خاک و ریشه
این روزها مطالبی از بعضی هنرمندان خارج نشین منتشر میشود که نشان می دهد بابت جلای وطن پشیمانند و در غرب با درد غربت و مشکلات معیشتی و... دست به گریبان هستند.
هر از گاه اخباری از سرقت یا تجاوز و زندانی شدن بعضی پناهجویان در کشورهای غربی نیز منتشر می شود.
این خبر هم دیروز منتشر شد: "یک زن پناهجوی ایرانی در آنتالیا با نام ساناز جلیلی بعد از صدور حکم دیپورت پلیس مهاجرت ترکیه، خودکشی کرد و جان باخت. پرونده این پناهجوی ۳۴ساله بعد از سالها انتظار و بهرغم داشتن قبولی سازمان ملل، به دست پلیس مهاجرت ترکیه بسته شد."
فکر میکنم خوب است این روزها صدا و سیما فیلم سینمایی تجارت ساخته مسعود کیمیایی را بعد از سه دهه دوباره پخش کند.
یک جای فیلم، فرامرز قریبیان وقتی می بیند پسرش که به اروپا مهاجرت کرده عاشق زنی شده که نمی داند پدر فرزندش کیست می خواباند زیر گوشش. می گوید پس غیرت ایرانی ات چه شد؟ بعد ادامه میدهد: پل سازی بیا اینجا پل بساز، دکتری بیا دردهای مردمت را درمان کن، مخالفی بیا اینجا مخالفت کن اینجا مبارزه کن اینجا زندان برو...
غرب برای ایرانی های با شرافت و غیرتمند یک زندان بزرگ است. خفت و ذلت در غربت بسیار تلخ است.