و فی السماء معروفون
بعضی از شهدا هستند که به رغم گمنامی در زمان حیات، بعد از شهادت به محبوبیت عمومی رسیده و همه یا اغلب مردم با آنها آشنا می شوند. یکی اش شهید آوینی بود که بعد از شهادتش شناخته شد و الان در سراسر کشور ردی از نام و یاد او پیدا می شود در صورتی که زمان حیاتش افراد کمی او را می شناختند. یکی اش شهید سید مجتبی علمدار است که یک مداح معمولی اما عارفی دلسوخته بود، سردار و امیر و تیمسار هم نبود. بعد از شهادتش یکهو زبانزد خاص و عام شد و الان خیلی ها در کشور بخواهند اسم شهیدی از مازندران را بیاورند نام سید مجتبی بر زبانشان جاری میشود.
در جریان جنگ دوازده روزه اخیر این اتفاق درباره شهید محمد سعید ایزدی (حاج رمضان) تکرار شد. او که به اقتضای شغلش کاملا گمنام و ناشناخته بود حتی اسمش به گوش خیلی ها ولو در بین همکارانش نرسیده بود الان به چنان شهرت و محبوبیتی رسیده که برای حفظ نظم در بین زائران مزارش، نرده ای سبز رنگ را وسط گذاشته اند، یک طرف آقایان، یک طرف خانمها به نوبت دستی به رسم تبرک به خاک مطهر مزارش کشیده و فاتحه ای نثار کنند. این عکس را نتوانستم خوب بگیرم. پشت سرم هم جمعیت بود و خیلی سریع و فوری دوربین موبایل را همانجا که ایستاده بودم روی سنگ مزارش وآن نرده حائل، زوم کردم.
حرم حضرت معصومه سلام الله علیها، صحن امام هادی علیه السلام (عتیق)، حجره ای هست که میرزا اسماعیل دولابی و شیخ شهید عباسعلی سلیمانی نیز آنجا به خاک سپرده شده اند. ما ایزدی را نمی شناختیم اما دشمن او را به خوبی می شناخت و خاری در چشم خود می پنداشت. صف تکریم مزار این شهید هم خاری در چشم بدخواهان اسلام خواهد بود.