اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

معاون فرماندار بابل و واکنش به یک نقد

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۵، ۰۷:۲۳ ب.ظ

روز گذشته با انتشار مطلبی که البته با مشورت و همراهی بعضی از دوستان طلبه بود نسبت به این موضوع اعتراض کردم که چرا یک مقام سیاسی شهر بابل، تصویری از کودک خردسال خود به همراه عمامه را در پروفایلش قرار داده است؟ در این یادداشت ذکر شد که حدود یک ماه قبل هم بعضی از شهروندان بابل نسبت به این اقدام مقام مذکور واکنش اعتراضی نشان داده بودند که ایشان به روی مبارک خودش نیاورد!

الحمدلله ساعاتی بعد از انتشار یادداشت این حقیر، مقام مذکور اقدام به حذف تصویر مورد اشاره نمود که از این بابت باید از ایشان قدردانی کرد؛ اما ...!

باور کنید موقع انتشار یادداشت شب گذشته، به دوستان همراه گفتم که این مسئول جوان و کم اطلاع شهرمان برای توجیه اقدام خود به تصویر نوجوانی مقام معظم رهبری که ملبّس به لباس شریف روحانیت است، استناد خواهد کرد.

از قضا این مسئول جوان و کم اطلاع، پس از حذف تصویر کودک خود، تصویر نوجوانی مقام معظم رهبری را در پروفایلش قرار داد! به نظر می رسد ایشان با این کار قصد دارد منطق مستحکم و خلل ناپذیر خود در اصرار توجیه ناپذیری که در یک ماه اخیر به رغم تذکر علاقمندان روحانیت در نشر عکس فرزندش به خرج داد را نشان داده و منتقدان ناآگاهش را نزد همگان رسوا نماید!!

خوب است این برادر جوان که به هر دلیل در حال حاضر مسئولیت های مهمی چون معاونت فرماندار و مشاورت شهردار را برعهده دارد نگاهی هم به تاریخ داشته و یا لااقل، تصدی میز را دلیل بر حق اجتهاد خویش در امور غیرتخصصی ندانسته و به اهل نظر رجوع نماید.

در کتاب نفیس شرح اسم که به قلم استاد توانا و پژوهشگر بزرگ تاریخ، هدایت الله بهبودی زیر نظر رهبر معظم انقلاب و درباره زندگی پربرکت معظم له به رشته تحریر در آمده، می خوانیم:

"سید علی آموزش درس های طلبگی را از کلاس پنجم دبستان آغاز کرد"(ص52). "وی از پایان دوره دبستان تدریس می کرد؛ انموذج و صمدیه می خواند، شرح امثله و صرف میر درس می داد. شاگردان او دو روضه خوان مشهدی بودند. تا مدت ها به این دو مرد روضه خوان درس می داد. محل تدریس او مسجد شاه بود. تفاوت سن و جثه به اندازه ای بود که سید علی را در هاله ای از خجالت نگه دارد، اما او کارش را ادامه داد. آشنایی با این دو روضه خوان بزرگسال، زمینه منبر رفتن سیدعلی را فراهم کرد"(ص53).

در صفحه 48 این کتاب البته ذکر شده که آیت الله سید جواد خامنه ای، پدر مقام معظم رهبری اصرار داشت فرزندانش از کودکی قبا به تن کنند. (تأکید می کنم فقط قبا)، که آن هم البته علت مشخصی داشت:

"قبای سید محمد، سید علی و بعدها سید هادی، اگر سری در باورهای مذهبی پدر داشت، ریشه ای هم به دوران خلع لباس روحانیان، لباس متحدالشکل و تحدیدها و تهدیدهای رضاشاهی دوانده بود. سید جواد دوست نداشت لباس تحمیلی رضاشاه را به تن فرزندان خود کند."

همان طور که در یادداشت قبلی بیان کردم استفاده از لباس روحانیت که عمامه، شاخص ترین نماد آن است به عنوان جاذبه عکاسی، در نگاه متعارف جامعه شوخی و گاه تمسخر این لباس محسوب می شود که ارتکاب آن لااقل زیبنده مسئولان نظام جمهوری اسلامی نیست.

امیدوارم این مسئول جوان سیاسی شهر، که به اقتضای شغل خود وظیفه حفظ آرامش روانی جامعه را برعهده دارد، باز هم بر رویه غلطی که پیش گرفته اصرار نورزیده و از دامن زدن به التهاب های سیاسی غیرضروری اجتناب بورزد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اشک آتش

مشتاقی نیا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">