، در حالی که می توان به راحتی با آن ها تعاملاتی داشت."

این حرف جناب سلیمی نمین را قبول دارم هرچند از خودش خوشم نمی آید اما باید دقت داشت که برای علاج سلبریتی محوری در جامعه فکری لازم است. قبول دارم اغلب این افراد بنده پول و شهرت هستند و شهوت دیده شدن و محوریت دارند اما بالاخره نمیشود همیشه با پول و باج سبیل آنها را تحت کنترل درآورد. بماند بعضی ها هم مثل علی دایی اصولا دنبال خود قهرمان سازی هستند کما اینکه مثلا در جریان کلیپ طنز و البته نامتناسب معروف به "عباس بوعذار" نیز او سعی کرد اینطور القا کند که نظام با ساخت این کلیپ میخواهد حالش را بگیرد! در حالیکه دولت روحانی در جریان بود و همه چیز وفق مراد علی آقا قرار داشت. امثال او دلشان میخواهد در تاریخ مملکت در تراز ستارخان و باقرخان و میرزا کوچک ثبت شوند بی آنکه هزینه ای هم در این راه بدهند.

برای این قهرمانهای پفکی و عقده ای و حاشیه ساز هم باید فکری اساسی کرد. واقعش این است که سکوت قانون در قبال اغواگری و فریبکاری سلبریتی ها و تهییج مردم به اغتشاش باعث نگاه بدبینانه به دستگاه قضا شده است. برخورد با چند جوجه لمپن بی کس و کار کف خیابان و حاشیه امن برای عناصر محرک نه فقط در شورشهای اخیر که در سال 78و 88 و 96 و 98 و حتی در مواجهه با بعضی پرونده های فساد اقتصادی نیز دیده شد.

قبول دارم در شرایطی باید بعضی سلبریتی ها را خرید و به کار بست اما در نگاه کلان باید معضل سلبریتی بازی را برای همیشه علاج نمود. مردم باید متوجه باشند فکر و اندیشه و راه خود را دست چند آدم بی سواد و جوّ گیر و فاقد فکر و اندیشه نسپارند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

قالیبافی ها شکارچی شده اند!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۳۰ آبان ۱۴۰۱، ۰۲:۴۴ ب.ظ

قالیباف مجلس

 

مرور فعالیت رسانه ای سایتها و خبرگزاریهای وابسته به قالیباف و نیز رصد محتوای منتشر شده از سوی مشاوران و دلدادگان وی همچون رضوی، فضائلی، قدیانی و... نشان از خیز انتخاباتی دیگری میدهد که با محوریت انتقام گیری از رقیب و قهرمان سازی از سردار در حال پیگیری است.

آن قدری که هم و غم نویسندگان مذکور صرف مچ گیری و ایراد و کوبیدن عناصر خودی مانند علم الهدی، رسایی، رائفی پور و مجموعه وابستگان سیاسی طیف پایداری گردیده متمرکز بر تقابل با جریان سرکش و طغاینگر دو ماه اخیر نبوده است.

شخص قالیباف نیز که مجلس تحت مدیریت او مخاطب اصلی مطالبات ملت و رهبری در ضرورت کنترل فضای درندشت مجازی است با اتخاذ مواضع زیگزاگ و یکی به نعل یکی به میخ قصد دارد از خود چهره ای روشنفکر و معتدل و قهرمان و ناجی ملت به نمایش بگذارد. کسی آخر متوجه نشد جناب ایشان حامی فیلتر نرم افزارهای غیر بومی و مهاجم است یا طرفدار رفع فیلتر آنها.

 پیش تر نیز وی در ادبیاتی سخیف و با رویکرد عقده گشایی، منتقدان و نیروهای انقلابی عدالتخواه را سوپر انقلابی لقب داد. به نظر میرسد افشای جریان موسوم به سیسمونی و فایل صوتی مرتبط با هلدینگ یاس تلخی غیرقابل تصوری را در کام او و هوادارانش نشانده است. مشخص نشده است آیا جناب سردار دکتر خلبان و رییس صرفا در هوای قهرمان سازی از خویش و تخریب و حذف رفبای خودی است یا با احساس خطر از شکست در انتخابات آتی مجلس، دوباره سودای صندلی پاستور را در سر پرورانده است. شاید هم قرار است در مسیر حیرانی و سرگشتگی ضرغامی قدم بگذارد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نظام در آستانه فروپاشی است

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۶ آبان ۱۴۰۱، ۱۱:۳۵ ق.ظ

photo_2022-11-17_10-29-07_2knl.jpg

 

این بابا اولین نفر و آخرین نفری نیست که ادعا میکند نظام در حال واژگونی است. حالا رفقا متلک انداخته اند که باید ساقی اش را عوض کند که البته از باب مزاح است. بماند که از ابتدای انقلاب هم عده ای همواره میگفتند این نظام خانه پرش یکی دوماه دیگر سرنگون میشود. فتنه78 و 88 و 96 و 98 هم همچنین.

این مدت با افراد مختلفی از طیف معترض یا اغتشاش گر همصحبت شده ام که واقعا تصورشان بر این است نظام در حال از بین رفتن است. حالا با این که فردای فروپاشی فرضی نظام قرار است چه اتفاقی بیفتد و با هجمه دهها گروهک مسلح و غیر مسلح تجزیه طلب و ... چه بر سر ایران می آید حرف دیگری است اما عجیب است این بندگان خدا حتی اینقدر زحمت فکر به خودشان نمیدهند که ببینند نظام اساسا از تمام ظرفیتهایش برای کنترل آشوب به هر دلیلی تا کنون استفاده نکرده است. به تعبیر بعضی دوستان، نظام در حال لاس زدن با معترضین و برخی اوباش است. حتی بعضی لیدرهای آشوبگر آزاد شده اند و دوباره به کف خیابان بازگشته اند. چرایی این بحث بماند برای بعد.

اما

اینکه چرا عده ای را چنین وهمی گرفته، شبیه همان بابایی که میگفت آمریکا یک دکمه را فشار دهد ایران از بین میرود، بر میگردد به فضای فکری و خبری محدود و تنگی که در آن به سر می برند.

