آرشیو اسفند88 اشک آتش
درسی از صفحه 88 تاریخ معاصر :
اگر آزادگی عمّار را نداشته باشیم ؛
اسارت امّاره را خواهیم داشت !
امسال دعای یا مقلب القلوب و الابصار را با دقت بیشتری بخوانیم . یا مقلب القلوب و الابصار ؛ بصیرت !! یعنی خدایا ! بصیرت ما را منقلب کن .
بر مزار ندا
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و هفتم اسفند 1388 ساعت 21:40 شماره پست: 381
در آخرین پنج شنبه سال
بر مزار ندا آقا سلطان چه خبر بود ؟
شاید بهتر باشد پیش از پرداختن به این خبر در پی پاسخ به این پرسش تاریخی باشیم که چرا در بین چندین جوان مقتول در جریان فتنه اخیر ، ندا آقا سلطان به عنوان چهره شاخص مبارزه بر ضد نظام انتخاب گردیده و نامش سمبلی برای تحریک بازی خوردگان نفاق قرار گرفته است ؟ راه اندازی بورس ندا ، نام گذاری خیابان و ارکستر و ... به یاد ندا آیا این شائبه را دامن نمی زند که خون بقیه کشته شدگان که بعضاً نقشی پررنگ در ایجاد اغتشاش داشته و گاه مهره ای مؤثر در پروسه براندازی خیابانی محسوب می شده اند برای بوقچی های تبلیغی استعمار ، پشیزی ارزش نداشته است .
اما اصل خبر ؛
به دنبال شکست طرح تروای فتنه در همه پرسی بزرگ یوم الله بیست و دوم بهمن و ناکامی شگفت انگیز آشوب طلبان در آخرین چهارشنبه سال ، رسانه های فتنه ، واپسین رمق های تبلیغاتی خود را برای بهره برداری از احساسات عمومی در مراسم مذهبی پنج شنبه آخر سال و حفظ آخرین بارقه های امید در جریان شکست خورده اغتشاش به کار گرفتند و از همراهان بیشمار ! خود درخواست کردند لااقل با حضور بر مزار ندا در حرکتی که از ریسک حداقلی برخوردار بوده و احتمال حاشیه و خطر در آن تقریباً نزدیک به صفر است ، شرکت کرده و حیات جریان به اصطلاح سبز را احیا نمایند .
متن خبر این است : در آخرین پنج شنبه سال بر مزار ندا آقا سلطان هیچ خبری نبود ، تا بانیان روشنفکر و پرادعای نفاق و فتنه بار دیگر بفهمند برای ایجاد یک جنبش اجتماعی ماندگار ، نمی توان بر کف های روی آب تکیه کرد .
هفته گذشته در خبرها آمده بود سردار نقدی فرمانده سازمان بسیج مستضعفان اعلام کرده هر هفته سه شنبه ها بعد از نماز مغرب و عشا با بسیجیان دیدار عمومی خواهد داشت . این اقدام سازنده و فرهنگی ایشان جای تقدیر دارد . سردار نقدی ، جانباز جنگ نرم و فرماندهی خوش آوازه است که در هر موقعیتی سعی نموده کاری شایسته و ماندگار از خود به جا بگذارد . اگر چه نام سردار نقدی در جریان نخستین احضار و بازداشت غلامحسین کرباسچی بر سر زبان ها افتاد اما شاید روزی خاطرات مکتوب وی از حضور در غرب کشور و معاونت شهید بروجردی تا فرماندهی سپاه بدر و مبارزه قهرمانانه در بوسنی ، ابعادی تاریخی از روحیه انقلابی این سرباز ولایت را آشکار نماید . ضمن دست مریزاد ، به این فرمانده مردمی پیشنهاد می کنم به ملاقات با بسیجیان پایتخت اکتفا نکرده و در فرصتی ممکن به دیدار با بسیجیان مخلص و گمنام در نقاط مختلف کشور نیز بروند . طبق شناختی که از نیروهای باذوق ، خوش فکر وخلاق بسیجی دارم قسم می خورم ایشان در این دیدارهای بی واسطه و دوستانه ، با ایده هایی نو و بسیار ارزنده و کارساز مواجه خواهد شد که می تواند پیشبرد اهداف مقدس بسیج و کارآمدی بیش از پیش این نیرو را تضمین نموده و نیل به آرمان های بلند اسلام را میسور سازد .
معرفتی به نام حماسه
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و پنجم اسفند 1388 ساعت 22:18 شماره پست: 379
تربیت حماسی در آینه دفاع مقدس
... نگاه اسلام به انسان و جهان، نگاهی جامع و همه جانبه است. پس برای تربیت در پرتو اسلام نیز باید همه خواستههای مورد نظر این دین جامع را در نظر داشت. انسانی که به تربیت اسلامی رسیده باشد، در حقیقت به تکاملی دست یافته که ابعادی همچون حماسه را نیز در بر میگیرد....
بسمه تعالی
معرفتی به نام حماسه
اسلام دین سازندگی است. تربیت انسانها و پرورش جامعهای که در مسیر تکامل گام برداشته و از صفات رذیله و حیوانی دور باشد، مطالبهای الهی است که در بطن شریعت و معارف دین مبین اسلام نهفته است.
نگاه اسلام به انسان و جهان، نگاهی جامع و همه جانبه است. پس برای تربیت در پرتو اسلام نیز باید همه خواستههای مورد نظر این دین جامع را در نظر داشت. انسانی که به تربیت اسلامی رسیده باشد، در حقیقت به تکاملی دست یافته که ابعادی همچون حماسه را نیز در بر میگیرد. باید اذعان داشت که با این وصف، «تربیت حماسی»، اصلی انفکاک ناپذیر از تربیت دینی و اسلامی است. در این بین نباید از نظر دور نگاه داشت که حماسه و عرفان، مفاهیمی بلند و پرمغز هستند که در تار و پود یکدیگر تنیده شدهاند. تکیه بر روح حماسی بدون معرفت و شناخت حقایق عالم وجود، راهی است که سر از بیراهه در میآورد. ائمه اطهار علیهم السلام به عنوان بزرگترین الگوهای عالم خلقت، مرد راستین حماسه بودند؛ اما حماسهای که نه برای جلب منفعت و حرکت در مسیر نفس، که تنها در راستای اراده الهی جاری میگردید.
نگاه ایدئولوژیک به مقوله جنگ در طول هشت سال مقاومت ملت مظلوم ایران در مقابل تهاجم جبهه جهانی استکبار، باعث گردید مفهوم عمیقی به نام «دفاع مقدس» شکل گرفته و پیکار با سردمداران کفر و نفاق از زاویهای معنوی و معرفتی مورد ارزیابی قرار گیرد.
نگاهی هر چند کوتاه به زندگی و سیره حماسه سازان تاریخ ماندگار دفاع مقدس نشان میدهد که شهدای بزرگوار خط جهاد و ایثار، تجلی حقیقی انسانهای تربیت یافته در مکتب قرآن و اسلام به حساب میآیند. آوازه حماسههای بیشمار مرد و زن مسلمان ایرانی، بسیاری از محققان این عرصه را به تأمل واداشته و اسطورهسازیهای تخیلی، داستانسرایان شرق و عرب عالم را تحت تأثیر قرار داده است. اینک نگاهی گذرا میاندازیم به ریشهها و جلوههای فردی و اجتماعی روح حماسی در ملت ایران.
الف ـ ریشه ها:
شکوفا شدن روح حماسی و سلحشوری مدافعان حریم اسلام و انقلاب را باید تابع چند عامل اساسی دانسته و مورد بررسی قرار داد:
1. تربیت والدین:
مطالعه زندگی و سیر تربیتی شهدای دفاع مقدس نشان میدهد که در بسیاری از موارد، نوع نگرش والدین در مسائل تربیتی و همچنین نگاه آنان نسبت به انجام تکالیف دینی و کسب رضای خالق بیهمتا و اعتقاد راسخ به اصل معاد، در شکل گیری شخصیت شهدای گرانقدر جبهههای ایثار و رشادت اثر بسیاری داشته است.
