اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۶ ارديبهشت ۰۳، ۱۸:۳۹ - علیرضا محمدی
    چه جالب

۷۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اشرافی گری» ثبت شده است

دلهایی که از دست شما خون است!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۹ آذر ۱۴۰۱، ۰۷:۴۱ ق.ظ

photo_2022-11-06_09-16-04_mq4z.jpg

 

عباراتی که در تصویر می بینید حرف دل بچه های خون دل خورده انقلاب اسلامی است.

روی طلق حفاظ موتورش نوشته: "مسئولین محترم، این اوضاعی که توی کشور درست شده صدقه سر شما و بچه هاتونه.

به امام و شهدا و انقلاب که ظاهرا اعتقادی ندارید، لااقل برای حفظ صندلی خودتون به فکر مردم باشید."

 

"ما برای امام و انقلاب آمدیم ...

مسئولین خیال بد نکنند..."

واقعیت همین است که این برادر موتوری ما بیان داشت. موتور انقلاب اسلامی با فرهنگ ایثار و جهاد و شهادت و خدمت روشن است و کار می کند. اگر خللی در امور می بینید چوبی است که بعضی دوست نماهای منفعت طلب و یغماگر لای چرخ نظام گذاشته اند. جماعتی که میز خود را مساوری با نظام دانسته، صدای منتقدان دلسوز را خاموش می سازند و امروز با ندانم کاری و رفتارهای متناقض با گفتارشان و تبعیض خلاف داعیه عدالت شان، برای دشمن کوچه باز کرده اند؛ خرس خاله هایی هستند که به موازات بدخواهی دشمن و توطئه و هجمه اجانب، اعتبار و رویکرد حاکمیت دینی را در راستای مطامع خویش به انحراف کشانده اند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خودتان را جای پدر و مادر روح الله بگذارید

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۱ آذر ۱۴۰۱، ۱۰:۴۳ ق.ظ

پدر شهید عجمیان بعد از شنیدن خبر شهادت فرزندش چه گفت؟ - خبرگزاری مهر |  اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency

 

از دیروز عصر خبری در گروههای مجازی منتشر شد با این مضمون که خانواده شهید سید روح الله عجمیان شکایت خود از قاتلان فرزندشان را پس گرفته و از آنها گذشت کرده اند.

بعضی هم البته این خبر را تکذیب نمودند. عده ای هم از خانواده شهید خواستند برای تنبّه سایر جنایت پیشگان از شکایت خود نسبت به قاتلان فرزندشان دست نکشند.

حالا این خبر صحیح است یا نه کاری ندارم. اینکه خانواده شهید مذکور بسیار نجیب و اهل دل و از سادات صاحب کرامت و گذشت هستند هم بماند. اینکه قطعا با توجه به تعدد متهمان پرونده، بستگان و واسطه هایشان از در و دیوار بر سر خانواده شهید ریخته تا از آنها رضایت بگیرند هم معمول و متداول و قابل پیش بینی و آزاردهنده است؛

اما

یک دقیقه از فیلم اعترافات یکی از قاتلان شهید در دادگاه، یادآور صحنه عاشورا بود که دل همه ما را ریش کرد. اینجا ببینید:

https://www.aparat.com/v/hOFYy

 

حالا خودتان را بگذارید جای پدر و مادری که باید ساعتها در دادگاه بنشینند یکی یکی قاتلان بیایند و هر یک از زاویه ای نقش خود در شهادت جوان رعنایشان را توصیف کند. شهیدی که با قتل صبر و با زجر و شکنجه جان داد. آدم از آهن هم که باشد تحمل شنیدن این سطح از قساوت همنوعانش را ندارد چه برسد به یک پدر و مادر که باید شرح شهادت فجیع جگرگوشه شان را از زبان انبوه قاتلان پست فطرت حیوان صفت گوش بدهند و ذره ذره آب شوند.

کاش تدبیری اندیشیده می شد پدر و مادر شهید از حضور در دادگاه و استماع این حجم درنده خویی قاتلان فرزندشان که میوه های کرم خورده فضای مجازی و حاصل اموال و خورد و خوراک حرام هستند، معاف می شدند.

این نکته را هم باید خاطرنشان کرد که قاتلان شهید عجمی نه بخاطر تسویه حساب یا انتقام شخصی که به نیابت از همه فواحش عالم به قتل یک بسیجی به عنوان نماد انقلاب اسلامی و عصاره فرهنگ دیانت و مذهب دست زدند. این پرونده اصلا یک ماجرای شخصی نیست که رسیدگی به آن نیاز به شاکی خصوصی داشته باشد. مدعی العموم موظف است در راستای ایجاد امنیت و دفاع از حقوق عامه در قبال اوباش مسلح و غیر مسلحی که هدفشان ایجاد رعب و مزاحمت و ناامنی در سطح جامعه است پیگیر اشد مجازات و قصاص و تنبیه مجرمان باشد؛ حتی اگر پدر و مادر بزرگوار شهید از سبعیت آنان گذشت نمایند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مطالبه گری مصداقی جناب حاج علی اکبری!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۵ آذر ۱۴۰۱، ۰۴:۱۳ ب.ظ

دیدار مولوی عبدالحمید با نماینده رهبر انقلاب

 

جناب حاج علی اکبری که هم امام جمعه تهران است هم رییس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه و البته انسانی وزین و دوست داشتنی است و البته مثل بسیاری دیگر از روحانیون اجرایی کشور با قدرت تفکر اندیشمندانی چون مطهری و بهشتی و هاشمی نژاد و مفتح فاصله دارد و در سطحی نیست که بتواند جای چنین بزرگان جامع نگری را در جبهه انقلاب پر کند در نماز جمعه اخیر پایتخت، کشته شدن تعدادی افراد بیگناه در ناآرامی های زاهدان را تایید نمود.

