اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

۸۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اشرافی گری» ثبت شده است

وقتی به زخمهای فرهنگی اعتنا نمیکنید

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱ آبان ۱۴۰۱، ۱۰:۲۹ ب.ظ

ببینید / دختر کاملا برهنه ایرانی در تجمعات / چه شعاری می داد؟ + فیلم

 

بر اساس آمار و رصد غیررسمی یکی از مراکز معتبر پایش، مجموع اغتشاش گران سطح کشور در حدود 90 هزار نفر بودند که 95 درصد آنها مجرد، 80 درصد فرزندان طلاق یا مطلقه، 50 درصد دارای سابقه اعتیاد به مواد مخدر یا مشروبات الکی هستند.

85 درصد آنها نیز مرد و پانزده درصد از خانمها بودند.

بی تردید باید اذعان داشت نظام در ماجرای اخیر، چوب بی برنامگی و بی توجهی خود به مبانی و بسترهای فرهنگی را خورده است. ازدواج و محوریت خانواده و سلامت اخلاقی یکی از شاخصه های اصیل شکل گیری جامعه سالم بوده و از طرفی همواره هدف اصلی تهاجم و تخریب رسانه های تبلیغی بیگانه است که اهتمام چندانی از سوی مسئولان بدنبال نداشته است.

حذف دروس زائد از مدارس و دانشگاه، کوتاه نمودن دوران خدمت و زمینه سازی اشتغال از جمله برنامه هایی است که میتواند به نیازهای فطری و غریزی جوانان پاسخ داده و زمینه ازدواج و شکل گیری جامعه متعالی را رقم بزند.

شکی نیست هر چقدر شهوت و اعتیاد گسترش پیدا کند، جامعه دینی آسیب بیشتری دیده و لاابالی گری و ناامنی دامنه گسترده تری پیدا خواهد نمود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آقازاده ها در امان از آتش بلوا

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۱ مهر ۱۴۰۱، ۱۰:۳۴ ب.ظ

اغلب این بچه های بسیجی که برای دفاع از حیثیت اسلام و انقلاب به میدان آمده اند هم دهه هشتادی هستند. بچه هایی که پدرها و مادرهایشان کاره ای نیستند، سهمی از سفره انقلاب ندارند، خیلی هایشان جزو اقشار ضعیف و محروم جامعه هستند، شهید و مجروح میدهند... فرزند امام جمعه کجاست، فرزند فرماندار و شهردار و...؟

آن طرف هم بچه های کم سن و سالی که نمیدانند برای چه به خیابان می آیند و به محض بازداشت، زیر گریه میزنند و زاری میکنند و تازه میفهمند که چه بر سر آینده خود آورده اند نیز جزو آقازاده ها و نورچشمی ها نیستند.

آقازاده ها به ریش همه میخندند. آماده میشوند بارشان را برای عزیمت به فرنگ ببندند و در قالب کذب نخبگان پشمکی آینده مدتی بعد به کشور برگشته و باقی مانده اعتبار مملکت را به دشمن بفروشند.

چپ و راست هم ندارد. سلبریتی حقیقی مسئولان مفت خور نمکدان شکنی هستند که از انقلاب فقط شعارهایشان را یاد گرفته اند و با حرف ها و رفتارهای متناقض و منفعت طلبانه شان بستر بی اعتمادی به نظام را فراهم آورده اند.

بزرگان چپ و راست به ریش این جوانها میخندند. مفسدان کلان اقتصادی و دانه درشت های رانتخوار چند صباحی دیگر در کنج عافیت به عیش و نوش میپردازند.

کاش آنهایی که بازی رسانه های معاند را میخورند و از هیجان آفرینی سیاستمدارن نفوذی عافیت طلب و بیگانه پرست تحریک میشوند زودتر بفهمند که چه آتشی به جان خود و جوانان مدافع انقلاب می اندازند. بفهمند که بازیچه ای بیش نیستند.

