اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۴۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بهارنارنج بابل» ثبت شده است

پرسشگری و استیضاح، حق ماست

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۱:۴۳ ب.ظ
انتقاد ما از دادستان بابل درباره چرایی سکوت در مقابل انتشار مطالب خلاف دین و انقلاب توسط شخصیت های حقیقی و حقوقی شهر بابل در فضای مجازی و برخورد عجیب با یک چهره سرشناس جبهه فرهنگی انقلاب به اتهام ثابت نشده نشر مطلبی که میز بر و بچ را نشانه رفته بود همچنان به قوت خود باقی است.
دوستانی ریش سفیدی و وساطت کردند که این دعوا را فعلاً از طریقی غیر از فضای رسانه ای پیگیر باشیم.
به لطف خدا اتحاد نیروهای قدیمی و عدالتخواه شهر بابل با جوانان بسیجی نسل سوم و چهارم انقلاب در این خصوص بر مدار پیگیری کامل ماجرا تا حصول نتیجه مطلوب شکل گرفته است.
از علمای پرآوازه و خوشنامی که در این راستا قول همراهی داده اند نیز بسیار سپاسگذارم.
انشاء الله فرهنگ مطالبه گری و امر به معروف و نهی از منکر در حوزه مسئولان که سفارش اکید مقام معظم رهبری است به مرور ریشه رفتارهای زیان باری که ناخواسته باعث بدبینی و ریزش جوانان انقلابی به بهای حفظ میز اصحاب قدرت و نیز غفلت از اولویت هاست را از بین خواهد برد.
در این باره فعلاً مطلبی منتشر نخواهد شد تا ان شاءالله به زودی به شکل حضوری و تشکیلاتی، اقدام لازم صورت بگیرد، بأذن الله تعالی.
موجیم که آسودگی ما عدم ماست.
  • سیدحمید مشتاقی نیا

درباره نامه سرگشاده عضو شورا

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۱:۳۱ ب.ظ

چشم دیدن علیجانزاده کاشی را ندارم و برای رد صلاحیت او نیز تلاش کرده ام؛

اما این که می گوید بارها از امام جمعه درخواست دیدار داشته تا بتواند درباره مطالبی که پشت سر او و همفکرانش در شورا به گوش ایشان رسیده، توضیحاتی بدهد و موفق نشده، جای تأمل دارد.

شأن یک امام جمعه نیست که با استناد به سخنان یک طرف دعوا، وارد حیطه قضاوت شده و تریبونی که جایگاه صدق و عدل است را یکسویه استفاده نماید. امیدوارم شاهد حل این مسأله باشیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برسد به دست دادستان بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۸:۱۶ ق.ظ

افراد، مسئولین، خودشان را در معرض نقد و انتقاد قرار بدهند و پاسخگو باشند و پاسخ بدهند و تبیین کنند. خیلی از اوقات اگر چنانچه یک انتقادی به کسی بشود، این فرصتی است برای او که بتواند ذهن ها را روشن کند، تبیین کنند، حقیقت را بیان کنند؛ خیلی چیز خوبی است.۱۳۸۸/۰۳/۲۹ مقام معظم رهبری

در کنار این، نظام پاسخگویی را برای خودتان متحتم بدانید. واقعا وزیر در حوزه‌ی کار خودش، مدیران وزارتی در حوزه‌ی کار خودشان، معاونان هر کدام در حوزه‌ی کار خودشان پاسخگو باشند. یعنی هم در برابر خطایی که انجام می‌گیرد، واقعا پاسخگو باشند؛ هم در برابر کار لازمی که باید انجام می‌گرفته و انجام نمی‌گیرد، پاسخگو باشند.۱۳۸۴/۰۶/۰۸ مقام معظم رهبری

از دادستان محترم بابل دعوت می شود به منظور اطاعت امر از مطالبه مقام معظم رهبری و احترام به دیدگاه منتقدان، جهت پاسخ گویی به بعضی پرسش ها و ابهامات پیرامون عملکرد دادستانی بابل در حوزه عدالت خواهی و دفاع از حقوق مردم، در یکی از محافل اجتماعی و انقلابی مدّ نظر خود، حضور به هم رساند.

بی شک ارتباط مستقیم با مردم و حضور در بدنه اجتماع، یکی از امتیازات جمهوری اسلامی است که نتیجه آن تقویت اعتماد عمومی نسبت به نظام مقدس جمهوری اسلامی خواهد بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وقتی مسئولان، رسالت اصلی خود را گم می کنند

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۹:۳۳ ب.ظ

امروز یکی از بچه های خوشنام و بسیجی و از فعالان سرشناس عرصه فرهنگی شهرستان بابل ظاهرا به دستور دادستان به پلیس فتا احضار شد و گوشی تلفن همراه و دستگاه رایانه اش موقتاً ضبط گردید.

طبق تحقیق به عمل آمده موضوع از این قرار بود که وی بخشی از مطالب کانالی تلگرامی به نام بابلستان را در بعضی از گروه ها فوروارد کرده و از این بابت برای ادای توضیحات احضار شد.

کانال بابلستان شاید حدود یکسالی هست که با انتشار مطالبی سیاسی و اجتماعی، مسئولان شهر و کشور را مورد نقد قرار می دهد که البته بعضی مطالب آن قابل دفاع نیست.

مدتی است که از این طرف و آن طرف به گوش می رسد که بعضی ها برای تصفیه حساب های شخصی، اسم هر کس را که قصد و غرضی سرش دارند به عنوان ادمین احتمالی این کانال معرفی می نمایند.

به نظر می رسد پلیس فتا بنا بر استعداد و وظیفه و تخصص ذاتی خود خواهد توانست از طریق رهگیری در فضای مجازی، صاحب کانال را شناسایی کند.

گاه بعضی از این بگیر و ببندها ممکن است شائبه همان تصفیه حساب های شخصی را دامن بزند.

نکته ای که در این میان نباید مغفول بماند رفتار عجیب مسببان این ماجراست. در حالی که یکی از اعضای شورای شهر بابل هر از گاه اقدام به فوروارد مطالب کانال آمدنیوز می کند، بعضی از اعضای گروه حامیان یکی از نمایندگان شورا، عکس های کشف حجاب کرده خود را به رخ می کشند و برخی دیگر اقدام به نشر مطالب منافی ارزش ها و در ضدیت با اسلام و انقلاب می نمایند، سینه چاک شدن برای دفاع از پایه های سرد و شکننده میز بعضی از مسئولان، رفتاری سوال برانگیز و نشأت گرفته از ناآشنایی با مبانی انقلاب اسلامی و عدم درک صحیح نسبت به تعریف نظام و ارزش هاست.