اینکه مسبب ناآرامی های سیستان چه کسانی هستند و حتما باید یقه شان گرفته شود و... بحث جدا و البته لازمی است. شخص عبدالحمید قطعا عنصری محرّک در تشدید ناآرامی ها بوده که مانند اغلب سبریتی ها و صاحبان قدرت از تعقیب قضایی مصون است.

اما درباره این قسمت از خطبه های جناب حاج علی اکبری دونکته را باید مورد توجه قرار داد.

هر نهاد و مجموعه ای ممکن است خطا کند. نیروی انتظامی یا سپاه یا روحانیت یا قضات تا ثبت احوال و رانندگان تاکسی و... تشکیل سازمانهای نظارتی حتی برای ناظران از همین بابت بوده است. دادگاه ویژه روحانیت، دادسرای انتظامی قضات، دادسرای ویژه نیروهای مسلح و... اذعان به این واقعیت ممکن تلقی می شود که هیچ مجموعه ای از خطا مصون نیست.

خطای یک مجموعه هم در هیچ جای دنیا به معنای لزوم تعطیلی آن مجموعه نیست. بد رفتاری بعضی نیروهای پلیس، فساد یا کج فهمی بعضی قضات، ثروت اندوزی و رانت خواری بعضی روحانیون و... باید پیگیری و اصلاح شود.

اگر عَلَم مطالبه گری دست نیروهای ارزشی و وفادار به نظام باشد در چارچوب حفظ قواعد و اصول و باورها و احکام به اصلاح امور نزدیک میشویم. اما اگر فریاد مطالبه گری و عدالتخواهی دست نیروهای غیرخودی افتاد ممکن است اصل احکام الهی و موجودیت نظام دینی در خطر بیفتد که این دوماهه شاهدش بودیم.

این را گفتم برای عزیزان امنیتی و سیاسی که بعضی هایشان کینه شدیدی نسبت به واژه عدالتخواهی دارند و بی توجه به منویات رهبری درصدد پرونده سازی و برخورد با مطالبه گران ارزشی هستند و خواسته یا ناخواسته علم عدالتخواهی را دست سربازان دشمن میسپارند و چالشی بزرگ برای نظام رقم میزنند.

این شد یک نکته.

حالا برویم سر نکته بعد:

آقای حاج علی اکبری که عرض شد انسان بزرگواری است اما ابدا همسنگ و تراز شخصیتهای متفکری چون مطهری و... محسوب نمیشود یکی دو سال پیش مدعی شده بود که مطالبه گری نباید مصداقی باشد.

خب برادر من! شما که با درس دین آشنایی داری باید بهتر بدانی که اساس امر به معروف و نهی از منکر یعنی ورود به حوزه مصادیق. درست مثل اینکه بیاییم در تریبون نمازجمعه پیش از هر نهاد رسمی و مسئول، اعلام کنیم بعضی کشته شدگان اغتشاش در زاهدان بی گناه بوده اند.

جناب حاج علی اکبری اگر اهل اندیشه بود حرفش را از ابتدا بر موازین دین بیان میکرد و با جامع نگری می گفت: از مطالبه گری در مصادیقی که علم و آگاهی و سند نداریم باید پرهیز کنیم. اگر این حرف را میزد اینقدر دلسوزان انقلاب را به زحمت نمی انداخت که مجبور شوند شبهه ایشان را پاسخ بدهند. بماند که دوستان نفت خور سراج و ... هم که معمولا اهل مطالعه و تحقیق نیستند موظف شده بودند چپ و راست این شبهه را در روند تفکر دین دامن بزنند که امر به معروف و نهی از منکر مصداقی حرام است! با این وصف اگر بروی به خانمی بگویی حجابت را درست کن میتواند یقه شما را بگیرد که چرا وارد مصادیق شدی. باید حرفهایی کلی بزنی و کاری به کار من نداشته باشی!

جناب ایشان در سفر به سیستان این تجربه را هم پیدا کرد که همیشه نمیتوان به گزارشهای اداری اعتماد کرد.

هر چقدر امثال مطهری و بهشتی و مفتح و هاشمی نژاد تلاش نمودند از قوه فکر و اندیشه خود بهره گرفته و سنگی از پیش پای انقلاب و اسلام بردارند این عزیزان دلسوز اما غیراندیشمند بابت توجیه شرایط موجود ناخواسته به تحریف مضحک آموزه های دین پرداختند. اسلام حتی در مواردی که راه اصلاح جز با فریاد و بیان در جمع ممکن نیست اجازه نهی از منکر علنی را داده است.

قدر اندیشمندان دینی را باید چنین مواقعی دانست.

حالا ببینید چنین فردی با این سطح از بضاعت فکری خدای نکرده ممکن است چه آسیبی به روند تحقق مدنیت دینی بزند؟

اگر کار به اینجا برسد امام جمعه ای که از تبعیض در اجرای احکام قضایی گله کند و بگوید چرا آلونکهای ساکنان بومی مناطق جنگل نشین را در فصل زمستان بر سرشان ویران میکنید و با ویلاهای غیرمجازی افراد ذی نفوذ در جنگل کاری ندارید مورد شماتت و تذکر قرار میگیرد اما امام جمعه ای که منتقدان انقلابی را در نماز جمعه، نفهم! خطاب کند، همنشین سفره مفسدان اقتصادی باشد، دغدغه اصلی اش باندبازی و قدرت طلبی فامیلها و دوستانش باشد مورد حمایت نهادهای پشتیبان قرار میگیرد.

