اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۱۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تمدن اسلامی» ثبت شده است

تحفه یلدایی تقدیم به یک پاسدار ولایت

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱ دی ۱۴۰۱، ۰۷:۳۹ ق.ظ

photo_2022-12-22_06-32-26_qrg4.jpg

 

خودش گفته که همه چیز را برای بشر می خواهد. اومانیسم حقیقی را باید در مکتب عاشقانه خدا جست، در نگاه تمامیت خواه او به مسجود جن و ملک؛ آن جا که تمام عالم را مسخّر و در استیلای اشرف مخلوقاتش آفریده است. خدا می گوید به خودت برس تا به من برسی؛ من عَرَف نفسه ... او همه چیز را برای انسان می خواهد و انسان را برای خودش که ملکوت انسان ورای جسم و هر آنچه که در منظر جهان مادی است، بازگشت به مبدأ کمال و همرنگی با معبود است. صبغةالله و من احسن من الله صبغه... برنده زندگی کسی است که به خدا برسد و خدایی کند.

پاسداری از حریم دل، شرط پاسداری از حرم دلدار است. نصرت محتوم خدا شامل صاحبدلانی است که ترجمان توحید را سوره اخلاص دانسته و به هر چه از جنس ناخالصی است، نه گفته اند و جز در آینه وجود یار، وجودی را معتبر ندانسته اند.

اصلا برای همین است که واژه شهدا و صدیقین در جوار و مکمل و مبیّن هم ذکر شده اند. آن که شهیدانه زیسته و شهیدانه بار سفر بسته، با خدای خودش در نهان و آشکار صادق و رو راست و یکرنگ است و باطن اعتقادش به وحدانیت و معاد، خرده شیشه و ناخالصی و غشّ در معامله ندارد.

سید محمد حسین نژاد عارف طریقت خانقاه بازی دراز و از آن دست سبز پوشان راست قامتی است که پاسداری از معارف قرآن را نه در چارچوب خشک و مرسوم سازمانی که رسالت فطری عبادالله الصالحین دانسته و مبتنی بر این فهم عمیق، تار و پود وجودش را با نور وصال و رایحه معراج حق در آمیخته است. نمونه ای از خرمن تربیت یافتگان مکتب کمال و تعالی و مست جام شیدایی و مدهوش روشنای سپیده بیداری و معرفت است.

او از تبار راهیان وادی ومنهم من ینتظر است که مهر دلباختگی اش را در سالها استقامت و معرکه پایداری صراط عملی حق و نیز در خلوت مجاهدت نفس، در طومار حَلّت بِفِنائِک دُردانه هستی جای داده است.

سید محمد ما با آن چه داشته و دارد –جان و مال و آبرو- بر عهد ازلی خویش با انقلاب نورانی وحی ایستاد و ایستاده و در فتنه های هزار رنگ و پر شرر درون و برون، پای اراده اش مسیر رستگاری و سبیل عاشورایی حق را برگزیده و به برکت گوشه چشم حضرت مادر، در زمره الذین انعم الله علیهم، حُسن ختام حیات ظاهری اش شهد جاودانگی و پیوست به قافله کربلاییان تاریخ خواهد بود؛ ان شاءالله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مشکل ریشه ای تر از این حرفهاست!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۹ آذر ۱۴۰۱، ۰۷:۳۵ ب.ظ

تأملی بر اشتراکات بعضی مسئولان و آشوبگران

به این چند گزاره، صرفا از باب نمونه توجه کنید:

1- آزادی

اغتشاشگران می گویند همه باید در رفتار و بیان نظرات خود آزاد باشند. هیچ کس نباید مانع از اظهار نظر دیگران شود. در حالی که خودشان از گفت و گو فراری بوده و در جلسات سخنرانی مسئولانی که قصد پاسخگویی به پرسشهای آنها را دارند جنجال راه می اندازند و "هو" می کنند و مانع از طرح دیدگاه مخالف خود میشوند.

بعضی مسئولان هم خود را طرفدار گفتگو نشان می دهند؛ اما بر خلاف توصیه رهبری همواره از مردم و دانشجویان فاصله داشته و تنها در این شرایط که جامعه دچار التهاب شده از باب حفظ ظاهر و رفع تکلیف به جلسات پرسش و پاسخ با دانشجویان می روند. بعضی مسئولان تحمل نقد را نداشته و با پرونده سازی و عزل و اتهام تشویش اذهان و شکایت و فیلتر و سرک کشیدن به حریم خصوصی دیگران درصدد بستن دهان منتقدان بر می آیند.

2- قانون

اغتشاشگر وقتی به خیابان می آید و نظم جامعه را بر هم میزند یعنی قانون و مطالبه گری قانونی را قبول ندارد؛ اما وقتی وسط اغتشاشات دچار سانحه ای می شود به قانون پناه برده، شکایت می کند و در رسانه ها ننه من غریبم بازی در می آورد که چرا قانون به دادم نرسیده و از مظلومیت من دفاع نمی کند؟! معلوم نیست بالاخره قانون را فصل الخطاب می داند یا نه؟

بعضی مسئولان همه را توصیه به قانون می کنند؛ اما به قوانینی که مثلا خودشان برای حقوق سرباز تعیین کرده اند پایبند نیستند، دم از حفظ محیط زیست میزنند اما هزاران تن زباله شهری را در لب ساحل یا وسط جنگلها دپو میکنند، تمایلی به صدور مجوز تجمعات قانونی ندارند، مدعی حمایت از سوت زنی و کشف ظلمه هستند اما دهها تخلف آشکار صاحبان قدرت از قراردادهای زیان بار نفتی، حقوقهای نجومی، شکاف طبقاتی، زد و بندهایی چون واگذاری عجیب پتروشیمی میانکاله تا ترک فعلها و ساختار چاق و فشل ادارات و خرج های غیرضروری و ... را پشت گوش می اندازند.

3- نقد پذیری

کدام کارمند منتقدی توانسته در ساختار اداری کشور رشد کند؟ به طور معمول پیشرفت اداری مخصوص کارمندان سر به زیر و مجیزگو است. انتقاد از مافوق یا مسئولان ولو در رده های میانی یا پایین دستی اغلب با واکنش منفی آنها مواجه می شود. نه مسئول و صاحب میز تحمل آن را دارد که مخاطب امر به معروف و نهی از منکر دیگران قرار بگیرد نه آن بانویی که حجابش با قانون و شرع انطباق ندارد چنین ظرفیت و اخلاقی دارد. هر دو از اینکه تذکری بشنوند ناراحت شده و گاه به تقابل و پرخاش روی می آورند و هر دو نیز البته معتقد هستند که نقد و تذکر به رعایت قانون در حق دیگران بسی لازم و ضروری است!

4- سبک زندگی

عده ای میگویند ما ایرانی هستیم نباید شبیه اعراب باشیم. اسم مذهبی شان را عوض می کنند، سعی میکنند مثلا جای سلام از درود استفاده کنند، مجموعه نمادها و واژگان فارسی کهن را بر الفاط مشابه عربی-فارسی و نمادهای دینی ترجیح می دهند. در حالی که هیچ گاه به این موضوع اعتراض نمی کنند که چرا سبک معماری خانه هایشان ایرانی نیست، ایرانی های باستان هم سگ و حیوانات را در اتاق نگهداری نمیکردند، حاضر نیستند از ایرانی های قبل از اسلام که اهل عفاف و حجاب بودند تقلید کنند، حاضر نیستند لباسشان طرح و سیاق ایرانی داشته باشد، گوششان به دهان رسانه هایی است که از شیوخ متخاصم عرب بودجه می گیرند، حاضرند کشورشان را دو دستی تقدیم غرب کنند اگر نفعی مادی در آن ببینند و... ادعای ملی گرایی شان حرفی پوچ است.

بعضی از مسئولان هم که دم از ترویج سبک زندگی اسلامی و تمدن سازی می زنند برخلاف آموزه های دین، زندگی اشرافی دارند، اهل تجمل و رانت هستند، بانکداری و اقتصاد و آموزش و احکام جزاء و ... را به تبعیض آلوده می سازند. به شکاف طبقاتی و رانت دامن می زنند و...

5- دروغ

بسیاری از آمارها و اطلاعاتی که درباره آشوبها در شبکه های مجازی و رسانه های مرتبط با جریان آشوب پمپاژ میشود مثل فرار مسئولان و فروپاشی یک ماهه نظام و اعتصابات گسترده بازار و کشته سازی و ... دروغ محض است. کما اینکه وعده های انتخاباتی و آمار سازی های اجرایی و بیلان کارها و... بعضی مسئولان نیز با واقعیتهای جامعه فاصله ای شگرف دارد و گاه مصداق بارز دروغ و فریب است.

ذکر همین پنج نمونه فعلا کفایت میکند برای یادآوری وجود آسیب زای تناقضات مشترک گفتاری و رفتاری لایه های مختلف جامعه، برای آنکه ثابت شود بسیاری از مشکلات جاری کشور ورای طبقات اجتماعی و دسته بندی های سیاسی و ... ریشه در بعضی فرهنگهای غلط جاری در فکر و ذهن مردم اعم از فرا دست یا فرو دست، رئیس یا مرئوس دارد و تا زمانی که باورها و عملکردها اصلاح نشود، هر طیف و دسته ای با هر ظاهر و ادعایی روی کار بیاید و عنان قدرت را بر کف بگیرد، جامعه رنگ و بوی پیشرفت و آبادانی و آزادگی را به طور مطلوب نخواهد دید. مهم تر از هر اصلاح سیاسی و اقتصادی و ... اصلاح فرهنگ عمومی است. تحول در نگرشها و رویکردهاست که میتواند تعالی و سعادت دنیوی و اخروی جامعه مظلوم ایرانی را تضمین نماید. همانقدر که در سالهای نخست پیروزی انقلاب، مردم و مسئولان در سطح معیشت و مراوده و حقوق عمومی و... نزدیک به هم بودند لایه هایی از آنها این سالها در بی صداقتی و هنجارشکنی و منفعت طلبی و کام جویی و... شبیه هم شده اند.

منتقد نجیب و دلسوز و واقع بین و عدالتخواه، همه را بی تعارف و لکنت به رعایت چارچوبهای انسانی و عقلانی و قانونی دعوت میکند، خواه مسئولین باشند یا مردم، توجیه گر وضع موجود باشند یا معترض و آشوبگر و...

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از افلاطون و ارسطو تا قالیباف و علی کریمی!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۴ آذر ۱۴۰۱، ۱۰:۰۲ ق.ظ

تفکر چیست؟| کاردرمانی در شرق تهران| کاردرمانی در غرب تهران| کلینیک تخصصی  دکتر صابر

 

اصل وجود حاکمیت، یک ضرورت عقلی است که درهمه تاریخ در همه اقوام و ادوار مورد توافق جوامع بشری قرار داشته و بی نظمی و بی قانونی ناشی از فقدان حاکمیت کار را به شکل گیری این دریافت عقلایی رسانده که "قانون بد، بهتر از بی قانونی است."

ظلم و زیاده خواهی و کژ روی اغلب حکومتها که باور تلازم بین قدرت و فساد را رقم زده، اندیشمندان را به چاره جویی واداشت و هر یک از زاویه نگاه فلسفی یا اعتقادی خود به تبیین آرمان شهر و مدینه فاضله پرداخته اند.

وجه مشترک همه نگرشهای مرتبط با ساماندهی جوامع و تحقق حاکمیت مطلوب، -از جمهوری افلاطون تا شعبه های ماتریالیستی فلسفه سیاسی در قالب سوسیالیسم و کاپیتالیسم، از ارسطو و فلاسفه یونان باستان تا مارکس و پوپر و انقلاب بالنده خمینی کبیر واصل مترقی ولایت فقیه و مردمسالاری دینی و ...- لزوم پیشتازی و حکمرانی فرهیختگان و فضلا و عالمان سیاستمدار در عرصه اداره امور معنوی و مادی جوامع انسانی بوده است.

همه ایده های حاکمیتی و انقلاب ها وجنبش های مردمی –غیر از شورش ها و هرج و مرج گرایی-  به طور معمول با رهبری و هدایت صاحبان خرد و دانشمندان اعصار صورت می گرفته است.

در همین انقلاب اسلامی به رغم تنوع آرای سیاسی و فلسفی احزاب مبارز با شاه، اما محوریت کتاب و دانش، وجه مشترک همه مبارزان بود و مناظره های معروف رهبران گروههای سیاسی اسلامی یا التقاطی و الحادی که بعضا در سیمای جمهوری اسلامی در سالهای 58 و 59 پخش شده و در سالهای اخیر تبدیل به کتاب شده اند بر پایه تبیین ایدئولوژیک تئوری های حاکمیتی مکاتب بشری یا فرا بشری قرار داشته است.

اغلب مخالفان جمهوری اسلامی در صف اپوزیسیون هم تلاش نموده اند بر مبنای خرد و فلسفه و استدلال علمی برای خود وجهه ای کسب نموده و سیطره اندیشه سیاسی خود را با اثبات توان علمی و قدرت فکری خویش محقق سازند.

در سالهای اخیر اما شاهد افول جریانهای فکری در پیشبرد اهداف سیاسی هستیم.