حقیقت آن است که مدعیان آزادی با دست خود، خودشان را در حصر کُشنده و ملال آور رسانه ای به بند کشانده اند خودشان اخباری که خوششان می آید را پشت سر هم تولید و پمپاژ میکنند، خودشان به هیجانات مطلوب دست میزنند و خودشان هم آن چه را که در حصار رسانه ای خود ایجاد کرده اند باور کرده و بر مبنای آن دست به تحلیل میزنند.

اینکه میبیند بعضی سلبریتی ها که ممکن است آدم بدی هم نباشند اما این روزها بی اعتنا به خیل عظیم بسیجیان و مامورانی که در بلبشوی بی قانونی اوباش به خاک و خون کشیده شده اند پی در پی نظام را به کشتار معترضین متهم می سازند، یا اساسا عده ای در توهم خوداکثریت پنداری محبوس مانده اند و باورشان شده است نظامی که مبتنی بر ایثار و شهادت و فرهنگ مقاومت و نشأت گرفته از نهضت عاشوراست و ابرقدرتهای ستمگر عالم را به چالش کشیده است با هیاهوی چند جوانک شهوتی که اوج دغدغه شان فراتر از محیط خشتکشان نمیرود به زودی فرو خواهد پاشید، ناشی از همین قطع ارتباط با فضای رسانه ای مستقل و یا لااقل تحقیق از منابع غیرهمسو ست.

به مدعیان آزادی بیان و قلم و اندیشه و رسانه پیشنهاد میشود محض تنوع هم که شده از فضای آکواریومی و پاستوریزه خبری که مثل پیله دور خود کشیده اند بیرون خزیده و گاهی هم از منابع خبری و رسانه ای و تحلیلی غیرمعاند و بیطرف ارتزاق کنند بلکه فکر و ذهنشان کمی به سوی واقعیتها تمایل پیدا کند. معترضین خودشیفته بالاشهری بی دردی که مطالبات بر حق مردم را از حیطه نیازهای زندگی به ارضای هوسهای غریزی خود سوق داده اند طبیعی است که از دایره واقعیتهای جامعه فاصله ای شگرف داشته باشند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وقتی بادکنک اصغرآقا می ترکد!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۴ آبان ۱۴۰۱، ۰۳:۴۴ ب.ظ

به دنبال ماجرای سرقت ایده فیلم «قهرمان» که مدتی پیش مطرح شد، حال اتهامات جدیدی در خصوص سرقت هنری فرهادی از سوی سینماگران مطرح شده است که اعتبار هنری این فیلم‌ساز مطرح را زیر سوال می‌برد.

 

حالا فقط چند هنرجوی گمنام نیستند که در سطح فضای مجازی مدعی سرقت ایده های هنری شان توسط یک کارگردان مشهور و پرادعا باشند، از حمید نعمت الله تا ترانه علیدوستی هم در مصاحبه هایی رسمی بر صحت این ماجرا تأکید داشته اند.

اصغر فرهادی جوجه روشنفکر پرهیاهو و مدعی که دنبال آوازه ای جهانی به قیمت نفی و تحقیر فرهنگ ملی خود بود این روزها با رسوایی بزرگی مواجه شده است. یاد مقاله معروف شهید آوینی درباره محسن مخملباف می افتم که در وصفش این گونه نوشت: "وقتی بادکنک می ترکد"!

جریان روشنفکری، جریان پهلوان پنبه هایی است که با ورود به هر عرصه داعیه انالرجل سر داده و با خودبرتر بینی و تحقیر دیگران درصدد کسب جایگاهی ویژه و خاص برای خویشند در حالی که طبلی توخالی بیش نیستند.

اصغر فرهادی از آن دست روشنفکرنماهای غربزده و بادکنکی بود که با ژستی فریبنده اما پوشالی، همه را به راه خود فراخوانده و حق و حقیقت را خلاصه در نفی آداب و فرهنگ ها و رهایی از بند عقاید دانسته و قدم در مسیر پوچی و خودباختگی را افتخار قلمداد می نمود. اصغر فرهادی مدعی بود در راه احقاق حقوق زنان در حال مبارزه است اما ثابت شد که برخلاف شعارهای پرطمطراقش خود متجاوز به حقوق دیگران و سارق ایده و حریم اندیشه و هنر انسان های بی رسانه است که از قضا بخش اصلی آنها را دختران و زنان تشکیل می دهند.

لینک زیر را که حاوی مصاحبه هایی در افشای ماهیت این شخصیت کذایی است بخوانید:

https://www.rajanews.com/news/362128/%D8%A7%D8%B5%D8%BA%D8%B1-%D9%81%D8%B1%D9%87%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%8C-%D9%86%D8%A7%D8%A8%D8%BA%D9%87-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7-%DB%8C%D8%A7-%D8%B3%D8%A7%D8%B1%D9%82-%D8%A7%DB%8C%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%D8%9F-%D9%88%D9%82%D8%AA%DB%8C-%D8%A2%D9%82%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%A7%D9%84%D8%A7-%D8%B1%D9%81%D8%AA%D9%86-%D8%AE%D9%88%D8%AF-%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86

  • سیدحمید مشتاقی نیا

او میخواهد ما را آزاد کند

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۴ آبان ۱۴۰۱، ۱۲:۳۸ ب.ظ

‌

 

او می خواهد به ما آزادی بدهد همان طور که پیش تر به عراق و سوریه و افغانستان و فلسطین و یمن و سومالی و... آزادی داد. همان طور که در 28 مرداد دنبال آزادی بود و هشت سال به صدام بمب و موشک و سلاح شیمیایی فروخت و هواپیمای مسافربری ما را زد و پرواز تا آزادی را برای کودکان بیگناه ترسیم نمود!

خیلی دلت برای مردم ما می سوزد سایه  تحریم دارو را از سر بیماران خاص بردار.