خوب این وضعیت چه بر سر انقلاب و حرکت تمدن ساز آن می آورد؟ سنگرهای نمازجمعه دیگر طرفیتی برای تقویت نظام و پناه مردم به شمار نیامده و روند تأثیرگذاری آن در جامعه جز در سطح خوراک ژورنالیستی بعضی جراید کارآیی خاصی نخواهد داشت.

بماند همین عزیزانی که بدون پشتوانه فکری طوطی وار تکرار میکنند که ورود مصداقی در مطالبه گری جائز نیست افشاگری زاکانی بر ضد اتباعی طبری را که باعث رودربایستی رییسی و برخورد با او شد می ستایند ایضا افشاگری درباره دختر نعمت زاده و هر رقیبی که کنار زده شدنش از سر راه، فریضه ای سازمانی به شمار آید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

گنجی که هدر میدهیم!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۳ آذر ۱۴۰۱، ۰۹:۲۰ ق.ظ

خلاصه بازی آلمان 1 - ژاپن 2 - تابناک | TABNAK

 

ژاپن را مسخره میکردیم آن موقع که بچه بودیم. هم سن و سالهای من یادشان هست از سریال اوشین و بعدها هانیکو چه طنزها که ساخته نمی شد. کالای ژاپنی را حتی برنامه های طنز صدا و سیما به سخره می گرفتند و تأسف میخوردیم از اینکه کار ما به جایی رسیده باید کالای بنجل ژاپنی را مصرف کنیم همین نگاهی که حالا به بار چینی داریم آن زمان نسبت به محصولات ژاپن داشتیم و تحقیرشان می کردیم و ناراحت بودیم از مصرفشان.

حالا یکی جنس ژاپنی میخرد همه جا پز می دهد و کلاس میگذارد و با دست نشانش میدهد که ژاپنی اصل است!

همان ژاپنی که مردانش با هواپیماهای مرگ علیه ارتش آمریکا عملیات انتحاری انجام می دادند بالاخره توانست در اقتصاد و صنعت حرف مهمی برای زدن داشته باشد. همان روحیه را در ورزش هم تعمیم داد و تیم فوتبال آلمان مدعی قهرمانی جهان را در قطر دو بر یک به گوشه رینگ برد و شکست داد.

معروف است یکی از مهم ترین علتهای خودکشی در مردم ژاپن حس قصور و کم کاری در قبال میهن و هم میهنان است. معروف است ژاپنی ها بعد از جنگ حتی در پشت بامها و گلدانها محصولات کشاورزی می کاشتند و محاسبه میکردند که هر نفر دو کیلو محصول تولید کند کشورشان در سال چقدر جلو می افتد.

ما می توانیم و باید بتوانیم، روح همت و ایستادگی و پر کاری را در مقابل فرهنگ راحت طلبی و عافیت جویی و رفاه زدگی در وجود مردان و زنان ژاپنی دمید و آنها را در عرصه های مختلف به کشوری شگفتی ساز تبدیل نمود.

ما در دوره جنگ تحمیلی توانستیم با اتکا بر توان خود و بی اعتنا به مشکلات و بی توجه به توان دشمن روی پا بایستیم قد علم کنیم و به رغم همه تحریمها وجبی از خاک کشور را دست دشمن نسپاریم. اما بعد از جنگ دیگر از فرهنگ دفاع مقدس که به قول آقا یک گنجینه است غافل شدیم و با دامن زدن به فرهنگ مصرف گرایی و رقابت بر سر منفعت جویی و باندبازی و رفاه طلبی و بی عاری که در سیرت بسیاری از مسئولان مشهود بوده و هست جامعه را عقب و طلبکار نگاه داشتیم. دستاوردهای موشکی و فضایی و هسته ای ما قابل تقدیر است اما ایران با جایگاهی که در شأن و تراز کشوری انقلابی و متمدن و اسلامی است فرسنگ ها فاصله دارد. شکاف طبقاتی و حقوقهای نجومی به همراه بزرگ نمایی دشمن و ضعف تبلیغی داخل، مردم را به سمتی سوق داد که همه احساس میکنند به حقشان نرسیده اند و به ازای چند ساعت برو بیای بین منزل و محل کار باید از زمین و آسمان برایشان پول ببارد و با این تلقی غلط، دچار بی انگیزگی شده علاوه بر آن که اعصاب خود و اطرافیان را خورد و سیاه میسازند از کیفیت کارشان نیز کاسته و احساس مسئولیتشان سست تر میگردد و همیشه هم از کم کاری و فقدان دلسوزی و بی تعهدی دیگران ناله و شکوه دارند!

تقویت روح خودباوری و تقابل با فرهنگ خودتحقیری، مقابله با شکاف طبقاتی، مبارزه با فرهنگ مصرف گرایی و تجمل پرستی، ساده زیستی مسئولان، نظارت کامل بر محصولات داخلی و ارتقای کیفیت صنایع تولیدی و... نقش اساسی در تحقق ایران قوی و مستقل خواهد داشت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بساط ناکارآمدی برچیده میشود؟

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲ آبان ۱۴۰۱، ۱۰:۴۰ ب.ظ

رئیس دستگاه قضا: مدیریت‌ها به دست متخصص نماها سپرده نشود

رئیس دستگاه قضا: مدیریت‌ها به دست متخصص نماها سپرده نشود

 

و ایضا به دست متعهدنماها!

