پدر هم چون پسر آسمانی شد
- ۰ نظر
- ۲۳ آبان ۹۶ ، ۲۰:۳۹
دوستش موقع تشییع پیکر او تعریف می کرد:
این اواخر ورد زبانش این جمله بود: الاحسان بالاتمام!
می گفت: امیدوارم خدایی که لطف و عنایتش شامل حالم شده و مرا تا این جا، در حریم زینبی کشانده و توفیق جهاد با دشمن را نصیبم کرده احسانش را با شهادت من به کمال و تمام برساند.
روز اربعین بود که پرگشود. نفس های آخر را که می کشید همه در تلاطم بودند کاری برایش انجام بدهند. خودش اما آرام و بی دلهره لب باز کرد و گفت: اشهدن ان لااله الاالله اشهد انّ محمدا رسول الله. کمی مکث کرد. بعد سه بار تکرار کرد: اشهد انّ علیا ولی الله... اشهد انّ علیا ولی الله ... اشهد انّ علیا ولی الله ...
وسط سر و صدای اخبار مربوط به زلزله کرمانشاه، حواستان به فعل و انفعالات سیاست خارجه دولت هم باشد. یکهو نشنوید فلان قرارداد ننگجام برای محدودیت فعالیت های موشکی ایران به تصویب رسید و در عوض سایه جنگ و خطر حمله جیبوتی از سر کشور ما رفع شد!
فردا رییس جمهور به کرمانشاه سفر می کند. مردم مصیبت زده این استان اگر تنشان نمی خارد لطفا به ماشین آقای رئیس نزدیک نشده و حرفی از نارسایی ها به زبان نیاورند. کتک خوردن کارگران معدن را که یادتان نرفته؟!
ته خیابانی که در آن زندگی می کنیم، حالت بیابانی دارد و بن بست است. کافی است یک نفر بیاید انتهای همین خیابان بساط راه بیندازد و بخواهد نارنگی، سبزی یا هر چیز دیگری را بفروشد. در سه سوت، سر و کله مأموران شهرداری پیدا شده و با توپ و تشر بساط را جمع می کنند که خدای ناکرده سد معبر نشود! یک نفر خواست مغازه ای را همین حوالی اجاره کند. زود آمدند یقه اش را گرفتند که جواز کسبت را ببینیم.
آدم کور هم توی خیابان راه می رفت متوجه تابلوهای موسسات مالی اعتباری می شد. بعد آقایان با پررویی می گویند چشمتان هشت تا! چرا در موسسات فاقد مجوز سرمایه گذاری کردید!
به نظرم قوه قضاییه یک بار باید مردانگی نشان بدهد و مسئولان بانک مرکزی را به خاطر عدم انجام وظیفه در نظارت بر موسسات مالی، محاکمه نماید.
زلزله و ویرانی اخیرغرب کشور باعث شد بفهمیم شهرستانی هم به نام ثلاث باباجانی داریم.
والا اگر به سازندگی و افتتاح و خدمات دولتی بود که حالاها حالا هم بعید بود بتوانیم نامی از آن بشنویم.
دو سه ماه پیش بود که همه رسانه ها حکمی را از سوی دیوان عدالت اداری نشر دادند که حکایت از لغو مبالغ آبونمان درج شده در قبوض گاز مصرفی شهروندان داشت.
با این حال هنوز هم به رغم وعده و وعید مسئولان شرکت ملی گاز ایران، شاهد اجرای این حکم نبوده و نیستیم.
به نظر می رسد دولت پرادعای ما عزمی در تمکین نسبت به قوانین ندارد. با این حال مشخص نیست نیست چرا دیوان عدالت اداری در خصوص عدم التزام دولت به اجرای این قانون سکوت اختیار کرده و از جایگاه قانونی خود در دفاع از حقوق مردم وارد عمل نمی شود؟
سؤال: مدتی است در فضای مجازی خبری از دفتر جنابعالی منتشر شده که دوچرخه سواری بانوان با رعایت نکات شرعی جایز اعلام گردیده...
اگر امکانش هست پیرامون این حکم و صحت و سقم آن توضیحی فرمایید. آیا دوچرخه سواری بانوان در خیابان جایز است ؟
جواب: دوچرخهسواری بانوان در مجامع عمومی و نیز در جایی که در معرض دید نامحرم باشد، حرام است.
http://www.leader.ir/fa/content/16227/%D8%AF%D9%88%DA%86%D8%B1%D8%AE%D9%87-%D8%B3%D9%88%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D9%86
عضو شورای اسلامی! شهر بابل در یادداشتی، از تهران و ریاض خواست تا با حفظ خویشتنداری مانع از بروز جنگ داخلی در کشور لبنان بشوند:
"در شرایط موجود که نا امنی و جنگ و درگیری سراسر خاورمیانه را فر گرفته حفظ آرامش در لبنان از اوجب واجبات است و در صورت بر هم خوردن آرامش در کشوری که سابقه جنگی داخلی در تاریخ خود دارد چیزی جز سود رساندن به اسرائیل نیست . از این رو ریاض و تهران باید ؛ اهمیت موضوع را درک کنند و با حفظ خویشتن داری ؛ به آرامش لبنان و منطقه کمک کنند و بیشتر از این آب به آسیاب آن هائی نریزند که آرامش کشورشان را در شعله ور ساختن جنگ در منطقه جستجو می کنند ."
خدمت دکتر داروساز عزیزمان جناب آقای شهابی عرض کنم:
بعد از کشتار بی رحمانه زائران در حرم امن الهی(حج خونین 66)، تجاوز به نوجوانان ایرانی در فرودگاه جده، شهادت مظلومانه زائران ایرانی در منا، راه اندازی صدها عملیات تروریستی در نقاط مختلف دنیا بر ضد شهروندان و وابستگان جمهوری اسلامی با حمایت آشکار آل سعود خبیث و ... دقیقاً چه واکنش تندی را از ایران شاهد بودید که حالا نگران عصبانیت دولتیان گردیده و تهران را همپای ریاض به حفظ خونسردی و خویشتن داری دعوت می نمایید؟
یک روزنامه از بین ده ها نشریه رسمی کشور تیتر خود را به وعده انصارالله یمن در انتقام گیری از مهاجمین و هدف قرار دادن کشور امارات اختصاص داد که آن هم با اتحاد بی نظیر و سریع السیر دولت، قوه قضاییه و شورای امنیت ملی اخطار گرفت و توقیف شد.
می ماند ماجرای مردم مظلوم یمن که هزاران نفر از آنان در کشتار بیرحمانه مهاجمین خون آشام به شهادت رسیده و هر روز بر اثر کمبود غذا و دارو و دست و پنجه نرم کردن با انواع بیماری های واگیردار از جمله وبا مقابل چشمان حیرت زده خانواده خود پرپر می شوند که امیدوارم آرمان اصیل نهضت اسلامی و شهدای والامقام در حمایت از مظلومان عالم را از یاد نبرده باشید. نمی دانم آیا می شود با خونسردی به تماشای نفس نفس زدن کودکان بی گناه یمن نشست و دم بر نیاورد؟
به راستی چه اتفاقی باعث شده است نگارنده یادداشت مذکور از ایران و عربستان به صورت یکسان و مشترک درخواست کند که "آب به آسیاب آنهایی (اسرائیل غاصب) نریزند که آرامش کشورشان را در شعله ور ساختن جنگ در منطقه جستجو می کنند"؟!!
بعید می دانم عربستان و متحدینش شهامت حمله به لبنان را داشته باشند؛ اما خوب است این دولت وهابی و همدستانش بداند جنگ با حزب الله لبنان، جنگ با حزب الله است و حزب خدا در سراسر عالم، گستره منافع وهابیت خبیث را جبهه رزم بی امان خود با آل سعود خواهد دانست.
ما سال هاست که منتظر فرصتی برای خونخواهی شهدای مظلوم کعبه در حج شصت و شش و شهدای تشنه لب منا و دیگر شهدای جبهه جهانی اسلام هستیم.
امیدوارم دولت کودک کش عربستان، این خبط تاریخی را مرتکب شده و با دست خود، طومار انهدام خاندان غارتگر و جنایتکار آل سعود را برای همیشه در هم بپیچد.
"انشاءالله ما اندوه دلمان را در وقت مناسب با انتقام از آمریکا و آل سعود برطرف خواهیم ساخت و داغ و حسرت حلاوت این جنایت بزرگ را بر دلشان خواهیم نهاد، و با برپایى جشن پیروزى حق بر جنود کفر و نفاق و آزادى کعبه از دست نااهلان و نامحرمان به مسجدالحرام وارد خواهیم شد. "
حجت الاسلام پوراکبر، رزمنده و جانباز عرصه مبارزات انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و جنوب لبنان است که صراحت لهجه او در بیان حق، همواره از مشهورترین خصایص ایشان بوده است. در بین ائمه جمعه مازندران، از نظر سطح علمی با توجه به تدریس رسمی دروس خارج فقه، از ممتازترین چهره ها شمرده می شود.