سال 88 میدان داری امثال مخملباف و اکبر گنجی ها در جبهه اپوزیسیون نشان داد که دست حریف از تقابل فکری و علمی با نظام اسلامی تهی است و قطعا جز تکاپو در محدوده شورش و براندازی، یارای شکل دهی به نظام  پیراسته و مطلوب سیاسی را نخواهند داشت.

از این سو نیز البته در فراق مطهری ها و بهشتی ها و مفتح ها و هاشمی نژادها و... شاهد رشد روحانیون بزرگواری بوده ایم که جز در سطح منبر و خطابه و نهایتا اداره امور اجرایی، سخنی نو و اندیشمندانه  برای برون رفت از چالش ها و حل مشکلات فکری جامعه به خصوص نسل جوان در چنته نداشته اند. سطح تراوشات ذهنی و کلامی بزرگوارانی چون سید احمد خاتمی و کاظم صدیقی و حاج علی اکبری را با عمق علمی و راهبردی مباحث شهید مطهری و بهشتی و ... مقایسه کنید. اندیشمند کسی است که تفکراتش بعد از دهها سال نیز راهگشای جامعه و نسخه هدایت و رشد مردم باشد.

با مرور زمان اما تریبونهای نظام را گاه در اختیار کسانی دیده ایم که نهایت توانشان مدیریت جهادی است و ابدا از عمق سواد و دانش و بضاعت فکری برخوردار نبوده ولی همواره تلاش دارند به منظور حفظ موقعیت سیاسی و امتیازگیری از شرایط موجود و بقای در بازی قدرت، ایده و حرفی نو و دهان پر کن اما سطحی و فاقد مبانی علمی و فلسفی را در ادبیات سیاسی کشور رایج نموده، چند صباحی نگاهها را به خود معطوف سازند و به قیمت ایجاد شبهات فکری در جامعه که ریشه در ناپختگی و جامع الاطراف نبودن تئوریهای ماستی آنان دارد جای پایی برای خود در حیطه راهبری نظام پیدا نمایند.

از دوگانه سازی مضحک و آسیب زای بین عدالت و ولایت که برخلاف نص کلام رهبری در مشروع دانستن جایگاه همه مسئولان به شرط التزام به عدالت است، ممنوع دانستن بی قید و شرط نهی از منکر مصداقی که برخلاف صریح آموزه های دین و اصل امر به معروف و نهی از منکر است تا واژه سازی های ژورنالیستی با عنوان نو اصولگرایی که در نهایت به انتقام جویی از رقبای اصولگرا و سوپر انقلابی و ضدانقلابی و خوارج خوانی عدالت طلبان و پرونده سازی برای منقدین هلدینگ یاس و سیسمونی گیت و ... ختم گردید و در این روزها در پوستینی تازه با ادعای موهوم و فاقد فرضیه و مبنای "حاکمیت نو" گراییده است سطح راهبردی جریانهای سیاسی را در حد فعالان فیک مجازی و پادوهای بولتن نویس باندهای قدرت و ثروت کاهش داد و منجر به سردرگمی جامعه گردید.

درد آن جاست که گردانهای سایبری که به شکل سازمانی از بیت المال مسلمین جهت تقابل با تهاجم فرهنگی و اعتقادی دشمن ارتزاق می کنند مکلف به پوشش رسانه ای گسترده شبهه آفرینی مسئولان در سطح فضای مجازی و منکوب سازی حرکتهای عدالتخواهانه در پوشش دفاع بد و غلط از نظام و ولایت شدند. به نفع نظام اسلامی است که عَلَم عدالتخواهی و مطالبه گری در دست معتقدین به نظام باشد ولو از قالیباف و لاریجانی دل خوشی نداشته باشند، تا اینکه در اختیار معاندان ضد دین و انقلاب قرار بگیرد.

عدم تشخیص اولویتها توسط این حلقه های باج خواه اداری نظام و توجیه گران وضع وجود که اساس آموزه های دین را در مجرای تایید صلاحیت اقتدار خود و قبیله های سیاسی خود کانالیزه نموده و نظام اسلامی را به پایه های میز خویش گره زده اند و مبانی اخلاقی و عدالتخواهانه دین و آرمانهای سرخ و جهانی شهدا را دست و پا گیر دانسته و به انحای مختلف درصدد ایجاد تحریف در شعائر و اهداف انقلاب و داعیه مصلحت بینی های منفعت طلبانه در راستای بهره برداری بیشتر طایفه خودنظام پندار برآمده اند، جامعه جوان امروز را دچار تردیدهای بسیاری نموده و تناقض در اجرای عدالت اعم از وجوه اجتماعی یا قضایی آن باعث رویگردانی لایه هایی از اجتماع نسبت به اصل حاکمیت دینی گردیده است.

به همان میزان که محوریت لمپن های بی سوادی چون علی کریمی و سام رجبی و... میتواند جریان ضدانقلاب را به ورطه نابودی و ورشکستگی و گسست بکشاند، محوریت عناصر غیر متفکر و فاقد دانشی چون قالیباف که تلاش دارند در قامتی فراتر از ظرفیت خود ظاهر شوند نیز ممکن است منجر به توقف حرکت انقلاب اسلامی از مسیر جهان شمول تمدن سازی و اشاعه سطحی نگری و تبدیل حاکمیت دینی به شمایلی صوری و شعاری و درون مایه تهی از فحوای قرآنی و علوی گردد.

جریان سازی و پویندگی و حیات هر خط و منش فکری در همه حوزه های سیاست و اقتصاد و فرهنگ و... تنها با میدان داری فضلا و اندیشمندان و خردورزان جامع نگر و دوراندیش معنا و تأثیر پیدا خواهد کرد.

بازگشت به اهداف اصلی انقلاب اسلامی مستضعفان، راه برون رفت از وضع موجود -که ماحصل تناقضات گفتاری و عملی مسئولان و نورچشمی هاست- و جلب اعتماد بدنه نجیب مردمی خواهد بود، که البته بازخوانی این مبانی و طرح نقشه عملیاتی آرمانهای جهانی خمینی کبیر و منظومه نجات بخش تفکر و گفتمان رهبری تنها از رهگذر بحث و بررسی و مداقه صاحبان فضل و نخبگان خردمند و سالم و مستقل حوزه و دانشگاه دست یافتنی است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

قهرمان این دور از مسابقات جام جهانی مشخص شد

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۲ آذر ۱۴۰۱، ۱۰:۵۵ ق.ظ

 

نه فقط واکنش بازیکنان تیم ملی مراکش که اتفاقات مکرری که در حاشیه بازی های جام جهانی رقم خورد البته با نگاه ویژه دولت قطر به تماشاگران فلسطینی باعث شد جلوه هایی زیبا از اتحاد بین المللی جهان اسلام برای مبارزه با اشغالگران قدس و نجات فلسطین عزیز در حافظه تاریخ ثبت و ضبط شود.

تعبیر زیبای سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان در این خصوص نیز قابل توجه است:

"زنگ های خطر برای رژیم صهیونیستی و حامیان آن به صدا درآمده است؛ بحران و بن بست سیاسی و امنیتی داخلی در اسرائیل، تسری مقاومت ضداشغالگری از غزه به کرانه غربی و سرزمینهای اشغالی ۱۹۴۸، جهانی شدن نفرت از رژیم اسرائیل که ابعادی از آن در حاشیه جام جهانی فوتبال در قطر دیده می‌شود، تصویب قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل در معرفی روز تأسیس «اسرائیل» به روز «فاجعه و نکبت» و ... پیروز واقعی جام جهانی، ملت فلسطین و شکست خورده آن رژیم صهیونیستی است."

کاش رایزن های فرهنگی کشورمان در نقاط مختلف جوامع اسلامی با احساس مسئولیت بیشتر نسبت به تبلیغ نگاه مبارزاتی انقلاب اسلامی برای آزادی قدس شریف همتی مضاعف بگمارند.

کاش با نگاهی کلان و دوباره و از بیرون، یکبار دیگر مساله اول جهان اسلام فرصت اتحاد حکام کشورهای اسلامی برای یکپارچگی در مبارزه با صهیونیسم و رهایی قبله اول مسلمین محسوب شود. هنوز هم میتوان خیزشی عظیم و سراسری در جهان اسلام رقم زد که منتج به آزادی مردم قهرمان فلسطین و نابودی اسرائیل غاصب گردد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حتی یک لحظه را از دست ندهیم

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۰ آذر ۱۴۰۱، ۰۳:۵۸ ب.ظ

شب محکوم به سپیدی است. روز هم شب می شود و.. این تنوع و تغییر است که گردش ایام را رقم می زند.

زمستان به بهار ختم می شود و بهار به تابستان و...

هیچ حکومتی پایدار نیست. حکومت انبیا و امامان یا حکومت سران شرک و الحاد همه تغییر نمودند. مستحکم ترین بناها و عظیم ترین کاخها و عمارت ها هم فرو می ریزند. هیچ سازه ای ماندگار نیست جز بنای فرهنگ و اندیشه و هنر.

دگرگونی در عناصر بیرونی عالم خلقت نشأات گرفته از حرکت درونی و ذاتی همه پدیده های هستی است و درسی برای آن که از بدی ها و سیاهی ها ناامید نشویم و به پیروزی ها و توفیقات مغرور نگردیم.

آن چه می ماند ارزش هایی است که در نهاد بشریت نفوذ کرده و درونی شوند، خیر باشد یا شرّ که از نگاه ما ضدارزش است و برای معتقدانش شیرین و مراد.

تفکر خیر و حق باقی ماند. هر چه مرقد و بارگاه اباعبدالله را ویران نمودند، نوحه و روضه را منع ساختند به تحقیر و تمسخر وقایع عاشورا پرداختند، پیام عاشورا به همه نسلها رسید و جنبش های بزرگی را در مقابله با ظلم و ستم در سراسر گیتی رقم زد.

تفکر باطل هم ماند و حامیانی برای خود دست و پا کرد. یک زمان عده ای در شهادت طفل شش ماهه اباعبدالله تشکیک می نمودند. مگر می شود انسان ها آنقدر شقی باشند که نوزادی را از مکیدن آب منع کنند که هیچ، حلقوم تشنه اش را با تیر سه شعبه نشانه روند که هیچ، جنازه مطهرش را از خاک بیرون کشیده سر از تنش جدا نموده و بر فراز نیزه به اهتزاز در آورند؟ رذالت و پستی هم حد و مرزی دارد. داعش و پیش تر از آن صربها در توزلا و سربرنیتسا ثابت کردند انسان مدعی تمدن هم میتواند از حیوان درنده ای وحشی تر و خون آشام تر باشد.

به حسن رجایی فر گفتند تو سه بچه قد و نیم قد داری، فرزند کوچکت خردسال است، یکبار که به سوریه رفتی و مجروح شدی، دینت را ادا کردی دوباره برای چه عزم سفر داری؟ گفت: روزی اطراف شهر حلب در خیابانی قدم میزدم. چشمم به سر بریده کودک خردسالی افتاد که روی دیوار گذاشته بودند. وقتی کودکانی اینطور مظلومانه کشته میشوند و خانواده هایشان چنین به داغ می نشینند من چطور میتوانم کنار زن و بچه خود آرام و خوش و شاد در کنج عافیت بنشینم؟

راه و رسم یزیدیان نیز به موازات راه حسینیان تاریخ، استمرار یافت و جای پایی برای خود پیدا کرد.

این ویژگی فرهنگ است که اگر همه ظواهر و ساختارهای تجسمی و خارجی اش را هم از دست بدهد باز ملکه ذهن و وجود عده ای قرار داشته و سینه به سینه به نسلهای بعد منتقل شده و در عرصه روزگار تأثیرگذار خواهد بود.

برای همین است که می گویند اصلاح ساختار اقتصاد و سیاست و دیگر شئون جامعه در وهله نخست نیازمند اصلاح فرهنگ آن جامعه است.

ماهاتیر محمد در خاطراتش می گوید مردم مالزی به بدترین وضع زندگی خو کرده بودند و حقارت را جزو لوازم زندگی خود شمرده و ذره ای به تغییر و پیشرفت اعتقاد نداشتند. او در جایگاه نخست وزیر تلاش کرد استقلال و خودکفایی را در قالب یک ارزش درونی نهادینه سازد تا در نهایت به رغم همه مشکلات و فراز و نشیبها مالزی به کشوری ثروتمند و پیشتار تبدیل شود.

تأکید زعمای انقلاب اسلامی بر تقویت باور "ما می توانیم" نیز از همین مهم سرچشمه میگیرد. از همین باب است که در دوره ای توسط امثال رزم آرا تبلیغ میشد ایرانی لولهنگ هم نمیتواند بسازد اما دیری نپایید که با پیروزی انقلاب اسلامی حتی تهیه فهرستی از ابداعات و اختراعات ثبت شده کشور در قامت چند جلد کتاب قطور رخ می نمایاند.

