حاشیه نگاری محرم بابل (2)
امسال عاشورا در بابل، از همان ابتدای صبح، باران شدیدی بارید. این باران شدید پاییزی باعث تعطیلی بعضی از دسته های عزا گردید. ظریفی در جایی غیر از فیس بوک می گفت: آب نبود مردم حسین را تنها گذاشتند، آب هست باز هم مردم حسین را تنها می گذارند!
یادم است مدتی باب شده بود سخنران ها این جمله را در منبر زیاد تکرار می کردند که اگر ما در عاشورای 61 هجری بودیم در کدام صف قرار می گرفتیم؟
این جمله همه را به فکر فرو می برد و هر کس سعی می کرد اماره ای بر قرابت خود با یاران اباعبدالله پیدا کند و به زور خودش را در صف کربلائیان تاریخ بگنجاند. واقع امر این است که ممکن است ما یک روز و در شرایطی خاص در صف عاشورائیان باشیم و روز دیگر در شرایطی دیگر در صف یزیدیان قرار بگیریم. رودربایستی که نداریم. خودمان خودمان را بهتر می شناسیم. ایام محرم و رمضان سعی می کنیم خوب و مهربان و با خدا باشیم. ایام دیگر کمی بی مروت می شویم. پس عاشورایی بودن ما به عوامل مختلفی بستگی دارد. این نتیجه، همان دلیلی است که اثبات می کند ما کوفی مزاج هستیم! اهل کوفه شباهت بسیاری با ما داشتند. انها هم مسلمان هایی بودند که ممکن بود در شرایط خاص، مسیر باورشان تغییر پیدا کند. یک روز به حسین نامه می نوشتند و روز دیگر آماده ستیز با او می شدند....والعاقبة للمتقین.
از این حرف ها که بگذریم مداح خوش ذوقی شعری در بی وفایی باران خواند که داغ دل همه را تازه کرد...
- ۹۲/۰۸/۲۴