درباره چرایی ضعف و انحراف بعضی ائمه جمعه
جایگاه امامت جمعه می تواند یک موقعیت استثنایی و فرصتی بی بدیل برای ایجاد جامعه کوچک و منظم دینی در نقاط مختلف کشور باشد.
یک نکته را همین اول بحث باید مشخص کرد. برخلاف تلقی و وانمود عامیانه یا سازمانی، نمازجمعه دستاورد انقلاب اسلامی نیست و در زمان رژیم طاغوت هم افرادی به عنوان امام جمعه در شهرهای مختلف منصوب شده و در نمازهای جمعه علاوه بر ایراد نصایح کلی مذهبی به دعاگویی و تحکیم موقعیت شاه نیز مبادرت می ورزیدند.
با این وصف ناگفته پیداست نمازجمعه می تواند مانند چاقو در کاربرد خود دارای وجوه مختلف خیر و شرّ باشد.
واضح تر از این باید گفت: نمازجمعه به خودی خود نمی تواند در راستای اهداف انقلاب و خدمت به اسلام ناب محسوب شود. از باب شرف المکان بالمکین هم که شده اگر امام جمعه با رفتار و گفتار خود (تاکید می کنم هم رفتار هم گفتار)مردم را به مبانی اسلام و انقلاب امیدوار سازد می توان سنگر او را سنگر انقلاب دانست؛ اما اگر امام جمعه دغدغه منافع فردی و باندی را داشته و به رغم داد و فریادهای ظاهر فریبانه انقلابی، در طریقت طاغوت مدرن و مقدس! قدم بردارد و فامیل بازی و قبیله گرایی و زد و بند با مفسدان و سکوت در قبال تضییع حقوق ضعفا و دخالت در عزل و نصب ها و تکبر و دو رویی و ... را وجهه همت خویش سازد در مسیر استکبار و ضدیت با انقلاب اسلامی قرار دارد البته در نقاب تزویر و تقدس.
متأسفانه گاه شنیده می شود که موقع انتصاب امام جمعه، به صورت درگوشی به او تذکر می دهند که وقتی به حوزه مسئولیت و امامت خود رفتی کار به کار مسئولان نداشته باش و ...
این نگاه پاستوریزه و کارمندی و تفریطی به جایگاه امامت شهر در حالی است که از روشن ترین تکالیف امام جمعه تولیت بر امور حسبی و بر زمین مانده جامعه اسلامی به خصوص مقوله امر به معروف و نهی از منکر است و کیست که نداند از نگاه اسلام و تأکید برجسته مقام معظم رهبری بالاترین وجه امر به معروف و نهی از منکر در حوزه مسئولان و صاحبان قدرت تعریف و عملیاتی می گردد. به عبارت دقیق تر به جای انذار مطلق امام جمعه از ورود به حریم مسئولان و مدیران تنها باید نسبت به سیاسی کاری و دخالت های غیر مرتبط با رسالت امر به معروف و نهی از منکر هشدارهای پیشگیرانه را بیان نمود.
مردم امام جمعه را -چون با واسطه یا بی واسطه منصوب ولی فقیه است- جانشین و نماینده رهبری در جغرافیای مسئولیت خود می دانند. نماینده رهبر یعنی نمایش گر سلوک فردی، جمعی، فکری و عملی رهبر.
قابل کتمان نیست که بخش قابل ملاحظه ای از ائمه جمعه در طول تاریخ انقلاب اسلامی توانسته اند از عهده این مسئولیت خطیر به خوبی برآمده و جلوه هایی زیبا از شخصیت مطلوب و معقول ولی فقیه را در مختصاتی کوچک تر به نمایش و تأیید عموم برسانند.
اما
درباره ائمه جمعه ای که نتوانسته اند در اندازه مطالبات و انتظاراتی که از این جایگاه وجود دارد ظاهر شوند دستکم باید دو نکته را در روند آسیب شناسی دستگاه ولایت مورد توجه قرار داد.
الف- امام جمعه هیچ ردیف بودجه مشخص و مطمئنی برای فعالیت ندارد. این نقیصه در حالی است که مردم اعم از نیازمندان و یا فعالان انقلابی و جهادی و فرهنگی انتظار دارند از دفتر امام جمعه دست خالی بیرون نرفته و با رجوع به وی به عنوان کسی که دارنده بالاترین منصب سیاسی و مذهبی شهر است بتوانند بخشی از ملزومات مادی مورد نیاز خود را تأمین نمایند.
گاه خود امام جمعه هم تصمیم می گیرد فعالیتی فرهنگی یا خیرخواهانه را در راستای تحکیم جایگاه امامت جمعه و ... آغاز نماید که دستش از منابع قانونی و ثابت مالی خالی است. در شهرهای بزرگ این خلأ از طریق عواید بعضی موقوفات و یا کسر از وجوه شرعی مانند خمس تا حدودی جبران می شود؛ اما در شهرهای کوچک و فقیر دست امام جمعه به طور کل از منابع قابل اعتنا خالی است. در نهایت چنین موقعیتی امام جمعه را بر آن می دارد که یا به سوی بعضی مسئولان ادارات دست نیاز دراز کند و یا پیش سرمایه دارها گردن کج نماید.
نتیجه این روند با توجه به تأکید معقولی که در استقلال حوزه ها از دولت ها شده خوشایند نیست. تجربه ثابت کرده اغلب مسئولان و یا متمولانی که به ائمه جمعه یا علمای بلاد نزدیک می شوند و نیازهای مادی دفاترشان را تأمین می سازند در بزنگاه مشکلات و گره های قانونی خود یا انتظار سکوت از آنها را داشته و یا توقع حمایت دارند. ادامه این روند منجر به ساکت شدن امامان جمعه در قبال اشتباه مسئولان و صاحبان قدرت شده و منافی رسالت اصلی آنها در ادای فریضه امر به معروف و نهی از منکر است. طبیعی است مردم و جوانان انقلابی وقتی سکوت شخصیت اول سیاسی مذهبی شهر خود در قبال اشتباه یا فساد مسئولان را دیده و دایره امر به معروف ونهی از منکر او را صرفا محدود به مردم عادی می یابند در صداقتش شک نموده و نمی توانند وی را به عنوان نمایشگر شخصیت رهبری و ولی فقیه بپذیرند.
ب- از دیگر آسیب های دستگاه امامت جمعه نحوه انتخاب و انتصاب ائمه جمعه است. بارها دیده شده افرادی فاقد وجاهت لازم در امور علمی و اجتماعی و فقر بینش سیاسی و یا ضعف های شخصیتی و روحی صرفا بنا بر انتساب به فلان فرد و جریان توانسته اند جایگاه نمایندگی رهبری در شهرهای هر چند کوچک را اشغال نموده و در نهایت نه تنها منجر به تقویت بنیه های نظام اسلامی نگردیدند بلکه بدبینی و دلزدگی از مشروعیت نظام دینی را در بین مردم رقم زده اند.
وجود این معضل در حالی است که حوزه های علمیه مملو از طلاب نخبه انقلابی است که از موازین و معیارهای لازم برای تصدی امامت مردم برخوردار هستند اما به دلیل عدم وابستگی به محافل و کانون های قدرت و فقدان پشتوانه نتوانسته اند در موقعیتی که استعداد خدمات دینی و اجتماعی شان بروز و ظهور پیدا کند قرار بگیرند.
وقتی توده های مختلف مردم به خصوص قشر انقلابی و صاحب تحلیل متوجه می شوند که امام جمعه شهرشان برخلاف انتظاری که از جایگاهش می رود به جای آن که در سلوک رهبری حرکت کند در مسیر اهداف و منافع شخصی و گروهی پیش می رود و نه تنها قادر نیست به عنوان پدر معنوی شهر، نخ تسبیح عناصر انقلابی باشد بلکه خودش باعث و بانی شکاف بین نیروهای انقلاب در راستای باندبازی و فامیل گرایی است و یا برخوردار از امراض روحی همچون بی صداقتی، دو رویی، تفرعن و... است طبیعی است که برای تغییر وی و باز گرداندن این جایگاه به اهل آن تلاش می نمایند. در این بین دردمندانه شاهد هستیم سیستم نظارتی ائمه جمعه متأثر از نفوذ لابی های قدرت، چشم بر ضعف های موجود بسته و به اعتراضات به حق، وقعی نمی نهد که هیچ، شوراهای تأمین نیز که شامل مسئولان خُرد و میان رده ای است که اغلب با اعمال نفوذ همان طیف از ائمه جمعه قدرت طلب و منفعت خواه روی کار آمدند بلافاصله با ژست دروغین حمایت از نظام و در لوای قانونی غلط که مصوبات شوراهای تأمین را بدون نظارتی خاص، وجیه می شمارد، دستور برخورد و حذف منتقدان امام جمعه را صادر می نمایند. نتیجه می شود همین وضعی که می بینید نه تنها صفوف نمازهای جمعه از خیل مردم مومن و انقلابی خالی و کم رونق است بدبینی نسبت به اراده نظام برای عمل به شعائر عدالتخواهی و داعیه نیل به تمدن جهانی اسلام نیز در لایه هایی از اقشار انقلابی رقم می خورد. امام جمعه ای که به رغم خطاهای مکرر و رفتارهای متضاد با شخصیت و سلوک رهبری و ایجاد تشتت در بدنه نیروهای انقلاب از تداوم مسئولیت خود مطمئن بوده و با سوءاستفاده از جایگاه به ظاهر معنوی و نیز سوءبرداشت کاریکاتوری نهادهای امنیتی و قضایی از تعریف نظام و امنیت اجتماعی موفق به حذف منتقدان خود شود دیکتاتوری فاسد و شاهک تمامیت خواهی است که سلطنت تباه طاغوت را در اذهان عموم زنده می نماید.
دوباره تأکید می کنم شکی نیست که بخش قابل ملاحظه ای از ائمه جمعه با فعالیت ها و سلوک مردمی و مومنانه خود باعث تقویت بنیان های اسلام انقلابی و باور به سلامت و عدالت نظام دینی شده اند؛ اما اگر روزی شورای سیاستگذاری ائمه جمعه کشور بخواهد از خواب ناز و تغافل آزاردهند مصلحتی خود بیدار شده و بداند واقعیت ها ورای لبخند تصنعی مسئولان این شورا در گوشه و کنار باعث ریزش بدنه نیروهای انقلابی و بی اعتمادی آنان گردیده و دستگاهی که در اختیارشان قرار گرفته نیازمند آسیب شناسی و بازنگری است، نکات فوق می تواند تلنگری برای گشایش پنجره ای جدید رو به اصلاح و پیشرفت و تأثیرگذاری مطلوب به منظور شکل گیری جامعه ای باشد که انقلاب اسلامی را در "عمل" مسئولان و صاحبان تریبون جستجو می نمایند. والعاقبة للمتقین.