بنی صدر می گفت ما نمی توانیم با ارتش عراق بجنگیم. توان رزمی دو طرف قابل قیاس نیست. زمین بدهیم زمان بخریم و... خرمشهر و بستان و سوسنگرد و هویزه و مهران و ... پشت سر هم سقوط کرد. بنی صدر در نهایت عزل شد. امام شد فرمانده کل قوا، فرمود حصر آبادان باید شکسته شود. او فرهنگ ما میتوانیم را در روح رزمندگان دمید. نه فرمانده ای جدید نه رزمنده ای تازه نفس نه مهماتی ویژه وارد عرصه رزم شد. فرهنگ و باور رزمندگان که تغییر کرد، همان ارتش منفعل زمان بنی صدر ناگاه غرّش کنان با توسل به یاد ثامن الائمه علیه السلام شکست حصر آبادان را رقم زد. اندک زمانی بعد، بستان و هویزه و سوسنگرد و خرمشهر نیز از چنگ اشغالگران خارج شد که هیچ، فاو و شرق بصره و حلبچه نیز به تسخیر جبهه مقاومت درآمد.

فرهنگ حرف اصلی را در موفقیت یا عدم توفیق انسان و جامعه می زند.

برای شکل گیری و تغییر در فرهنگ راههای مختلفی وجود دارد. تکرار شعارها و تبیین حق و مطالبه و گفتمان، راهی مردمی و خودجوش و آتش به اختیار برای تغییر فرهنگ و اصلاح و تغییر یک جامعه به شمار می آید.

یک زمانی انتقاد از رییس جمهور هم به منزله دشمنی با نبی اکرم (ص) تلقی می شد. نهایت مسیری که برای اطفای حسّ انقلابی نیروهای مومن گشوده شد امر به معروف و نهی از منکر در حیطه مقابله با بدحجابی یا نهایتا مبارزه با گران فروشی در بازار بود.

دولت سازندگی در خلوت خود به اشاعه فرهنگ رفاه طلبی و تجمل پرستی و ریخت و پاش در بیت المال و ایجاد تبعیض و شکاف طبقاتی و رانت و نورچشم پروری و آقازاده بازی و ... مشغول بود.

یک هفته نامه سیاه و سفید بی کیفیت را مهدی نصیری –فارغ از اینکه در حال حاضر آدم خوبی تصور شود یا بد- راه انداخت به نام صبح. رحیم پور ازغدی پدر و پسر، دکتر گلشنی، شهریار زرشناس، پروفسور مولانا و مددی و... را او اول بار به جامعه انقلابی معرفی کرد با بحثهایی که مبانی تئوریک انقلاب اسلامی در عرصه تمدن سازی و تحقق کامل حاکمیت دینی را برای عموم بازگو میکرد. به مرور بچه های انقلابی بیدار شدند و فهمیدند حرفهای زیادی در عرصه های مختلف برای گفتن دارند و رسالتی جهانی بر دوششان نهاده شده که نباید روی زمین بماند و...

این حرفها و دغدغه ها تکرار و تکرار شد. نشریات دیگر، چهره های دیگر به مرور شکل گرفت از شلمچه ده نمکی تا افشاگری های حسن عباسی و نشست های گفتمان محور نخبگان جوان در حوزه و دانشگاه و دوره های دانشجویی موسسه مرحوم مصباح و... این دغدغه ها به مطالبه و مطالبه به فرهنگ بدل شد که ثمره اش به پیروزی احمدی نژاد – فارغ از اینکه در حال حاضر آدم خوبی تصور شود یا بد- انجامید. احمدی نژاد مستقل با طرح شعارهای انقلابی و عدالتخواهانه توانست قدرتمندترین و با نفوذ ترین رقبای خود را در دو مرحله و سه انتخابات کنار بزند. همین شد که در شب پیروزی او رادیو آمریکا اعلام کرد ایران 25 سال به عقب (یعنی سال 57) بازگشت.

ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم را برای همین گفته اند.

در دولتهای احمدی نژاد کار کردنِ بیشتر، معیار سنجش و ترازوی ارزش و توانایی بیشتر مسئولان قرار گرفت و سبقت در خدمت رسانی به یک باور کلیدی تبدیل شد. همین است که هنوز با گذشت یک دهه از اتمام دولت دهم، نقطه ای از کشور نیست که اثری از آبادانی زمان مدیریت هشت ساله دولتهای او را به خود ندیده باشد.

دردولت روحانی اما دوباره فرهنگ تبختر و کبر و عافیت جویی رونق گرفت و دوباره مسئولان طلبکار مردم شدند. دست روی دست گذاشتند و آجر روی آجر نگذاشتند که هیچ به خورد ملت دادند که باید ازخارج مدیر وارد کرد و ایرانی جماعت کاری بالاتر از تهیه آبگوشت بز پاش در توانش نیست و...!!

برای ایجاد هر تحولی باید فرهنگ را تغییر داد. هر کس باید به سهم خودش کاری کند. به قول آقا هرکس بایدهمان نقطه ای که ایستاده را مرکز توجهات دنیا بداند و فکر کند خودش محور امور است .

شماتت مسئولان کم کار و مطالبه از آنان به جای خود، اما خودمان را هم مسئول بدانیم. انسان باید برای تحقق دغدغه هایش تلاش کند.

فکرها و حرفها و قدمهای کوچک هم تاثیر دارد. اثر پروانه ای، نظریه ای برای اثبات همین واقعیت سازنده است. برایتان پیش نیامده چیزی که فکر میکنید یا درباره اش حرف زده اید را مجسّم و  تحقق یافته ببینید؟ همیشگی نیست اما خیلی از وقتها حرفهای ساده و زلال ما هم به واقعیت می پیوندد. یک فکر خوب یا یک حرف خوب را هم حتی دست کم نگیریم چه رسد به اقدام خوب.

پدر شهید زین الدین چند دقیقه وقت گذاشت و به رحیم صفوی که فرمانده وقت سپاه بود پیشنهاد داد همانطور که برای علما کنگره بزرگداشت گرفته شده، دبیرخانه ای تأسیس شده و آثارشان معرفی و منتشر میشود چه خوب است برای شهدا هم چنین شود.

چنین شد. با همین چند کلمه، کنگره های استانی شهدا شکل گرفت و صدها کتاب و فیلم و آثار هنری و فرهنگی به گنجینه تاریخ این مرز و بوم افزوده گردید.

ثمره شبهای خاطره و برگزاری راهیان نور و ثبت آثار شهدای دفاع مقدس را در سوریه شاهد بودیم. بی استثنا همه رزمندگان نسل سومی و چهارمی انقلاب که سنشان به درک حال و هوای سالهای دفاع مقدس قد نمیداد با کتابها و محافل شهدا انس داشتند و بر مدار روحیات و افکار آنها پرورش یافته و در تداوم راهشان حماسه دفاع از حرم را در تاریخ مردانگی و غیرت به یادگار گذاشتند و پرچم آزادگی را در نبل و الزهرا برافراشته نگاه داشتند. محمدحسین محمدخانی خاطرات مرحوم ضابط (علمدار روایتگری شهدا) را که شنید مانند او دو زانو بر مزار شهدا می نشست و بابت فعالیتهایش در بسیج دانشجویی به آنها گزارش کار میداد و راهنمایی میخواست. او به همت و باکری علاقمند بود کتابهای خاطراتشان را میخواند و تلاش داشت به شخصیت آنها نزدیک شود. در بحبوحه عاشورایی مدافعان حرم خوش درخشید. حاج قاسم مدیریت و فرماندهی این جوان دهه شصتی را که دید در وصفش فرمود: همت و باکری دیگری را پیدا نمودم.

یک بازاری مومن بر اساس علائق شخصی خود، تصاویر علمای شهر را در تکیه ای کوچک جمع کرده و بر در و دیوار آن  نصب می نمود و در منظر نگاه رهگذران قرار میداد. جوانی نانوا علاقمند به تاریخ، از شور نگاه به تصاویر نورانی علما به وادی تحقیق و تألیف روی آورد و آثاری در خور در باب حیات چند عالم نگاشت و به پیشگاه تاریخ تقدیم نمود.

نوجوانی از ذوق تماشای سینه زنی پیرمردی میاندار، جذب هیأت شد. اندکی بعد مسجدی شد و اهل نماز جماعت و بسیج و در اثر معاشرت با نوجوانان مسجدی که جذب حوزه شدند، به مدارس علمیه پیوست و به مرور زمان آثاری در حیطه امور فرهنگی و ترویجی از خود برجای گذاشت.

خدا به کارهای کوچک و خیر و خالص، برکت میدهد و به دنباله آن می افزاید. از هیچ کار به ظاهرخردی در راه نشر معارف دین غفلت نورزیم.

خدا زبان را به عنوان سنتی ترین و نافذترین رسانه به طور رایگان در اختیار ما قرار داده است که آن دنیا بابت قصور در حق آن باید جوابگو باشیم. به قول حاج آقای قرائتی آن دنیا یوم الحسره همه لحظاتی است که به راحتی از دست دادیم و قدر نشناختیم.

مرحوم حاج آقای ضابط علمدار روایتگری شهدا بود. گاهی در جمعی می نشست به بهانه ای که مثلا میخواهد از جیبش کاغذ یا شانه ای در بیاورد تصویر یکی از شهدا را هم در می آورد و به بقیه نشان میداد و به همین بهانه، خاطره ای از آن شهید را برای بقیه تعریف میکرد.

در خاطرات اعضای جمعیت موتلفه آمده است در دوران ستمشاهی در تاکسی و اتوبوس و... به بهانه ای سر صحبت را با راننده یا مسافر باز میکردند و حدیثی هم لابه لای صحبتشان میخواندند که از آن فرصت اندک هم برای تبلیغ دین استفاده کرده باشند.

روح مصطفی چمران شاد که علاوه بر دانش و رزمش، نقاش زبردستی هم بود. تابلویی کشید با شمعی کوچک و روشن در دل صفحه ای بزرگ و تاریک و زیرش نوشت که من شاید کوچک باشم و با نور اندکم نتوانم همه این سیاهی ها را از بین ببرم اما به اندازه خودم که میتوانم روشنایی ببخشم و...

در ادبیات روایی ما رسیدگی به یتیمان بسیار مورد توجه قرار گرفته است و بعد بر این نکته تأکید شده که بالاترین ایتام کسانی هستند که امام خود را گم کرده اند و باید دستشان را گرفت. همه نسبت به هم مسئولیم. از این رو گفته اند هر کس یکنفر را از مرگ یا گمراهی و انحراف نجات دهد در وزن نجات و بیداری هم عالم اجر و مزد الهی خواهد داشت.

و یاد شهید بهشتی که گفت در جمهوری اسلامی آنقدر کار هست که برای انجامش نیاز به حکم مسئولیت نیست و تأکید مقام معظم رهبری که در جمهوری اسلامی هر کجا که قرار گرفتید همان نقطه را مهم ترین جایگاه و مرکز توجهات عالم بدانید و...

همه مسئولین قابل نقد هستند. به خصوص مسئولان فرهنگی که بودجه ها و ظرفیت های کلانی را هدر دادند اما یادمان نرود که خودمان هم به عنوان مدعی انقلابی گری و تعلق دینی مسئولیم و میتوانیم مبدأ تحول باشیم. هیچ حرف و کلمه و سخنی در عالم خلقت بی تأثیر نیست، تیری را می ماند که دیر یا زود به هدف می نشیند.

و یادمان نرود که شرط اثر گذاری در دایره زلال معارف حق، اخلاص و بی ریایی و فرار از حبّ نفس بیان شده است. اینکه چرا خیلی از کارهای فرهنگی اثر ندارد و چه باید کنیم تا کردار و گفتارمان انسان ساز باشد کتابی مفصل و فصلی جدا و قطور میطلبد که خلاصه اش میشود نکته دقیق و راهبردی سردار دلها که فرمود باید به این بلوغ برسیم که دیده نشویم. جنس انقلاب اسلامی از ماده نور و پاکی است و آلایندگی ها با طبع آن ناسازگار بوده و از دریای زلال حقیقت بیرون انداخته خواهد شد.

همه این خونها و مصیبتهای اخیر اگر باعث بیداری ما شود و بدانیم هر لحظه از زندگی یعنی یک فرصت برای رشد و تغییر، می ارزد. می ارزد اگر بدانیم همه این هیاهو برای زدودن غبار از وجود جوانان تراز انقلاب اسلامی همچون آرمان علی وردی و سید روح الله عجمیان و مهدی زاهدلویی و... بود. می ارزد که باور کنیم میتوان در دوره ای زندگی کرد که بیرون زدن صفرهای حساب بانکی ارزش باشد، دست درازی به سفره بغل دستی افتخار باشد، ادبیات ملت بشود پیچاندمش و دورش زدم و کمتر کار کردن و بیشتر در آوردن زیرکی تلقی شود و باز هم همه طلبکار باشند وبه تصور اینکه حقشان آنطور که باید ادا نمیشود کم کاری های خود را توجیه کنند و ناگاه مردی در مقابلتان رخ نشان دهد که سی ماه سابقه جبهه دارد، کارگری ساده و فصلی و مستاجر در خانه ای محقر در منطقه ای کم برخودار است و پسر جوان خودساخته اهل روزه و جهاد و معنویت را که در راه خدا تقدیم میکند لبخند میزند، سجده شکر می رود و می گوید دینم را به انقلاب ادا نمودم. آوینی را با خونش شناختند، آثار مطهری با خونش در جان و فکر مردم رسوخ کرد، حیات و نشاط و بالندگی ارزشهای انقلاب در عهد ناجوانمردی و تیز بازی و چپاولگری و سهم خواهی با خون روح الله های مکرری چون عجمیان و دیگر جوانان و نوجوانان شهادت طلب بی ادعا شفاف و نمایان شد.