راستش را بخواهید یکی از معضلات کشور دقیقا همین رابطه بازی در نصب افراد است. رصد این موضوع هم خیلی سخت نیست. چند شخصیت ذی نفوذ را سراغ دارید که در شعاع دو کیلومتری اقوامش جوان بیکار پیدا بشود؟

کدام جناح سیاسی حاضر است فردی را ولو غیر همفکر صرفا بابت کارآیی و توانمندی اش به کار بگمارد؟ چقدر امام جمعه و وزیر و وکیل سراغ داریم که ساعتها و روزها وقت میگذارند و نقشه میکشند که چگونه یکنفر از بستگان یا وابستگان خود را در مناصب مختلف بگمارند؟ کدامشان دغدغه مردم و پیشرفت کشور را دارند؟ تبعیض را داریم یواش یواش به عنوان یک اصل جاری و معمول می پذیریم. شکاف طبقاتی که از مظاهر مهم بی عدالتی است هم دقیقا از همین نقطه شروع شد.

خیلی ها به صرف وابستگی به طیف خاصی و شیرین کاری پیش نهاد و دستگاهی به راحتی زمینه پیشرفت خود را هموار میسازند و مدارج بالای شغلی را به دست می آورند؛ اما متخصصین و متعهدین بی کس و کار یا احیانا منتقد در گوشه عزلت و فراموشی به سر می برند.

امکانات اقتصادی و آموزشی و خدماتی تا چه میزان بر مبنای عدالت در دسترس عموم قرار می گیرد؟ صنعت خودروسازی و تلفات و خسارات هنگفتی که به کشور وارد آورده یک نمونه است که نشان میدهد امور اجرایی و نظارتی در بعضی حوزه ها دست آدمهای کارآمد قرار ندارد.

قبول کنیم به بازسازی دوباره ای نیاز داریم. در خیلی از رویه ها از آموزه های دین فاصله گرفته ایم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وقتی به زخمهای فرهنگی اعتنا نمیکنید

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱ آبان ۱۴۰۱، ۱۰:۲۹ ب.ظ

ببینید / دختر کاملا برهنه ایرانی در تجمعات / چه شعاری می داد؟ + فیلم

 

بر اساس آمار و رصد غیررسمی یکی از مراکز معتبر پایش، مجموع اغتشاش گران سطح کشور در حدود 90 هزار نفر بودند که 95 درصد آنها مجرد، 80 درصد فرزندان طلاق یا مطلقه، 50 درصد دارای سابقه اعتیاد به مواد مخدر یا مشروبات الکی هستند.

85 درصد آنها نیز مرد و پانزده درصد از خانمها بودند.

بی تردید باید اذعان داشت نظام در ماجرای اخیر، چوب بی برنامگی و بی توجهی خود به مبانی و بسترهای فرهنگی را خورده است. ازدواج و محوریت خانواده و سلامت اخلاقی یکی از شاخصه های اصیل شکل گیری جامعه سالم بوده و از طرفی همواره هدف اصلی تهاجم و تخریب رسانه های تبلیغی بیگانه است که اهتمام چندانی از سوی مسئولان بدنبال نداشته است.

حذف دروس زائد از مدارس و دانشگاه، کوتاه نمودن دوران خدمت و زمینه سازی اشتغال از جمله برنامه هایی است که میتواند به نیازهای فطری و غریزی جوانان پاسخ داده و زمینه ازدواج و شکل گیری جامعه متعالی را رقم بزند.

شکی نیست هر چقدر شهوت و اعتیاد گسترش پیدا کند، جامعه دینی آسیب بیشتری دیده و لاابالی گری و ناامنی دامنه گسترده تری پیدا خواهد نمود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آقازاده ها در امان از آتش بلوا

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۱ مهر ۱۴۰۱، ۱۰:۳۴ ب.ظ

اغلب این بچه های بسیجی که برای دفاع از حیثیت اسلام و انقلاب به میدان آمده اند هم دهه هشتادی هستند. بچه هایی که پدرها و مادرهایشان کاره ای نیستند، سهمی از سفره انقلاب ندارند، خیلی هایشان جزو اقشار ضعیف و محروم جامعه هستند، شهید و مجروح میدهند... فرزند امام جمعه کجاست، فرزند فرماندار و شهردار و...؟

آن طرف هم بچه های کم سن و سالی که نمیدانند برای چه به خیابان می آیند و به محض بازداشت، زیر گریه میزنند و زاری میکنند و تازه میفهمند که چه بر سر آینده خود آورده اند نیز جزو آقازاده ها و نورچشمی ها نیستند.

آقازاده ها به ریش همه میخندند. آماده میشوند بارشان را برای عزیمت به فرنگ ببندند و در قالب کذب نخبگان پشمکی آینده مدتی بعد به کشور برگشته و باقی مانده اعتبار مملکت را به دشمن بفروشند.

چپ و راست هم ندارد. سلبریتی حقیقی مسئولان مفت خور نمکدان شکنی هستند که از انقلاب فقط شعارهایشان را یاد گرفته اند و با حرف ها و رفتارهای متناقض و منفعت طلبانه شان بستر بی اعتمادی به نظام را فراهم آورده اند.

بزرگان چپ و راست به ریش این جوانها میخندند. مفسدان کلان اقتصادی و دانه درشت های رانتخوار چند صباحی دیگر در کنج عافیت به عیش و نوش میپردازند.

کاش آنهایی که بازی رسانه های معاند را میخورند و از هیجان آفرینی سیاستمدارن نفوذی عافیت طلب و بیگانه پرست تحریک میشوند زودتر بفهمند که چه آتشی به جان خود و جوانان مدافع انقلاب می اندازند. بفهمند که بازیچه ای بیش نیستند.

کاش همانطور که مسئولان چپ و راست در ائتلافی نانوشته در مقام انتفاع و مزیت خواهی و خودبرتر بینی و ویژه خواری متحد هستند، جوانان کشور هم بی اعتنا به دسته بندی های فریبنده سیاسی در آبادانی سرزمین خود و اعتلای دنیا و آخرت خویش اتحاد داشتند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خودتی!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۹، ۰۷:۳۱ ب.ظ

یک مسئول در تراز نهادی بزرگ و ملی با حساسیت امنیتی و قضایی اگر متوجه نشود که عنصر زیر دست او چطور با حقوق اداری توانسته میلیاردها تومان پول و سرمایه به هم زده و چندین برج و ویلای لوکس در نقاط مختلف کشور فراهم آورد و ... یا بی عرضه و بی لیاقت است یا دروغ می گوید و از فساد زیر دستانش راضی بوده است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

انقلاب ما و سفره شما

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۹، ۰۹:۱۸ ق.ظ

0avh_photo_2020-04-09_21-01-40.jpg

 

نه طعم آفتاب داغ را چشیده ای نه سرمای سوزان زمستان را لمس کرده ای. همیشه پشت پنجره بودی تو. نه شرمنده زن و بچه ات شدی به خاطر یک لقمه نان نه از پدر و مادرت خجالت کشیدی که نتوانی باری از دوش خمیده شان برداری.

پدرت رنگ جنگ را ندید و صدای خمپاره نشنید و قطره خونی از بینی اش نچکید که تو هوای حرم کنی و نفسی با مدافعان وطن چاق کنی و خم شوی و زیر پایت را ببینی که بر دوش که نشسته ای مباد که خط اتوی لباست خراش بر دارد.

سهمت را از سفره انقلاب می جستی که برای چند نسل بعدت هم برداشتی و به کانادا جستی. پدر، همه انقلاب بود از نوع لوکس و مخملی اش؛ اما منتقدانش را ضدانقلاب نامیدند از نوع حقیقی اش. هنوز هم اگر صدای اعتراضی بلند شود که این همه خوردن و مالیدن کوفتتان باد دوستان و همفکران پدرت طومارش پیچیده و تشویش اذهان عموم را تا انتهای حلقش فرو می کنند. حق همیشه با صاحبان میز است. خون بر زمین نریخته شما رنگین تر از خون یوسف سجودی ها بود. همیشه خدا در "برهه حساس" قرار داشتیم و همیشه مصلحت بر این بود که ما خفه شویم و شما پول پارو کنید.

من پدر حسن رجایی فر را هم دیده ام در دل طبیعت بکر کامی کلا، در همان خانه ای که حیاطش زمین کشاورزی بود دست به دعا می گرفت که خدا او یا فرزندانش را ببرد در ازایش عمر امام را طولانی تر کند. خبر حسن را که از خانطومان آوردند سیاه نپوشید و گفت به من تبریک بگویید خدا فرزندم را پسندید.

پدر تو هم از این که چنین آقازاده ای با میلیاردها تومان پول حلال! از مرزهای رسمی اما غیرقانونی به کانادا فرستاد احساس پشیمانی ندارد.

پدر حسن باغبان پادگان سپاه بود، پدر تو مدیر کل اداره امنیه که هکتارهای قرق شده "رجه" هر سال میزبان از ما بهترانی چون هاشمی بهرمانی و فرزندان گردن کلفتش گردید و ... پدر حسن هنوز هم کشاورزی می کند، پدر تو برای شمردن پول هایش به چند نیروی کمکی نیاز دارد.

انقلاب ما انقلاب رجایی فرها وطاهرها، علی امامی ها و نجاریان هاست نه سفره یکبار مصرف نیازآذری ها و آری ها و اتباعی ها. انقلابمان را از حلقومتان پس می گیریم؛ آن گونه که حلقوم پابرهنگان را از حق لقمه نانی محروم ساختید. پوزخندهایتان مستدام نیست، این تازه اول راه است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خانه لاکچری حاج صفی

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۶:۴۰ ب.ظ

خانه لاکچری احسان حاج‌صفی +عکس

 

نمیدونم واقعا چرا این عکس در فضای مجازی منتشر شده اما تیتر سایت ها این بود: خانه لاکچری احسان حاج صفی!