«مادر شهیدان احمد و محمد کشوری میگوید: نیمههای شب از خواب برخاسته و متوجه راز و نیازهای محمد بر سر سجاده گردیدم. او هنوز در نوجوانی به سر میبرد. فهمیدم شهادتش نزدیک است. صبح که شد، گفتم برود و از خودش عکس بگیرد تا در خانه نگه دارم. به او گفتم راضی نیستم به طور عادی شهید شوی! باید مثل برادرت احمد آنقدر از نیروهای دشمن را به خاک بیندازی تا خودت هم به شهادت برسی ...»[1]
2. هدایتهای حضرت امام (ره):
روش تربیتی حضرت امام خمینی (ره) به عنوان رهبری تأثیر گزار در جامعه را نیز نباید از نظر دور نگاه داشت. پیر جماران، حسین فهمیده که نارنجک به کمر بسته و مانع پیشروی تانک دشمن گردید را به عنوان «رهبر» معرفی مینماید.[2] این نگرش یادآور جمله معروف ایشان است که «تکلیف ما را سیدالشهدا مشخص کرده است.[3]»
3. درس آموزی از محرم:
محرم، ماه حماسه و شهادت است. علاقه وصفناپذیر رزمندگان جبهه اسلام به اسوههای بینظیر نینوا، فرهنگ عاشورایی را در وجود آنان شکوفا ساخت و آنها از هیچ فرصتی برای یادآوری و الگوبرداری از حماسهسازان کربلای اباعبدالله علیه السلام فرو گزار نمیکردند.
به هر حال در جمعبندی ریشهها و عوامل مؤثر در شکلگیری ساختار شخصیتی سرداران شهید اسلام باید به عنصر «اراده» نیز توجه داشت. بیشک خواست قلبی آنان در عملی ساختن آموزههای دینی و اخلاقی باعث گردید تا به جای پناه بردن به انزوا و تحجر، در میدان عمل، حماسه هایی شگرف را از خود بر جای بگذارند.
ب ـ جلوه های اجتماعی:
برخی از جلوههای اجتماعی تربیت حماسی در سیره شهدای گرانقدر دفاع مقدس را میتوان در موارد زیر مورد توجه قرار داد:
1. انقلاب و دفاع مقدس:
اصل شرکت در مبارزه بر ضد رژیم طاعوت و حضور در میادین پیکار وجهاد در راه خدا، جلوهای از ظهور روح حماسی دلیر مردان و شیر زنان این آب و خاک محسوب میشود. آنان بیهیچ توقعی، حیات خویش را در معرض نابودی ظاهری قرار داده و با آگاهی کامل، شهادت در راه خدا را بر زندگی در زیر سلطهی مستکبران ترجیح میدادند.
2. دغدغههای اجتماعی:
1ـ2. حساسیت در محیط: نگاه آرمانی به جامعه، مانع از سکوت و انزوا طلبی شهدا و رزمندگان میهن اسلامی بود. آنان همواره با حساسیت نسبت به وقایع پیرامون خود و عمل به وظیفه امر به معروف و نهی از منکر، سعی در اصلاح ناهنجاریهای جامعه داشته و تلاش مینمودند که فرهنگ اسلامی و انسانی در فضای کشور توسعه پیدا یابد. تشکیل انجمنهای اسلامی و پایگاههای مقاومت بسیج در سطح محلات و انجام فعالیتهای فرهنگی، نمونهای از دغدغههای شهدای والا مقام به منظور ترویج و اشاعه فرهنگ اصیل اسلام در سطح جامعه به حساب میآید.
2ـ2. کمک به همنوعان:
جهاد سازندگی، نمونهای سازمان یافته از مشارکت انقلابیون مسلمان برای دستگیری از ضعفا و کمک به محرومان محسوب میشود. روح حماسی مرد و زن مسلمان کشورمان آنان را از بیتفاوتی نسبت به وضع جامعه باز میداشته است. جهاد سازندگی به دستور حضرت امام (ره) با حضور جوانان داوطلب در مناطق دور افتاده و محروم کشورمان منشأ بسیاری از خدمات فراموش ناشدنی گردید. شهدای گرانقدر ما البته به این فعالیتها اکتفا نکرده و در هر فرصتی نسبت به دستگیری از فقرا و نیازمندان در خفا و گمنامی اقدام مینمودند. شهید حاج ابراهیم همت، سردار آسمانی خیبر به همسرش میگفت: «اگر میخواهی از تو راضی باشم، سعی کن با آنهایی بیشتر رفت و آمد کنی که مشکلات دارند؛ بلکه با خبر شوم و کاری برایشان انجام دهم.»[4]
3. عملیات و رزم:
1ـ3. طراحی: بسیاری از دلاوران حماسهساز کشورمان از نیروهای داوطلب مردمی بودند که آشنایی کلاسیک با تاکتیکهای پیچیده نظامی نداشتند. قدرت ایمان و ارادهای که در باور عمیق آنان نهفته بود باعث شد تا با کسب تجربه و ایستادگی جوانمردانه در مقابل دشمن هر روز بر آموختههای نظامی و رزمی خویش بیافزایند. جسارت آنان در مقابل پیچیدهترین شگردهای نوین دشمن باعث گردید تا در نهایت خود نیز بتوانند با طراحی عملیاتهایی بزرگ، همچون آزاد سازی خرمشهر آوازه خویش را در جهان بگسترانند. عملیات غرور آفرین والفجر هشت و تصرف شهر نظامی و بندر استراتژیک فاو در عراق و قطع ارتباط این کشور با آبهای آزاد از طراحی خاصی برخوردار بوده که ناظران و کارشناسان بین المللی را به تعجب واداشت. رادیو آمریکا در تاریخ 25/11/64 اعلام کرد: «تحلیل گران نظامی غرب معتقدند برای عبور ایران از شط العرب (اروند رود) این کشور نیاز به تجهیزات کافی داشته و متعجب از این موضوعند که چگونه با تجهیزات اندک توانستهاند از این آبراه عبور نموده و به مواضع عراقیها دست یابند؛ ضمن اینکه این مسأله علیرغم برتری هوایی عراق صورت گرفته است.»[5]
2ـ3. مواجهه با دشمن: شجاعت مثال زدنی و عدم ترس از رویارویی با دشمنی که از مجهزترین سلاحهای کشنده برخوردار بوده و از وحشیانهترین اقدامات برای نابودی ارتش اسلام استفاده مینمودند، جز در پرتو تربیت حماسی خطشکنان عرصه جهاد و شهادت قابل تصور و ترسیم نمیباشد.
کنت دُمارانش (رئیس سابق سازمان جاسوسی فرانسه) میگوید: «در اردوگاههای اسرای ایرانی افرادی را دیدیم که قاطعانه برای فدا کردن جان خود در راه اعتقاداتشان آمادگی داشتند. اعتقادات مذهبی این افراد برای سوق دادن آنان به سوی انجام کارهایی که به طرز غیر قابل باوری سخت بودند، نقش بسزایی داشته است.»[6]
4. ساختار اداری:
پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، از جمله اتفاقات مهمی که رخ داد، تغییر در ساختار رئیس و مرئوسی در سطح ادارات و وزارت خانهها بود. بسیاری از مسئولین بیاعتنا به تمایلات نفسانیِ ناشی از ریاست بر بخشهایی مهم از بدنه اجرایی کشور، با تمسک به مولای متقیان رویهای مردمی در پیش گرفته و با ساده زیستی و پرهیز از تجملات غیر ضروری زندگی خویش را هم سطح مردم گردانیدند. همچنین به منظور هر چه بهتر انجام دادن مسئولیتهای خود و نظارت بر زیر دستان، بیتوجه به عناوین تشریفاتی که ریشه در تفکر طاغوتی داشته است، همپای آنان، در خفا به کار مشغول میشدهاند.