به یقین نمی توان از همه مطالب کانال بابلستان دفاع کرد و البته شناسایی مدیریت کانال، پرونده این موضوع را خواهد بست، اما آنهایی که به جای دفاع از باورهای دینی و اساس انقلاب، سرمایه نظام را خرج تثبیت جایگاه صاحبان قدرت می کنند، ناخواسته بر شاخه درخت نشسته و بن می برند.

نیروهای انقلابی شهر با هوشیاری کامل به رصد رفتارهای متناقض اصحاب قدرت پرداخته و در فرصت مقتضی، اقدام لازم را برای بیدار سازی خفتگان انجام خواهند داد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

معطل زخم زبان ها نمانید!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۸:۱۲ ق.ظ

utic_photo_2018-02-21_23-02-43.jpg


گمان نکنید کسانی که امروز ارزش کار مدافعان حرم را زیر سوال می برند، صرفاً مشکلشان با نبرد در بیرون مرزهاست. این مسائل تازگی ندارد. حتی در زمان جنگ تحمیلی که بر اساس عقل و شرع و هر منطقی که حساب کنید، دفاع از آب و خاک و مرز و بوم یک وظیفه عمومی است باز هم عده ای بودند که رزمندگان مدافع میهن را مورد تمسخر قرار داده و یا سعی می نمودند در اراده آنان خلل وارد کنند. بیخود که نیست خیلی از همین مدعیان وطن پرستی، یک روز هم سابقه دفاع از جغرافیای ایران را در پیشینه خود ندارد. بماند که همین جماعت پر ادعا، حتی حاضر نیستند برای حفظ ظاهر هم که شده کالایی ایرانی را در حمایت از کارگران هموطن خود خریداری نمایند.

این بخش از وصیتنامه شهید رمضان یحیی پور گنجی، اهل شهرستان بابل، شکوه نامه و البته سندی تاریخی از غرولندهای ناتمام افرادی است که نه خودشان خیری به جامعه می رسانند و نه دلشان می خواهد، دیگران خیری به جامعه برسانند:

"خدایا! توشاهد باش که خیلی ها مانع از رفتنم به  جبهه می شدند و هر یک به طریقی سد راه می گشتند و برخی اظهار می کردند که جبهه فقط و فقط اختصاص به تو دارد که باید بروی؟ عده ای می گفتند  مگر تو جبهه جنگ را خریده ای که باید مدام در آنجا باشی؟! دسته ای با نهایت بی شرمی می گفتند که جبهه بر سر مسئولین مملکت خراب بشود، جنگ به ما هیچ ربطی ندارد؟ چرا صلح نمی کنید؟!

 اما در میان همه این زخم زبان ها خدایا! تو آگاه بودی و هستی که فقط و فقط دلم و تمام اعضا و جوارحم برای جبهه نور علیه ظلمت می تپید و آنچنان شوق جبهه در سرم و در قلبم نهفته بود که ترک جبهه و آمدن به  پشت جبهه برایم شاق و سنگین بود و همیشه در دلم می گفتم که خدایا! تا جبهه با من خداحافظی نکند من هرگز جبهه را تا عمرم باقی است ترک نخواهم کرد. از جبهه خداحافظی نخواهم کرد.

 بارها و بارها این کلام ورد زبانم بود که در آخرت نامه اعمال هر کس جداست و هر انسان به اندازه کار خیری که کرده است مزد می گیرد. الدنیا مزرعة الآخرة.

 ای مردم به خدا قسم اگر امام بزرگوار دستور بدهند که تمام ملت ایران باید در خانه هایشان باشند و تو رمضان یحیی پور باید به تنهایی در جبهه جنگ باشی و بر علیه دشمنان اسلام و قرآن بجنگی اصلا به عقلم و فکرم رجوع نمی کنم که آیا بروم و یا نروم. بلکه سر از پا نشناخته رهسپار جبهه جنگ می شوم و جانم را فدای اسلام و امام می کنم. اگر هزاران جان داشتم همه را فدای رهبر عزیز می نمودم چرا که رجوع به عقل در چنین مواقع حساس و ضروری خلاف است و جز ضرر و زیان در پی نخواهد داشت. ای مردم! مرگ حق است اگر برجی بسازید آسمان خراش که خراب شدنی نباشد اگر به غار پناه برید که دست احدی از انسان ها و حیوانات و درندگان به شما نرسد باز یک روزی را که خدا مقرر فرموده است مرگ به سراغ شما می آید. بهتر نیست که ما به دنبال مرگ برویم واز آن استقبال نماییم آن مرگی که سعادت ما را در دنیا و آخرت تامین و تضمین می کند که همان مرگ سرخ و شهادت خونین است؟ مردم! بشتابید به سوی سعادت ابدی و همیشگی تا برای همیشه رستگار شوید و در جوار رحمت حق تعالی قرار گیرید که این عزت گرانبها و با ارزش به دست نمی آید مگر این که خودمان بخواهیم و خود را مهیا کرده باشیم و به ندای هل من ناصر ینصرنی امام عزیز لبیک بگوییم و رهسپار جبهه حق علیه باطل گردیم.

ای مسلمین! خداوند در بهشت را همیشه بر روی بندگانشان باز نمی کند. در بعضی از مواقع این در باز می شود آن هم به روی بندگان خاص و مخلص خدا؛ اما این دوران دوران جنگ است خداوند در بهشت را باز نموده است تا انسان هایی که لیاقت دارند در آن خرم و جاوید باشند. حال که در بهشت باز است و مجوز به دخول آن منوط به خون دادن در راه خداست بهتر نیست که ما این فرصت را مغتنم شمرده  به این سعادت عظمی  نائل آییم؟ به والله اگر هر انسان عاقلی به فکر و به عقل خود رجوع کند می بیند که کار نیک و پسندیده ای را در پیش گرفته است. ای مردم! از جبهه جنگ استقبال نمایید وخود را برای جهاد و دفاع  آماده نمایید گوش یه فرمان فرمانده کل قوا باشید دل از دنیای فریبنده بر کنید و جنگ را سرلوحه همه امورات زندگیتان قرار دهید. اینطور نباشد که فقط یک عده مخصوصی به جبهه بروند و عده ای دیگر در گوشه ای بنشینند و تماشاگر صحنه ها باشند. این طور نباشد که یکی بگوید چون فلانی نرفته من هم نمی روم. نه این طور نیست اگر دو نفر در یک ماشین در اثر تصادف در یک لحظه بمیرند هم قبرشان سواست و هم فردای قیامت حسابرسی شان.

نکند روزی بیاید که امام تنها بماند. نکند روزی بیاید که باطل درخود اتحاد داشته باشد ولی حق در خود تفرقه. نکند روزی بیاید که دشمن از آمدن به جبهه جنگ استقبال کند و ما مسلمین از رفتن به جبهه سر باز زنیم و امتناع ورزیم. نکند روزی بیاید که اسلام و قرآن را فدای دنیای مان کنیم.

