اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

راهی که باید رفت

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۶ شهریور ۱۴۰۰، ۰۸:۳۵ ب.ظ

211

 

کم حرف بودن یک هنر است. نوعی عقلانیت که شخصیت و ابهتی خاص به انسان هدیه می دهد و چه دردها و زخم ها و تلخی ها که از زبان نشأت می گیرد و علاجش جز کم حرفی نیست.

کاظم علی زاده این خصلت را در وجودش نهادینه کرده بود. به راحتی حرف نمی زد. حساس بود کسی غیبتی کند و حرف بی ربطی به زبان بیاورد. نه این که اهل شوخی نباشد و از شادی خوشش نیاید؛ نه! به جا و به موقع، طنز و مطایبه هم داشت؛ اما اهل جلف بازی نبود. چیزی به مصداق "کم گوی و گزیده گوی چون درّ!"

کم حرف بود و نصیحت نمی کرد؛ اما رفتارش آموزنده خلق و خوی اسلامی بود که گفته اند: "کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم"1 جدیّتی که در کار نشان می داد از او فرماندهی با صلابت ساخته بود. به گردان حضرت موسی بن جعفر علیه السلام که می رفتی، چهره هایی را دور و بر کاظم می دیدی که هر کدام در سطح یک فرمانده گردان قابلیت و مقبولیت داشتند. هر کدامشان می توانستند برای خودشان انالرجلی داشته باشند؛ اما می آمدند زیر دست کاظم با افتخار می ایستادند. می دانستند فرماندهی او بالاتر از همه تجارب و تدابیر آنه،ا در عملیات ها راهگشاست و باری به خزانه تجربیاتشان می افزاید.

گردان کاظم به خاطر همین ویژگی، یکی از قوی ترین گردان های رزمی لشکر 25 بود.

جالب بود که اسمش کاظم بود و گردانی که تحویلش دادند نیز هم نام امام موسای کاظم علیه السلام! اما جالب تر این بود که به تأسی از آن امام، کظم غیظ نیز داشت. با این که جدی بود و قاطع اما کسی عصبانیت او را ندید. روی خودش کار کرده بود که برای خدا از احساسات شخصی اش بگذرد و در راه اطاعت از امر خدا هیچ عاملی او را از مسیر اخلاق دینی خارج نسازد.

رفته بودند برای دستگیری چند نفر از عناصر معلوم الحال. قبلش نیاز به شناسایی بود. کاظم از بقیه کاربلدتر و مستعدتر بود. با اشاره شهید حمید نوبخت آهسته وارد مخفی گاه آنها شد و در قسمتی از زیر پله پناه گرفت. یکی از متهمین که از قضا معتاد بود آمد همان بالا نشست و شروع کرد به انجام تخلّی! نجاستش ریخت روی لباس های کاظم؛ اما کاظم به روی خودش نیاورد تا عملیات لطمه نبیند. وقتی برگشت، با کنایه به حمید گفت: همین را می خواستی؟!

با همین جدیت در فوتبال و ورزش های رزمی هم موفق بود؛ همچنین در مطالعه آثار دینی و نیز در امور فنی به خصوص حرفه نجاری.

وارد کاری می شد با اعتقاد جلو می رفت و مسئولیتی که به عهده می گرفت محکم و تمیز انجامش می داد.

کم حرف بودنش در کارهای اطلاعاتی هم کمکش می کرد. گاهی با لباس مبدل می رفت در دل گروهک ها و جماعت قاچاقچی و آنها را تخلیه اطلاعاتی می کرد. همسرش که می پرسید کجا می روی؟ تکه کلامی من در آوردی داشت و می گفت: نشیلو!

زن می فهمید، نشیلو مفهوم وسیعی دارد به گستره انجام هر کار خیری که تنها باید در چشم خدا بیاید و بس. از کمک به فقرا ودستگیری از مستمندان گرفته تا شناسایی عناصر ضدانقلاب و یا درگیری مسلحانه با منافقان. این را که می فهمید نفس راحتی می کشید وآرام می شد و می دانست همسرش که در راه خدا قدم بر می دارد مورد توجه او نیز هست.

در لباس سبز سپاه، خوش تیپ تر و با ابهت تر می شد. انگار سبزی این لباس رنگ زمینه ای بود برای آن که نورانیت چهره او بیشتر به چشم بیاید. همسر جوانش دوست داشت او همیشه همین لباس را به تن داشته باشد؛ اما کاظم برای خودش اعتقاداتی داشت. می گفت: این لباس مقدس است، هر جایی که نباید پوشید. باشد برای جبهه و معرکه جهاد فی سبیل الله.

لباس دامادی اش اما همین لباس سبز و مقدس سپاه بود. همه بدانند کاظم علی زاده ازدواجش هم برای خداست و در مسیری که انتخاب کرده محکم و با جدیّت پیش خواهد رفت.

 

1- مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، على بن حسن طبرسى‏، ص ۴۶؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ‏۶۷، ص ۳۰۹.
قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع کُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ‏ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ لِیَرَوْا مِنْکُمُ الِاجْتِهَادَ وَ الصِّدْقَ وَ الْوَرَع‏.
ترجمه:
ابن ابى یعفور گوید: امام صادق علیه السّلام به من فرمود: مردم را به غیر از زبانتان دعوت به دین کنید، تا سعى و کوشش و درستى و پرهیزگارى و خویشتن دارى را از شما مشاهده کنند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بابلسر

دفاع مقدس

فرهنگ شهادت

مشتاقی نیا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">