برای نمونه میتوان به شهید بزرگوار، مهندس مهدی باکری که شهردار ارومیه بود، اشاره کرد. او در جریان سیل در برخی مناطق شهر، همپای امدادگران در لابهلای گل و لای به کمک رسانی مشغول گردید. خاطره معروفی نیز از حضور ناشناس و مخفی وی در بین کارگران شهرداری برای نظارت دقیق بر عملکرد آنان، امروز به عنوان الگویی مدیریتی مطرح میباشد.[7] این شهامت ارزشمند در بیاعتنایی به جاه و مقامهای دنیوی را باید نشأت گرفته از تربیت حماسی آنان دانست.
5. علم و صنعت:
یکی دیگر از جلوههای ظهور روح حماسی در ابعاد اجتماعی راد مردان سلحشور دفاع مقدس، مقابله با تحریمهای اقتصادی و نظامی و به کارگیری تواناییها و خلاقیتهای خود برای برطرف نمودن کمبودها میباشد. ابتکار عمل آنان باعث شد تا نسبت به قالبهای موجود، تسلیم نبوده و روح خودباوری در درونشان تقویت شود.
شهید حسن باقری (غلامحسین افشردی) از فرماندهان بینظیر دفاع مقدس در این باره میگوید: «نیروهای ما با توجه به بُعد انقلابی که دارند و چشم و گوش بسته تابع قانونهای از خارج آمده نیستند، میتوانند از قالبهای پیش ساخته خارج شوند و با فکر سازندهی خویش روشهایی را ابداع کنند که دشمن نخواهد توانست به سادگی به دفاع در مقابل آن برخیزد.»[8]
اشاعه فرهنگ خودباوری در سالهای پس از دوران دفاع مقدس تا امروز، باعث حیرت کارشناسان کشورهای مختلف گردیده است. پیشرفتهای علمی کشور ایران روز به روز افزایش مییابد و حتی تهیه فهرستی از اختراعات جوانان این مرز و بوم نیز به کتابی مستقل نیازمند است. خودباوری در عرصه فن آوری را باید حاصل اعتماد به نفس در روزهای دشوار جنگ تحمیلی دانست؛ چه اینکه پیش از آن هیچگاه نمیتوان چنین آمار شگفتآوری از خلاقیتها و ابداعات دانشمندان جوان ایرانی را پیدا کرد.
ج ـ جلوههای فردی:
بروز ویژگیهای اجتماعی که نشانگر وجود تربیت حماسی در سرداران بینام و نشان جبهه توحید بوده، بیتردید زمینههای فردی و درونی را نیز شامل میشده است. نخستین ثمره تربیت حماسی در وجود انسانها، پرهیز از خود محوری و نفسگرایی است. کسی که شهامت دینداری را داشته باشد، ابایی از مبارزه با گرایشهای غیر فطری خویش نخواهد داشت.
برخی از این نشانههای درونی تربیت حماسی در رفتار و منش فردی بزرگ مردان تاریخ حماسه و ایثار عبارتند از:
1. اصلاح رفتار و گرایش به نیکیها:
شهدای والا مقام همواره در صدد مقابله با صفات ناپسند خود بودند تا راه کمال را سریعتر بپیمایند. آنان با اتخاذ رویههای مثبت مانند صداقت، اخلاص، گمنامی، صبر، تواضع و ... سعی داشتند رفتار خود را بیش از پیش اصلاح نموده و آموختههای مذهبی و اخلاقی را با قدرت اراده، در عمل خویش اجرا نمایند.
2. تأدیب نفس:
در زندگی و خاطرات بسیاری از شهدا میخوانیم که آنان در صورت انجام عملی ناپسند و یا ترک ناخواسته رفتاری مستحب، خود را با روشهایی مانند گرفتن روزه و دادن صدقه و ... تنبیه مینمودند.
3. تعلق ناپذیری:
منش عرفانی شهدای عالیقدر، از آنان انسانهایی ساخته بود که به هیچیک از جاذبههای مادی وابستگی نداشته و همواره آماده ایثار و گذشتن از همه داشتههای این دنیایی خود بودهاند. وجود این روحیه باعث بزرگمنشی در رفتار آنها گردیده و آنان را از توجه و پرداختن به مسائل کم اهمیت باز میدارد.
4. تبعیت از ولایت:
شهدای دفاع مقدس نسبت به اوامر حضرت امام (ره) حساسیت فوق العادهای داشتهاند. آنان به خاطر کسب رضایت خداوند از ولی امر خویش اطاعت محض نموده و آماده هر نوع ایثارگری در عمل به دستورات ایشان بودهاند. تبعیت از فرماندهان نظامی نیز با اعتقاد به اصل ولایتپذیری و تأمین نظر ولی فقیه صورت میگرفت و آنها حتی در صورت تعارض دیدگاه خود نیز از دستورات فرماندهی سرپیچی نمینمودند.
5. شهادت طلبی:
مرگ آگاهی و شهادت طلبی، بزرگترین جلوه تربیت حماسی است. شهید عباس خوارزمی در وصیتنامه خود مینویسد: «عروسی من در جبهه و عروس من شهادت است. صدای غرش گلوله توپ و خمپاره عقد مرا میخواند.»[9]
وجود چنین روحیهای، نشانِ اوج کمال انسانی است، آنگونه که خورشید صالحان، خمینی کبیر در وصف سربازان شهید خویش فرمود: «... یک شبه ره صد ساله را پیمودند و آنچه عارفان و شاعران عارف پیشه در سالیان دراز آرزوی آن را میکردند، اینان ناگهان به دست آوردند...»[10]
تربیت حماسی همان تربیت صحیح و کامل اسلامی است. هر نوع رویکرد عرفانی و معرفتی در امر تربیت، منهای عنصر حماسه ناقص محسوب میشود و شهدا والاترین نماد تربیت انسانهای اسلامی میباشند. مگر نه آنکه پیامبر (ص) وعده دادهاند: «در آخرالزمان، شهادت، بهترینهای امت مرا گلچین میکند»[11]؟ پس بهترینهای امت، مقرّبترین بندگان خداوند و عارفان حقیقی حق و حقیقتاند و تحقق این معنا بدون رویکرد به تربیت حماسی، امری ناتمام و ناممکن میباشد.
در آخر نیز بر این نکته تأکید میکنیم که تأسی به سیره شهیدان عالی مقام، بهترین روش الگو سازی برای توسعه تربیت حماسی در لایههای مختلف اجتماعی است.
والسلام علی عبادالله الصالحین
سیدحمید مشتاقی نیا
1. مصاحبه نگارنده با مادر شهیدان کشوری.
2. صحیفه نور.
3. صحیفه نور.
4. نیمه پنهان ماه 2. همت به روایت همسر، ص 24، روایت فتح.
5. شب بارانی حمله. سید مسعود جزایری، ص 170. اداره روابط عمومی و انتشارات سپاه.
6. لایههای پنهان جنگ. ص 40، ستاد کل نیروهای مسلح.
7. ماهنامه فکه ـ سال دوم شماره 20 راوی: برادر کاملی.
8. سایت جامع دفاع مقدس.
9. روایت مقدس، ص 82 مؤسسه روایت سیره شهدا.
10. صحیفه نور جلد 17 ص 189، 21/11/61.
11. دعواة الراوندی، ص 35، حدیث 650.
چهارشنبه سوری در شلمچه !!
انهدام هواپیمای جاسوسی آمریکا توسط پدافند مرزداران غیور سپاه پاسداران در خاک معطر شلمچه بر بسیجیان جبهه جهانی اسلام مبارک باد .
به کوری چشم شیطان بزرگ و اذناب داخلی اش ٬ مومنین این خبر خوش را به صورت پیامک برای همه ایرانیان سبزسیرت ارسال می نمایند .
کدام کشک ؟!
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و سوم اسفند 1388 ساعت 13:26 شماره پست: 377
می گویند هاشمی رفسنجانی قرار است اولین نمازجمعه سال هشتاد و نه را اقامه کند . او در حالی پس از مدت ها غیبت به نماز جمعه باز می گردد که در ماه های اخیر بعد از خطبه جنجالی تابستان از ترس واکنش نیروهای انقلاب ، روزی خلوت و به زعم خود کم حاشیه را برای اعلام حیات سیاسی خویش انتخاب کرده است . جالب آن که دختر آشوب گر وی علت این غیبت اجباری را آن گونه توجیه کرده است که انگار هاشمی از سر قهر و ناز ! مدتی را با ارداه شخصی خود غیبت کرده و حالا بر سر مردم منت می گذارد و . . . !
بگذریم . هاشمی به نماز جمعه بر می گردد به ما چه ؟! خطبه های اغتشاش آفرینش در تابستان گذشته را چگونه می خواهد جبران کند ؟ دخالت های مرموزانه در پیشبرد اهداف فتنه و حمایت از مفسدان اقتصادی و سیاسی و . . .
بی خیال اخوی ! زیاد سخت نگیر ! اصلا چه کسی گفته ما باید سیاسی بنویسیم و سیاسی بخوانیم ؟ کمی تنوع هم خالی از لطف نیست .
امروز در سه راه بازار قم ، انتهای کوچه ای قدیمی که جنب پاساژ موسی بن جعفر علیه السلام است رفتم برای تعمیر سماور . لبنیاتی کوچکی نظرم را جلب کرد . روی تابلویش با خطی زیبا نوشته بود : کشک حقیقت !!
بخش هایی از آخرین سخنرانی سید احمد خمینی
یک مدت ایام ماه عسل بود !!
. . . بعضی ها همه نقاط ضعف و بی کفایتی خود را با هیاهو به گردن استکبار جهانی و آمریکا انداخته و از زیر بار مسئولیت ، شانه خالی می کنند ! مشکلات و مسائل ما به کارشکنی آمریکا و ضدیت صهیونیست ها بر می گردد . شکی نیست ؛ اما گسترش فساد اداری و رشوه خواری در ادارات و مؤسسات دولتی به خودمان بر می گردد . اتخاذ تصمیمات نابخردانه درباره ذخایر ارزی مملکت توسط خودمان بوده است . . . .
آیا آمریکا به ما گفت که دور دنیا راه بیفتیم و از هر کشور و دولتی که سر راهمان بود ، چند صد میلیون و چندین میلیارد دلار وام بگیریم و مملکت را زیر بار استقراض خارجی ببریم ؟! . . . یک مدت ایام ماه عسل بود ، آقایان از دردسر جنگ فراغت یافته و پول های موجود را هزینه می کردند . دوستان انقلاب و نظام مرتباً حرص می خوردند و مضرات دریافت وام های سنگین خارجی را گوشزد می کردند ، اما آقایان در مصاحبه های خود ، دریافت هر گونه وجهی را از کشورهای خارجی تکذیب کرده و با قاطعیت می گفتند ما هیچ گونه بدهی خارجی نداریم . حالا اعلام می شود که صحبت از 35 تا 40 میلیارد بدهی است و هر چند هفته یک بار ، اخبار مربوط به نحوه پرداخت بدهی ها به آلمان و فرانسه و انگلیس و هلند و کره و ژاپن و بعضی ممالک دور و نزدیک در جراید چاپ می شود . . . هفته نامه امید 21/11/1373
فاتحه !!
بازی بزرگان
+ نوشته شده در جمعه بیست و یکم اسفند 1388 ساعت 2:56 شماره پست: 375
به بهانه بازداشت محمد . . . !
محمد آرام نژاد مدتی است که بازداشت شده است . اگر چه او نام هنری اش را آریا گذاشته اما من ترجیح می دهم قداست نام نورانی محمد را با هیچ عنوانی چه از سر خودباختگی باشد یا شبه روشنفکری ، معامله نکنم . محمد را از وقتی می شناسم که نوجوانی بیش نبود . مکبر مسجد بود ، مسجدی که دوسوم وبلاگ نویس های شهر و چهره هایی صاحب رأی با زوایای مختلف سیاسی از آن برخاسته اند . فکر می کنم چهار پنج سالی از من کوچکتر بود . یک شب به رسم پاتوق های مسجدی ، دور هم بودیم که گفت : شهر ما پارک درست و حسابی ندارد و حکم داد که پس رهبر نظام دچار ضعف مدیریتی است !! پاسخم را که شنید قانع شد . دلش پاک و بی آلایش بود و نژادش آرام ! و اگر نبود نسبت نزدیک با بزرگانی که سابقه جهادی خود را در تعامل اقتصادی با انقلاب تعریف می کردند ، رشحات ذهنش ، پرتوی از حق طلبی را همواره در بر داشت . آقا که به ساری آمد ، محمد همپای ما در حرکتی خودجوش با پای پیاده ، چهل کیلومتر را به پیشواز آفتاب ، گز کرد .
از محمد خبری نداشتم تا آن که شعر زیبای آقا رضا بیژنی را در پشت صحنه اخراجی ها اجرا کرد . صدایش به دلم نشست . تازه فهمیدم به موسیقی روی آورده و اسم هنری دارد و . . . . ورود به عرصه وبلاگ ، رابطه موقت و انتقادی دوطرف را به همراه داشت . آوازهایش را دانلود می کردم . یک بار برایش نوشتم : مطرب شده ای ! اما ته آوازهایت ، حس و حال بچه های مسجدی هنوز به چشم می خورد . نظرهای سیاسی اش را در وبلاگ های دیگر دنبال می کردم . تند می نوشت آن هم با نگاهی سطحی و بی محتوا . بعضی دوستان خودش او را فقط در حد یک بوقچی قبول داشتند . محمد نیروی فکری نبود . جوانی ساده با دلی پاک مانند دهها جوان دیگر که استعدادهای خود را بر سر زیاده خواهی اربابان تزویر به تاراج نهادند . شعری که محمد بعد از عاشورا خواند ، اقدامی سبک و نابخردانه بود . به خاطر رفاقت با او می گویم بی ادبی کرد ؛ آن قدر که حتی دوستان قلیانی اش نیز حاضر نشدند یک خط در حمایت از او قلم بزنند . برخورد با او طبیعی بود اما معتقدم وقتی می شود کسی را با روشنگری یا تشر و توبیخ سرجایش نشاند بهتر است به حداقل های قانونی اکتفا شود . من از موارد اتهامی او بی خبرم اما به نظر مضحک است که منادیان فتنه و سردمداران خیره سر نفاق و دلالان زرپرست آشوب که داعیه ای جز قدرت طلبی و فزون خواهی ندارند به ریش دوطرف دعوا پوزخند بزنند و در سایه کاپیتولاسیون قضایی ، پایه های وحدت کاذب ملی را بر خون بسیجیان شهید فتنه و آرمان سرخ عدالت بنا نهند . محمد آرام نژاد به خاطر رفتار غلط اما احساسی خود مجازات می شود . از این سو نیز آزاده قهرمان محمد جعفر بهداد به جرم انتقاد از تاجر ورشکسته باید آماده زندان شود ولی دادستان عدالت گستر تهران هنوز دلیلی برای احضار فرزندان هاشمی پیدا نکرده است . قوه قضائیه چگونه آبروی از دست رفته خود در برابر امت مظلوم حزب الله را بازخواهد یافت وقتی سران مهدورالدم فتنه در حاشیه ای امن ، حرمت شهیدان و امام شهیدان را بازیچه مطامع پست خود می کنند و با ژستی طلبکارانه ، سهم تاراج خود را وقیحانه مطالبه می نمایند ؟! برای جوانان ساده لوح کشورم متأسفم که هنوز نمی دانند در چارچوب سیاسیت جدا از دیانت ، تعامل جناح ها در مثال برادری سگ زرد با شغال تعبیر می شود . امروز بسیجیان خامنه ای ، هوشیارتر از نسل های کم تجربه پیشین ، رفتارهای کژدار و مریز مسئولان را با نگاه تیزبین خود رصد می کنند . نص سخنان آقا در تأکید بر عمل به مر قانون و انجام وظیفه توسط مسولان ، مطالبه اغماض ناپذیر پیشمرگان اسلام و انقلاب است . محاکمه چند جوانک بازی خورده و ساده دل هیچ گاه رسالت مسئولان دستگاه عدلیه در برخورد با ریشه های فساد سیاسی را ساقط نخواهد کرد .تاریخ مصرف کاپیتولاسیون سی و یک سال است که به پایان رسیده است . برای آزادی محمد آرام نژاد و هدایت او دعا می کنم .
دو تن از طلاب جوان که از نظر علمی در سطح پایینی قرار دارند مدت هاست در تلاشند جمعی از طلاب حوزه علمیه قم را برای دیدار با ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام به تهران اعزام کرده تا به این وسیله بخشی از شخصیت ترمیم ناپذیر هاشمی رفسنجانی را احیا نمایند . این دو نفر که از حمایت جریانی در بیرون از قم برخوردار هستند ابتدا قصد داشتند به تعداد پنجاه اتوبوس برای جلسه مذکور تدارک ببینند که با گذشت حدود هشت ماه تا کنون موفق نشده اند حتی یک اتوبوس را راه بیندازند . گفتنی است هر بار که سی الی چهل نفر برای این دیدار اعلام آمادگی می کنند متولیان امر ، در لابه لای فهرست به اسامی طلابی برخورد می کنند که به زعم آنها نفوذی بوده و به جریان های حامی ولایت تعلق دارند .
افراد فوق الذکر مدعی اند قصدشان روشنگری و برطرف ساختن سوء تفاهماتی است که ممکن است در اذهان طلاب شکل گرفته باشد . نکته جالب آن که هاشمی رفسنجانی خود نیز در این مدت مطلع شده است که در بدنه حوزه علمیه از جایگاهی برخوردار نمی باشد .
فوری محرمانه !
+ نوشته شده در دوشنبه هفدهم اسفند 1388 ساعت 12:43 شماره پست: 373
نامه عزل محتشمی پور
جناب حجت الاسلام سید علی اکبر محتشمی پور سلام علیکم
سال های جوانی شما سرشار از خدمات ارزنده ای است که با عشق به اسلام و انقلاب آمیخته بوده است . مبارزات شجاعانه شما در قم و نجف هیچ گاه از حافظه تاریخی ملت ، زدوده نخواهد شد . پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی نیز حضور شما در مسئولیت های مختلف ، منشأ خدمات و برکاتی قابل اعتنا بوده است . فعالیت های سیاسی شما در لبنان در سال های دهه شصت ، تقویت کننده جبهه حزب الله و مأیوس کننده خط باطل کفر و الحاد صهیونیسم به شمار رفته است .
متأسفانه امروز در فراز و نشیب چرخ روزگار ، در مسیری قرار گرفته اید که مواضع شما و دوستانتان ، بر خلاف مشی امام روح الله و در تضاد با آرمان فلسطین و لبنان است . اخبار مربوط به کردار و گفتار شما و همراهانتان هر روز موجب دلشکستگی دوستداران جمهوری اسلامی و به وجد آورنده سردمداران رژیم غاصب اسرائیل می باشد . پیوند سیاسی و مصلحتی شما با جریان شومی که حمایت از مردم مظلوم غزه و لبنان را به سخره گرفته است این نکته را گوشزد می نماید که ریاست کمیته دفاع از مردم فلسطین باید در دست کسی باشد که برای شیرین کامی دوستان هم گعده ای خود ، بر سر حقوق و آرمان ملت فلسطین معامله نکند . مردم داغدار این سرزمین بارها طعم خیانت انقلابیون پرادعایی همچون یاسر عرفات را از عمق جان چشیده اند و آموخته اند که مانند مردم ایران با هیچ فرد و حزبی ، عقد اخوت نبندند . شما به دلیل رفتارها و مواضع توجیه ناپذیر خود مدت هاست که از این سمت عزل شده اید . به رسم یادبود یک نسخه از مجلدات نفیس صحیفه نور به محضر حضرت عالی تقدیم می گردد . والعاقبة للمتقین .
سید حمید مشتاقی نیا موکل دکتر علی لاریجانی
شنیده شده یکی از اساتید دروس خارج فقه حوزه علمیه قم که اهل شمال کشور بوده و ارادتی خاص به شخصیت بی مثال ! هاشمی رفسنجانی دارد در بین شاگردان خود شایع کرده که قرار است به زودی طی حکمی از سوی آقا ، جناب هاشمی به عنوان فرمانده کل قوا !! منصوب شود . جدیت این خبر در بین دوستان طلبه ، در سطح لطیفه نوروزی قرار گرفته است .
گفتنی است این عالم بزرگوار که از نظر علمی و مالی همواره امین حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری بوده به دلیل عدم تسلط بر اعصاب و رفتار خود هیچ گاه پیشنهاد هیچ مسئولیتی را دریافت نکرده است .
حرام خوری و حلال خوری در فتنه !!
+ نوشته شده در شنبه پانزدهم اسفند 1388 ساعت 12:50 شماره پست: 371
چهره های برجسته فتنه های اخیر دو دسته اند : فتنه گران حلال خور و فتنه گران حرام خور !
حدس می زنید معیار این تقسیم بندی چیست ؟ مگر بخور بخوری هم بوده که حلال باشد یا حرام ؟!
شنیده اید که بعضی از عوامل فتنه و آشوب از آن ور آب یا از سفارتخانه های عربستان و ایتالیا و انگلیس پول هایی را دریافت کرده اند . شاید فکر کرده اید من طبق تقسیم بندی فوق ، این جماعت را جزو حرام خورها می گذارم . اما این طور نیست . پول بیگانه را خوردند ؟ نوش جانشان ! البته من در مقام فتوا نیستم . ولی باور کنید این افراد لااقل باعث شده اند صادرات غیر نفتی ما رونقی گرفته ومقداری ارز وارد کشور شود . این ها در مقابل دستمزدی که گرفته اند کار کرده اند ! اما بسوزد پدر نامردهایی که فیش حقوقی شان کفاف چند نسل آنها را می دهد . به خاطر وابستگی به نظام و گاه حوزه های علمیه و مراکز اقماری آن نانشان در روغن است اما خنجر به حنجر انقلاب می کشند و . . . دسته اولی ها آیا شرف ندارند بر این قوم هرزه عافیت طلب و نمک نشناس ؟ قومی که حیات و اعتبارشان بسته به بقای نظام است . بیشترین نفع را به جیب می زنند و کمترین دغدغه و خاصیتی برای آرمان های بر زمین مانده ندارند . جالب آن که کسی هم یقه آنها را نمی چسبید و نمی پرسید چرا نان و نام از نظام دارند و کامشان به دشمنان نظام می رسد؟! و جالب تر آن که اگر تیرشان به هدف می خورد و بر فرض ، بساط این حکومت جمع می شد بیشترین ضرر متوجه خود آنها بود . آیا این جماعت پلید ، صدای سیلی ملت را خواهد شنید . من این دسته را فتنه گران حرام خور می نامم .
سایت رجانیوز در خبری از آثار هنری و نشریات میرحسین موسوی نام برده است.
در خبر رجانیوز آمده است:
بنا بر اسناد موجود از آثار منتشر شده در این فرهنگستان طی دوره 11 ساله ریاست موسوی، می توان به فصلنامه خیال، ویژهنامههای نقش خیال، طرح خیال، نوای خیال، سایه خیال، تصویر خیال، تندیس خیال، معراج خیال، اقلیم خیال، جوانه خیال، آوای خیال، صور خیال، فصلنامه خیال شرقی، ماهنامه آیینه خیال و... اشاره داشت.
هم چنین "عکس رویان، خیال عارفان"، "فراسوی ایمان، هنر مدرن و تخیل مذهبی"، "صور خیال در شعر سبک اصفهانی"، "مقالات اولین هماندیشی تخیل هنری"، "خیال ایرانی"، "بهزاد در خاطر و خیال من"، "متافیزیک خیال در گلشن راز شبستری"، "خلیل و خیال، یادنامه استاد خلیل درودچی"، "دیالکتیک برون و درون و پدیدار شناسی خیال" نیز عنوان برخی از کتب منتشر شده توسط فرهنگستان هنر در دوره مذکور است و این در حالی است که همایش های هماندیشی تخیل هنری (8/10/87)، اولین هماندیشی تخیل هنری (8/7/83)، دومین هماندیشی تخیل هنری (23/8/84)، سومین هماندیشی تخیل هنری (15/8/85)، هماندیشی تخیل و مهاجرت (8/10/87)، نمایشگاه تجلی عاشورا در آیینه خیال (10/12/84)، نمایشگاه خیال ایرانی (17/2/84)، نمایشگاه بهزاد در خاطر و خیال من (23/9/82)، نمایشگاه و کارگاه تخصصی "حماسه خرمشهر به روایت نقاشان خیالیساز" (7/3/87) و... از سوی این فرهنگستان در دوره ریاست موسوی برگزار شده است .
پلیس پاسور !!
+ نوشته شده در پنجشنبه سیزدهم اسفند 1388 ساعت 9:5 شماره پست: 369
یک روز پس از جایگزینی واژه " پاس ور " به جای پلیس ، نیروی انتظامی طی اطلاعیه ای این تغییر عنوان را لغو کرد .
برخی صاحب نظران معتقدند نیروی انتظامی قصد داشته با جایگزینی واژه جدید ، مالکیت خود بر باشگاه ورزشی پاس را مورد تأکید قرار دهد . عده ای نیز بر این باورند عنوان پاس ور ، رسمیت بخشیدن به شکایت ارباب رجوعانی است که در مواجهه با برخی از شعبات اداری نیروی مذکور ، درد بروکراسی پاس کاری را با تمام وجود احساس می نمایند .
شنیده ها حاکی از آن است کروبی درصدد بوده با استفاده از بخش دوم واژه پاس ور ، ادعاهای کهریزکی خود را بالاخره به اثبات برساند .
پشت پرده چه می گذرد ؟
میر حسین موسوی در مصاحبه با سایت خودش ضمن ارتقای مقام مراسم خرافی چهارشنبه سوری به عنوان نماد نور بر ضد ظلمت ، اعلام کرد جریان سبز در هیچ یک از رفتارهایی که موجب هنجار شکنی ، اخلال و سلب آسایش مردم شود شرکت نخواهد کرد .
این جمله او در کنار نامه معروفش پس از خلق حماسه نهم دی که تلویحا دولت را به رسمیت شناخته و مطالباتی حداقلی را مطرح کرده بود به نوعی عقب نشینی محترمانه از لجام گسیختگی های سیاسی او و حامیان هزار فرقه اش محسوب می شود . در مقابل ، حمید رسایی نیز با عباراتی منّت آمیز ، از پیگیری شکایت خود و برخی نمایندگان ملت از میرحسین صرف نظر کرد . پشت پرده چه می گذرد خدا می داند . برخی صاحب نظران عقب نشینی میرحسین را تاکتیک جدید جریان شوم فتنه قلمداد می کنند . آنان معتقدند دلجویی هاشمی از محمد یزدی و تایید برنامه های اقتصادی دولت در مجلس خبرگان ، اعتدال گرایی ناگهانی محمد خاتمی و تبری جستن وی از افراطی گری کروبی و موسوی نشانه هایی از تغییر تاکتیک جریان فتنه برای مبارزه غیر مستقیم با دولت مردمی احمدی نزاد از طریق کارشکنی های اقتصادی و تحریک مجلس محسوب می شود .
اقتضای هوشیاری آن است که جریان حامی نظام با پرهیز از خوش باوری و معامله گرایی با وطن فروشان ، آمادگی خود را برای رویارویی های اجتناب ناپذیر ارتقا ببخشد . عقب نشینی حقیقی از سوی قانون شکنان زمانی صورت می گیرد که حاضر به جبران خسارت های معنوی و مادی وارد آمده بر پیکر نظام و جامعه اسلامی باشند .
آن چه برای دلسوزان انقلاب از درجه اهمیت بیشتری برخوردار است ضرورت تبدیل شدن سران فتنه به عنوان الگوی تنبیه اشرار و مغرضان داخلی است که این امر باید دیر یا زود بدون هیچ تبعیض و مماشاتی از سوی دستگاه قضایی یا رزمندگان مستقل جبهه جهانی اسلام تحقق پیدا کند . وقاتلوهم حتی لاتکون فتنة .
شرط محبت
+ نوشته شده در سه شنبه یازدهم اسفند 1388 ساعت 13:2 شماره پست: 367
گفتم : مهدی با فلانی چرا سنگین برخورد میکنی، تحویل نمیگیری؟
گفت : امام را و ولایت را قبول ندارد .
از سخنان صفیه مدرسی ٬ همسر مهدی باکری در مراسم یادبود شهید - اسفند ۸۸
چند روز پیش مراسم سالگرد شهید مهدی باکری در تالار وزارت کشور برگزار شد که در آن، همسر سردار لشگر عاشورا ، روایتی خواندنی از اندیشه های او ارائه کرد.
به گزارش «جوان آنلاین»،در این مراسم که روز ششم اسفند به یاد شهید مهدی باکری و همرزمانش در تالار بزرگ کشور برگزار شد ، سرکار خانم «صفیه مدرسی» همسر شهید روایتی خواندنی از ویژگی های اخلاقی و سیره آن شهید ، سوابق فرمانده نام آور لشگر عاشورا با بزرگانی چون حضرت آیت الله خامنه ای و شهید آیت الله مدنی و نیز تقید او به اطاعت از ولایت و ولایتمداری ارائه کرد که متن کامل آن از نظر خوانندگان می گذرد.
بسمه تعالی
با سلام و درود و عرض ارادت به محضر امام عصر (عج) و با درود بر روح امام راحل (ره) و ارواح پاک و طیبه شهدای اسلام
محفل، محفل شهدا و یاد سربازان و یاران اباعبدالله است و سخن گفتن از آنان کاری بس مشکل و با گواه بر اینکه هیچ واژه و قلمی و زبانی توان طرح عظمت روح بلند ایثار و عظمت آنان را ندارد، بجا دیدم چند ویژگی که در مجال این برنامه است برای عزیزان بازگو کنم باشد که با پندگیری از آنان یاد و خاطره عزیزان سفر کرده را گرامی بداریم.
