نخلهای بی سر
کتاب نخلهای بی سر را خواندم. کارهای دفاع مقدسی را دوست دارم. البته این بار شاید به خاطر خستگی زیاد نتوانستم چندان با روال متن کتاب ارتباط برقرار کنم. اگر چه خاطراتی که از شهید محمود کسایی زاده در لا به لای داستان گنجانده شده بود انصافا لذت بخش بود. یک شاعر یا روزنامه نگار یا کسی که متن ادبی و دلنوشته می نویسد لزوما داستان نویس نیست. این رشته ها با هم تفاوت دارد. کما اینکه یک داستان نویس هم ممکن است نتواند روزنامه نگار خوب یا شاعر باشد.
موضوع سفرهای راهیان نور و تجریبات جالب و شیرینی های آن از آن دست سوژه های نابی است که بسیار ظرفیت پرداخت از سوی هنرمندان را دارد و چقدر خوب است آثاری در این خصوص خلق شود که با نگیزه قلبی و قبلی نگارنده همراه بوده و فراتر از کلیشه ها و کارهای سفارشی، از عمق وجود و باور هنرمند سرچشمه گرفته و روح و دل خواننده را درگیر آموزه های معنوی و انسان ساز فرهنگ ایثار و شهادت نماید.
وجود تناقض، وجود تلاش را ،حتمی می کند.که بجز خصومت،ستیز،تلخی و اندوه بیشتر به بار نمی اورد