کاش همانطور که مسئولان چپ و راست در ائتلافی نانوشته در مقام انتفاع و مزیت خواهی و خودبرتر بینی و ویژه خواری متحد هستند، جوانان کشور هم بی اعتنا به دسته بندی های فریبنده سیاسی در آبادانی سرزمین خود و اعتلای دنیا و آخرت خویش اتحاد داشتند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خودتی!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۹، ۰۷:۳۱ ب.ظ

یک مسئول در تراز نهادی بزرگ و ملی با حساسیت امنیتی و قضایی اگر متوجه نشود که عنصر زیر دست او چطور با حقوق اداری توانسته میلیاردها تومان پول و سرمایه به هم زده و چندین برج و ویلای لوکس در نقاط مختلف کشور فراهم آورد و ... یا بی عرضه و بی لیاقت است یا دروغ می گوید و از فساد زیر دستانش راضی بوده است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

انقلاب ما و سفره شما

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۹، ۰۹:۱۸ ق.ظ

0avh_photo_2020-04-09_21-01-40.jpg

 

نه طعم آفتاب داغ را چشیده ای نه سرمای سوزان زمستان را لمس کرده ای. همیشه پشت پنجره بودی تو. نه شرمنده زن و بچه ات شدی به خاطر یک لقمه نان نه از پدر و مادرت خجالت کشیدی که نتوانی باری از دوش خمیده شان برداری.

پدرت رنگ جنگ را ندید و صدای خمپاره نشنید و قطره خونی از بینی اش نچکید که تو هوای حرم کنی و نفسی با مدافعان وطن چاق کنی و خم شوی و زیر پایت را ببینی که بر دوش که نشسته ای مباد که خط اتوی لباست خراش بر دارد.

سهمت را از سفره انقلاب می جستی که برای چند نسل بعدت هم برداشتی و به کانادا جستی. پدر، همه انقلاب بود از نوع لوکس و مخملی اش؛ اما منتقدانش را ضدانقلاب نامیدند از نوع حقیقی اش. هنوز هم اگر صدای اعتراضی بلند شود که این همه خوردن و مالیدن کوفتتان باد دوستان و همفکران پدرت طومارش پیچیده و تشویش اذهان عموم را تا انتهای حلقش فرو می کنند. حق همیشه با صاحبان میز است. خون بر زمین نریخته شما رنگین تر از خون یوسف سجودی ها بود. همیشه خدا در "برهه حساس" قرار داشتیم و همیشه مصلحت بر این بود که ما خفه شویم و شما پول پارو کنید.

من پدر حسن رجایی فر را هم دیده ام در دل طبیعت بکر کامی کلا، در همان خانه ای که حیاطش زمین کشاورزی بود دست به دعا می گرفت که خدا او یا فرزندانش را ببرد در ازایش عمر امام را طولانی تر کند. خبر حسن را که از خانطومان آوردند سیاه نپوشید و گفت به من تبریک بگویید خدا فرزندم را پسندید.

پدر تو هم از این که چنین آقازاده ای با میلیاردها تومان پول حلال! از مرزهای رسمی اما غیرقانونی به کانادا فرستاد احساس پشیمانی ندارد.

پدر حسن باغبان پادگان سپاه بود، پدر تو مدیر کل اداره امنیه که هکتارهای قرق شده "رجه" هر سال میزبان از ما بهترانی چون هاشمی بهرمانی و فرزندان گردن کلفتش گردید و ... پدر حسن هنوز هم کشاورزی می کند، پدر تو برای شمردن پول هایش به چند نیروی کمکی نیاز دارد.

انقلاب ما انقلاب رجایی فرها وطاهرها، علی امامی ها و نجاریان هاست نه سفره یکبار مصرف نیازآذری ها و آری ها و اتباعی ها. انقلابمان را از حلقومتان پس می گیریم؛ آن گونه که حلقوم پابرهنگان را از حق لقمه نانی محروم ساختید. پوزخندهایتان مستدام نیست، این تازه اول راه است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خانه لاکچری حاج صفی

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۶:۴۰ ب.ظ

خانه لاکچری احسان حاج‌صفی +عکس

 

نمیدونم واقعا چرا این عکس در فضای مجازی منتشر شده اما تیتر سایت ها این بود: خانه لاکچری احسان حاج صفی!

