اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۵۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام خمینی» ثبت شده است

آیا از جده ام حضرت زهرا هم نا امید شده اید؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۳ آذر ۱۴۰۱، ۱۲:۱۲ ب.ظ

 

... من این حرفها را متوجه می شدم. تحمل این شرایط و این حرفها بسیار برایم سخت بود.

روزها گذشت تا اینکه یک روز با اشاره به مادرم گفتم: مرا رو به قبله بخوابان. دیگر از همه چیز خسته شده بودم. مدتی بود که سربار دیگران شده بودم.

با دلی شکسته، متوسل به مولا امیرالمومنین علیه السلام شدم. با گریه و با زبان بی زبانی به آقا عرض کردم: من خسته شده ام. یا شفای مرا از خدا بگیرید، یا از خدا بخواهید مرا از این دنیا ببرد.

با حالت عنابه و استغاثه خوابدیم. در عالم رویا دیدم، گوشه دیوار ترک برداشت و یک فرد نورانی سوار بر اسب وارد شد. ایشان چیزی شبیه نقاب بر صورت داشت.

با تعجب پرسیدم: شما چه کسی هستید؟

ایشان پرسید: شما چه کسی را خواسته بودی؟

گفتم: من مولا و سرورم حضرت علی بن ابی طالب امیرالمومنین علیه السلام را خواسته بودم.

گفت: من علی هستم.

رکاب اسبش را گرفتم و گفتم: شفای من را از خدا بگیرید. اگر خوب نمی شوم من را از دنیا ببرید. خسته شدم...

حضرت فرمود تو را شفا دادیم. اما باید به دیدار امام خمینی بروید.

به محض اینکه این کلام را شنیدم از خواب پریدم. تمام بدنم خیس عرق شده بود. نفس نفس می زدم.

فقط گریه می کردم. همه دور تخت من جمع شده بودند و می پرسیدند چی شده؟...

بعد از نیم ساعت متوجه شدند من خواب دیده ام. با چشم و ابرو عکس امام را نشان می دادم.1

++++++

آن روز وقتی در خدمت حضرت امام در قم بودیم، بحث پزشکان ایرانی و خارجی به میان آمد و بعد هم پدر ما گفت: همه آنها از درمان پسرم ناامید هستند.

حضرت امام مکثی کردند و فرمودند:

"خب از جده ام حضرت فاطمه زهرا هم ناامید شده اید؟ من قول می دهم که خوب شود. شما صبر کنید."

حضرت امام در این مدتی که با پدرم صحبت می کرد چایی را هم می زد. همین جور که چای را هم می زد، دقایقی هم بر آن دعا خواند. بعد استکان چای را از روی زمین برداشت و مقداری از آن را میل کرد. بعد با دست مبارکشان باقیمانده چای را به دهان غلامرضا نزدیک کرد و از او خواست چای بخورد.

غلامرضا نمی توانست چیزی بخورد. وقتی چای یا آب می خورد از اطراف دهانش به پایین می ریخت. آب دهانش و چای شُره می کرد و به پایین می ریخت.

حضرت امام دستمالی را از جیبش در آورد و لب های غلامرضا را تمیز  کرد. بعد به مادرم فرمودند: این قندها را بگیرید و همراهتان ببرید و بدهید به مریض های اسلام. اینها تبرک حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیهاست.

مادرم قندان قند را برداشت و در گوشه چادرش خالی کرد و با خودش آورد.

پدرم از حضرت امام تشکر کردند و گفتند: ما اینجا نیامده بودیم تا شما را اذیت کنیم. ما آمده بودیم تا غلامرضا شما را از نزدیک زیارت کند.

زمان زیادی طول کشید تا از محضر امام مرخص شدیم. شاید نیم ساعت تا چهل دقیقه.

موقع خداحافظی دوباره حضرت امام فرمودند: "بروید و توسل کنید به جده ام حضرت فاطمه زهرا سلام الله. من به شما قول می دهم بچه شما خوب شود."

بعد از دیدار با حضرت امام، ما از قم به تهران برگشتیم. غلامرضا در منزل پدرم دوران نقاهت را می گذراند.

چند روز بعد از آن دیدار، سیزده رجب سال 1358 یعنی سالروز تولد حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام بود.

من متأهل بودم و از پدر و مادرم جدا زندگی می کردم. مادرم به مغازه سر کوچه ما زنگ زد و از صاحب مغازه خواست محمد عالی را بگویید بیاید با من صحبت کند.

شاگرد مغازه دوان دوان آمد و به من گفت: محمدآقا! مادرتان تلفن کرده و با شما کار دارد.

ترسیدم. با خودم گفتم: نکند که غلامرضا...

سریع آمدم. گوشی تلفن را گرفتم و به مادرم سلام کردم.

مادر با یک هیجان خاصی گفت: محمد! پا شو بیا که غلامرضا به صحبت افتاده و دارد حرف میزند. بیا که داداشت شفا گرفته ....

فوری به خانه پدرم آمدم و دیدم غلامرضا پشت سر هم می گوید: علی علی علی.2

1- شهید غلامرضا عالی

2- محمد عالی، برادر شهید

کتاب شب چهلم/ ص 65- 75/ انتشارات شهید ابراهیم هادی

  • سیدحمید مشتاقی نیا

میشود کمی خجالت بکشید؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۲ آبان ۱۴۰۱، ۰۹:۱۶ ب.ظ

برنامه امشب ثریا را دیدید؟ روایت فتح دوباره ای بود با جان مایه وام گرفته از خلوص و نگاه فطری سید مرتضی آوینی.

22 دقیقه فیلم بود مستند اگر ندیدید حتما دنبالش باشید برای تماشا.

صدا و سیما همین یک برنامه را پخش کند و کرکره اش را پایین بکشد کفایت میکند.

دفاع مقدس که گذشت تهاجم نه، شبیخون نه، ناتوی فرهنگی دشمن آغاز شد. همان محاسبه ای که بعد از شکست در اشغال دائمی خرمشهر و فتح اهواز و آبادان و مهران و... استراتژیستهای ایالات متحده و بریتانیای مکار را به اینجا رساند که ورای همه تسلیحات و آمادگی های رزمی و تجهیزات مادی نیروهای مسلح ایران، قوه دیانت و ایمان و پای اراده و ایثار و فرهنگ شهادت است که نیرنگ بدخواهان را پشت دروازه های جمهوری مقدس اسلامی ناکام گذاشته است. کنت دمارانش هم که در پوشش نیروی صلیب به رصد فاتحان فاو در اردوگاههای حزب بعث پرداخت بر این حقیقت نورانی صحه گذاشت که شکست برای چنین مردانی معنا نخواهد داشت. پیام روح خدا را در فتح الفتوح بستان بخوانید پرورش جوانانی را معجزه انقلاب اسلامی دانست که بی اعتنا به جاذبه های فریبنده عالم مادی، سودای وصال حق و اتصال با معشوق یکتا را در سر پرورانده و در بزم فمنهم من قضی نحبه، جام می بندگی را سرکشیده و قهقهه مستانه عند ربهم یرزقون را سر داده اند.

بمباران رسانه ای و فرهنگی و انبوه آلاینده های تبلیغی جریان مادی گرایی اگر چه در سالهای بعد جنگ، در تخریب روح و ذهن لایه هایی از جوانان جامعه بی تأثیر نبود؛ اما ظهور جوانانی چون مسلم کیخا و محمد گلدوی در سیستان و اندکی بعد حسین غلام کبیری ها و علی خلیلی ها و مدافعان حرم چون محمود رادمهر و بیضایی و نوری و نوروزی و... نشان وعده صادق پیر خمخانه جماران بود که فرمود: خدا می داند راه و رسم شهادت کور شدنی نیست.

خیزش شیطانی جریان داعشی شهوانی دوماه اخیر که قله آمالشان بوسه جنس مخالف و سلف مختلط و آغوش رایگان است، گرد و غبار زودگذری است که خیر نطلبیده آن رونمایی از نسل زلال و مومنی از جوانان تربیت یافته مکتب قرآن همچون آرمان علی وردی و سید روح الله عجمیان و مهدی زاهدلویی و... است.

پدر سید روح الله، کارگری فصلی و روزمزد با سی ماه سابقه جبهه و جانبازی است که در فقیرترین محله استان البرز، مستاجر خانه ای ساده و بی آلایش است. دل پاک و رزق حلال او پرورش فرزندی چون سید روح الله را رقم زد که کارگری میکرد و دغدغه محرومان را داشت.

همه خانواده عجمیان، پدر و مادر و خواهر با لبخند افتخار قد برافراشته اند که ما بدهکار انقلابیم و سهممان از سفره انقلاب مهر و اطاعت رهبری است و... اللهم تقبّل منّا هذالقربان...

به امام عصر(عج) باید تبریک گفت که در آخرالزمانِ هجوم غرایز و حاکمیت عطش دنیا و در سراشیب سقوط معنای انسانیت، یارانی عاشورایی در قلمرو دلدادگی او پر و بال گرفته اند که سر در آسمان عشق و رستگاری و سعادت دارند.

تبریک باید گفت به سید علی خامنه ای که همت و باکری ها و خرازی و کاظمی و سلیمانی هایش دوباره جوانه زده اند که رجز عاشورایی شان از خیمه کوخ نشینان بی ادعا، کاخ های سیاه استکبار و استبداد را به لرزه می اندازد.

ماندگاری این نظام مرهون خون این بچه های پاپتی و دعای دل سوخته پدران و مادرشان است. آمریکا تا چنین جوانانی را میبیند هوس حمله به این مرز و بوم را نخواهد داشت.

آن دست از مسئولان خوش نشین رانت خوار طبقه بالایی خودبرتر بین یقه سفید عافیت طلبی که شعارهای انقلاب را فیش حقوقهای نجومی خود ساخته، تفاله های مفت خورشان باد آقازادگی به غبغب انداخته و آرمانهای سرخ اسلام و انقلاب را به سخره گرفته اند بروند زندگی سید روح الله عجمیان را ببینند، پای مکتب خانه مادر و پدر آرمان علی وردی زانو بزنند شاید از این حجم طلبکاری و چپاول قانونی خزانه اعتماد مردم خجالت بکشند.

تمدن نوین اسلامی را نه موسسات اقماری نفتی به ظاهر فرهنگی که بیوت محقر و نورانی مردان و زنانی رقم خواهد زد که انفاس قدسی آیات حق را مفاتیح الجنان حیات معنوی خویش ساخته و در خلوت شبانه با معبود، رزق هدایت و نعمت شهادت و فیض جهاد فی سبیل الله را طلب میکنند.

photo_2022-11-13_20-10-39_umnh.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آقای مسئول، یک وقت به خودت نگیری!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۶ مهر ۱۴۰۱، ۱۱:۰۹ ق.ظ

کاریکاتور/بدرقه شهدا به شیوه خاص!

 

برادر بزرگوار شکم گنده و یقه سفیدی که از کل ادبیات انقلاب، آقا آقا گفتن و تکرار "منویات رهبری" را یاد گرفته ای و همان را هم در سطح دو واژه دهان پر کن نگه داشته ای و عامل نبوده ای! مسئول عزیزی که برای حفظ میز و ارتقای پست و درجه ات، چشم بر هر عیب و نقصی بسته ای و تن به هر خفتی داده ای، آقای مدیر که در شعاع دوکیلومتری خاندانت حتی یک جوان بیکار پیدا نمی شود، بار چند نسل بعدت را هم بسته ای و به ریش مستضعفان می خندی، آهای مسئولان زرورق پیچیده رانتخوار و بالاشهر نشین! آاااای پشت میزی های زیگزاگ رو و عافیت طلب سهام خوار همیشگی سفره انقلاب که آخر هفته ها در ویلاهای شمالی تان بی اعتنا به مرزبندی های من درآوردی فتنه آلود امت کُش چپ و راست و سنتی و مدرن، می نشینید و به سلامتی کاخ های بنا شده بر کوخ زندگی امت رسول الله، دور هم جوج می زنید و از شکم های قلمبه تان آروغ حفظ نظام بیرون می دهید!

جناب مدیر، آقای رییس، وزیر، وکیل و.... که وقتی به پستوهایتان می روید، آن کار دیگر می کنید! شمایی که تا حرف از عدالت میشنوی، رو ترش میکنی!

این بچه های پاپتی بسیج، خط مقدمی های همیشگی انقلاب خمینی و سربازان جانبرکف خامنه ای و علمداران حقیقی تمدن نوین اسلامی و یاران راستین نهضت مهدوی، برای توی نفت خور هزینه ساز منفعت گرا، به کف خیابان نیامدند.