اگه واقعا انگیزه ایشون از انتظار عکس پز دادن بوده باید عرض کنم آقا احسان! پول داری نوش جونت خدا بیشترش کنه اما مواظب باش دل کسیو آب نکنی. این ایام گرونی خونه و اجاره خونه باعث ناراحتی و افسردگی و ترس خیلی از هموطنان ما شده که درد مستأجری دارن. چن شب پیش با یکی صحبت میکردم بغض کرده بود که با این قیمتا ما هیچ وقت صاحب خونه میشیم؟ اینا این عکسا رو ببینن دلشون میشکنه. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عیدانه شهید علم الهدی

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲ فروردين ۱۳۹۸، ۱۲:۱۹ ب.ظ

*نامه روح بخش شهید سید حسین علم الهدی خطاب به خواهرش*

سید حسین علم الهدی از دانشجویان شهید پیرو خط امام است که در کربلای هویزه ماندگار شد و مزار او و یارانش امروز زیارتگاه عاشقان کوی وصال و شهادت است. این دانشجوی شهید در نامه ای زیبا خطاب به خواهر بزرگوارش که به مناسبت عید نوروز نگاشته شد توصیه هایی در خصوص تکلیف انسان به خصوص زنان در عرصه خلقت و لزوم هوشیاری در قبال جاذبه های فریبنده دنیا و فرهنگ مصرف گرایی غرب داشته که جالب و خواندنی است:

خواهر عزیز
پس از اهداء سلام و درود ، رسیدن به فلاح را برایتان آرزو می کنم.
چون در آغاز قدم گذاشتن در سال جدید از شما دور بودم و نتوانستم خود را به این راضی کنم که سال نو را آغاز کنیم و در این لحظات حساس از عمر با شما سخن نگویم ناچار قلم به دست گرفتم تا با شما حرف بزنم .
ساعتی پیش داشتم مطالعه می کردم که به یک جمله رسیدم در مورد این جمله زیبا فکر کردم و مناسب دیدم که نتیجه این ساعات فکر را که در آستانه شروع سال جدید بود ، برایتان بنویسم.
شاندلshandel متفکر بزرگ اروپای قرن بیستم درمورد چگونگی زندگی انسان در قرن بیستم می گوید:«انسان این عصر زندگی را وقف تهیه ی وسائل زندگی می کند.» 
ما زندگی را در رنج می گذرانیم تا راحتی و آسایش ایجاد کنیم تمام عمر می دویم تا لحظاتی بنشینیم .
تمام عمر زحمت می کشیم تا استراحت کنیم و البته عمر می گذرد و راحتی و نشستن و آرامش را لمس نمی کنیم و نمی یابیم زیرا مرتباً از طریق اجتماع به ما نیازهای جدید تلقین می شود
نیازهای کاذب و مصنوعی که دائماً درآدم بوجود می آورند بوسیله تبلیغات است تلویزیون را روشن می کنید بعد از دو ساعت خاموش می کنید به خودتان نگاه می کنید می بینید هفت هشت احتیاج خرید تازه بوجود آمد، که قبلاً لازم نداشتید قبلاً مثلاً با خاکستر دیگ را می شستید امروز حتماًباید پودر ... . بخرید
بوردا می خرید زن روز می خرید نگاه می کنید در فکر تهیه لباسها و مدلهای آن می افتید. استعمار فرهنگی و فرهنگ زدایی از طریق تقلید، تشبه رقابت مصرفهای مصنوعی و سمبلیک و جلب توجه است و اینجاست که به سخن عمیق محمد (ص) که «مَن یَشبَه بِقَوم فَهُوَ مِنهُ» که از کلمه شبیه استفاده شده اگر زندگیمان مثل اروپائی ها شد اگر وضع لباسمان مثل مدلهای ارائه داده شده زن روز و بوردا و خانم .... شد خود نیز از نظر خصوصیات انسانی و درک و انتخاب راه زندگی به سوی او شدن میل کرده ایم. 