من آقا مهدی را در اولین ملاقات فردی متواضع و آرام و فردی با ایمان و اراده محکم و راسخ که با آگاهی پا در میدانی گذاشته که جز با نثار جانش و رسیدن به قلههای کمال هدف دیگری ندارد،دیدم. چهره معصوم و صحبتهای دلنشین او مرا مجذوب خود کرد. فردی ساده زیست و وارسته از تمامی وابستگیهای دنیا، مدیری که در سمت شهردار ارومیه بینام و نشان جارو برمیداشت و مثل کارگر کوچه و خیابانها را جارو میکرد. سر سفره آنها مینشست با آنها غذا میخورد،لباسش، زندگیاش همرنگ آنها بود. درد و رنج آنها را از نزدیک لمس میکرد و برای رفع مشکلات آنها شبانهروز خواب نداشت. با مستضعفترین اهل فامیل رفت و آمد میکرد و به دستور و سفارش امام برای مقابله با دشمن و جنگ تحمیلی و حضور در جبههها آرام و قرار نداشت و به راحتی صندلی شهرداری را رها کرد و راهی جبهه شد و هیچگاه برای به دست آوردن صندلی ریاست دروغ نگفت و تهمت نزد و تا آخر در کنار مردم و با مردم و بسیجیان ماند.
فردی خداترس و مقید در حفظ بیتالمال که حتی حاضر نبود سهم نانش را به خانه بیاورد، در کورههای حوادث و فراز و نشیب زندگی فردی صبور و آرام بود. وابسته به هیچ گروه و حزبی نبود، بر خلاف خیلی از روشنفکران که یا روحانیت را قبول نداشتند یا ارتباط نداشتند، احترام خاصی به علما و روحانیت میگذاشت و مدام برای رهنمود گرفتن با آنها در ارتباط بود.
بعد از یکی از عملیاتها برای دیدار خانواده به ارومیه رفتیم، ایشان که مقید به نماز اول وقت و نمازجماعت بودند با پدرم به مسجد رفتند، بعد از برگشتن گفتم مهدی تجدید وضو کن و نمازت را دوباره بخوان، نمازت اشکال دارد. با لحن خاصی گفت چرا؟ گفتم این آقا اوایل انقلاب در راهپیمایی شرکت نمیکرد. جلوی من ایستاد، گفت خانم این تفکر تو اشکال دارد ما تحصیلکردههای دانشگاهی تا دیروز ابتداییترین مسأله شرعی خود را بلد نبودیم، آن وقت اینها از 13 سالگی در حوزه، علوم دینی میخواندند. من از گفتن حرفم پشیمان و شرمنده شدم.
یتیمنوازی و دست نوازشگر و پدرانه او بر سر بچههای پرورشگاه ارومیه حاکی از دل مهربان و رئوف او بود. خشم و نفرتش نسبت به دشمنان که مصداق بارز آیه اشداء علی الکفار و رحماء بینهم بود. کارهایش بیریا و بینام و بیادعا بود تا جایی که یکبار هم کلمه «من» از او نشنیدم. همسری مهربان و شوخ طبخ بوداما دور از خانه که به خاطر اسلام و انقلاب و تلاشها و فداکاریهای شبانهروزیاش حسرت چند روز متوالی بر سر یک سفره نشستن با خانواده را به دل گذاشت. نمازها و اشکهای نیمهشبش با تنی خسته مرا شرمنده میکرد. سخنان، رفتار، حرکات و منش او آرامشبخش دل بسیجیان بود.
عمویی مهربان که بچههای برادر را پدری میکرد. کتاب خاطرات را ورق میزنیم؛ برگی دیگر از زندگی او و یک ویژگی برجسته و ممتاز که او را از سایر دوستان متمایز میکند و تمامی ویژگیهای دیگر او را تحتالشعاع قرار میدهد بازگو میکنم.
یک نوع اعتقاد، یک نوع نگرش و تفکری که تمامی جهتگیریهای او به آن ختم میشد و تا لحظه شهادت هیچ عامل و حرکت و نیرویی نتوانست- چه در دانشگاه و چه در حوادث اوایل انقلاب- حتی یک روز و یک لحظه هم او را از این اعتقاد منحرف یا به شک بیندازد و همراه خود ببرد. اعتقاد به ولایت فقیه جزو اصول و مبانی اعتقادی او بود و فرامین آن را یک امر تعبدی و واجبالاجرا میدانست. او این تفکر و اعتقاد را اول لطف خدا و بعد مدیون و مرهون ارتباطی میدانست که از قبل از انقلاب با علمای بزرگ و مبارزی از جمله شهیدمدنی و آیتالله خامنهای که نهضت را هدایت و جوانان را ارشاد میکردند، داشت و کسی در چارچوب دوستی او مشروعیت داشت که ولایتمدار باشد.
اصلاً چرا من بگویم، از زبان خودش بشنویم.
سرم را بیاختیار چرخاندم و به عکسش خیره شدم. هر بار این عکسش را میبینم دلم به درد میآید. جوانی با بدن نحیف و لاغر و تنی خسته و سر و صورتی پر از خاک، چشمانی پرخون حاکی از بیخوابی چند شبانهروز که از فرط خستگی به یک پیرمرد شبیه شده بود. به شوخی گفتم: مهدی شما خسته شدید، مدتی هم آنهایی که نیامدند بیایند جبهه.
گفتی: امام فرموده حضور در جبهه از اهم واجبات است. گفتنی: نیروی رسمی وزارت نیرو هستم. نامه آمده تکلیفم را روشن کنم.
گفتم: برو وزارت نیرو.
گفتی: امام و بسیجیان را تنها نمیگذارم.
گفتم: مهدی با فلانی چرا سنگین برخورد میکنی، تحویل نمیگیری؟
گفتی: امام را و ولایت را قبول ندارد.
قرارگاه به شهید احمد کاظمی متوسل میشود تا واسطه شود و مهدی از منطقه برگردد. مهدی با دلی آرام و مطمئن به احمد میگوید: اینجا حال و هوای دیگری دارد اگر تو بیایی همیشه با هم خواهیم بود. من بسیجیان را تنها نمیگذارم، من به سفارش امام اینجا میمانم.
آری ای عزیزان، اخلاص و صداقت در عمل و عشق به امام موتور وجودش بود و این عشق و علاقه قطب نمای زندگی او و اطاعت از فرامین او را یک امر تعبدی و در تمامی مراحل و محورهای زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی خود لازم الاجرا میدانست و معتقد بود و سخنان او را خوب گوش میکرد. مینوشت روی دیوار میزد و نصب العین خود قرار میداد.
برادران و خواهران عزیز، این پیام شهدای ما، ملت ما و خانواده شهدای ماست. تنها راه سعادت و خوشبختی و عزت، اسلام است و ولایت است و وحدت و خون سرخ شهدا و عینیت بخشیدن به این واژهها و حمایت از اسلام و انقلاب و نظام و ولایت رمز پیروزیماست و حفظ وحدت رمز عزت و اقتدار و سربلندی و ماندگاری اسلام و مسلمین و کشور عزیزمان.
ای خدای مهربان، بر شهیدان ما رحمت فرست،
انقلاب را از شر اشرار و مکرمکاران و توطئهچینان و استکبار جهانی محفوظ بدار،
به خدمتگزاران صدیق انقلاب توفیق عطا بفرما،
و رهبر معظم انقلاب را از همه بلیات مصون و محفوظ بگردان.
ای خدای مهربان، در مقابل فتنهها و بلیات زندگی سرافرازی و سربلندی و توفیق عمل به وصیت شهدا و امام را به همه ما عطا بفرما.