دولتی که هموطنان خودش را به جرم عضویت در فرقه داوودیه زنده زنده سوزاند، آزادی بیان را برای زیر سوال بردن مبانی فکری و مستندات کشکی تاریخ یهود حذف نمود، توحش پلیسش نسبت به مردم به خصوص سیاهان و زنان و نوجوانان حتی معلولان جسمی زبانزد عالم است، دانش آموزانش مجبورند با جلیقه ضدگلوله سر کلاس بروند، آمار تجاوز و خودکشی اش سر به فلک کشیده، فقر و غارتگری در بسیاری از ایالت هایش مفهوم امنیت اجتماعی را به رویا بدل ساخته، دیکتاتوری احزابش اجازه به قدرت رسیدن افراد مستقل را نمی دهد، قانون انتخاباتی الکترال آن کاریکاتوری از دموکراسی است و... می خواهد برای ما آزادی به ارمغان بیاورد.

ما از وضع موجود ناراضی هستیم؛ اما منجی ما قطعا دولتی آدمکش و خونخوار و استثمارگر نخواهد بود که تجزیه همه کشورهای دنیا را به منظور تحکیم قدرت چپاولگری خود برنامه بلندت و راهبردی برای تشکیل دهکده جهانی قرار داده و با به جان هم انداختن ملتها و به خاک و خون کشیدن مردم درصدد فروش تسلیحات و غارت منابع آنهاست. تو خودت ابلیس مجسمی، شعار آزادی ات، سراب فریبنده اسارت در بند شیطان است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مدیریت بر روی تردمیل!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۳ آبان ۱۴۰۱، ۰۸:۱۲ ق.ظ

 

نمیدانم این چه اخلاقی است رییس جمهور، قبلی یا فعلی، کمبودی ایجاد میشود فی المثل در تولید و عرضه دارو، دستور می دهد مشکل دارو حل شود! یا فرضاً ساختمانی فرو می ریزد، بیمارستانی آتش میگیرد، سیل و زلزله ای می آید، رییس جمهور دستور می دهد به حال مصدومان رسیدگی شود!

مگر روال معمول وظایف نهادها و دستگاهها رسیدگی به امور بدیهی خودشان نیست؟ یعنی رییس جمهور دستور ندهد وزارتخانه یا سازمان مربوطه حالی اش نمی شود که موظف است معضل موجود را برطرف کند و گره از کار مردم بگشاید؟ کمبود دارو یا گرانی اقلام و... را که همه با چشم خودشان می بینند و با پوست و گوشت و استخوانشان لمس میکنند. اثبات آن هم نیاز به گزارش و تحقیق و بررسی ندارد. چطور یک مسئول می تواند معضلی را در حیطه وظایف خود ببیند و تا صدور دستور رییس جمهور به روی مبارک خودش نیاورد و دست روی دست بگذارد و عدالت لازم برای نشستن بر کرسی مدیریت را هم در خودش احساس کند؟ اصلا رییس جمهور چرا چنین فرد قاصری را در منصبی که توانایی اداره اش را ندارد نگاه داشته و تحمل می کند؟

یا مثلا مجلس اعلام می کند قرار است طرحی را بررسی کند که به تجمعات اعتراضی مردم مجوز قانونی داده شود. خوب این هم عجیب است. اصلا بر اساس قانون اساسی مردم حق دارند با نظارت وزارت کشور اقدام به تشکیل تجمعات اعتراضی مسالمت آمیز نمایند و این موضوع نیازمند قانونگذاری جدید نیست. یا این که مجلس می آید قانونی تصویب می کند که به موجب آن کسی اگر با بیانیه و اطلاعیه و خبری اقدام به نشر اخبار دروغ و تحریک احساسات عمومی کند باید مجازات شود! عجیب نیست؟ سالهای سال است که یک مشت خبرنگار و فعال مجازی بی کس و کار بابت انتشار مطلبی درست یا غلط به حبس و جزای نقدی و ... محکوم می شوند ذیل عناوین اتهامی چون نشر اکاذیب و تشویش اذهان عموم و اقدام علیه امنیت ملی و تبانی بر ضد نظام و... قانون جدید سر کاری نیست؟

آن دستورالعمل ها در امور بدیهی را نباید شوآف رسانه ای و تبلیغی حضرات مسئول دانست؟ بعضی وقتها مسئولان ما روی تردمیل که می روند باورشان می شود که در حال دویدن هستند، عرق هم می ریزند، خسته هم می شوند، در حالی که در واقع سرجایشان ایستاده اند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آه از دست مهدی نصیری!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۲ مرداد ۱۴۰۱، ۰۲:۱۰ ب.ظ

مهدی نصیری: تغییر کرده ام

 

هنوز هم فکر نکنم نویسنده ای پیدا شود که رکورد احضاریه های قضایی اش به پای مهدی نصیری برسد؛ آن زمان که کیهان را می چرخاند. طلبه ای جوان بود و جسور. البته دامغانی های مقیم بیت هوایش را داشتند.

اواسط دهه هفتاد اما نشریه صبح، آب خنکی بود انگار روی عطش بچه های حزب الله که دلشان سوخته بود از دست تکنوکرات های ریشوی یقه سفید و علیه السلام کارگزارانی نظام اسلامی. آن موقع از فائزه هاشمی هم که ایراد میگرفتی عده ای از همین مسجدی های پاسدار و اطلاعاتی یا پادوی امام جمعه، جلویت در می آمدند که مگر مملکت صاحاب ندارد؟ آنقدر آن بالا هستند آدمهای دلسوزتر از ما که لازم باشد خودشان امور را اصلاح میکنند! انتقاد از هاشمی رفسنجانی که دشمنی با پیغمبر(ص) تلقی میشد. فضای الان را با آن موقع قیاس نکنید. خانه پرش این است به شما بگویند بی بصیرت انحرافی غیر انقلابی وحدت شکن! آنموقع اینقدر اوضاع شیک و مامانی نبود.

