سیلی بازرگان نوش جان اسلام بازرگانی!
امام راه بازرگان را نمی پسندید و او را پدر منافقین می دانست. این که یک خیابان در تهران به نام بازرگان نامیده شد اما جای اعتراض ندارد!
ما به شورای شهر تهران اعتراض نداریم. اعتراض ما به کسانی است که روی شورا، عنوان اسلامی هم می گذراند اما ساز و کار ورودی آن را برای غیر دلدادگان به اسلام نیز رها می گذارند.
شورای شهر تهران می خواهد بگوید دعوای امام و بازرگان به ما ربطی ندارد؛ قرار نیست شورای شهر ذیل تفکر و شعائر جمهوری اسلامی حرکت کند. همان حرفی که البته خیلی از شوراهای شهر دیگر نیز به نوعی بیان نموده اند.
فرمانداری تهران می تواند مصوبه شورا را باطل اعلام کند اما این کار را نمی کند.
مجلس می تواند از جایگاه نظارتی خود وارد شده و وزارت کشور را بابت عدم انجام وظیفه در قبال تصمیم غلط شورا مواخذه کند اما این کار را نمی کند.
تفکر امام مهجور می ماند.
وقتی گمان می کنیم روی هر چیز یک پسوند اسلامی بچسبانیم همه امور درست می شود کار به همین جا می کشد. شورای اسلامی، دانشگاه آزاد اسلامی و ...
وقتی اسلام را به حفظ میز خود گره می زنیم و بعد به این نتیجه می رسیم که برای حفظ میز خود باید سر کیسه بیت المال را شل کنیم و بر سر اندیشه انقلاب معامله کرده و به خاطر جذب مشارکت بیشتر، شوراهای مثلا اسلامی شهر و روستا را بدون هیچ نظارتی به دست اغیار و خاکستری ها بسپاریم تا در عوض، میز اسلامی! ما مستحکم تر شود نتیجه همین می شود که می بینیم.
خوشحالیم که ظاهر امور، شیک و مجلسی و بر وفق مراد است و حواسمان به موریانه هایی نیست که پایه های باور و فرهنگ مردم و البته میز خودمان را نیز به مرور سست و ویران می سازند.
مگر می شود اسلام تجاری را انتخاب کنیم و با بازرگان و بازرگان ها طرف نشویم؟!