 

نکند روزی بیاید که شهدا از کم کاری ها و سهل انگاری های مان از ما سوال نمایند. خدایا! تو گواه باش که آنچه وظیفه ام بود نوشتم. باشد تا ان شاءالله موثر و مفید واقع گردد."

یک نکته دیگر هم در این وصیتنامه مهم و کاربردی است. شهید می گوید من حتی اگر تنها هم باشم در مقابل دشمن می ایستم و این که نباید گفت چون دیگری پا به میدان نگذاشت من هم به جبهه نمی روم.

راستی اگر این سفارش شهید را امروز در مصاف با جنگ نرم دشمنان، اجرایی کنیم چقدر می تواند گره گشا باشد. هر کس احساس کند خودش به تنهایی مسئول دفاع از حریم باورها و عقاید و ارزش های جامعه است. کسی منتظر تأیید و به به و چه چه دیگران نباشد. کسی چشم امید به اقدام دیگران ندوزد. هر کس خودش را محور و متولی جبهه حق دانسته و در مقابل هجمه خانمان سوز بدخواهان، با تمام وجود قد علم کند.

این توصیه مقام معظم رهبری را دوباره مرور کنیم:

در جمهوری اسلامی، هر جا که قرار گرفته‌اید، همان‌جا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه‌ی کارها به شما متوجه است. 5/12/1370

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برسد به دست طلبه ای که خودش می داند!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۲:۵۱ ب.ظ

(متن میهمان)


بسم الله الرحمن الرحیم

سخنان آیت الله توکل، نماینده مردم استان مازندران در مجلس خبرگان و استاد دروس خارج فقه حوزه علمیه قم در خصوص مخالفت با برگزاری کنسرت های هنجارشکن و آلوده به حرام، به همان میزان که حمایت و رضایت مومنین را به دنبال داشت، ناراحتی رسانه های معارض و معدودی از عناصر واداده را نیز به همراه آورد.

در این بین، طلبه ای اهل یکی از شهرهای پرافتخار مازندران، متنی را به آیت الله توکل رساند و با یکی از رسانه های مطرود و فراموش شده استان مصاحبه ای انجام داد و در تماس تلفنی با برخی از دوستان طلبه نیز دست و پا زد تا ادله ای را سر هم کرده و خود را مخالف فرمایش بزرگان نشان بدهد.

فارغ از ادبیات سخیف و اشکالات عجیب املایی و انشایی نگارنده، سطح پایین پرسش های وی، اصل سبقه تحصیلی او در حوزه های علمیه را نیز دچار تردید کرده است. جالب آن که وی در ابتدای نامه، خود را شایسته حضور در بین نامزدهای انتخابات مجلس خبرگان نیز دانسته که به اذعان خودش به دلیل عدم احراز بصیرت و سوءپیشینه، صلاحیت وی از طرف شورای محترم نگهبان مورد تأیید قرار نگرفته است.

یک- این برادر مدعی فضل و علم و درک، در سطرهای مختلف نامه خود، آیت الله توکل را به کاربرد عبارتی خطاب به مسئولین متهم نمود که از اساس کذب محض است و آیت الله توکل چنین عبارتی را در سخنرانی خود خطاب به مسئولان به کار نبرده است.

دو- سطح پایین سواد نگارنده آن جا آشکار می شود که وی گمان نموده مخالفت با کنسرت به معنای مخالفت با موسیقی است و به این استدلال عالمانه! تمسک جست که چون تلویزیون موسیقی پخش می کند پس برگزاری هر نوع کنسرتی هم مجاز شمرده می شود! به نظر می رسد یک طلبه مبتدی هم با اشراف به فتاوای مقام معظم رهبری و سایر مراجع عظام به خوبی می داند که مخالفت با کنسرت های آلوده به حرام با توجه به فضای هیجانی و مختلط آن که در بسیاری از موارد منجر به اشاعه منکر می گردد به معنای مخالفت با اصل موسیقی نیست، بماند که صرف پخش یک موسیقی از صدا و سیما نیز به معنای جواز آن نوع موسیقی محسوب نمی گردد.

سه- وی در اظهار نظر اندیشمندانه! دیگری، پیشنهاد داده است که در صورت مشاهده منکر در فضای فرهنگی باید به مسئولان امر گزارش داد! در حالی که سخنان آیت الله توکل در خصوص اجتناب از اعطای مجوز به کنسرت های حرام آلود، مصداق همان گزارش و توصیه و تذکر به مسئولان برای مقابله با جریانات خزنده ای است که تحت لوای فرهنگ و هنر درصدد تعمیق خودباختگی و هرزگی فکری و غفلت از حقایق فطری و الهی برآمده اند. بی شک مسئولان دلسوز و متعهد نیز در چارچوب وظایف قانونی خود با عنایت به تذکر علما، در زدودن آلودگی و اختلاط و هرزگی بعضی از فضاهای هنری و فرهنگی به رسالت دینی خویش عمل خواهند کرد.

چهار- نگارنده نامه در ادعایی عجیب تر و با صبغه سکولاری، تصور نموده که در شأن یک استاد اخلاق نیست که در مواجهه با منکرات اجتماعی و اخلاقی، واکنش نشان بدهد! آیا فردی که خود را در طراز علمای مستعد حضور در مجلس خبرگان می داند آن قدری با احکام و منویات دین آشنا نیست تا بداند که اخلاق و عرفان دینی به معنای تصوف و عزلت نشینی نبوده بلکه با تأسی از سیره ائمه اطهار علیهم السلام، آمیزه علم و عمل، نشانگر میزان صداقت یک عالم و مومن حقیقی است؟ آیا جز این است که جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و فرهنگ شهادت طلبی، جلوه هایی زیبا ازالتزام به اخلاق نبوی و سیره علوی و مرام خاندان وحی شمرده می گردد؟

پنج- متن فوق بیشتر از آن که به منزله دفاع و حمایت از سخنان انقلابی نماینده مردم ولایتمدار مازندران تلقی شود دفاع از عملکرد تیزبینانه شورای محترم نگهبان در رد صلاحیت روحانی نماهای جاه طلب و بلندپروازی است که با کمترین درون مایه علمی و فقهی و معرفتی، سودای تکیه بر کرسی های حساس نظام اسلامی ایران را در سر می پروانند. به راستی اگر بصیرت و هوشیاری و دقت نظر فقهای شورای نگهبان نبود، امثال این طلبه کم سواد و ناآشنا با مبانی فقه جامع و پویای شیعه، چه بلایی بر سر باور و ایمان و آبروی ملتی می آوردند که تحقق آرمان تمدن نوین اسلامی را برای سعادت بشریت در اقصی نقاط عالم دنبال می نماید؟

یکی از شاگردان آیت الله توکل 30/1/1397

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تشکر از امام جمعه بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۷، ۱۰:۵۵ ب.ظ

بر خودم لازم می دانم از موضع انقلابی امروز امام جمعه بابل در خصوص برگزاری کنسرت تشکر کنم.

