اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

۲۵ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

ستاد استقبال از هنرمندان حماسه ساز تشکیل شد

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۵۸ ق.ظ

عکس-بازیگران-هنرمندان-برزیل-در-جام-جهانی-2014 (3)


سفیران فرهنگی ایران با شلوارک در برزیل!+عکس


به دنبال حضور شکوهمند هنرمندان غیور ایرانی در طول مسابقات جام جهانی فوتبال برزیل که منجر به صعود تیم ملی ایران به مرحله بعد گردید، ستاد مردمی استقبال از این هنرمندان تشکیل شد.

با توجه به اینکه بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران در مصاحبه های خود تأکید کردند که حضور مداوم هنرمندان در کنار آنان و تشویق های مکرری که هنگام برگزاری مسابقات، فضای ورزشگاه ها را به نفع ایران تغییر می داد، نقش اصلی را در صعود تیم کشورمان به مرحله بعدی جام جهانی داشته بسیاری از کارشناسان با حسرت اعلام کردند که ای کاش از تأثیر هنرمندان در ورزش زودتر مطلع شده و با بهره گیری از حضور آنان می توانستند کاری کنند که تیم ملی والیبال ایران هم برای یکبار که شده بتواند تیم هایی مانند ایتالیا و برزیل را شکست دهد. یا شاید با حضور هنرمندان می شد کاری کرد که ایران در رشته هایی مانند کشتی و تکواندو و وزنه برداری و ... هم بتواند صاحب مدال شود.

گفتنی است هنرمندان فداکار ایرانی بنا بر عرق ملی خود بیش از دو هفته با دست کشیدن از کار و زندگی و با هزینه شخصی خود سختی های سفر به جام جهانی در دیار غربت را تقبّل نموده تا در کنار تیم کشورشان باشند. شنیده شده بسیاری از هنرمندان به دلیل گرانی هتل شب ها را در کنار استادیوم های ورزشی خوابیده و برای تغذیه از دکه های فلافل فروشی که توسط آبادانی های مقیم برزیل راه اندازی شده بود استفاده می کردند.

جالب است بدانید تأثیر حضور عزتمندانه هنرمندان با افتخار ایرانی در برزیل تنها در عرصه ورزش نبوده و دستاوردهای فرهنگی نیز برای کشورمان به همراه داشته است.

بسیاری از مردم برزیل که آخرش نتوانستند متوجه شوند که اگر "ابتکار" ایران در استفاده از تصویر یوزپلنگ بر روی پیراهن های تیم ملی با شعار صلح و دوستی صورت گرفته پس تصویر کبوتر و دیگر موجودات بی آزار نشانه چیست؛ اما با دیدن نوع پوشش و رفتار هنرمندان ایرانی در سطح معابر فهمیدند که کشور ایران دارای یک فرهنگ مستقل بوده و هنرمندان آن با حفظ خودباوری فرهنگی و افتخار به آن به هیچ وجه تحت تأثیر سایر فرهنگ ها قرار نمی گیرند.

نکته تاریخی و سرنوشت ساز دیگر اینکه به دنبال آب رفتن لباس های تیم ملی فوتبال ایران که از کیفیت پایین برخوردار بوده و باعث تمسخر ایران در رسانه های کشورهای مختلف و تضعیف روحیه بازیکنان تیم ملی گردید، هنرمندان ایرانی در اقدامی هوشمندانه با پوشیدن انواع شلوارها، پیراهن ها و مانتوهای کوتاه ضمن تقویت روحیه تیم به جهانیان ثابت کردند که ظاهر انسان ملاک نیست و مهم دل آدم است که باید مراقب بود آب نرود.

این مسائل در مجموع باعث شد کسانی که در داخل کشور معتقد به تقسیم ناجوانمردانه هنرمندان به دو طیف ارزشی و غیر ارزشی بودند به اشتباه بزرگ خود پی ببرند.