محمد جهان آرا در چارچوب نگاه اداری امروز، میتوانست دست روی دست بگذارد، معطل کند و به این دلیل موجه که نیازمند پشتیبانی از مرکز است قدم از قدم برندارد، اما اگر جهان آرا چنین می اندیشید خرمشهر همان روز اول، المحمره می شد و آبادان، عبادان و حساب اهواز و اندیمشک هم با کرام الکاتبین بود.

از همین جا که ایستاده ایم شروع کنیم. هر کس میتواند رسانه حق باشد. با زبان و قلم. همین فضای مجازی فرصتی غنیمت است که میتوان به جای انفعال، اثر گذار بود و صدای حق و نور هدایت را به صفحات دل ملت تاباند حتی اگر یک نفر به راه رستگاری برسد؛ چه برسد به این که یقین داریم همین حرفها و گفته ها و تکرار مطالبات، به مرور به دغدغه و فرهنگ عموم تبدیل خواهد شد؛ بأذن الله تعالی.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تونس، هم تونست هم نتونست!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۹ آذر ۱۴۰۱، ۰۹:۳۹ ب.ظ

photo_2022-11-30_20-33-58_ipey.jpg

 

بازی تونس و فرانسه بسیار جذاب بود. تونسی ها توانستند قهرمان جهان را در یک بازی تهاجمی و دلاورانه و پر هیجان یک بر صفر شکست دهند اما نتوانستند به مرحله بعدی جام جهانی صعود کنند.

یکی از حواشی جالب بازی، سیاه پوست بودن تعداد قابل توجهی از بازیکنان کشور اروپایی فرانسه و سفید پوست بودن بازیکنان کشور آقریقایی تونس بود. البته تونسی ها در آفریقای شمالی به سر می برند و سفید پوست بودن آنها طبیعی است اما فرانسوی ها که مدتها تونس و بعضی کشورهای آفریقایی را در اشغال و مستعمره خود نگه داشته و جنایتهای فراوانی در آنجا انجام داده بودند مدعی برتری نژاد اروپایی نسبت به سیاهان بودند. حالا همین کشور فرانسه برای اینکه در فوتبال جهان حرفی برای گفتن داشته باشد محتاج استفاده از بازیکنان سیاه پوست است.

مسابقه بین تونس و فرانسه البته بهانه ای است برای یاداوری شهید فرانسوی - تونسی دفاع مقدس که در گلزار شهدای قم دفن است.

کمال کورسل مادری فرانسوی و مسیحی و پدری تونسی داشت که البته در فرانسه به دنیا آمد و رشد کرد. گویا پدر زندگی جداگانه ای داشت و کمال بیشتر تحت تعلیم مادر قرار گرفت. او در ابتدای جوانی، اسلام را پذیرفت و مدتی بعد ضمن آشنایی با دعای کمیل و نهج البلاغه به مذهب شیعه گرایید. آشنایی او با انجمن اسلامی دانشجویان پاریس باعث دلبستگی اش به انقلاب اسلامی و امام خمینی گردید.

زمانی که عزم سفر و اقامت در ایران داشت، مادرش که یک مسیحی معتقد بود تنها یک سوال از او پرسید: آیا ایرانی ها خدا را قبول دارند؟!

کمال کورسل در قم به حوزه علمیه رفت و درس دین آموخت. دلش می خواست در جبهه نیز حضور پیدا کند که مسئولان امر مانع شدند. در نهایت با کنیه ای عربی توانست به تیپ بدر پیوسته و همراه نیروهای عراقی حامی جمهوری اسلامی در عملیات مرصاد شرکت کند. محاصره آنها در هوای گرم جبهه های غرب باعث گلایه بعضی نیروهای رزمنده مسلمان عراقی گردید. کمال در میانشان برخاست و رجز خواند و یادآور شد که عمری آرزو داشتند تشنگی اباعبدالله در صحرای کربلا را درک کنند و به یاران شهیدش بپیوندند.

کمال با تشنگی به شهادت رسید و به دلیل استفاده از نام مستعار، غریبانه در قم تشییع شد. معدودی از دوستان طلبه او با شناسایی وی مسئولان را از شهادت این رزمنده غیور فرانسوی آگاه نمودند و برایش مجلس یادبود گرفتند. پدر و مادر او چند سال بعد به ایران آمده و در قم به زیارت مزار فرزند دلبند خود رفتند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بچه های فاطمه خوش آمدید

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۷ آذر ۱۴۰۱، ۰۵:۴۲ ب.ظ

photo_2022-11-28_16-21-14_ezk8.jpg

 

امروز نایب الزیاره همه دوستان بودم زیر تابوت آسمانی چهار سید شهید از تبار عاشوراییان بی مثال تاریخ. عطر و بوی فاطمه را از حریم زینبی در آستانه میلاد عقیله بنی هاشم در شهر فاطمه و زینب ثانی به ارمغان آورده بودند. یادگاران نبل و الزهرا پیشگامان فتح و رشادت و ظفر، کبوتران حرم زینب از شهر عشق، دیار دمشق، بسیجیان بی نام و نشان تمدن جهانی اسلام و نوید دهندگان آزادی و آزادگی مستضعفان عالم، سه شهید زینبیون پاکستان و یک شهید فاطمیون افغانستان امروز عصر بر شانه های شهر تا معراج وصل و رستگاری بدرقه شدند.

همه این ابدان مطهر سادات، چند سالی در خاک سوریه میهمان سرای گمنامی بودند و زائری جز مادرشان حضرت زهرا نداشتند؛ اما در میان آنها سید حسین حسینی، در انعکاس تصویر سرخ نینوای اباعبدالله، سر به بدن نداشت. قم موطن همه عشاق کوی دلدادگی و وصال است. هیچ شهیدی از هر جای این کره خاکی که باشد در عُشّ آل محمد(ص) احساس غربت نخواهد کرد. قم خاستگاه نهضت رهایی مستضعفان در آخرالزمان دین حقیقت و هدایت است. همه شهدای طریق مروت و آزادگی، شهید شهر مقدس قم هستند.

 

photo_2022-11-28_16-21-25_2tsx.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

محمدزمان شالیکار، سرهنگی که سردار است!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۶ آذر ۱۴۰۱، ۱۱:۳۰ ق.ظ

کشف ۵ تن چوب جنگلی قاچاق در بابل 

 

فیلم سینمایی گشت ارشاد که بعدها پس از ساخت قسمت دوم، به گشت یک معروف شد با کارگردانی سعید سهیلی در سال 1390 تلاش کرد تا به نمایندگی از جامعه شبه روشنفکر خودباخته سر خوش از تغافل و تافته جدابافته از مردم -که بالاترین دغدغه ذهنی شان گعده های مختلط شبانه و دود و دم و عیش و نوش است و مطالبه ای فراتر از حیطه شکم و حومه ندارند- مواجهه با منکر بدحجابی و مفاسد اجتماعی را مورد هجو و تمسخر قرار داده و نخستین گام رسمی را در قالب فیلمی سخیف با بهره گیری از اموال و ابزار بیت المال برای تقابل با آمران به معروف بر دارد.

شیطنت این فیلم در زیر پوسته لودگی و هجو، تخریب وجهه بسیج و ایجاد تمایز و فاصله بین نیروی انتظامی با احکام شرع بود. در چند صحنه فیلم تلاش شد اینگونه وانمود شود که  نیروی انتظامی مسیرش از خط و مشی جامعه دینی جداست و انگیزه ای برای مواجهه با هنجارشکنی ندارد.

خط جدا سازی یا بعبارتی جدا نمایی بین نیروی انتظامی با نهادها و مجموعه های انقلابی و دینی البته بارها در گفتار و نوشتار بعضی دیگر از فعالان رسانه ای وابسته به جریان فکری غیر انقلابی نیز پدیدار گردید. همان خطی که در دهه هشتاد موفق شد بسیج را از عرصه حفظ امنیت عمومی حذف کند در ادامه تلاش کرد تا نیروی انتظامی را از اجرای احکام دین، منصرف و بی انگیزه سازد.

به موازات این خط که رویکردی فرهنگی در راستای احاطه روح بی مبالاتی و هرزگی را دنبال می نمود، نگاه مشکوک دیگری نیز در بعضی سیاسیون برای جدا سازی نیروی انتظامی از جبهه فکری انقلاب اسلامی خودنمایی کرد.

حسن روحانی رییس جمهور وقت در تاریخ پنجم اردیبهشت سال نود و چهار درباره راهبرد اجرایی نیروی انتظامی این عبارت عجیب را بر زبان آورد: "وظیفه پلیس اجرای قانون است، نه اسلام!"

ایجاد تقابل فرضی بین قانون و اسلام، یادآور همان کج سلیقگی بعضی دوستان در ایجاد فرضیه دوگانگی بین عدالت و ولایت است که با نص صریح کلام رهبری در تنافی است: "مشروعیت من و شما وابسته به مبارزه با فساد، تبعیض و نیز عدالت خواهی است". 5/6/1382

ناگفته پیداست که قوانین جمهوری اسلامی اعم از قانون اساسی یا مصوبات مجلس پیش از ابلاغ به تأیید فقهای عادل و مشرف به احکام شرع می رسد و تنها فرضی که ممکن است تقابل بین اسلام و قانون را محتمل سازد قوانین ابلاغی دستگاههای دولتی است. طبیعی است بر فرض بروز چنین دوگانه ای هم سطح اعتقادی و بینش مذهبی دستگاه انتظامی در نگاه کلان اجازه خروج از چارچوب دین را نخواهد داد. فرماندهان و مأموران متدین انتظامی بهتر از هر کس میدانند که مشروعیت قوانین در نظام اسلامی منوط به تطبیق با شریعت است.

تلاش مذبوحانه برای جدا سازی نیروی انتظامی از پیکره جامعه اسلامی مشابه اراده مشکوکی است که در ابتدای سالهای پیروزی انقلاب برای تعطیلی ارتش ظهور پیدا کرد. آنجا هم البته باز همین جناب روحانی بود که بر خلاف نظر دلسوزان مجربی چون شهید دکتر مصطفی چمران دنبال انحلال ارتش بود. ارتشی که کمی بعد، از شکست حصر آبادان تا مرصاد الهی در مواجهه با جبهه نفاق و الحاد، خوش درخشید و به تعبیر زیبای مقام مظعم رهبری به وصف "ارتش حزب الله" مزیّن شد.

برخلاف آشوبهای دهه هفتاد و هشتاد و نود که به طور معمول به بهانه مشکلات معیشتی و رفاهی و ... شکل میگرفت در دو ماه اخیر، دسترنج جریان نفوذ فرهنگی که اقدامات نرم و مخرّب بر ضد احیای ارزشهای دینی را از ابتدای دهه نود رسماً آغاز کرده بود، ثمر داد و تعدادی از جوانها و نوجوانهای ناآشنا با اهداف و آرمانهای نظام تمدن ساز اسلامی و فریب خورده جریان شبه روشنفکری غربزده عریان پرست و هرزه گرد و سلبریتی های عیّاش و بی درد به برکت اسب تراوای مجازی به میدان تقابل با اصل حاکمیت دینی کشانده شدند. بالاترین ضربه دست پرورده های فضای آلوده مجازی نه فقط بر پیکر دین که به اساس انسانیت و شرافت بود که سطح مطالبات و دغدغه های ملت را به نازل ترین وجه ممکن در تراز کشف حجاب و آغوش رایگان و سلف مختلط تقلیل داده و تحریف نمودند.

نیروی انتظامی اما بی توجه به خدعه جاده صاف کن های اجرای سند 2030 یونسکو در ترویج ابتذال فکری و بی بند و باری مطلوب نگاه غرب، مردانه در مصاف با فریب خوردگان و اشرار ایستاد و با دست خالی از سلاح گرم، در مقابل هجمه دشنه و آتش و گلوله اوباش ایستادگی نمود و به موازات دیگر مجموعه های ارزشی چون سپاه و بسیج عرصه را بر شرارت و ناامنی و هرج و مرج تنگ ساخت و مجالی برای عرض اندام معاندان و سرباز پیاده های فریب خورده شان باقی نگذاشت و ثابت کرد که مانند دلاور مردان ارتش جمهوری اسلامی در دوران دفاع مقدس در حریم اندیشه حزب الله و در ساحت تفکر جهانی انقلاب عاشورایی 57 زمینه ساز ظهور منجی بشریت خواهد بود، ان شاءالله.

نیروی انتظامی مثل هر مجموعه دیگری خالی از ضعف و اشتباه نیست که این قلم نیز هیچگاه از بیان آن ابا نداشته اما نقش حیاتی این نهاد مستحکم در برهه حساس کنونی هرگز از حافظه تاریخی امت آخرالزمانی رسول الله محو نخواهد شد.

قدردانی از زحمات همه مجاهدان بی ادعای نیروی انتظامی و بسیج و سپاه و واجا و خانواده های مقاومشان که روزها و شبهای پر اضطراب و بمباران روانی و تبلیغی بدخواهان را به جان خریده و از طریقت خطیر دفاع از حرم مقدس جمهوری اسلامی پا پس نکشیدند وظیفه ای همگانی و تعلل ناپذیر است.

در این بین به سهم خود از فرمانده غیور انتظامی شهرستان بابل سرهنگ بسیجی محمدزمان شالیکار به پاس رشادت و ایستادگی و شهامت و مدیریت هوشمندانه در کنترل آشوبهای پیچیده اخیر تشکر میکنم. خبرگزاری فارس در 26 مهرماه خبر قرار گرفتن نام فرمانده انتظامی بابل در فهرست تحریمهای اروپا را منتشر نمود. از باب تُعرَفُ الاشیاء بِاضدادها، خشم سردمداران جنایت پیشه ای که دستشان به خون صدها هزار کودک و زن و مرد بیگناه در جای جای پهنه گیتی آلوده است را باید به فال نیک گرفت و نشانه حقانیت راه سبز انقلاب اسلامی رهایی بخش مستضعفان قلمداد نمود.

بی شک نام این سرهنگ غیور و رشید نیروی انتظامی در کنار سرداران نامی مرز و بوم کهن ایران قهرمان تا ابد بر تارک افتخارات دیار علویان خواهد درخشید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مطالبه گری مصداقی جناب حاج علی اکبری!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۵ آذر ۱۴۰۱، ۰۴:۱۳ ب.ظ

دیدار مولوی عبدالحمید با نماینده رهبر انقلاب

 

جناب حاج علی اکبری که هم امام جمعه تهران است هم رییس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه و البته انسانی وزین و دوست داشتنی است و البته مثل بسیاری دیگر از روحانیون اجرایی کشور با قدرت تفکر اندیشمندانی چون مطهری و بهشتی و هاشمی نژاد و مفتح فاصله دارد و در سطحی نیست که بتواند جای چنین بزرگان جامع نگری را در جبهه انقلاب پر کند در نماز جمعه اخیر پایتخت، کشته شدن تعدادی افراد بیگناه در ناآرامی های زاهدان را تایید نمود.

اینکه مسبب ناآرامی های سیستان چه کسانی هستند و حتما باید یقه شان گرفته شود و... بحث جدا و البته لازمی است. شخص عبدالحمید قطعا عنصری محرّک در تشدید ناآرامی ها بوده که مانند اغلب سبریتی ها و صاحبان قدرت از تعقیب قضایی مصون است.

اما درباره این قسمت از خطبه های جناب حاج علی اکبری دونکته را باید مورد توجه قرار داد.

هر نهاد و مجموعه ای ممکن است خطا کند. نیروی انتظامی یا سپاه یا روحانیت یا قضات تا ثبت احوال و رانندگان تاکسی و... تشکیل سازمانهای نظارتی حتی برای ناظران از همین بابت بوده است. دادگاه ویژه روحانیت، دادسرای انتظامی قضات، دادسرای ویژه نیروهای مسلح و... اذعان به این واقعیت ممکن تلقی می شود که هیچ مجموعه ای از خطا مصون نیست.

خطای یک مجموعه هم در هیچ جای دنیا به معنای لزوم تعطیلی آن مجموعه نیست. بد رفتاری بعضی نیروهای پلیس، فساد یا کج فهمی بعضی قضات، ثروت اندوزی و رانت خواری بعضی روحانیون و... باید پیگیری و اصلاح شود.

اگر عَلَم مطالبه گری دست نیروهای ارزشی و وفادار به نظام باشد در چارچوب حفظ قواعد و اصول و باورها و احکام به اصلاح امور نزدیک میشویم. اما اگر فریاد مطالبه گری و عدالتخواهی دست نیروهای غیرخودی افتاد ممکن است اصل احکام الهی و موجودیت نظام دینی در خطر بیفتد که این دوماهه شاهدش بودیم.

این را گفتم برای عزیزان امنیتی و سیاسی که بعضی هایشان کینه شدیدی نسبت به واژه عدالتخواهی دارند و بی توجه به منویات رهبری درصدد پرونده سازی و برخورد با مطالبه گران ارزشی هستند و خواسته یا ناخواسته علم عدالتخواهی را دست سربازان دشمن میسپارند و چالشی بزرگ برای نظام رقم میزنند.

این شد یک نکته.

حالا برویم سر نکته بعد:

آقای حاج علی اکبری که عرض شد انسان بزرگواری است اما ابدا همسنگ و تراز شخصیتهای متفکری چون مطهری و... محسوب نمیشود یکی دو سال پیش مدعی شده بود که مطالبه گری نباید مصداقی باشد.

خب برادر من! شما که با درس دین آشنایی داری باید بهتر بدانی که اساس امر به معروف و نهی از منکر یعنی ورود به حوزه مصادیق. درست مثل اینکه بیاییم در تریبون نمازجمعه پیش از هر نهاد رسمی و مسئول، اعلام کنیم بعضی کشته شدگان اغتشاش در زاهدان بی گناه بوده اند.

جناب حاج علی اکبری اگر اهل اندیشه بود حرفش را از ابتدا بر موازین دین بیان میکرد و با جامع نگری می گفت: از مطالبه گری در مصادیقی که علم و آگاهی و سند نداریم باید پرهیز کنیم. اگر این حرف را میزد اینقدر دلسوزان انقلاب را به زحمت نمی انداخت که مجبور شوند شبهه ایشان را پاسخ بدهند. بماند که دوستان نفت خور سراج و ... هم که معمولا اهل مطالعه و تحقیق نیستند موظف شده بودند چپ و راست این شبهه را در روند تفکر دین دامن بزنند که امر به معروف و نهی از منکر مصداقی حرام است! با این وصف اگر بروی به خانمی بگویی حجابت را درست کن میتواند یقه شما را بگیرد که چرا وارد مصادیق شدی. باید حرفهایی کلی بزنی و کاری به کار من نداشته باشی!

جناب ایشان در سفر به سیستان این تجربه را هم پیدا کرد که همیشه نمیتوان به گزارشهای اداری اعتماد کرد.

هر چقدر امثال مطهری و بهشتی و مفتح و هاشمی نژاد تلاش نمودند از قوه فکر و اندیشه خود بهره گرفته و سنگی از پیش پای انقلاب و اسلام بردارند این عزیزان دلسوز اما غیراندیشمند بابت توجیه شرایط موجود ناخواسته به تحریف مضحک آموزه های دین پرداختند. اسلام حتی در مواردی که راه اصلاح جز با فریاد و بیان در جمع ممکن نیست اجازه نهی از منکر علنی را داده است.

قدر اندیشمندان دینی را باید چنین مواقعی دانست.

حالا ببینید چنین فردی با این سطح از بضاعت فکری خدای نکرده ممکن است چه آسیبی به روند تحقق مدنیت دینی بزند؟

اگر کار به اینجا برسد امام جمعه ای که از تبعیض در اجرای احکام قضایی گله کند و بگوید چرا آلونکهای ساکنان بومی مناطق جنگل نشین را در فصل زمستان بر سرشان ویران میکنید و با ویلاهای غیرمجازی افراد ذی نفوذ در جنگل کاری ندارید مورد شماتت و تذکر قرار میگیرد اما امام جمعه ای که منتقدان انقلابی را در نماز جمعه، نفهم! خطاب کند، همنشین سفره مفسدان اقتصادی باشد، دغدغه اصلی اش باندبازی و قدرت طلبی فامیلها و دوستانش باشد مورد حمایت نهادهای پشتیبان قرار میگیرد.

خوب این وضعیت چه بر سر انقلاب و حرکت تمدن ساز آن می آورد؟ سنگرهای نمازجمعه دیگر طرفیتی برای تقویت نظام و پناه مردم به شمار نیامده و روند تأثیرگذاری آن در جامعه جز در سطح خوراک ژورنالیستی بعضی جراید کارآیی خاصی نخواهد داشت.

بماند همین عزیزانی که بدون پشتوانه فکری طوطی وار تکرار میکنند که ورود مصداقی در مطالبه گری جائز نیست افشاگری زاکانی بر ضد اتباعی طبری را که باعث رودربایستی رییسی و برخورد با او شد می ستایند ایضا افشاگری درباره دختر نعمت زاده و هر رقیبی که کنار زده شدنش از سر راه، فریضه ای سازمانی به شمار آید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

گنجی که هدر میدهیم!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۳ آذر ۱۴۰۱، ۰۹:۲۰ ق.ظ

خلاصه بازی آلمان 1 - ژاپن 2 - تابناک | TABNAK

 

ژاپن را مسخره میکردیم آن موقع که بچه بودیم. هم سن و سالهای من یادشان هست از سریال اوشین و بعدها هانیکو چه طنزها که ساخته نمی شد. کالای ژاپنی را حتی برنامه های طنز صدا و سیما به سخره می گرفتند و تأسف میخوردیم از اینکه کار ما به جایی رسیده باید کالای بنجل ژاپنی را مصرف کنیم همین نگاهی که حالا به بار چینی داریم آن زمان نسبت به محصولات ژاپن داشتیم و تحقیرشان می کردیم و ناراحت بودیم از مصرفشان.

حالا یکی جنس ژاپنی میخرد همه جا پز می دهد و کلاس میگذارد و با دست نشانش میدهد که ژاپنی اصل است!

همان ژاپنی که مردانش با هواپیماهای مرگ علیه ارتش آمریکا عملیات انتحاری انجام می دادند بالاخره توانست در اقتصاد و صنعت حرف مهمی برای زدن داشته باشد. همان روحیه را در ورزش هم تعمیم داد و تیم فوتبال آلمان مدعی قهرمانی جهان را در قطر دو بر یک به گوشه رینگ برد و شکست داد.

معروف است یکی از مهم ترین علتهای خودکشی در مردم ژاپن حس قصور و کم کاری در قبال میهن و هم میهنان است. معروف است ژاپنی ها بعد از جنگ حتی در پشت بامها و گلدانها محصولات کشاورزی می کاشتند و محاسبه میکردند که هر نفر دو کیلو محصول تولید کند کشورشان در سال چقدر جلو می افتد.

ما می توانیم و باید بتوانیم، روح همت و ایستادگی و پر کاری را در مقابل فرهنگ راحت طلبی و عافیت جویی و رفاه زدگی در وجود مردان و زنان ژاپنی دمید و آنها را در عرصه های مختلف به کشوری شگفتی ساز تبدیل نمود.

ما در دوره جنگ تحمیلی توانستیم با اتکا بر توان خود و بی اعتنا به مشکلات و بی توجه به توان دشمن روی پا بایستیم قد علم کنیم و به رغم همه تحریمها وجبی از خاک کشور را دست دشمن نسپاریم. اما بعد از جنگ دیگر از فرهنگ دفاع مقدس که به قول آقا یک گنجینه است غافل شدیم و با دامن زدن به فرهنگ مصرف گرایی و رقابت بر سر منفعت جویی و باندبازی و رفاه طلبی و بی عاری که در سیرت بسیاری از مسئولان مشهود بوده و هست جامعه را عقب و طلبکار نگاه داشتیم. دستاوردهای موشکی و فضایی و هسته ای ما قابل تقدیر است اما ایران با جایگاهی که در شأن و تراز کشوری انقلابی و متمدن و اسلامی است فرسنگ ها فاصله دارد. شکاف طبقاتی و حقوقهای نجومی به همراه بزرگ نمایی دشمن و ضعف تبلیغی داخل، مردم را به سمتی سوق داد که همه احساس میکنند به حقشان نرسیده اند و به ازای چند ساعت برو بیای بین منزل و محل کار باید از زمین و آسمان برایشان پول ببارد و با این تلقی غلط، دچار بی انگیزگی شده علاوه بر آن که اعصاب خود و اطرافیان را خورد و سیاه میسازند از کیفیت کارشان نیز کاسته و احساس مسئولیتشان سست تر میگردد و همیشه هم از کم کاری و فقدان دلسوزی و بی تعهدی دیگران ناله و شکوه دارند!

تقویت روح خودباوری و تقابل با فرهنگ خودتحقیری، مقابله با شکاف طبقاتی، مبارزه با فرهنگ مصرف گرایی و تجمل پرستی، ساده زیستی مسئولان، نظارت کامل بر محصولات داخلی و ارتقای کیفیت صنایع تولیدی و... نقش اساسی در تحقق ایران قوی و مستقل خواهد داشت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

میشود کمی خجالت بکشید؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۲ آبان ۱۴۰۱، ۰۹:۱۶ ب.ظ

برنامه امشب ثریا را دیدید؟ روایت فتح دوباره ای بود با جان مایه وام گرفته از خلوص و نگاه فطری سید مرتضی آوینی.

22 دقیقه فیلم بود مستند اگر ندیدید حتما دنبالش باشید برای تماشا.

صدا و سیما همین یک برنامه را پخش کند و کرکره اش را پایین بکشد کفایت میکند.

دفاع مقدس که گذشت تهاجم نه، شبیخون نه، ناتوی فرهنگی دشمن آغاز شد. همان محاسبه ای که بعد از شکست در اشغال دائمی خرمشهر و فتح اهواز و آبادان و مهران و... استراتژیستهای ایالات متحده و بریتانیای مکار را به اینجا رساند که ورای همه تسلیحات و آمادگی های رزمی و تجهیزات مادی نیروهای مسلح ایران، قوه دیانت و ایمان و پای اراده و ایثار و فرهنگ شهادت است که نیرنگ بدخواهان را پشت دروازه های جمهوری مقدس اسلامی ناکام گذاشته است. کنت دمارانش هم که در پوشش نیروی صلیب به رصد فاتحان فاو در اردوگاههای حزب بعث پرداخت بر این حقیقت نورانی صحه گذاشت که شکست برای چنین مردانی معنا نخواهد داشت. پیام روح خدا را در فتح الفتوح بستان بخوانید پرورش جوانانی را معجزه انقلاب اسلامی دانست که بی اعتنا به جاذبه های فریبنده عالم مادی، سودای وصال حق و اتصال با معشوق یکتا را در سر پرورانده و در بزم فمنهم من قضی نحبه، جام می بندگی را سرکشیده و قهقهه مستانه عند ربهم یرزقون را سر داده اند.

بمباران رسانه ای و فرهنگی و انبوه آلاینده های تبلیغی جریان مادی گرایی اگر چه در سالهای بعد جنگ، در تخریب روح و ذهن لایه هایی از جوانان جامعه بی تأثیر نبود؛ اما ظهور جوانانی چون مسلم کیخا و محمد گلدوی در سیستان و اندکی بعد حسین غلام کبیری ها و علی خلیلی ها و مدافعان حرم چون محمود رادمهر و بیضایی و نوری و نوروزی و... نشان وعده صادق پیر خمخانه جماران بود که فرمود: خدا می داند راه و رسم شهادت کور شدنی نیست.

خیزش شیطانی جریان داعشی شهوانی دوماه اخیر که قله آمالشان بوسه جنس مخالف و سلف مختلط و آغوش رایگان است، گرد و غبار زودگذری است که خیر نطلبیده آن رونمایی از نسل زلال و مومنی از جوانان تربیت یافته مکتب قرآن همچون آرمان علی وردی و سید روح الله عجمیان و مهدی زاهدلویی و... است.

پدر سید روح الله، کارگری فصلی و روزمزد با سی ماه سابقه جبهه و جانبازی است که در فقیرترین محله استان البرز، مستاجر خانه ای ساده و بی آلایش است. دل پاک و رزق حلال او پرورش فرزندی چون سید روح الله را رقم زد که کارگری میکرد و دغدغه محرومان را داشت.

همه خانواده عجمیان، پدر و مادر و خواهر با لبخند افتخار قد برافراشته اند که ما بدهکار انقلابیم و سهممان از سفره انقلاب مهر و اطاعت رهبری است و... اللهم تقبّل منّا هذالقربان...

به امام عصر(عج) باید تبریک گفت که در آخرالزمانِ هجوم غرایز و حاکمیت عطش دنیا و در سراشیب سقوط معنای انسانیت، یارانی عاشورایی در قلمرو دلدادگی او پر و بال گرفته اند که سر در آسمان عشق و رستگاری و سعادت دارند.

تبریک باید گفت به سید علی خامنه ای که همت و باکری ها و خرازی و کاظمی و سلیمانی هایش دوباره جوانه زده اند که رجز عاشورایی شان از خیمه کوخ نشینان بی ادعا، کاخ های سیاه استکبار و استبداد را به لرزه می اندازد.

ماندگاری این نظام مرهون خون این بچه های پاپتی و دعای دل سوخته پدران و مادرشان است. آمریکا تا چنین جوانانی را میبیند هوس حمله به این مرز و بوم را نخواهد داشت.

آن دست از مسئولان خوش نشین رانت خوار طبقه بالایی خودبرتر بین یقه سفید عافیت طلبی که شعارهای انقلاب را فیش حقوقهای نجومی خود ساخته، تفاله های مفت خورشان باد آقازادگی به غبغب انداخته و آرمانهای سرخ اسلام و انقلاب را به سخره گرفته اند بروند زندگی سید روح الله عجمیان را ببینند، پای مکتب خانه مادر و پدر آرمان علی وردی زانو بزنند شاید از این حجم طلبکاری و چپاول قانونی خزانه اعتماد مردم خجالت بکشند.

تمدن نوین اسلامی را نه موسسات اقماری نفتی به ظاهر فرهنگی که بیوت محقر و نورانی مردان و زنانی رقم خواهد زد که انفاس قدسی آیات حق را مفاتیح الجنان حیات معنوی خویش ساخته و در خلوت شبانه با معبود، رزق هدایت و نعمت شهادت و فیض جهاد فی سبیل الله را طلب میکنند.

photo_2022-11-13_20-10-39_umnh.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

داد پاپ هم درآمد!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۳ آبان ۱۴۰۱، ۰۷:۲۶ ق.ظ

photo_2022-11-04_06-21-37_6s4n.jpg

 

آش آزادی های حیوانی غرب به حدی شور شد که داد پاپ هم درآمد. او برای چندمین بار است که روحانیون و مردم را از تماشای فیلمهای مستهجن نهی نموده و این نوع تصاویر را منافی سلامت عمومی تلقی می نماید.

غرب در سراشیب سقوط تمدنی است و بزرگان و اندیشمندانش از غریزه محوری و خودکامگی ذیل عنوان آزادی به ستوه آمده اند.

پاپ، تماشای فیلمهای پورن را مسبب اغوای شیطان و آلودگی به گناه می شمارد؛ درست برخلاف مسیر فرهنگی غرب که اصالة اللّذه را معتبر دانسته و بر تنور شهوت و تمایلات جنسی می دمد. شکی نیست فرو رفتن در باتلاق مادیات، اعم از زراندوزی و حرص و حسد و شهوت و شهرت و ... انتهایی جز بطالت و سقوط و هلاکت نخواهد داشت. انسان ذاتا تعالی طلب است و استفاده غیر عادی و افراطی از نعمات و داده های عالم خلقت باعث گمراهی، افسردگی و احساس پوچی درونی خواهد شد.

در تصویر فوق بخشهایی از سخنرانی پاپ را در این خصوص میخوانید اما خوب است در لینک زیر به ثمره آزادی و انسان محوری با نگرش مادی غرب نیز سرک بکشید. سوییس به عنوان مهد رفاه و خوشی و عافیت طلبی و صلح جویی گرفتار آمار قابل توجه خودکشی است:

https://www.jahannews.com/news/817716/%D8%B1%D9%88%D9%86%D9%82-%D8%AE%D9%88%D8%AF%DA%A9%D8%B4%DB%8C-%D9%85%D8%B1%D9%81%D9%87-%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%DA%A9%D8%B4%D9%88%D8%B1-%D8%AF%D9%86%DB%8C%D8%A7-%DA%86%D9%86%D8%AF-%D9%85%DB%8C-%DA%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%D9%85%D9%86%D9%88-%D8%A8%DA%A9%D8%B4%DB%8C

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پزشک در ردای نخست وزیر

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۲ آبان ۱۴۰۱، ۰۶:۳۴ ب.ظ

 

پزشک در ردای نخست وزیر، کتاب قطور خاطرات ماهاتیر محمد است که مطالعه آن را به تازگی به اتمام رسانده و میتوانم قرص و محکم مدعی شوم که یکی از بهترین کتابهایی است که تا کنون خوانده ام و به شما نیز توصیه میکنم از مطالعه این کتاب ارزشمند لذت ببرید.

ماهاتیر محمد عالم دین نبود؛ اما در همان حد شناختی که از دین داشت ملتزم بود تا به احکام و دستورات و سبک زندگی دینی پایبند بوده و به دانسته هایش عمل کند. بر خلاف بعضی دانش آموختگان درس دین مانند حسن روحانی که درست بر خلاف جهت درس هایی که خواند و مشی و هدفی که دین از حاکمیت بر جامعه دنبال می کرد حرکت نمود.

ماهاتیر محمد از آیه واعدّوا لهم مااستطعتم من قوه این موضوع را نیز برداشت نمود که جامعه اسلامی در همه جهات نه فقط در عرصه نظامی باید مستقل و قوی بوده و هیچ گونه وابستگی به اجانب نداشته باشد. اینگونه شد که مالزی فقیر و حقیر را به کشوری پیشرفته با جهش اقتصادی و بهبود وضع معیشتی مردم تبدیل ساخت.

او در ابتدای جوانی به غرب ایمان داشت و تصور می کرد راه نجات و پیشرفت ملتها در پیروی از غرب شکست ناپذیر است اما دیری نپایید که به تجربه دریافت غرب شکست پذیر و پوشالی است و اساسا مخالف پیشرفت و ترقی و تعالی ملتهاست و از ورود به عرصه بین الملل هدفی جز چپاولگری ندارد. دیدگاههایی که او به تجربه در شناخت آمریکا و اروپا به دست آورد باید در سطح وسیعی منتشر شده و مورد بازخوانی قرار بگیرد.

جامعه مالزی از جهاتی به جامعه ما شباهت داشته است. اینکه گاه افکار بزرگ و متهورانه و خلاقانه، مورد رد و تحقیر بعضی خواص و عوام قرار می گیرد. تولید خودروی ملی و ساخت هواپیما و توسعه بنادر و ارتقای دانش و علم اندوزی از جمله طرح هایی بود که به محض انتشار آن مورد هجو و تمسخر افرادی قرار گرفت که نه تنها خودشان قدم مثبتی در راه خدمت و استقلال بر نمی دارند بلکه مبتلا به بیماری خودتحقیری هستند و تلاش می کنند بقیه را هم از انجام کارهای سخت و بزرگ منصرف سازند.

جالب است بدانیم مخالفان و رقبای سیاسی ماهاتیر از هیچ نوع کارشکنی برای شکست طرح ها و برنامه های او اجتناب نورزیدند و به محض کنار رفتنش از قدرت اقدام به توقف طرح های بزرگ ملی نموده و بسیاری از برنامه های اصلاحی او را ناکام گذاشتند و در رسانه ها به تحقیر وی پرداختند و حتی برای برگزاری جلسات سخنرانی او مانع تراشی کردند.

اما... مالزی درخشید و حالا حالاها در بین کشورهای اسلامی در قله پیشرفت و رشد و توسعه به سر خواهد برد.

این تعریف و تمجیدها از شخصیت متفکر و هدفمند و دلسوز ماهاتیر البته به معنای نفی بعضی اشتباهات او در برداشتهای دینی و سیاست خارجی نیست؛ اما مهم همان است که به دانسته های خود از دین و دانش عمل کرد و مالزی مستقل و پیشرفته و در ادامه، ایجاد کشورهای اسلامی غیر وابسته و پیشرفته از دغدغه های دائمی او بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آزادی با طعم س ک س و خشونت

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۲ مهر ۱۴۰۱، ۰۸:۱۳ ق.ظ

تجاوز یک مغازه دار به چند زن / در تهران رخ داد !!! + فیلم

 

ما  هم طرفدار آزادی هستیم. اصلا امر به معروف و نهی از منکر یعنی ضمانت آزادی در اسلام که حکومتها معمولا دل خوشی از آن ندارند. ما طرفدار آزادی نشر افکار دین در شئون زندگی هستیم. طرفدار آزادی انتقاد از مسئولانی که دو دستی به میز و فیش حقوقی شان چسبیده اند و هر صدای نقد و ایرادی را به انضمام پرونده ای نفس گیر و نابودگر، خفه میسازند.

حزب الله به دنبال آزادی است، در عرصه داخل برای ترویج احکام وحی و انتقاد از مسئولان ناکارآمد و بی اعتقاد به مصالح ملت و امت، در عرصه بین الملل آزادی برای طرح اندیشه تمدن ساز اسلام و افشای ماهیت جهانخواران و نجات مستضعفان.

اگر آزادی بیان باشد مسئولی به خودش اجازه نمی دهد دنبال رانت و باندبازی و قبیله گرایی برود، کسی در قبال مرگ دهها نفر بخاطر سوءمدیریت صنعت خودروسازی بی تفاوت نمی ماند، فرصت سوزیهای دوره مدید سربازی نادیده انگاشته نمی شود، تبعیض و شکاف طبقاتی از بین می رود، شایسته سالاری جای رابطه بازی در امور مدیریتی قرار میگیرد، ازدواج و اشتغال جوانان به عنوان زیربنایی ترین کار فرهنگی حاکمیت نگریسته می شود و...

کلی حرفها و کارهای بر زمین مانده داریم که در قالب تحقق آزادی باید به دنبال آن باشیم.

