اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

خاطرات آیت الله پسندیده

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۴ خرداد ۱۴۰۳، ۱۱:۵۴ ق.ظ

دانلود pdf کتاب خاطرات آیت الله پسندیده

 

کتاب خاطرات مرحوم آیت الله سید مرتضی پسندیده برادر بزرگوار امام رحمت الله علیه را خواندم. او هفت سال زودتر از امام به دنیا آمد و هفت سال بعد از امام به رحمت خدا رفت. در این کتاب اطلاعات خوبی پیرامون تاریخچه شهر خمین (کمره) و نیز خاندان حضرت امام ذکر شده است. او با اینکه برادر بزرگ تر امام بود و حتی نقش پدری برای سید روح الله یتیم را داشت اما همواره از برادر کوچکتر به عنوان آقا و امام یاد کرده است. امام نیز همواره او را در مسائل مالی امین خود دانسته و نیز هیچگاه جلوتر از او قدم برنداشته است.

بر اساس خاطرات این کتاب، جد اعلای امام اهل نیشابور بود که زمان فتح هندوستان توسط نادرشاه به آن کشور هجرت نموده و به فعالیتهای تبلیغی پرداخته است. از همین باب یک برادر امام به نام سید نورالدین هندی شناخته می شود.

خاندان امام از قدیم جزو بزرگان منطقه بودند. علاوه بر پدر امام که اهل مبارزه با ظلم بود و در این راه به شهادت رسید بعضی بستگان امام از جمله عمه ایشان به نام صاحبه خانم بانویی بزرگ و شجاع و با درایت و تأثیرگذار بوده است. خاطرات این کتاب البته به شکل سربسته اشاره می کند که چه برادران و چه بعضی بستگان امام در ادوار مختلف (گذشته و حال) در مواردی مشی سیاسی متفاوتی با حضرت امام داشته و دارند که البته این حریّت و استقلال هم قابل احترام است و کمی هم مستلزم احتیاط!

یک مطلبی هم قبلا در کتاب خاطرات مرحوم محتشمی پور خواندم که در این کتاب در سطح پاورقی از سوی مولف و نه راوی بیان شده است. اوایل انقلاب خواهرزاده امام در خمین کاندیدای مجلس می شود. آیت الله پسندیده به حمایت از او می پردازد. مردم که وی را دارای مشی انقلابی نمی دانستند به او رأی نمی دهند. آیت الله پسندیده نزد امام رفته و با بیان مواردی نه چندان مستدل از برادر می خواهد که نتیجه آرای حوزه انتخابیه خمین را به اتهام تقلب، ابطال نماید. امام لبخندی می زند و می گوید چه دلیلی بر صحت انتخابات از این بالاتر که خواهرزاده من از آن پیروز بیرون نیامد؟!

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">