متأسفانه از صدا و سیما تا ارشاد و شهرداری و ... دیگر مجموعه های فرهنگی مدت هاست که درصدد تبدیل موسیقی به عنوان نیاز و خواسته اصلی مردم هستند و این مسأله البته در راستای ایجاد غفلت و سرخوشی کاذب نسبت به حقایق عالم خلقت و زدودن اصالت های فطری است.

هنر تا زمانی ارزش تلقی می شود که بیدار کننده و رشد دهنده بشر باشد.

حقیقت امر آن است که اصرار بیش از حد بر گسترش موسیقی در قالب برگزاری کنسرت و آلوده نمودن جامعه به فضاهای هیجانی و مختلط و محرّک و وسعت بخشیدن به دامنه گناه و هرزگی، یک ترفند سیاسی و مخدر در جهت حقیقت زدایی و ایجاد حاشیه امن برای سیاست بازانی است که بقای ثروت و قدرت و استمرار چپاولگری و زیاده خواهی خود را در تباهی و غفلت مردم می دانند.

هیچ کس با موسیقی مخالف نیست؛ اما قرار دادن موسیقی به عنوان مطالبه و نیاز نخست جامعه، دروغی فاحش به منظور فراموشی اولویت های واقعی زندگی مردم است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دادستان بابل یاد بگیرد

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۷، ۰۲:۲۷ ب.ظ

معاون مدیر کل و رییس اداره ارشاد مشهد بازداشت شدند

واقع امر آن است که دادستان ها اگر بخواهند، می توانند در بسیاری از امور دخالت کرده و در مقابل کژی ها قد علم کنند.
اتفاق خلاف شرعی که در یکی از مجتمع های تجاری شهر مشهد رخ داد و منجر به دخالت دادستان و برخورد با دو تن از مسئولان فرهنگی این شهر گردید، جالب و درس آموز است. فضای هیجانی و مختلط و موزیکالی که در یک مراسم جشن رقم خورد، رقص تعدادی از جوان های دختر و پسر را به دنبال داشت که حساسیت دادستان این شهر را برانگیخت.
به همان میزان که رقص مختلط زن و مرد حرام شرعی و مستلزم برخورد مسئولان است، تشویق بانوان به دوچرخه سواری علنی در سطح معابر که از سوی شهرداری بابل و هیأت دوچرخه سواری صورت می گیرد نیز بنا بر نص صریح فتوای مقام معظم رهبری و همه مراجع، دارای حرمت شرعی است.
دعوت از بانوان برای حضور در استادیوم ورزشی و تماشای مسابقات بسکتبال مردان نیز همین طور.
دادستان به عنوان مدعی العموم می تواند و باید به گزارش استانداری درباره تخلفات اداری در زمان شهرداری سابق و نیز زمزمه هایی که در مورد تخلفات مالی شهرداری فعلی شنیده می شود ورود پیدا کرده و ضمن استیفای حقوق جامعه، اعتماد مردم به نظام اسلامی را تقویت نماید.
سطح دغدغه مسئولان در نظام اسلامی باید به گونه ای باشد که دفاع از حق دین و مردم را اولویت اصلی کار خود بدانند.
  • سیدحمید مشتاقی نیا

بهارنارنج از شعار تا واقعیت!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۷، ۱۱:۵۳ ق.ظ

شیراز از کلان‌شهرهایی است که در آن درختان نارنج زیادی وجود دارد و بهارنارنج آن از شهرت زیادی در کشور برخوردار است.

 730 هکتار باغ نارنج تجاری و 700 هکتار درخت نارنج  در فضای سبز شیراز وجود دارد که سبب شده استان فارس با برداشت 12 تن گل بهار در سال از نظر تولید و سطح زیر کشت نارنج، رتبه برتر را در کشور داشته باشد. بر اساس آمارهای رسمی هر سال حداقل هشت تن از محصول بهارنارنج استان فارس به نقاط مختلف کشور و خارج از کشور صادر می شود.

آن وقت بعضی از شهرهای مازندران که قادر به فروش چند شیشه مربای بهارنارنج به میهمانان و مسافران هم نیستند هر ساله بر سر تصاحب این نام دعوا دارند و تا کنون میلیاردها تومان از درآمدهایی که باید خرج رفاه و ارائه خدمات عمومی شهروندان می گردید را به بهانه رقابت بر سر مصادره عنوان بهارنارنج به هدر می دهند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

جنایت و مکافات!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۷، ۰۱:۲۶ ب.ظ

ساعتی پس از طلوع آفتاب صبح پنج شنبه، خبر قتل دو جوان ۲۵ و ۳۵ ساله در یکی از روستاهای بابل در همه کانال ها و گروه های مجازی این شهر منتشر گردید.

حتی اگر اعضای کانال های تلگرامی بابل را منحصر به مردم این شهرستان بدانیم کمتر گروه بابلی را می توان سراغ گرفت که از دیگر شهرهای استان و کشور در آن حضور نداشته باشند.

کمتر از بیست و چهار ساعت بعد از وقوع این جنایت، نیروی انتظامی موفق به دستگیری عوامل دخیل در قتل دو جوان شد که انتظار می رود خبر آن با همان شدت و حدتی که شاهد انتشار خبر تلخ جنایت بودیم، در گروه های مجازی بازتاب داشته باشد.

فراموش نکنیم که احساس ناامنی، بدتر و خسارت بارتر از خود ناامنی است و بار روانی آن تبعات جبران ناپذیری به دنبال دارد؛ چونان که وقتی از امام حسن مجتبی علیه السلام درباره فقر سوال کردند پاسخ داد:بدترین نوع فقر، احساس فقر است.

از آن جا که به طور معمول صاحبان تریبون عادت به تشکر در ازای موفقیت ها ندارند بر خود لازم می دانم از سرعت عمل نیروی انتظامی شهرستان بابل در پیگیری پرونده این قتل دلخراش و دستگیری عاملان جنایت تقدیر نموده و البته به مسولان دادگستری یاداور شوم که سرعت عمل و قاطعیت در محاکمه مجرمان، تصویری خوب، سازنده و امیدوارکننده از صلابت و عدالت نظام جمهوری اسلامی در اذهان عموم به جا خواهد گذاشت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اعلام حمایت جمعی ازمردم شهرستان بابل از مواضع انقلابی آیت الله توکل

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۷، ۰۷:۰۲ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز دیگر بر کسی پوشیده نیست که شبیخون فرهنگی دشمن از در و دیوار، به ساحت باورهای دینی و ملی مردم این مرزو بوم هجوم آورده ودر قالب "نفوذ فرهنگی"، در صدد رخنه در پیکره ایمانی ملت مسلمان کشورمان است.

کیست که نداند "اندلس" سازی از ایران اسلامی، هدف غایی این حمله ناجوانمردانه فرهنگی است؟

نفوذ دشمن در اندیشه فرهنگی بعضی از مسئولان را باید در میزان پایبندی آنان به آموزه ها و احکام دین جستجو کرد. عده ای گمان می کنند که چند قدم عقب نشینی در برابر تهاجم فرهنگی غرب می تواند چند صباحی خطر اصلی دگرگونی در باورهای اعتقادی را به تأخیر بیندازد. غافل از آن که هیچ فرهنگی به طور ناگهانی دچار تحول و تغییر نشد بلکه به شیوه ای نرم و نامحسوس تار و پود آن زیر و رو گردید.

در این راستا باید تأکید داشت که هر عنصر فرهنگی که به ابزاری برای دگرگونی باورهای اعتقادی جامعه در جهت اهداف ضد دینی دشمن تبدیل شود، در خدمت به ناتوی فرهنگی اجانب محسوب خواهد شد.

موضع قاطع مجتهد انقلابی و عالیقدر، حضرت آیت الله توکل، نماینده مردم شریف استان مازندران در مجلس خبرگان رهبری، در خصوص مخالفت با کنسرت های مختلط و مروّج لاابالی گری و اشاعه دهنده منکر، در دوره ای که بعضی ها گمان می کنند سکوت در مقابل زیاده خواهی های دشمن، نوعی تسامح و جاذبه برای خود – به نام دین – است، حرف دل همه دلسوزان انقلاب و اسلام عزیز است که تا کنون برای تحقق احکام شرع از هیچ گونه جانفشانی دریغ نورزیده اند.

آن گونه که حضرت امام رحمةالله علیه فرمود: "ما با سینما مخالف نیستیم با فحشا مخالفیم"؛ باید تأکید نمود که مخالفت با کنسرت های مبتذل، نه به معنای مخالفت با موسیقی که به منظور پاکسازی ساحت هنر از هرگونه خودباختگی و گرایش به انحطاط و نیز دستیابی به هنر فاخر و زلال و فطری است که واسطه ای برای رشد فکری و غنای فرهنگی جامعه محسوب می شود.

فراموش نکنیم که "تغافل نسبت به حق" و "بی اعتنایی به واقعیت ها"، انگیزه پنهان دشمن برای به خدمت در آوردن هنر در جهت استثمار فکری جوامع بشری است. وقتی می توان نعمت خدادادی هنر و اندیشه را در راه کمال و سعادت و بیداری بشریت به کار بست اصرار بر گرایش به ابتذال و انحطاط و غریزه گرایی در لوای هنر، چه هدفی را دنبال می کند؟

امت حزب الله و شهیدپرور دارالمومنین بابل ضمن قدردانی مجدد از آگاهی بخشی و تلنگر دینی و انقلابی استاد برجسته و فرهیخته حوزه علمیه قم حضرت آیت الله توکل، از مدیران و سیاست گذاران عرصه فرهنگ و هنر انتظار دارند با نگاه به قله های رفیع انسانی از انفعال در برابر هیاهوی تبلیغی جبهه غفلت و وادادگی، اجتناب ورزیده و حرکت مستمر به سمت هنر متعهد و متعالی را در چشم انداز رسالت خود ترسیم نموده و پیراستگی عرصه فرهنگ از غبار لودگی و آلودگی را همواره خدمتی سازنده و ماندگار بدانند.

والسلام علی عبادالله الصالحین

جمعی از بسیجیان و امت حزب الله شهرستان بابل

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دوستان هیاتی بابل بخوانند

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۷، ۰۹:۵۴ ب.ظ

برادران عزیز

حاج رضا دادپور و عباس آقای طهماسبپور

در مورد واقعه اخیر مسجد قهاریه به اندازه کافی شاهد انتشار نظرات موافق و مخالف بوده ایم.

این تقاضا را باید بزرگان شهر مطرح می کردند که یا دخالت نکرده و یا در مواردی بر طبل اختلافات نیز کوبیدند.

عاجزانه از شما خواهش می کنیم دعوای درون خانوادگی انقلاب را بیش از این مقابل نگاه مضحکه آلود بدخواهان به نمایش نگذاشته و با تبعیت از خرد و استطعانت از نعمت صبر در فضایی غیر علنی به نقد و بررسی این رخداد بپردازید.

هیچ عقل سلیمی بی شک استمرار این نزاع در شبکه های مجازی را به صلاح جبهه انقلاب اسلامی نمی داند.

این دعای همیشگی محافل اهل بیت را دوباره تکرار کنیم که خدایا ما را دشمن شاد نگردان.

والعاقبه للمتقین

جمعی از بسیجیان دارالمومنین بابل

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حب حضرت زینب یعنی نفی سلطه پذیری

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۷، ۰۸:۰۰ ق.ظ

دوستی متنی نوشت و گله کرد که چرا همزمان با روز وفات حضرت زینب سلام الله علیها داره توی شهر جشن برگزار میشه؟

در جوابش نوشتم:

نقش حضرت زینب تو ماجرای کربلا که منجر به احیای اسلام و استمرار روح ظلم ستیزی تا ابد شد فقط یک طرف ماجراست. امروز این خانم محور مقاومت و نماد حق طلبی جبهه عدل و ازادگی در مصاف با جبهه جهانی کفر و الحاد و استکباره

بی تعارف باید گفت کسانیکه امروز دنبال بی اعتنایی به منزلت حضرت زینب هستن در واقع استراتژی جهانی نظام اسلامی رو بر نمی تابن

ارج نهادن به مقام حضرت زینب صرفا عزاداری معمولی از باب محبت به اهل بیت نیست. امروز این خانم عیار صداقت مدعیان ایمان و دین رو اشکار میکنه. نمیشه حب حضرت زینب رو داشت و به امریکا و انگلیس و وهابیت کاری نداشت. واداده های سیاسی و فرهنگی شهر و کشور خوب میدونن که برجسته سازی نام حضرت زینب مستلزم نفی باورهای غربگرایانه خودشونه

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حاشیه نگاری جنجال های کنسرتی اخیر در بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۷، ۰۸:۲۲ ب.ظ

آیت الله توکل، استاد خارج فقه و اخلاق حوزه علمیه قم و نماینده مردم شریف استان مازندران در مجلس خبرگان رهبری سخنران مراسم امسال سالگرد ارتحال مرحوم آیت الله شیخ هادی روحانی در نخستین روز فروردین سال 97 بود. ایشان در بخشی از سخنان خود به مخالفت با برگزاری کنسرت در بابل تأکید کرد که این مسئله با جنجال هایی در سطح رسانه های داخلی و خارجی مواجه گردید. در این خصوص ذکر چند نکته را لازم می دانم:

یک. متن سخنرانی آیت الله توکل در یکی از سایت های استانی منعکس گردید که بازتاب خاصی در رسانه ها نداشت. با اصرار و تلاش آقازاده یکی از چهره های عافیت طلب که دستی بر فعالیت های رسانه ای ابوی نیز دارد، بخشی از سخنان آیت الله توکل در مخالفت با برگزاری کنسرت برای ادمین های کانال های تلگرامی ارسال شد و در نهایت با ورود رسانه های معاند مانند آمدنیوز و ... به یک جنجال خبری تبدیل گردید.

دو. در بابل بارها به صورت بی سر و صدا شاهد برگزاری کنسرت بوده ایم. چندی پیش نیز یکی از اعضای شورای به اصطلاح اسلامی شهر تصویری از شرکت خود و همکار حلقه به گوشش در یکی از کنسرت های محلی را منتشر نمود؛ اما آن چه که این طیف به دنبال آن است مسئله ای فراتر از برگزاری یک کنسرت معمول هنری است. این جریان برای رسیدن به اهداف مورد نظر چاره ای جز تهی سازی شهر از هویت مذهبی و فرهنگی خود ندارد. جایگزینی نام زیبا اما بی محتوای "بهارنارنج" به جای عبارت تاریخی و مفهومی "دارالمومنین" و تحمیل میلیاردها تومان هزینه بر گرده بیت المال برای جااندازی آن در سال های اخیر، یکی از حرکت های مرموز آنان در راستای هویت زدایی از این شهر محسوب می شود. به همین دلیل است که به جای برجسته سازی بناهای مذهبی و تاریخی شهرستان بابل (مانند بقعه امامزاده قاسم) با قدمتی بیش از شش - هفت قرن، برج دیدبانی از آثار معماری پهلوی اول به عنوان نماد تاریخی این شهر معرفی می شود!

سه. همه علمای شهر از دیرباز با برگزاری کنسرت در بابل مخالف بوده اند. این مسئله اتفاق جدیدی در این شهر محسوب نمی شود. در ایام نوروز سال گذشته به ابتکار معاونت فرهنگی - قبرستانی شهردار معزول بابل (که از قضا ایشان نیز از بستگان یکی از بزرگان بود) ویژه برنامه ای همراه با اجرای موسیقی در بوستانی واقع در جوار امامزاده زین العابدین و در همسایگی حوزه علمیه برگزار گردید که با برخورد انقلابی فقیه عالیقدر و مجتهد طراز اول عالم اسلام حضرت آیت الله محمدی، تولیت مدرسه علمیه روحیه بابل، لغو گردید.

چهار. یک بابایی نامه ای منتشر کرد و در پاسخ به آیت الله توکل نوشت: "از نظر ما هم برگزاری کنسرت، مطالبه اصلی و اولویت نخست مردم و جامعه نیست؛ اما ..." باید به این بنده خدا گفت شما اگر صداقت داری و واقعاً مسائل معیشتی مردم را مسئله اصلی جامعه می دانی آیا تا به حال مشابه این نامه، یک متن چند کلمه ای هم در دفاع و حمایت از کارگران بیکار شده و فقر رو به افزایش جامعه و ورشکستگی موسسات مالی که اتفاقاً بخشی از مردم همین شهر هم جزو زیان دیدگان آن هستند و ... نوشته و منتشر کرده ای؟ از نگاه سیاسی کارانی مثل او، هدف، حفظ موقعیت متزلزل دولتی است که با ستادی های خود معامله نان و آب داری داشته است. مطالبه دغدغه های ملت از سوی این جماعت، ادعایی بیش نیست.

پنج. یک موضوع را بعضی ها این وسط، خلط کرده اند. مخالفت با کنسرت به معنای مخالفت با موسیقی نیست. تجربه رخدادهای متعدد ثابت کرده است که به طور معمول فضای هیجانی ایجاد شده در محیط برگزاری کنسرت منجر به بروز رفتارهای هنجارشکن و منافی احکام شرع می گردد که از این نظر تکلیف فقها و همه مومنین است نسبت به ادای وظیفه دینی نهی از منکر و پیش گیری از ترویج مفسده اقدام نمایند.

شش. نماینده بابلی دولت در مجلس هم مصاحبه ای کرد و گفت: در باب اجرای کنسرت، قانون فصل الخطاب است. حرف ایشان صد در صد درست است. همه آثار و محصولات و برنامه های فرهنگی به خودی خود اجازه عرضه نداشته و نیازمند اخذ مجوز از مسئولان ذی ربط هستند. مسئولان ذی ربط بنا بر تشخیص خود برای ارائه یک اثر، چه مجوز صادر کنند و چه نکنند، مطابق قانون رفتار کرده اند. بنا براین وقتی اداره ارشاد و یا شورای تأمین شهر به این نتیجه می رسند که یک برنامه به ظاهر فرهنگی، مفسده انگیز بوده و برگزاری آن با توجه به مخالفت علما و جامعه دینی به صلاح نیست، تصمیم شان منطبق بر اختیارات قانونی شان است و امثال این نماینده محترم، دوست داشتنی و خنثی باید به آن احترام بگذارند.

هفت. جدی تر از مفاسدی که ممکن است برگزاری کنسرت موسیقی به دنبال داشته باشد، مفاسد پیدا و پنهانی است که در بعضی کلاس ها و آموزشگاه های فاقد مجوز موسیقی در حال گسترش است و باید فکری به حال آن کرد. نکته دیگر آن که کار مبنایی را در واقع کلاس های موسیقی انجام می دهند نه کنسرت ها. درست مثل این که شما در یک شهر سخنرانی مذهبی نداشته باشید؛ اما چند حوزه علمیه راه بیندازید و نیرو تربیت کنید.

هشت. خوب است بزرگان شهر در هنگام دیده بوسی و دیدارهای نوروزی و عکس یادگاری با بانیان و حامیان اصلی برگزاری کنسرت هم تذکرات لازم را بیان بفرمایند.

نه. این نقد را وارد نمی دانم که بابلی های مقیم در غیر بابل حق اظهارنظر درباره مسائل شهر خود را ندارند. حرف حق، مرز و جغرافیا نمی شناسد؛ کما این که ما درباره آمریکا و اروپا و اعراب و ... هم اظهارنظر می کنیم و آنها نیز؛ اما این انتقاد را درست می دانم که چرا تا مشکلی پیش می آید بعضی عزیزان حاضر در شهر از سر مصلحت اندیشی یا سکوت کرده و یا جز صحبت درگوشی واکنشی نداشته و زود دست به دامان طلاب غیر مقیم می شوند که چه نشسته اید شهر دارد از دست می رود! در بین هزاران سخن حق طلبانه ای که داشته اید کافی است یک کلمه به مذاق خان دایی حضرات خوش نیاید آن وقت است که سیل تهمت و توهین شان روانه خواهد شد. بنده خدایی در قم که بود از راه پاسخگویی به شبهات و دفاع از حدود دین ارتزاق می کرد، به بابل که آمد و میز گرفت، دو سال است که هیچ شبهه و ابهام و ضرورتی را ندیده و پا به میدان نگذاشت مگر در دفاع از میهمانان سفره صفوی که در شب 22 بهمن به جای آن که قدم رنجه کرده و چند متر آن طرف تر با مردم هم نوا شوند سرجای خود الله اکبر گفته و فیلمش را هم منتشر کردند تا سوژه تمسخر رسانه های انقلابی و ضدانقلابی شوند. دقت که می کنید باز هم پای حریم یکی از بستگان وسط بوده است. متأسفانه در مواقع لزوم، خبری از حضور داعیه داران تقوا و بصیرت نیست.

ده. یک بابایی شاید گمان می کند که ضعف شخصیتی و فقر فکری خود را می تواند پشت سر دیگران مخفی نگاه داشته تا همواره بتواند با حرکتی زیگزاگ و عافیت طلبانه، یکی به نعل بکوبد و یکی به میخ، هم خدا را داشته باشد و هم خرما را، به آن طرفی ها بگوید من با شما هستم، به این طرفی ها هم همچنین و در نهایت اگر اتفاقی برخلاف میل هر طرف واقع شد با قیافه ای مظلوم و حق به جانب بگوید: دست من نبود. سکوت و حرکت مارپیچ در جریان تغییر نام میدان انتفاضه، سرکار گذاشتن جریان فرهنگی انقلاب در برگزاری کنگره دارالمومنین و احیای هویت شهری، بی اعتنایی نسبت به اقدامات مشکوک به ظاهر فرهنگی طیف خودباخته و ... خواه ناخواه ثمره ای جز تقویت جبهه مرموز غرب گرا و جریان فکری ظاهرالصلاح حامی اسلام منفعل و بی خاصیت، نخواهد داشت.

(متن بالا صرفاً برای مطالعه خوانندگان معدود وبلاگ بوده و با انتشار آن در شبکه های اجتماعی و پیام رسان موافق نیستم.)

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مفت نمیرید!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۷، ۱۰:۲۸ ق.ظ

سه هفته پیش بود که امام جمعه بابل هماهنگ با همه ائمه جمعه کشور، رقص دختران در برج میلاد تهران که به مناسبت روز زن انجام گرفت را محکوم کرد و افزود که اگر کسی به خاطر این اتفاق از غصه دق کند، شایسته ملامت نیست.

این جمله ایشان مرا یاد حدیث امیرالمومنین علی علیه السلام در مورد ظلم به بیگناهان و همدردی با مظلومان و مستضعفان انداخت که فرمود اگر کسی خبر کشیده شدن خلخال از پای زن یهودی را بشنود و از غصه بمیرد رواست.

البته اتفاقی که در برج میلاد افتاد واقعه ای زشت بود که قابل دفاع نیست و قطعا باید از تکرار موارد مشابه جلوگیری کرد.

اما؛

چند ماه پیش خبری در همه رسانه های مجازی کشور دست به دست چرخید مبنی بر فوت دختر یک روحانی که چهار میلیون تومان پول برای انتقال فرزند خود به تهران و ادامه درمانش نداشت و در مقابل چشم خود جان دادن جگرگوشه اش را به تماشا نشست.

این روحانی جوان، حجت الاسلام نجار نام دارد که ار قضا اهل بابل و مقیم این شهر و عضو جلسات جامعه روحانیت است. دیداری حضوری با او داشتم و از چند و چون ماجرا جویا شدم. جالب بود که او می گفت همه بزرگان شهر از بیماری دخترش و شرایط بد مالی او اطلاع داشتند.

من هنوز نشنیدم در این خصوص کسی از غصه دق کند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

با چشم باز

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۷، ۰۸:۰۷ ق.ظ

kkla_photo_2018-01-17_22-24-12.jpg


شانزده سال بیشتر نداشت. تنها پسر خانواده بود. مادر عزم رفتنش را که دید بهانه آورد تا شاید راضی اش کند به ماندن.

حسن دید اصرارهایش نتیجه ندارد. یک روز به مادرش گفت: اگر فردا روزی ماشینی در خیابان مرا زیر گرفت و جسم بی جانم را برایتان آوردند نگویید که او آروزی ازدواج داشت یا می خواست فلان کاره شود و... من هیچ آرزویی ندارم جز شهادت که آن را هم شما مانعش شدید...

آخرش دل مادر به رفتن او رضا داد با این که می دانست، جنس حسن، جنس ماندن روی خاک نیست.

نوروز سال 61 بود و فتح المبین که شهد وصال نوشید و پیکر غرق به خونش را برای مادر آوردند. مادر به توصیه فرزند، سکوت کرد و در جمع، اشک نریخت مبادا که منافقی دل شاد شود. حسن گرجی توصیه دیگری هم داشت. گفت: روی قبر من ننویسید جوان ناکام؛ من با شهادت به آن چه که در دنیا و آخرت می خواستم دست پیدا کردم و کامروا شدم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مهم ترین دستاورد نظام از نگاه یک شهید

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۳ فروردين ۱۳۹۷، ۰۹:۱۵ ق.ظ

jo3n_photo_2018-01-17_20-28-50.jpg


هر بار به مناسبت های مختلف به خصوص ایام الله دهه فجر، اصرار داریم دستاوردهای مختلف نظام را برشماریم.

 این کار البته لازم و ضروری است؛ زیرا باعث خنثی سازی سیاه نمایی های دشمنان اسلام و انقلاب می شود.

اما خوب است به این نکته نیز توجه داشته باشیم که نباید دستاوردهای نظام اسلامی را تنها در ابعاد مادی آن منحصر بدانیم.

شهید علی رضا ارسنجانی جوان بیست ساله بابلی است که همان اوایل جنگ در خرمشهر به شهادت رسید. او در وصیتنامه خود جمله ای دارد که از نگاهی متعالی به این موضوع می پردازد:

"بزرگترین چیزی که در این انقلاب شکوهمند نصیبم شد این بود که بتوانم خودم و دین اسلام را بهتر بشناسم وآن زندگی پر از نور آخرت را به زندگی نکبت بار دنیا ترجیح دهم."

