اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۷۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ازدواج» ثبت شده است

حرم لازم بودم

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱ فروردين ۱۴۰۲، ۰۳:۴۴ ب.ظ

روز اول فروردین 1402 و این اولین مطلب ارسالی در وبلاگ در سال جدید است.

صبح روز اول را به رسم ادب با زیارت بانوی آب و آیینه و آفتاب، فاطمه ثانی حضرت معصومه سلام الله علیها آغاز کردم.

نایب الزیاره همه دوستان بودم در روزی که سر بانو حسابی شلوغ بود و زواری بسیار از سراسر عالم اسلام داشت.

دعا کردم برای همه دوستان و دشمنان. خدا دوستان جبهه حق را سرافراز نگه دارد و دشمنان را هدایت و یا منزوی و مطرود و ابتر قرار دهد.

خدا جوانهای ما را عاقل کند تا در مسیر ازدواج قدم بردارند. خدا مسئولین ما را عاقل کند تا رویکردهای نظام دینی در امور فرهنگی و اقتصادی و آموزشی و ... را با مبانی نجات بخش دین تطبیق دهند.

ما دنبال مهار تورم و رشد تولیدیم و دشمن برایمان نسخه مهار تولید و رشد تورم را پیچیده است. مسئولان اگر انگیزه و اراده لازم را داشته باشند و دنبال تأمین منافع شخصی و باندی خود نباشند با همین امکانات و منابع موجود قدرت دستیابی به پیروزی و سربلندی ملت را خواهند داشت اگر نه که شاهد برتری دشمن و فشار بر دوستان خواهیم بود.

خدا سایه ناامیدی را از سر مردم ما بردارد.

خدا کند امسال شیرینی عروسی همه دوستان مجرد و جویای همسر را بخوریم. به خصوص برادرانی که سنی ازشان گذشته و ترسو و سخت پسند شده اند و خواهرانی که سنی ازشان گذشته و بعضا تعادل روحی شان را از دست داده اند. امیدوارم هیچ وقت شاهد افزایش سن ازدواج در جوانان مومن نباشیم.

یاعلی مدد. این حقیر را هم از دعای خیر خویش محروم نسازید.

 

تصاویر تاریخی از حرم حضرت معصومه (س)

  • سیدحمید مشتاقی نیا

قدّ داماد!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۳ اسفند ۱۴۰۱، ۰۸:۵۳ ق.ظ

عروسی دختر 80 سانتی با عشق قد بلندش / به بهشت آمدم ! + عکس

 

نوشته ام قد داماد نه قدر داماد! بعد نیایید دعوا بیفتید چرا قدر عروس خانم ها را ندانسته ای و... قدر و منزلت همه انسانها محترم و محفوظ است.

اما قد داماد

در مواردی از بروز اختلافات خانوادگی بین زوجهای جوان به مسأله جالبی بر خوردم که گفتم با شما هم در میان بگذارم.

گاهی قد پدر زن از داماد بلندتر است. بعضی از این دست پدر خانمها، عرض کردم فقط بعضی از آنها، این فرصت را به زعم خود غنیمت شمرده و برای آن که به دخترشان بفهمانند این مرد جدیدی که وارد زندگی ات شده نمی تواند جای من را بگیرد به بهانه همین تفاوت قد اقدام به تحقیر داماد بی نوا می نمایند.

گاهی که قد پدر زن ها کوتاه تر است، بعضی هایشان در فرصتی مناسب کاری میکنند داماد بنده خدا سر موضوعی خیط شود و بعد به رخش بکشند که فکر کردی قدت بلندتر است از ما سرتری؟!

بعضی خانمها هم با کمال تأسف بلندتر یا کوتاه تر بودن قد داماد نسبت به پدر بزرگوار را در جانبداری از پدر، بهانه ای برای شروع نزاع و رقم زدن خاطره ای بد در امور خانواده قرار می دهند.

گاهی قد داماد از پدر زن بلندتر است. بعضی دامادها، عرض کردم بعضی دامادها، متأسفانه رعایت بزرگتری و کوچکتری را نکرده و جلوی چشم همسر یا هر فرصتی اقدام به تحقیر پدر زن میکنند. یا ممکن است داماد کوتاه تر باشد و...

خلاصه؛ الان نمیخواهم بگویم موقع ازدواج دقت کنید تفاوت فاحشی در میزان قد و بالای شاه داماد و پدر زن وجود نداشه باشد، نه؛ چون خیلی ها هم هستند اصلا به این تفاوت ها اهمیت نمی دهند و زندگی شان را به خاطر چنین مسائل پیش پا افتاده ای تلخ نمی کنند. البته بعضی مشاوران هم نظرشان بر این است که حتما باید قرابتی در قد و وزن بین خانواده های عروس و داماد وجود داشته باشد و...

در این خصوص نظری ندارم؛ اما آنچه را می خواهم مورد تأکید قرار بدهم، انسان بودن و شخصیت داشتن انسان هاست. دو زار فرهنگ داشته باشیم و زندگی شیرین خود را به هر بهانه ای تلخ و ناخوشایند نسازیم. قدر و منزلت انسانها را به قد و قامتشان گره نزنیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فقط ژست کافی نیست

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۳ بهمن ۱۴۰۱، ۰۴:۳۴ ب.ظ

 

این عروس و داماد هم زندگی شان را پای مزار شهدا آغاز کرده اند دمشان گرم. عکس البته تزیینی است.

چند روز پیش توفیق شد واسطه خیر دو جوان باشم. همان اول هم به هر دوی شان گفتم اگر قرار است حرف از مذهب و اخلاق دینی بزنید اول از همه خودتان باید عامل باشید. نشوید مثل دخترهایی که منتظر همت و باکری ماندند حالا صدام هم گیرشان نمی آید!

یا آقا پسرهایی که با بهانه ای واهی روی دختر مردم عیب گذاشتند و حالا پا به سن گذاشته و به راحتی تحمل زندگی با هر دختری را ندارند.

اگر مدعی دین مداری هستیم به توصیه ها و الگوهای رفتاری دین هم اهمیت بدهیم. فقط صورت و ظاهرمان دینی نباشد. باطن و رفتارمان نیز تأسی از راهبران دینی بگیرد. دختری که دم از مسجد و هیات میزند اما پول و قیافه و شهرت همسر آینده برایش یک اصل است یا پسری که دم از دین می زند اما دنبال دختری است که به واسطه جایگاه خانوادگی او چند پله زندگی را یکجا طی کند در واقع فقط هنرپیشه و بازیگر نقش یک جوان متدین است و آموزه های اخلاقی دین در بطن نگاهش نفوذ نکرده است.

آن دو جوان که عرض کردم الحمدلله هر دو انسان هایی پخته و با نگاه تعالی خواه بوده و ازدواج را مکمل دین و تکلیف دنیایی و اخروی می دانستند و از کنار بعضی تفاوت های کوچک به راحتی گذشتند و بر ملاک های برجسته و اصیل در تشکیل خانواده ای پاک و سازنده اهتمام ورزیدند. برای خوشبختی جوانها دعا کنیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خودکرده را تدبیر نیست

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۰ بهمن ۱۴۰۱، ۰۵:۲۸ ب.ظ

دعاوی طلاق - دفتر وکالت و مشاوره حقوقی فانوس

 

گفتند: جوان خوبی است، مومن است، پاک است، سرش به تنش می ارزد، زنش گذاشته رفته، مانده است با سه تا بچه قد و نیم قد، می توانی همسری به او معرفی کنی؟

علت طلاق را جویا شدم.

  • یک دوست خانوادگی داشتند زیاد با هم عیاق بودند. زن و شوهری می آمدند و می رفتند و دل و قلوه میدادند. مردی که دوست این جوان بود به مرور با همسر او صمیمی شد، سر و سرّی پیدا کردند. آخرش آن مرد زنش را طلاق داد، این زن هم سه تا بچه را رها کرد، از شوهرش جدا شد و با هم ازدواج کردند!

