با سید یمانی بیعت کنید
دو سه سال پیش، شنیدم دوستی در یکی از شهرهای اطراف قم، داعیه دارد که سید حسنی است. به دیدارش رفتم و صحت و سقم مسئله را جویا شدم. فهمید با توپ پر آمده ام. گفت: تو ثابت کن که من سید حسنی نیستم!
گفتم: اگر تو سید حسنی هستی من هم – العیاذ بالله – امام زمانم! می گویی نه؟ ثابت کن که نیستم! این مثل این می ماند که من یقه تو را بگیرم و بگویم دزدی و اگر می گویی که دزد نیستی باید مدرک بیاوری و ثابت کنی. البیّنة علی المدعی را لااقل ما طلبه ها باید از بر باشیم.
چندی پیش مقاله ای در باب ظهور در این وبلاگ منتشر کردم با این عنوان که امام عصر (عج) هزار سال بعد ظهور می کند! البته انشاءالله که آقا الساعه ظهور بنمایند اما هدفم در آن یادداشت این بود که بازخوردهای منفی وعده های پوچ درباره ظهور قریب الوقوع را برجسته نموده و این معنا را یادآور باشم که حتی اگر ظهور هزار سال بعد هم اتفاق بیفتد تکلیف ما در قبال دین و دنیایمان مشخص است.
در این چند سال آن قدر امام زمان و سید حسنی و یمانی و شعیب بن صالح و ... دروغین را دیده ام - و با بعضی هایشان عکس یادگاری انداخته و امضایی گرفته ام که اگر یک وقت ظهور کردند هوای ما را هم در دولتشان داشته باشند! – که واقعاً رغبت چندانی حتی برای آن که به ردّ این نوع ادعاها بپردازم را ندارم.
این بار به تقاضای یکی از دوستان که نگران بیعت برخی آشنایانش با یک سید حسنی پرادعا در بصره بود چند ساعتی نشستم و کلیه مطالب مربوط به این بنده خدا را زیر و رو کردم.
سید احمد الحسن که خود را یمانی آل محمد می داند البته یک مدعی فعال و جدی است که تا کنون علاوه بر کشور عراق توانسته هوادارانی در دیگر مناطق شیعه نشین جهان و متأسفانه در ایران را نیز به بیعت خود درآورد.
من با شعارها و برنامه های او و اهداف پشت پرده اش و حتی میزان سلامت اسناد روایی اش درباره علائم سید یمانی کاری ندارم. فقط دنبال استدلالش برای اثبات این مدعا هستم. شاید باورتان نشود که در زیر و بم مطالب منتشر شده توسط ایشان تنها توانستم دو دلیل را – غیر از خواب ها و رؤیاهای غیرقابل استناد او- برای طرح داعیه یمانی بودن جناب احمد الحسن پیدا کنم.
یک دلیل او این بود که ثابت کنید من سید یمانی نیستم! پاسخ این مطلب در سطور نخست این یادداشت درج شد.
دلیل دیگرش این بود که او همنام سید حسنی بوده و چون نخستین کسی هم هست که در طول تاریخ با این نام چنین ادعایی را طرح کرده – حتی اگر در این باره شک داریم - پس نباید یقین را با شک، آلوده ساخت و واجب است که داعیه اش را پذیرفت!
خوب است برای پیروان این آقا که مخالفانش را به مباهله! دعوت کرده تنها به این نمونه تاریخی استناد کرد. محمد بن عبدالله، فرزند عبدالله محض و از نوادگان امیرالمؤمنین علیه السلام، معاصر امام صادق علیه السلام بود.
فضائل او آن قدر در بین مردم زبانزد بود که به نفس زکیه معروف شد. بعد از مدتی او داعیه مهدویت نمود. حامیانش سادات پاک سیرت حسنی بودند که در اثبات مهدویت جناب محمد، استدلال می آوردند که مطابق با روایات، مهدی (عج) هم نام پیامبر (ص) و پدرش نیز همنام پدر رسول الله است. پس چون محمد بن عبدالله محض که انسان وارسته ای است دارای این دو ویژگی است – یعنی نام او و پدرش با نام رسول خدا و پدر بزرگوارشان یکی است - مهدویت او را باید پذیرفت. آنها هم می گفتند محمد بن عبدالله محض، نخستین کسی است که با چنین نامی در طول تاریخ ادعای مهدویت داشته است. جالب آن که بین دو کتف او خال بزرگ سیاهی هم وجود داشت.
قرن ها از آن زمان گذشت و امروز این واقعه فقط می تواند شبیه به یک داستان جذاب تاریخی باشد؛ اما در آن عصر به حدی این مسأله شیوع داشت که امام صادق علیه السلام به خاطر عدم همراهی با این جریان تحت فشار برخی از شیعیان قرار می گرفت. امروز دیگر بر همگان روشن است که تمام این قیل و قال ها ادعایی بیش نبوده است. محمد بن عبدالله محض نه نفس زکیه بود و نه مهدی موعود. آن زمان تنها کسانی از غبار فتنه در امان ماندند که به ریسمان وارث علم امامت چنگ زدند.
حرف های سید احمد الحسن – گذشته از این که معلوم نیست اصلاً نام حقیقی اش چنین باشد و این که از نظر فضایل هم به پای شهرت محمد بن عبدالله محض نمی رسد – چیزی بیشتر از جنس سخنان مریدان محمد بن عبدالله نیست. با این وصف، هنوز یقینی درباره ادعای او حاصل نشده است که بخواهد با شکّ، نقض شود.
همان طور که محمد بن عبدالله محض نتوانست نظر امام جعفر صادق علیه السلام را به سوی خود جلب کند، احمد الحسن نیز تا کنون نتوانسته رأی جانشینان مکتب امام صادق علیه السلام را به سمت خود متوجه سازد. می مانند عوام الناس که باید برایشان روشنگری کرد.
البته دم محمد بن عبدالله محض، گرم که بر ضد طاغوت زمان خود قیام کرد و جانش را در این راه از دست داد.
ادعاهای احمد الحسن که نفعی برای اسلام ندارد. خوب است ایشان تا دیر نشده از فرصت حضور در کشور عراق بهره جسته و مجال جهاد با دشمنان اهل بیت علیهم السلام را از دست ندهد که لااقل از این راه، خیری به اسلام و مسلمین رسانده باشد.
- ۲ نظر
- ۲۸ آذر ۹۳ ، ۱۲:۵۲