حفظ نظام از اوجب واجبات است، یعنی چه؟
فارغ از مفهوم فقهی عبارت "حفظ نظام از اوجب واجبات است" که مشعر بر ضرورت صیانت از نظام اجتماعی در جوامع دینی بوده و هر عاملی که ثبات نظام دینی را به خطر بیندازد بر نمی تاید؛ باید به این حقیقت نیز واقف بود که گاه، حفظ نظام موجود در تعارض با نظام دلخواه اسلام می باشد. از این رو در مفهوم سیاسی این عبارت باید دقت و تامل بیشتری را نشان داد.
این سخن که حفظ نظام از اوجب واجبات است، به یقین سخنی ناب و گوهربار است که تکلیف همه علاقمندان به انقلاب و نظام اسلامی را مشخص می کند؛ اما باید مراقب برخی کج فهمی ها هم بود.
معنای درست این عبارت آن است که یک نیروی علاقمند به اسلام و انقلاب اسلامی باید رسیدگی به امور انقلاب و جانبازی و فداکاری در این راه را بر همه امور دیگر خود رجحان بدهد. کسی که دنبال امور اقتصادی و منفعتی خود راه افتاده و از سر تفنن و رفع تکلیف، گاهی کاری هم در راه انقلاب انجام می دهد از آن چه به عنوان تکلیف در برابر صیانت از نظام برعهده دارد، غفلت ورزیده است.
معنی نادرست و مغالطه آلودی که گاه مورد سوءاستفاده بعضی از کانون های قدرت و ثروت قرار می گیرد آن است که به بهانه اوجب واجبات دانستن حفظ نظام، از خطاهای پیدا و پنهان بعضی اصحاب قدرت و وابستگانشان چشم پوشی نماییم تا مثلاً مبادا گزندی به نظام وارد شود! نتیجه حاکمیت این نگرش، انحراف و تهی شدن نظام از همه آن چیزهایی است که مبنای شکل گیری آن قرار گرفته بود.
در نگاه دوم، در واقع این "میز" است که به جای نظام اصالت یافته است.
منشأ بعضی ناعدالتی ها را باید در اشاعه این تعبیر غلط دانست.