بچه های جوان و نوجوان بسیجی که این شبها و روزها بی هیچ توقع و چشمداشتی، جام شهادت به دست گرفته و جان خود را سپر بلا قرار داده اند نه برای توجیه مفت خوریها و کم کاریها و رانت بازی ها و غفلت های توی رفاه طلب و سوداگر قدرت و شهوت پرست و شهرت طلب که به گل لبخند مبارک مولایشان برای دفاع از حریم غیرت و عزت و توحید پا به میدان خطر نهاده اند.

به خودت نگیر آقای مسئول! فرزند کدام یکتان برای صیانت از آرمانهای مظلوم شهدا، کنج عافیت و مستی را رها نموده و ردای شهامت و شهادت بر تن کرده و عَلَم جهاد فی سبیل الله را برافراشته است؟

این بچه های کوچک و بزرگ بسیجی، شیرمردانی که پا جای پای نسل صیاد و باکری گذاشته اند خودشان دل پری از تملق گویی ها و خوش نشینی ها و باندبازی ها و پرونده سازی های شما دارند. اگر این شبها به خیابان آمده و مجروح و شهید گشته اند فقط و فقط برای دفاع از اسلام و انقلاب اسلامی بود و بس؛ خودت را کسی فرض نکن که خودت گاه با رفتارها و برنامه ها و تصمیمات ضعیف و نابخردانه ات بدتر از هر فتنه گر یاغی تیشه به ریشه انقلاب زده ای.

اگر آمریکا و سگ های حلقه به گوشش تمام این سالها رویای حمله به دشمن درجه یک استکبار و استعمار، یعنی جمهوری اسلامی را جز در خواب و خیال نجسته اند نه بخاطر تدبیر و حضور مدیران و مسئولان و مقامات ما که از صدقه سر واهمه از شیران خروشان بیشه ولایت، بسیجیان بی ادعای شهادت طلب جبهه حق، لب و دندان به هم دوخته و شمشیر در غلاف انداخته اند.

یادت باشد آقای مسئول، خرت که از پل گذشت کمتر مایه آبروریزی حزب الله باشی و رسالتت را از پیش، بیشتر بدانی. در آینه گفتمان حقیقی مکتب اسلام، هر مسئولی که بیشتر به مردم خدمت کند انقلابی تر است و هر مسئولی که خیر کمتری داشته و به فکر منافع دور و بری هایش باشد به یقین در زمره منافقان و ذیل خیمه بدخواهان و دشمنان انقلاب قرار دارد در هر پست و لباس و قامتی که باشد، لکه ننگ دامان پاک انقلاب اسلامی است.

مصاف ما با فرهنگ و تمدن مهاجم و مخرب غرب است که جلوه ای از آن در غریزه محوری و بی قیدی و فساد اجتماعی اوباش فرهنگی و برهنه تفکر مادی نظام سرمایه داری است که این روزها به میدان ستیز با دین و غیرت و فطرت آمده اند و جلوه دیگر آن در رفاه طلبی و رانت خواری و منفعت طلبی مدیران نالایق ظاهر فریبی نمایان است که پشت نقاب تزویر، دغدغه ای جز چپاولگری و زالو صفتی و خودکامگی ندارند. امت رسول الله هیچ یک از جلوه ها و رشحات اندیشه مادی نظام سلطه را برنمی تابد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شهید سید روح الله خمینی!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۳ خرداد ۱۴۰۱، ۰۱:۱۳ ب.ظ

با خاطراتی از امام خمینی(ره) / می‌خواهید از من رضاشاه درست کنید؟‏

 

پدرش سید مصطفی، مجتهدی مبارز بود، شهید شد و پیکرش را به نجف بردند. پسرش سید مصطفی نیز عالم بود و مبارز که به شهادت رسید و در نجف ماندگار گردید.

پدرش که شهید شد 22 بهمن بود 1281؛ خدا انقلاب او را نیز سالها بعد در 22 بهمن به ثمر نشاند 1357.

خودش اما دلش با خرداد گره خورده بود که گفت انتظار فرج از نیمه خرداد کشم. دلش پیش شهدای بی نام و نشان پانزده خرداد بود و گفت این روز را تا ابد عزای عمومی اعلام می کنم. آخرش هم نیمه خرداد پر گشود و به یاران صدیقش پیوست.

عشق می کرد بسیجی ها را می دید. دلش می خواست دست و بازوی این بچه ها را ببوسد. بالاترین دستاورد نهضت را تربیت انسان هایی در تراز بسیجی هایی می دانست که کم از صحابه رسول الله و سربازان جانبرکف اباعبدالله نداشتند.

قیامش با شهادت امام صادق سر زبانها افتاد. روزی که درِ فیضیه را بستند و از امام خواستند گوشه ای خودش را مخفی کند، در خانه اش را گشود بساط روضه به پا کرد و فریاد برآورد که می دهم گوش این نوکران اجنبی را بپیچانند. رفت فیضیه ایستاد وسط حیاط و دوباره روضه برای غربت اسلام و سربازان شهید ولی عصر سر داد که ما هر چه داریم از همین روضه هاست از سیلاب اشک هایی که کاخ ستم را ویران خواهد نمود.

با عاشورای 42 اما ستون خیمه ظلمت طاغوت را نشانه رفت که سه چهار روز بعد تبعید شد و ...

انقلابش شد عاشورایی. همین شد که گفت هر چه داریم از محرم و صفر است و می گفت ما مثل حسین وارد جنگ شدیم و مثل حسین خارج می شویم. می گفت تکلیف ما را اباعبدالله مشخص کرده است.... سر زبانها افتاد: ندای هل من ناصر حسینی لبیک یا خمینی...

یازده ماه آخر عمرش را اما سکوت کرد. بعد از نوشیدن جام زهرنامه دیگر هیچ سخنی در دیدارهای عمومی بر زبان نیاورد. می نشست روبروی مردم به نقطه ای خیره می شد. امام غصه می خورد. پیام داد و از خانواده های شهدا بابت زخم زبانها عذرخواهی و بابت اینکه از قافله شهادت جا مانده اظهار تأسف کرد. آرزویش این بود که با بسیجیانش محشور شود. زهری که امام نوشید کاری بود. سالها بعد اما درست در شب رحلتش، پته آنکه جام زهر را تعارف کرده بود، مقابل چشم مردم روی آب ریخت و هیمنه پوشالی اش شکست. سالهایی بعد فرزندانش که پیشتر شاهزاده ای بودند زندانی شدند و مدتی دیگر خودش به زیر آب رفت و یادش تا ابد با نام فرح گره خورد.

