از راست که بر ماست!
این که باهنر جایی گفته است که روحانی را اصولگرا می داند، به نظرم حرف درستی زده است. حسن روحانی یک اصولگرای واقعی است؛ درست مثل خود مهندس باهنر، درست مثل علی لاریجانی و برادرش جواد؛ درست مثل ولایتی و موتلفه ای ها و ...
نسل جدید جامعه اسلامی باید نگاه درست و واقع بینانه ای را نسبت به صف کشی های سیاسی کشور پیدا کند. مفهوم اصولگرایی، بازیچه و دستاویزی برای عناصر پنهان عرصه قدرت است. آنها پیش از این از مفاهیم مقدس دیگری نیز برای کسب امتیاز و احراز پست و میز و قدرت استفاده کرده بودند.
پشت صحنه اصولگرایی، همان راست سنتی خودمان است که عالم و آدم را از منظر ارزش مادی آن نگریسته و همه چیز را اعم از اخلاق و معنویت و ... تنها برای معامله بر سر میز قدرت می خواهد. آنها در بنگاه جناح خود برای یک روز تصدی بیشتر بر اریکه و مسند قدرت، سر هر چیزی معامله می کنند، خواه خون شهدا باشد یا منویات رهبری یا دستاوردهای هسته ای، یا اعتبار بین المللی نظام یا آبروی نیروهای حزب اللهی و .... زر و زور و تزویر را باید شناسنامه این افراد دانست.
البته این جماعت به دلیل رسوایی مکرر در نزد مردم از جایگاه و پایگاه اجتماعی قابل اعتنایی برخوردار نیستند. برای همین است که با پول و دیگر جاذبه های فریبنده ای که به وفور در اختیار دارند، گاه افراد وجیهی را برای به بازی گرفتن نیروهای پرشور انقلاب استخدام می نمایند. مزه قدرت که در زیر زبانشان آمد، تاریخ مصرف بازیچه های خود را تمام شده می دانند.
از دست جماعت راست سنتی باید به جهنم خدا پناه برد. ضربه ای که آنها در بی اعتماد سازی جوانان انقلابی و سایر اقشار جامعه نسبت به بعضی باورهای سیاسی و اعتقادی وارد می آورند، دست کمی از ضربات ناجوانمردانه بدخواهان ندارد.
همه حرف ها و دردها را که نمی توان و یا نباید نوشت. فعلاً تا همین جا کفایت می کند. خدا به همه دلسوزان و غصه خورهای حقیقی نظام که از بدنه مستضعف جامعه هستند، صبر عطا کند.