اگه واقعا انگیزه ایشون از انتظار عکس پز دادن بوده باید عرض کنم آقا احسان! پول داری نوش جونت خدا بیشترش کنه اما مواظب باش دل کسیو آب نکنی. این ایام گرونی خونه و اجاره خونه باعث ناراحتی و افسردگی و ترس خیلی از هموطنان ما شده که درد مستأجری دارن. چن شب پیش با یکی صحبت میکردم بغض کرده بود که با این قیمتا ما هیچ وقت صاحب خونه میشیم؟ اینا این عکسا رو ببینن دلشون میشکنه. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عیدانه شهید علم الهدی

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲ فروردين ۱۳۹۸، ۱۲:۱۹ ب.ظ

*نامه روح بخش شهید سید حسین علم الهدی خطاب به خواهرش*

سید حسین علم الهدی از دانشجویان شهید پیرو خط امام است که در کربلای هویزه ماندگار شد و مزار او و یارانش امروز زیارتگاه عاشقان کوی وصال و شهادت است. این دانشجوی شهید در نامه ای زیبا خطاب به خواهر بزرگوارش که به مناسبت عید نوروز نگاشته شد توصیه هایی در خصوص تکلیف انسان به خصوص زنان در عرصه خلقت و لزوم هوشیاری در قبال جاذبه های فریبنده دنیا و فرهنگ مصرف گرایی غرب داشته که جالب و خواندنی است:

خواهر عزیز
پس از اهداء سلام و درود ، رسیدن به فلاح را برایتان آرزو می کنم.
چون در آغاز قدم گذاشتن در سال جدید از شما دور بودم و نتوانستم خود را به این راضی کنم که سال نو را آغاز کنیم و در این لحظات حساس از عمر با شما سخن نگویم ناچار قلم به دست گرفتم تا با شما حرف بزنم .
ساعتی پیش داشتم مطالعه می کردم که به یک جمله رسیدم در مورد این جمله زیبا فکر کردم و مناسب دیدم که نتیجه این ساعات فکر را که در آستانه شروع سال جدید بود ، برایتان بنویسم.
شاندلshandel متفکر بزرگ اروپای قرن بیستم درمورد چگونگی زندگی انسان در قرن بیستم می گوید:«انسان این عصر زندگی را وقف تهیه ی وسائل زندگی می کند.» 
ما زندگی را در رنج می گذرانیم تا راحتی و آسایش ایجاد کنیم تمام عمر می دویم تا لحظاتی بنشینیم .
تمام عمر زحمت می کشیم تا استراحت کنیم و البته عمر می گذرد و راحتی و نشستن و آرامش را لمس نمی کنیم و نمی یابیم زیرا مرتباً از طریق اجتماع به ما نیازهای جدید تلقین می شود
نیازهای کاذب و مصنوعی که دائماً درآدم بوجود می آورند بوسیله تبلیغات است تلویزیون را روشن می کنید بعد از دو ساعت خاموش می کنید به خودتان نگاه می کنید می بینید هفت هشت احتیاج خرید تازه بوجود آمد، که قبلاً لازم نداشتید قبلاً مثلاً با خاکستر دیگ را می شستید امروز حتماًباید پودر ... . بخرید
بوردا می خرید زن روز می خرید نگاه می کنید در فکر تهیه لباسها و مدلهای آن می افتید. استعمار فرهنگی و فرهنگ زدایی از طریق تقلید، تشبه رقابت مصرفهای مصنوعی و سمبلیک و جلب توجه است و اینجاست که به سخن عمیق محمد (ص) که «مَن یَشبَه بِقَوم فَهُوَ مِنهُ» که از کلمه شبیه استفاده شده اگر زندگیمان مثل اروپائی ها شد اگر وضع لباسمان مثل مدلهای ارائه داده شده زن روز و بوردا و خانم .... شد خود نیز از نظر خصوصیات انسانی و درک و انتخاب راه زندگی به سوی او شدن میل کرده ایم. 

یکنواختی و قالبی شدن انسانها درجوامع گوناگون مخصوصاً در ملت ما که مرتباً بوسیله برنامه های فرهنگی مان در سطح وسیعی از طرف مسئولان امر پیاده می شود همه در قالبهای ماشینیسم بخاطر بالا بردن مصرف جهانی مخصوصاً جهان سوم که دنیای صنعتی به ما تحمیل می کند . غارت اصالتها منابع معنوی واز بین رفتن خصوصیات زندگی شرقی و یا اسلامی که عبارت از مصرف هرچه کمتر و تولید هرچه بیشتر بوسیله عوامل آموزشی دگرگون می شود . چرا که اروپای صنعتی می بایست برای تولیدات اضافی خود مصرف کننده پیدا کند . و چه کند که بتواند کالای مصرفی بدهد و مواد تولیدی بگیرد و منت هم بگذارد و خود را هم بالاتر و متمدن قلمداد کند و اگر هم سواری خواست خر خوبی تربیت کرده باشدو... .
ابتدا با استعمار فرهنگی کار خود را آغاز می کند و سپس از یک خصیصه پاک و اصیل خدائی که برسم امانت به انسان داده شده استفاده می کند و آن تنوع که شکلی از تکامل است
می بینیم (همراه با درد) که تمام فلسفه ها و مذهب ها و ایده آلها و عشق ها و خواستنها و ... خلاصه شده در این: اصالت مال زندگی مادی است بنابراین وقتی زندگی مادی اصالت دارد هدف رفاه است پس برای چه باید کار کرد؟ برای ساختن وسایل آسایش.
بنظر شما آیا انسان امروز بیشتر آسایش دارد یا انسان دیروز؟
پس همه نیروهایمان صرف فدا کردن آسایش زندگی ، برای تهیه وسایل آسایش زندگی
داستان شازده کوچولو را خوانده اید؟
آیا قربانی شدن آسایش زندگی برای چه؟ برای تکامل؟ برای تعالی؟ برای رفتن به حقیقت؟
برای رسیدن به ایده آلهای مقدس انسانی؟ برای تقرب و نزدیکی به بهترین دوست و یار او(الله) و نه برای بدست آوردن وسایل آسایش زندگی . زیستن برای مصرف، مصرف برای زیستن
یک دور باطل دور حماقت کار - استراحت - خوردن - خوابیدن همین و بس !!!
بهتر است کمی فکر کنیم ملاک ما برای شناختن افراد چیست؟ مثال می زنم، آیا وقتی مثلاً به خواستگاری می روید چه می پرسید؟ می پرسید که آدم باهوشی هستید؟ باشهامت هستید؟ چه مقدار وقار و اصالت دارید؟چه مقدار قرآن را درک کرده اید؟ چه مقدار در تاریخ و اقتصاد و جامعه شناسی و انسان شناسی و تفسیر و فهم سخنان ائمه مطالعه دارید؟ معلوماتتان چقدر است؟و . . . . هرگز !
درست همانگونه می اندیشیم و همانگونه انتخاب می کنیم که فرهنگ مادی بورژوازی غرب بما تحمیل کرده و معیار ارزشهامان بسته بندی شده از غرب می آید ، اما خود نمی دانیم و نمی فهمیم و خیال می کنیم که اندیشه و فکرمان اسلامی است
در صورتیکه اندیشه ای که قرآن بما می خواهد بدهد درست عکس آنست و با آن در تضاد کامل است
و اصلاً اندیشه ی تربیتی قرآن برای از بین بردن چنین ارزشها و معیارها و طرز تفکرها و برداشتها و چنین شناختی است به زندگی حیات وسایل مادی نیازها آرزوها خواستها ایده آلها و ... .
وما تمام تلاشمان و ناراحتی هایمان و رنج ها و حتی نوع احساسهامان در اینست که بهتر زندگی کنیم بجای اندیشیدن به اینکه چگونه باید زندگی کنیم و چرا؟ زندگی یعنی چه؟ تلاش برای چه؟ اصلاً چرا زندگی کنیم؟ و به اینها توجه نداریم ؛ چراکه نتوانستیم خود را از لجن فرهنگ بورژوازی نجات دهیم از لجن مصرف بدون تولید
از لجنزندگی خلاصه شده در مادیات، و تمام نیروهای خلاق و نبوغهای سرشار را در وسیله خلاصه خلاصه کردن، درست مثل کسی که پله ای گذاشته تا خود را به پشت بام برساند اما همینکه پا روی پلکان اول گذاشت آنقدر راجع به خود پله فکر می کند سوراخ سمبه های آن رنگ آن و... که لحظه ای خواهد رسید و گریبانِ مرگِ او را فرا گرفت و هنوز در فکر اینست که پله چوبی را تبدیل به فلزی یا فلزی را تبدیل به کائوچو یا طلا و یا ....کند و در نتیجه عمر تمام میشود و خود را به پشت بام نرسانده
خواهش می کنم این جمله را با دقت بخوان و فکر کن تا عظمت آنرا درک کنی اَلنّاس نیامٌ اِذا ماتوُ اِنتَبَهوُ(مردم خوابند وقتی که مردند متنبه می شوند ، بیدارمی شوند) که حدس می زنم این جمله زیبا از فاطمه ی(س)بزرگ آن الگو نمونه شاهد اسوه در همه زمانها برای همه نسلها و همه دختران و مادران تاریخ
آن چهره زنده که جز از وقایع مرگ او از تاریخ زندگیش چیزی نمی دانیم و او که باید در لحظه های زندگی در تصمیم ها در انتخاب ها در جلو چشمانمان باشد تا بیاموزیم که چگونه زندگی کنیم و چگونه بمیریم
نتایجی که من از این جمله گرفته ام به شما ارائه می دهم چه بسا که شما فکر کنید و به نتایج عمیق تری دست یابید
مردم خوابند1-خواب معمولاً در شب است و از خصوصیات شب تاریکی و سیاهی و ظلمات است
2-کسی که خواب است از وقایعی که در اطرافش اتفاق می افتد بی خبر است
3- " " " از خودش نیز بی خبر است
4-اگردشمنی داشته باشد به سادگی می تواند اورا از بین ببرد تا در دام بیندازد
5-هنگامیکه خورشید که مظهر نور است و روشنایی طلوع کرد انسان از خواب بیدار می شود
6-کلمه ناس بکار رفته به معنای توده مردم
7-چه کسی متنبه می شود بیزار می شود پشیمان می شود بعد از اینکه بیدار شد؟
کسی که می فهمد استعدادها و نیروهای بسیار در وجود داشته سرمایه های عظیمی خدا به او عطا کرده و آنها را راکد در عالم خواب و ناآگاهی قرار داده همانند آب راکدی که می گندد و بوی بد می دهد
و درثانی کار از کار گذشته و مرگ فرا رسیده و راه بازگشتی نیست
هدف او (الله)از آفرینش انسان تکامل بسوی اوست و سرمایه های مادی را در اختیار انسان گذارده تا در خدمت آن هدف بکار بریم، اما ... چگونه به دست خود استعدادها و نبوغهایمان را دفن می کنیم و در گورستان فراموشی رها می کنیم و به قول قرآن زندگی مان کافرانه می شود.
زین للذین کفروا لحیوة الدنیا و َیسخَروُنَ من الذین امنو و الذین اتقو فوقهم یوم القیامة
کسانی که کفر ورزیدند و حیات دنیا برای آنان زینت داده شده و ایمان آورندگان را مسخره می کنند ولی کسانی که تقوی پیشه کردند روز قیامت و حیات اخروی بر ایشان بسیار برتر و مهمتر است.
در آیه14سوره آل عمران مراجعه کنید و دریابید که در این آیه نقش زن در تعیین جهت فکری و مسیر زندگی مرد و اجتماع چگونه مطرح شده
الدنیا مزرعة الآخره
12یونس هرچه که نداشتیم از خدا می خواهیم و هنگامیکه خدا آنرا بما داد اورا فراموش می کنیم پس جزو مسرفین هستیم
کذلک زین للمسرفین ما کانو یعملون - ان الله لا یحب القوم المسرفین
  • سیدحمید مشتاقی نیا

فرش قرمز و خط قرمز!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۷، ۰۷:۱۲ ب.ظ


در خبرها آمده است: سردار معروفی فرمانده سپاه نینوا گلستان هنگام ورود به همایش گفتمان ولایت در گنبد کاووس، از روی فرش قرمز ورودی سالن عبور نکرد و ضمن تشکر از میزبان دستور داد آن را جمع کنند!

دم سردار گرم و باید از ایشان از این بابت تشکر کرد.

نکته این جاست کدام مغز متفکر خردمندی که به یقین در شمار برگزار کنندگان مراسم است به این نتیجه رسید که پهن کردن فرش قرمز در همایشی که قرار است به تبیین گفتمان ولایت بپردازد جایگاه موجهی دارد؟!

ساده زیستی، پرهیز از تجملات و اشرافی گری و تفاخر و تبرّج و تکبر و تبذیر و ... از مبنایی ترین پایه های منظومه فکری اسلام و ولایت است که همواره در گفتمان امام راحل و مقام معظم رهبری مورد تأکید قرار گرفته است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اسلام و کام!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۱ دی ۱۳۹۷، ۰۴:۴۹ ب.ظ

مدتی است بحث فقه نظام در سطوح عالی حوزه علمیه قم داغ شده است. عده ای از مجتهدین و احتمالا مراجع آینده به زعامت یکی از آقازادگان حوزوی مطرح کرده اند که ما اساساً در مکتب شیعه چیزی به نام فقه نظام نداریم.

عده ای دیگری از اهل علم نیز در مقابل، مباحث عقلی و نقلی سنجیده و پرباری را در رد آن تفکر و اثبات فقه نظام مطرح نموده اند.

اصل این اتفاق در راستای تقویت کرسی های آزاد اندیشی، یک اتفاق مبارک است.

خواستم نظر شخصی خودم را با توجه به شناخت تجربی حدود بیست ساله عرض کنم که فارغ از میزان پشتوانه علمی و فکری در نظریه رد فقه نظام، باید گفت ورای این ادعا چیزی جز بازی قدرت نیست. شفاف تر عرض کنم خدمتتان اگر زمین بازی عوض شود و همین دست افرادی که در چند سال اخیر احساس کرده اند سهمی از هرم قدرت در رئوس کلان آن نداشته و از جریان خروشنده انقلاب اسلامی و تمدن ساز عقب مانده اند و جایی در در دل هواداران پیشرو و خط مقدمی انقلاب نداشته و رفتار خودبرتر بینانه و تجمل گرایانه شان مجموعه نیروهای مذهبی را مانند نیروهای غیرمذهبی از آنان دور ساخته است و به این فکر افتاده اند که از اساس منکر وجود فقه نظام شده و به مرور، فقه شیعه را بر مدار تفرّد و گرایش های غیرحاکمیتی تفسیر و تأویل نموده اند، سهمی از رسانه و چرخه قدرت نصیبشان شود و به زور تبلیغاتی کاذب، محبوبیتی برایشان در دل مردم مستضعف و خون دل خورده انقلاب ایجاد گردد؛ خواهید دید که بیشتر از این طرفی ها دغدغه اثبات فقه نظام را داشته و ضرورت محوریت حوزه و اسلام در همه شئون فردی و اجتماعی و داخلی و بین المللی را تئوریزه خواهند نمود. این طیف بهتر از هر کسی بر لوازم و جوانب فقه نظام و حقیقت آن اشراف دارد.

خدا رحمت کند مرحوم منتظری را که مقوّم اندیشه ولایت فقیه بود و در راه اثبات و ثبوت آن قدم برداشت؛ اما وقتی ورق برگشت و معلوم شد سهمی از آینده انقلاب نخواهد داشت، ناگهان دیدگاه فقهی اش نیز از ولایت به وکالت فقیه گرایید!

مشابه این رویکرد پیش از این در وارونه نمایی مفهوم ربا نیز دیده شد. بخش کوچکی از بدنه حوزه که به برکت نظام اسلامی از سطح معمول طبقه طلاب جدا گردیده و به وادی مرفهان بی درد قدم نهاد، مدعی شد که امروز با توجه به افزایش سالانه و ماهانه ارزش پول، در واقع عدم پرداخت سود متناسب با تورم، باعث ارتکاب ربا می گردد! این طیف نیز در خلوت خود به این می اندیشید که ورای آموزه ها و فلسفه احکام دین، مباد که حلاوت تکثر طلبی مادی شان مخدوش گردیده و رویکردی که برای انباشتن پول روی پول در پیش گرفته اند به خاطر عمل به اقتصاد اسلامی و دستگیری از برادران دینی و تقیّد به فرهنگ نجات بخش قرض الحسنه، با چالش و کندی رو به رو شود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا