اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات

فهرست نهایی اصولگرایان

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۰۰ ق.ظ

به دنبال ارائه فهرست های متعدد از سوی برخی گروه های ارزشی شهر بابل برای انتخابات شورای اسلامی شهر که موجب سردرگمی بسیاری از شهروندان گردیده و شائبه تفرقه بین نیروهای اصولگرای این شهرستان را قوّت بخشید، تشکل های محوری و جمعیت های انقلابی شهرستان بابل در اقدامی وحدت آفرین و به منظور معرفی چهره های اصلح از میان نامزدهای موجود در انتخابات شورای اسلامی شهر، نه چهره اصولگرا، متعهد و دارای برنامه را پس از ساعت ها مشورت با جمعی از علما، اساتید دانشگاه، نخبگان و فرهیختگان عرصه های علمی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، خانواده های معزز شاهد و ایثارگر، هیئت های مذهبی سطح شهر، اصناف و بازاریان و دیگر فعالان شاخص عرصه های فرهنگی و خدمت رسانی انتخاب نموده اند که اسامی آنها به شرح ذیل می باشد.

امید است در پرتو وحدت و همت والای نیروهای دلسوز انقلاب در شهر دارالمومنین، شاهد شکل گیری شورایی باشیم که فارغ از حاشیه هایی که حیثیت مذهبی شهر را لکه دار می کند با اجرای طرح های سازنده و تحول آفرین، به الگویی برای دیگر نقاط ایران اسلامی تبدیل شود.

1-      حجت الاسلام قاسم گیلانی فر

2-      آقای محمد حسین منصف

3-      آقای جعفر واثقی

4-      آقای ناصر قنبرزاده

5-      آقای علی اکبری مجد

6-      آقای حسین حسین زاده

7-      آقای محمد صادقی

8-      آقای کوروش رضاپور

9-      آقای عارف حیدری

 

 

 

جبهه ایمانی بنیان

مجمع تشکل های حزب الله بابل

تشکل طلاب مبارز شهرستان بابل

جامعه عدالتخواهان اصولگرا

مجمع دانشجویی مطالبه

حزب الله سایبری شهرستان بابل

انجمن بانوان ولایتمدار

جامعه اسلامی رزمندگان

جامعه اسلامی بازاریان شهرستان بابل

جمعی از اساتید حوزه و دانشگاه

  • سیدحمید مشتاقی نیا

در معرکه اختلاف بین بزرگان، تکلیف ما چیست؟

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۲، ۰۲:۳۵ ق.ظ

شنیده شده است جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که دربرگیرنده تعدادی از اساتید محترم حوزه علمیه قم است با انتشار بیانیه ای اعلام کرد اکثریت اعضای آن از یک کاندیدا در انتخابات ریاست جمهوری حمایت می کنند.

بر فرض صحت این خبر، از سوی دیگر تعدادی از علمای شاخص و انقلابی کشور همچون حضرات آیات علامه مصباح یزدی، خزعلی، علم الهدی، جزایری، زابلی و... از کاندیدای محترم دیگری در انتخابات پیش رو اعلام حمایت کرده اند.

پرسشی که برای بسیاری از متدینین کشور پیش می آید این است که تکلیف ما در این بین چیست؟ ما باید به نظر کدام طیف از علما عمل کنیم؟ آیا می توان قاعده اصولی تعارض و بالتبع آن تساقط نظرات دو طرف را جاری کرد؟ و...

پاسخ یک: اصل این است که خود انسان بنا بر آگاهی، تحلیل و بصیرت خود اقدام به شناخت اصلح نماید. به لطف شفافیت های موجود در فضای سیاسی جامعه و نیز بنا بر معیارهایی که مقام معظم رهبری تبیین کرده اند و با شناختی که از عملکرد و گرایشات کاندیداها و حامیان آنها وجود دارد، تشخیص اصلح برای اغلب دلسوزان انقلاب کار دشواری نیست.

پاسخ دو: زمانی باید به نظر متخصصان سیاسی رجوع کرد که خود انسان توانایی تشخیص اصلح را نداشته باشد. بی شک معتمدین سیاسی کسانی هستند که سوابق انقلابی درخشانی داشته باشند. طبیعی است بزرگوارانی که در بحبوحه خطرها و در بزنگاه های سرنوشت ساز انقلاب اسلامی مانند فتنه شوم88 و دوران حاکمیت پرتنش اصلاحات، گوشه عزلت را برگزیده و عافیت طلبی را برگزیدند به نسبت مجاهدان راست قامتی که با تمام توان پا به عرصه دفاع از کیان انقلاب و ستون مستحکم آن یعنی ولایت فقیه گذاشته و آبرو و حیثیت خود را در معرض تهاجم تخریبی بدخواهان اسلام ناب قرار دادند کمتر مورد اعتماد خواهند بود.

آیا می توان همراهی ناخواسته برخی بزرگان با رسانه های غرب همچون بی بی سی و... را در حمایت از یک کاندیدای ورشکسته سیاسی در دومین مرحله از انتخابات سال 84 از خاطر برد؟ مگر می شود جانب داری تعدادی از بزرگان صاحب نام را از بنی صدر خائن به فراموشی سپرد؟ آیا امامان جمعه ای که درست در وسط معرکه فتنه از سمت خود در انقلابی ترین شهر کشور استعفا داده و ناخواسته دل دشمن را به وجد می آورند باز هم می توانند معتمد ما در انتخاب اصلح به شمار روند؟

پاسخ سه: چنان چه کسی بین خود و خدای خودش به اصلح بودن کسی پی برده باشد و یا با اعتماد صادقانه به برخی بزرگان و معتمدان به کاندیدایی رأی دهد انشاءلله اجرش نزد خدواند محفوظ بوده و فارغ از هر مصداقی که مورد انتخابش باشد به ثواب و صواب دست یافته است.

پاسخ به یک شبهه: آیا فرمایش حضرات امام (ره) در لزوم همراهی جوانان حوزه با یک تشکل خاص حوزوی و پرهیز از تقابل با آنان، می تواند حجت ما در تشخیص اصلح به شمار رود؟

1-     1- اگر قرار باشد این مسئله را در انتخابات نیز تسری دهیم معنای رقابت از بین رفته و از سوی دیگر شکست چهره منتخب این تشکل، مانند آن چه که در سال های 76 و 84 اتفاق افتاد، آسیبی جدی برای مقبولیت اجتماعی این عزیزان محسوب خواهد شد.

2-    2-  تشخیص جمعی از علما در صورت عدم تعارض با جمعی دیگر از عالمان ممکن است حجت محسوب شود، اما در شرایط امروز وزنه علمی و اجتماعی برخی از علمای انقلابی بسیار بالاتر از اعضای ناشناخته یک تشکل صنفی و سیاسی در حوزه علمیه است.

3-     3- مرور زمان باعث تغییر در اعضای اصناف و تشکل ها گردیده است. بسیاری از چهره های قدیمی و شناخته شده گروه ها به دلیل کهولت سن به کنار رفته و عناصر دیگری به جای آن ها قرار گرفته اند. امروز نه جمعیت موتلفه همان تشکیلاتی است که نفس قدسی شهدایی چون بخارایی و امانی و نیک نژاد و... در آن حاکمیت داشت، نه تحکیم وحدت، همان جمعیتی است که بینی استکبار را به خاک مالید و...

4-     4- امام به ما آموخت ملاک، حال فعلی افراد است.

یک پرسش کلیدی:

به نظر شما اگر دایره انتخاب نامزدها بین آقایان ولایتی و جلیلی محدود شود اکبر هاشمی رفسنجانی به کدام گزینه رأی خواهد داد؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نفدیک یامحمود

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۲۸ ق.ظ
598 به نقل از بولتن نیوز: آنچه که در عرف سیاسی کشورمان مرسوم است از این قرار است که پایان دوران مدیریت هر شخص به طر معمول به تخریب او-حال چه درست یا غلط- اختصاص دارد.

محمود احمدی نژاد نیز به عنوان کسی که از نخستین روزهای ریاست جمهوری خود با چالش روی کار آمد نه تنها از این قاعده مستثنی نیست بلکه موج تخریب ها و داوری ها در آستانه پایان 8 سال ریاست بر قوه مجریه وسط او به اوج رسیده است.

اما خالی از لطف ندیدیم زمانی که دور، دور کوبیدن یک شخص است اندکی از خوبی های او نیز بگوییم و یادآوریم شویم که چه خصوصیاتی از احمدی نژاد موجب اقبال شگرف مردمی به او شد.

عکس های زیر مربوط به دیدار احمدی نژاد با مهمانان خارجی مراسم سالگرد امام خمینی در چند روز است که همانطور که در تصاویر مشخص و واضح است، شوق و اشتیاق فراوانی در میان حضار برای دیدن رئیس جمهور دیده می شود.


















این عکس ها شباهت فراوانی با عکس هایی دارد که در سال های نخستین ریاست جمهوری احمدی نژاد با مردم ایران زیاد به چشم می خورد اما به راستی چرا هنوز این جماعت خارجی هنوز هم احمدی نژاد را دوست دارند؟ هنوز هم برق اشتیاق در چشمان آنها فریاد می زند!

یکی از خصوصیات احمدی نژاد که روح دوباره را به مشتاقان آرمان های امام خمینی در داخل و به امت اسلام در سراسر امت اسلام دمید، جسارت و شجاعتی بود که از ایشان در بیان آرمان های انقلاب اسلامی ئ ارزش های امام خمینی در سطح بین المللی دیده شد.

هنوز هم نخستین سخنرانی احمدی نژاد در مجمع عمومی سازمان ملل متحد و آغاز طوفانی او با ندای «اللهم عجل لولیک الفرج» در گوش جهانیان و امت اسلام طنین انداز است.

طرح مسئله هلوکاست و جهان بدون صهیونیزم از جمله دیگر ابتکارات احمدی نژاد بود که موقعیت اسرائیل و رژیم صهیونیستی را به شدت در عرصه جهانی متزلزل کرد و نشان داد که ادعای آزادی بیان از سوی غربی ها کاملا یک شعار است.

استقبال شگفت انگیز از او در کشورهایی چون ترکیه، لبنان، مصر و سایر بلاد اسلامی و سر دادن شعار «مرگ بر اسرائیل» در هنگام استقبال از احمدی نژاد، استقبال از یک شخص نبود بلکه مردم این کشورها مجددا آرمان های بزرگ امام خمینی را در عرصه سیاست خارجی از او دیدند و مشتاقانه به سمت او آمدند و البته همچنان هم این شعارها در سیاست خارجی این دولت قابل مشاهده است.

این شوق و اشتیاق نسبت به آرمان های انقلاب اسلامی چراغ و نقشه راه خوبی برای سایر نامزدهای ریاست جمهوری است که بدانند مقبولیت جمهوری اسلامی نزد سایر کشورهای اسلامی در گرو طرح شجاعانه و استقامت بر آن است و تعبیر و تفسیر عملی این تعبیر است که به کسی رای دهید که مصداق آیه شریفه«ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا» باشد.

رئیس جمهور ما هرکه باشد تنها در صورتی می تواند در قلوب امت اسلام جایی برای خود بیابد که مصداق استقامت بر آرمان های انقلاب اسلامی و اسلام ناب محمدی باشد و از طرح آن بیمی د دل نپروراند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ما همیشه حماسه ساز بوده ایم

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ۰۵:۵۰ ق.ظ


آن زمان که بزرگترین آثار هنری دنیای غرب در وصف ناز و کرشمه های خیابانی و عشق های کاذب مثلثی و روابط بی ضابطه اخلاقی، خلق می شد و به عنوان شاهکاری بزرگ در بزم های مستانه دلدادگان وهم و هوس، نقل محافل قرار می گرفت، قصه های شاهکارنامه فردوسی و روایت حماسه های مردان دشمن کش و دیوافکن ایران زمین، گرمای جمع صمیمی مردم این آب و خاک بود و صفای نقاله سرایی در وصف شیران بیشه غیرت و حماسه، تفریح سالم و آموزنده پیر وجوان این سرزمین به شمار می آمد.

این پیشینه پرافتخار ملتی است که هنر و ادبیاتش ریشه در عمق انسانیت و مردانگی داشته است. تاریخ این سرزمین پهناور نیز آنگونه رقم خورد که تا زمانی که پای حاتم بخشی های شاهان بزدل و بی کفایت و سلطان حسین های بی شهامت به میان نمی آمد مرد و زن این مرز و بوم با چنگ و دندان از کیان میهن و عقاید خویش دفاع کرده و قدمی از سر تسلیم و ذلت در مقابل بیگانگان برنداشته اند.

شاید بتوان بزرگترین حماسه ایرانیان را پذیرش عقلانی و قلبی دین مبین اسلام دانست که اگر این حق طلبی و عدالت خواهی نبود فتح این سرزمین برای سربازان عربی ارتش اسلام به این راحتی و گوارایی، محقق نمی شد.

این ملت با این پیشینه پرافتخار تاریخی هیچ گاه زیر بار ظلم و نابرابری نرفت. شاه قلدر انگلیس نشانِ پهلوی، با تمام قساوت و ناجوانمردی اش نتوانست در مقابل دستان خالی مردم این مرز و بوم دوام آورده و آرزوی کشف حجاب و خلع لباس روحانیت و زدودن مظاهر دین را با خود به گورستان تاریخ برد.

سال های چهل و دو تا پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، مملو از خاطرات حماسی مردان و زنان گمنامی است که در کوچه پس کوچه های شهر و دیارشان به مبارزه جانانه با طاغوت زمان پردداختند و شاه آمریکایی و پرادعایشان را از تخت نخوت و عصیان به زیر کشاندند. به راستی ما با نام و نشان چند نفر از شهدای سال های انقلاب آشنایی داریم؟

پیروزی انقلاب اسلامی، تازه اول ماجرا بود. شرق و غرب عالم دست به دست هم دادند تا با راه اندازی ده ها گروهک ریز و درشت التقاطی، به نبرد با فکر و جسم منادیان آزادی و عدالت پرداخته و جامعه اسلامی را از لحاظ اعتقادی و اجتماعی به ناامنی بکشانند. ترویج عقاید باطل چپ و راست از سویی و ترورهای کور منافقان و کودتاها و نواهای شوم جدایی طلبانه از سوی دیگر، امنیت انقلاب اسلامی را نشانه رفته بود. شرایط جمهوری تازه تأسیس اسلامی به گونه ای نبود که از برنامه ها و نیروهای زبده و خبره اطلاعاتی بهره مند باشد. تنها تکیه گاه برقراری امنیت در کشور، "مردم" بودند. ملت که به صحنه آمد کوچه به کوچه و خیابان به خیابان از ناامنی و شرارت زدوده شد و آسایش و امنیت بر فضای کشور حاکم گردید. حربه رسمی دشمن برای نابودی انقلابی که کاخ های ستم دنیا را نشانه رفته بود، آغاز تهاجم نظامی با پشتیبانی همه سردمداران کفر و الحاد بود. ایران در آن برهه نه ارتش قدرتمندی داشت و نه تسلیحات ارزنده ای. باز هم نوبت دست های خالی بود تا در نبرد نابرابر تن و تانک، حماسه هایی جاودانه بسرایند. در پایان سال های پرفراز و نشیب دفاع مقدس، اتحاد دنیای جهانخواران، به رغم صدها تهاجم ددمنشانه به مردم بیگناه کشور ایران، نتوانست حتی یک متر از این آب و خاک را جدا کند چه رسد به فتح هفت روزه تهران و انقراض حاکمیت توحید!

تمام سال های دفاع مقدس، به هر مسجد و پایگاهی که سرک می کشیدی، جمع بی ادعایی از زنان و مردان بی نام و نشان ایران اسلامی را می دیدی که در حد بضاعت خود تلاش می کردند باری از دوش انقلاب برداشته و به سهم خود، به پشتیبانی جبهه و جهاد فی سبیل الله بپردازند. عملیات بازسازی مناطق جنگی که آغاز شد، اقتصاد پس از سال های جنگ، توان کشش همه هزینه های مربوط به آن را نداشت. صف های طویل کمک های نقدی و اهدای اجناس گرانقیمت زینتی، جهاد اکبر مردمان این مرز و بوم را یک بار دیگر به نمایش گذاشت.

جنگ هیچ گاه به پایان نرسید. امام (ره) جنگ کفار با انقلاب اسلامی را جنگ عقیده می دانست. جغرافیای جنگ از صحنه رویارویی نظامی به عرصه های پیچیده فرهنگی کشانده شد. مردم ندای هل من ناصر مقتدایشان را که شنیدند منتظر نهادها و ارگان ها نماندند. هر کس به نوبه خود گوشه ای از کارها را به دست گرفت تا پدیده مبارکی به نام فرهنگ، گفتمان، اندیشه و ادبیات پایداری در مقابل زرق و برق های فریبنده فرهنگ غرب، صف آرایی کند. تشکیل هزاران هیئت برای ترویج فرهنگ اسلام ناب و تأسی به اهل بیت عصمت علیهم السلام، راه اندازی هزاران کاروان خودجوش زیارت مشاهد مطهر شهدا، تشکیل کانون ها و محافل مستقل فرهنگی و... نمونه هایی از تلاش های ایثارگرانه مردم ایران اسلامی در جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی محسوب می شود.

23تیر 1378 نیز دشمن در تجربه ای جدید، شکست میدانی دیگری از مردم این سرزمین خورد. در آن روز مردم پیش از آن که کار به امر ولایت بکشد، تنها با دعوت شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، به خیابان ها ریختند تا دیگر جای پایی برای پس مانده های فریب خوردگان وادی ظلمت، باقی نماند. انتخابات باشکوه سال88 هم صحنه پرافتخار دیگری از همبستگی مردم با شعائر انقلاب اسلامی بود. شرکت کنندگان در انتخابات ریاست جمهوری دهم، فارغ از هر نوع سلیقه و گرایشی، در یک مانور بزرگ سیاسی، طعم ناامیدی را بر کام بدخواهان ملت نشاندند.

فتنه شوم سال88 عرصه امتحانی سخت برای مردم و مسئولان بود. تاریخ گواه خواهد بود که حماسه نه دی و حضور قاطع مرد و زن مسلمان در دفاع از آرمان های اسلام ناب محمدی (ص) رمز پیروزی بر توطئه های پیچیده ای بود که اندکی بعد ابعادی از آن در کشور سوریه مشاهده گردید. آن جا بود که واژه "خواص بی بصیرت" در ادبیات سیاسی کشور شکل گرفت تا آیندگان بدانند توده های مردم پابرهنه این سرزمین در بزنگاه های تاریخ، بابصیرت تر از بسیاری از نخبگان پرادعای سیاسی ظاهر شده اند.

اگر کسی می خواهد ابهت ملت ایران را بشناسد کافی است تنها به این پرسش پاسخ دهد که چرا دشمنان قسم خورده و ناجوانمردی همچون رژیم غاصب صهیونیست و آمریکای جهانخوار، به رغم تمام رذالت ها و نیز بهره مندی از امکانات نوین تسلیحاتی، هیچ گاه شهامت حمله به سرزمین پاک ایران اسلامی را در خود ندیده اند؟!