شما شکمت سیر است که سطح آزادی را در حد چند وجب پارچه روسری پایین می آوری! روسری را برداری آزاد شده ای؟ سینه هایت را بیندازی بیرون و نیشخند مردان چشم چران را ببینی به آزادی رسیده ای؟ پسرها بغلت کنند آزاد میشوی؟ سلف دانشگاه مختلط باشد به آرمانت رسیده ای؟ بعد تو دم از نجات میهن و ملت می زنی در حالی که دغدغه ملت را نداری و درد مردم را نمی شناسی؟ خدایی اش تو مامور نیستی به این که مطالبات اصلی مردم را به انحراف و فراموشی بکشانی و دست رانت خواران و غارتگران بیت المال را چند صباحی دیگر باز بگذاری؟!

البته حاکمیت هم دارد چوب غفلت از نیازهای فطری و غریزی جوانان را میخورد. حاکمیتی که شعار تمدن سازی اسلامی می دهد اما به تبعیت از غرب، سالها وقت بچه های مردم را در آموزشهای طولانی مدت و گاه بی خاصیت مدراس و دانشگاه و سربازی هدر میدهد و حواسش به غلیان نیازها و شکسته شدن قبح گناه و بالا رفتن سن ازدواج و سرد شدن میل به تشکیل خانواده نیست و نمی داند مسئولیت پذیری جوان با تشکیل خانواده میتواند بسیاری از ناهنجاری ها و هرزگردی ها و بی هویتی های رایج در سطح جامعه را از بین ببرد باید هم تاوان پس بدهد و با انقلاب شهوت و سکس و خشونت مواجه شود. هر چند این وسط باز هم جوان های مردم هستند که برای دفاع از حیثیت اسلام و میهن بر میخزند و مقابل هوسرانی اوباش شهوت زده می ایستند و شهید و مجروح می دهند.

حواس نظام هست این چند ساله چقدر آمار زورگیری های خشن در جای جای کشور افزایش پیدا کرد؟ کدام اتاق فکر فرهنگی دنبال چاره ای برای از بین بردن بستر بی قانونی و خشونت و حرام خواری و... برآمد؟ حواس نظام به فضای مجازی و سیل شبهات و تخریبها هم نبود و حواسش نبود به سر و سامان گیری صدها خانه تیمی فساد که با سوءاستفاده از نیاز طبیعی وجنسی جوانان تحریک شده فضای مجازی، عملا به سازماندهی پنهان تیم های شورش و اغتشاش انجامید.

آقای جمهوری اسلامی! جوان مردم زن میخواهد! شوهر میخواهد! درست مثل آب و غذا و حمام و دستشویی، ازدواج هم یک نیاز طبیعی است که باید به آن توجه نشان داد. انسان باید بتواند در سنی که نیاز به تکامل دارد به خواسته مشروعش برسد و آرام شود. (لتسکنوا الیها...) بماند آدمی که مسئولیت خانواده روی دوشش باشد اینقدر سبک و جلف نیست که دست به خیزشهایی از سر عقده و حرص و شهوت بزند و از ناامنی بیزار است.

سالهای آموزش را کم و خلاصه کنید. به قول رهبر معظم انقلاب دروس زائد را حذف کنید. دوره سربازی را کوتاهتر کنید. زمینه اشتغال را هم تقویت نمایید. زمینه بسیاری از آشوبهای مجازی برخاسته از شهوت و وهم و بی قیدی برطرف خواهد شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آقای مسئول، یک وقت به خودت نگیری!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۶ مهر ۱۴۰۱، ۱۱:۰۹ ق.ظ

کاریکاتور/بدرقه شهدا به شیوه خاص!

 

برادر بزرگوار شکم گنده و یقه سفیدی که از کل ادبیات انقلاب، آقا آقا گفتن و تکرار "منویات رهبری" را یاد گرفته ای و همان را هم در سطح دو واژه دهان پر کن نگه داشته ای و عامل نبوده ای! مسئول عزیزی که برای حفظ میز و ارتقای پست و درجه ات، چشم بر هر عیب و نقصی بسته ای و تن به هر خفتی داده ای، آقای مدیر که در شعاع دوکیلومتری خاندانت حتی یک جوان بیکار پیدا نمی شود، بار چند نسل بعدت را هم بسته ای و به ریش مستضعفان می خندی، آهای مسئولان زرورق پیچیده رانتخوار و بالاشهر نشین! آاااای پشت میزی های زیگزاگ رو و عافیت طلب سهام خوار همیشگی سفره انقلاب که آخر هفته ها در ویلاهای شمالی تان بی اعتنا به مرزبندی های من درآوردی فتنه آلود امت کُش چپ و راست و سنتی و مدرن، می نشینید و به سلامتی کاخ های بنا شده بر کوخ زندگی امت رسول الله، دور هم جوج می زنید و از شکم های قلمبه تان آروغ حفظ نظام بیرون می دهید!

جناب مدیر، آقای رییس، وزیر، وکیل و.... که وقتی به پستوهایتان می روید، آن کار دیگر می کنید! شمایی که تا حرف از عدالت میشنوی، رو ترش میکنی!

این بچه های پاپتی بسیج، خط مقدمی های همیشگی انقلاب خمینی و سربازان جانبرکف خامنه ای و علمداران حقیقی تمدن نوین اسلامی و یاران راستین نهضت مهدوی، برای توی نفت خور هزینه ساز منفعت گرا، به کف خیابان نیامدند.

بچه های جوان و نوجوان بسیجی که این شبها و روزها بی هیچ توقع و چشمداشتی، جام شهادت به دست گرفته و جان خود را سپر بلا قرار داده اند نه برای توجیه مفت خوریها و کم کاریها و رانت بازی ها و غفلت های توی رفاه طلب و سوداگر قدرت و شهوت پرست و شهرت طلب که به گل لبخند مبارک مولایشان برای دفاع از حریم غیرت و عزت و توحید پا به میدان خطر نهاده اند.

به خودت نگیر آقای مسئول! فرزند کدام یکتان برای صیانت از آرمانهای مظلوم شهدا، کنج عافیت و مستی را رها نموده و ردای شهامت و شهادت بر تن کرده و عَلَم جهاد فی سبیل الله را برافراشته است؟

این بچه های کوچک و بزرگ بسیجی، شیرمردانی که پا جای پای نسل صیاد و باکری گذاشته اند خودشان دل پری از تملق گویی ها و خوش نشینی ها و باندبازی ها و پرونده سازی های شما دارند. اگر این شبها به خیابان آمده و مجروح و شهید گشته اند فقط و فقط برای دفاع از اسلام و انقلاب اسلامی بود و بس؛ خودت را کسی فرض نکن که خودت گاه با رفتارها و برنامه ها و تصمیمات ضعیف و نابخردانه ات بدتر از هر فتنه گر یاغی تیشه به ریشه انقلاب زده ای.

اگر آمریکا و سگ های حلقه به گوشش تمام این سالها رویای حمله به دشمن درجه یک استکبار و استعمار، یعنی جمهوری اسلامی را جز در خواب و خیال نجسته اند نه بخاطر تدبیر و حضور مدیران و مسئولان و مقامات ما که از صدقه سر واهمه از شیران خروشان بیشه ولایت، بسیجیان بی ادعای شهادت طلب جبهه حق، لب و دندان به هم دوخته و شمشیر در غلاف انداخته اند.

یادت باشد آقای مسئول، خرت که از پل گذشت کمتر مایه آبروریزی حزب الله باشی و رسالتت را از پیش، بیشتر بدانی. در آینه گفتمان حقیقی مکتب اسلام، هر مسئولی که بیشتر به مردم خدمت کند انقلابی تر است و هر مسئولی که خیر کمتری داشته و به فکر منافع دور و بری هایش باشد به یقین در زمره منافقان و ذیل خیمه بدخواهان و دشمنان انقلاب قرار دارد در هر پست و لباس و قامتی که باشد، لکه ننگ دامان پاک انقلاب اسلامی است.

مصاف ما با فرهنگ و تمدن مهاجم و مخرب غرب است که جلوه ای از آن در غریزه محوری و بی قیدی و فساد اجتماعی اوباش فرهنگی و برهنه تفکر مادی نظام سرمایه داری است که این روزها به میدان ستیز با دین و غیرت و فطرت آمده اند و جلوه دیگر آن در رفاه طلبی و رانت خواری و منفعت طلبی مدیران نالایق ظاهر فریبی نمایان است که پشت نقاب تزویر، دغدغه ای جز چپاولگری و زالو صفتی و خودکامگی ندارند. امت رسول الله هیچ یک از جلوه ها و رشحات اندیشه مادی نظام سلطه را برنمی تابد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اگر با سطح فکری رضاشاه، دین دار شویم!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۳ شهریور ۱۴۰۱، ۱۱:۳۰ ق.ظ

 

من اتفاقا موافق اجباری بودن حجاب هستم و از این روهمواره نهی از منکر را لازم شمرده ام. اصلا هم این منطق را قبول ندارم که چون در جایی بخور بخور و اختلاس صورت می گیرد پس باید بی حجابی را رها کرد و ... هر تخلفی کوچک یا بزرگ در جای خود قابل بررسی و پیگرد است . اما چند نکته مهم را میخواهم در خصوص اقدام ناگهانی برای برخورد با بدحجابی متذکر شوم.

 حجاب قرار است مقدمه عفاف باشد. کسی که عفت نداشته باشد اما حجاب ظاهری اش را حفظ کند عقب تر از کسی است که از نظر پوشش دچار نقص است اما عفیف است و وقار و متانت خود را پاس می دارد.

یکی از مهمترین علتهای مخالفت ما با بدحجابی، جلوگیری از اشاعه فساد و تحریک قوای جنسی است. البته حجاب فلسفه های مختلفی دارد؛ از جمله حفظ کرامت زن به عنوان یک انسان و نه ابزار تفریح، تقویت بنیان خانواده به منظور ارتقای سلامت جامعه و ...

برخورد با معضل بدحجابی بسیار دیر آغاز شد که البته باز هم به نظر می رسد جدیت لازم در آن به چشم نمی آید. سال های سال به بهانه دروغین حفظ اساس نظام، از برخورد با بدحجابی اجتناب گردید. بماند که خانواده های شماری از دست اندرکاران نیز از حجاب رویگردان شده اند و بالطبع انگیزه متولیان برای رفع این ناهنجاری به ضعف گرایید.

در خصوص کم کاری های فرهنگی پیرامون تبیین فلسفه حجاب نیزبه اندازه کافی سخن به میان آمده و حرف جدیدی باقی نمانده است.

حالا می ماند این نکته که آیا نگاه نظام اسلامی به مقوله حجاب واقعا از باب مقدمه سازی برای رعایت عفاف است یا صرفا در چنبره سامان دهی به نوع پوشش منحصر مانده است؟

درست در شرایطی که اخبار و تصاویر متعدد پیرامون درگیری های ایجاد شده از تقابل ماموران انتظامی با مردم یا مردم با مردم بر سر حجاب در حال دست به دست شدن است، نظام اسلامی برخلاف نظر صریح مراجع و صرفا بنا بر فشار یک نهاد ورزشی بین المللی می پذیرد که خانمها هم برای تماشای مسابقه فوتبال وارد استادیوم ورزشی شوند. بخش اعظمی از این خانمها اساسا اهل مراعات حجاب نیستند و تصاویر به دست آمده نشان می دهد به شدت هم مستعد همراهی با شعارهای دور از ادب و ضداخلاق مرسوم در سکوهای تماشاگران هستند.

مردم این صحنه ها را می بینند و درباره میزان صداقت نظام در اجرای احکام دین و تقابل با بدحجابی دچار تردید می شوند.

در مقطع تحصیلی دانشگاه که سن دانشجویان اقتضای تشکیل خانواده و اشباع گرایش های درونی اعم از فطری و غریزی را دارد، کلاس های درس به شکل مختلط برگزار می شود. برگزاری مجازی کلاس های درس امکان ارتباط غیر رسمی دانشجویان را به شدت افزایش داده و مشکلاتی را برای بعضی خانواده ها رقم زده است. در حالی که اتفاقا در این سن باید از عناصر محرّک غریزی جوان مراقبت بیشتری به عمل آید.

سواحل و تفرجگاهها به حال خود رها شده اند. در سواحل دریای خزر بارها شاهد اختلاط و بی عفتی بوده ایم و طرح های سالم سازی هیچ گاه جایگاه جدی و رسمی در نگاه مردم و مسئولان نداشته اند.

فضای مجازی و به طور اخص، اینستاگرام، محملی برای شکل گیری انواع مفاسد اجتماعی و عفت فروشی است و گویا با توجه به درآمدی که دولتها از فروش بسته های اینترنت دارند و سهم چشمگیر اینستا در مصرف اینترنت، اراده ای برای سامان دهی به فضای مجازی دیده نشده است.

یکی از مهم ترین عوامل تهدید کننده سلامت و عفاف جامعه، تأخیر در ازدواج و شکل گیری خانواده است. چه عواملی باعث این تأخیر است؟ علاوه بر مشکلات معیشتی و اشتغال و آداب و رسوم غلط، طولانی بودن دوره تحصیل را باید مهمترین عنصر ظهور این معضل درنظر گرفت. با این که کارشناسان متعددی در سال های اخیر بر این امر صحه گذاشته اند که جوان در محدوده سنی بیست الی بیست و پنج سال نیاز و شوق به تشکیل خانواده دارد؛ اما به دلیل طولانی بودن سال های تحصیل و اخذ مدرک و گذران دوره نظام وظیفه و... سن جوان به حدود سی سال می رسد و علاوه بر بی میلی نسبت به تشکیل خانواده در مواردی قبح گناه نیز برایش شکسته شده است؛ باز هم متولیان فرهنگی جامعه حرکتی برای اصلاح زیربنایی این روند غلط از خود نشان نمی دهند. در حالی که هیچ برنامه فرهنگی بدون توجه به نیازهای واقعی انسان ها اساسا نمی تواند برنامه فرهنگی لقب بگیرد.

از این دست مثالها که نشان می دهد برنامه جامعی برای تقویت سلامت اخلاقی جامعه وجود ندارد یکی و دوتا نیست.

یکی از بزرگترین اشتباهات رضاخان این بود که گمان می کرد پیشرفت و ترقی غرب به خاطر نوع پوشش و اختلاط آنها بوده است. برای همین به جای توجه به فن و علم، در سطح باقی ماند و به تقابل با حجاب و عمامه و روضه و ... پرداخت.

ما هم اگر به جای نگاه عمقی به سبک و تمدن دینی، ممحض در ظواهر و نوع پوشش شویم و از سایر بایسته های اصیل غفلت ورزیم، از نظر بینش و سطح تحلیل و درک عقلی تفاوت چندانی با رضاشاه بی سواد نخواهیم داشت.

درست مثل اینکه گمان کنیم اسلامی شدن بانکها یعنی پیدا کردن راه توجیه شرعی برای دریافت سود، استخدام نیروهای متدین یا حتی حضور روحانیون در شعب و... در حالی که اساس روند بانکداری، حرکتی در راستای تقویت نظام سرمایه داری و شنا بر خلاف سمت و سوی جامعه عدل اسلامی است.

یا اینکه شهرسازی اسلامی را به معنای ساخت چند مجسمه و یادمان مذهبی تعبیر کنیم و ...

اسلامی سازی ظواهر قطعا مهم است؛ اما قرار شد باور کنیم اسلام برای همه شقوق زندگی فردی و اجتماعی و حاکمیتی برنامه دارد و وظیفه ما استخراج و پیاده سازی آن است. تمدن اسلامی تنها در صورتی محقق خواهد شد که سبک زندگی دینی را منحصر به مردم ندانسته و بپذیریم که حاکمیت در تمام شئون خود باید منطبق بر احکام دین حرکت کند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اسلامی که هست، اسلامی که نیست!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۱ دی ۱۴۰۰، ۰۸:۴۶ ب.ظ

آرمانخواهی انسان ، مستلزم تحمل رنج هاست.

 

جمهوری اسلامی پیروز نشده است به یک معنایی.

اصل نظام مستقر شد؛ اما از جمهوریت که بگذریم لااقل هنوز مانده است تا به آن چه اسلام گفته، برسیم.

زندان های ما اسلامی نیست؛ از بدو ورود و معضل تفتیش تا انتقال زندانی به بیمارستان. وضعیت بازداشتها و بازداشتگاهها که بماند.

بهداشت و درمان ما؛ از توزیع ناقص امکانات تا مراعات حال بیمار.

سربازی و نظام وظیفه، از بیهودگی دو ساله و تبعیض در تقسیم نیروها تا پایمال سازی حقوقی که خود نظام برای سرباز مفلوک تعیین کرده است.

نطام آموزش و پرورش؛ از مدت طولانی و خلاف فطرت و غریزه تا بی عدالتی در آموزش. کنکور که خودش روضه ای مجزا طلب می کند.

اقتصاد ما اسلامی نیست، بانکداری ما، بی عدالتی در معیشت و رفاه اشتغال و منابع و فرصتها، نظام اداری، اشاعه رانت و باندبازی، پدیده آقازادگی و...

علت این که اسلام بعد از چهار دهه در ارکان و اضلاع حکومت پیاده نشده؛ لزوماً ناآشنایی و عدم کشف فرامین و احکام دینی نیست که این بهانه هم خود فرصتی برای هدر رفتن میلیاردها تومان بودجه به اصطلاح پژوهشی قرار گرفته است.

مسأله اصلی لااقل در مواردی که حکم شرع و موازین دین برای اداره امور مشخص اما تعطیل گردیده بر می گردد به این واقعیت تلخ که ما اساساً مسلمان کامل نداریم که دنبال تحقق کامل اسلام در عرصه حکومت باشیم. من وقتی در زندگی فردی عامل به باورهایم نباشم در زندگی جمعی هم پیگیر اصلاح امور مطابق موازین حق نخواهم بود.

چاره این معضل البته خلاف آن چه انجمن حجتیه گفته، بی اعتنایی به اصل حاکمیت دینی و سر سپردن به حکومت غیر یا ضد دینی نیست. بخشی از اسلام هم که اجرا شود بهتر از این است که کل احکام آن تعطیل شود.

می توان ذیل همین حاکمیت نیم بند اسلامی، قدم به قدم، شریعت را وارد زندگی خود و جامعه نمود.

از اصلاح و رشد نباید ناامید شد. نباید زیر میز زد و اصل حکومت اسلامی را انکار کرد؛ اما باید مراقب بود کسی را به خاطر نظر مخالف و نقد و سخن ارزنده یا مفت، لااقل به بهانه ضدیت با نظام اسلامی –نظامی که هنوز برپا نشده- مجازات نکرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تمدن مغولی!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۹، ۰۸:۳۸ ق.ظ

مقامات و شخصیت‌ها شهادت شهید فخری‌زاده را تسلیت گفتند(1)

 

 در کتاب ها خوانده بودیم که وقتی مغول ها به ایران بزرگ ما حمله ور شدند در میان غارتگری های خود، کتابخانه ها را هم به آتش کشیدند. همه تاریخ، مغول ها را قومی وحشی می شمارند و امثال چنگیز را شماتت می کنند. غرب؛ اما حالا مدعی است که پرچمدار تمدن و فرهنگ و آزادی است! همین غرب پر ادعا دانشمندی شاخص که تلاش می کرد واکسنی را جهت مقابله با یک ویروس کشنده ابداع نموده و به بشریت خدمت کند، مورد حمله ای ناجوانمردانه قرار داده و به شهادت می رساند.

شهادت فخری زاده، این سردار سرآمد دانش و تقوا، ماهیت شعارهای فریبنده غرب و تمدن پوشالی مدعیان آزادی و توسعه را برملا کرد.

خون پاک تو دشمن رسوا را رسواتر ساخت تا عبرتی باشد برای آنهایی که غرب را کعبه آرزوها و رویاهای خود می پندارند.

برای من سوال بود چرا پیشوایانی چون حضرت امام باقر و امام صادق علیهماالسلام را به شهادت رسانده اند؟ آنها که شمشیر به دست نگرفته و مانند جدّ بزرگوارشان حسین علیه السلام قیام نکرده بودند! همه عالم این دو امام و سایر امامان بزرگوار ما را در علم و فضیلت، سرآمد دانسته و آنها را منشأ رشد و تعالی بینش و اندیشه جامعه می شمارند. پس چرا دشمنان طاقت فعالیت علمی آن بزرگان را هم نداشتند؟

راه امثال فخری زاده، راه ائمه بزرگوار شیعه است. دشمن از علمی که باعث استقلال و خودکفایی و پرورش نبوغ بشریت بوده و زمینه نجات آنها از یوغ تسلط و استثمار جهانخواران و بیدادگران را فراهم آورد، می هراسد.

شهید فخری زاده عزیز تو نشان دادی بیگانگان و غارتگران نشسته در کاخ های سیاه فساد و تزویر، هیچ گاه دنبال منافع مردم ما نبوده و دلسوزی های کاذب آنها تنها در مسیر ایجاد وابستگی بیشتر ملت و چپاول وسیع تر منابع کشورمان صورت می گیرد. آمریکا و همپیمانان غربی او عزت مردم ایران را نمی پسندند و تنها مدافع ایرانی هستند که مانند عصر طاغوت، حتی برای بستن یک پیچ ساده هم دست گدایی و ذلت مقابل آنها دراز کرده و ذخایر ملی را به سردمداران استکبار و استعمار پیشکش نماید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بعضی ائمه جمعه را باید ریخت دور!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۹، ۰۷:۵۰ ب.ظ

بهتر بود می نوشتم بعضی ائمه جمعه را باید تغییر داد یا برکنار کرد؟ خوب این حرف که تکراری است و دیگر گوش آقایان از این حرفها پر شده و تأثیر چندانی رویشان ندارد.

چند سال پیش با امام جمعه ای در شهری کوچک دچار مشکل شدم. یک طلبه کم سواد اطلاعاتی خواست میانه ما را بگیرد. با هم رفتیم منزل آن بابا. از در دوستی وارد شدیم که دیدم لا به لای حرف هایش گفت: وقتی لباس یک روحانی روی جا رختی آویزان هست هم مردم باید به آن احترام بگذارند و حساب ببرند! با خنده و شوخی جوابش را دادم که نه همین لباس زیباست نشان آدمیت و ... کمی بعد اسم بعضی ها را می برد که چون مرا به فلان مجلس دعوت نکرده اند پس دین ندارند! یک خورده بعد افاضه فرمود: هر چقدر مسئولین یک شهر مثلا شهردار و ... ماشین گران قیمت تری سوار شوند ولو از پول بیت المال نشانه پیشرفت و ترقّی آن شهر است و ...! شرایط طوری شد که همان طلبه جوانی که آمده بود واسطه شود ریخت به هم و با او دهان به دهان شد و ... وقتی آمدیم بیرون گفت: تو را به خدا ببین چه کسانی را برای جایگاه به این مهمی انتخاب می کنند. آن فرد مدتی بعد به شهری بزرگتر منتقل شد و بعدش هم انگار سقوط کرد و محو گردید.

منکر این نیستم که امام جمعه های خوبی در خیلی از نقاط داریم اما منکر هم نمی شوم که بعضی امام جمعه ها را اصلا باید ریخت دور و هیچ منصبی به آنها نداد. مسئول محترم گزینش ائمه جمعه کشور از نزدیک مرا می شناسد و می داند این حرف را الکی نمی زنم.

امام جمعه باید نمایشگر شکوه و فهم و ایمان و درایت و تقوای رهبری در یک شهر باشد. بعضی ها به هیچ وجه این خصلت را ندارند.

رسم است در خطبه های هر هفته باید این جمله مهم و سازنده تکرار شود که اوصیکم بتقوی الله و نظم امرکم.

این جمله برای بعضی گوینده ها در حکم متلک به خودشان است. امام جمعه ای که محور اختلاف بین امت باشد، دغدغه ای جز فامیل بازی و کسب قدرت و مال بیشتر نداشته باشد، امام جمعه ای که ضعف شخصیتی داشته و در مقابل هر طیف مطابق میل همان ها سخن بگوید، امام جمعه ای که دروغ در رفتار و گفتارش تنیده شده باشد نمی تواند نمایشگر شخصیت و چهره ولی امر مسلمین باشد. تقوا که هیچ نظم در امور یعنی هر چیزی سر جای خودش. بعد می بینیم این بابا خودش که سر جای خودش نیست و از اساس با رانت به جایگاهی رسیده کسانی را هم حمایت کرده و  بر سر کار می آورد که آنها هم لیاقت جایگاهشان را ندارند و اینگونه می شود که یک شهر به راحتی از روند تمدن اسلامی عقب مانده، مردمانش به واسطه مدیران کوچک و ناکارآمد به نظام بدبین شده و آبرو و حیثیت تاریخی دیارشان نیز دگرگون جلوه می نماید.

نظام اسلامی نظام بیست بیست و پنج سال پیش نیست. مردم هم آن مردم نیستند. فضای جامعه هم فضای دو سه دهه قبل نیست. امام جمعه ای که تئوری انقلاب را نفهمیده و نتواند پا به پای اهداف و اقتضائات انقلاب جلو بیاید باید کنار زده شود بدون هیچ مصلحت سنجی و توجیه گری کسالت بار.

آقای حاج علی اکبری ابتدای کارش را خوب شروع کرد. در خوزستان و آذربایجان و ایلام و ... تغییرات مثبت و سازنده ای صورت گرفت اما انگار ترمزش را کشیدند یا باطری خودش تمام شد؛ نشست سر جایش و به همان نگاه ملال آور کارمندی سابق دلخوش ماند.

پنجم مرداد را به غلط روز برگزاری اولین نماز جمعه کشور نام نهاده اند. پنج مرداد اولین نمازجمعه بعد از انقلاب به امامت آیت الله طالقانی برگزار شد، وگرنه پیش از انقلاب هم در بسیاری از شهرهای کشور نمازجمعه برگزار می شد. شاه هم با نماز جمعه مشکل ندارد اگر تریبون آن تریبون تقوا و نظم و صدای محرومان و ضعفا نباشد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بر مدار ایران!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۸، ۰۷:۵۶ ق.ظ

 

توییت های فارسی رییس جمهور آمریکا جلوه ای از نفوذ تمدن نوین اسلامی در ساختار تعاملات جهانی است. به برکت انقلاب اسلامی، به زودی زبان فارسی زبان دوم مردم دنیا خواهد شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا