بر ازدواج سفید لعنت!
همین اول کار بگویم که من از اساس با این عبارت التقاطی! مشکل دارم. ازدواج سفید دیگر چه صیغه ای است؟! یعنی اصلاً صیغه ای در کار نیست که ازدواجی صورت گرفته باشد و حالا بخواهیم رنگش را تعیین کنیم.
اگر صرف هم خانگی یک خانم و آقا را ازدواج بنامیم - ولو از نوع سفیدش – معنای ضمنی آن، تأیید تلویحی اصل وقوع ازدواج است. بماند که بر فرض تسامح اگر بخواهیم این رویداد دوجانبه و البته نامشروع را ازدواج سفید بدانیم لابد باید زوجیت شرعی و مرسوم را هم در مقابل آن ازدواج سیاه بنامیم!
الغرض؛
یکی دو هفته پیش تقریباً اکثریت ائمه محترم جمعه در یک اقدام ضربتی و از پیش هماهنگ شده، اقدام به مذمّت این واقعه کثیف اجتماعی موسوم به ازدواج سفید نمودند. راستش برای من حل نشده است که رفع چنین معضل پیچیده ای چگونه ممکن است در چند جمله از خطبه دوم نمازهای جمعه بگنجد و این که اصلاً جماعت نمازگزار جمعه ما تا چه حد با چنین معضلاتی سر و کار دارند و یا این که صرف اشاره کوتاه به یک معضل سیاه و لابد انتظار محکومیت آن توسط نمازگزاران محترم جمعه و احتمالاً سر دادن چند شعار در محکومیت این اقدام نکبت بار تا چه حد ممکن است علاج کار باشد. بگذریم.
نکته این جاست که پیش از آن که بخواهیم دنبال راه حل برون رفت از این بحران شنیع اجتماعی باشیم در قدم نخست باید ریشه های ظهور چنین پدیده شومی را شناسایی کنیم.
به نظر شما چه مقدماتی نیاز است تا وقوع چنین اتفاق تلخی را در سطح اجتماع شاهد باشیم؟ پاسخ ساده است. عادی سازی روابط با جنس مخالف، می تواند یکی از اصلی ترین بسترها برای ظهور چنین معضلی شمرده شود. یادتان می آید این شعار جالب را که هر معتادی (یا اکثریت این جمع) در ابتدا سیگاری بوده است؟
وقتی یک نفر می بیند که در اوج فشارهای روحی و جنسی مربوط به سن جوانی، حق دارد که با جنس مخالف خود در یک کلاس درس بنشید، جزوه رد و بدل کند، گپ و گفت و شوخی داشته باشد، اردوهای مختلط برود، ارتباط دوستانه برقرار کند و ... طبیعی است که بر اساس غریزه و طبع زیاده خواه خود - که در ذات همه انسان ها به نوعی بروز پیدا می کند – ساعت های با هم بودن نامشروع را ازدیاد ببخشد. این گونه است که به مرور، باور هم خانگی با جنس مخالف در راستای همان ارتباط دوستانه عادی شده در سطح جامعه، به مسئله ای معمولی و قابل هضم تبدیل خواهد شد.
خودتان قضاوت کنید تا کنون چند رئیس جمهور این کشور از بدنه حوزه علمیه برخواستند اما کوچکترین گامی برای عمل به دستورات دینی در خصوص ارتباط با نامحرم به خصوص برای جوانان برداشتند؟ مگر نه این که اسلام حتی برای نوع راه رفتن در معابر برای زن و مرد نامحرم توصیه هایی دارد؟ آن وقت دانشگاه های ما یکی از یکی آزادترند!
چقدر در فیلم ها و سریال های مختلف دیدید که روابط دختر و پسر دانشجو – بی اعتنا به عواطف و غلیان های روحی و غرایز مقتضی این سن – امری عادی جلوه داده شده و حتی کسانی که در این خصوص غیرت نشان می دهند را مورد تقبیح قرار می دهند؟
اخیراً در یک سریال تلویزیونی شاهد آن بودیم که زن و مرد همکار در یک اداره، همدیگر را با اسم کوچک صدا زده و جالب آن که سعی می شد تحمل این مسئله از سوی خانواده ها هم امری طبیعی جلوه داده شود.
ضرب المثل تخم مرغ دزد و شتر دزد را که از یاد نبرده ایم. وقتی برای گام های نخست معصیت، فرش قرمز پهن می کینم دیگر نمی توانیم گام های بعدی آن را در محدوده خطوط قرمز نگاه داریم. حالا بیایید و هر هفته در تریبون های نمازجمعه بر ضد ازدواج به اصطلاح سفید داد سخن برانید و از مردم تکبیر و لعن و نفرین بستانید. آب از سرچشمه گل آلود است.
در کنار آنچه که گفته شد، هجمه ضد فرهنگی ماهواره ها و سایت ها و تضعیف باورهای دینی را هم صد البته باید لحاظ نمود.
- ۹۳/۰۹/۲۰