مهدی نصیری اما جسور بود و حرف دل بچه های بسیج و حزب الله را بی واهمه فریاد میزد. صبح نصیری با پیام دانشجوی طبرزدی و بعدها شلمچه ده نمکی هم قابل قیاس نیست. نصیری دغدغه فراموشی مبانی اسلام و انقلاب را داشت تلاشش بر این بود که فراتر از جاذبه های ژورنالیسم، اندیشه اصیل انقلاب را که زیر شنی تانکهای بی رحم توسعه و مدرنیسم در حال له شدن بودن احیا نماید. حسن رحیم پور ازغدی را اصلا اول بار او رسانه ای کرد. در صفحه ای سیاه و سفید و محاسن پر پشت و سیاه رحیم پور، از تصویر چهره اش فقط دوتا چشم و ابرو در ذهنمان نقش می بست و حرفهایی زیبا برآمده از نهج البلاغه علی علیه السلام. حیدر رحیم پور را هم، حمید مولانا، شهریار زرشناس و دکتر گلشنی و خیلی دیگر از صاحبان فکر و اندیشه در بستر هفته نامه و بعدها ماهنامه صبح به نسل جوان معرفی شدند.

برای ما بچه بسیجیهای دبیرستانی دردمند که اصلا مهدی نصیری در حد یک قهرمان و الگو مطرح بود. بعدها که فضای مجازی بوجود آمد در وبلاگ حمید رسایی تصویر مشترکش با نصیری را دیدم که او نیز از وی بعنوان قهرمان و خط شکن انقلابی سالهای پایانی دهه هفتاد نام برد. از ده نمکی هم شنیدم که چقدر برای قلم فاخر و شجاع نصیری احترام قائل بود. میشود گفت بسیاری از فعالین رسانه ای دهه هشتاد انقلاب متأثر از سیاق مبارزاتی مهدی نصیری بودند.

چپ ها نصیری را راست میدانستند که بیراه نبود. تعلق خاطرش در 76 نسبت به ناطق عیان شد؛ اما بجاست ادعا کنم دیدگاهش لااقل در سیاست خارجی، نزدیک به چپ سنتی و انقلابی مرحوم محتشمی بود و حامی سرسخت تفکر صدور انقلاب.

رشته های فکری عبدالکریم سروش را اصلا همین مهدی نصیری با مطالب پی در پی و انتشار یک ویژه نامه تخصصی پنبه کرد و رفت.

بساط غرضی و زنگنه را او فرستاد هوا. سر جریان غرضی محاکمه شد و از اتهام نشر اکاذیب تبرئه گردید. تنها بخاطر انتشار کاریکاتوری از همشهری خوب ما، مازیار بیژنی به جرم توهین محکوم شد. زنگنه وزیر نیرو بود. اصلا شکایتی نکرد. وزیر نفت شد. باز هم نصیری اسنادی رو کرد. زنگنه هم به روی مبارک نیاورد. نصیری یکبار با عصبانیت نوشت وقتی من از اتهام نشر اکاذیب علیه غرضی مبرا شناخته میشوم یعنی آنچه از تخلفاتش افشا کرده ام راست بوده پس چرا کسی یقه وزیر را نمی گیرد؟ چرا اینهمه افشاگری مستند که درباره زنگنه در وزارت نیروی هاشمی و نفت خاتمی انجام دادم رسیدگی نشد؛ لااقل یکنفر یقه خود مرا بگیرد شاید دروغ گفته باشم...!

بماند که شورای بیدار نگهبان امثال غرضی و روحانی را برای تصدی ریاست جمهوری، حائز صلاحیت هم تشخیص داد.

بعد از این ماجراها احساس کردم انگیزه نصیری برای فعالیت مطبوعاتی کم شده. این عرصه را بوسید و رفت. مدتی با حمایت دامغانی های مقیم بیت برای ائمه جمعه کشور بولتن تحلیل سیاسی مینوشت. مدتی هم در یکی از کشورهای حوزه خلیج فارس (اگر اشتباه نکنم امارات) دفتری به او دادند تا اموری مربوط به جنبش های اسلامی را پیگیر باشد. مدتی هم او را در قم و اطراف حرم میدیدم که در دروس خارج فقه شرکت میکند. بی آنکه بشناسد سلام و علیک گرمی داشتیم.

همان اواخر دهه هفتاد متن جلسه پرسش و پاسخ او با دانشجویان را می خواندم که نکته ای نظرم را به خود جلب کرد. نصیری اصرار داشت ثابت کند هر آنچه که محصول و دستاورد تمدن غرب محسوب میشود منافی فرهنگ و سبک حیات دینی است و باید طرد شود. یکی پرسید خودت چرا نشریه منتشر میکنی؟ استفاده از دستگاه چاپ، روی آوردن به محصول و قرار گرفتن ذیل آوردگاه تمدنی غرب نیست؟

جواب نصیری تامل برانگیز بود: ما چاره ای جز این نداریم! واقعیت جهان ما را به اینجا رسانده که برای مبارزه با تمدن غرب از محصولات صنعتی غرب استفاده کنیم!!

مرد حساب! وقتی میدانی در خیلی از موارد نمیشود بدون محصولات و آثار صنعت و علم و هنر و تمدن غرب زندگی کرد- کما اینکه غرب هم در خیلی از زمینه ها مرهون تمدن و دانش اسلام و شرق است- چه اصراری داری که منع و طرد را تنها راه حل نجات معرفی کنی؟

پاسخ نصیری را قیاس کردم با دیدگاه سید مرتضی آوینی. آوینی هم به شکل کلی با مدرنیسم مخالف بود و فرآورده های فکری و عملی جهان غرب را ناسازگار با جوامع و نگاه شرقی و اسلامی می دانست؛ اما به جای توصیه به طرد ابداعات غرب، تغییر ماهیت و انطباق آن با فرهنگ خودی را بهترین راهکار میدانست. مثالی هم درباره تفاوت تئاتر و تعزیه داشت.

شما باشید و عقل خودتان، حرف آوینی عمق و حقیقت بالاتری دارد یا نگاه بی حاصل و ناممکن مهدی نصیری؟ شما بروید پیش پزشک، بهترین داروی دنیا را برای شما تجویز کند؛ اما وقتی می دانید این دارو هیچ جا پیدا نمیشود آن پزشک را می ستایید یا در هوش و ذکاوتش دچار تردید میشوید؟

از این نقطه به بعد در بضاعت فکری نصیری دچار شبهه شدم. دقت کنید شناخت مبانی و علاقه به اندیشه، لزوما نشانه اندیشمند بودن فرد نیست. این نقص بزرگی است که بعدها نیز در بسیاری از اظهارنظرهای نصیری و برداشتهای مغالطه آلود از معانی بعضی آیات و روایات –چه زمانیکه اینطرفی بود چه وقتی که رفت آنطرف- نیز شاهد بودم. حالا فرض کنید یکی توان و نبوغ لازم را برای تحلیل داده ها نداشته باشد که هیچ، با ذوق ژورنالیستی بخواهد برداشت های سطحی خود را هم تکثیر نماید.

کلام طولانی شد.

مدتی است که صحبتها و مطالب مهدی نصیری، سوژه غیر خودی ها شده و دل بچه های انقلابی را به درد می آورد. کلیت حرفهایش را من هم قبول دارم که نظام نتوانسته مطابق با شعارهایش پیش رفته و فاصله شگرفی با اسلام حقیقی دارد؛ اما خرد حکم میکند همین جمهوری نصفه و نیمه اسلامی را سر دست بگیریم و قدر بدانیم. نه اینکه بچگی کنیم و چون به خیلی از اهداف نرسیدیم همین میزان راه طی شده را هم برگردیم و عقب نشینی کنیم.

یکبار بی پروا نوشتم از نظر من این حکومت شبه جمهوری و شبه اسلامی است و اصلا جمهوری اسلامی محقق نشده؛ اما عقل و انصاف حکم میکند یک تار موی همین حکومت شبه جمهوری شبه اسلامی را به سر تا پای همه مکاتب مادی و من در آوردی عالم نفروشیم. اگر دیوارهای خانه ای را بالا بردیم و هنوز نتوانستیم در و پنجره اش را کامل کنیم راهش این است که همین مقدار ساخته شده را هم بر سر خود ویران کنیم؟

حتی اگر یقین داشته باشیم در عصر غیبت به حکومت صد در صد اسلامی نخواهیم رسید حکومت چهل درصد اسلامی هم بهتر از زیستن زیر یوغ کفر و فساد و الحاد و تباهی است.

اگر نمیتوانیم مجتهد خوبی باشیم لااقل مقلد خوبی باشیم و البته دین و نظام را ذیل رفتار و شخصیت افراد تعریف نکنیم. نظام اسلامی در برقراری عدالت اجتماعی، عدالت آموزشی و اقتصادی و اموری چون ساختار قضایی، نظام وظیفه عمومی و... با آموزه ها و احکام دین فاصله دارد که به لطف خدا و گفتمان سازی از مفاهیم دینی و مطالبه گری میتوان قدم به قدم راههای ناپیموده را درنوردید و صد البته که دستاوردهای مادی و معنوی فعلی را هم نمیتوان نادیده گرفت.

دیروز شبهه ای دیدم از نصیری درباره نظام اسلامی و جنگ روسیه و اوکراین و پاسخ حجت الاسلام حمید رسایی به او که دست به دست می چرخید. بهانه ای شد این چند خط را بر زبان قلم جاری کنم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عاقبت سطحی نگری رایج

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۰ آبان ۱۴۰۰، ۰۸:۳۴ ق.ظ

خبرگزاری فارس در دوره مهدیان مبدا بسیاری از لجن پراکنی ها و انتشار اخبار مجعول برای کنار زدن رقبا قرار گرفته و بعد داعیه حرمت ورود مصداقی به مساله امر به معروف و نهی از منکر رو هم داره!

درباره فارس و مهدیان دوستان پیامهایی میفرستن که نشون میده اغلب  از این بابت با هم همنظریم
یک نکته ای هست که مدتی ذهن منو مشغول کرده اگه دقت کنیم موارد زیادی میبینیم از طلاب و روحانیون جوان کم سواد اما خوش ذوق و بلند پروازی که مورد اقبال مسئولان قرار گرفته و زود به جایگاه قابل اعتنایی میرسن. این افراد چون فرصت یا استعداد مطالعه و آشنایی با مبانی دین رو نداشتن نمیتونن نظامو به اسلام نزدیک کنن اما در عوض این توانایی رو دارن که با لفاظی و مسخ مفاهیم دینی، اسلام رو به نظام نزدیک کنن و بعبارت مصطلح، قبله رو به سمت خودشون کج کنن.
رسالات توجیه المسائل این افراد زنگ خطر ظهور ماکیاولیسم اسلامی رو به صدا در آورده.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سرگشاده با فرمانده فعلی سپاه بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۴ شهریور ۱۴۰۰، ۰۸:۳۰ ق.ظ

جناب آقای مرتضا رمضانی

چند ماه قبل بابت یک استوری از من شکایت کردی که در آن نوشته بودم "چقدر خوب است فرمانده سپاه سیب زمینی نباشد"

چند نکته:

1- نکند منظورت این است که "چقدر خوب است فرمانده سپاه، سیب زمینی باشد"!

2- در متن، اسم فرد یا شهری برده نشده دقیقا چرا به خودت گرفتی؟

3- امام فرمود آخوند نباید فاسد باشد، یا اینکه بگوییم قاضی نباید رشوه بگیرد، وزیر و وکیل نباید خائن باشند و... جرم است و باید به دیگران بر بخورد؟

4- سپاه هم مثل هر مجموعه دیگری ریزش ها و ضعف هایی داشته است. این قلم بارها در این خصوص به عملکرد یا مواضع افرادی مثل سردار شریف (معاون قالیباف)، سردار علایی (حامی رابطه با آمریکا) و ... اعتراض داشته و دارد. هر پاسداری که لباس مقدس شهدا را به تن میکند، هویت و احترامش را مدیون امام و رهبری است اما اگر با جفای به آنها مشی خلافی را بر گزیند سیب زمینی است.

5- چندی پیش برادر یکی از مدیران رانتی و بازداشتی بابل، مجموعه سپاه استان را فاسد لقب داد، چه شد که به شما برنخورد و احساس کردی که نمی توانی یا نباید شکایت کنی؟ چرا از جوانک معتاد بوقچی اصلاحات بابل که سپاه را متهم به باج خواهی از شهردار اسبق نمود شکایت نکردی؟!

6- از ماجرای آتلیه که یادت هست گاه روزی چند بار زنگ میزدی و گله داشتی که چرا از تریبون رسمی، مورد وهن قرار گرفتی، تا جریان سد لفور که از همان تریبون رسمی علیه سپاه تکبیر گرفته شد و ماجرای پر هیاهوی برخورد با شاه داماد متهم که بسیج رسانه شما کپ کرده بود، بسیج دانشجویی در زمین طرف بازی میکرد و بسیج هنرمندان سوت بلبلی میزد، این قلم و دوستان انقلابی مستقل بودند که محکم و قاطع پشت ضابطین سپاه ایستادند و در زیر هجمه اهانتهای سنگین قلم به مزدهای جناح مقدس مآب، سر خم نکرده و فضای رسانه ای شهر و استان را در اختیار گرفتند. اگر چه کسی انتظار تشکر را نداشت اما آیا جوانهایی که از این ماجرا با خبر میشوند حق ندارند رفتار جنابعالی را مصداق نامردی برشمارند؟

7- این قلم اگر لازم بداند به مرتضا رمضانی بگوید سیب زمینی، این کار را خواهد کرد و ابایی از هیچ کس نخواهد داشت؛ کما اینکه به شکل مستقیم نسبت به دخالت های بیجای جنابعالی به نفع بعضی جریانهای مشکوک وتغییرهایی که در این رابطه در بعضی پایگاهها داشته ای بی محابا به اظهار نظر پرداخت. پیش تر به وضوح بیان داشته ام که تغییر مسئول بسیج جامعه پزشکی و عزل عضو شورای شهر امیرکلا از مسئولیت پایگاه به این دلیل که نخواست به شهردار مورد نظرت رای بدهد رفتاری اشتباه و قابل پیگیری است.

8- همچنان مرتضا رمضانی را فردی خوب و متدین و دلسوز میدانم که تنها ایرادش ناآشنایی با مبانی انقلاب اسلامی و نگاه اداری به نهاد انقلابی است. شاید اگر این برادر مدتی را در یکی از پایگاههای بابل به خدت می پرداخت فرصتی برای آشنایی با فضای سیاسی و فرهنگی این شهر را نیز پیدا می نمود.

9- نقدهایی که به امثال رمضانی و شریف و علایی و ... وجود دارد را به پای نظام و انقلاب و حتی سپاه هم نمی نویسم. دلدادگی ما به انقلاب و سربازی در این مسیر دشوار، خاستگاهی احساسی و هیجانی نداشته که به خاطر رفتار نابجای کسی خدشه دیده و دچار ضعف شود. این را گفتم تا خناسانی که از اتحاد و همراهی نیروهای مستقل نظام با پاسداران اصیل انقلاب در رنج بودند بخاطر شکاف پیش آمده حس شعف نداشته باشند.

این نامه را در فضای تلگرام، واتساپ واینستا پخش نمیکنم و از دوستان هم تقاضا دارم این کار را انجام ندهند اما از رساندن آن به دست مسئولان ذی صلاح غفلت نورزند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خداقوت به بر و بچه های حزب اللهی بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۹، ۰۸:۱۸ ق.ظ

از رسوایی اعضای شورای شهر تا دستگیری شهردار

 

یک هفته تک سنگین رسانه های انقلابی بابل باعث عقب رانده شدن جریان ظاهرالصلاح حامی شهردار بازداشتی به پشت خاکریزهای تدافعی بستگان وی گردید.

این جریان برای اثبات اعتدال و حسن نیّت خود در دفاع از مسئولان دیگر، ناچار به پذیرش حقانیت نهاد قضا در ورود به پرونده تخلفات شهرداری شد که این رویداد منجر به ایجاد چتر امنیت روانی و مصونیت مسئولان پرونده از جنگ روانی احتمالی حامیان قبیله ای شهردار به خصوص در بدنه روحانیت گردید.

خط عملیاتی رسانه های انقلاب بابل هفته ای پرشور و تاریخی را پشت سر گذاشت و با حفظ برتری نسبت به جریان متزلزل و کمرنگ رسانه های حامی فساد به کمک دستگاه قضا در اجرای عدالت شتافت.

پیش بینی می شد با توجه به وابستگی بعضی متهمان پرونده تخلفات شهرداری به جریانی خاص که شهر را ملک طلق خویش دانسته و منفعت طلبی و باندبازی خود را در راستای یاری انقلاب تفسیر می نمودند موجی سهمگین از حملات رسانه ای تحت لوای "خود نظام پنداری" بر ضد دادگستری استان به راه بیفتد که شکر خدا این خطر با پیش دستی و هجمه سنگین رسانه های مستقل انقلاب خنثی گردید.

هنوز هم بسیاری از مردم عادی کوچه و بازار باورشان نمی شود که نظام عدل اسلامی در برخورد با تخلفات حامیان خود به خصوص در میان قبیله ای صاحب نفوذ و قدرت نیز بی توجه به ملاحظات سیاسی و مصلحت اندیشی های من درآوردی وارد عمل شده و شهردار جوان بابل را که به زعم کانون های قدرت، امید آینده سیاسی جریان حاکم بر شهر تلقی می شد به زیر تیغ عدالت کشانده است.

شهردار بابل یک هفته را در زندان گذراند در حالی که مردم عادی تا همین هفته گذشته نیز تصور نمی کردند او با توجه به جایگاه اقوام و دوستانش حتی برای یکساعت مورد بازپرسی و تحقیق قرار بگیرد.

یک هفته از بازداشت شهردار بابل گذشت؛ نه آسمان به زمین آمد نه زمین به آسمان رفت نه حلال خدا حرام شد نه حرامش حلال، دین مردم به خطر نیفتاد که هیچ، اعتماد پابرهنگان و محرومان و ولی نعمتان حقیقی انقلاب به سلامت و عدالت نظام اسلامی برآمده از خون شهدا چند برابر شد.

شهردار بابل البته مثل همه متهمین دیگر دیر یا زود با قرار وثیقه تا زمان برگزاری دادگاه آزاد می شود؛ اما این روزهای تاریخی در خاطره شهر ماندگار می ماند. مردم بابل نام قاضی درزی و دادستان کریمی که رهرو راه پدر شهیدش است را تا ابد فراموش نخواهند کرد.

دوستان فعال رسانه ای انقلاب دقت داشته باشند یکی از رموز موفقیت شان در این مدت که به شکل پیاپی در خصوص ماجراهای مختلف شهر رقم خورده علاوه بر اخلاص و وحدت، مرهون سلامت نفس و پاکدستی شان است. مردم وقتی استقلال و بی آلایشی نیروهای مومن انقلاب را می بینند اعتماد بیشتری به مطالبات آنها نشان می دهند. بچه های حزب اللهی بابل به خاطر ماشین شاسی بلند و مدارج علمی پولکی و... عدالت خواهی را در میز معامله با مافیای قدرت و ثروت به حراج نگذاشته و قلم و هنر و رسانه را عرصه ای برای جهاد فی سبیل الله دانستند. از درگاه خدا قدردان این نعمت باشیم. دم همه رفقا گرم؛ اجرشان با شهدا.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بسیج رسانه های کاسه لیس یا تریبون سرخ انقلاب؟

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۹، ۰۸:۱۴ ق.ظ

cy7_photo_2020-08-15_08-09-21.jpg

 

رنجبران و یامین پور هر دو متعلق به یک نسل از فعالان رسانه ای در صدا و سیما هستند. هر دو هم جزو خانواده انقلاب به حساب می آیند. یکی انقلابی است یعنی علاقمند و هوادار انقلاب اسلامی و دیگری انقلابی است یعنی علاوه بر علاقمندی به انقلاب، رفتار انقلابی نیز از خود بروز می دهد.

یکی ترجیح داد با ظاهری موجه به مجیزگویی مسئولان بپردازد یکی دیگر هم با ظاهری موجه، مسئولان را به نیابت از مردم وآرمان های انقلاب به چالش کشاند.

یکی رشد کرد و شد مسئول روابط عمومی سازمان صدا و سیما و دیگری هم رشد کرد و شد صاحب تریبون های مردمی در دانشگاهها و مساجد و هیئات و ... در دل و نگاه ملت سکنا گزید.

یکی تریبون انقلاب را به لبخند صاحبان قدرت فروخت و نعمت زاده های همیشه نعمت خوار را مظلوم و صاحب حق جلوه داد دیگری راه طی نشده انقلاب را به یاد خلق الله آورد و مسئولان جا مانده از قطار تمدن دینی را نیشتر زد.

اولی دومی را تاب نیاورد. آن که به میز و پول رسید و اما نتوانست اعتبار انقلابی گری را از نگاه و دل مردم کسب کند معنی شکست را در وجودش درک کرده و به رسم کهنه حسد، یک روز خانواده های شهدا را بابت حمایت از برنامه هایی چون ثریا و جهان آرا تحت فشار گذاشت، یک روز فیک های قلم فروش را برای تخریب رقیب استخدام کرد و ...

امثال رنجبران و امثال یامین پور هر دو با ظاهری انقلابی، باز هم در جبهه رسانه ای انقلاب حضور داشته و خواهند داشت. این که مسئولین و صاحبان میز از دسته نخست دل خوش تری دارند طبییعی است. بیم آن می رود بسیج رسانه نیز بند ظواهر اشخاص و امور مانده و انقلابی نمایی تزیینی را بر حقیقت انقلابی گری ترجیح دهد. گاه شاهد رفتارهای مشمئز کننده مشابهی از سوی خودی های بی آزار مرید کانون های قدرت هستیم که در نقش روابط عمومی سازمان ها و ادارات، توجیه گر عقب ماندگی حرکت انقلاب و نظام گردیده و جبهه انقلابی گری تعالی خواه و ناراضی از وضع موجود و تحول گرا و جهادگر را به انزوا می کشانند. نهاد انقلابی سپاه باید تکلیفش را با رویکرد بسیج رسانه مشخص کند. بسیجی که قرار است ماله کش گندکاری مدیران بوده و صرفا برای هدف قرار دادن جناح رقیب کاربرد داشته باشد یا بسیجی که با تأسی از راه و مرام شهدا و مطالبات رهبر انقلاب، عدالت خواهی را سرلوحه فعالیت خویش ساخته و نقد سازنده را در راستای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی ضروری می داند؟ سازمان بسیج رسانه می خواهد امثال رنجبران را تحویل جامعه بدهد یا مثل یامین پور را؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تلگرام بد است اما با مجوز وارد شوید!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۹، ۰۶:۰۹ ب.ظ

 

مقام قضایی در یکی از شهرها گفت: بعضی کانال های خبری تلگرام دارای مجوز فعالیت نیستند که باید مانع از ادامه کارشان شد!

 

قابل عرض آنکه اساسا تلگرام در ایران مجوز فعالیت ندارد و وقتی کسی در بستر تلگرام فعالیت کرده و باید از فیلتر شکن برای ورود به آن بهره بگیرد عملا در حال نقض و دور زدن قانون است. با این وصف چگونه می توان برای فعالیت در این عرصه مجوز هم صادر کرد؟! درست مثل اینکه در مکانی غصبی مردم را به نماز اول وقت دعوت کنیم!

اصلا کدام مرجع قانونی برای فعالیت در بستر تلگرام حق صدور مجوز دارد؟

ظاهرا هیچ یک از کانالهای خبری و اطلاع رسانی شخصی یا دولتی مجوز فعالیت در تلگرام را ندارند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نان و القلم؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۹، ۰۶:۵۱ ب.ظ

 

روز خبرنگار را باید به آن دست از خبرنگاران و اهالی رسانه که آیه "ن و القلم" را به "نان و القلم" تبدیل نساخته و شرافت و آزادگی را به متاع پست دنیا نفروخته اند تبریک گفت.

متأسفم برای بعضی از فعالان جامعه خبری که رسانه را ابزار کاسبی دانسته و بی هیچ تعهدی نسبت به مردم به جای دفاع از حقوق جامعه و انعکاس مشکلات و درد دلهای ملت به تریبون یک طرفه صاحبان قدرت تبدیل شده و نان در غم مردم زده و ارتزاق می نمایند.

