دست تو باز است حسین
اسم احمد صادق نیا را دوست دارم. برایم خاطره انگیز است. نام یک شهید بابلی است. در نوجوانی برای اولین بار که می خواستم درباره شهدا بنویسم از او نوشتم. خواب خوبی هم پشت سرش دیدم که در ذهنم ماند.
با توجه به کسالتی که دارم این شبها را در خانه ماندم و توفیق حضور در مراسمی را نداشتم. میترسم بروم این ویروس لامصب را به دیگران منتقل کنم امام حسین یقه مرا بگیرد خیری که برای ما نداشتی زدی چند نفر از مریدان ما را هم ناکار کردی!
شبها برنامه محفل را می بینم که البته انصافا زیبا و اشک آور است.
پریشب به طور اتفاقی در شبکه نسیم متوجه برنامه ای شدم با نام سرگذشت. البته این برنامه سالهای قبل هم پخش می شد اما چون ساعتش مصادف با ساعتی است که اغلب عزاداران حسینی در تکایا و مساجد هستند نتوانست به اندازه برنامه رمضانی عباس موزون دیده شود.
مهمان برنامه سرگذشت مردی خرم آبادی بود به نام احمد صادقی نیا. تشابه اسمی او با شهید احمد صادق نیا باعث شد برنامه را دنبال کنم. او جوانی عرق خور و لاابالی بود که با دعای مادر و اشاره اباعبدالله متحول شد و به یکی از زلال ترین عاشقان و خادمان مکتب حسین علیه السلام تبدیل گردید.
پیشنهاد میکنم این قسمت از برنامه را در اینترنت جستجو و تماشا کنید یا لااقل پنج دقیقه طلایی آن را در نشانی زیر ببینید: