برای درمان دانشگاه علوم پزشکی بابل چه باید کرد؟!
یکی از بهترین شاخص ها جهت بررسی "دست آورد" معاونت درمان دانشگاه علوم پزشکی بابل، آمار مرگ و میر ثبت شده در اداره ثبت احوال می تواند باشد.
آماری که برای فصل های مختلف سالهای اخیر، براحتی در سایت رسمی سازمان ثبت در دسترس است. در این آمار و ارقام، شاهدیم که به دلیل اعمال قرنطینه در سراسر کشور و حذف عواملی همچون مرگ و میر حوادث جاده ای، حوادث کار و... و نیز توجه بیشتر به خودمراقبتی ها در منازل، آمار مرگ و میر زمستان 98 بسیاری از استان های غیر مبتلا به کرونا، رشد منفی نسبت به زمستان 97 داشته است، درحالیکه استانهای مبتلا، مثل گلستان، مازندران، گیلان، سمنان، قم، تهران و مرکزی، به طبع به دلیل کرونا و پیامدهای آن، رشد مثبت داشته است.
در این میان، درحالیکه استان مازندران(منهای بابل)، رشد 《20 درصدی》در مرگ و میر داشته، بابل که در زمستان 97، 632 مرگ را ثبت کرده دارد، با یک رشد 《۴۷.۵ درصدی》!با ثبت 300 مرگ بیشتر، رکورد استثنایی 932 مرگ را کسب کرده است؛ به عبارتی، یک تفاوت 138درصدی نسبت به کل استان مازندران و این یعنی اگر چنانچه ذیل سایه مرگ آور صاحب منصب درمان بابل، از میان 300 مرگ ذکر شده، بر تن 125 نفس و جان محترم، اضافه بر نرم مازندران، رخت کفن کرده است! و ای بسا اگر به جای این ضل عالیه صاحب منصب درمان بابل، امورات را به دست دکتر روحانی زاده، معاون بهداشتی و دبیر کمیته بحران دانشگاه علوم پزشکی مازندران می سپردند، 125 خانواده، داغ عزیز خود را نمی دیدند.
یکی از امتیازات تناسب گیری مرگ و میر زمستان 98 به زمستان 97، حذف عوامل مخدوش کننده(confounding.v) است. مثلا دیگر نمی شود ادعا کرد که آمار 98 بیشتر است چون بابل ریفرال شهرهای مجاور و توریستها بوده است در حالیکه در مخرج این کسر،در سال 97، ریفرال شهرهای مجاور و توریست ها نبوده! (حال بماند که به لطف نپذیرفتن بیمار کرونایی در بیمارستان های خصوصی بابل، بسیاری از بیماران بابل جهت بستری به مراکز خصوصی آمل مثل بیمارستان شمال و...ریفرال می شوند و... )
اینکه چرا بابل با وجود دستگاه عریض و طویل دانشگاه علوم پزشکی و انبوه کثیری از پزشکان که در طراز سازمان نظام پزشکی برابری می کند با معدود کلان شهرهای بزرگ کشور، در مقابل دیگر شهرهای کمتر برخوردار استان همچون رامسر و تنکابن و عباس آباد و...چنین فاجعه آمیز ظاهر شده، بسیاری پیش تر گفته شده؛ من جمله، به لطف مدیریت و دبیری صرفا سیاسی و ناکارآمد معاونت درمان که در اولویت نبوده، ظرفیت معاونت بهداشتی با 200 پزشک خانواده نادیده گرفته می شود تا با سطح قربالگری 3درصدی تا پایان سال98، رسوای کشور باشیم. در کنارش، به بهانه های کذایی، مرکز شهید یحیی نژاد را سانتر کرونا می کنیم که برای تشخیص، سی تی اسکن نداشت و برای اکسیژن تراپی و درمان، دستگاه مناسب اکسیژن ساز و نه برای مدیریت درمان، پزشکان کافی از رشته های مورد نیاز و... که با این توصیف ها، اگر بیماران بستری شده نمی مردند و چنین رکوردی زده نمی شد جای شک و تردید و سئوال بود.
و اما بهانه این نوشته جدید، مطالبی است که صاحب منصب درمان دانشگاه و مسئول مستقیم تمام فجایع درمانی 98 بابل، اخیرا در اینستاگرام خود به اشتراک گذاشته است؛
https://www.instagram.com/p/CDothShp8uVocWrz6xlVZMJ_uVPEtsS8YfQK6M0/?igshid=1kf5maq06kem3
با مطالعه چنین نوشته ها، گفته ها و رفتارهایی، شاید برای عده ای این سئوال مطرح شود که چگونه چنین آدمهایی پیدا می شوند که در دوران مدیریت خود، چنین فجایعی را خلق کرده اند، در حالیکه به نظر می رسد باور قوی به ارزش های اخلاقی دارند و در سایر بخش های زندگی، خوش ذوق، مودب، مهربان و دل رحم اند.
قبل از پرداخت جدی به این سئوال، به قصد مطایبه و مزاح، نکته ای رو به ارباب و صاحب منصب درمان خود عرض کنیم؛
گفته می شود، اگر بجای مرزهای غربی کشور، جنگ تحمیلی در کمربند سبز شمال کشور اتفاق می افتاد، در این صورت، اردوهای راهیان نور در این سالها چه حالی می داد.
شما که با قصد خیرخواهانه ویزیت رایگان، در این عصر قرنطینه و گرمای سوزان شهر، سفری به منطقه خوش آب و هوای لاکچری فیلدبند گذاشتید که کرایه هر شب آنجا، فقط در توان از ما بهترانی است که اتفاقا برای نیازهای زیبایی و cosmetic خود، نیاز به تخصص شما دارند (حال رایگان چه بهتر )، بد نبود سری هم به ما در اورژانس بیمارستان می زدید و البته نه مثل ما به میزان 36 ساعت، و یا حتی 24 ساعت، بلکه فقط 12 ساعت، لباس فضایی حفاظتی به تن می کردید، تا بخشی از تعریق های وحشتناک، گرسنگی ها، تشنگی ها و خستگی ها را درک می کردید که به لطف شما و به دلیل کمبود کیت حفاظتی، قادر به رفتن سرویس بهداشتی و تعویض لباس نیستیم، آنقدر که باید فکری برای درد کلیه و عفونت ادراری خود کنیم. و دست آخر با هزار بیم و ناامیدی پا در حریم خانواده بگذاریم. بحمدالله، به لطف دریافتی ها، می شود بخش اعظمی از این خدمات را همان ویزیت رایگان در نظر گرفت. بخصوص که در این وانفسا، مثل شما، اجازه کار خصوصی به خود نمی دهیم و تمام وقت خود را به خدمات دولتی اختصاص می دهیم.
و اما در پرداخت سئوال اصلی این مرقومه؛ "جنایت با چاشنی اخلاق"
مطلب معروفی از "بندورا"، استاد روان شناس دانشگاه استنفورد است که به این موضوع پرداخته و اینگونه پاسخ می دهد؛
《افراد معمولا دست به اعمال وحشتناک نمی زنند مگر آنکه جنبه های غیراخلاقی آن اعمال را برای خودشان توجیه کرده باشند. این توجیهات هم معمولا با بکارگیری مکانیزم های شناختی-روانی است》. مثلا؛
1) مکانیزم انسانیت زدایی از قربانیان؛
وقتی در کربلای اسفند 98، اعتراض می کردیم که چرا کاری کردید که اینهمه تلفات بدهیم، می گفتند که تلفات ما قریب به اتفاق از افراد مسن با بیماریهای زمینه ای متعدد بوده که دیر یا زود، می بایست کفن به تن می کردند و...
2) مکانیزم تلطیف لغوی و شستشوی اخلاقی؛
درحالیکه مقوله "مراقبت" یک "زنجیره متصل مراقبت" است، به گونه ای که در ابتدا، یکی مثل صاحب منصب درمان و عوامل آن می بایست از کادر درمان "مراقبت" کنند تا کادر درمان هم در ادامه این زنجیره، از بیماران مراقبت نماید، ولیکن بدلیل مدیریت غلط و ناکارآمد، صرفا با نامگذاری و خواندن قربانیان خود تحت عناوین مدافعین سلامت و ساختن ماکتی مضحک از دفاع مقدس، سرپوشی بر تمامی قصورات خود می گذارند، کانه دیگر کشورهای موفق، برای خود دفاع مقدس و شهید مدافع داشته اند و...
فارغ از اینکه، کرونا "بحران" است و نه "جنگ". بحران هم "مدیریت" می خواهد و نه سرباز. و اگر جنگ هم باشد، این جنگ فرماندهی جلودار مثل سردار سلیمانی می خواهد که می گوید بیا، نه اینکه خود در یک نقطه لاکچری بنشیند که برو...
3) مکانیزم قربانی مقصر؛
پزشکان خانواده ای بدلیل کمبود کیت حفاظتی جان خود را از دست می دهند، و همین طور، متخصصینی در مراکز خصوصی. در اینجا، خود قربانی را مسبب اصلی این حادثه وحشتناک معرفی می کنند و...
4 ) مکانیزم انتقال مسئولیت؛
صاحب منصب درمان، در این حالت، مسئولیت را به گردن نهادهای خارجی می گذارد و یا آنرا میان جمع بزرگتری تقسیم می کند. امروز به نمایندگان مجلس گیر می دهد، فارغ از اینکه در حادثه اسفند، ارباب دیگری نمایندگی می کرد که ایشان شدیدا وامدارش بوده اند.
فارغ از اینکه برای بسیاری وظایف مغفول مانده هیچ متصدی دیگری نمی توان یافت. در ادامه به نکاتی اشاره خواهد شد.
5 ) مکانیزم قیاس با نمونه های بدتر؛
در این روش، صاحب منصب درمان، با مقایسه عملکرد خود با نمونه های بدتر از سوی دیگران (که صحت آنها هم نیاز به بررسی دارد )، از عذاب وجدان خود کم می کند.
نکته ای جالبتر در این روش آقای صاحب منصب، در فرآیند هیات علمی شدن به شیوه فراخوان کذایی است که در ادامه خواهد آمد. عواملی از ایشان بیان می کنند، چرا در حالیکه بسیار از آدمهای عرق خوار همه کاره، براحتی هیات علمی شدند، ایشان نشود...!
با این توضیحات، تعجب برانگیز نیست که آقای صاحب منصب درمان، که روزی با رانت سیاسی نماینده وقت مجلس، قدم به این دانشگاه نهاده، روزی دیگر تمام اعتبارات آکادمیک معاونت آموزشی را به تمسخر بگیرد تا با یک فرخوان صرفا انحصاری "فقط مرد"، بدون هیچ رقیبی، تنها با رقابت با خود! عملا بصورت جذب موردی ولیکن رسما با عناوین دیگر، این جایگاه را غصب نماید.
فارغ از اینکه به این صاحب منصب درمان و عوامل آن باید عرض کرد؛ " شما اگر فکر می کنید که بیل زن قابلی هستید، چرا ابتدائا باغچه خودتان را بیل نمی زنید؟!"
در طی گذشت این 6 ماه از حادثه نوظهور کرونا، چه قدمی برای آموزش و ارتقاء پزشکان، پرستاران، بهیاران و بهورزان انجام داده اید؟!
نکند که مسئولیت این کار هم با نمایندگان مجلس و فرماندار و...است؟!
بارها شما و عوامل شما، نقد های چون بنده را بر نمی تابیدید و متهم به "غیر کارشناس" و "غیر کارشناسی" می کردید! سلمنا!
برای این "جهالت" یکی مثل امیرکبیر گریست که چه شد آن پارینه دوز و بقال برای واکسن نزدن شیرخواران خود، 5 تومان جریمه می دهند و در نهایت براحتی از دست می روند، چرا که امیر خود را مسئول جهل آنها می دانست.
مسئولبت جهل ما با کیست؟! برای کارشناس کردن چون بنده ای که در طی 250 ساعت در ماه، بیماران را با علائم کویید19 و با سی تی اسکن درگیر در بیمارستان می بینم و بصورت سرپایی مدیریت می کنم چه کرده اید؟!
علارغم کمبود دستگاه اکسیژن ساز مناسب، به خرید دستگاه دوم آنژیوگرافی می نازید! سلمنا!
حال برای این اکسیژن تراپی، و نحوه استفاده از CPAP و BIPap و ... چه آموزشی به امثال بنده در بیمارستان دادید؟!
جهت ارتقاء تاب آوری کادر درمان در میان اینهمه اضطراب، استرس، خستگی و PTSD و...و نیز مدیریت و درمان اختلالات روحی و روانی بیماران سرپایی چه؟!
بیمارستان تک تخصصی و نامرتبط پوست رازی تهران، بصورت وبیناری، کلاس آموزشی چگونگی قرائت گرافی و سی تی اسکن بیماران مبتلا به کرونا، و افتراق آن با پنومونی و آنفلوآنزا و... گذاشته تا شاید، شاید، اگر مجبور به بستری و مدیریت و درمان کرونا در بیمارستان نامربوط خود شدند، آمادگی لازم را داشته باشند.
شما برای آموزش ما که سانتر کرونا هستیم چه برنامه آموزشی برای خواندن گرافی و سی تی اسکن گذاشتید؟!
جزء اینکه با این روش مدیریت هولناک، عملا مدیر گروه رادیولوژی بهمراه همکارانشان را تشویق کردید تا شبانه روز در مراکز خصوصی خود، با یا بی نسخه، با یا بی گزارش، با یا بدون دستگاه پوز، به تحصیل درآمد بپردازند؟!
اگر بیل زن خوبی هستید، باغچه وامانده درمان خود را بیل بزنید ورنه، با تنزل مقام علمی و آکادمیک دانشگاه آنهم با ابزاری که به آزمون رقابت صیقل داده نشده، می شود همان چیزی که امروز شاهدیم.
و کلام آخر با عوامل صاحب منصب درمان؛
همه می دانیم که قرار است پائیز امسال چه بر سر ما و این مردم بیاید
و همه، از بضاعت و توان تحت لوای مدیریت فعلی باخبریم.
دیگر مردن، به همین راحتی نیست، به عبارتی، این تو بمیری از اون تو بمیری ها نیست. چه برای کادر درمان، و چه برای شهروندان.
پس تا دیر نشده، جای مردان سیاست، بنشانیم درخت، تا هوا تازه شود.
bjpmubabol@