یکنواختی و قالبی شدن انسانها درجوامع گوناگون مخصوصاً در ملت ما که مرتباً بوسیله برنامه های فرهنگی مان در سطح وسیعی از طرف مسئولان امر پیاده می شود همه در قالبهای ماشینیسم بخاطر بالا بردن مصرف جهانی مخصوصاً جهان سوم که دنیای صنعتی به ما تحمیل می کند . غارت اصالتها منابع معنوی واز بین رفتن خصوصیات زندگی شرقی و یا اسلامی که عبارت از مصرف هرچه کمتر و تولید هرچه بیشتر بوسیله عوامل آموزشی دگرگون می شود . چرا که اروپای صنعتی می بایست برای تولیدات اضافی خود مصرف کننده پیدا کند . و چه کند که بتواند کالای مصرفی بدهد و مواد تولیدی بگیرد و منت هم بگذارد و خود را هم بالاتر و متمدن قلمداد کند و اگر هم سواری خواست خر خوبی تربیت کرده باشدو... .
ابتدا با استعمار فرهنگی کار خود را آغاز می کند و سپس از یک خصیصه پاک و اصیل خدائی که برسم امانت به انسان داده شده استفاده می کند و آن تنوع که شکلی از تکامل است
می بینیم (همراه با درد) که تمام فلسفه ها و مذهب ها و ایده آلها و عشق ها و خواستنها و ... خلاصه شده در این: اصالت مال زندگی مادی است بنابراین وقتی زندگی مادی اصالت دارد هدف رفاه است پس برای چه باید کار کرد؟ برای ساختن وسایل آسایش.
بنظر شما آیا انسان امروز بیشتر آسایش دارد یا انسان دیروز؟
پس همه نیروهایمان صرف فدا کردن آسایش زندگی ، برای تهیه وسایل آسایش زندگی
داستان شازده کوچولو را خوانده اید؟
آیا قربانی شدن آسایش زندگی برای چه؟ برای تکامل؟ برای تعالی؟ برای رفتن به حقیقت؟
برای رسیدن به ایده آلهای مقدس انسانی؟ برای تقرب و نزدیکی به بهترین دوست و یار او(الله) و نه برای بدست آوردن وسایل آسایش زندگی . زیستن برای مصرف، مصرف برای زیستن
یک دور باطل دور حماقت کار - استراحت - خوردن - خوابیدن همین و بس !!!
بهتر است کمی فکر کنیم ملاک ما برای شناختن افراد چیست؟ مثال می زنم، آیا وقتی مثلاً به خواستگاری می روید چه می پرسید؟ می پرسید که آدم باهوشی هستید؟ باشهامت هستید؟ چه مقدار وقار و اصالت دارید؟چه مقدار قرآن را درک کرده اید؟ چه مقدار در تاریخ و اقتصاد و جامعه شناسی و انسان شناسی و تفسیر و فهم سخنان ائمه مطالعه دارید؟ معلوماتتان چقدر است؟و . . . . هرگز !
درست همانگونه می اندیشیم و همانگونه انتخاب می کنیم که فرهنگ مادی بورژوازی غرب بما تحمیل کرده و معیار ارزشهامان بسته بندی شده از غرب می آید ، اما خود نمی دانیم و نمی فهمیم و خیال می کنیم که اندیشه و فکرمان اسلامی است
در صورتیکه اندیشه ای که قرآن بما می خواهد بدهد درست عکس آنست و با آن در تضاد کامل است
و اصلاً اندیشه ی تربیتی قرآن برای از بین بردن چنین ارزشها و معیارها و طرز تفکرها و برداشتها و چنین شناختی است به زندگی حیات وسایل مادی نیازها آرزوها خواستها ایده آلها و ... .
وما تمام تلاشمان و ناراحتی هایمان و رنج ها و حتی نوع احساسهامان در اینست که بهتر زندگی کنیم بجای اندیشیدن به اینکه چگونه باید زندگی کنیم و چرا؟ زندگی یعنی چه؟ تلاش برای چه؟ اصلاً چرا زندگی کنیم؟ و به اینها توجه نداریم ؛ چراکه نتوانستیم خود را از لجن فرهنگ بورژوازی نجات دهیم از لجن مصرف بدون تولید
از لجنزندگی خلاصه شده در مادیات، و تمام نیروهای خلاق و نبوغهای سرشار را در وسیله خلاصه خلاصه کردن، درست مثل کسی که پله ای گذاشته تا خود را به پشت بام برساند اما همینکه پا روی پلکان اول گذاشت آنقدر راجع به خود پله فکر می کند سوراخ سمبه های آن رنگ آن و... که لحظه ای خواهد رسید و گریبانِ مرگِ او را فرا گرفت و هنوز در فکر اینست که پله چوبی را تبدیل به فلزی یا فلزی را تبدیل به کائوچو یا طلا و یا ....کند و در نتیجه عمر تمام میشود و خود را به پشت بام نرسانده
خواهش می کنم این جمله را با دقت بخوان و فکر کن تا عظمت آنرا درک کنی اَلنّاس نیامٌ اِذا ماتوُ اِنتَبَهوُ(مردم خوابند وقتی که مردند متنبه می شوند ، بیدارمی شوند) که حدس می زنم این جمله زیبا از فاطمه ی(س)بزرگ آن الگو نمونه شاهد اسوه در همه زمانها برای همه نسلها و همه دختران و مادران تاریخ
آن چهره زنده که جز از وقایع مرگ او از تاریخ زندگیش چیزی نمی دانیم و او که باید در لحظه های زندگی در تصمیم ها در انتخاب ها در جلو چشمانمان باشد تا بیاموزیم که چگونه زندگی کنیم و چگونه بمیریم
نتایجی که من از این جمله گرفته ام به شما ارائه می دهم چه بسا که شما فکر کنید و به نتایج عمیق تری دست یابید
مردم خوابند1-خواب معمولاً در شب است و از خصوصیات شب تاریکی و سیاهی و ظلمات است
2-کسی که خواب است از وقایعی که در اطرافش اتفاق می افتد بی خبر است
3- " " " از خودش نیز بی خبر است
4-اگردشمنی داشته باشد به سادگی می تواند اورا از بین ببرد تا در دام بیندازد
5-هنگامیکه خورشید که مظهر نور است و روشنایی طلوع کرد انسان از خواب بیدار می شود
6-کلمه ناس بکار رفته به معنای توده مردم
7-چه کسی متنبه می شود بیزار می شود پشیمان می شود بعد از اینکه بیدار شد؟
کسی که می فهمد استعدادها و نیروهای بسیار در وجود داشته سرمایه های عظیمی خدا به او عطا کرده و آنها را راکد در عالم خواب و ناآگاهی قرار داده همانند آب راکدی که می گندد و بوی بد می دهد
و درثانی کار از کار گذشته و مرگ فرا رسیده و راه بازگشتی نیست
هدف او (الله)از آفرینش انسان تکامل بسوی اوست و سرمایه های مادی را در اختیار انسان گذارده تا در خدمت آن هدف بکار بریم، اما ... چگونه به دست خود استعدادها و نبوغهایمان را دفن می کنیم و در گورستان فراموشی رها می کنیم و به قول قرآن زندگی مان کافرانه می شود.
زین للذین کفروا لحیوة الدنیا و َیسخَروُنَ من الذین امنو و الذین اتقو فوقهم یوم القیامة
کسانی که کفر ورزیدند و حیات دنیا برای آنان زینت داده شده و ایمان آورندگان را مسخره می کنند ولی کسانی که تقوی پیشه کردند روز قیامت و حیات اخروی بر ایشان بسیار برتر و مهمتر است.
در آیه14سوره آل عمران مراجعه کنید و دریابید که در این آیه نقش زن در تعیین جهت فکری و مسیر زندگی مرد و اجتماع چگونه مطرح شده
الدنیا مزرعة الآخره
12یونس هرچه که نداشتیم از خدا می خواهیم و هنگامیکه خدا آنرا بما داد اورا فراموش می کنیم پس جزو مسرفین هستیم
کذلک زین للمسرفین ما کانو یعملون - ان الله لا یحب القوم المسرفین
  • سیدحمید مشتاقی نیا