روحیه انقلابی این استاد برجسته حوزه علمیه در ادای فریضه نهی از منکر نسبت به وزیر سابق و امنیتی فرهنگ و ارشاد اسلامی در خصوص برگزاری مشکوک و مستمر کنسرت های مختلط در غرب استان، یکی از مهم ترین اخبار رسانه های استانی و ملی در سال گذشته بوده است.
فکر اشتباهی است اگر کسی گمان کند حجت الاسلام پوراکبر، جایگاه امامت جمعه را از سنگر رفیع امر به معروف و مصدر آرمان های فراموش ناشدنی اسلام ناب محمدی(ص) به چارچوبی اداری جهت معامله با احزاب و جریان های قدرت و توجیه و اغماض از خطاها و اشتباهات مسئولان تبدیل خواهد داد. او بارها ثابت نموده که در عمل به تکلیف دینی خویش، آخرت خود را به دنیای دیگران نخواهد فروخت.
شنیده شده عضو شورای یکی از شهرهای تابعه بابل به دلیل زد و خورد فیزیکی با برادر خود و با شکایت او به دو سال زندان محکوم شده و در صورت تأیید این حکم در دادگاه تجدیدنظر، ادامه عضویت او در شورای این شهر، لغو و یا تعلیق خواهد شد.
وی پیش از این نیز به دلیل ضررب و شتم یکی از منتقدین خود محکوم گردیده و یک دور از شرکت در رقابت های انتخاباتی شوراهای شهر و روستا محروم ماند.
در جنگ بین عربستان و یمن، عربستان کشور متجاوز است.
جنگ بین عربستان و یمن، یک جنگ نابرابر است. دو طرف از نظر تسلیحات و برخورداری از توانایی های نظامی فاصله ای چشمگیر با هم دارند.
شهرهای مهم یمن به ویرانه تبدیل شده است. هزاران نفر از مردم بیگناه و شیعیان مظلوم یمن به خاک و خون افتاده اند. هزاران نفر از مردم بیگناه و شیعیان مظلوم یمن در محاصره شدید غذا و دارو به سر برده و بسیاری از کودکان بر اثر بیماری و فقدان دارو در مقابل چشم پدران و مادرانشان دست و پا زده زده و طعم مرگ را به کام می کشند.
بعد از ماه ها تجاوز و ویرانی و قتل و غارت مردم مسلمان یمن توسط آل سعود و هم پیمانان خون خوارش، این حق طبیعی و مسلّم آنان است که به محض دسترسی به سلاح دوربرد، قلب دشمن را نشانه بگیرند. حق مردم مظلوم یمن است که لااقل یک موشک را در انتقام از جنایات بی شمار ائتلاف متجاوزین، به نقطه ای در امارات خبیث و هم جبهه با عربستان کودک کش شلیک کنند.
روزنامه کیهان، حق طبیعی و البته قریب الوقوع مردم یمن در شلیک موشک به دوبی را تیتر روزنامه خود ساخت.
از دولت منفعل با تجربه زانو زدن در مقابل سران نانجیب عرب، البته انتظاری جز اعتراض به جانبداری از حق توسط این روزنامه نیست؛ اما ورود نهادی دیگر به این پرونده و امضای مشی خودباختگی سیاستگذاران فرهنگی و رسانه ای دولت باید برای آنانی که در تشخیص منشأ و ریشه انحرافات، یک بعدی نظر می دهند عجیب باشد.
اگر امام گفت که ما از مظلوم دفاع کرده و بر ظالم می تازیم، هر نوع حرکت برخلاف این سیاست بنیادین انقلاب اسلامی را باید انحراف مسلّم از راه سترگ انقلاب در مسیر حمایت از جبهه جهانی حق و مستضعفین عالم دانست. در این خصوص با هیچ قوه و جناحی نباید تعارف داشت.
تا آن جا که من می دانم کتابخانه مرحوم آیت الله روحانی بابل شرایط استاندارد نگهداری آثار خطی و سنگی و ... را داراست و حتی یادم است که بعضی از این نوع کتاب ها که در کتابخانه مدرسه علمیه روحیه بابل نگهداری می شد جهت صیانت از آفات و پوسیدگی و ... به دستور آیت الله محمدی به کتابخانه مرحوم روحانی انتقال داده شد.
حالا این که کتاب های قدیمی کتابخانه شهید نجاریان بابل را جمع آوری کرده و جهت نگهداری به ساری برده اند طبیعی است که واکنش اعتراضی مردم فرهنگ دوست شهر مومنان را به دنبال داشته باشد.
مسئول کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی! شهر بابل هم بهتر است از این پس دقت کند که در هنگام نگارش نامه های رسمی، امانتداری فرهنگ انقلاب اسلامی را سرلوحه خود قرار داده و به جای استفاده از نام های منسوخ مربوط به دوران طاغوت، از اسامی تغییر یافته و بعد از انقلابی و رسمی اماکن و محلات استفاده نماید.
چهل سال است که دبیرستان شاهپور، به نام مبارک امام خمینی تغییر نام داده است.
شنیده شده یک روحانی بزرگوار که سابقه کاندیداتوری مجلس و البته عدم اقبال عمومی را داشته نیز در سخنانی پیشنهاد تغییر نام میدان حمزه کلا به نام مورد نظر خودش را داده است. به این روحانی بزرگوار هم باید گوشزد کرد که میدانی به نام حمزه کلا وجود نداشته و نام رسمی مکان مورد نظر، میدان جمهوری اسلامی است.
یک بار حواسمان نبود و نام میدان سید جمال الدین اسدآبادی بابل را به نام قبل از انقلاب برگرداندند.
یک جایی از کتاب معروف "دا" نوشته است که در روزهای نخست تهاجم دشمن، سیاهه ای از سربازهای یکی از لشکرها جلوی مسجد جامع خرمشهر معطل مانده بودند. به آنها می گفتند: چرا وارد درگیری با دشمن نمی شوید؟ جواب می شنیدند: فرمانده مان نیست، دستوری نیامده و ... آخرش یکی برگشت و به آنها گفت: لااقل لطف کنید از خرمشهر بیرون بروید و آذوقه مدافعین واقعی شهر را مصرف نکنید. خودتان بهتر می دانید امکانات غذایی محدود است و ...
مشابه این مسأله را در جریان زلزله بم نیز شاهد بودیم. یکی از اساتید دروس خارج قم که اهل استان کرمان بود یک بار به فریاد آمد که حضور این همه نیروی امدادی داوطلب در شهر اصلاً مورد نیاز نیست و نتیجه ای جز کمبود آذوقه و طبعاً محرومیت بعضی از نیازمندان از سهمیه آب و غذا به دنبال نخواهد داشت.
حکایت بعضی از موکب های اربعین نیز همین گونه است. آن گونه که خبر می رسد بعضی از موکب ها آن قدر دوست و فامیل و آشنا و ... را به عنوان خادم زوّار، همراه برده و مستقر کرده اند که بخش قابل توجهی از امکانات اهدایی خیّرین، به مصرف آنها رسیده و بسیاری از زائران واقعی اربعین در زمان مراجعه به این موکب ها با فقدان مکانی برای استراحت و ملزومات پذیرایی مواجه شده و چاره ای ندارند جز آن که راه خود را گرفته و بار خستگی سفر را در موکب دیگری بر زمین بگذارند.
دیروز برادر عزیزی که پاسدار بازنشسته و جزو السابقون انقلاب است می گفت: به عنوان خادم راهی سفر اربعین شدم؛ اما وقتی دیدم به حضور من در آن موکب نیازی نیست و بودن من با توجه به انبوه خدام مستقر، هزینه ای بر موکب تحمیل کرده و سهمی از زائرین را از آنان دریغ می نماید، به سفر خود پایان داده و بعد از زیارت عتبات، به ایران بازگشتم.
حالا خوب است چهارده آبان را به این علت روز ملی مازندران نامگذاری کرده اند که تاریخ تشکیل نخستین حکومت شیعیان در دیار تبرستان است.
بعد آقای رئیس به همین مناسبت پیامی را در کانال خود منتشر می کند که عکس آرش کمانگیر دارد.
آن یکی دیمبال و دامبول راه می اندازد که فلان دورهمی سنتی را احیا کند.
یکی دیگر موسسه راه می اندازد با موضوع "اندیشه عمو نوروز"! لابد مبتنی بر تئوی فلسفی پروفسور "حاجی فیروز"
دم شما گرم. هر جور که دلتان می خواهد صفا کنید؛ اما انصاف داشته باشید و وسط این بساطی که راه انداخته اید نیم نگاهی هم به مناسبت نامگذاری این روز داشته باشید. توقع زیادی که نیست؟!
ببین برادر من!
با این عبا و عمامه خودت و دوستانت و ریش و چفیه و عکس آقا و امام که دست همراهانت است می آیید یک گوشه شهر مهران می نشینید و می گویید به گران شدن خدمات دولتی اعتراض دارید و چرا دولت هوای محرومان و مستضعفان عاشق اهل بیت را ندارد و ... خوب معلوم است که با این کارتان نظام تضعیف می شود؛
اما وقتی ما می آییم با مشت و لگد و باتوم، جمع و جورتان می کنیم و کشان کشان می بریمتان طرف بازداشتگاه و فیلم آن هم در فضای مجازی دست به دست می شود، اعتماد مردم به نظام هم بیشتر می شود. به جان استاندار ایلام راست می گویم.
ساکت شدی، ها؟! به خودت فشار نیاور، حرف حساب، کتاب ندارد که!
یعنی واقعاً خبر رانت شغلی پسر حجازی و داماد غیب پرور این قدر برایتان عجیب بود؟!
یعنی واقعاً اولین بارتان است که می شنوید آقازاده یا فردی منتسب به از مابهتران به شغلی نان و آب دار دست پیدا کرده است؟
یعنی تا به حال فکر می کردید آقازاده ها و امثال ذلک دارند در رنج بیکاری و بی شغلی دست و پا می زنند و دلمان باید برایشان بسوزد؟
این که یک مسئول اصلاح طلب به فامیل فلان شخصیت اصولگرا پست می دهد برایتان سوال پیش آورد؟
یا این که تا به حال متوجه نشدید راستی ها و چپی ها چرا در بزنگاه ها هوای هم دیگر را دارند و اگر کسی حتی با رأی مردم روی کار بیاید و بخواهد بساط دورهمی شان را به هم بزند با هم متحد می شوند؟
عجبا! این همه سال واقعاً در عرصه سیاسی و رسانه ای کشور چه کار می کردید؟! دوزاری تان خدای ناکرده کج شده است؟
امروز هر کس که می تواند خودش را به مرز میرجاوه برساند. آن جا اگر کربلا نیست شام بلا هست. دولت پاکستان خباثت به خرج داده و راه را بر زائران اربعین حسینی برای ورود به ایران و اعزام به عراق بسته است. آن جا زن و مرد و کودک و پیر و جوان ساعت هاست که با گرسنگی و تشنگی دست و پنجه نرم می کنند. ایرانی هایی اعم از شیعه و سنی جمع شده اند و آب و غذا به آن سوی دیوار مرزی پرت می کنند.
هر کس که می تواند کاری کند. مردم شهرهای مرزی را آگاه کنید تا زائران حقیقی اباعبدالله را دریابند.
کاروان اسیران کربلا انگار به میرجاوه رسیده است. طفلان عطش، نغمه وامصیبتا سر داده اند. دل داغدار زینب را دربابید. برای قلب رباب، برای تسکین رقیه ... شما را به خدا کاری کنید.
مقاله ای خواندم از کسی که داشت بر مبنای نگاه جامعه شناسانه خود علت برخورد بد بعضی از پزشکان با بیماران و نیز معطل نگاه داشتن مردم در صف های طولانی و گاه نمایشی مطب پزشکان را توضیح می داد. سر جمع حرفش این بود که حضرات اطبا به دلیل فاصله با هنر و موسقی و شعر و ادب به این درد مبتلا شده و مردم را آزار می دهند.
یک پزشکی هم جلویش در آمد و جوابیه ای نوشت و فهرستی از اطبایی را منتشر کرد که دستی در عالم هنر داشته و اثری را در این خصوص به نام خود ماندگار ساخته اند.
نکته ای که در این میان مغفول مانده این است: هنردوست بودن و یا حتی هنرمند بودن و علاقه به آثار فرهنگی و ادبی و ... ضامن سلامت نفس انسان و پیراستگی رفتار از حسد و حقد و تکبر و تفرعن نیست.
به راستی آیا هنرمندانی که به این درد بزرگ مبتلا بوده و با مردم از سر کبر و نخوت برخورد می کنند را کم دیده ایم؟
برای انسان بودن، علم و مدرک و هنر، شرط کافی نیست. چه بسیار انسان هایی که به رغم بهره مندی از نعمات الهی، به جای تحقیر دیگران، از سر بزرگ منشی و تواضع رفتار می نمایند. برای انسان بودن، علاوه بر شناخت، باید اراده هم داشت.