ستاد استقبال از هنرمندان حماسه ساز به یمن این شفافیت در عرصه فرهنگ و رفع حریم های خودساخته و غیرضروری، در نظر دارد گامی دیگر در عرصه "شفاف" سازی فرهنگی برداشته و به هنرمندان حاضر در برزیل، یک دست شلوارک "بلورین" اهدا نماید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک پیشنهاد برای دادگاه ویژه روحانیت

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۵۷ ق.ظ

آدم نمی داند در هفته قوه قضائیه باید به مسئولان دادگاه ویژه هم تبریک بگوید یا نه؟! از این جهت که قضات دادگاه ویژه هم قاضی هستند و هفته قوه قضائیه مربوط به همه قضات است جای تبریک دارد؛ اما از جهت دیگر، دادگاه ویژه یک نهاد مستقل از قوه قضائیه است و این هفته ربطی به این نهاد ندارد، که با این وصف جای تبریک و گرامی داشت باقی نمی ماند! حالا چه روزی را باید به این عزیزان اختصاص داد و تبریک گفت، بماند برای بعد.

از این شوخی صبحگاهی که بگذریم یک پیشنهاد برای دادگاه ویژه روحانیت به خصوص در قم که به دلیل حضور حداکثری طلاب و روحانیون، طبیعتاً دادگاه ویژه پرمشغله تر از دیگر شعبات کشوری این نهاد است، دارم.

هدف از تشکیل دادگاه ویژه، حفظ شأن و کرامت روحانیون و تحصیل کردگان حوزوی است. این حفظ شأن و کرامت در دو رویکرد قابل تطبیق است.

یکی مربوط می شود به برخورد جدی، متمرکز و تخصصی با تخلفات احتمالی تعدادی از روحانیون به خصوص روحانی نماهایی که تیشه به ریشه اسلام می زنند. فراموش نکنیم که جایگاه حساس روحانیت در جامعه به گونه ای است که انحراف و فساد احتمالی در این قشر – ولو به تعداد کم – می تواند ضرباتی جبران ناپذیر در باور و اعتقادات مردم ایجاد کند.

رویکرد دوم جداسازی روال قضایی رسیدگی به پرونده های اتهامی روحانیون از محافل عمومی است. توضیح این نکته ضروری است که هر محاکمه ای لزوماً به محکومیت ختم نمی شود. یا اینکه بعضی دعاوی به رغم طرح در محاکم و ضرورت رسیدگی به آن، بسیار جزیی و کم اهمیت هستند. از طرف دیگر تردد این بخش از روحانیون متهم آنهم با تشریفات قضایی و امنیتی در راهروهای پرازدحام دادگاه ها ضمن خدشه بر آبروی این افراد که به طور معمول چهره هایی شناخته شده در شهر خود هستند، تبعاتی منفی در نگاه مردم نسبت به مروّجان دین ایجاد می کند، در حالی که واقعاً ممکن است پرونده مطروحه به هیچ محکومیتی ختم نشود.

با پذیرش رویکرد بایسته ای که اصل تشکیل دادگاه ویژه روحانیت را اجتناب ناپذیر می نماید به مسئولان این نهاد پیشنهاد می شود  زندان طلاب و روحانیون را نیز از سایر زندان ها جدا نمایند.

اگر چه در زندان ها ممکن است بندی به عنوان ویژه روحانیت وجود داشته باشد ولی به هر حال مراحل ورود و خروج و تردد داخل زندان، یک مسئله مشترک و عمومی است. از سوی دیگر بسیاری از روحانیون زندانی لزوماً افرادی فاسد و تبهکار نیستند. به طور مثال ظاهراً هم اکنون که حدود سی زندانی از قشر روحانی در بند ویژه زندان قم در حبس هستند به جز دو سه نفر بقیه به دلیل بدهکاری و اختلافات مالی یا دعاوی شخصی و خانوادگی و گاه عدم توانایی در اثبات بی گناهی، محکوم شده اند. البته پرونده تعدادی از این متهمان هم هنوز منجر به صدور حکم محکومیت یا برائت نشده است. بسیاری از این روحانیون در زندان نیز به حفظ آداب شرعی ملتزم بوده و از انجام مستحباتی مانند نماز شب غفلت نمی ورزند. بسیاری از این روحانیون بعد از آزادی به فعالیت های دینی خود در جامعه ادامه خواهند داد که این مسئله اهمیت توجه به شخصیت آنان را برجسته می سازد.

این موضوع در حالی است که صرف ورود یک روحانی به زندان ممکن است هر نوع گمانه زنی بدبینانه را نسبت به او در ذهن ناظران ایجاد کند.

به نظر می رسد با توجه به فضای زندان ها حفظ کرامت این قشر اقتضا می کند مکان مستقلی برای نگهداری از روحانیون زندانی مانند زیر زمین دادگاه ویژه روحانیت قم یا هر نقطه مناسب دیگری در نظر گرفته شود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

جنبش سبز به داعش پیوست!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۳۰ ق.ظ


به نقل از میدان ۷۲، یکی از کاربران شبکه های اجتماعی نوشت:
یکی از ماموران امنیتی زخمی شده بود و روی زمین افتاده بود. عده ای که صورتهاشان را بسته بودند رفتند و بر بدن نیمه جان او بنزین ریخته و آتشش زدند. من رفتم و بدن در حال سوختن او را از وسط جمعیت به کنار کشیدم و لباس هلآال احمر خودم را بر تنش انداختم. به یکباره جمعیت به سوی من حمله ور شدند و با عمود آهنین به سرم کوبیدند. سه نقطه از سرم شکست، بینایی ام را تقریبا از دست دادم. در همان وسط خیابان چند نفر دست و پایم را گرفتند، یکی شان با درفش به زیر ناخن های پایم می انداخت و ناخن های پایم را یکی یکی کشیدند… مرا به خانه ای بردند و در آن جا شکنجه ام کردند و در نهایت وقتی تصور کردند که جان داده ام، جنازه ام را در خیابان انداختند و رفتند

وقتی تصاویر من از تلویزیون پخش شد، حتی مادرم هم مرا نشناخته بود و از تن صدا حدس زده بود که من پسرش هستم و به این ترتیب بود که بعد از چند روز بی خبری از من، خانواده ام توانستند ردی پیدا کنند و سراغم بیایند

این ها که خواندید، هیچ ربطی به داعش و وقایع کنونی عراق ندارند! خاطراتی است که براساس خاطرات شهید ستاری و خانواده اش بازنویسی کرده ام.

شهید ستاری را در عاشورای ۸۸، همین فتنه گران آزادی خواه و دموکرات در وسط خیابان های تهران به فجیع ترین شکل شکنجه کردند و او در نهایت در زمستان گذشته به شهادت رسید

برای تاریخ نوشتم تا روزی قضاوت کند که مزدورهای امریکا درایران و عراق و سوریه و هر جای دیگر دنیا رفتار مشابهی انجام میدهند و فقط این رسانه های دنیا هستند که اسم یکی را داعش می گذارند و دیگری را جنبش سبز و از هر کدام مطابق میل کدخدا تصویر ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ.
  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک آیت الله در روز عاشورا چه حالی دارد؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۹:۲۴ ق.ظ


من عادت ندارم به خاطر کبر سن یا جایگاه سیاسی و اجتماعی و ... یک روحانی به او آیت الله بگویم. فکر می کنم خیلی از بزرگان ما هم – اگر به نامه ها و اطلاعیه هایی که برای تبریک و تسلیت صادر می کنند دقت کنیم – به راحتی این تعبیر را به کار نمی برند.

استاد بزرگوار ما گاه به کنایه می گفت: کسی که می گوید آیت الله است دعا کند باران ببارد!

ایشان می خواست با این طعنه ثابت کند که مقام آیت اللهی به صرف جایگاه علمی و رسیدن به اجتهاد نیست و نیازمند روحیه معنوی و حال و هوای عرفانی فرد نیز هست.

من در مورد شخص هاشمی رفسنجانی از به کار بردن واژه آیت الله ابا دارم. چرا که نه مقام علمی ایشان حتی در حد یک تدریس معمولی و یا انتشار جزوه فقهی ثابت شده است و نه از نظر معنوی می توان جایگاهی برای وی برشمرد. من ترجیح می دهم آن کودک خردسالی باشم که شهامت نشان می دهد و وسط جمع، فریاد می زند: ایهاالناس! پادشاه لخت است!!

این روزها انتشار بخشی از خاطرات خودنوشت این آیت الله رسانه ای باعث تعجب بسیاری از مطلعین شده است.

شما اگر به زندگی نامه همه علما نگاه کنید خواهید دید که در ایام محرم و به خصوص روزهای تاسوعا و عاشورا رنگ به رخسار نداشته و مانند انسانی مصیبت زده و داغدار، گاه عمامه از سر درآورده و به سوگواری می پردازند. از این دست حکایت ها تا لتان بخواهد در تاریخ ثبت شده و شاید خودتان هم مواردی اینچنین تأثیرگذار را از نزدیک مشاهده کرده باشید.

اصلاً علما را بی خیال شوید! مردم عادی کوچه و بازار در روزهای تاسوعا و عاشورا چه حال و هوایی دارند؟ آیا دلبستگی های یک طلبه به نمادهای مذهبی نباید لااقل در سطح مردم عادی کشورش باشد و دستکم عصر تاسوعا را به تفریح نگذراند؟

یک نکته دیگر را هم لابد در خاطرات ایشان توجه کرده اید و آن هم چیزی نیست جز فرار او از تهران در زمانی که شایعه زلزله به گوش می رسید! یادتان هست موقع بمباران و موشک باران تهران که بالاترین هدف آن حمله به جماران بود چقدر به ایشان اصرار می کردند به پناهگاه برود؟ اما امام از خانه اش تکان نخورد و می گفت من هم مانند همه مردم؛ مگر اینها جای امنی دارند بروند که من هم به فکر پناهگاه برای خودم باشم؟

یک شنبه 30 خرداد1370 روز تاسوعا:

" ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﭼﯿﻨﯽ ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ که ﺳﺎﻋﺖ ۸ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺯﻟﺰلهﺍﯼ ﺑﻪ ﻗﺪﺭﺕ ۶٫۸ ﺭﯾﺸﺘﺮ ﺩﺭ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺭﻭﯼ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ. ﺁﻣﺪﻥ ما ﺑﻪ ﻟﺘﯿﺎﻥ ﻫﻢ ﺑﯽ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ. ﮔﺮﭼﻪ ﺧﻮﺩم ﺍﺻﻼ ﻗﺒﻮل ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﭽﻪ ها ﺁﻣﺪﻡ. ﺑﺎ ﻫﻠﯽ ﮐﻮﭘﺘﺮ ﺑﻪ ﺳﺪ ﻟﺘﯿﺎن ﺁﻣﺪﯾﻢ. ﻫﻮﺍﯼ ﺧﻮﺑﯽ ﺩﺍﺭﺩ. ﻋﺼﺮ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﭽﻪ ها ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺍﺳﮑﯽ رﻭﯼ ﺁﺏ ﯾﺎﺩﺑﮕﯿﺮﻡ. ﮐﻤﯽ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻗﺎﯾﻖ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺷﺪﻡ ؛ ﺑﺪﻧﻢ ﺁﻣﺎﺩگی ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻨﯿﻦ ﻭﺭﺯﺷﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﮔﺮﭼﻪ ﺁﺳﺎﻥ ﺍست. "

و روز عاشورای این آیت الله! اینگونه گذشت:

" ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﺍﺳﺖ. ﺗﺎ ﺳﺎﻋﺖ ﻫﺸﺖ ﻭ ﻧﯿﻢ ﺻﺒﺢ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻡ. ﺭﻭﺯ ﺭﺍ ﺑﻪ «ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ» ﻭ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﻪ «ﻟﺘﯿﺎﻥ» ﺑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ، ﮔﺬﺭﺍﻧﺪﻡ. ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻏﺮﻭﺏ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ. "

دعا کنیم خدا عاقبت همه ما را ختم به خیر کند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مدیریت زمان و مدیریت زمانه!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۴۹ ق.ظ

حاکم باید زمان شناس باشد. حسن تدبیر، اقتضا می کند که مدیر و حاکم اسلامی از شرایط زمانی که در آن به سر می برد آگاه بوده و بتواند با در نظر گرفتن همه جوانب امر و بازخورد و آسیب هایی که ممکن است در انجام سیاست های خود با آن مواجه شود به اتخاذ تصمیم درست، روی آورد

هر دوره از روزگار، شرایط و پیچیدگی های خاص خودش را دارد. برای همین تدبیر در نحوه مواجهه با این پیچیدگی ها نیازمند تسلط کامل بر شرایط عصر خود است. از همین رو است که می بینیم ائمه اطهار علیهم السلام که هر یک در روزگاری خاص و با شرایط جدیدی مواجه بودند در تقویت جبهه دین  و بر پا نگاه داشتن خیمه اسلام از روش و شیوه متنوع و گاه متفاوت با یکدیگر بهره می گرفتند

نکته ای که در رابطه با نقش زمان در مناسبات اجتماعی و سیاسی باید مدّنظر قرار داد این است که تغییر در زمان و شرایط روزگار، محصول نوگرایی و تنوع طلبی انسان هاست. زمان، عنصر مستقل از جوامع نیست که بتواند خود به خود و بدون تأثیرپذیری از افراد بشر، دچار دگرگونی بشود. در این بین باید توجه داشت که تغییر در ذائقه ملت ها، به عوامل متعددی بستگی دارد که بی تردید مهم ترین آنها نوع سیاستگذاری سلاطین و ملوک است. مردم اغلب دین و مسلک خویش را در الگو برداری از حاکمان خود کسب می کنند. اطلاع از این مهم، می تواند حاکم خردمند و دوراندیش را بر آن دارد تا پایه گذار سیاستی شود که در بلند مدت منجر به تغییر ذائقه ملت در راستای گرایش بیشتر به سبک زندگی دینی و پرهیز از خودباختگی و دنیازدگی بشود.

برنامه های راهبردی یک حاکم اسلامی با تدبیر، بی شک می تواند جوامع اسلامی را از حالت انفعال خارج ساخته و مناسبات عالم را در جهت شکل گیری تمدن بزرگ اسلامی تحت تأثیر قرار بدهد.

 

ـ اذا تغیرت نیة السّلطان تغیر الزّمان. هنگامى که اندیشه پادشاه دگرگون شود اوضاع زمان نیز دگرگون گردد.

علی علیه السلام

تمدن اسلامی، فرآیندی دور از دسترس نیست. اهتمام متولیان امور حکومت و دولتمردان و سیاستگذاران به این راهبرد سازنده، تحقق آن را ممکن و نزدیک می سازد.

با توجه به تأکیدهای مکرر رهبر فرزانه و دوراندیش انقلاب بر لزوم حرکت در مسیر ایجاد تمدن بزرگ و تاریخ ساز اسلامی باید دید آیا سیاست ها و خط و مشی های سایر مسئولان تأثیرگذار، از اعتقاد و التزام آنان به این چشم انداز مهم حکایت دارد یا خیر.

به نظر می رسد لازم است رسانه های جبهه انقلاب اسلامی با پرداخت بیشتر به این مسأله اهمیت این امر و جایگاه سرنوشت ساز مسئولان جمهوری اسلامی را در جهت دهی صحیح به تحولات تاریخ به آنان گوشزد نمایند


 

  • سیدحمید مشتاقی نیا