فرش قرمز و خط قرمز!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۷، ۰۷:۱۲ ب.ظ


در خبرها آمده است: سردار معروفی فرمانده سپاه نینوا گلستان هنگام ورود به همایش گفتمان ولایت در گنبد کاووس، از روی فرش قرمز ورودی سالن عبور نکرد و ضمن تشکر از میزبان دستور داد آن را جمع کنند!

دم سردار گرم و باید از ایشان از این بابت تشکر کرد.

نکته این جاست کدام مغز متفکر خردمندی که به یقین در شمار برگزار کنندگان مراسم است به این نتیجه رسید که پهن کردن فرش قرمز در همایشی که قرار است به تبیین گفتمان ولایت بپردازد جایگاه موجهی دارد؟!

ساده زیستی، پرهیز از تجملات و اشرافی گری و تفاخر و تبرّج و تکبر و تبذیر و ... از مبنایی ترین پایه های منظومه فکری اسلام و ولایت است که همواره در گفتمان امام راحل و مقام معظم رهبری مورد تأکید قرار گرفته است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اسلام و کام!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۱ دی ۱۳۹۷، ۰۴:۴۹ ب.ظ

مدتی است بحث فقه نظام در سطوح عالی حوزه علمیه قم داغ شده است. عده ای از مجتهدین و احتمالا مراجع آینده به زعامت یکی از آقازادگان حوزوی مطرح کرده اند که ما اساساً در مکتب شیعه چیزی به نام فقه نظام نداریم.

عده ای دیگری از اهل علم نیز در مقابل، مباحث عقلی و نقلی سنجیده و پرباری را در رد آن تفکر و اثبات فقه نظام مطرح نموده اند.

اصل این اتفاق در راستای تقویت کرسی های آزاد اندیشی، یک اتفاق مبارک است.

خواستم نظر شخصی خودم را با توجه به شناخت تجربی حدود بیست ساله عرض کنم که فارغ از میزان پشتوانه علمی و فکری در نظریه رد فقه نظام، باید گفت ورای این ادعا چیزی جز بازی قدرت نیست. شفاف تر عرض کنم خدمتتان اگر زمین بازی عوض شود و همین دست افرادی که در چند سال اخیر احساس کرده اند سهمی از هرم قدرت در رئوس کلان آن نداشته و از جریان خروشنده انقلاب اسلامی و تمدن ساز عقب مانده اند و جایی در در دل هواداران پیشرو و خط مقدمی انقلاب نداشته و رفتار خودبرتر بینانه و تجمل گرایانه شان مجموعه نیروهای مذهبی را مانند نیروهای غیرمذهبی از آنان دور ساخته است و به این فکر افتاده اند که از اساس منکر وجود فقه نظام شده و به مرور، فقه شیعه را بر مدار تفرّد و گرایش های غیرحاکمیتی تفسیر و تأویل نموده اند، سهمی از رسانه و چرخه قدرت نصیبشان شود و به زور تبلیغاتی کاذب، محبوبیتی برایشان در دل مردم مستضعف و خون دل خورده انقلاب ایجاد گردد؛ خواهید دید که بیشتر از این طرفی ها دغدغه اثبات فقه نظام را داشته و ضرورت محوریت حوزه و اسلام در همه شئون فردی و اجتماعی و داخلی و بین المللی را تئوریزه خواهند نمود. این طیف بهتر از هر کسی بر لوازم و جوانب فقه نظام و حقیقت آن اشراف دارد.

خدا رحمت کند مرحوم منتظری را که مقوّم اندیشه ولایت فقیه بود و در راه اثبات و ثبوت آن قدم برداشت؛ اما وقتی ورق برگشت و معلوم شد سهمی از آینده انقلاب نخواهد داشت، ناگهان دیدگاه فقهی اش نیز از ولایت به وکالت فقیه گرایید!

مشابه این رویکرد پیش از این در وارونه نمایی مفهوم ربا نیز دیده شد. بخش کوچکی از بدنه حوزه که به برکت نظام اسلامی از سطح معمول طبقه طلاب جدا گردیده و به وادی مرفهان بی درد قدم نهاد، مدعی شد که امروز با توجه به افزایش سالانه و ماهانه ارزش پول، در واقع عدم پرداخت سود متناسب با تورم، باعث ارتکاب ربا می گردد! این طیف نیز در خلوت خود به این می اندیشید که ورای آموزه ها و فلسفه احکام دین، مباد که حلاوت تکثر طلبی مادی شان مخدوش گردیده و رویکردی که برای انباشتن پول روی پول در پیش گرفته اند به خاطر عمل به اقتصاد اسلامی و دستگیری از برادران دینی و تقیّد به فرهنگ نجات بخش قرض الحسنه، با چالش و کندی رو به رو شود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا