ورود به نماز از باب الائمه!
سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۵، ۰۷:۰۲ ب.ظ
شیوه خاصی در جذب جوانان داشت. با کوچکترین بهانه ای با یک جوان در محل رفیق می شد و او را به هیئت دعوت می کرد. ریخت و قیافه خیلی از این جوان ها اصلاً به بچه مذهبی ها نمی خورد. آنها را به هیئت می کشاند و کاری را هم دستشان می سپرد.
گاهی حتی خود من هم به سّید می گفتم: اینها کی هستند
می آوری هیئت؟ به یکی می گویی بیا امشب تو ساقی باش. به یکی می گویی این پرچم را به
دیوار بزن و ... ول کن بابا! می گفت: نه! کسی که در این راه اهل بیت علیهم السلام
هست که مشکلی ندارد، اما کسی که در این راه نیست، اگر بیاید توی مجلس اهل بیت علیهم
السلام و یک گوشه بنشیند و شما به او بها ندهید می رود و دیگر هم بر نمی گردد؛ اما
وقتی او را تحویل بگیرید او را جذب این راه کرده اید. او مرحله به مرحله جلو می آید
و نمازخوان هم می شود.
برنامه هیئت او اول با سه، چهار نفر شروع شد؛ اما بعد رسیده بود به سیصد،
چهارصد جوان عاشق اهل بیت علیهم السلام که همه اینها نتیجه تواضع، فروتنی و اخلاص
سید بود. خیلی از جوان ها به بهانه مسئولیت در هیئت وارد این
عرصه می شدند و به مرور پایشان به محافل مذهبی به خصوص مساجد باز می شد. سید بچه ها
را در هیئت به حال خودشان رها نمی کرد. رفتارش برای جوان ها الگو بود و محبتش باعث
می شد بچه ها به او ارادت پیدا کرده و همراهش
به مسجد رفته و به نماز اهمیت بدهند.
بر اساس روایتی از همرزم شهید سید مجتبی علمدار، مصاحبه اختصاصی نگارنده