نجیبانه!
رابطه پیامبر و همسرش خدیجه، رابطه ای عاشقانه بود. رسول خدا برای همسرش احترام بسیاری قائل بود و در جمع، تکریمش می نمود. تا مدت ها بعد از وفات او به یادش که می افتاد، اشک در چشمان مبارکش حلقه می زد و از او به نیکی یاد می کرد و اگر گوسفندی قربانی می نمود، هدیه ای از گوشت آن برای دوستان خدیجه نیز می فرستاد و ...
خدیجه خودش را کنیز رسول الله می نامید، سختی های زندگی با او را به رغم همه طعنه ها، تنگناها و مرارت هایی که قریش تحمیل کرده بود، به جان خرید، از کوه ها و صخره ها به تنهایی بالا می رفت و برای رسول الله که در غار بیتوته داشت، غذا می برد و ...
یک زن متمکن و مرفّه بود که همه خوشی های مادی عالم را در اختیار داشت و همه آنها را در راه اسلام کنار گذاشت، هزار شبانه روز در محاصره طاقت فرسای شعب ابی طالب و عسرت در تأمین حداقل های معاش، نشست و دم بر نیاورد و منّتی بر رسول الله نگذاشت و اعتراضی نکرد که هیچ؛ در لحظات آخر عمر که می خواست وصیت کند، رویش نشد مستقیم به رسول الله بگوید پیراهنی که زمان وحی به تن داشت را کفن او قرار دهد، از پیامبر خواست لحظاتی او را تنها بگذارد و بعد دخترش فاطمه را واسطه این درخواست قرار داد و ...
در نهایت به رسول الله گفت: من در حق تو کوتاهی کردم، مرا حلال کن.1
بزرگی خوب است؛ اما بزرگوار بودن از آن خوب تر.
1- جهت مطالعه بیشتر رجوع شود به آثار:
الصحیح من سیرة النبی الاعظم(ص)، جعفر مرتضی العاملی، ناشر سحرگاهان
ویژگی های شخصیتی حضرت خدیجه، مهدی وزنه، ناشر مولف
مقام حضرت خدیجه در پیشگاه خدا و رسول اکرم(ص)، سید جواد حسینی
حضرت خدیجه مادر ام ابیها، جمعی از نویسندگان، ناشر التوحید
و نیز پایگاه تخصصی: http://www.khadijeh.com/