گفتم: دستم هم بر بیاد برای این بابا زن پیدا نمیکنم. اولش باید فکر و رفتارش را درست کند. تو اگر پاک و مومنی چرا در رفت و آمدها از حریم خانواده ات و خانواده دیگری، مراقبت نکردی؟ حجاب قرار است مقدمه عفاف باشد. اختلاط زن و مرد نامحرم در مسجد یا حوزه علمیه هم که باشد گاه تبعاتی تلخ به دنبال دارد. کم ماجرا شنیدم از بعضی حوادثی که ثمره اختلاط با نامحرم در محیط های علمی و شغلی و ... است؟ روشنفکر بازی در می آورید، چوبش را هم می خورید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سیاه دانه!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۷ بهمن ۱۴۰۱، ۱۰:۴۰ ق.ظ

اگر فکر سیاهی دارید، طاقت دیدن موفقیت دیگران را ندارید، گاهی باید بد دیگران را بخواهید تا آرامش پیدا کنید، خبث درون به شما اجازه نمی دهد از خبر خوبی که به دیگران می رسد خشنود شوید، حسادت باعث آزار خودتان و اطرافیانتان است، اصل را بر سوءظن می گذارید، نمی توانید اشتباه خودتان را بپذیرید و بابت ظلمی که کردید عذرخواهی کنید، از زمین و زمان طلب کارید و گمان می کنید عالم و آدم باید با بیل، پول و امکانات و امتیاز و... به حلقتان بریزند، درصدد جبران لطف دیگران نیستید که هیچ، نقره داغشان هم می کنید، خدا را نوکر خود می خواهید، دوست دارید اگر در حال غرق شدن هستید بقیه را هم با خود پایین بکشید، از این که دور و بری هایتان به جایی برسند آه می کشید، همه را بد می دانید الا خودتان، برای هر کس چارچوبی از مصرف و سود معیّن کرده اید و بر مبنای آن با دیگران ارتباط برقرار میکنید، سد راه خیر می شوید، با شیطنت خود باعث لغزش دیگران می شوید و بعد از نمد وعظ و اصلاح، کلاهی می بافید، بندگان خدا را از خودتان پایین تر می دانید، از ظاهر دیگران ایراد میگیرید و باطن خودتان را نمی بینید، اشتباه مکرر دارید و فقط دیگران را مسبب می دانید و راه بر اصلاح خویش بسته اید .... خودتان را به بن بست رسانده اید.

خدا را شاکر باشید.

خدا را شکر کنید از این که خیلی زود دنیا را از مدار کام شما خارج می سازد. خدا را شکر کنید که تکثیر نمی شوید و دریچه تمکن مادی به رویتان بسته میشود. شما مستعد هستید دنیای خدا را به ویرانی کشانده و سیاهی دل خود را به رخ نورانیت لطف خدا و نعمت امیدواری به عنایات او بکشانید. خواسته یا ناخواسته بساط خدا به هم ریخته اید و فرشتگان کرامت او را به مبارزه طلبیده اید. خدا اگر راه رشد شما را بسته به خاطر این است که دوستتان دارد و می خواهد بار آخرتتان از این توده های سیاهی که در وجود خود انباشته اید، سنگین تر نشود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دختر خانمها! برای هزارمین بار:

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۶ دی ۱۴۰۱، ۰۸:۰۹ ب.ظ

تجاوز خواستگار قلابی به دختران دم بخت

 

مرد 35ساله که تا سوم راهنمایی بیشتر درس نخوانده، خودش را مهندس عمران معرفی می‌کرد و نه‌تنها دست به کلاهبرداری از دختران می‌زد، بلکه برخی از آنها را با تهدید چاقو مورد آزار و اذیت قرار می‌داد و فرار می‌کرد.

طعمه‌هایت را چطور فریب می‌‌دادی؟

اغلب آنها را در سایت همسریابی شناسایی کرده بودم. گاهی اوقات هم در گروه‌های تلگرامی. نقش خواستگار را بازی می‌کردم و پس از به دام انداختن طعمه‌ام با او تماس می‌گرفتم و خودم را مهندس عمران معرفی می‌کردم.

سپس با اجاره کردن ماشین‌های مدل بالا سر قرار می‌رفتم. البته لباس‌های شیک هم می‌پوشیدم تا ظاهری موجه داشته باشم.

آنها وقتی ماشین زیرپایم را می‌دیدند، اعتمادشان جلب می‌شد و بعد از اینکه چندبار با آنها قرار ملاقات می‌گذاشتم، می‌رفتم سراغ اجرای نقشه. به آنها می‌گفتم که در زمینه دلار و ارز دیجیتال فعالیت دارم و در مدت کوتاهی به سود کلانی دست یافته‌ام.

بعد آنها را وسوسه می‌کردم که در این بازار سرمایه‌گذاری کنند. طلا یا پول نقدشان را می‌گرفتم تا برایشان سرمایه‌گذاری کنم، اما بعد خط موبایلم را عوض می‌کردم و غیبم می‌زد.

اما ظاهرا نقشه‌هایت فقط برای کلاهبرداری نبود؟

بعضی‌وقت‌ها که اسیر وسوسه‌ می‌شدم، با تهدید چاقو، طعمه‌ام را مورد آزار و اذیت قرار می‌دادم و پول و طلاهایش را سرقت می‌کردم.

بعد هم او را تهدید می‌کردم که اگر شکایت کند، پیدایش می‌کنم و او را به قتل می‌رسانم.

منبع: خبر فوری

  • سیدحمید مشتاقی نیا

داماد تراز!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۰ دی ۱۴۰۱، ۰۹:۰۴ ق.ظ

اهمیت و تاثیر اختلاف قد در ازدواج چقدر است؟

 

درد دل می کرد. دختر دم بخت داشت. دست و بالش باز بود شکر خدا. می ترسید توی این روزگار نامطمئن، دخترش که همه زندگی اش است دست نا کسی بیفتد. دوست داشت دامادی خوب و با اخلاق و با شخصیت نصیبش شود. همه اش حکایت این و آن را تعریف می کرد که داماد نااهل چه بر سر زندگی شان آورده است. بعضی ها هم که سر داماد سخت گیری و احتیاط کردند مبادا طرف آدم حسابی نباشد، دخترشان روی دستشان ماند و حالا غم و غصه اش دارد آنها را اذیت می کند. در این روزگار دیگر آدم نباید سخت گیر باشد. به هر دختر و پسری که نمی شود اعتماد کرد. طرف مومن و سالم و اهل کار باشد، دیگر آدم چه از خدا می خواهد؟ زندگی همین است، دیر یا زود مهر پایان می خورد زیرش. آرامش مهمترین اصل زندگی مشترک و خوشبختی است. جوان خوب، کیمیاست و...

سپرد: اگر پسر خوب و نجیب و خانواده داری سراغ داشتی معرفی کن.

زنگ زدم. پسر خوب و نجیب و خانواده داری را پیدا کرده بودم. گفتم: سه چهار سالی از دخترت بزرگتر است. اهل کار و تلاش است. دستش به دهانش می رسد. تحصیل کرده است. مسجدی و پاک است. خانواده خوبی دارد. خوش قیافه و مودب است و...

خوشحال شد. گفت همین که شما او را تأیید می کنی برای من کفایت می کند؛ الحمدلله. ان شاءالله هر چه قسمت باشد.

راستی قدش چقدر است؟!

با تعجب گفتم: یک و هفتاد، یا چند سانت بیشتر، چطور؟

خنده ای از سر شرمندگی زد و آهی از حسرت سر داد که: نه! حیف شد! دخترم زیر صد و هشتاد قبول نمی کند! این هم نشد پس، هیییی روزگار ناسازگار!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

معرفی سایت خوب و تضمینی همسریابی!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۹ دی ۱۴۰۱، ۱۲:۱۴ ب.ظ

 

یکهو عاشقت میشود، صدا و تصویرت را یگانه و بی همتا میشمارد، برایت نوشابه باز می کند، قربان صدقه ات می رود، برای سلول سلول لب و دست و صورتت حرف عاشقانه و شعر دلبرانه دارد، دلباخته لباسهایت است، عکس پروفایلت را می پرستد، تو را نیمه گمشده سالهای سیاه تنهایی اش توصیف می کند و چشم بسته و دربست با هر شرطی که پیش پایش بگذاری قبولت دارد، پنج سال یا ده سال کوچکتر از توست اصلا مهم نیست، مذهبی باشی پا به پایت مذهبی و مسجدی میشود، مذهبی نباشی، هم ردیف خودت ادبیاتش را آرایش می دهد. موافق نظام باشی او هم ولایی و جهادی است، مخالف باشی چشم ندارد نظام را ببیند. با هر ساز تو می رقصد فقط به او پا بدهی و چند روزی همقدمش باشی. میگوید حالا یک مدتی هم صحبت و رفیق بشویم شناختمان برای ازدواج بیشتر شود. ادعایی که به ظاهر مستدل به شمار می آید اما یادمان نرود تحقیق، بخشی مهم از همین شناخت قبل از ازدواج است. حتی در ازدواجهایی که جدی و رسمی هستند هم ممکن است پسر یا دختری که می داند تحت نظر و مورد محک و نظارت است چند صباحی خود را صالح و اتو کشیده نشان بدهد تا از این مرحله به سلامت بگذرد. اما تحقیق و بررسی میدانی نقش موثری در شناخت واقعیت اشخاص دارد.