امام را ملی گراها دق دادند. بابت ساده لوحی های منتظری طلب مرگ کرد. از حجتیه ای ها خون دل خورد. داد می زد رفاه طلبی با مبارزه همخوانی ندارد. خمینی ویلا نداشت. از آخوندهای فاسد عصبانی بود. از هر چه که رنگ شیطان و منیّت داشت اعلام انزجار می کرد، به غیر خدا نه گفته بود... امام را دنیازدگان حیله گر و منفعت طلبان زیاده خواه کشتند.

روح الله اما به سیاق همه شهدایی که تربیت شده مکتب نورانی اش بودند؛ ماندگار شد و روح جاری در کالبد زمان گردید. احیای مسلک و مرامش به زودی انقلابی دیگر را در گام دوم حرکت به سوی حاکمیت خورشید، زمینه ساز تمدن جهانی مستضعفین و قیام بر ضد مستکبران داخلی و خارجی در پهنه گیتی قرار خواهد داد؛ بأذن الله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بزرگترین دستاورد انقلاب

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۹، ۱۰:۰۴ ق.ظ

پیام امام خمینی (ره) به مسئولان کشور در خصوص موفقیت در عملیات طریق‌القدس

 

پیام امام به مناسبت آزادسازی بستان و عملیات طریق القدس که به فتح الفتوح مشهور شد، عارفانه ای زیبا از نگاه آسمانی یک رهبر توحیدی به ساحت انسانیت و ظرفیت های معنوی و فطری اشرف مخلوقات عالم در کمال و عروج به منزلگاه عشق و رستگاری است. فراتر از همه دستاوردهای با ارزش مادی که در پرتو نظام اسلامی تحقق یافت، انسان سازی و بالندگی خلفیة الهی بشریت را باید با چشم دل نگریست و لذت برد. 

پیام امام را که با قلم روح و سرانگشتان جان نگاشته شده چندبار بخوانید و حظ ببرید:

 

بسم‌الله الرحمن الرحیم

 

جناب آقای حاج سید علی خامنه‌ای رئیس‌جمهوری محترم اسلامی ایران، تیمسار سرتیپ ظهیرنژاد رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران، سرکار سرهنگ علی صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی، جناب آقای محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.

 

ان تنصر الله ینصرکم و یثبت اقدامکم.

 

تلگراف‌های شریف که بشارت پیروزی بزرگ قوای مسلح شجاع را بر قوای شیطان آمریکایی صدامیان که با هجوم ظالمانه خود فتح قادسیه را به مرزهای تهی از ایمان به غیب وعده می‌دادند واصل گردید. اتکاء به مسلسل و تانک و غفلت از خداوند قادر و جنود الهی انسان‌ها را به ورطۀ هلاکت و فضاحت می‌کشاند. آنان که رمز پیروزی را مجهز به جهاز شیطانی و میگ‌ها و میراژها می‌دانند و ایمان به غیب و خداوند قادر را به‌حساب نمی‌آورند و دم از «پیروزی قادسیه» می‌زنند و رمز پیروزی قادسیه و مؤمنان صدر اسلام را بازنیافتند و قدرت ایمان و شهادت‌طلبی را نمی‌فهمند باید با شکست مفتضحانه روبه‌رو شوند و گوشمالی الهی ببینند. اینان از پیروزی‌های صدر اسلام که پیروزی ایمان و خون بر شمشیر و قوای جهنمی بود باید عبرت بگیرند. مردم ایران و ارتش و سپاه و بسیج و سایر قوای نظامی و غیرنظامی برای حفظ اسلام و کشور اسلامی و رسیدن به لقاءالله دفاع می‌کنند و فرق است بین این عزیزان و آن گول‌خوردگان که برای مقاصد پلید آمریکا و وابستگان آن به جنگ بر ضد اسلام و قرآن مجید برخاسته‌اند.

 

 آنچه برای این‌جانب غرورانگیز و افتخارآفرین است روحیه بزرگ و قلوب سرشار از ایمان و اخلاص و روح شهادت‌طلبی این عزیزان که سربازان حقیقی ولی‌الله‌الاعظم ارواحنا فداه هستند می‌باشند و این است فتح‌الفتوح. من به ملت ایران و به فرماندهان شجاع قبل از آنکه پیروزی شرافتمندانه و بزرگ خوزستان را تبریک بگویم، وجود چنین رزمندگانی که از دو جبهه معنوی و صوری و ظاهر و باطن از امتحان سرافراز بیرون آمده‌اند، تبریک می‌گویم. مبارک باد بر کشور عزیز ایران و بر ملت شریف ایران که چنین رزمندگانی قدرتمند و عاشقانی چنین محو جمال ازلی و سربازی چنین دلباخته دوست که شهادت را آرزوی نهایی خود و جانبازی در راه محبوب را آرمان اصیل خویش می‌دانند. افتخار بر رزمندگانی که جبهه‌های نبرد را با مناجات خویش و راز و نیاز با محبوب خود عطرآگین نموده‌اند. فخر و عظمت بر جوانان عزیزی که در راهی قدم برداشته‌اند و پاسداری از مکتبی می‌کنند که شکست‌ناپذیری و سرتاپا پیروزی است و ننگ بر آنان که در راهی جان خود را هدر می‌دهند و عرض و آبروی خود را می‌برند که پیروزی‌شان شکست و زندگی‌شان ننگ‌آفرین است. این‌جانب از فرماندهان محترم و رزمندگان عزیز قوای مسلح نظامی و انتظامی ارتش و سپاهی و بسیج مستضعفان و ژاندارمری و شهربانی و عشایر محترم و نیروهای نامنظم و مردمی تشکر و قدردانی می‌کنم. درود بر شما و همۀ آنان که برای اسلام و کشور عزیز خود حماسه می‌آفریند از خداوند تعالی پیروزی نهایی رزمندگان اسلام و سلامت و سعادت همگان را خواهانم.

 

 
والسلام علیکم و رحمه ا... و برکاته
روح‌الله الموسوی الخمینی
8 /9 /1360

  • سیدحمید مشتاقی نیا

قیام کار ساواک بود!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۹، ۰۶:۱۹ ب.ظ

«طراح قیام ۱۵ خرداد خود ساواک بود»

 

"قضیه ۱۵ خرداد صددرصد کار ساواک بود اما مردم هم بعد افتادند در آن. مردم که دیدند عکس و اسم آقای خمینی است به عشق ایشان افتادند در میدان بدون اینکه بدانند قصد دیگری در کار است و آن اینکه میخواهند این بهانه ای باشد که بروند آقای خمینی را از قم بگیرند و تبعید کنند و…

منبع: پروژه تاریخ شفاهی ایران دانشگاه هاروارد"

 

متن بالا را سایت انصاف نیوز منتشر کرده است. قشنگ هم تیتر زده است که "طراح قیام 15 خرداد خود ساواک بود" 

بخشی از مصاحبه با یکی از یاران مصدق را منتشر کرده اند. گوینده مدعی است که سکوت جبهه ملی در قبال قیام 15 خرداد و کشتار فجیع مردم در انتقام از سکوت روحانیت در کودتای 28 مرداد بوده است! و بعد بر اساس شنیده ها مدعی می شود که ساواک قیام 15 خرداد را راه انداخت که به این بهانه اقدام به دستگیری امام بنماید!!

تاریخ به همین راحتی جعل می شود؛ اما گوینده و عوامل انتشار حواسشان نبوده که اساسا قیام 15 خرداد بعد از دستگیری حضرت امام و انتقال ایشان از قم به تهران و در اعتراض به آن شکل گرفته است! 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سیلی بازرگان نوش جان اسلام بازرگانی!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۹، ۰۹:۵۵ ب.ظ

Ruhollah Khomeinii.jpg

 

امام راه بازرگان را نمی پسندید و او را پدر منافقین می دانست. این که یک خیابان در تهران به نام بازرگان نامیده شد اما جای اعتراض ندارد!

ما به شورای شهر تهران اعتراض نداریم. اعتراض ما به کسانی است که روی شورا، عنوان اسلامی هم می گذراند اما ساز و کار ورودی آن را برای غیر دلدادگان به اسلام نیز رها می گذارند.

شورای شهر تهران می خواهد بگوید دعوای امام و بازرگان به ما ربطی ندارد؛ قرار نیست شورای شهر ذیل تفکر و شعائر جمهوری اسلامی حرکت کند. همان حرفی که البته خیلی از شوراهای شهر دیگر نیز به نوعی بیان نموده اند.

فرمانداری تهران می تواند مصوبه شورا را باطل اعلام کند اما این کار را نمی کند.

مجلس می تواند از جایگاه نظارتی خود وارد شده و وزارت کشور را بابت عدم انجام وظیفه در قبال تصمیم غلط شورا مواخذه کند اما این کار را نمی کند.

تفکر امام مهجور می ماند.

وقتی گمان می کنیم روی هر چیز یک پسوند اسلامی بچسبانیم همه امور درست می شود کار به همین جا می کشد. شورای اسلامی، دانشگاه آزاد اسلامی و ...

وقتی اسلام را به حفظ میز خود گره می زنیم و بعد به این نتیجه می رسیم که برای حفظ میز خود باید سر کیسه بیت المال را شل کنیم و بر سر اندیشه انقلاب معامله کرده و به خاطر جذب مشارکت بیشتر، شوراهای مثلا اسلامی شهر و روستا را بدون هیچ نظارتی به دست اغیار و خاکستری ها بسپاریم تا در عوض، میز اسلامی! ما مستحکم تر شود نتیجه همین می شود که می بینیم.

خوشحالیم که ظاهر امور، شیک و مجلسی و بر وفق مراد است و حواسمان به موریانه هایی نیست که پایه های باور و فرهنگ مردم و البته میز خودمان را نیز به مرور سست و ویران می سازند.

مگر می شود اسلام تجاری را انتخاب کنیم و با بازرگان و بازرگان ها طرف نشویم؟!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

روح الله

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۹، ۰۲:۵۲ ب.ظ

 

من که در مبارزه شاه جلّاد، زیر سایه امام خمینی شهید شدم و این افتخار بزرگی بود برای من و امثال من که به دست مزدوران پهلوی خائن جنایتکارکشته شده­ام و من از آن زمانی که دست به مبارزه زدم، همیشه افتخارم بر این بود که جانم، روحم، خونم، عمرم برای فدائی از یک رهبر انقلابی، یک مرجع مجاهد یک عالم سیاسی، یک مبارز با فساد، کفر، ظلم و ستم رها کنم. این درسی بود برای دیگران، برای برادران و خواهران مجاهد اسلامی که این مرجع تقلید تمام شیعیان جهان را تنها نگذارند و به دیگران هم درس آزادی، تقوا، مردانگی و جانبازی دهید.

                              ای عالم ربانی     تو مرجع جهانی

از من به تو ای ملّت ایران از راه محّبت     این پهلوی خونخوار آدم شدنی نیست

   

و دوستان، رفقا، برادران، خواهران، پدران و مادران از شما تقاضا می کنم که تا سرنگونی شاه کثیف و ریشه کن ساختن دودمان پهلوی و مزدوران اطرافش، دست از مبارزه گرم خود بر ندارید و ریشه پلید دشمن و پرچم کفر و ستم را از این مملکت قطع کنید و پرچم محمد (ص) اسلامی زیر نظر حضرت آیت الله العظمی الامام خمینی برقرار سازید.

 

                           حکومت اسلامی

                        خدا        قرآن      دین       

                                خمینی

                                   

امضا شهید

 

وصیتنامه شهید حسین محمودنژاد، قم/ شهادت: شب22 بهمن، تهران مزار در بهشت زهرا سلام الله علیها

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خمینی ویلا نداشت!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۵ دی ۱۳۹۸، ۰۴:۲۲ ب.ظ

خدا رحمت کند امام را می دانست که جماران مهم ترین هدف حملات هوایی دشمن است. گفت هر وقت توانستید برای همه مردم پناهگاه بسازید من هم به پناهگاه می روم. اگر قرار است کسی این جا تیر و ترکشی بخورد و بمیرد بگذار من هم در کنارش باشم و ...

الان بعضی از مدعیان پیروی از خط امام وقتی هوا آلوده می شود با اعوان و انصار راه می افتند می روند شمال، یک جای خوش آب و هوا بدون دود و گرد و غبار استراحت کنند و خوش بگذرانند بی اعتنا به مردم مستضعف و به دور از درد و رنج محرومان.

انقلاب اسلامی را با امام بشناسید نه با بعضی مدعیان رهروی اش.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چاه و راه!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۸، ۱۱:۱۷ ب.ظ

See the source image

 

امام(ره) شکست امپراتوری شوروی را پیش بینی کرده بود و در نامه تاریخی خود خطاب به گورباچف، هشدار داد که پشیمانی از سیاست های کمونیسم نباید موجب فرار به سمت فرهنگ سرمایه داری و اباحه گری غرب شود:

"شما اگر بخواهید در این مقطع، تنها گره های کور اقتصادی سوسیالیسم و کمونیسم را با پناه بردن به کانون سرمایه داری غرب حل کنید، نه تنها دردی از جامعه خود را دوا نکرده اید، که دیگران باید بیایند و اشتباهات شما را جبران کنند."

رهبری جماهیر شوروی به این تذکر خیرخواهانه توجهی نشان نداد و اصلاحاتی را با رویکرد به سمت نظام سرمایه داری و غرب زدگی آغاز نمود. کنترل این روند از دست او خارج شد و با روی کارآمدن یلتسین که گورباچف در کتاب خاطرات خود از او با صراحت به عنوان فردی فاسد یاد می کند، مردم شوروی در رنجی بدتر از قبل گرفتار آمدند:

"اوضاع کنونی جمهوری های شوروی سابق موجب نگرانی و دلتنگی من شده است. اقتصادهای از هم پاشیده، مناقشه های مسلحانه، تجاوز، جنایت و نقض آشکار حقوق شهروندان و اقلیت ها. این بهایی است که باید بابت سیاست بی ملاحظه سیاستمداران جاه طلبی که جامعه و کشور را از مسیر اصلاحات به جاده آشفتگی های بزرگ سوق دادند، پرداخت شود."1

همان پیر خردمندی که خطر فروپاشی شوروی و خطر بدتر از آن یعنی غلتیدن در دامان غرب را به رهبر جماهیر گوشزد کرده بود، راه نجات را نیز در همان نامه تاریخی به او متذکر گردید:

"باید به حقیقت رو آورد. مشکل اصلی کشور شما مسأله مالکیت و اقتصاد و آزادی نیست. مشکل شما عدم اعتقاد واقعی به خدا است، همان مشکلی که غرب را هم به ابتذال و بن بست کشیده و یا خواهد کشید. مشکل اصلی شما مبارزه طولانی و بیهوده با خدا و مبدأ هستی و آفرینش است."

بی تردید فلسفه گمراهی و فروپاشی ملت ها و دولت ها فرار از حقایق عالم و بی اعتنایی به اصل خداباوری و فطرت گرایی است که جوامع بشری را گاه در ورطه حیوانیت سوق می دهد. صلح و اتحاد فراگیر جهانی تنها در گروی اعتقاد به توحید و محوریت اخلاق محقق خواهد شد. توحید، مخرج مشترک همه ادیان الهی و فطرت های زلال انسانی است که مغفول و مهجور واقع شده است. وقتی انسان ها هدف واحدی را دنبال کنند، همگرایی و اتحاد در بین ملت ها تبلور یافته و در غیر این صورت، منفعت گرایی و سودجویی و تجاوزگری آسایش و آرامش را از مردم سلب نموده و جوامع بشری را در مقابل یکدیگر قرار خواهد داد.

1- خاطرات میخاییل گورباچف، ترجمه فریدون دولتشاهی، ص44، انتشارات اطلاعات

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شعری عجیب و جالب از امام خمینی (ره)

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۸، ۰۳:۴۹ ب.ظ

این شعر طنز ار امام رحمت الله علیه در بعضی نسخ دیوان اشعار ایشان منتشر شده و در بعضی دوره های دیگر ظاهرا به چاپ نرسیده است:

 

... اگر بگذارد

 

قُم بدکی نیست از برای محصل

سنگگ نرم و کباب اگر بگذارد

حوزه علمیه دایر است ولیکن

خان فرنگی مآب اگر بگذارد

هیکل بعضی شیوخ قدس مآب است

عینک با آب و تاب اگر بگذارد

ساعت دو موقع مطالعه ماست

پینکی و چُرت و خواب اگر بگذارد

  • سیدحمید مشتاقی نیا

روحی جان سلام!!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۸، ۰۸:۰۰ ب.ظ


دل امام همواره برای اسرا می‌تپید. گاهی اسرایی که به صلیب سرخ دسترسی داشته‌اند، برای عرض ارادت و تقویت روحیه خود به طور محرمانه نامه‌هایی را خطاب به حضرت امام می‌فرستادند. گاهی امام نیز در مقابل به صورت محرمانه در چند سطر به دل‌جویی از اسرا می‌پرداخت که روحی دوباره در کالبد اسرا می‌دمید. این نامه‌ها سندی دال بر عمق دلدادگی یاران جبهه حق با پیر مرادشان است.

متن پیش رو، نامه بسیار جالب رزمنده اسیری است که حاوی رمزها و اشاراتی بوده که ضمن بیان مقصود خود، خطاب به معمار فرزانه انقلاب، امکان کشف آن را به حداقل رسانده است. در قسمت مربوطه به مشخصات فرستند و گیرنده نامه، بر روی فرم‌های «صلیب سرخ جهانی» چنین مرقوم گردید: فرستنده: «علی ابوالقاسمی»، فرزند عبدالحسین، عراق، اردوگاه عنبر، اتاق 23؛ گیرنده: یزدی، قم، خیابان حضرتی، خیابان حجّت، منزل آقای یزدی، آقای روحی جان ملاحظه فرمایید.

نامه علی ابوالقاسمی (خدامانده)، اسیر در عراق، اردوگاه عنبر

«بسم الله الرحمن الرحیم»

خدمت سرور گرام و عزیزم روحی[1]‌جان سلام عرض می‌کنم و انشاءالله که در پناه امام زمان در سلامتی کامل به سر ببرید. اگر از احوال این حقیر جویا باشید، بحمدالله سلامتی برقرار و تنها غم و اندوه جانگداز ما، دوری از شما عزیز است که خداوند تبارک را به مقرّبانش قسم می‌دهم که هر چه زودتر نعمت دست‌بوسی شما را نصیب ما کند. به هر حال روحی جان! روحم برایت در حال پرواز است، حدود دو سال است که هیچ خبری از شما ندارم و شما خوب می‌دانید که احتیاج به پند و اندرزهای شما دارم. شما ما را از این نعمت بی‌بهره نفرمایید. امیدوارم در نامه‌هایتان از «میهن» بنویسید که چه‌کار می‌کند و با کسی رابطه برقرار کرده و زمین‌ها را چه می‌کارد و کارش با «حسین خرکچی»[2] به کجا رسید؟! شنیدم یه بار حسابی داغونش کردی،[3] به هر حال منتظر دعاهای خیر شما هستم و امیدوارم که ما را در دعاهای شب جمعه و شب چهارشنبه در جمکران[4] و محافل فراموش نکنید. از قول این‌جانب به «عمو حسین وزیری»[5] و «اکبر مجلسی»[6] و «حسین‌علی»[7] و «مشهدی احمد»[8] و برادر بسیار عزیزم «سید علی»[9] و خانواده و «اکبرآقا»[10] و خانواده [شنیدم که چند وقت پیش به گردشی به خارج رفته بود، چه سوغاتی آورده؟][11]سلام خیلی‌خیلی برسانید و حتماً منتظر جواب نامه‌های شما هستیم، از راه دور صورتت را غرق بوسه می‌کنم.[12]

27/7/64 فرزند کوچک شما ـ علی خدامانده

پاسخ حضرت امام (ره)

«بسمه تعالی»

برادر عزیزم! از سلامت شما خوشحال و از خداوند تعالی خواستارم به زودی به وطن خود مراجعت نمایید، قلم من قاصر است که از دلاوری و بزرگواری شما عزیزان قدردانی نمایم، امید است از دعای خیر برای همه شماها غفلت نکنم.

والسلام علیکم

عبد درگاه خدا



[1]. حضرت روح‌الله را با عنوان «روحی» مورد خطاب قرار داده است که به معنای «روح من بوده» و مستفاد از شعار معروف «روح منی خمینی، بت‌شکنی خمینی» می‌باشد.

[2]. صدام حسین.

[3]. اسرا از پیروزی‌های لشکر اسلام در جبهه‌ها به نحوی مطلع می‌شدند.

[4]. منظور جماران است.

[5]. آقای میرحسین موسوی، نخست وزیر وقت.

[6]. آقای اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی.

[7]. آقای حسینعلی منتظری، قائم مقام رهبری در آن زمان.

[8]. آقای سید احمد خمینی.

[9]. آیت‌الله سید‌علی خامنه‌ای، رئیس جمهور وقت.

[10]. آقای علی‌اکبر ولایتی، وزیر امور خارجه.

[11]. اشاره به یکی از مسافرت‌های آقای ولایتی به خارج از کشور.

[12]. منبع: صحیفه امام، ج19، ص416.


  • سیدحمید مشتاقی نیا

بعضی آقایان دردشان چیز دیگری است!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۹:۲۲ ق.ظ

کانال تلگرامی موسوم به جانبازان اصلاح طلب دفاع مقدس متنی را به استناد سخنان سعید حجاریان و اکبر ناطق نوری منتشر کرده مبنی بر عدم تأیید اعتبار و سند مسجد جمکران.

تا آن جا که من یادم می آید هر چند سال یکبار این شبهه توسط عده ای در سطح رسانه ها منتشر می شود که حضرت امام جمکران را قبول نداشته است.

در رد این نوع خاطرات، نقل قول های دیگری نیز از اعتقاد امام رحمت الله به این مسجد توسط یاران ایشان بارها منتشر شده که یک تحقیق ساده در اینترنت مسأله را حل میکند.

اما

می خواهم به این بهانه حرف دیگری را مطرح کنم.

سعید حجاریان را که می شناسید. اینکه امثال او و عباس عبدی دنبال پر کردن کدام پازل دشمن هستند را بارها در تحلیل مواضعشان شناخته اید و نیاز به توضیح بیشتر درخصوص میزان وثاقت خاطرات این نوع افراد نیست.

ناطق نوری چند سال پیش مصاحبه ای با ویژه نامه روزنامه اطلاعات داشت که بنایش مثلا مخالفت با خرافات بود. جالب است که جناب ناطق اذعان می کرد با شایعه خرافی دیده شدن عکس امام در کره ماه! که در زمان شاه بر سر زبان ها افتاه بود مخالفت نمیکرد. او معتقد بود این خرافه به نفع جریان انقلاب است! صداقت را می بینید؟! یکبار همین ناطق نوری در سخنانی که ظاهرا در شب قدر در حرم امام(ره) داشت نام مسجد محدثین بابل را بر زبان آورد و از این که عده ای معتقدند این مسجد نیز به دستور امام زمان عج ساخته شده اظهار ناراحتی کرد و مخالفت خود را با ملقب نمودن این مسجد به جمکران ثانی ابراز نمود. مدتی نگذشت که تصویری از سفر ناطق نوری به شهرستان بابل و حضور در همین مسجد و بگو و بخند با متولیان آن دست به دست چرخید.

یادم می آید یک آقایی در قم هم در نشستی خصوصی بر ضد مسجد محدثین بابل سخن می گفت و وانمود می کرد که قرار است به زودی نسبت به برخورد با آن اقدام کند. اندکی نگذشت که در سفری به این شهر، تصویر همین آقا را به عنوان سخنران مسجد مذکور مشاهده کردم و ناخودآگاه به رفقای همراهم گفتم: این پاکت، چه کارها که نمی کند!

الغرض؛

استناد و اعتبار مساجدی چون جمکران و محدثین و ... قابل خدشه نیست. خیلی از نقاط ایران و جهان قدمگاه امام زمان است. مزار شهدا، محافل اهل بیت، بقاع متبرکه، بعضی حوزه های علیمه و ... شکی نیست.

یک جاهایی مثل مسجد جمکران، نماد و محل قرار و تجمع عاشقان ولی عصر قرار می گیرد و می شود پاتوق شکوهمند منتظران و مانور قدرت شیعیانی که در گرما و سرما دور هم جمع شده و آمادگی خود را برای ظهور و یاری حضرت اعلام می کنند. انتظار همان بال سبز عقاید شیعه است که در کنار بال سرخ آن یعنی نهضت عاشورا، استراتژی استثمار جهان توسط مستکبران را به چالش کشیده است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خمینی از همه جوان تر بود!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۷ فروردين ۱۳۹۸، ۱۰:۵۳ ق.ظ

هر یک از فصول سال، سر جای خود لازم و حیاتی است و خاصیت خودش را داراست. بهار میوه خودش را دارد و تابستان هم محصول خودش را.

گاهی وسط زمستان که به ناگاه هوا گرم می شود، درخت ها شکوفه ای نابهنگام می زنند که برایشان ضرر دارد.

اداره مملکت هم به مدیران پیر نیاز دارد و هم به نیروی جوان. معیار در توانایی افراد، صرف سن و تاریخ تولد نیست. خرد و تجربه مدیران کارکشته و یا قدرت و نشاط جوانی، هر دو برای پیشبرد یک هدف، بایسته و لازم به نظر رسیده و مکمل هم محسوب می شوند. جبهه حق، هم حبیب بن مظاهر می خواهد هم قاسم بن الحسن علیه السلام را.

آن چه مهم است وجه کاربردی و انگیزه ورود به میدان و تلاطم برای تأثیر گذاری و حرکت است.

انقلاب اسلامی به بلوغ چهل سالگی رسیده و قرار است با بهره گیری از تجربیات تاریخ ساز خود، گام دوم را در جهت دستیابی به اهداف عالی و تحقق تمدن نوین جهانی با استحکامی بیش از گذشته بردارد.

در این خیزش هدفمند، تفکر جوان و نشاط روحی و انگیزه قلبی واراده مستحکم، عناصری است که حرکت انقلاب اسلامی را شتاب می بخشد. به عبارت دیگر، توقف برای یک انقلاب، سمّی مهلک به حساب می آید، خواه این توقف از سوی جوانان باشد و یا کهنسالان. حرکت مستمر و رو به جلو، تضمین حیات یک انقلاب فراگیر و تمدن ساز است، خواه از سوی جوانان صورت بپذیرد یا کهنسالان.

بنابراین آن چه که درباره ضرورت حضور جوانان در عرصه های راهبردی و مدیریتی انقلاب اسلامی بیان می شود در واقع معطوف به دل های جوان و روحیه های با نشاط و انگیزه و اراده های پولادین در راه تحقق اهداف متعالی انقلاب جهانی اسلام است. اسلام به خستگی و گوشه نشینی و انفعال و انزوا روی خوش نشان نمی دهد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دانلود کتاب طبیب دوّار

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۷، ۱۱:۴۰ ق.ظ

طیب دوّار، کتابی است با موضوع حوزه علمیه تراز انقلاب اسلامی که مبتنی بر فرمایشان مقام مهظم رهبری و سیره امام راحل توسط این حقیر تهیه و تدوین گردیده و به محضر علاقمندان تقدیم می شود.

در فهرست کتاب می خوانیم:

مقدمه

فصل اول

حوزه و انقلاب

الف- انقلابی گری امام خمینی(ره)

1- حوزه و ضرورت پرهیز از بی تفاوتی

2- امام و سیاست

3- امام و ظلم ستیزی

4- درد دل امام

5- امام و رفتار انقلابی

ب- انقلابی گری مقام معظم رهبری

1- حلقه وصل حوزه و دانشگاه

2- گعده های سیاسی

3- سخنرانی های بدون ترس و واهمه

فصل دوم

حوزه علمیه سکولار

1- مفهوم سیاسی سکولاریسم

2- ضعف در دشمن شناسی

3- شبهه حفظ استقلال حوزه

4- امام و مقابله با سکولاریسم

فصل سوم

حوزه انقلابی (ویژگی های حوزه علمیه تراز انقلاب اسلامی)

1- مفهوم انقلابی گری در حوزه

2- پیشرو بودن در همه عرصه ها

3- اغتنام از فرصت ها

4- الگوسازی عملی برای جامعه

5- کادر سازی برای نظام اسلامی

6- فرهنگ ایثار و مجاهدت

7- پاسداری از انقلاب اسلامی

8- تقابل با دشمن

الف- ضرورت تقابل با دشمن

ب- راهبرد مواجهه با دشمن

9- توجه به مقتضیات نظام اسلامی

10- تبیین چهارچوب ارتباطی با حکومت

11- علم به زمان

الف- علما و اطلاع از اوضاع جامعه

ب- معنی عالم به زمان بودن

12- علم، تقوا، آگاهی

الف- سه اصل تفکیک ناپذیر

ب- پای بندی به زیّ طلبگی

ج- اصل پاسخ گویی


در مقدمه کتاب آمده است:

داستان، خیلی ساده است! وقتی می گویید نظام اسلامی؛ وقتی می گویید انقلابی که هدفش اسلامی است و وقتی که از جامعیت اسلام در همه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی بشر سخن به میان می آورید، مردم – چه در جغرافیای ایران و چه در گستره گیتی و چه در این زمان و چه در پهنای تاریخ – حق دارند که تبیین این شعائر و آرمان ها را از شما طلب نمایند.

برای آن که نظام به اهداف دینی خود دست پیدا کند، چاره ای جز این نیست که حوزه علمیه به عنوان مهد دین، ناگفته های اسلام در زمینه اداره امور زندگی را برای همگان تشریح نماید. تحقق این مهم نیازمند وجود حوزه علمیه ای است که انتظار جوامع بشری را دانسته و اراده و استعداد لازم را برای حرکت در مسیر آن دارا باشد. حوزه علمیه تراز انقلاب اسلامی یعنی حوزه علمیه ای که بداند برای دستیابی به مطالبات فقهی و اعتقادی مکتب وحی، "توقف" معنایی نداشته و با اشراف به مسئولیت سترگ تاریخی خویش باید در راه اعتلای فکری جامعه به منظور دستیابی به افق نورانی حاکمیت عدل و توحید در همه عرصه ها مجاهدت نمود.

فراموش نکنیم این فرمایش مقام معظم رهبری را که "تمدن اسلامی، کشورگشایی نیست بلکه به معنای تأثیر پذیرفتن فکری ملت‌ها از اسلام است  " 06/02/1395   به راستی آیا می توان درد دین داشت و علم دین را شناخت و نسبت به ضرورت تأثیرپذیری جوامع از فکر اسلام، بی تفاوت ماند؟!

در این مقال به اختصار به بررسی زوایای مختلف تحقق حوزه علمیه انقلابی و نقش آن در دستیابی به آرمان های اسلام با عنایت به بیاناتی شیرین و دلنشین از مقام معظم رهبری و رویکردهای شخصیت بی بدیل حضرت روح الله (ره) خواهیم پرداخت.

لینک دانلود کتاب:

http://uupload.ir/filelink/QLyEIWN45AIo/k7ef_حوزه_تراز_انقلاب_اسلامی.pdf

 



  • سیدحمید مشتاقی نیا