هربار که سیل و زلزله ای قومی از این ملت را داغدار کرد، مردم خود را در غم آنها شریک دیده و به یاریشان شتافتند؛ آن گونه که چشم ناظران بین المللی را خیره می ساختند. به یقین شمارش حماسه های بزرگ دلیرمردان و شیرزنان کشورمان به این آسانی میسّر نیست.

سال نود و دوی هجری شمسی، مردم ایران در دو انتخابات بزرگ و سرنوشت ساز، حماسه دیگری را رقم خواهند زد. حضور باشکوه مردم در پای صندوق های رأی، پیامی نابودکننده و یأس آور برای استراتژیست های غربی است که با غفلت از جایگاه معنوی و بلوغ فکری ملت ایران و تنها با اتکا به تئوری ها و تفکرات مادی خود، به ارائه طرح های نخ نما شده ای مانند تحریم های اقتصادی و سیاسی می پردازند تا به فهم کودکانه خویش، مردم حماسه آفرین کشورمان را بر سر آرمان هایشان به پای میز معامله بکشانند.

ملت ایران همیشه حماسه ساز بوده است. خلق حماسه های مکرر و نو برای این مردم شریف و فهیم، امر عجیب و تازه ای نیست. شاید به جای آن که با تبلیغات ضعیف و سطحی خود درصدد تلقین و ترغیب مردم به خلق یک حماسه بزرگ در خرداد نود و دو باشیم لازم باشد صفحاتی از کتاب زرّین حماسه های مردم ایران را مرور کنیم تا به دوست و دشمن نشان دهیم که ایران انقلابی به برکت وجود و حضور پررنگ مردمانی مؤمن، بابصیرت و شجاع در عرصه های فرهنگی و سیاسی و اجتماعی، بر قله های رفیع عزت و افتخار، ماندگار خواهد بود و با تحقق بخشیدن به مفاهیم بلندی چون عدالت و آزادی حقیقی، راه نجات ملت ها از یوغ استکبار و ستم پیشگان را به سراسر گیتی نشان خواهد داد.

مردم ایران همواره حماسه ساز بوده اند. شکی نیست آنها رئیس جمهوری را می خواهند که پرچم انتخاباتی اش به رنگ حماسه باشد.

والسلام علی من اتبع الهدی

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آیا دکتر جلیلی بازهم زیرکانه عمل خواهد کرد؟

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۸ خرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۰۶ ق.ظ

ابتدای ورود سعید جلیلی به رقابت های یازدهمین دوره انتخابت ریاست جمهوری، بسیار هوشمندانه بود.

او به رغم اصرار بررخی جبهه ها و ائتلاف های سیاسی، حاضر نشد زیر علم هیچ گروهی برود تا در صورت پیروزی در انتخابات، منّت گروه ها و جریان ها بالای سرش نبوده و مجبور به تمکین از باج ستانی آنها نباشد. سعید جلیلی به خوبی می داند که اگر وامدار گروهی باشد و نتواند تمایلاتشان را ارضا کند دیر یا زود سیل انگ های ضد و نقیضی چون ارتباط با فراماسونی و انجمن حجتیه و مجاهدین خلق و رمالی و جادوگری و... نصیبش خواهد شد!

نحوه ورود سعید جلیلی به عرصه رقابت ها زیرکانه بوده است اما باید دید این کاندیدای تربیت شده مکتب ولایت، تا انتهای رقابت هم خواهد توانست زیرکانه عمل کرده و پرچم گفتمان اصیل اسلام ناب را به دوش بکشد؟

این روزها برخی صاحبان سیاسی مکنت در جریان راست سنتی و تعدادی از هم صنفان سابق شهردار تهران و سهامداران بانک های الف و ث و... تلاش دارند تا در پناه توجیه تکراری به اصطلاح نجات اصولگرایی، جلیلی را وادار به کناره گیری به نفع همشهری رقیب خود یعنی باقر قالیباف کنند.

نکته دیگری که سعید خان باید به آن توجه داشته باشد گفتار انقلابی در تبلیغات انتخاباتی است. ویژگی حضرت محمود حفظه الله در سال 84 که باعث جلب دلهای مردم به سمت او گردید بیانات پرحرارت در دفاع از اصول و مبانی انقلاب و اسلام بود. متأسفانه بسیاری از نگاه ها به زبان و گفتار افراد است. این خطر وجود دارد که برخی رقبای ناکارآمد جلیلی و و مدعیان پوشالی گفتمان جهاد و انقلاب، با بهره گیری از تکنیک های شعاری و روانی خود بتوانند به راحتی از پس اجرای استراتژی فریب برآمده و گوی سبقت را از سایر کاندیداها بربایند.

مردم به دنبال سرچشمه زلال معارف اسلام و انقلاب هستند ولی ممکن است جویبارهای مصنوعی و سراب های فریبنده، آنها را از مسیر دستیابی به مسیر حق منحرف سازد.

خلاصه حرف ما برای جلیلی عزیز فقط یک توصیه است: در تبلیغات انتخاباتی خود هم یک انقلابی باش نه دیپلمات! خر ما برای سعید جلیلآ

  • سیدحمید مشتاقی نیا

با این شهید افغانی دفاع مقدس آشنا شوید

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۲، ۰۵:۵۷ ق.ظ


شهید رجب غلامی

تولد: دهان سوخته از توابع لارستان کابل، 1343

شهادت: سلیمانیه عراق، 6/12/1364

مزار: گلزار شهدای بجستان خراسان جنوبی

در این دنیا هیچ کس را جز خدا نداشت. خانواده‌اش را در جنگ‌های افغانستان از دست داده بود. به ایران آمد و در شهرستان بجستان خراسان جنوبی به کار در نانوایی مشغول شد.

هر چه پول جمع کرده بود، هدیه داد به جبهه‌ها؛ اما باز هم دلش آرام نگرفت. گفت: من مقلد امام هستم، ایشان فرموده جنگ، واجب کفایی است...

عملیات والفجر نُه بود. بچه‌های گردان، پشت سیم‌خاردارهای حلقوی، معطل مانده بودند. وقت تنگ بود. پاسگاه عراقی به سرعت باید تصرف می‌شد تا عملیات با موفقیت پیش برود. محمود کاوه اصرار داشت بچه‌ها زودتر پیشروی کنند.

چشم رزمنده‌ها به جوان افغانی همرزمشان افتاد که به سرعت خودش را روی سیم‌های خاردار انداخت و از رزمنده‌ها خواست تا از روی بدنش عبور کنند و خط دشمن را بشکنند. چاره‌ای نبود.

خارها که بر بدنش فرو می‌رفت، قطرات خون پاکش را می‌شد زیر نور منوّرها به وضوح مشاهده کرد. وقتی همه عبور کردند، دستانش را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا طاقت این درد را ندارم، شهادت را نصیبم کن. تیری آمد و بر صورتش نشست... رجب غلامی هیچ‌کس را در این دنیا جز خدا نداشت، اما شرح حماسه او، باعث شد ازدحام مردم در تشییع پیکرش یکی از باشکوه‌ترین مراسم تشییع شهدا را در تاریخ ثبت کند.

 

راوی: محمد کیفی و احمد باغبان

مجله راه

 شهید گمنام، نوشته گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، صص 116 تا 119.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عرض ارادت به یکی از خوانندگان ثابت اشک آتش

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۳ خرداد ۱۳۹۲، ۰۷:۰۶ ق.ظ


حسن کمالی از طلبه های اهل حال و باصفای رفسنجان است که رشد علمی و معنوی اش را مرهون تحصیل در حوزه علمیه بابل است. روح زلال و دل بی آلایشش از او شخصیتی دوست داشتنی ساخته است. حسن آقا پس از رسیدن به آرزوی دیرینه اش یعنی ازدواج در بابل! چند سالی را در قم گذراند. نزدیک به یک سال است که وی در یکی از دورافتاده ترین و محروم ترین مناطق کشور یعنی جزیره کیش! مشغول به انجام رسالت تبلیغی خود است.

تصویر حضور او در راهپیمایی مردم جزیره کیش را یکی از دوستان مشترک در اختیارم گذاشت و پیشنهاد داد با توجه به این که خیلی از رفقا تا کنون تصویر حسن کمالی (روحانی سمت راست) را با لباس (لباس روحانیت!) ندیده اند این عکس را داخل وبلاگ بگذارم.

خیر دیگر این کار رفع دلتنگی دوستان است تا یک وقت خدای ناکرده به سرشان نزند برای دیدار این دوست صمیمی، رنج سفر را به جان خریده، راهی کیش شده و سر این بنده خدا آوار شوند!

از شوخی که بگذریم حجت الاسلام حسن کمالی، ارادت خاصی نسبت به شهدا دارد که امیدوارم با عنایت حضرت حق، نامش در قافله اصحاب آخرالزمانی سیدالشهدا علیه السلام ثبت شود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

امنیت، نقطه اشتراک ما و دشمن!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۰۰ ب.ظ


تاریخ ایران اسلامی، سرشار از حماسه های بزرگی است که نشان افتخار را بر پرونده کردار و اندیشه مردم این سرزمین به ثبت رسانده است.

ملت ایران، مردم روزهای سخت و بزرگ هستند. این رویکرد غرورآفرین، همواره مایه رشک و حیرت سایر ملت ها و حکومت ها بوده و البته در بزنگاه های تاریخ، طومار محاسبات مادی استراتژیست های دنیازده امپریالیسم شرق و غرب را درهم پیچیده است.

امسال در آستانه خرداد نود و دو، ملت انقلابی ایران، با شوری مثال زدنی، آماده خلق حماسه ای دیگر خواهد شد تا یک بار دیگر تئوریسین های غفلت زده عالم چپاول و استثمار را با شکستی سخت مواجه کند.

رسانه های اغواگر دنیای استکبار، امروز مترصد فرصتی هستند تا نشانه ای از یأس و دلسردی را در چهره شفاف جامعه اسلامی مشاهده کرده و آن را به حساب موفقیت غرب در اعمال تحریم های اقتصادی و سیاسی بر جمهوری اسلامی ایران گذاشته و به خیال خام خود، وضعیت ایران را مایه عبرتی برای دیگر ملت های آزادی خواه دنیا نشان دهند. از این سوی مردم ایران با بصیرتی بی مثال، با حضور شکوهمند خود در پای صندوق های رأی و برگزیدن رئیس جمهوری که پرچم انتخاباتی اش به رنگ حماسه باشد این پیام را به ملت های آزادی خواه و رزمندگان جهانی جبهه بیداری خواهند رساند که استقلال طلبی و استکبار ستیزی، به رغم همه کارشکنی ها و خصومت های دنیای الحاد، ثمرات شیرینی چون خودکفایی، بلوغ فکری، رشد معنوی و حاکمیت حق و عدالت را به دنبال خواهد داشت.

در این میان آن چه که بیست و چهارم خرداد سال نود و دو را به جشن حماسه و عید اقتدار ملت ایران تبدیل خواهد کرد، علاوه بر حضور گسترده و انتخاب فرد اصلح، حفظ امنیت و تقویت ثبات و نظم اجتماعی است. این گزینه در واقع همان هدفی است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره از سوی دشمنان ملت مورد هجمه قرار گرفته و برهم زدن آن به منزله یک هدف استراتژیک برای سرویس های امنیتی بیگانه محسوب می شود.

پس از فتنه شوم و مفتضح 88 که با میدان داری بعضی مهره های بازی خورده سرویس های جاسوسی انگلیس و آمریکا صورت گرفت و بهانه ای برای گسترش تخریب و تبلیغات منفی بر ضد چهره نظام اسلامی قرار گرفت بعید به نظر نمی رسد بازی گردان های خیمه شب بازی فتنه در سوریه و عراق، چشم طمعشان همچنان به سمت جمهوری اسلامی ایران دوخته و مترصد ایجاد فضایی برای آغاز فتنه ای پیچیده تر از گذشته باشند.

بر مبنای این فرض، لازم است ملت بیدار ایران اسلامی، با نگاهی ژرف به جایگاه ایران در این برهه از تحولات جهانی و منطقه ای، با تمام توان برای حفظ آرامش عمومی کوشیده و رفتارهای تفرقه افکنانه ورشکستگان سیاسی را به شدت تقبیح نموده و از آن برائت جویند.

بر نخبگان سیاسی نیز لازم است با تأسی از سیره امام راحل رحمة الله علیه و رهبر عزیز انقلاب، در برابر قانون به عنوان یک میثاق ملی، سر تمکین فرود آورده و چنان چه به نتایج بررسی صلاحیت ها و یا شمارش آراء نقد و نظری را وارد می دانند از مجاری پیش بینی شده در قانون عمل نمایند.

شکی نیست عید برزگ حماسه شکوهمند مردم ایران در بیست و چهارم خرداد سال نود و دو، یکی از زیباترین و ماندگارترین صفحات درخشان تاریخ ملت سرافراز ایران انقلابی را به خود اختصاص خواهد داد.

والسلام علی من اتبع الهدی

  • سیدحمید مشتاقی نیا

قابل توجه دوستان اشک آتش

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۲، ۰۲:۱۲ ب.ظ

پس از فیلتر وبلاگ اشک آتش با دستور دادگاه ویژه روحانیت و راه اندازی وبلاگ اشک آتش2 بنا به دلایلی از تبادل پیوند با دوستان وبلاگی خود پرهیز می کردم. ظاهراً بسیاری از دوستان بزرگواری کرده و این وبلاگ را بی هیچ چشمداشتی! در فهرست پیوندهای خود گنجانده اند. انشاءالله از خجالتشان درخواهم آمد. دوستان بزرگواری که اشک آتش2 را با همین نشانی لینک کرده اند حتماً اطلاع دهند. تشکر. التماس دعا.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

طلبه عدالتخواه سیرجانی به چه کسی رأی می دهد؟

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۱:۳۳ ق.ظ


طلبه عدالتخواه سیرجانی به چه کسی رأی می دهد؟! واقعاً برایتان مهم است؟! بهتان بر نخورد. ناراحت نشوید. شما مگر کار و زندگی ندارید که راه افتاده اید دنبال این و آن تا ببینید کی به کی رأی می دهد؟! اسم این کار را ... نمی گویند؟! لااله الاالله.

حالا من می خواهم در حد توان خودم تنور انتخابات را گرم کنم و به سهم خود و به اندازه یک وبلاگ مستقل، حرف رهبر را عملی کنم شما چرا دنیال این چیزها می گردید؟ واقعاً که!

ضایع شدید؟! دلخور نشوید. حالا که تا این جا آمده اید نمی گذارم دست خالی بروید.

حجت الاسلام جهانشاهی یا همان طلبه عدالتخواه سیرجانی که در واپسین روزهای سال کهنه، در اقدامی غافلگیرانه! از زندان آزاد شد در سال های 84 و 88 به عزیز دلمان حضرت محمود حفظه الله رأی داد. در حال حاضر هم تا آن جا که من می دانم به تبعیت از گفتمان اصیل انقلاب اسلامی، طرفدار یکی از بزرگواران کاندیدای جریان سوم تیر یعنی باقری لنکرانی یا سعید خان جلیلی است. آخرش به کدامشان رأی می دهد برمی گردد به این که کدامشان به نفع دیگری کنار برود.

خیالتان راحت شد؟ حالا که دلتان آرام گرفت و حس کنجکاویتان ارضا شد خوب است بدانید جلسات بحث و بررسی پیرامون مباحث عدالتخواهی و شیوه های تقابل با بی عدالتی های اجتماعی از سوی حجت الاسلام جهانشاهی در شهر مقدس قم هر هفته در حال برگزاری است. این را گفتم تا بدانید طلبه عدالتخواه سیرجانی همچنان پای ارزش های اسلام و انقلاب اسلامی با تمام وجود ایستاده است. التماس دعا.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حمله رئیس شورای شهر امیرکلا به یک فعال عدالتخواه!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۳:۵۹ ب.ظ

صادق کیان نژاد از فعالان عدالتخواه شهرستان بابل از سوی ریاست شورای شهر امیرکلا مورد ضرب و شتم قرار گرفت.

صادق کیان نژاد از جوانان انقلابی شهرستان بابل است که حضور قاطعانه و مستمر او در جبهه دفاع از ارزش های اسلام و انقلاب اسلامی بر کسی پوشیده نیست. به دنبال افشای ماهیت برخی از اعضای شورای اسلامی شهر امیرکلا  و ارائه اسناد موثق به دستگاه های نظارتی که منجر به رد صلاحیت ریاست شورای این شهر در این دوره از انتخابات گردید صادق کیان نژاد مورد ضرب و شتم ریاست شورای شهر امیرکلا قرار گرفت و تعدادی از جوانان انقلابی این شهر در تماس هایی از سوی برخی از اعضای شورا و بستگان آنان تهدید به برخورد فیزیکی! شدند. در این خصوص تذکر چند نکته ضروری است:

1-  1-    حمله به صادق کیان نژاد یک درگیری شخصی نبوده و از منظر ما هجمه به شعائر، ارزش ها و معیارهای انقلاب محسوب می شود. رئیس شورای شهر امیرکلا بغض و کینه خود را نسبت به جریان های عدالتخواه اینگونه نشان داده است. لازم است چهره ها و گروه های انقلابی و ارزشی شهرستان بابل به طور جدی در این ماجرا وارد شده و مانع از تضییع حق یک فعال ارزشی جبهه حزب الله بشوند.

2- 2-     از دستگاه قضایی انتظار می رود با توجه به اسناد و شواهد موجود نسبت به برخورد قاطع با اخلالگران نظم عمومی در هر جایگاهی که هستند اقدام نموده و در اسرع وقت مانع از تشدید یا تکرار چنین رفتارهای گستاخانه ای بشوند.

3- 3-     لازم است وزارت کشور و قوه قضاییه در اسرع وقت نسبت به تعلیق عضویت رئیس فعلی شورای شهر امیرکلا اقدام نموده و در صورت لزوم، حکم انحلال شورای این شهر را صادر نمایند.

شرح ماجرای حمله رییس شورای شهر امیرکلا به صادق کیان نژاد را با قلم ایشان بخوانید: 

 ناگفته‌های صادق کیان‌نژاد در خصوص وقایع روز پنج‌شنبه 26/2/92 ساری:

صبح روز پنج‌شنبه تاریخ 26/2/92 ، جهت شرکت در جلسه‌ای به ساختمان شماره‌ی 2 استانداری واقع در خیابان معلم ساری مراجعه نمودم. دقایقی پیش از ساعت شروع جلسه در پیاده‌روی خیابان منتظر بقیه‌ی اعضای جلسه بودم که آقای احسان شجاعیان (رییس کنونی شورای اسلامی شهر امیرکلا) با دیدن بنده و بعضی دوستان به کنار ما آمد و با تلفن همراه به شخصی که پشت خط بود چنین مواردی را می‌گفت:
-    سریع بیایید. چوب هم همراه‌تان باشد. به منوچهر  بگو بیاید. خودش تنهایی همه‌ی‌شان را حریف است. دیر نکنید. عجله کنید. این‌ها باید ادب شوند. هفت‌، هشت نفرند که همه را منوچهر حریف است.
بعد از لحظاتی با رسیدن بقیه‌ی دوستان وارد جلسه شدیم. اواسط جلسه در حالی‌که اعضای جلسه گرم بحث و تبادل نظر بودند ایشان بدون هماهنگی وارد جلسه شدند و علی‌رغم تذکرات متعدد مدیر جلسه، شروع به داد و بیداد و ایراد اتهام به برخی اعضای جلسه کردند و حتی به حاج‌آقا ناصری، نماینده مردم بابل در مجلس شورای اسلامی که در جلسه 
حضور نداشتند نیزاتهاماتی را وارد نمود که باعث اعتراض مدیر جلسه گردید و با تذکرات پی‌در‌پی ایشان را از اتاق بیرون کردند. بعد از اتمام جلسه از اتاق خارج شدیم. به محض خارج‌شدن با ایشان روبرو شدیم و مجدداً شروع به تهدید بنده و دیگر افراد حاضر در جلسه نمود که:
-    الان منوچهر می‌آید همه‌ی‌تان را لته‌پار می‌کند. من با همه‌ی‌تان کار دارم. 
و دیگر سخنان تهدید‌آمیز.
ایشان تا حیاط ساختمان و حتی بیرون آن‌جا نیز به چنین سخنان تهدید‌آمیز ادامه دادند و از ما می‌خواستند صبر کنیم و آن‌جا را ترک نکنیم تا منوچهر بیاید و تکلیف ما را روشن کند. تا این‌که با جمع دوستان تصمیم گرفتیم برای شرکت در جلسه‌ای دیگر به ساختمان شماره‌ی 1 استانداری برویم. ایشان وقتی از این موضوع مطلع شدند اقدام به جلوگیری از حرکت اتومبیل ما کردند و جلوی بسته‌شدن درب ماشین و حرکت آن‌را گرفتند. حتی با کشیدن دست راننده‌ی ماشین که رییس اداره‌ی تبلیغات اسلامی شهرستان بابل حضرت حجت‌الاسلام قاسمیان بودند، قصد جلوگیری از حرکت ما را داشتند و کار داشت به درگیری می‌کشید. ایشان همچنان اصرار داشتند صبر کنیم تا منوچهر بیاید و تکلیف ما را روشن کند.
بنده برای جلوگیری از درگیری و هرگونه اقدام دیگر ضمن تماس با مرکز فوریت‌های پلیسی(110) از پلیس درخواست حضور و جلوگیری از درگیری نمودم.

همین‌طور که در حال صحبت با مرکز فوریت‌های پلیسی بودم آقای احسان شجاعیان به بنده حمله‌ور شده و با زدن سیلی به بنده باعث پرت شدن تلفن‌همراهم به کف خیابان شد. بنده ضمن خویشتن‌داری اقدام به برداشتن گوشی کردم و دوباره ضمن عذرخواهی از پلیسی که پشت خط بود علت قطعی موقت مکالمه را توضیح دادم و خواهش در تسریع اعزام پلیس نمودم. دوباره ایشان به بنده حمله‌ور شده و با چند سیلی دیگر تلفن همراه و عینکم را به کف خیابان پرت کرد. بعد از این اقدام، با سرعت به گوشه‌ی خیابان رفت و سررسید خودش را روی زمین گذاشت و دوباره به بنده حمله‌ور شد و چند ضربه‌ی دیگر به بنده وارد کرد و با تمام قدرت کت تنم را کشید پاره‌اش کرد. ضمناً با چنگ‌زدن به بازویم باعث درد شدید و کبودی در این ناحیه گردید. در ادامه‌ی درگیری، بنده را به سمت جوی آب کنار خیابان برده و احیاناً قصد پرت کردنم به داخل آن را داشتند که با ورود بعضی دوستانم از ادامه‌ی ضرب و شتم او جلوگیری شد.

در طول درگیری با توجه که می‌دانستم نباید بهانه دست کسی بدهم، از طرف بنده هیچ سخن، ضرب و اهانتی به او نگردید و حتی دوستانم را از ایراد ضرب و جرح به او منع نمودم و همچنان منتظر حضور پلیس در سر صحنه بودم. حدود 10 دقیقه‌ی بعد، موقعی که ایشان از محل حادثه متواری شده بود دو نفر از عزیزان انتظامی وارد صحنه گردیده و نسبت به صورتجلسه و گرفتن امضای بنده و 5 نفر از شاهدین اقدام نمودند.

بعد از اینکه ما از محل حادثه رفتیم با شماره‌های 09113114518 و 09113111828 که احتمالاً مال خود او و پسرش می‌باشد چندین‌بار با برخی حاضرین جلسه تماس گرفته و به همان تهدیدات ادامه داده و ابراز کرده بود: من از امشب عملیات فیزیکی را بر علیه تک‌تک شما شروع می‌کنم و پای همه‌ی شما را قلم خواهم کرد. نمی‌گذارم در امیرکلا زندگی کنید و ...

این حادثه را بیش از ده نفر گواهی کرده و طی گزارشی به نهادهای مربوطه ارسال کرده‌اند.

متأسفانه به دلیل فضای ملتهب ایجاد شده عکس‌های مناسبی از صحنه‌ی درگیری گرفته نشد. دو عکسی زیر تنها عکس‌هایی است که از این حادثه گرفته شده.

1. تصویر زیر اواسط درگیری را نشان می‌دهد. همچنان که آقای قاسم شعبانیان به او گوشزد می‌کند که از درگیری خودداری کند در حال حمله به سمت بنده (نفر گوشه تصویر با کت قهوه‌ای) می‌باشد. آثار چین و چروک روی آستین کت به خاطر چنگ انداختن ایشان به بازوی بنده استکه باعث پارگی کت نیز گردید. ضمناً سررسید آقای احسان شجاعیان در زیر تیربرق(روی زمین) مشهود است که برای این‌که راحت‌تر بنده را مورد ضرب و شتم قرار دهد آن را روی زمین گذاشت.



2.  تصویر زیر بعد از ضرب و شتم بنده و هنگامی که دوستان در حال کنار کشاندن آقای احسان شجاعیان هستند را نشان می‌دهد. من در حال گرفتن شماره‌ی 110 و تماس مجدد با مرکز فوریت‌های پلیسی جهت تسریع در ارسال پلیس هستم و ایشان در حال تهدید و توهین بنده و دوستان .

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حاشیه های ناتمام نمازجمعه در امیرکلا!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۰:۱۰ ق.ظ

صادق کیان نژاد از فعالان عدالتخواه شهرستان بابل از سوی ریاست شورای شهر امیرکلا مورد ضرب و شتم قرار گرفت.

صادق کیان نژاد از جوانان انقلابی شهرستان بابل است که حضور قاطعانه و مستمر او در جبهه دفاع از ارزش های اسلام و انقلاب اسلامی بر کسی پوشیده نیست. به دنبال افشای ماهیت برخی از اعضای شورای اسلامی شهر امیرکلا (برگزار کنندگان نمازجمعه در امیرکلا) و ارائه اسناد موثق به دستگاه های نظارتی که منجر به رد صلاحیت ریاست شورای این شهر در این دوره از انتخابات گردید صادق کیان نژاد مورد ضرب و شتم ریاست شورای شهر امیرکلا قرار گرفت و تعدادی از جوانان انقلابی این شهر در تماس هایی از سوی برخی از اعضای شورا و بستگان آنان تهدید به برخورد فیزیکی! شدند. در این خصوص تذکر چند نکته ضروری است:

1-  1-    حمله به صادق کیان نژاد یک درگیری شخصی نبوده و از منظر ما هجمه به شعائر، ارزش ها و معیارهای انقلاب محسوب می شود. رئیس شورای شهر امیرکلا بغض و کینه خود را نسبت به جریان های عدالتخواه اینگونه نشان داده است. لازم است چهره ها و گروه های انقلابی و ارزشی شهرستان بابل به طور جدی در این ماجرا وارد شده و مانع از تضییع حق یک فعال ارزشی جبهه حزب الله بشوند.

2-   2-   از دستگاه قضایی انتظار می رود با توجه به اسناد و شواهد موجود نسبت به برخورد قاطع با اخلالگران نظم عمومی در هر جایگاهی که هستند اقدام نموده و در اسرع وقت مانع از تشدید یا تکرار چنین رفتارهای گستاخانه ای بشوند.

3-  3-    لازم است وزارت کشور و قوه قضاییه در اسرع وقت نسبت به تعلیق عضویت رئیس فعلی شورای شهر امیرکلا اقدام نموده و در صورت لزوم، حکم انحلال شورای این شهر را صادر نمایند.

4-  4-    آن چه که در خصوص برگزاری نمازجمعه وحدت شکن امیرکلا همواره مورد تأکید جریان های ارزشی شهرستان بابل قرار گرفته انگیزه های سیاسی و انتخاباتی برخی از چهره های پیگیر اقامه نماز جمعه در این شهر بوده که با گذشت زمان، هر روز شاهد ظهور برخی از ابعاد آن هستیم. متولیان محترم ستاد اقامه نماز جمعه کشور باید به این مسئله توجه می کردند که مخالفان برگزاری نمازجمعه در امیرکلا چرا هیچ گاه در خصوص اقامه چهار نمازجمعه دیگر در این شهرستان مخالفتی از خود نشان نداده اند؟ اگر قرار است از مردم بخواهیم که در انتخابات به نظر علما و روحانیت احترام بگذارند لازم است خود ما نیز در حوزه امور اجرایی و اداری خویش به نظرات علما و روحانیت مناطق مختلف احترام بگذاریم!

شرح ماجرای حمله رییس شورای شهر امیرکلا به صادق کیان نژاد را با قلم ایشان بخوانید:  

صبح روز پنج‌شنبه تاریخ 26/2/92 ، جهت شرکت در جلسه‌ای به ساختمان شماره‌ی 2 استانداری واقع در خیابان معلم ساری مراجعه نمودم. دقایقی پیش از ساعت شروع جلسه در پیاده‌روی خیابان منتظر بقیه‌ی اعضای جلسه بودم که آقای احسان شجاعیان (رییس کنونی شورای اسلامی شهر امیرکلا) با دیدن بنده و بعضی دوستان به کنار ما آمد و با تلفن همراه به شخصی که پشت خط بود چنین مواردی را می‌گفت:
-    سریع بیایید. چوب هم همراه‌تان باشد. به منوچهر  بگو بیاید. خودش تنهایی همه‌ی‌شان را حریف است. دیر نکنید. عجله کنید. این‌ها باید ادب شوند. هفت‌، هشت نفرند که همه را منوچهر حریف است.
بعد از لحظاتی با رسیدن بقیه‌ی دوستان وارد جلسه شدیم و بعد از اتمام جلسه از اتاق خارج شدیم. به محض خارج‌شدن با ایشان روبرو شدیم و مجدداً شروع به تهدید بنده و دیگر افراد حاضر در جلسه نمود که:
-    الان منوچهر می‌آید همه‌ی‌تان را لته‌پار می‌کند. من با همه‌ی‌تان کار دارم. 
و دیگر سخنان تهدید‌آمیز.
ایشان تا حیاط ساختمان و حتی بیرون آن‌جا نیز به چنین سخنان تهدید‌آمیز ادامه دادند و از ما می‌خواستند صبر کنیم و آن‌جا را ترک نکنیم تا منوچهر بیاید و تکلیف ما را روشن کند. تا این‌که با جمع دوستان تصمیم گرفتیم برای شرکت در جلسه‌ای دیگر به ساختمان شماره‌ی 1 استانداری برویم. ایشان وقتی از این موضوع مطلع شدند اقدام به جلوگیری از حرکت اتومبیل ما کردند و جلوی بسته‌شدن درب ماشین و حرکت آن‌را گرفتند. حتی با کشیدن دست راننده‌ی ماشین که رییس اداره‌ی تبلیغات اسلامی شهرستان بابل حضرت حجت‌الاسلام قاسمیان بودند، قصد جلوگیری از حرکت ما را داشتند و کار داشت به درگیری می‌کشید. ایشان همچنان اصرار داشتند صبر کنیم تا منوچهر بیاید و تکلیف ما را روشن کند.
بنده برای جلوگیری از درگیری و هرگونه اقدام دیگر ضمن تماس با مرکز فوریت‌های پلیسی(110) از پلیس درخواست حضور و جلوگیری از درگیری نمودم.

همین‌طور که در حال صحبت با مرکز فوریت‌های پلیسی بودم آقای احسان شجاعیان به بنده حمله‌ور شده و با زدن سیلی به بنده باعث پرت شدن تلفن‌همراهم به کف خیابان شد. بنده ضمن خویشتن‌داری اقدام به برداشتن گوشی کردم و دوباره ضمن عذرخواهی از پلیسی که پشت خط بود علت قطعی موقت مکالمه را توضیح دادم و خواهش در تسریع اعزام پلیس نمودم. دوباره ایشان به بنده حمله‌ور شده و با چند سیلی دیگر تلفن همراه و عینکم را به کف خیابان پرت کرد. بعد از این اقدام، با سرعت به گوشه‌ی خیابان رفت و سررسید خودش را روی زمین گذاشت و دوباره به بنده حمله‌ور شد و چند ضربه‌ی دیگر به بنده وارد کرد و با تمام قدرت کت تنم را کشید پاره‌اش کرد. ضمناً با چنگ‌زدن به بازویم باعث درد شدید و کبودی در این ناحیه گردید. در ادامه‌ی درگیری، بنده را به سمت جوی آب کنار خیابان برده و احیاناً قصد پرت کردنم به داخل آن را داشتند که با ورود بعضی دوستانم از ادامه‌ی ضرب و شتم او جلوگیری شد.

در طول درگیری با توجه که می‌دانستم نباید بهانه دست کسی بدهم، از طرف بنده هیچ سخن، ضرب و اهانتی به او نگردید و حتی دوستانم را از ایراد ضرب و جرح به او منع نمودم و همچنان منتظر حضور پلیس در سر صحنه بودم. حدود 10 دقیقه‌ی بعد، موقعی که ایشان از محل حادثه متواری شده بود دو نفر از عزیزان انتظامی وارد صحنه گردیده و نسبت به صورتجلسه و گرفتن امضای بنده و 5 نفر از شاهدین اقدام نمودند.

بعد از اینکه ما از محل حادثه رفتیم با شماره‌های 09113114518 و 09113111828 که احتمالاً مال خود او و پسرش می‌باشد چندین‌بار با برخی حاضرین جلسه تماس گرفته و به همان تهدیدات ادامه داده و ابراز کرده بود: من از امشب عملیات فیزیکی را بر علیه تک‌تک شما شروع می‌کنم و پای همه‌ی شما را قلم خواهم کرد. نمی‌گذارم در امیرکلا زندگی کنید و ...

این حادثه را بیش از ده نفر گواهی کرده و طی گزارشی به نهادهای مربوطه ارسال کرده‌اند.

متأسفانه به دلیل فضای ملتهب ایجاد شده عکس‌های مناسبی از صحنه‌ی درگیری گرفته نشد. دو عکسی زیر تنها عکس‌هایی است که از این حادثه گرفته شده.

1. تصویر زیر اواسط درگیری را نشان می‌دهد. همچنان که آقای قاسم شعبانیان به او گوشزد می‌کند که از درگیری خودداری کند در حال حمله به سمت بنده (نفر گوشه تصویر با کت قهوه‌ای) می‌باشد. آثار چین و چروک روی آستین کت به خاطر چنگ انداختن ایشان به بازوی بنده استکه باعث پارگی کت نیز گردید. ضمناً سررسید آقای احسان شجاعیان در زیر تیربرق(روی زمین) مشهود است که برای این‌که راحت‌تر بنده را مورد ضرب و شتم قرار دهد آن را روی زمین گذاشت.


2.  تصویر زیر بعد از ضرب و شتم بنده و هنگامی که دوستان در حال کنار کشاندن آقای احسان شجاعیان هستند را نشان می‌دهد. من در حال گرفتن شماره‌ی 110 و تماس مجدد با مرکز فوریت‌های پلیسی جهت تسریع در ارسال پلیس هستم و ایشان در حال تهدید و توهین بنده و دوستان .


  • سیدحمید مشتاقی نیا

من به عارف رأی می دهم!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۷:۵۱ ق.ظ



من عارف را یک سر و گردن بالاتر از سایر کاندیداها می دانم. عارف کسی است که می تواند با درایت و نورانیت باطن خود، صفا و محبت را در جامعه به حاکمیت رسانده و بسیاری از مشکلات خودساخته جامعه را با همین روش اصلاح کند.

جامعه امروز ما از بسیاری از ارزش های ریز و درشت انقلاب و اسلام فاصله گرفته است. آنهایی که سن و سالشان قد می دهد به خاطر دارند که سال های حاکمیت معنویت و اخلاص، فضای جامعه گونه دیگری بود.

یادش به خیر، شهید سید علی اکبر شجاعیان جانشین گردان خط شکن یارسول بود. شهامت و درایتش در نبرد با دشمن، فرماندهان را به این نتیجه رساند که مسئولیت رزمی بالاتری را به این جوان دانشجوی پزشکی واگذار کنند. سیدعلی اکبر نمی پذیرفت که فرمانده گردان شود. می گفت: هدف من کار کردن برای خداست که در همین مسئولیت هم مشغول کار هستم و آن چه می توانم و باید انجام بدهم را انجام می دهم. همرزمانش بارها تعریف کرده اند که حاج حسین بصیر در به در دنبال سیدعلی اکبر می چرخید تا او را برای پذیرفتن این مسئولیت قانع کند؛ اما هر بار که سید متوجه حضور و یا تماس حاج حسین می شد به طریقی خودش را در جایی مخفی می کردو...

اسم حاج حسین بصیر که به میان می آید یاد خاطره معروفی از ایشان می افتم. گفته اند: قرار شد حاج حسین بصیر که فرمانده ای لایق و دلاور بود به کسوت مقدس پاسداری انقلاب دربیاید. در مراسمی که این لباس را به حاج حسین اعطا کردند تا به طور رسمی پاسدار شود او از شدت گریه از حال رفت! شهید بصیر که فرمانده ای خط شکن و محبوب رزمندگان بود، نگرانی اش از این بود که مبادا از پس این مسئولیت سنگین به خوبی برنیاید.

این ادعا را در دل صفحات کتاب تاریخ، حک کنید که هیچ یک از شهدا برای کسب مسئولیت بالاتر دوندگی نکرده و خود را به آب و آتش نزدند.

یاد حجت الاسلام حاج عبدالله ضابط، علمدار روایتگری شهدا به خیر. خواهران جامعة الزهرای قم با ایشان مصاحبه ای انجام داده و در نشریه کم تیراژشان به چاپ رساندند. صحبت های حاج عبدالله آن قدر شیرین و جذّاب بود که سردبیر نشریه برای تیتر مصاحبه، این عبارت را انتخاب کرد: در محضر استاد. می گویند وقتی حاج عبدالله نشریه را به دست گرفت با دیدن این تیتر چنان برافروخته شد که کمتر کسی او را تا آن وقت اینگونه دیده بود. رفت، گوشی را برداشت، شماره نشریه را گرفت و حسابی دعوایشان کرد که در شهری که این همه عالم و صاحب فضل و سخن حضور دارد چرا به من گفته اید استاد؟!

مردان خدا این گونه بودند. فتبارک الله به سلیقه ای که چنین گلهایی را برای خود دستچین می کند.

می دانم اگر به بسیاری از کاندیداهای محترم ریاست جمهوری که ناگهان دچار خودباوری شده و بی هیچ شک و شبهه ای تکلیف را در اصلح شمردن خویش دیده اند تریبونی بدهیم تا درباره شهدا صحبت کنند مهم ترین حرفشان این خواهد بود که آی مردم! بیایید به سیره شهدا تمسک کنید. ما باید شهدا را الگوی خود قرار دهیم و...

تعارف را بگذاریم کنار. ما با شهدا بسیار فاصله داریم. وقتی حرف از انتخاب است، مردم اگر کسی را لایق پست و منصبی ببینند خودشان دنبالش رفته و او را متقاعد می کنند تا پا به عرصه آن مسئولیت خطیر بگذارد. به راستی چند نفر از نامزدهای محترم انتخابات ریاست جمهوری با اصرار گروه های مردمی پا به عرصه رقابت گذاشته اند و چه تعداد به تشخیص خود و تحریک دور قاب چین ها! و برای ارضای حس قدرت طلبی شان داد انالرجل سر داده اند؟

ما رئیس جمهوری می خواهیم که با تأسی از شهدا صندلی ریاست را اریکه خدمت به خلق و کسب رضایت خالق بداند. رئیس جمهور باید به زرق و برق و ناز و کرشمه های مادی دنیا بی اعتنا باشد و جایگاه خدمت را معراج انسانیت خویش بشمارد. او باید بتواند جوّ عمومی کشور را از دنیازدگی نجات داده و به سوی معنویت سوق دهد. تحقق این نگرش عرفانی به جاه و مقام وسوسه انگیز دنیا، نیازمند انسانی وارسته، شیدایی و عارف مسلک است. اکنون بی اعتنا به داعیه ها و شعارها، جای این پرسش باقی است؛ به راستی عارف حقیقی چه کسی است؟!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ژنرال یک چشم خمینی به چه کسی رأی می دهد؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۰:۵۵ ق.ظ


(سمت راست شهید سید حسن علی امامی در کنار حاج علی فردوس. تصویر برگرفته از وبلاگ نسل جوان)

ژنرال یک چشم خمینی، لقبی است که بعثی ها برای علی فردوس، فرمانده دلیر و خط شکن تیپ کربلا گذاشته بودند. علی فردوس فرمانده ای تیپی را داشت که معاونت آن برعهده شهید حاج حسین بصیر، بود. رزمندگانی که از نخستین روزهای آغاز غیررسمی جنگ تحمیلی دوشادوش علی فردوس در خانقاه بازی دراز و کربلای جنوب جنگیده اند شهادت داده اند که هیچ گاه ترس در مرام این جوان برومند شمالی راه نداشته است. ماجرای جایزه برای سر این فرمانده پرشهامت ایرانی آن قدر معروف شده بود که باعث شد علی فردوس سال های اسارت را در چنگال بعثی ها با نام مستعار سپری کند.

فرمانده دلیر سپاه خمینی، پس از آزادی در مسیر اعتلای ارزش های انقلاب اسلامی نیز هیچ گاه از پای ننشست.

شب گذشته برای کاری با حاج علی فردوس در حالی که در راه بازگشت از تهران و محفل معنوی دیدار سپاهیان مازندران با مقام معظم رهبری بود تماس گرفتم. مجالی شد تا کمی هم درباره انتخابات ریاست جمهوری و شرایط کاندیداها صحبت کوتاهی داشته باشیم. حاج علی که در سال هشتاد و چهار با تمام توان برای تبلیغ محمود احمدی نژاد پا به عرصه گذاشته بود در سال هشتاد و هشت به دلایلی از دیدگاه خود برگشت و ریاست ستاد انتخاباتی محسن رضایی را در شهرستان بابل برعهده گرفت که منجر به بروز دلخوری هایی در بین برخی جوانان انقلابی و البته کم حوصله شهرمان گردید. علی فردوس برخلاف محسن رضایی در جریان فتنه شوم88 از این امتحان دشوار سربلند بیرون آمد.

این بار علی فردوس که همچنان در حال مطالعه برای انتخاب اصلح است به طور قاطع اعلام کرد که قصد مدیریت ستاد برای هیچ کاندیدایی را ندارد.

من هم در چند جمله برای این سردار بی ادعای سپاه اسلام توضیح دادم که شأن و منزلت و گستره افتخاراتی که او در کارنامه زرین خود دارد برتر از آن است که خرج برخی چهره های اهل حاشیه بشود و...

علی فردوس، همچنان پهلوان میادین جهاد اصغر و اکبر است و انشاءلله تا زمان پیوستن به قافله نورانی شهادت در خط مقدم دفاع از ولایت و اسلام ناب محمدی (ص) باقی خواهد ماند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حجت الاسلام ماندگاری به چه کسی رأی می دهد؟

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۱:۵۷ ب.ظ


بعد از آن که شایعه حمایت حجج اسلام ناصر نقویان و شهاب مرادی از باقر قالیباف قوت گرفت کنجکاو بودم بدانم حجت الاسلام ماندگار –عضو قرارگاه کاغذی عمار- از چه کاندیدایی حمایت می کند.

یکی دو سال گذشته شایعه شده بود این استاد و مبلّغ موفق حوزه علمیه به خاطر برخی مناسبات بومی! از شهردار تهران برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری حمایت خواهد کرد. این ادعا البته شایعه ای بیش نبود. حجت الاسلام ماندگار با زیرکی کامل، مراقب بود تا خود و مجموعه تحت امرش –موسسه روایت سیره شهدا- وامدار هیچ یک از مدعیان تصاحب صندلی ریاست در خیابان پاستور نشده و زیر بلیت کسی قرار نگیرد. این وسواس فرهنگی به مذاق شهردار همشهری ایشان خوش نیامد و بالاخره به آن جا ختم شد که در جلسه ای خصوصی به انتقاد از رویکرد غیرجناحی این مبلّغ فرهیخته زبان گشود.

مدتی پیش نیز حجت الاسلام ابوترابی از دیگر نامزدهای منسوب به طیف چندپاره اصولگرا، دیداری صمیمانه با حجت الاسلام ماندگاری داشت که باز هم منجر به قوت گرفتن شایعه ای در خصوص حمایت سیاسی ایشان از آن کاندیدای محترم گردید. البته این شایعه نیر مورد تکذیب حجت الاسلام ماندگار قرار گرفت.

امروز صبح توفیق بود تا دقایقی در خدمت استاد ماندگار باشم. ایشان نه تنها از هیچ کاندیدایی اعلام حمایت نکرد بلکه با توجه به آشفتگی و تعدد در کاندیداهای جبهه انقلاب اسلامی، به همه بسیجیان و نیروهای فعال ارزشی توصیه کرد تا در حال حاضر وارد حوزه مصادیق نشده و داشته های خود را خرج اشخاص نکنند. (نقل به مضمون) .

به اعتقاد حجت الاسلام ماندگار نگاه بچه های حزب اللهی باید به دهان آقا باشد تا در فرصت باقی مانده تا انتخابات ریاست جمهوری بتوانند معیارهای صحیح انتخاب اصلح را بهتر بشناسند. از نظر ایشان احتمال تغییر در صحنه رقابت ها جدی است. خود این بزرگوار نیز در حد توان در حال تلاش برای جلوگیری از تشتت در صف حامیان گفتمان انقلاب اسلامی و تقویت وحدت در جبهه فرهنگی و سیاسی اسلام ناب محمدی (ص) است.

حجت الاسلام ماندگاری در حال حاضر خود را حامی "معیارهای انتخاب اصلح در کلام مقام معظم رهبری" دانست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

باید شورای ریاست جمهوری تشکیل شود!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۸:۰۶ ب.ظ

واقعا آدم می ماند بین همه این کاندیداها که ژن خودباوری شان به شدت فعال شده کدام یک را برای ریاست جمهوری انتخاب کند.

خیلی هایشان آدم های خوب و درست و حسابی هستند که دل آدم نمی آید به آنها رأی ندهد. از طرفی هم بالاخره تنها یک نفر باید بین این نامزدها انتخاب شده و به خیابان پاستور برود. کاش قانون دست می خورد و ریاست جمهوری شورایی می شد. آن وقت ما هم موقع رأی دادن دچار رودربایستی نمی شدیم. شورایی شدن ریاست جمهوری خوب است به خصوص برای آنهایی که دنبال شورایی کردن رهبری بودند و البته تاکنون ناکام مانده اند. ببینیم خودشان ظرفیت چنین قانونی را دارند یا نه؟!

من فعلا بین چند چهره مردد هستم که امیدوارم با مشورت دوستان بتوانم گزینه برتر را انتخاب کنم. به نظر شما از بین این چهره ها کدام یک می توانند ایران بهتری را برای مردم کشورمان بسازند: قدیری ابیانه، عارف، مشایی، هاشمی، جلیلی و قالیباف.

این وسط با یک کاندیدا به شت مشکل دارم که اگر صلاحیتش تأیید شود کار به هر جا که بکشد برای رسوایی اش تلاش می کنم. این شخصیت کسی نیست جز سیدابوالحسن نواب که مدت ها ریاست مرکز خدمات حوزه علمیه را برعهده داشت. او در انتخابات مجلس در حوزه انتخابیه تهران نیز شرکت کرد که نفر صد و پنجاهم شد!

باید دعا کرد که انشاءلله انتخابات پرشوری برگزار شود و حماسه حضور مردم، چشم دشمنان را نشانه برود. آن چه مسلم است این است که دیگر رئیس جمهوری بهتر از محمود احمدی نژاد در این کشور به قدرت نخواهد رسید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

درباره فهرست تشکل های اسلامی بابل برای انتخابات شورای شهر

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۷:۵۰ ق.ظ

تشکل های اسلامی بابل در حرکتی هماهنگ اقدام به معرفی فهرست واحد و مشترکی برای معرفی کاندیداهای اصلح در انتخابات شورای اسلامی این شهر نمودند که در جای خود کاری مثبت و پسندیده است به خصوص از این بابت که نوعی قیام! در مقابل کدخدامنشی جمع قلیل طیف سنتی شهر محسوب شده و کنارزدن داعیه داران قدرت و مکنت در این شهرستان به شمار می آید. البته در باره این فهرست چند نکته کوتاه است که توجه به آن ضروری به نظر می رسد:

1-     1- کسی ملزم به رأی دادن به فهرست مذکور نیست. تشکل های اسلامی اگرچه متشکل از نیروهایی فعال و دلسوز هستند اما به هر حال از خطا مصون نبوده و نمی توانند قیّم مردم محسوب شوند. مردم هم قسم نخورده اند اختیارشان را به جمع ها و تشکل ها بسپارند. در مرحله دوم انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری مردم کشورمان نشان دادند که حتی نظر بزرگترین تشکل حوزوی کشور – که استثنائاً با رادیو بی بی سی هم نوا شده بود!- نیز برایشان حجت شرعی نبوده و به راحتی می توانند به پیوند نامبارک علما و ظلما در حمایت از یک ورشکسته عرصه تجارت سیاسی، "نه" بگویند. با این وصف الزامی در روی خوش نشان دادن به همه نامزدهای مورد حمایت تشکل های مذهبی شهر توسط مردم نیز وجود نخواهد داشت.

2-      2- جمعی از مهندسین متدین شهر نسبت به یکی دو نفر از کاندیداهای گنجانده شده در فهرست مذکور، ان قلت های جدی دارند. آن نامزد بزرگوار نیز که بی اعتنا به قانون از یکسال پیش تبلیغات پیامکی اش را آغاز کرده بود هم بعید است بتواند اعتماد جامعه ارزشی شهر را به دست بیاورد.

3-     3- ارائه فهرست توسط تشکل های مذهبی شهر یک اقدام شایسته برای راهنمایی و کمک فکری به شهروندانی است که دنبال افراد معتمد برای عضویت در شورای شهر می گردند. از طرفی برخی شک و شبهه هایی که خواه ناخواه درباره معدودی از چهره های این لیست وجود دارد رأی دهندگان را دچار سردرگمی می کند. بهترین کار برای پوشش این ضعف، ارائه فهرست مستقل و کامل دیگری از سوی جمعی از فرهیختگان و فعالان ارزشی شهرستان است تا به طور موازی در اختیار مردم قرار گرفته و شهروندان را در انتخاب ایده آل های خود در بین مثلا بیست چهره منتسب به جماعت دینی شهر آزاد بگذارد.

4-     4- در بین سایر کاندیداهای شورای اسلامی شهر، وجود برخی چهره های خبره و کارکشته قابل کتمان نیست. فهرست جدید نامزدهای ارزشی شورای شهر بابل به زودی از سوی جوانان فرهیخته و حزب اللهی شهرستان تکمیل و ارائه خواهد شد. همشهریان عزیز می توانند با راهنمایی های خود باعث جامعیت این فهرست بشوند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

روحت شاد غلامعلی!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۱:۵۸ ق.ظ

گاهی وقت ها یک اثر هنری در بین جامعه مذهبی ما حسابی گل می کند و دست به دست و گاهی دهان به دهان! می گردد. مثلاً برای مدتی، موسیقی متن فیلم از کرخه تا راین، بین بچه های بسیجی جا باز کرده بود. شاید در هر خانه ای که یک بسیجی بود یک نوار از کرخه تا راین هم پیدا می شد و صدای سوت حاتمی کیا! به گوش می رسید. مدتی نوای "آقاجون قربونتم" که درباره ارادت به امام رضا علیه السلام است گل کرده بود. یک زمان ایام محرم از صدای ضبط همه ماشین ها می شد نوحه بوی سیب و حرم حبیب و... را شنید.

تجربه ثابت کرده است آثار هنری هر چقدر زیبا و مطلوب باشند اگر بیش از حد تکرار شده و به جا و بی جا در دسترس عموم قرار بگیرد ارزش و مقبولیت خود را از دست داده و ممکن است مانند همین مثال هایی که زده شد از حافظه تاریخی مردم محو شود.

نوحه زیبای "یاد امام و شهدا" هم از این قاعده مستثنا نیست. البته الحق والانصاف باید اقرار کرد این نوحه زیبا و شنیدنی یک شاهکار مذهبی از حاج سعید حدادیان است.

یکی دو سال پیش که این نوحه حسابی در بین بچه های بسیجی محبوبیت پیدا کرده بود در هر محفل و جمع و مراسمی می شد صدای آن را شنید. داشتیم با بعضی از رفقا عازم مناطق عملیاتی جنوب می شدیم. از مسجد مقدس جمکران تا یادمان های دفاع مقدس، انگار نوار یا سی دی دیگری غیر از این نوحه پیدا نمی شد. دیگر بچه ها شوخی و جدی داشتند روی این مداحی حساس شده و نسبت به آن واکنش منفی نشان می دادند. جالب این که از همان جمکران تا هر یک از مناطقی که قدم می گذاشتیم ورود ما درست مصادف می شد با این قسمت از نوحه که حاج سعید می خواند: اون رفیقم غلامعلی...

اول زیاد به این موضوع دقت نکرده بودیم. یکی از رفقا ما را متوجه این موضوع کرد. حواسمان را که جمع کردیم دیدیم راست می گوید. اتفاق جالبی بود. حالا بچه ها این سوژه را دست گرفته بودند و هی پر و بالش می دادند که این غلامعلی کی هست؟ چرا هر جا می رویم غلامعلی هم می آید و...؟!!

تنها نقطه ای که خبری از این نوحه نبود، منطقه طلائیه بود. آن جا دور، دور آواهای "دکتر" محمد اصفهانی بود که انگار برای مشتری های "دارالشفا"ی شهدا سرود می خواند!

ورودی یادمان طلائیه جمع شده بودیم و با تعجب از هم می پرسیدیم: چه عجب! چه شد که بالاخره غلامعلی دست از سر ما برداشت؟!

هنوز بچه ها داشتند با این سوژه بازی کرده و حواشی آن را تجزیه و تحلیل می کردند که ناگهان یکی از خادمان شهدا با صدای بلند شروع کرد دوستش را صدا زدن. او دستهایش را جلوی دهانش گرفته بود و با تمام قدرت صدا می زد: غلامعلی... غلامعلی...!!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عفواً لکم!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۵:۱۹ ب.ظ

آقا من عذرخواهی می کنم. ببخشید جداً. دردسر اثاث کشی داشتم و داغ فراق اینترنت!

برای همین نشد که چند روزی در خدمت دوستان باشم. قول می دهم از امروز جبران کنم.

از همه دوستانی که در مراسم اثاث کشی! این حقیر قدم رنجه کردند به خصوص طلبه عدالتخواه سیرجانی و آقا محسن شیرازی که با زبان روزه به کمک بنده شتافتند بسیار بسیار سپاسگذارم.

انشالله از امروز به طور جدی در خدمت خوانندگان عزیز اشک آتش خواهم بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مرد جنگی

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۷:۰۳ ق.ظ

چند روزی از عملیات والفجر 8 می­گذشت. در سمت راست کارخانه نمک فاو مستقر بودیم. با چند نفر از رزمنده­ها نشسته بودیم که خودروی دشمن به طرفمان آمد. سرنشینان آن، دو نفر بودند؛ یک سروان عراقی و یک سرباز راننده.

گویا خبر نداشتند این منطقه به تصرف نیروهای ایرانی درآمده است. به ما نزدیک شده بودند که فهمیدند ایرانی هستیم. خودرو متوقف شد. سروان عراقی به سرعت از ماشین پرید پایین.

 احمد تجویدیان که بعدها به شهادت رسید فوری نارنجکی را به طرف او پرتاب کرد. سروان عراقی جستی زد و با چالاکی، نارنجک را گرفت و قبل از انفجار به طرف ما پرتاب کرد. به کسی آسیب نرسید و توانستیم او را به اسارت بگیریم.

این خاطره را گفتم تا همه بدانند نیروهای عراقی، برخلاف آن جه که گاه تصور می­شود نیروهایی دست و پا بسته و ناتوان نبودند که به راحتی در مقابل رزمندگان اسلام شکست را بپذیرند.

 بچه­های ما برای تصرف و آزادسازی وجب به وجب خاک این سرزمین، حماسه­هایی بزرگ را آفریدند.

راوی: ابوالفضل پورزمان از رزمندگان استان قم

  • سیدحمید مشتاقی نیا