یادمان نرود که انقلاب اسلامی، انقلابی برای احیای فطرت ها و حاکمیت ارزش های الهی است و دنیا را از دریچه نگاه به آخرت، گذاری برای تأمین سعادت بشر می داند. هدف، انسان بودن و انسان زیستن و انسان محشور شدن ماست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مخالفت با تغییر نام میدان انتفاضه به مرحله عملیاتی رسید

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۶، ۰۹:۵۳ ق.ظ

azqu_photo_2018-01-14_10-24-15.jpg


تابلوی میدان انتفاضه بابل بعد از مصوبه اولیه شورا و پیش از طی مراحل قانونی، با عجله از جا کنده شد و تابلوی بهارنارنج به جای آن نصب گردید.

شتاب زدگی شورا و شهرداری در واقع به نیّت پیشگیری از تأثیر اعتراض نیروهای ارزشی شهرستان رخ داد.

نیروهای انقلابی و مومن شهر معتقدند که می شد به جای میدان انتفاضه که نام آن برگرفته از رویکرد آرمانی نظام جمهوری اسلامی در دفاع از ملت آزادی خواه فلسطین است میادین دیگری مانند، سبزه میدان، باغ فردوس، هادی نوروزی و ... را بهارنارنج نامید.

به دنبال این اتفاق، چند بار تابلوی جدید نصب شده در میدان انتفاضه بابل توسط معترضان مخدوش شد. گفته می شود فرماندار بابل قول مساعد داده تا نسبت به اصلاح این مصوبه غلط و مرموزانه شورای شهر اقدام نماید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نقطه، سر خط

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۶، ۱۲:۱۸ ب.ظ

drie_photo_2018-01-14_10-16-38.jpg


دیروز وقتی این متن را به پایان بردم، خبر ارتحالش را شنیدم:

برسد به دست مردم و مسؤولین دارالمومنین

چه کسی از حال و روز این جانباز بابلی خبر دارد؟

روزهای پر اضطراب پیروزی انقلاب را در صف مقدم مبارزه با مزدوران شاه گذراند.

انقلاب که پیروز شد تکلیفش را تمام شده ندانست. از نخستین نیروهای عضو کمیته و سپاه پاسداران در بابل بود. مدتی نیز حفاظت از مرحوم آیت الله روحانی را بر عهده داشت.

ناآرامی های کردستان او را به غرب کشور کشاند. او در فراز و نشیب های کوهستان سرد و برفی کردستان فرماندهی گردان شهید صدوقی و چند گردان دیگر را برعهده گرفت. در جبهه های جنوب نیز خطوط مقدم دفاع از حریم دین و میهن را خالی نگذاشت و به رغم جراحت متعدد دوباره عزم جبهه می نمود و تا پای جان از مقاومت در برابر هجمه دشمن عقب ننشست.

در پشت جبهه نیز هیچ گاه آرام و قرار نداشت. در سنگر عدالتخواهی پیشتاز بود و در زمره بسیجیانی قرار داشت که اصلاح امور اجرایی و قضایی را از تذکر لسانی تا حضور میدانی بی هیچ واهمه ای پیگیری می کرد.

در عرصه خدمت رسانی و آبادانی نیز خوش درخشید. با مسؤولیتی که در اداره آب بابل داشت بی هیچ منت و چشمداشتی در آبرسانی به نیازمندان و توسعه شبکه آب شرب، سنگ تمام گذاشت و باقیات الصالحاتی شگرف را در کارنامه درخشان خود به عنوان شاگرد تربیت شده مکتب خمینی ثبت نمود. در جریان بازسازی سوسنگرد یک پایش در خوزستان بود و تا خیالش از بابت تامین مایحتاج اولیه زندگی مردم جنگ زده سوسنگرد راحت نشد به شهر خود باز نگشت.

به ورزش پهلوانی علاقه داشت. مدتی نیز مدیریت زورخانه ای را برعهده گرفت که به یاد پهلوانان اصیل این مرز و بوم نامش را به زورخانه شهیدان تغییر داد.

جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی را نیز خالی نگذاشت. او که در روزهای مبارزه با طاغوت، تصاویری ناب از شکوه حماسه مردم دارالمومنین ثبت کرده بود نخستین کتاب مصور مبارزات مردم این دیار را به زینت طبع آراست تا بعدها کسی نخواهد ماهیت انقلابی شهر بابل را در تاریخ وارونه جلوه دهد. 

هر چه زمان می گذرد ناگفته های دیگری از سوابق مجاهدت این شیرمرد بی ادعا از زبان یاران و همرزمانش عیان می شود.

پنج روز است بسیجی خط مقدمی جبهه اسلام ناب محمدی(ص) شعبانعلی علی نسب بر اثر عارضه شیمیایی در بیمارستان روی تخت سی سی یو زجر می کشد و نفس هایش به شماره افتاده است. 

این روزها که در آستانه نوروز و فصل بهار قرار داریم یادمان نرود که آرامش و نشاطمان مرهون ایثار و مجاهدت مردان گمنامی است که نفس هایشان به خاطر نفس های ما به شماره افتاده است.

یادمان نرود اگر قهرمانان حقیقی جامعه و پیشکسوتان عرصه ایثار و شهادت را در پیچ و خم روزگار به دست فراموشی بسپاریم دیر یا زود خودمان و هویت مان نیز به فراموشی سپرده خواهد شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عاشقی شیوه رندان بلا کش باشد

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۶، ۰۵:۴۳ ق.ظ
luka_photo_2018-01-07_06-57-50.jpg

نوجوانی که در این عکس به عنوان پیشنماز ایستاده، شهید حسن جلیلیان است که سرش را در راه خدا هدیه داد. او پسرخاله شهید نوجوان محمد مصطفی پور است.
دوسال پیش در مسجد قهاریه بابل به مناسبتی صحبت داشتم. موضوع صحبت من خاطرات شهید مصطفی پور بود. بعد سخنانم را ربط دادم به شهدای مدافع حرم و از صبوری خانواده هایشان گقتم.
برنامه که تمام شد در حلقه دوستان ایستاده بودم که پیرزنی جلو آمد و مرا صدا زد. با لبخند و رویی گشاده خودش را معرف کرد. گفت: من مادر حسن جلیلیان هستم. به مردم بگو وقتی پسرم شهید شد و خبر آوردند که سر به بدن ندارد، گفتم الحمدلله رب العالمین بعد دو رکعت نماز شکر خواندم ...

mr4m_photo_2018-01-07_11-13-43.jpg
  • سیدحمید مشتاقی نیا