بگذار ماجرا را این گونه جلو ببریم.

من تا به حال کسی را ندیده ام که از طریق سایتهای همسریابی موفق به ازدواج رسمی و دائم شده باشد. من ندیدم دلیل نمیشود این ادعا کذب باشد اما قطعا ادمینهای این نوع کانالها از دروغ گفتن و بزرگنمایی بدشان نمی آید.

سایتهای ازدواج موقت البته گاهی موفق تر هستند. بعضی هایشان کلاهبردارند پولی برای معرفی میگیرند و دیگر جوابی نمیدهند بعضی هایشان واقعا آدمها را به هم می رسانند حالا شرعی و غیر شرعی اش را خدا می داند.

اما سایتها و کانالهای مدعی ازدواج دائم چندان مطابق ادعایشان موفق نبوده اند.

من لااقل ندیده ام و البته موافق این مدل آشنایی و ازدواج هم نیستم.

چطور ممکن است پسری که مثلا مقیم برازجان است و دختری که فی المثل در انزلی می نشیند بدون آنکه هیچ معرف و دوست مشترکی داشته باشند، بتوانند از طریق چت و گفتگو از صداقت یکدیگر مطلع شوند؟ چگونه درباره سوابق و جایگاه فردی و اجتماعی و شغلی یکدیگر تحقیق کنند؟ صفحات حوادث مطبوعات و رسانه ها را ببینید هر روز مملو از اخباری است که نشان میدهد حتی ازدواجهای غیر مجازی هم به دلیل فقدان تحقیق و بررسی کامل گاه دچار التهاب و شکست می شود، چه برسد به ازدواجهای دنیای بی سر و ته مجازی.

حالا این را هم اضافه کنید که دریایی از مردان هوس باز فریبکار اعم از مجرد یا متاهل در فضای مجازی جولان میدهند و با اطلاع از نقطه ضعف خانمها و دختران جوان سعی میکنند ابتدا باب آشنایی را در محیطی مودبانه باز کنند و بعد شانس خود را برای ایجاد وابستگی در طرف مقابل و آزار و هوسرانی امتحان نمایند.

هر از گاه از دختری نجیب و خانواده دار میشنویم که فلان آشنای ناآشنای مجازی بعد از چند بار چت و ابراز علاقه و احترام و ارسال هدیه و... رفته است سراغ بحثهای زیرشکمی و به این بهانه که دلم میخواهد همسری اکتیو داشته باشم انتطار دارد طرف قبل از ازدواج ثابت کند که آدم سر زنده و گرم مزاجی! است و...

مردهای نانجیب که بی در و پیکری فضای مجازی را بستری برای اغواگری و وقت گذرانی خود میدانند ابایی از این ندارند تیری در تاریکی انداخته و با ظاهری متظاهر به اخلاق و نجابت، درصدد وابستگی دختر برآمده و از قِبَل سادگی او شانس خود را برای شکار غریزی خویش امتحان نمایند. طرف تور شد که شد نشد هم ضرری نکرده اند مدتی سرگرم شده اند و می روند سراغ نفر بعد؛ یا شانس و یا اقبال! گور پدر دختر ساده دلی که حالا باید با غرور له شده و روح لطمه دیده خود کنار بیاید و گاه کارش به دوا و درمان روانپزشک برسد.

این نوع مردها و پسرها که اغلب خودشان در دوره کودکی و نوجوانی طعمه مردان هوس باز بوده و مورد تعرض قرار گرفته اند کمتر تمایلی برای رابطه با زنهای فاسد دارند. اتفاقا آتش عقده درونشان زمانی فروکش می کند که دختری پاک و معصوم را به بیراهه کشانده و سوارش شوند و از حس درونی سلطه و استیلا لذت ببرند.

با دختر خانمهای علاف و آویزان مجازی که خودشان اهل شیطنت هستند حرفی ندارم. اما دختر خانمهای نجیب و با شخصیت که در برهوت تجرد و وهم و ترس متصور از احتمال بی شوهری ابدی و عقب ماندگی از دختران متاهل همسال، هر جنبنده مجازی جنس مخالفی را شانس و احتمالی برای گشایش بخت خود میپندارند بیشتر از این ناحیه آسیب دیده و شخصیتشان لگدمال می شود.

 حقیقت آن است کسی که راه گنگ و کدر مجازی را برای همسریابی برمی گزیند نباید از اینکه بعد از مدتی شخصیتش توسط پسر یا مردی دروغگو و زیاده خواه و فاسد مورد وهن و آسیب و تحقیر قرار میگیرد گله و شکایت داشته باشد و در خلوت خود اشک بریزد و بسوزد. همسریابی و ازدواج شایسته برای تشکیل یک زندگی با دوام و سالم، از رهگذر پیام بازرگانی و آگهی سایت دیوار و اعلام مناقصه و مزایده به سرانجام نخواهد رسید. دختر خانم های محترم، آبرو و شخیصت خودشان را در تابلوهای تبلیغات عمومی شهر به حراج نمی گذارند و شماره یا آی دی شان دست به دست نمی چرخد. قبل از انتخاب مسیر خود، به تبعات آن توجه داشته باشید.

یاداوری این نکته را ضروری می دانم حکومت اسلامی وظیفه دارد به منظور حفظ سلامت جامعه دینی، از طریق حذف کتب و برنامه های زائد درسی و سربازی و ایجاد بستر اشتغال و حمایت اقتصادی و ... توجه به نیازهای غریزی و فطری جوانان را مهم دانسته و شرایط ازدواج در سنین جوانی را فراهم آورد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چرا بعضی زنها اینقدر ساده اند؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۴ آذر ۱۴۰۱، ۰۷:۰۹ ب.ظ

پسر عاشق زنش را به قیمت یک ماشین و خانه فروخت!

 

ماجرای دوبار ازدواج ناموفق این خانم را بی کم و کاست و بدون هیچ نظر و تحلیلی بخوانید و خودتان قضاوت کنید:


زن ۳۳ ساله که مدعی بود همسرش او را از خانه بیرون انداخته و چون کسی را در مشهد ندارد عازم شمال کشور است تا نزد پدر و مادرش بازگردد، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: وقتی در رشته رایانه (نرم افزار) وارد دانشگاه شدم در پوست خودم نمی گنجیدم. بالاخره در رشته‌ای که سال ها آرزویش را داشتم پذیرفته شده بودم و بین فامیل زبانزد شدم. آن روز بار و بندیلم را بستم و به مشهد آمدم.
از همان ترم اول که تحصیل در دانشگاه را آغاز کردم جذب نگاه های بهروز شدم. او به هر بهانه ای سر صحبت را با من باز می کرد و جزوه های درسی را در اختیارم می گذاشت؛ چرا که بهروز در هنرستان تحصیل کرده بود و آشنایی کاملی با رایانه داشت به همین دلیل هم شاگرد اول کلاس شد. هنوز سال تحصیلی به پایان نرسیده بود که او به عنوان مهندس یک شرکت خصوصی راه اندازی کرد و به درآمدزایی رسید.

در این میان من هم آرام آرام به او علاقه مند می شدم که روزی «بهروز» عشقش را به من ابراز کرد و این گونه ماجرای عشق و عاشقی من و او در کلاس درس سرزبان همکلاسی هایمان افتاد. بالاخره این ارتباط عاشقانه به خواستگاری و در نهایت ازدواج انجامید، اما خانواده بهروز که از نظر اقتصادی در سطح بالایی بودند، از همان روزهای اول خواستگاری به شدت با این ازدواج مخالفت می کردند؛ چرا که من و خانواده ام را در شأن خودشان نمی دانستند و از سوی دیگر هم مخالف این نوع عشق و عاشقی ها بودند!
با وجود همه این مخالفت ها من و بهروز یکدیگر را دوست داشتیم و به همین دلیل هم زندگی مشترک خودمان را در حالی آغاز کردیم که آن ها مدعی بودند «شما به درد هم نمی خورید!» اما من فکر می کردم فقط عشق و علاقه برای ادامه یک زندگی مشترک کافی است و هیچ گاه به ذهنم خطور نمی کرد که بسیاری از این عاشقی ها بر پایه احساس و هوس بنا می شود و بعد از مدتی همه این ابراز علاقه ها و مردن برای یکدیگر به قصه ای تلخ بدل خواهد شد.
خلاصه زندگی من و بهروز به گونه ای ادامه یافت که او ادعا کرد باید به خانواده ام ثابت کنم که تو را چقدر دوست دارم و تو هم به خاطر ثروت با من ازدواج نکرده ای! او چند روز بعد نزد من آمد و گفت: «بیا مهریه ات را ببخش! تا خانواده ام بدانند که تو به دنبال مادیات زندگی نیستی و عشق و علاقه برایت اهمیت دارد! من هم بدون تامل قبول کردم و همه ۱۰۰ سکه طلا را به او بخشیدم! تا عشقم را اثبات کنم!

ولی هنوز یک سال بیشتر از این ماجرا سپری نشده بود که روزی بهروز با چهره ای غمگین و گرفته به خانه آمد و از من سوال کرد ،مرا دوست داری؟ گفتم ،این چه حرفیه! تو همه زندگی من هستی! خیلی راحت گفت: اگر به من علاقه مند هستی باید از زندگی من بیرون بروی! چرا که خانواده ام شرط کرده اند اگر تو را طلاق بدهم، خانه و خودرو را به من بازمی گردانند. بالاخره زن پیدا می شود اما در این شرایط اقتصادی نمی شود خانه و خودرو خرید!
با این حرف ها از تعجب و حیرت چشمانم گرد شده بود، باورم نمی شد کسی که برای اثبات عشقم به او، حتی مهریه ام را بخشیدم اکنون مرا به یک خانه و خودرو می فروشد! آیا این همان بهروز بود که روزی در دانشگاه چشم از من برنمی داشت! تازه فهمیدم دیگران راست گفته اند! این عشق و عاشقی ها فرجام تلخی دارد.
به همین دلیل به مرکز مشاوره رفتم، ولی آن ها هم مرا ترغیب به جدایی کردند. این گونه بود که از بهروز به صورت توافقی طلاق گرفتم و برای آن که آرامش خودم را بازیابم یک واحد آپارتمانی اجاره کردم.
چند ماه بعد نگهبان مجتمع مسکونی به من پیشنهاد ازدواج داد. به درخواست من، خانواده اش به طور سنتی به خواستگاری ام آمدند و به این ترتیب من با «فرید» در حالی ازدواج کردم که او مدعی بود بعد از جدایی از همسرش، تنها فرزند او نزد پدربزرگش زندگی می کند و دخالتی در زندگی مشترک ما نخواهد داشت اگرچه می دانستم «فرید» سیگاری است و آهی در بساط ندارد، اما به دلیل شکست در زندگی با «بهروز» به چیزی جز ازدواج اهمیت ندادم، اما خیلی زود ورق برگشت و آن روی سکه نمایان شد.

«فرید» نه تنها مردی مشروب خوار و خشن بود بلکه پسر ۱۸ ساله اش نیز چند روز بعد از ازدواج به خانه ما آمد و سر ناسازگاری با مرا گذاشت. حالا باید از سوی دو نفر تحقیر و سرزنش می شدم و کتک می خوردم.
در این شرایط بود که فهمیدم همسرم دچار مشکلات اخلاقی است و همسر سابق او هم به همین دلیل جدا شده بود!
خلاصه رفتارهای خشن «فرید» به جایی رسید که بعد از چهار ماه مرا از خانه بیرون انداخت! اکنون به کلانتری آمده ام تا به صورت قانونی ماجرای ترک منزل را به پلیس اطلاع بدهم و خودم نیز به شمال کشور می روم تا نزد خانواده ام زندگی کنم.
با صدور دستوری ویژه از سوی سرهنگ احمد زمانی (رئیس کلانتری قاسم آباد) بررسی های کارشناسی و روان شناختی درباره ادعاهای این زن جوان توسط مشاوران زبده کلانتری آغاز شده است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آن متن مخاطب خاصی نداشت

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۸ آذر ۱۴۰۱، ۰۶:۰۰ ب.ظ

از صبح که مطلبی منتشر کردم با عنوان "قاتل این مرد را شناسایی کنید" چند نفر پیام دادند یا نظر خصوصی گذاشتند که: با من بودی؟!!

میگویند حرف را روی زمین بگذارید صاحبش می آید و بر میدارد!

من چه میدانم چه کس یا کسانی تا پاسی از شب به ولگردی و وقت گذرانی مجازی با جنس مخالف مشغول هستند؟ یک حرف کلی بود که باید گفته می شد و بارها هم باید تکرار شود ارتباط با نامحرم تنها در چارچوبی معیّن و هدفمند قابل تآیید است.

حالا از این که بگذریم اساس ولگردی و شب نوردی در دنیای مجازی، ذهن وروح آدم را بیمار و عصبی می سازد. حالا با این جمله به چند نفر بر بخورد خدا می داند.

واقعا عده ای در فضای مجازی نفس می کشند در فضای مجازی می خورند و می خوابند و انسانهایی سطحی و احساسی و عصبی بار آمده اند. فضای مجازی صرفا یک ابزار است نه اینکه آدم عنان روح و روان خودش را هم به آن بسپارد.

کسانی که در دنیای مجازی بازیچه کلاهبردارها می شوند اغلب آدمهایی ساده وخوش باورند که ذهن و دلشان را به دنیای مجازی سپرده و راه را بر فساد و تباهی هموار می سازند.

خیلی ها در فضای مجازی شخصیت دوم خود را رونمایی می کنند. همان آدم نجیبی که در دنیای بیرون سر به زیر و مبادی آداب است در دنیای مجازی به اعتبار اینکه با کسی چشم در چشم نیست باطن خود را در لفاظی و بدگویی و شرارت و فریب مخاطب عیان می سازد.

فضای مجازی برای ازدواج هم جای مناسب و امنی نیست. چگونه ممکن است فردی از راه دور صرفا بخاطر کلمات و تصاویر بتواند اعتماد و شناخت هم پیدا کرده و رویای خوشبختی داشته باشد و مدعی عشق باشد؟

عده ای هم گمان میکنند چتهای شبانه مجازی بخصوص با جنس مخالف میتواند درمان خلأهای عاطفی و روحی شان باشد که قطعا راه به جایی نبرده و در بلندمدت آسیب بیشتری خواهند دید. کم خوابی این افراد، روانی پریشان و اعصابی به هم ریخته برایشان به ارمغان آورده و اطرافیانشان را از آنها فراری می دهد و به مرور دچار سرخوردگی، افسردگی و سیاه بینی میشوند.

اعتیاد به فضای مجازی را بدتر از اعتیاد به مواد مخدر می دانم چون علائم بیرونی ندارد اما به راحتی میتواند فرد، خانواده و جامعه و نسلی را به تباهی و سقوط بکشاند.

و باز هم تأکید میکنم که منظورم به فرد خاصی نیست؛ حتی شما دوست عزیز.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عکس قضیه!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۸ آذر ۱۴۰۱، ۱۰:۱۹ ق.ظ

در حال اجرا داماد تعقیب توسط عروس بردار خنده دار کاریکاتور

 

عجیب ترین قسمت معرفی گزینه برای ازدواج این است که طرف، قبل از پرسش درباره سطح فکری و فرهنگی و نگرش های اجتماعی و ... گزینه، همان اول می گوید: عکسش را ببینم!

خنده دار ترین حالت هم وقتی است که گزینه ای را معرفی میکنی و طرف رد میکند؛ اما می گوید عکسش را بده ببینم!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

درباره "سند تحول دولت مردمی"

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲ آذر ۱۴۰۱، ۰۹:۵۷ ق.ظ

سند تحول دولت سیزدهم از چه می‌گوید؟

 

این که دولت طرحی بزرگ و سازنده را در دست مطالعه و بررسی و تصویب قرار داده تا در راستای تحقق اهداف اسلام و انقلاب اسلامی منجر به ایجاد بستر تحول شود به خودی خود قابل تقدیر و ستایش است و نشان از تأثیر مطالبه گری جامعه در خصوص اصلاح ضعفها و ترمیم فاصله هایی است که نسبت به اهداف و شعارها و آرمانهای انقلاب به وجود آمده است.

نکته ای که در این بین بیشتر باید برای طراحان محترم که قطعا از صاحب این قلم با سوادتر و خوش فکرتر هستند مورد توجه قرار بگیرد تبیین ریز موضوعات و مراحل دستیابی به اهداف یا به قول دیگر نقشه دقیق عملیاتی طرح است.

مثلا این که گفته شود عدالت آموزشی باید محقق شود و در نهایت پیشنهاد شود که بسیاری از مطالب آموزشی فرا متنی و آموزنده مرتبط با تقویت درس یا کنکور به طور رایگان از طریق شبکه های مجازی یا رسانه ملی در اختیار دانش آموزان قرار بگیرد نه تنها قدم چندانی در رفع تبعیض آموزشی نیست بلکه ابدا قادر به رفع احساس تبعیض نیز نخواهد بود. باید دید آیا اساس تشکیل مدارس غیردولتی و پولی کار درستی است یا نه؟ نمرات بالای مدارس پولی که گاه به نیّت کسب شهرت و جذب مشتری بیشتر به دانش آموزان اعطا میشود در ارتقای معدل و تسهیل در ورود و انتخاب رشته دانشگاه چقدر موثر است؟ نسبت مدارس غیرانتفاعی و شیوه فعلی برگزاری کنکور با عدالت چیست؟

مثلا این که گفته شود باید شرایط ازدواج جوانان فراهم شود و قرار گذاشته شود که خدمت سربازان زیر 23 سال در صورت ازدواج نه ماه کاسته شود باید با این پیوست همراه باشد که اساسا جوانی که در مقطع تحصیل است چگونه میتواند مخارج مربوط به ازدواج را تأمین کند؟ اگر قصد ادامه تحصیل را داشت چه؟ یا چرا برای تسهیل واقعی ازدواج اقدام به حذف دروس زائد مدارس و دانشگاه و کوتاه نمودن سالهای تحصیل و سربازی نمی کنیم؟

مثلا این که گفته شود بانکداری ما باید به طور کامل اسلامی شود باید توضیحش نیز مشخص باشد که بالاخره منظور از اسلامی شدن بانک چیست؟ حتی فتوای صریح مراجع در مخالفت با اخذ دیرکرد وام مورد اعتنا قرار نمیگیرد. ربوی بودن یا نبودن بانکها محل مناقشه قرار گرفته است. در حال حاضر عده ای از روحانیون که چرب و شیرین دنیا زیر زبانشان مزه کرده و به پول و مکنتی دست یافته اند به چیزی جز افزایش سرمایه خود نمی اندیشند. از این رو در تلاشند معنای ربا را وارونه جلوه داده و مدعی شده اند با توجه به افزایش تورم و از دست رفتن ارزش پول، عدم اخذ سود به منزله ربوی شدن قرض است! انگار در زمان ائمه ارزش اموال قرضی مانند گندم و ... در اثر قحطی و ... بالا و پایین نمی شد. انگار یادمان رفته است که تأکید فراوان بر اجر بسیار عظیم و ثواب گسترده قرض الحسنه  دقیقا به خاطر همین ایثاری است که در ازای کاهش احتمالی ارزش پول یا کالای قرضی صورت می گیرد. شوراهای فقهی در بعضی بانکها یا موسسات مالی خصوصی هم اغلب فعالیت صوری داشته و به نظر میرسد بیشتر دنبال پیدا نمودن راه فرار و توجیه یا به اصطلاح عموم، کلاه شرعی برای پیشبرد برنامه های بانکی هستند و نه سوق دادن بانک به سمت شرع و عدالت و با ارتباطاتی که در رده های مدیریتی بانکها پیدا میکنند بعضا بار خودشان و اقوام و دوستان را تا چند نسل بعد می بندند.

فارغ از ربوی بودن یا نبودن بانکداری، اساس رویکرد بانکها در خدمتگزاری به سرمایه داران و نه تقویت مستضعفان تلقی میشود که به یقین با گسترش عدالت در جامعه دینی همسو نیست.

باز هم تأکید میکنم اصل دغدغه ای که در دولت آقای رییسی برای تقویت جامعه و اصلاح امور و حرکت به سمت رشد و عدالت وجود دارد شایسته تقدیر است اما نگاه تحول آفرین بی واهمه از هیاهوی ذی نفعان نفوذ کرده در هرم قدرت، طرحی عقلایی و متهورانه برای کم نمودن فاصله نظام با آنچه که اهداف اسلام در زمینه اقتصاد و معیشت و محرومیت زدایی و عدالت اجتماعی و ... است لازم دارد و حرف آخر آنکه ورای همه طرحهای خوب و جامع، نیازمند مدیران معتقد و با انگیزه ای در همه رده های اجرایی هستیم تا به بهانه های واهی و از سر ضعف و کاهلی و بی اعتقادی، زمینه انزوا و تعطیلی طرحها و برنامه های سازنده و تمدن آفرین را فراهم نیاورند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

درآمدی بر آینده اغتشاشات در ایران

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۸ آبان ۱۴۰۱، ۰۵:۱۴ ب.ظ

فیلم ماجرای نیمروز 1 دانلود و تماشای رایگان | فیلیمو

 

ایران بعد از انقلاب بارها تجربه شورشهای خیابانی و حتی جنگ مسلحانه شهری را داشته که هر یک با مختصاتی ویژه در نهایت به شکست و تغییر وضعیت معارضین انجامید.

اغتشاشات اخیر که از آخر شهریور 1401 آغاز شده متفاوت از همه آشوبهای قبل، با رویکرد شهوانی و جنسی کلید خورد که همچنان جسته و گریخته ادامه دارد.

پیش بینی میشود استمرار وضع موجود، تغییراتی را در آینده کشور رقم خواهد زد که به بعضی از آنها اشاره میگردد:

1- اغتشاشات لااقل تا چهارشنبه آخر سال و نوروز 1402 ادامه خواهد داشت و بعد از آن با توجه به ایام عید و ماه مبارک رمضان موقتا فروکش خواهد کرد. دسیسه دشمن به علاوه سوءتدبیر نهادهای مسئول باعث قبح شکنی از هنجارها و جری شدن تعدادی از جوانهای تربیت یافته فضای مجازی گردیده و آشوبگری را به تفریح آنها بدل ساخته است. با توجه به عدم اقبال عمومی به مطالبات شهوانی این طیف و عدم برخورداری آشوبگران از بدنه اجتماعی، خشونت گرایی و ترور و آسیب زدن به اموال عمومی از طریق حرکتهای موقت چریکی تا مدتها ادامه خواهد داشت و به چیزی شبیه پدیده مانسون تبدیل خواهد شد که صرفا جنبه ویرانگری داشته و دستاورد قابل اعتنایی برای اپوزیسون حاصل نخواهد کرد.

2- نظام در محاسبات خود به اینجا خواهد رسید که بی توجهی به نیازهای غریزی جوانان و الگوبرداری از سیستم آموزشی غرب باعث تربیت جوانان و نوجوانانی شده که هویت خود را در بی هویتی می جویند، میوه کرم خورده فضای فاسد مجازی شده اند و به دلیل فقدان هویت و مسئولیت فردی و اجتماعی و غلیان شهوات جنسی، بالاترین مطالبه آنان در حیطه خشتکشان قرار گرفته و دغدغه ای جز رسیدن به یک تکه گوشت! ندارند. در نهایت با کوتاه تر شدن سالهای آموزش و ایجاد زمینه های ازدواج، درصدی قابل توجه از احتمال بروز آسیبهای اجتماعی و طغیان جنسی دختران و پسران تحریک شده؛ کاسته خواهد شد.

3- شهر قم که در سالهای بعد از انقلاب به رشدی چهاربرابری رسیده باز هم شاهد رشد فزاینده مهاجرت هموطنان و توسعه بیشتر شهر و استان خواهد بود. فضای آرام و معنوی آن برای مردم جذابیت بیشتری پیدا خواهد کرد. به نظر می رسد قم در آینده ای نه چندان دور به پایتخت رسمی کشور بدل شود. گسترش حریم شهری در نهایت دیوار قم و تهران را به هم متصل خواهد کرد.

4- میزان جذب و استخدام نیروهای مسلح افزایش پیدا میکند که این مسأله در کاهش آمار بیکاری نیز اثر مثبت دارد.

5- اشراف اطلاعاتی و تسلط امنیتی نهادهای نظارتی بر زندگی خصوصی مردم به خصوص منتقدان افزایش پیدا خواهد کرد. احتمالا تا مدتها سخن از عدالتخواهی در چارچوب نظام هم به دلیل قرار گرفتن در "برهه حساس کنونی" سرکوب خواهد شد و طبعا بستر مناسب تری برای رشد مخفیانه بعضی تخلفات اقتصادی مثل جریان پتروشیمی میانکاله و... فراهم میشود که البته موقت خواهد بود.

6- آسیب شناسی درباره وجود خلأهای فرهنگی باعث تقویت حرکتهای خودجوش و تازه نفس هنری و فرهنگی در چارچوب انقلاب و رشد و ظهور استعدادهای ناشناس اما بی حاشیه و سالم خواهد گردید. به زودی شاهد روی کار آمدن نسل جدید هنرمندان و تحولی شایان در عرصه آثار و محصولات فرهنگی و عقب رانده شدن طیف سلبریتی خودباخته و وطن فروش خواهیم بود.

7- گفتمان اصیل عدالتخواهی فارغ از برخی سوءاستفاده ها برخاسته از گفتمان اصیل انقلاب اسلامی و ادبیات و دغدغه های رهبری معظم انقلاب است که ریشه ای عمیق در منابع و اندیشه دینی دارد. بازخوانی گفتمان امام و رهبری و تقویت زیرساخت های فکری جریان انقلاب به مرور باعث تقویت باورهای علوی مردم در اقبال به حکمرانی سالم و جامع دینی در همه زمینه های اجتماعی خواهد گردید. به یقین در آینده با معرفی صحیح و کامل آداب و آیین دین در عرصه های اجتماعی و حاکمیتی، امربه معروف و نهی از منکر به عنوان اصل مترقی دین در اصلاح و رشد جامعه منجر به برجسته سازی قبح همه گناهان اجتماعی از رانت و تبعیض و غارتگری تا بی عفتی و کشف حجاب گردیده و زمینه سالم سازی محیط زندگی و دفع خبائث اجتماعی را فراهم می آورد.

حرف آخر:

سالها همه مسئولان و صاحبان تریبون اعلام نمودند که هدف دشمن در سالهای بعد از جنگ، اندلس سازی ایران برای فروپاشی حاکمیت اسلامی است اما هیچ نهاد و مرکزی برای پیشگیری از ظهور چنین پدیده ای برنامه عمقی و راهبردی نداشت و اغلب شعارها و ادعاها در سطح فعالیتهای روتین و بی تأثیر و روبنایی باقی ماند.

اگر کمی دیگر روند فعالیتهای مخرب دشمن در عرصه های هنری و خبری و فکری ادامه پیدا میکرد امکان ابتلای بخش عمده ای از بدنه نیروهای متدین به پوچی و بی تفاوتی و غوطه ور شدن در شهوات و کسب حرام و... بسیار بالا بود و به معنای واقعی کلمه، ایران به اندلس تبدیل میشد.

بلوای زودهنگام جنبش زیرشکمی معدود جوانان لمپن علاّف و شکم سیر و شهوت پرست با مطالبات مضحکی در سطح سلف مختلط و آغوش رایگان و بوسیدن جنس مخالف در خیابان فارغ از انحرافی که در جریان مطالبه گری مردم رنج کشیده ایجاد کرد و حتی مورد تمسخر فعالان کهنه کار سیاسی در طیف نهضت آزادی واقع شد، زنگ خطر تکرار دوباره واقعه اندلس را به صورت عینی به صدا درآورد که در نهایت باعث بیدار باش دلسوزان حقیقی انقلاب و رفع برخی آسیبها و بیمه شدن نظام برای سالهای متمادی خواهد گردید. بخش مهمی از وضعیت امروز نتیجه خروج نظام از آموزه های اسلام و خط انقلاب اسلامی است که در بلندمدت با احیای گفتمان عدالت و تسرّی احکام دین در همه اجزای حاکمیت و از بین رفتن فقر و فساد و تبعیض و رانت و تزویر اصلاح خواهد شد. تمدن اسلامی زمانی محقق میشود که رویکرد دینی نظام از حالت کج دار و مریز خارج شده و سبک زندگی اسلامی در دایره صاحبان قدرت و مکنت نهادینه شود.

فتنه به معنای عام به هر نوع امتحان و ابتلای اجتماعی اطلاق میشود. خدا رحمت کند مرحوم فلسفی را که در روز 12 بهمن 57 قبل از سخنرانی امام در جمع سران مبارز انقلاب در مدرسه علوی تهران به منبر رفت و بیانش را با این حدیث شریف امام صادق علیه السلام آغاز کرد:

تمنوا الفتنه، ففیها هِلاک الجبابره و طهارة الارض من الفَسِقَه...

ما  از فتنه های تند روزگار ترسی نداریم که غایت آن به نابودی دشمنان دین و ملت ختم خواهد شد اگر بر سر میثاق ایمانی خویش با خدا استقامت بورزیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حق نداریم به خودمان ظلم کنیم

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۸ آبان ۱۴۰۱، ۱۲:۳۵ ب.ظ

alt

 

طلبه بزرگواری هست از سلسله سادات، دو سه باری است او را پای کلاس درس می بینم. از لهجه اش فهمیدم جنوبی است با این حال محکی زدم ودر مثالی حرفی از خوزستان به میان آوردم و حساسیتش را که دیدم خیالم جمع شد.

بعد کلاس سر صحبت را باز کردم. اهل اهواز بود. کمی که خودمانی شدیم رفتم سر حرف اصلی ام که دوستی دارم خوشتیپ اهل خوزستان کاسب است و حبیب خدا و نجیب و با صفا و حکم برادرم را دارد و...

خیلی زود گرفت منظورم را؛ اما جوابش برایم در خور توجه بود. لبخندی زد و گفت: دو تا دختر داشتم هر دو را دادم به دو تا طلبه!

خدای من! قیافه اش میخورد یا هم سن من یا یکی دو سال بزرگتر باشد.

البته کمی که فکر کردم یادم آمد الان بعضی بچه های هم سن و سال من دارند پدر بزرگ و مادربزرگ می شوند بعضی هایشان بچه هایشان را دارند می فرستند خانه بخت...

پیر شدیم و خبر نداریم. دنیا چقدر زود می گذرد.

آن وقت بعضی ها پا به سن هم که می گذارند زبانشان دراز است و هزار بهانه و عیب جویی روی جوان مردم دارند و گزینه ها را یکی یکی رد میکنند و میرسند سر پیری از زمین و زمان طلبکار می شوند که به ما ظلم شده مجرد مانده ایم و...

طرف، دماغش دودکش کوره آجرپزی است، چشمان قلمبه اش کابوس وحشت و کانون شکنجه مخاطب است. قیافه اش را به هر متهمی نشان بدهی در جا به همه جرایم کرده و ناکرده خود اعتراف می کند. دارد می رود طرف پنجاه سالگی، منتظر است محمدرضا گلزار بیاید خواستگاری اش!

همیشه معنای ظلمتُ نفسی دعای کمیل برایم جای سوال بود. در اسلام علاوه بر حق الله و حق الناس، حق النفس هم داریم. ظلم به خودمان هم حرام است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بلوغ جنسی از بلوغ فکری سبقت میگیرد!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۰ آبان ۱۴۰۱، ۰۶:۵۷ ب.ظ

 هشدار به والدینی که «نوجوان دبستانی» دارند!

 

ایرنا نوشت: "تحقیقات نشان می‌دهد که میانگین سن بلوغ در سراسر جهان کاهش‌یافته است و ازاین‌رو، هر کودکی می‌تواند به بلوغ زودرس مبتلا شود. در حال حاضر با بلوغ زودرس در دانش آموزان کلاس‌های چهارم، پنجم و ششم ابتدایی، تعداد نوجوانان نسبت به چند دهه گذشته افزایش قابل‌توجهی داشته است. مطالعات نشان می‌دهد که بلوغ زودرس در دختران بیشتر از پسران اتفاق می‌افتد؛ به‌گونه‌ای که از هر 500 تا 100000 دختر، یک نفر دچار بلوغ زودرس می‌شود."

درباره بلوغ زودرس کودکان مطالب متنوعی منتشر گردیده اما آنگونه که از بعضی دوستان فعال در این عرصه شنیده ام، مطالب و آمار غیرقابل انتشار، بدتر از شرایطی است که در گزارش های رسمی اعلام شده است.

فارغ از دعوایی که سر علت ظهور این پدیده نامبارک شکل گرفته اعم از اینکه دسترسی آسان کودکان به فایلها و تصاویر مستهجن را عامل تحریک هورمومن ها و بلوغ زودرس بدانیم یا سبک غلط غذایی و تغییر ذائقه خوراکی در کودک را سرمنشأ بروز این پدیده تلقی کنیم، زنگ خطر در لزوم اصلاح نگرش حاکم بر امور تربیتی و فرهنگی جامعه به صدا درآمده است.

اگر در قدیم (عصر کشاورزی) کودکان به واسطه پذیرش مسئولیت، بزرگ می شدند امروز به واسطه فست فودها و هجمه تصاویر و مطالب پورن به بلوغ جنسی و جسمی رسیده و تبدیل به مردها و زنهای پفیلایی میشوند که سهمشان از رشد خلاصه در ظواهر جسمی است و عمق شخصیتی شان در سطح باقی مانده است.

غرب شاید از این موضوع احساس نگرانی نکند اما در جوامعی که هنجارها و خطوط قرمز اخلاقی همچنان پررنگ و با ارزش است نگرانی ها باید فراتر از دغدغه های فردی و گروهی به برنامه ریزی عملیاتی و اصلاح ساختارهای فرهنگی و آموزشی منجر شود. بلوغ زودرس جنسی زمانی بیشتر باعث نگرانی میشود که متوجه باشیم در اغلب موارد بدون همراهی بلوغ عقلی ایجاد گردیده است. طبعا برنامه ریزی ها باید به سمت فعال سازی خرد و تجربه و قدرت اندیشه دانش آموزان نیز کشانده شود.

در این بین اما نظام آموزشی کشور بر مدار وقت کشی و فرصت سوزی دایر گردیده و وجود دروس زائد و طولانی بودن سالهای تحصیل در مدارس، دانشگاه ها و اضافه شدن مدت دوساله خدمت نظام وظیفه، به علاوه شرایط دشوار اشتغال، باعث افزایش سن ازدواج گردیده است.

غریزه و فطرت هر دو مخلوق خدا هستند و جایگاهی بایسته در منظومه عالم خلقت دارند. همانطور که خوردن و آشامیدن و خوابیدن و دفع مواد زائد بدن از نیازهای طبیعی بشریت است و به هیچ وجه نمیتوان آن را نادیده گرفت، تمایلات جنسی نیز حقیقتی غیرقابل اغماض در وجود انسان است که هدایت آن در مسیر درست، باعث تسکین و وقار و سلامت جامعه می گردد.

اصلاح زیرساختهای فرهنگی جامعه، ضرورت اختصار در دروس آموزشی و کوتاه نمودن سالهای تحصیل و سربازی و بسترسازی مناسب برای اشتغال و ازدواج جوانان را گوشزد می نماید. با اتخاذ سیاستی صحیح میتوان میانگین سن ازدواج را به سنین 21 و 22 سالگی رساند و تا حد زیادی مانع از قبح شکنی نسبت به گناه و ایجاد آرامش روانی در جوانان گردید. ازدواجی که البته باید توام با تعقل و تحقیق و متناسب با شخصیت فکری زوج و خانواده هایشان باشد.

چند روز پیش نیز مطلبی درخصوص مصرف مواد مخدر مانند گل و شیشه در بین کودکان دبستانی منتشر شد که لزوم اشراف و نظارت و دلسوزی بیشتر خانواده ها را در عصر حاکمیت فضای مجازی پررنگ جلوه می دهد. علاوه بر دولت، پدر و مادرها هم باید نگران آینده فرهنگی و تربیتی نسل خود باشند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

جنگ در دبستان!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۹ آبان ۱۴۰۱، ۰۸:۰۱ ب.ظ

photo_2022-10-31_18-53-34_eclf.jpg

 

وقتی فضای مجازی بیشتر از پدر و مادرها روی تربیت فرزندان نقش داشته باشد اوضاع بهتر از این نمی شود.

زمان ما بچه دبستانی می خواست خطایی کند و مثلا کاری یواشکی انجام دهد که نشان بدهد مردی شده و توان شیطنت بزرگانه دارد زور میزد عکس اوشین را گیرمی آورد؛ آن هم با لباس یقه بسته معروف به کیمونو و اصلاح مردانه موی سر که واقعا بیشتر شبیه به یک پسر جوان بود تا دختری جذاب که هوش از سر پسرها ببرد.

الان بچه ها به برکت فضای مجازی و همت فیلترشکن ها به راحتی به جدیدترین فیلمها و کلیپهای مثبت 18 دسترسی دارند که آسیب های فرهنگی آن را شما بهتر از من می دانید. یک نمونه اش همین وضعیت امروز بعضی دانشگاههاست با تعابیر و الفاظ زشت جنسی و آرمان در هم لولیدن یک مشت جوان تحریک شده شهوتی و بی عار که به اقتضای بستر غلط فرهنگی جامعه، یارای ازدواج هم ندارند.

مواد مخدر هم گویا وارد دبستانها شده آنگونه که در تصویر فوق می بینید مقامی مسئول دارد به این معضل و خطرات ناشی از آن اشاره می کند.

مدرسه قرار است محل درس و تربیت باشد آن هم در جامعه ای که حتی قبل از ورود اسلام، مملو از غیرت و شرافت و انسانیت بود. باید پذیرفت آموزش و پرورش ما در امور تربیتی و فرهنگی قصور فراوانی داتشه است. دردناک است که بعضی مسئولان این وزارتخانه، خودشان اقدام به تأسیس مدارس غیرانتفاعی با رویکرد آموزشی و پرورشی سالم و دینی می نمایند مثل مدارس فرهنگ و... در صورتی که این عزیزان سالها بر مصدر قدرت بودند و وظیفه داشتند اگر هنری برای تاسیس مدرسه تراز و سازنده دارند در همین مدارس دولتی تحت مسئولیت و مدیریت خود اعمال نمایند.

حذف دروس زائد و بی خاصیت، کاهش تعداد دانش آموزان در کلاسها، تربیت محور شدن همه دروس و ایجاد خلاقیت و پرورش نبوغ، پایش معلمان و دبیران و حذف آموزگاران کم کار یا بی اعتقاد، پررنگ سازی فعالیتهای فرهنگی و مذهبی با رویکرد روانشناختی و حساب شده و... از اموری هستند که باید در برنامه های وزارتخانه انسان ساز جمهوری اسلامی بیشتر مورد مداقه قرار بگیرند. بجنبید تا مدارس ما به پایگاه فرهنگی دشمنان دین و میهن تبدیل نشده است.  

photo_2022-10-31_18-53-24_1oyk.jpg

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وقتی کش را رها میکنی!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۶ آبان ۱۴۰۱، ۰۷:۵۷ ب.ظ

همینی که الان داری بهش میگی دانشجو و واسش نوشابه باز میکنی و قربون صدقه ش میری، شیش ماه پیش دانش آموز بود، موی سرش از یه حدی بلندتر میشد میزدی پس کله ش، موبایل حق نداشت بیاره مدرسه، شوخی خرکی میکرد چک ناظمو خورده بود، تاخیر داشت باید با ولی ش می اومد مدرسه ...

یهو واسش دولا راست میشی که تو دیگه دانشجویی، مقدسی، برا خودت کسی هستی، خیلی حالیته و... بعدشم چارتا دختر مینشونی کنارش میخوای جفتک نندازه؟! خب بنده خدا فک کرده خبری شده. یا تو مدرسه یه کم بهشون شخصیت بدین یا تو دانشگاه اینقد بهشون پر و بال ندین.

 

photo_2022-10-28_19-53-47_7nws.jpg

 

photo_2022-10-27_06-47-58_f0e3.jpg

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ساده لوحی یا شتاب در فرار از تجرد؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲ آبان ۱۴۰۱، ۱۰:۱۸ ب.ظ

photo_2022-10-24_22-05-55_pvq5.jpg

 

خدای من! کی قرار است بعضی خانمها متوجه شوند فضای مجازی محل امنی برای یافتن خواستگار و ازدواج نیست؟ کی قرار است بیاموزند نباید به راحتی به هر کسی اعتماد کنند و اجازه ورود به حریم خصوصی خود را بدهند؟ بدون شناخت میدانی و تحقیق چگونه می توان به صداقت فردی که اصلا نمی شناسیمش اعتماد کنیم؟ چقدر باید چنین ماجراهایی تکرار شود، حریم ها مخدوش شود، کلاهبرداری و سوءاستفاده صورت بگیرد، سرخوردگی و افسردگی ایجاد شود ... تا یکنفر بفهمد که نباید اینقدر ساده لوح باشد؟!

امروز باز هم خبر دستگیری فردی منتشر شد که با جلب اعتماد خانمها به عنوان خواستگار در فضای مجازی اقدام به دریافت تصاویر خصوصی آنها و اخاذی نموده است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آزادی با طعم س ک س و خشونت

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۲ مهر ۱۴۰۱، ۰۸:۱۳ ق.ظ

تجاوز یک مغازه دار به چند زن / در تهران رخ داد !!! + فیلم

 

ما  هم طرفدار آزادی هستیم. اصلا امر به معروف و نهی از منکر یعنی ضمانت آزادی در اسلام که حکومتها معمولا دل خوشی از آن ندارند. ما طرفدار آزادی نشر افکار دین در شئون زندگی هستیم. طرفدار آزادی انتقاد از مسئولانی که دو دستی به میز و فیش حقوقی شان چسبیده اند و هر صدای نقد و ایرادی را به انضمام پرونده ای نفس گیر و نابودگر، خفه میسازند.

حزب الله به دنبال آزادی است، در عرصه داخل برای ترویج احکام وحی و انتقاد از مسئولان ناکارآمد و بی اعتقاد به مصالح ملت و امت، در عرصه بین الملل آزادی برای طرح اندیشه تمدن ساز اسلام و افشای ماهیت جهانخواران و نجات مستضعفان.

اگر آزادی بیان باشد مسئولی به خودش اجازه نمی دهد دنبال رانت و باندبازی و قبیله گرایی برود، کسی در قبال مرگ دهها نفر بخاطر سوءمدیریت صنعت خودروسازی بی تفاوت نمی ماند، فرصت سوزیهای دوره مدید سربازی نادیده انگاشته نمی شود، تبعیض و شکاف طبقاتی از بین می رود، شایسته سالاری جای رابطه بازی در امور مدیریتی قرار میگیرد، ازدواج و اشتغال جوانان به عنوان زیربنایی ترین کار فرهنگی حاکمیت نگریسته می شود و...

کلی حرفها و کارهای بر زمین مانده داریم که در قالب تحقق آزادی باید به دنبال آن باشیم.

شما شکمت سیر است که سطح آزادی را در حد چند وجب پارچه روسری پایین می آوری! روسری را برداری آزاد شده ای؟ سینه هایت را بیندازی بیرون و نیشخند مردان چشم چران را ببینی به آزادی رسیده ای؟ پسرها بغلت کنند آزاد میشوی؟ سلف دانشگاه مختلط باشد به آرمانت رسیده ای؟ بعد تو دم از نجات میهن و ملت می زنی در حالی که دغدغه ملت را نداری و درد مردم را نمی شناسی؟ خدایی اش تو مامور نیستی به این که مطالبات اصلی مردم را به انحراف و فراموشی بکشانی و دست رانت خواران و غارتگران بیت المال را چند صباحی دیگر باز بگذاری؟!

البته حاکمیت هم دارد چوب غفلت از نیازهای فطری و غریزی جوانان را میخورد. حاکمیتی که شعار تمدن سازی اسلامی می دهد اما به تبعیت از غرب، سالها وقت بچه های مردم را در آموزشهای طولانی مدت و گاه بی خاصیت مدراس و دانشگاه و سربازی هدر میدهد و حواسش به غلیان نیازها و شکسته شدن قبح گناه و بالا رفتن سن ازدواج و سرد شدن میل به تشکیل خانواده نیست و نمی داند مسئولیت پذیری جوان با تشکیل خانواده میتواند بسیاری از ناهنجاری ها و هرزگردی ها و بی هویتی های رایج در سطح جامعه را از بین ببرد باید هم تاوان پس بدهد و با انقلاب شهوت و سکس و خشونت مواجه شود. هر چند این وسط باز هم جوان های مردم هستند که برای دفاع از حیثیت اسلام و میهن بر میخزند و مقابل هوسرانی اوباش شهوت زده می ایستند و شهید و مجروح می دهند.

حواس نظام هست این چند ساله چقدر آمار زورگیری های خشن در جای جای کشور افزایش پیدا کرد؟ کدام اتاق فکر فرهنگی دنبال چاره ای برای از بین بردن بستر بی قانونی و خشونت و حرام خواری و... برآمد؟ حواس نظام به فضای مجازی و سیل شبهات و تخریبها هم نبود و حواسش نبود به سر و سامان گیری صدها خانه تیمی فساد که با سوءاستفاده از نیاز طبیعی وجنسی جوانان تحریک شده فضای مجازی، عملا به سازماندهی پنهان تیم های شورش و اغتشاش انجامید.

آقای جمهوری اسلامی! جوان مردم زن میخواهد! شوهر میخواهد! درست مثل آب و غذا و حمام و دستشویی، ازدواج هم یک نیاز طبیعی است که باید به آن توجه نشان داد. انسان باید بتواند در سنی که نیاز به تکامل دارد به خواسته مشروعش برسد و آرام شود. (لتسکنوا الیها...) بماند آدمی که مسئولیت خانواده روی دوشش باشد اینقدر سبک و جلف نیست که دست به خیزشهایی از سر عقده و حرص و شهوت بزند و از ناامنی بیزار است.

سالهای آموزش را کم و خلاصه کنید. به قول رهبر معظم انقلاب دروس زائد را حذف کنید. دوره سربازی را کوتاهتر کنید. زمینه اشتغال را هم تقویت نمایید. زمینه بسیاری از آشوبهای مجازی برخاسته از شهوت و وهم و بی قیدی برطرف خواهد شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ته چاه باشی و بگویی نوک قله ام؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۰ مهر ۱۴۰۱، ۰۷:۵۰ ب.ظ

                                                   ازبکستان ازدواج فامیلی را ممنوع می‌کند

 

انتخاب اولش اشتباه بود. داماد، غریبه نبود، از راه دور نیامده بود، پسر عموی خودش بود. تازه بعد از عقد فهمید که تفننی مواد میزند، به مادرش چقدر وابسته است و در خانه دست بزن دارد. طلاق گرفت...

از طریق فضای مجازی با کسی آشنا شد که کیلومترها از او دور بود. دل بست. گفت پسر خوبی است، همه چیزمان به هم می آید. ماهها چت کردند. قراری گذاشتند. پسر بعد از صحبت حضوری، ناگهان غیبش زد. چه شد یا چه دید، خدا میداند. مدتی بعد هم دستگیر شد. جرمی داشت که از دختر مخفی نگاه داشته بود....

حالا همین دختر پس از طی دوره افسردگی و سرخوردگی در قامت مشاور دو حرف از دهانش پایین نمی افتد. یکی اینکه آخوندها مقصر این وضع ما دخترها هستند که مانده ایم! دوم اینکه دخترها باید از طریق فضای مجازی برای خود همسر انتخاب کنند. جالب اینکه مدعی هم هست با هر که همکلام شود از طریق حسّ درونی خود میفهمد طرف آدم خوب یا بدی است!!

والّا تو در تشخیص همسری که قوم و خویش خودت و از کودکی هم بازی ات بود هم دچار اشتباه شدی، ضرب شست ازدواج مجازی را هم که خوردی بماند؛ حالا نسخه میپیچی برای دختر مردم که چه بشود؟ خودت لااقل یک راه درست را تا انتها برو بعد به بقیه بگو که پا جای پایت بگذارند...

  • سیدحمید مشتاقی نیا