والسلام علیکم و رحمهالله
6/12/88
دوستان اهل فن ، خرده نگیرند . مدتی است شعر و شاعری را کنار گذاشته ام ؛ اما بعد از پیروزی های اخیر و رفتارهای منفعلانه جریان فتنه حیفم آمد برای عبدالشیطان وطن فروش ، رجز خوانی نکنم :
مرد باش ای روبه جسته زدام
شرمسار جمله های ناتمام
مرد باش و حق موهومت ستان
انقلابیّ تهی از آرمان
لاف قانون و شهیدان ، خوش زدی
لقمه با گرگان آدم کش زدی
آتشی افروختی پنهان شدی
مرکبی از شاه رفسنجان شدی
خیس از چیزابه وهم و خیال
تا ابد پیروز رؤیای محال
ای نمازت کوفه و جامت ز شام
باز کش مردی اگر تیغ از نیام
تیر برای چشم ، مفید است ! این را می دانستید ؟ زود قضاوت نکنید ! هنوز آثار مربوط به فشارهای خرید شب عید تأثیرخودش را روی من نشان نداده ! مسائل را با هم قاطی نکنید لطفاً . عجله کردید ها ! ببینید ؛ بعضی وقت ها تیر و ترکش برای بینایی انسان مفید است . اصلاً باعث تقویت چشم می شود . این ماجرا ربطی هم به بابا طاهر عزیز و "زنم بر دیده تا دل گردد آزاد" و این جور چیز ها ندارد . چی فرمودید ؟ ضد لطیفه است ؟ همان لطیفه معروف که بعضی ها می گفتند چون تیر برای قلبشان ضرر دارد جبهه نمی روند ؟ نه عزیز دل برادر ! نگرفتید ! کمی صبر داشته باشید . الان جریان را تعریف می کنم :
عباس آقا در عملیات فتح المبین مجروح شده بود ؛ درست از ناحیه چشم . پزشک های بیمارستان فارابی تهران به این نتیجه می رسند که برای جلوگیری از عفونت و . . . چشمش باید تخلیه شود . عباس آقا پیش خودش می گوید من که می خواستم جانم را در این راه بدهم ، چشم چه ارزشی دارد ؟ چشم ! ( این چشم آخر یعنی رضایت داد ).
شبی که فردایش باید برای عمل آماده می شد کسی را می بیند که بالای سرش می آید . پانسمان را از چشمش باز می کند و می گوید : چشمت که مشکلی نداره ! شما برید به جبهه . ما هم به آن جا سر می زنیم .
هم اتاقی عباس بهت زده شده بود . عباس رفته بود جلوی آینه داشت چشمش را معاینه می کرد . از روز اولش هم بهتر شده بود . آن بنده خدا که کسی را ندیده بود زود پرستارها را صدا زد . چه سر و صدایی که برپا نشد . پانسمانش باز شده بود . دیگر نیازی نبود آن جا بماند .
اواخر عملیات محرم بود . این دفعه نه در بیداری که در خواب دیده بود کسی سوار بر اسب سپید تیربار به دست دارد و تنها با یک فشنگ دشمنان را به خاک می اندازد . این را که تعریف کرد دوستانش فهمیدند دیگر ماندنی نیست .
شهید عباس عباس پور ، جوان دلاوری از خطه کیاکلای قائم شهر است که نباید گذاشت بر مزار یاد و نامش غبار فراموشی بنشیند .
بر اساس خاطره ای از فرمانده خط شکن گردان حمزه ل 25 ک ، برادر جانباز ، احمد محمودی .
اشک آتش جایزه می دهد !!
ای جعفر ! . . . ای جعفر ! . . .
آخر مؤمن خدا این چه کاری بود تو کردی ؟! تو که برای خودت احترام و آبرویی داشتی . همان را نگه می داشتی و امروز برای خودت کسی بودی . مردم سرت قسم می خوردند و . . . بسوزد پدر وسوسه . بسوزد پدر جاه و مقام . خوب فضا را غبار آلود کردی ها . این وسط یک عده هم راه افتاده بودند برایش تبلیغ می کردند : به جعفر ما رأی دهید او یار امام بوده . بحران های زمان امام را درک کرده . خیلی از خواص خوش سابقه از او حمایت می کنند . دغدغه ای جز آرمان های اسلام ندارد . شال سبز هم به گردن دارد . اصلا سید است . برادر امام است . امامزاده است . ( به قول قمی ها شاهزاده است . ) آن طرف چه ؟ یک بچه بدون سوابق انقلابی یک مشت فقیر و ساده پوش را دور خودش جمع کرده که مثلا حق با اوست و دم از عدالت و اسلام ناب می زند ؟ او زمان امام کجا بوده ؟!
ای جعفر ! . . . ای جعفر ! . . .
دیگر کسی به مزارت دخیل نمی بندد . مرد حساب همه چیز را به هیچ فروختی .
البته جعفر آقا در ایام انتخابات اخیر خیلی به درد ما خورد . بیخود که نگفته اند : عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد .
بگذریم . قرار نبود من سیاسی بنویسم . چند وقتی است حال و هوای جنوب ، جو گیرم کرده . امروز چهارشنبه است . یوم الشروع . در بعضی روایات توصیه شده کارهای بزرگتان را بهتر است از چهارشنبه شروع کنید . چه کار بزرگتری از شروع ولایت منجی آخر ، امام عدالت و رستگاری ؟ این تقارن را باید به فال نیک گرفت .
امروز تاج گذاری مهدی امت است . البته در چنین روزی دو تاج گذاری برگزار شد . سید جعفر هم داعیه امامت داشت و . . .
سبیل عمی جعفر و ولده فسبیل اخو یوسف . این را امام بر حق گفته . عمویم جعفر و فرزندانش راه فرزندان یوسف (پیامبر زادگان یعقوب ) را پیموده اند . راستی امروز پس از گذشت قرن ها مهدی موعود چقدر شیدایی دارد ؟ حالا بگردید اگر یک نفر را پیدا کردید که پیرو جعفر کذاب باشد و معتقد باشد که با تقلب حقش را خورده اند یک قطره طلایی از اشک های آتش را به شما جایزه می دهم .
ریگی از کفش نظام خارج شد ؛
به امید برچیده شدن صخره های سر راه !!
یاد باد گردان حمزه یاد باد
یاد باد شیران شرزه یاد باد
نخستین یاد واره شهدای گردان حمزه سپاه کربلا
پنج شنبه 6/12/88 از ساعت 9 تا 14 قائمشهر حسینیه عاشقان ثارالله
محصولات مجید هر چه می خواهد ، باشد . تبلیغاتش را که دیده اید . کودک در خطر سقوط قرار دارد پدر با تمام توان به طرفش می دود . اما پدر وقتی نفس راحت می کشد که می بیند بسته خریداری شده اش سالم مانده است . یعنی عشق به فرزند ، کشک ! حوصله نقد و بررسی ندارم . شکر خدا هر کس را با هر سلیقه ای که تا به حال دیده ام نسبت به این نوع تبلیغ واکنش منفی نشان داده است . طبع زلال انسان ها آن چه خلاف فطرت الهی خود باشد را خوب تشخیص می دهد . آن بابایی که چنین طرحی برای تبلیغ یک محصول ریخته و پول هنرمندی اش را گرفته خواسته یا ناخواسته با انجام روشی غیر اخلاقی مرتکب ضد تبلیغ شده و در درجه اول خیانتی بزرگ را در حق شرکت طرف قرار داد خود انجام داده است . خدائیش بد سلیقگی این مدلی را دیده بودید ؟
----------------------------------------
بعضی از دوستان معتقدند آن که برای نجات بچه دوید مثلا یک شهروند عادی بوده نه پدر بچه ٬ البته بر نظر خود اصرار دارم که به هر حال اصالت های انسانی جولانگاه مناسبی برای بهره وری اقتصادی نیست .
- ۸۸/۱۲/۱۹