معطل زخم زبان ها نمانید!
گمان نکنید کسانی که امروز ارزش کار مدافعان حرم را زیر سوال می برند، صرفاً مشکلشان با نبرد در بیرون مرزهاست. این مسائل تازگی ندارد. حتی در زمان جنگ تحمیلی که بر اساس عقل و شرع و هر منطقی که حساب کنید، دفاع از آب و خاک و مرز و بوم یک وظیفه عمومی است باز هم عده ای بودند که رزمندگان مدافع میهن را مورد تمسخر قرار داده و یا سعی می نمودند در اراده آنان خلل وارد کنند. بیخود که نیست خیلی از همین مدعیان وطن پرستی، یک روز هم سابقه دفاع از جغرافیای ایران را در پیشینه خود ندارد. بماند که همین جماعت پر ادعا، حتی حاضر نیستند برای حفظ ظاهر هم که شده کالایی ایرانی را در حمایت از کارگران هموطن خود خریداری نمایند.
این بخش از وصیتنامه شهید رمضان یحیی پور گنجی، اهل شهرستان بابل، شکوه نامه و البته سندی تاریخی از غرولندهای ناتمام افرادی است که نه خودشان خیری به جامعه می رسانند و نه دلشان می خواهد، دیگران خیری به جامعه برسانند:
"خدایا! توشاهد باش که خیلی ها مانع از رفتنم به جبهه می شدند و هر یک به طریقی سد راه می گشتند و برخی اظهار می کردند که جبهه فقط و فقط اختصاص به تو دارد که باید بروی؟ عده ای می گفتند مگر تو جبهه جنگ را خریده ای که باید مدام در آنجا باشی؟! دسته ای با نهایت بی شرمی می گفتند که جبهه بر سر مسئولین مملکت خراب بشود، جنگ به ما هیچ ربطی ندارد؟ چرا صلح نمی کنید؟!
اما در میان همه این زخم زبان ها خدایا! تو آگاه بودی و هستی که فقط و فقط دلم و تمام اعضا و جوارحم برای جبهه نور علیه ظلمت می تپید و آنچنان شوق جبهه در سرم و در قلبم نهفته بود که ترک جبهه و آمدن به پشت جبهه برایم شاق و سنگین بود و همیشه در دلم می گفتم که خدایا! تا جبهه با من خداحافظی نکند من هرگز جبهه را تا عمرم باقی است ترک نخواهم کرد. از جبهه خداحافظی نخواهم کرد.
بارها و بارها این کلام ورد زبانم بود که در آخرت نامه اعمال هر کس جداست و هر انسان به اندازه کار خیری که کرده است مزد می گیرد. الدنیا مزرعة الآخرة.
ای مردم به خدا قسم اگر امام بزرگوار دستور بدهند که تمام ملت ایران باید در خانه هایشان باشند و تو رمضان یحیی پور باید به تنهایی در جبهه جنگ باشی و بر علیه دشمنان اسلام و قرآن بجنگی اصلا به عقلم و فکرم رجوع نمی کنم که آیا بروم و یا نروم. بلکه سر از پا نشناخته رهسپار جبهه جنگ می شوم و جانم را فدای اسلام و امام می کنم. اگر هزاران جان داشتم همه را فدای رهبر عزیز می نمودم چرا که رجوع به عقل در چنین مواقع حساس و ضروری خلاف است و جز ضرر و زیان در پی نخواهد داشت. ای مردم! مرگ حق است اگر برجی بسازید آسمان خراش که خراب شدنی نباشد اگر به غار پناه برید که دست احدی از انسان ها و حیوانات و درندگان به شما نرسد باز یک روزی را که خدا مقرر فرموده است مرگ به سراغ شما می آید. بهتر نیست که ما به دنبال مرگ برویم واز آن استقبال نماییم آن مرگی که سعادت ما را در دنیا و آخرت تامین و تضمین می کند که همان مرگ سرخ و شهادت خونین است؟ مردم! بشتابید به سوی سعادت ابدی و همیشگی تا برای همیشه رستگار شوید و در جوار رحمت حق تعالی قرار گیرید که این عزت گرانبها و با ارزش به دست نمی آید مگر این که خودمان بخواهیم و خود را مهیا کرده باشیم و به ندای هل من ناصر ینصرنی امام عزیز لبیک بگوییم و رهسپار جبهه حق علیه باطل گردیم.
ای مسلمین! خداوند در بهشت را همیشه بر روی بندگانشان باز نمی کند. در بعضی از مواقع این در باز می شود آن هم به روی بندگان خاص و مخلص خدا؛ اما این دوران دوران جنگ است خداوند در بهشت را باز نموده است تا انسان هایی که لیاقت دارند در آن خرم و جاوید باشند. حال که در بهشت باز است و مجوز به دخول آن منوط به خون دادن در راه خداست بهتر نیست که ما این فرصت را مغتنم شمرده به این سعادت عظمی نائل آییم؟ به والله اگر هر انسان عاقلی به فکر و به عقل خود رجوع کند می بیند که کار نیک و پسندیده ای را در پیش گرفته است. ای مردم! از جبهه جنگ استقبال نمایید وخود را برای جهاد و دفاع آماده نمایید گوش یه فرمان فرمانده کل قوا باشید دل از دنیای فریبنده بر کنید و جنگ را سرلوحه همه امورات زندگیتان قرار دهید. اینطور نباشد که فقط یک عده مخصوصی به جبهه بروند و عده ای دیگر در گوشه ای بنشینند و تماشاگر صحنه ها باشند. این طور نباشد که یکی بگوید چون فلانی نرفته من هم نمی روم. نه این طور نیست اگر دو نفر در یک ماشین در اثر تصادف در یک لحظه بمیرند هم قبرشان سواست و هم فردای قیامت حسابرسی شان.
نکند روزی بیاید که امام تنها بماند. نکند روزی بیاید که باطل درخود اتحاد داشته باشد ولی حق در خود تفرقه. نکند روزی بیاید که دشمن از آمدن به جبهه جنگ استقبال کند و ما مسلمین از رفتن به جبهه سر باز زنیم و امتناع ورزیم. نکند روزی بیاید که اسلام و قرآن را فدای دنیای مان کنیم.
یک نکته دیگر هم در این وصیتنامه مهم و کاربردی است. شهید می گوید من حتی اگر تنها هم باشم در مقابل دشمن می ایستم و این که نباید گفت چون دیگری پا به میدان نگذاشت من هم به جبهه نمی روم.
راستی اگر این سفارش شهید را امروز در مصاف با جنگ نرم دشمنان، اجرایی کنیم چقدر می تواند گره گشا باشد. هر کس احساس کند خودش به تنهایی مسئول دفاع از حریم باورها و عقاید و ارزش های جامعه است. کسی منتظر تأیید و به به و چه چه دیگران نباشد. کسی چشم امید به اقدام دیگران ندوزد. هر کس خودش را محور و متولی جبهه حق دانسته و در مقابل هجمه خانمان سوز بدخواهان، با تمام وجود قد علم کند.
این توصیه مقام معظم رهبری را دوباره مرور کنیم:
در جمهوری اسلامی، هر جا که قرار گرفتهاید، همانجا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همهی کارها به شما متوجه است. 5/12/1370