و خوشحالم از حضور آن دست از خبرنگاران و نویسندگانی که دستهایشان قلم شد اما قلم از کف نینداخته و بلندگوی مستضعفان و محرومان قرار گرفته و در مقابل بی عدالتی ها سینه سپر می نمایند.

هنر و قلم و رسانه ای که رضایت خدا را به رضایت کدخدایان و مستکبران داخلی و خارجی ترجیح بدهد مقدس است که در همان سوره القلم آمده است: 

َلَا تُطِعْ الْمُکَذِّبِینَ 

پس، از دروغزنان فرمان مبر.

خدا به قلمهای راست گفتار و صدیق است که قسم می خورد :  و ما یسطرون

  • سیدحمید مشتاقی نیا

امتیاز جاسوسی!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۹، ۰۶:۰۷ ب.ظ

z92d_photo_2020-08-06_07-53-59.jpg

 

این بابا دیروز صبح اعدام شد. جرمش هم شرکت در اغتشاشات و تیراندازی منجر به شهادت یکی از پاسداران جان برکف بود. به هیچ وجه صدایی از رسانه های غربی و وابسته به غرب و نوچه های داخلی شان شنیده شد. در صورتی که همین دو هفته قبل سر ماجرای اعدام سه نفر از اوباش اغتشاش گر که در استفاده از سلاح گرم برای ایجاد رعب و وحشت و سرقت به عنف مجرم شناخته شده بودند سر و صدای عجیبی در مخالفت با اعدام بلند شده بود.

می دانید فرق این دو اتفاق چیست؟

آن سه نفری که قرار بود اعدام شوند ارتباط رسانه ای با عناصر بیگانه داشتند و به نوعی جاسوس اجتماعی غرب محسوب می شدند. آنها از اغتشاشات فیلم و عکس تهیه کرده و در اختیار رسانه های معاند قرار می دادند. این همکاری رسانه ای در وطن فروشی و خوش خدمتی به رسانه های وابسته به سرویس های جاسوسی دشمن باعث شد که خبر اعدام آن سه نفر باعث سر و صدای بیگانگان و سرباز پیاده های داخلی دشمن شود. همان طور که در جریان دستگیری هر یک از جاسوسان سرویس های بیگانه، صدای اربابان غربی برای دفاع و مظلوم نمایی از آنان بلند می شود این بار نیز رسانه های معاند درصدد حمایت از رابطین خود برآمده بودند؛ اما در مقابل اعدام یکی دیگر از اوباش که ارتباط مستقیم با بیگانه نداشت سکوت اختیار نمودند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

رییسی دیگر کاندیدا نمی شود

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۹، ۰۸:۳۱ ب.ظ

 

چند روزیه که بوقچی های مجازی یک طیف خاص این جمله رو تو رسانه ها القا می کنن که اگه رییسی دور بعد کاندیدای ریاست جمهوری بشه حتما رای میاره!

طیف فتنه با جا انداختن این پیام چند هدفو دنبال میکنه:

سیاسی و تبلیغاتی نشون دادن اقدامات قاطع رییسی در برخورد با باندهای فساد و نفوذی های دشمن

اشتباه محاسباتی اصولگرایان و تهییج رییسی برای حضور تو انتخابات آتی که نتیجه اون خروج از نهاد قضایی و ابتر موندن اقدامات اصلاحیشه

ایجاد رقابت داخلی بین حامیان قالیباف و رییسی و دیگر اصولگرایانی که چشم به کرسی ریاست جمهوری دوختن

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سواد رسانه از نگاه امام حسن علیه السلام

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۶:۲۲ ب.ظ

See the source image

 

خیلی حرف ها می شنویم که اصلا معلوم نیست مطابق حقیقت باشد. رسانه ها گاهی دروغ می گویند. این روزها هر کس اگر دنبال شیطنت باشد می تواند با استفاده از ظرفیت فضای مجازی، خبری دروغ و یا تحریف شده و فیلم و عکسی دستکاری شده را هزاران بار ارسال کرده و حقایق را وارونه جلوه دهد. به آنچه که می شنویم یا می خوانیم یا تصاویر و فیلم هایی که معلوم نیست از کجا و چطور تهیه شده است اعتماد نکنیم. واقعیت را باید با چشم سر و چشم دل و تحقیق و بررسی کشف نمود. گاهی حق و باطل به راحتی و با ساده انگاری جا به جا می شوند. مواظب باشیم به هر خبر و مطلبی اعتماد نکنیم:

«بَینَ الْحَقِّ وَ الْباطِلِ أَرْبَعُ أَصابِعَ، ما رَأَیتَ بِعَینَیکَ فَهُوَ الْحَقُّ وَ قَدْ تَسْمَعُ بِأُذُنَیکَ باطِلاً کَثیرًا.»

بین حقّ و باطل به اندازه چهار انگشت فاصله است، آنچه با چشمت بینى حقّ است و چه بسا با گوش خود سخن باطل بسیارى را بشنوى.

تحف العقول ص 229

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کرونا فقط در ایران است!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۸، ۰۷:۰۹ ب.ظ

See the source image

 

شبکه های ماهواره ای فارسی زبان جوری از اوضاع کرونا در ایران گزارش می دهند که انگار ایران تنها کشوری در دنیاست که با این ویروس دست و پنجه نرم می کند. انگار نه انگار در آمریکا واروپا هم کرونا زندگی عادی مردم را مختل کرده است. هجوم مردم کشورهای به ظاهر متمدن به سمت فروشگاه ها برای ذخیره سازی مواد غذایی سوژه مطایبه مردم با فرهنگ و نجیب ایران است. 

این شبکه ها هیچ گاه در مقابل نقض حقوق انسان ها در غرب و یا توسط سرسپردگان غرب لب به سخن نخواهند گشود. یمن را نمی بینند و هندوستان را و ... حالا دروغ پردازی ها وشایعه سازی هایشان جای خود.

به راستی چقدر انسان باید به رذالت بغلطد که اینطور فضای روانی هموطنان خود را هدف ترس و دلهره قرار داده و برای دشمنان مردمش خوش رقصی نماید؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا