اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

۳۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کار خیر فرهنگی» ثبت شده است

هنر مردان خدا

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۳ آبان ۱۴۰۴، ۰۱:۳۰ ب.ظ

زندگی نامه ووصیت نامه شهید اهل قلم محمدعلی معصومیان

 

هنرمند بود؛ اهل نقاشی، اهل شعر، اهل تئاتر. گروه های هنری داشت و در سطح شهرستان مطرح بود. صدها صفحه یادداشت و خاطره و نکته و اندرز به یادگار کجاست؛ اما هنر فقط در چارچوب دفتر و قلم و زبان و رنگ و بوم و ظاهر و فیزیک نیست.

اهل معنویت بود. نماز اول وقت، تعقیبات نماز، روزه مستحبی، ترک گناه، نماز شب، ادب و اخلاق و احترام. اما معنویت فقط به جنبه فردی و باور درونی و رفتار شخصی نیست.

هنر معنوی محمدعلی معصومیان این بود که می دید پیرمردی تنها در گوشه روستا زندگی می کند. کس و کاری ندارد. از عهده کارهای شخصی اش بر نمی آید. نان می خرید برایش می برد. پیشش می نشست و کار بر زمین مانده ای داشت برایش انجام می داد. صبح تا شب مشغول فعالیت و آموزش بود، نیمه های شب، خسته و کوفته می رفت می نشست کنار رزمنده بی سوادی که نوبت نگهبانی اش بود، دور از چشم دیگران، برای آنکه خجالت نکشد، به او خواندن و نوشتن یاد می داد. در محل که بود، کتابخانه تأسیس کرد. کودک و نوجوان را جمع می کرد برایشان انواع آموزشهای هنری و عقیدتی و رزمی را برگزار می کرد. یکی مشکلی داشت پیگیر بود برایش حل کند. حالا خودش کسی بود که با فقر بزرگ شد، طعم گرسنگی را چشیده بود. به جای آنکه برایش عقده شود، بخواهد در جوانی جبران کند، حتی غذای خوبی که سر سفره بود را با اجازه پدر و مادر، میهمانی عبوری از سر کوچه را دعوت می کرد با او هم کاسه شود.

جایی لازم بود از حق دفاع کند، حق خدا یا بنده خدا، حرفش را می زد. اغلب مواقع روح کلامش اثر گذار بود. ولی یک وقتهایی هم آن طرف گوش شنوایی نداشت. می ریختند سرش. کتکش را می خورد، قربة الی الله! از راهش دست بر نمی داشت و خسته نمی شد.

سرمای استخوان سوز و برفی کردستان، بالای قله، هر روز داوطلب می شد می آمد پایین دبه های سنگین آب را تا بالا می برد بچه ها آب تمیز و سالم داشته باشند. قبل از نماز شب، دستشویی ها را می شست. آر پی چی زن بود، غواص بود، مربی غواص ها. سپرده بود هر جا کاری گره خورد روی من حساب کنید. آماده بود اگر راهی بند آمده، پیشواز شهادت شتافته و جسمش را راهگشای میدان قرار دهد. بارها مجروح شد. یکبار ترکش نشست روی ریه اش. درد می کشید، به روی خودش نمی آورد. کار خانه و کمک به پدر و مادر بود یا سخت ترین عرصه نبرد، باز هم پیشتاز بود. کربلای چهار را خودش می دانست آخرین عملیات قبل از شهادت است. گفته بود که دلتنگ دوستان است و به زودی به آنها می پیوندند. خواب دید میان جمعی از دوستانش او و محمد شالیکار به حرم امام حسین راه یافته اند. محمدعلی وارد ضریح شد، محمد شالیکار پشت در ضریح ماند. کربلای چهار را همه با ام الرصاص می شناسند. اما محمدعلی پیشتاز بود، خودش را به ام البابی رساند. می خواست مأموریتش را کامل کند. محاصره شد و یازده سال همانجا ماند تا استخوانهایش سند وفاداری او به طریقت حسین علیه السلام باشد. محمد شالیکار چند بار مجروح شد، حتی یکبار روحش از بدنش رفت و دوباره بازگشت. پشت در ضریح حسین علیه السلام ماند تا در کربلای سوریه، سالها بعد امتداد خط عاشورا را از انقلاب اسلامی و دفاع مقدس تا جبهه های جهانی مکتب حق و عدالت با خون سرخ خویش ترسیم نماید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خانه موزه مقدم

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۷ مهر ۱۴۰۴، ۰۷:۴۸ ق.ظ

خانه و موزه مقدم در تهران - مجله اینترنتی همیار

 

محسن مقدم هنرمند نقاش بود و البته باستان شناس. پدرش احتساب الملک از دستیاران مورد اعتماد ناصرالدین شاه بود برای همین خانه ای زیبا در تهران از او هدیه گرفت. مقدم مدتی در اروپا زندگی کرد اما به ایران بازگشت و منزل پدری را احیا نمود. او با حسن سلیقه و توجه به معماری ایرانی و البته مشورت همسرش که متولد بلغارستان و بانویی دانشمند و باستان شناس بود این خانه قدیمی را به زیبایی آراست و به یکی از زیباترین و دیدنی ترین خانه های جهان تبدیل ساخت. میتوانید در مرکز شهر تهران فاصله چهارصد متری کاخ مرمر از خانه موزه مقدم دیدن کنید.

نکته ای که جالب توجه است این که مرحوم مقدم بابت علاقه ای که به میراث فرهنگی داشت وقتی متوجه شد کاوشگران غیرمجاز و قاچاچاقیان عتیقه در حال فروش آثار سفالی و باستانی این مرز و بوم هستند که از قضا بسیاری از آنها از موزه های مطرح اروپا سر در می آورند و حکومت وقت هم در این زمینه حساسیت خاصی ندارد بنا بر انگیزه و عرق ملی با هزینه شخصی اقدام به خرید این آثار نمود که هم اکنون در خانه موزه او ماندگار شده و مورد بازدید علاقمندان قرار گرفته است.

آیت الله مرعشی نجفی نیز زمانی که در نجف تحصیل می کرد متوجه خرید آثار اسلامی قدیمی و نسخ خطی توسط گماشته های انگلیس گردید و به رغم بضاعت ناچیزی که داشت با هزینه روزه های استیجاری در گرمای طاقت فرسای عراق، اقدام به خرید این آثار نمود که هم اکنون کتابخانه وی در قم بزرگترین کتابخانه آثار خطی خاورمیانه است.

خیلی ها نسبت به سرمایه های فرهنگی بی تفاوتند. خیلی ها نسبت به سرمایه های فرهنگی حساسیت نشان داده و نقد و نظر دارند. اما عده کمی هستند که دور از هیاهو پا به میدان گذاشته و برای صیانت از داشته های فرهنگی از عمر و زندگی خویش مایه می گذارند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پر توقع و سیری ناپذیر

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۳ مهر ۱۴۰۴، ۰۶:۰۴ ب.ظ

یک مدرسه غیرانتفاعی اطلاعیه داده از خیرین و عموم مردم خواسته با توجه به اینکه این مدرسه تنها یک دستگاه آبسردکن دارد و کفاف تعداد دانش آموزان را نمیدهد کمک کنند تا یک دستگاه آبسردکن دیگر هم خریداری شود!

بچه های مردم در مدارس دولتی آب گرم از زیر شیر دستشویی می خورند اما مدرسه غیرانتفاعی که منبع درآمد خوبی هم دارد توقع دارد از جیب خیّران و کمکهای مردمی اقدام به خرید دستگاه آب سردکن کند. سرمایه سالارها هیچ فرصتی را برای نفع و بهره بیشتر از دست نمی دهند و همه منابع را در خدمت به رفاه خود می خواهند.

اگر دستتان بر می آید و می خواهید کار خیر کنید اولویت با اقشار پایین دست است. بچه های مردم در مدارس دولتی آبسردکن که هیچ، گاه از وجود کولر یا بخاری یا حتی جا لباسی معمولی برای آویزان کردن البسه شان بی بهره اند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سازمان و تبلیغات و اسلام

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۳ شهریور ۱۴۰۴، ۱۰:۵۷ ق.ظ

سید محمد نوروزیان امیری‎ (@m_nuorozian) • Threads, Say more

 

مقاله زیر را دوست و برادر بزرگوارم دکتر آسید محمد نوروزیان نوشته که پیشتر درباره شخصیت این متفکر جوان و خوش آتیه کشورمان مطلبی اینجا منتشر کرده ام. شخصا امیدی به آینده سازمان تبلیغات اسلامی ندارم و با توجه به فضای اداری کسل کننده و مأموریتهای موازی، در صورت عدم تحول، ادغام آن در سازمان اوقاف لااقل میتواند در مصرف بودجه و ایجاد تمرکز، مفیدتر باشد.

مقاله زیر چه مورد فهم و اجرای مدیران سازمان مربوطه قرار بگیرد چه نگیرد حاوی اندیشه ای سازنده و پیش رو در راستای تعالی فعالیتهای تشکیلاتی حول محور فرهنگ و تمدن دینی است که باور دارم مورد استفاده دغدغه مندان این عرصه قرار گرفته و برای همه مجموعه های هدفمند دینی در این عصر یا دوره های آتی راهگشا خواهد بود.

 

«هوالحکیم»

 

به سوی طراحی نقشه جامع حکمت‌بنیان برای هماهنگی و هم‌افزایی نهادهای تربیت عمومی غیررسمی ایران، با محوریت سازمان تبلیغات اسلامی

سید محمد نوروزیان امیری[1]

 

ایران امروز در جستجوی مسیری روشن برای تحقق تربیتی جامع و اصیل است که در عمق خود نه‌تنها پاسخگوی نیازهای روزمره جامعه باشد، بلکه افقی حکیمانه برای آینده‌ای معنادار ترسیم نماید. در این مسیر، نهادهای تربیت عمومی غیررسمی، به‌عنوان بخش‌های اثرگذار و متنوعی از نظام تربیتی، نقشی بی‌بدیل ایفا می نمایند. اما فقدان انسجام و هم‌افزایی میان این نهادها، سبب شده تا ظرفیت‌های عظیم موجود در این بخش به شکلی پراکنده و ناکارآمد مورد استفاده قرار گیرد. این شکاف اساسی، نقطه‌ای است که ضرورت طراحی یک نقشه جامع را بیش از پیش برجسته می‌سازد. طرح مسئله به‌وضوح بر این پایه استوار است که چگونه می‌توان با ایجاد هماهنگی میان نهادهای متنوع تربیتی غیررسمی، مسیری خردمندانه برای رشد و تعالی جامعه ایران رقم زد؟ به نظر می رسد سازمان تبلیغات اسلامی، به‌عنوان یکی از نهادهای محوری در این عرصه، با برخورداری از ظرفیت‌های تبلیغی، فرهنگی و اجرایی، می‌تواند محوریت این تحول را بر عهده گیرد. ایده اصلی این جستار آن است که راهبرد هم افزایی نهادها، نیازمند برخورداری این نهادها از «حکمت عملی» به مثابه چارچوبی برای درک واقعیت‌های پیچیده انسانی و هدایت تربیتی با رویکردی معطوف به معنا و غایت است. در این مسیر چالش‌های متعددی همچون تفاوت رویکردهای نهادهای موجود، فقدان الگوی مفهومی مشترک و گسست میان سیاست‌گذاری و اجرا، پیش روی این طرح قرار خواهد داشت که به نحوی مستقل نیازمند تامل است. اما راهکار پیشنهادی، بر پایه هم‌افزایی حکمت‌بنیان و ایجاد بستری برای تعامل و هم افزایی این نهادها، افقی روشن از انسجام و تعالی ترسیم خواهد نمود. این جستار گامی در جهت تحقق این مهم، با تأکید بر محوریت سازمان تبلیغات اسلامی به‌عنوان بهره‌ور اصلی است. 

 

تربیت غیررسمی در جستجوی معنا: فراتر از نظام‌سازی به سمت معنابخشی وجودی 

در جهانی که نظام‌های رسمی عمدتاً بر استانداردسازی و بازدهی متمرکز هستند، تربیت غیررسمی همچون ساحتی آزاد و انعطاف‌پذیر، فضایی برای معنابخشی به زندگی فردی و اجتماعی فراهم می‌آورد. این نوع تربیت نه به‌عنوان مکمل، بلکه به‌مثابه بُعدی اساسی از زیست انسان، در پی آن است که افراد و جوامع را در مسیر یافتن پاسخ به پرسش‌های بنیادین هستی قرار دهد. تربیت غیررسمی می‌تواند جایگاهی فراهم کند که در آن، نسبت میان آزادی فردی و مسئولیت اجتماعی بازتعریف شود. آزادی فردی، بدون تربیتی که آن را به مسئولیت اجتماعی پیوند دهد، ممکن است به خودخواهی و انزوا بیانجامد. از سوی دیگر، مسئولیت اجتماعی بدون زمینه‌ای برای آزادی و رشد درونی فرد، می‌تواند به اجبار و تحمیل تبدیل شود. تربیت حکمی که بر مبنای آموزه‌های معنوی و عقلانی شکل می‌گیرد، واسطه‌ای است که این دو مفهوم را در تعادلی خلاقانه قرار می‌دهد. در این راستا، تربیت غیررسمی به‌عنوان فضایی برای هم‌افزایی درون‌فردی و میان‌فردی عمل می‌کند. هم‌افزایی درون‌فردی به معنای تقویت لایه‌های مختلف وجود انسان، از عقلانیت تا عواطف و معنویت است. این نوع تربیت، افراد را به تعمق در اهداف و ارزش‌های زندگی خود دعوت می‌کند و راه را برای خودآگاهی و خودسازی هموار می‌سازد. از سوی دیگر، هم‌افزایی میان‌فردی به ایجاد پیوندهای اجتماعی معنادار می‌پردازد، جایی که افراد نه‌تنها به‌عنوان اعضای یک جامعه، بلکه به‌عنوان انسان‌هایی با شأن و کرامت برابر، در تعامل با یکدیگر قرار می‌گیرند.  سازمان تبلیغات اسلامی، به‌عنوان یکی از بازیگران اصلی تربیت غیررسمی، می‌تواند با تأکید بر این معنابخشی وجودی، نقش محوری در هدایت جامعه به سمت تربیتی حکمت‌بنیان ایفا کند. این سازمان می‌تواند از طریق طراحی برنامه‌هایی که ارزش‌های انسانی و الهی را تلفیق می‌کنند، بستری برای شکل‌گیری جامعه‌ای با هویتی پایدار و معنادار فراهم آورد.

تبلیغ به‌مثابه شأنی از تربیت: از آگاهی‌بخشی ابزاری تا تعالی‌بخشی وجودی 

«تبلیغ» در سنت‌های فلسفی و دینی، به‌مثابه شأنی و در برخی بینش ها به منزله نحوی از تربیت تلقی می‌شود که درصدد شکل‌دهی به بنیان‌های فکری و معنوی انسان است. تبلیغ نه صرفاً ابزاری برای ارتباط، بلکه بستری برای آگاهی‌بخشی وجودی و کشف حقیقت است. در این نگاه، تربیت و تبلیغ دو روی یک سکه‌اند؛ اولی به تربیت عقلانی و اخلاقی توجه دارد و دومی به انتقال حکمت و معنا. در نظام‌ تربیتی اکنون در ایران، تبلیغ اغلب به یک ابزار اجرایی فروکاسته شده است که در خدمت اهداف ابزاری قرار دارد. اما در منظومه تربیت حکمت‌بنیان، تبلیغ واجد رسالتی عمیق‌تر است: دعوت به تدبر، تفکر،تعقل، تذکر و در نهایت، شکوفایی انسان. این رویکرد، تبلیغ را نه به‌عنوان وسیله‌ای برای اقناع جمعی، بلکه به‌عنوان فرآیندی معرفتی می‌بیند که می‌تواند مخاطبان را از سطح نیازهای ظاهری به افق‌های متعالی سوق دهد. در چارچوب تربیت عمومی غیررسمی ایران، به نظر می رسد سازمان تبلیغات اسلامی می‌تواند به‌عنوان نهادی محوری، میان این دو شأن(تربیت و تبلیغ) پیوندی ژرف برقرار کند. این سازمان با رسالتی حکمت‌بنیان، قادر است از تبلیغ به‌عنوان ابزاری برای تربیت فراگیر استفاده کند؛ تربیتی که نه‌تنها به انتقال ارزش‌ها و فضایل انسانی و دینی می‌پردازد، بلکه به دنبال نهادینه‌سازی عقلانیت، اخلاق و معنویت در ساختارهای اجتماعی است. این نقش، مستلزم بازتعریف فلسفی تبلیغ و تبیین آن به‌مثابه شأنی وجودی است که با «حکمت عملی» گره خورده است. در این صورت، تبلیغ به ابزاری برای پرورش انسان متعالی و جامعه‌ای اخلاق‌مدار تبدیل خواهد شد. 

گذار از ساختار بوروکراتیک صنعتی‌شده به ساختار نرم تربیتی‌شده: عبور از سخت‌افزار مدیریتی به حکمت نرم‌افزاری 

ساختارهای بوروکراتیک که زاییده انقلاب صنعتی هستند، بر انباشت قدرت، تفکیک وظایف، و استانداردسازی فرآیندها ابتناء دارند. این ساختارها، اگرچه در مدیریت سازمان‌های صنعتی کارآمدند، اما در حوزه تربیت عمومی، که با ماهیت سیال و چندساحتی انسان سر و کار دارد، ناکارآمد و مخرب‌ بوده و تاحدودی به ضد اهداف خود بدل خواهند شد. نگارنده معتقد است، تربیت عمومی غیررسمی نیازمند ساختاری نرم، پویا و حکمت‌بنیان[2] است که به جای اعمال کنترل از بیرون، تحول درونی را تسهیل کند. ساختار نرم تربیتی‌شده، از منظر فلسفی، بر پایه حکمت عملی و عقلانیت جوهری[3] استوار است. این ساختار نه‌تنها به تعاملات انسانی اولویت می‌دهد، بلکه خود را به‌مثابه موجودی زنده تصور می‌کند که دائماً در حال یادگیری، تطبیق و ارتقاء است. چنین ساختاری، به جای تقسیم سخت‌افزاری وظایف، بر هم‌افزایی نرم‌افزاری( تقویت پیوندهای درونی میان مأموریت‌ها، ارزش‌ها و اهداف) تمرکز دارد. در نقشه جامع هماهنگی نهادهای تربیت عمومی، عبور از ساختار «بوروکراتیک» به ساختار «تربیتی نرم» شرط اساسی است. سازمان تبلیغات اسلامی می‌تواند با اتخاذ این رویکرد، از جایگاه یک نهاد اجرایی صرف فراتر رفته و به نهادی حکمت بنیان بدل شود. این سازمان، با بهره‌گیری از ساختار نرم، قادر خواهد بود نقش محوری خود را در هماهنگی و هم‌افزایی نهادهای تربیتی ایفا کند. به این ترتیب، تربیت عمومی نه‌تنها از قید و بندهای صنعتی‌شده و بازارگرایانه رها شده و به افق‌های متعالی انسانی دست خواهد یافت. 

 عقلانیت حکمی در برابر عقلانیت ابزاری: بازاندیشی در فرآیند تعیین و تحقق غایات تربیتی 

عقلانیت ابزاری، که زاییده دوران مدرن است، ا زمنظری بازارگرایانه بر کارآمدی و سودمندی تمرکز دارد. این نوع عقلانیت، هدف را در سطح کلان تعیین می‌کند و فرآیند تحقق آن را به لایه‌های پایین‌تر سازمان‌ها و نهادها واگذار می‌نماید. اما در حوزه تربیت عمومی غیررسمی، این نوع عقلانیت، به دلیل بی‌توجهی به عمق و کیفیت اهداف، قادر به پاسخ‌گویی به نیازهای انسانی و اجتماعی نیست. در مقابل، عقلانیت حکمی، که ریشه در حکمت اسلامی و فلسفه‌های انسانی دارد، بر وحدت مبانی،غایات و روش ها تأکید می‌کند. این عقلانیت، فرآیند تعیین هدف و تحقق آن را از پایین به بالا می‌نگرد، به‌طوری که خود افراد و نهادها، مشارکت‌کنندگان اصلی در فرآیند تعیین تا تحقق هدف هستند. عقلانیت حکمی، غایت تربیت را نه صرفاً در دستیابی به مهارت‌ها یا نتایج از پیش تعیین شده، بلکه در تحول درونی، کیفی سازی فرایندها و تعالی وجودی انسان می‌بیند. در طراحی نقشه جامع هماهنگی نهادهای تربیت عمومی، گذار از عقلانیت ابزاری به عقلانیت حکمی، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است. سازمان تبلیغات اسلامی، به‌عنوان نهادی حکمت‌بنیان، می‌تواند این تحول را رهبری نموده و الگویی ارائه دهد که در آن، غایت و روش در یک کل هماهنگ و وحدت‌بخش تعریف شوند. این رویکرد، به جای تکیه بر قدرت اجرایی، بر حکمت و مشارکت تأکید داشته و می‌تواند بستری برای تربیت انسانی متعالی فراهم آورد. 

 حفظ کثرت نهادی برای وصول به وحدت در بینش تربیتی: هم‌افزایی در تنوع، تعالی در هماهنگی 

تربیت عمومی غیررسمی در ایران، با تنوعی از نهادهای دولتی، نیمه‌دولتی و مردمی مواجه است. این کثرت نهادی، اگرچه در نگاه نخست نشانه‌ای از پراکندگی است، می‌تواند بستری برای تنوع فکری و کارکردی در فرآیند تربیت عمومی باشد. اما این امر تنها زمانی به یک مزیت تبدیل می‌شود که وحدتی در بینش تربیتی حاکم بر این نهادها موجود باشد. حفظ کثرت نهادی به معنای پذیرش و حمایت از تنوع ساختاری و مأموریتی است، اما این تنوع باید در چارچوب یک بینش حکمت‌بنیان همسو شود. این وحدت، نه از طریق سلطه یا حذف تفاوت‌ها، بلکه با ایجاد یک چشم‌انداز مشترک و مأموریت فراگیر قابل‌تحقق است. چشم اندازی حکیمانه که در ابتدای حرکت انقلاب اسلامی ایران قابل ردیابی، قابل آشنایی زدایی و بازتعریف است. سازمان تبلیغات اسلامی، با موقعیت منحصربه‌فرد خود به‌عنوان یک کنشگر مرزی، می‌تواند نقشی محوری در تحقق این هم‌افزایی ایفا کند. این رویکرد مستلزم طراحی سازوکاری است که نهادهای مختلف بتوانند ضمن حفظ هویت و مأموریت‌های اختصاصی خود، در مسیر آن چشم انداز مشترک حرکت نمایند. این مهم، باید متکی بر حکمت عملی باشد که هم به اصول معنوی و دینی پایبند است و هم به اقتضائات اجتماعی و فرهنگی توجه دارد. به این ترتیب، با راهبری اثربخش سازمان تبلیغات اسلامی، این کثرت نهادی به یک نیروی پیش‌برنده تبدیل شده و وحدت در بینش تربیتی، از دل این تنوع شکوفا خواهد شد. 

 سازمان تبلیغات اسلامی به‌مثابه کنشگر مرزی در تربیت عمومی 

سازمان تبلیغات اسلامی، در جایگاه یک نهاد حکمت‌بنیان، دارای نقشی منحصربه‌فرد در تربیت عمومی و غیررسمی است. این سازمان، نه صرفاً یک نهاد اجرایی یا فرهنگی، بلکه یک کنشگر مرزی[4] است که هم در دل نهادهای دولتی جای دارد و هم در پیوندی نزدیک با جامعه مدنی و نهادهای مردمی عمل می‌کند. این موقعیت مرزی، سازمان تبلیغات اسلامی را قادر می‌سازد تا به‌عنوان پل ارتباطی میان سطوح مختلف ساختارهای تربیتی عمل نماید. از یک سو، این سازمان می‌تواند در مواجهه ای تربیتی، سیاست‌ها و رویکردهای دولتی را با نیازها و واقعیت‌های جامعه تطبیق دهد و از سوی دیگر، صدای مردم و نهادهای مردمی را در سطح سیاست‌گذاری کلان انعکاس دهد. این نقش، مستلزم برخورداری از حکمت عملی است که به سازمان امکان می‌دهد تا در میان دو حوزه دولتی و مردمی، تعادل ایجاد نموده و نقشی هماهنگ‌کننده و «هادی» ایفا کند. برای ایفای این نقش، سازمان تبلیغات اسلامی باید به‌عنوان سازمانی یادگیرنده و انعطاف‌پذیر عمل کند که همواره در حال بازتعریف مأموریت‌ها و ساختارهای خود بر اساس تغییرات محیطی و اجتماعی است. به این ترتیب، این سازمان می‌تواند الگویی حکمت‌بنیان برای سایر نهادهای تربیتی ارائه دهد و به کانونی برای هم‌افزایی و هماهنگی در تربیت عمومی تبدیل شود. 

 ساختار ادهوکراتیک در تربیت غیررسمی: مأموریت‌محوری به جای چارت‌محوری 

ساختار ادهوکراتیک، که بر اساس مأموریت‌ها و اهداف پویا شکل می‌گیرد، یکی از مناسب‌ترین مدل‌ها برای تربیت عمومی غیررسمی به نظر می رسد. این ساختار، برخلاف چارت‌محوری سنتی، بر انعطاف‌پذیری، نوآوری و سازگاری با تغییرات محیطی تأکید دارد. در تربیت عمومی غیررسمی، چالش‌های اجتماعی و فرهنگی به سرعت در حال تغییراند و ساختارهای سنتی بوروکراتیک قادر به پاسخ‌گویی سریع و کارآمد به این تغییرات نیستند. در مقابل، ساختار ادهوکراتیک با تمرکز بر مأموریت‌ها، این امکان را فراهم می‌کند که نهادها به‌طور مداوم مأموریت‌های جدید تعریف نموده و ساختارهای فرعی خود را متناسب با این مأموریت‌ها شکل دهند. برای مثال، سازمان تبلیغات اسلامی می‌تواند با اتخاذ این رویکرد، به‌جای تعریف ساختارهای ثابت، بر اساس نیازهای روز جامعه مأموریت‌های جدید تعریف و ساختارهای لازم برای تحقق این مأموریت‌ها را به‌صورت موقت ایجاد نماید. این امر، نه‌تنها به سازمان امکان می‌دهد تا سریع‌تر و کارآمدتر عمل کند، بلکه به آن اجازه می‌دهد تا به‌عنوان نهادی منعطف، پویا و خلاق در تربیت عمومی شناخته شود. 

 گذار از ساختار بوروکراتیک صنعتی‌شده به ساختار نرم تربیتی‌شده: از سختی نظم به لطافت معنا 

ساختارهای بوروکراتیک، که متناسب با پارادایم صنعت و تفکر سازمان‌یافته خطی هستند، عمدتاً بر نظم، پیش‌بینی‌پذیری، و کنترل تأکید دارند. این ساختارها، هرچند در مدیریت فرآیندهای فنی و عملیاتی کارآمد هستند، در حوزه تربیت که ماهیتی پویا، متغیر و پیچیده دارد، ناکارآمد به نظر می‌رسند. تربیت، برخلاف تولید صنعتی، به تغییرات کیفی در انسان‌ها و شکل‌گیری عمیق لایه‌های فکری و ارزشی آنها وابسته است و بنابراین، نیازمند ساختاری نرم و منعطف است که بتواند با ماهیت سیال انسان و جامعه همگام شود. گذار از ساختارهای سخت بوروکراتیک به ساختارهای نرم تربیتی‌شده، مستلزم تغییر در پارادایم مدیریت و حکمرانی تربیتی است. ساختاری که به‌جای تمرکز بر مقررات ،سلسله‌مراتب و کنترل از بیرون، بر روابط، مشارکت، خودکنترلی و خلاقیت تأکید نماید. نهادهای تربیتی باید به‌جای برخوردار بودن از چارچوب‌های سخت‌گیرانه، بستری فراهم نمایند که در آن ارزش‌ها، معانی و اهداف مشترک شکل بگیرد و به‌طور منعطف در عمل پیاده شود. سازمان تبلیغات اسلامی، با رویکردی حکیمانه، می‌تواند پیشگام این تحول باشد. این سازمان باید به‌گونه‌ای عمل کند که به‌جای تبدیل‌شدن به یک نهاد سلسله‌مراتبی محض، به فضای تربیتی و فرهنگی تبدیل شود که هم افراد و هم نهادهای همکار بتوانند در آن آزادانه و خلاقانه به تحقق اهداف مشترک بپردازند.  حداقل های معادل این گونه از سازمان، در جهادسازندگی دهه 60 در ایران قابل مطالعه است.

راهبری ساختاری نهادهای مرتبط با تربیت عمومی غیررسمی 

راهبری ساختاری، به‌عنوان الگویی متکی بر انسجام نهادی، فراتر از رویکردهای فردمحور و اراده‌گرایانه، به تنظیم روابط و نقش‌ها در میان نهادهای مختلف می‌پردازد. این رویکرد، سازمان‌ها را از تکیه‌ بر توانمندی‌های شخصی یا مدیریت تک‌بعدی رها کرده و به سمت یکپارچگی نظام‌مند هدایت می‌کند. از منظر تربیت عمومی غیررسمی، راهبری ساختاری باید قابلیت توازن میان استقلال نهادها و هم‌افزایی در مأموریت‌های مشترک را دارا باشد. این مدل، با بهره‌گیری از نظریه‌های تربیتی و مدیریتی پیشرفته، چارچوبی برای هماهنگی مأموریت‌ها، منابع، و اهداف فراهم خواهد آورد. سازمان تبلیغات اسلامی، با توجه به جایگاه راهبردی خود در هدایت تربیت عمومی، باید از تمرکز صرف بر برنامه‌ریزی‌های متمرکز دوری نموده و به سمت «مدیریت شبکه‌ای» حرکت کند. نقش این سازمان می‌تواند به‌عنوان "نهاد میانجی حکمت‌بنیان" تعریف شود؛ نهادی که با ایجاد دیالوگ میان نهادهای دولتی و مردمی، شبکه‌ای از همکاری و اعتماد متقابل بیافریند. این رویکرد، نه تنها انسجام در سیاست‌گذاری را تقویت خواهد نمود، بلکه به ظرفیت‌سازی در سطح محلی نیز می‌انجامد. راهبری ساختاری، تنها زمانی می‌تواند به موفقیت دست یابد که با الهام از عقلانیت حکمی، انعطاف‌پذیری لازم را برای پاسخ‌گویی به چالش‌های متغیر زمانه داشته باشد. به این ترتیب، نهادهای تربیتی قادر خواهند بود در یک بستر پویا و هم‌افزا، وظایف خود را به‌گونه‌ای هماهنگ انجام دهند که به تحقق اهداف مشترک تربیتی منجر شود.

چندفرهنگی بودن ساختار فرهنگی تعامل نهادی 

در کشوری که تنوع فرهنگی و فکری یکی از ویژگی‌های بنیادین آن است، تربیت عمومی غیررسمی نیازمند ساختارهایی است که بتوانند این گوناگونی را نه تنها مدیریت، بلکه به‌عنوان فرصتی برای رشد و تعامل به کار گیرند. چندفرهنگی بودن[5]، به معنای پذیرش و به رسمیت شناختن تفاوت‌ها، یک اصل اساسی در طراحی نظام‌های تربیتی مبتنی بر حکمت است که بتوانند جامعه‌ای هم‌بسته و در عین حال متنوع را به سمت تعالی هدایت کنند. ساختار فرهنگی تعامل نهادی، اگر مبتنی بر اصول چندفرهنگی باشد، به نهادهای تربیتی امکان می‌دهد تا به جای تکیه بر یکپارچگی تصنعی، به همزیستی سازنده تنوع‌های فرهنگی و اجتماعی بپردازند. چنین ساختاری، با پذیرش تنوع فکری و فرهنگی، انعطاف‌پذیری لازم را برای جذب و تأثیرگذاری بر مخاطبان مختلف فراهم می‌کند. این رویکرد، نه تنها زمینه‌ساز مشارکت گسترده‌تر متربیان است، بلکه ظرفیت جامعه را برای گفت‌وگو و درک متقابل افزایش خواهد داد. سازمان تبلیغات اسلامی، به‌عنوان یکی از نهادهای محوری در تربیت عمومی، باید در طراحی ساختارهای فرهنگی خود از الگوهای موفق جهانی و بومی بهره گیرد. چنین ساختاری، می‌تواند با تأکید بر احترام به ارزش‌های انسانی مشترک و آرمان‌های متعالی دینی، بستری برای ایجاد ارتباط و تعامل میان فرهنگ‌های مختلف فراهم آورد. به این ترتیب، تربیت عمومی غیررسمی می‌تواند به ابزاری برای تقویت انسجام اجتماعی و گسترش عدالت فرهنگی بدل شود.

نقشه جامع حکمت‌بنیان برای هماهنگی نهادهای تربیتی 

طراحی نقشه‌ای جامع برای هماهنگی نهادهای تربیتی، نیازمند رویکردی است که اهداف، مأموریت‌ها، و ساختارهای مختلف را در یک چارچوب حکمت‌بنیان متحد سازد. این نقشه باید بر اصولی همچون هم‌افزایی نهادی، انعطاف‌پذیری ساختاری، و چندفرهنگی بودن استوار باشد تا بتواند پاسخ‌گوی نیازهای متغیر و متنوع جامعه باشد. نقشه جامع حکمت‌بنیان، فراتر از تمرکز صرف بر جنبه‌های عملیاتی، به جنبه‌های وجودی و معنایی تربیت نیز توجه دارد. این نقشه باید به‌گونه‌ای طراحی شود که تربیت عمومی را از سطح انتقال اطلاعات به سطح تربیت جامع انسان ارتقا دهد. حکمت‌بنیانی این نقشه، در توانایی آن برای ایجاد تعادل میان اهداف کوتاه‌مدت و بلندمدت، میان نیازهای فردی و اجتماعی، و میان تربیت دینی و انسانی نهفته است. سازمان تبلیغات اسلامی با قرارگرفتن در موقعیت مرزی، می‌تواند نقش محوری در تدوین و اجرای این نقشه ایفا کند. این سازمان باید با بهره‌گیری از ظرفیت‌های بومی، نقشه‌ای را طراحی کند که هم انسجام در سیاست‌گذاری‌های تربیتی را تضمین کند و هم به نیازهای محلی پاسخ دهد. نقشه حکمت‌بنیان، باید با تأکید بر مشارکت تمامی نهادهای تربیتی، بستری برای گفت‌وگو و همکاری میان آنها فراهم آورد و زمینه‌ساز تحقق آرمان‌های متعالی تربیت عمومی در ایران شود.

سخن آخر

در مواجهه با تربیت عمومی غیررسمی، سازمان تبلیغات اسلامی در جایگاهی کلیدی قرار دارد که فراتر از رویکردهای اجرایی یا مدیریتی، نیازمند بازاندیشی حکمت‌بنیان است. نقش این سازمان، از یک نهاد بوروکراتیک به کنشگری مرزی تبدیل می‌شود که هم‌زمان در ارتباطی سازنده میان سیاست‌های کلان و نیازهای جامعه مردمی عمل می‌کند. این بازتعریف ، سازمان تبلیغات اسلامی را قادر می‌سازد تا میان آزادی فردی و مسئولیت اجتماعی، عقلانیت ابزاری و حکمی و کثرت و وحدت نهادی بینشی متعادل برقرار کند. تربیت غیررسمی، عرصه‌ای است برای هم‌افزایی میان‌فردی و درون‌فردی که به‌واسطه آن، لایه‌های متنوع وجود انسان، از عقلانیت تا عواطف و معنویت، تقویت می‌شود. سازمان تبلیغات اسلامی می‌تواند با تأکید بر عقلانیت حکمی و حکمت عملی، زمینه را برای تحول درونی افراد و تعالی اجتماعی فراهم کند. تبلیغ، نه صرفاً به‌عنوان ابزاری برای اقناع، بلکه به‌مثابه شأنی وجودی، باید بستری برای آگاهی‌بخشی و کشف حقیقت باشد که انسان را به افق‌های متعالی سوق دهد. در نهایت، طراحی نقشه جامع هماهنگی نهادهای تربیت عمومی با محوریت این سازمان، مستلزم گذار از ساختارهای بوروکراتیک و صنعتی‌شده به ساختارهای نرم و تربیتی است. این تحول، بر اساس هم‌افزایی در تنوع نهادی و وحدت در بینش تربیتی، سازمان تبلیغات اسلامی را به پیشتازی در مسیر تربیت انسان متعالی و جامعه‌ موعود تبدیل خواهد کرد.

 

 


[1] - دکترای مدیریت آموزشی، پژوهش گر حکمت و تعلیم و تربیت ،   nourozian@gmail.com
 

[2] - رجوع شود به : نوروزیان، سید محمد؛ خلخالی، علی.(1395). زمان گذار از مدیریت دانش و حرکت به سوی استقرار سازمان حکمت بنیان، هماش ملی مدیریت دانش، دانشگاه علوم دریایی نوشهر.

[3] - الوانی، مهدی.(1402). مدیریت عمومی، تهران: نشر نی.

[4] - فراستخواه، مقصود.(1403). کنشگران مرزی، تهران: گام نو.

[5] - نوروزیان امیری، سید محمد.(1403). مدیریت آموزشی حکمت بنیان، لاهیجان: آکادمی علوم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دمت گرم مشتی!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۵ خرداد ۱۴۰۴، ۰۸:۵۹ ب.ظ

‌عطیه اکبری‌ در فارس : "دیگر گذشت آن زمان که می‌گفتند کار خیرت را جار نزن  ریا میشه. حاج‌محمد کبابی محله نازی‌آباد ماجرای خانه‌های رایگانش را پنهان  می‌کرد تا اینکه بالاخره پای

 

«محمد علی‌محمدی» در نازی‌آباد معروف است به محمد کبابی و 25 سال است مدار زندگی‌اش به همین منوال می‌چرخد. مستأجران خانه‌های محمد کبابی یا عروس و داماد هستند یا خانواده های نیازمند آبرودار که هر کدام به دلیلی سقفی روی سرشان نیست و وقتی از همه دنیا ناامید شدند، خدا حاج‌محمد کبابی را سر راهشان گذاشته که زیر سقف خانه صلواتی او زندگی به کامشان شود.

این گزارش زیبا و جالب را در خبرگزاری فارس بخوانید:

https://farsnews.ir/atiyeakbari/1748984074874419715/%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%AC%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حبیب خدا

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۳ خرداد ۱۴۰۴، ۰۸:۱۶ ق.ظ

Magiran | روزنامه اعتماد (1399/02/06): در اهمیت سفره داری

 

پدرم تعریف میکرد یکبار بلوچی به روستایمان آمده بود. بنده خدا رهگذر بود و جایی را نداشت. هر کجا رفته بود، مردم راهش نداده بودند. پدر از او خواسته بود به خانه ما بیاید. بلوچ آمده و شام را مهمان ما شده بود. من آن موقع کوچک بودم و چهار دست و پا راه می رفتم. بلوچ راجع به من پرسیده بود. پدر پاسخ داده بود: «پسرمه، اسمش مراده.» مهمان ما همراه خودش یک شتر داشت و یک بچه شتر. گفته بود: «بچه شتر من باشه برا پسرت.» پدرم نمی خواست قبول کند: «این چه کاریه؟! شما یه شام خونه ما خوردی، عوضش همچین چیزی بهمون میدی؟! ما که از شما توقعی نداریم.»

بلوچ اصرار داشت که پدر هدیه اش را قبول کند. فردا صبحش رفته و بچه شترش را برای ما گذاشته بود. چند سال بعد بچه شتر بزرگ شد، پدرم آن را فروخت و گاو خرید. گاو هم گوساله زائید و از خیر و برکت آن حیوان، یک عمر است گاو و گوسفند داریم.

با چشمهایم جنگیدم/ صفحه 15/ راوی: مراد هنرمند

  • سیدحمید مشتاقی نیا

روحت شاد مرد بزرگ

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۶ خرداد ۱۴۰۴، ۰۴:۳۶ ب.ظ

«ناصر قفلی» که بود و چه اقداماتی برای آموزش کشور انجام داد؟

 

ناصر قفلی خیّر نیک اندیش مدرسه ساز به رحمت خدا رفت. او هشتاد مدرسه ساخت و بانی ساخت دهها کلاس درس در نقاط مختلف کشور گردید. معرفی و تجلیل از چنین شخصیتهایی تکریم نیک پنداری و صالح کرداری و اشاعه فرهنگ خدمت و ایثارگری است. درباره او میخوانیم:

ناصر قفلی متولد ۱۳۱۵ در مشهد است که بعد از گرفتن دیپلم برای ادامه تحصیل به آلمان می‌رود و تحصیلاتش را تا مقطع دکتری در کشاورزی ادامه می‌دهد. وی در سال ۱۳۴۳ با مدرک دکتری در رشته دامپروری و تخصص مرغداری همراه همسرش به ایران برمی‌گردد و بعد از مدتی با همکاری برادرش قدم در راه مدرسه‌سازی می‌گذارد.

مدرسه‌سازی را با محمدرضا حافظی پدر مدرسه سازی ایران رسماً آغاز کرد و نقش مهمی در تأسیس جامعه خیرین مدرسه ساز کشور و به تبع آن ساخت و توسعه مدارس در سطح کشور به خصوص مناطق محروم ایفا کرد.

قفلی از بنیانگذاران جامعه خیرین مدرسه ساز کشور در کنار حافظی پدر مدرسه سازی ایران بود؛ از سال ۹۸ رئیس جامعه خیرین مدرسه ساز کشور بود؛ از منابع شخصی خود و خانواده بیش از هشتاد مدرسه بزرگ و کوچک ساخت. علاوه بر این، در دوران مدیریت وی، با مشارکت مردمی، بیش از ۴۰ هزار کلاس درس نیز ساخته شده است، وی به ویژه در مناطق محروم فعالیت زیادی در زمینه ساخت مدرسه داشته است.

وی آرامش و لذت زندگی‌اش را مدیون خدمت به بچه‌ها می‌دانست و می‌گفت: خدمت به خلق همان خدمت به خداست. من خدمت به خلق را از واجبات می‌دانم. انسان برای پرواز به دو بال معنویت و کار خیر نیاز دارد. با هیچیک از آنها به تنهایی نمی‌تواند پرواز کند این دو باید با هم توأم شوند.

ناصر قفلی خیر مدرسه ساز، شامگاه شنبه سوم خرداد ۱۴۰۴ بعد از یک عمر مجاهدت و تلاش خالصانه در مسیر مدرسه سازی و تأمین آسایش برای کودکان این سرزمین به ملکوت اعلا پیوست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حمد شفا

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۵:۲۸ ق.ظ

photo_2025-05-17_06-04-41_wpj.jpg

 

آقا محمدحسین طبرستانی را از وقتی که شناختم یعنی دوره نوجوانی همه اش در حال دویدن بود برای مسجد، برای بسیج، برای کارهای فرهنگی و خیریه و...

الان با کوله باری از تجربه میدانی فعالیت در عرصه انقلاب و اجتماع، یکی از بزرگترین هیأتها، یکی از بزرگترین موکبها، یکی از بزرگترین مجموعه های جهادی کشور را اداره میکند. دامنه فعالیتهای این نیروی خودجوش و آتش به اختیار عرصه دفاع از ارزشها فراتر از بابل و مازندران در تهران و خوزستان و قم و لرستان و کرمانشاه و... نیز نمود و جلوه هایی زیبا و ماندگار پیدا کرده است. سر قضیه ساخت مسکن زلزله زدگان در برنامه ای تلویزیونی با او گفتگو کرده بودند که چطور یک هیأت و یک مجموعه مردمی مستقل مذهبی میتواند اینطور گستره اثرگذاری اش را حتی بالاتر از سازمانهای دولتی در سطحی عالی و آموختنی به پهنای کشور وسعت ببخشد؟

نمیدانم شاید کرونای جدید است که زده به قلب و ریه او. حالا در بیمارستان شهید مصطفی خمینی تهران بستری است. دیشب که خبر کسالتش را منتشر کردم، امام جمعه تماس گرفت، فرماندار پیام داد، دوستان مشترک خبر گرفتند و پیگیر شدند. رفقا همه مطلعند و برایش دست به دعا برده اند. شما هم حمد شفایی برای سلامتی محمدحسین بخوانید. عمری برای اهل بیت و به خصوص اباعبدالله دوید و از جان مایه گذاشت ان شاءالله به حق ام الائمه مادرمان حضرت زهرا هر چه زودتر صحیح و سالم و تندرست برگردد به عرصه خدمت و آماده شود برای روزهای با شکوه عرفه و غدیر و محرم و اربعین. دوباره با پای خودش برود بالای سر مدارس نیمه کاره ای که در مناطق محروم لرستان و خوزستان در دست ساخت دارد، بیاید قم بالا سر محموعه جهادی اش بایستد و خدمت کند، برود نجف و کربلا موکب اربعین را مهیا کند. باز هم کبوتر حرم حسینی باشد، ان شاءالله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سید ابراهیم رئیسی

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۶:۲۹ ق.ظ

سید ابراهیم رئیسی

 

"سید ابراهیم رئیسی" نام کتابی است چهل صفحه ای رقعی و زیبا که با قیمتی مناسب و نسبتاً ارزان به تازگی از سوی موسسه مطاف عشق منتشر شده و در اختیار علاقمندان قرار گفته است. نه اینکه چون به قلم این حقیر است بخواهم تعریف و تمجید کنم، باور کنید نهایت دقت و وسواس صورت گرفت که در این اثر مختصر از همه زوایا به زندگی و خاطرات سید ابراهیم توجه نشان داده شده و ادای دینی اندک به ساحت آن خادم دلباخته و بی ادعای مکتب قدس رضوی و شاگرد راه پیموده آستان علوی و فرزند راستین خمینی کبیر صورت بگیرد.

" طلبه تراز بود، مدیر تراز، دادستان تراز، رئیس جمهور تراز... در هر جایگاهی که قرار گرفت آنطور بود که باید باشد. شهادتش گرد غربت را از چهره اش زدود. باعث شد حالا هر کس می خواهد مثالی از یک طلبه و مدیر و مسئول و قاضی و رییس موفق و تراز بزند به سید ابراهیم رئیسی اشاره کند."

این را از عمق جان باور دارم بعضی ها مثل مطهری و هاشمی نژاد و آوینی و رئیسی و... تا شهید نشوند گرد غربت از چهره شان زدوده نخواهد شد.

برای تهیه این اثر میتوانید به سایت موسسه مطاف عشق مراجعه نمایید:

https://mataf.ir/product/37621/%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d9%85%db%8c%d9%86%d9%85%d8%a7%d9%84-%d8%b3%db%8c%d8%af-%d8%a7%d8%a8%d8%b1%d8%a7%d9%87%db%8c%d9%85-%d8%b1%d8%a6%db%8c%d8%b3%db%8c/

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دلم میخواهد این مرد را ببینم

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۴:۱۱ ب.ظ

مروری بر موزه منحصر بفرد یک معلم در بهاباد یزد

 

یکی از غنی ترین و جامع ترین موزه های زیست و جانور شناسی کشور در شهر بهاباد استان یزد قرار دارد. جالب است بدانید این موزه با همت و پیگیری یک معلم دلسوز درس زیست بنا گذاشته شده و خودش نیز همچنان علاوه بر وقف مادی درآمد و هدایا و... برای تکمیل موزه، وقت می گذارد و برای دانش آموزان و بازدیدکنندگان در خصوص حواشی علمی و گفتنی های اعجاب انگیز عالم خلقت توضیح می دهد. آقای زینعلی با حوصله و وسواس و مداومت در طول 26 سال توانسته بیش از شش هزار گونه جانوری و گیاهی را در این موزه علوم طبیعی جمع آوری کند. چقدر خوب است در دوره حیات خود، چنین یادگاری هایی را برای جامعه به جا بگذاریم. این مرد از آن دست انسانهایی است که با تمام وجود با کار و هدف و باورش زندگی می کند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آقازاده حقیقی

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۲ فروردين ۱۴۰۴، ۰۵:۳۴ ق.ظ

عروج شهادت‌گونه «رشاد طریقت منفرد»

 

این متن را امیررضا آل حبیب فرستاده است:

سلام علیکم
حال روحی مساعدی ندارم، آنقدر گریه کرده ام که چشمانم درد می کند، اما نمی توانم ننویسم.

متاسفانه مطلع شدم مجاهد بسیجی خادم الحسین، شهید رشاد طریقت منفرد، یکی دیگر از اعضای از گروه جهادی شهید پاشاپور بود که روز جمعه گذشته بر اثر سانحه ترکیدگی لاستیک خودرو در مسیر بازگشت از اردوی جهادی و پروژه آبرسانی به مناطق محروم استان هرمزگان دچار مجروحیت شده بود به شهادت رسید.

شهید رشاد طریقت منفرد فرزند دکتر محمدحسن طریقت منفرد، وزیر بهداشت دولت دهم بود.

نحوه نام گذاری شهید در خاطرات پدرش که خودش عمری به مبارزه مجاهده و خدمت گذرانده بود می‌گفت: قرآن را باز کردیم، سوره غافر آمد و اسمش را گذاشتیم «رشاد»

به عقیده من و خیلی از دوستان، رشاد، نمونه واقعی «ژن خوب» بود. هم به لحاظ جسمی و هم روحی، پهلوان بود و قدبلند، ما که پای روضه سینه می‌زدیم و گریه می کردیم، رشاد داشت در آشپزخانه هیأت دیگ می‌شست و غذا هم میزد. خادمی در موکب اربعین کربلا جزو برنامه هرساله اش بود. ما که در ایام نوروز کنار خانواده بودیم، رشاد داشت در کیلومترها آن طرف‌تر عرق می‌ریخت برای خدمات‌ رسانی به مردمی که پدرش هم خود را خادمشان می‌دانست. رشاد، آقازاده‌ای بود که آقا شد.

شادی روح بلندش فاتحه و صلواتی قرائت نمایید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پای دل

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۹ بهمن ۱۴۰۳، ۰۹:۳۱ ق.ظ

پوستر/کاش پای دل ما هم به نوایی برسد

 

در خانه پدرش زندگی می کند، مغازه اش اجاره ای است. درآمدش همین حقوق روزانه حاصل از کار پیرایشگری است. ماشینی قدیمی دارد که خرج می تراشد. فراخوان کمک به جنگ زدگان فلسطین و لبنان که داده شد، همسرش گردنبد و دخترش گوشواره طلا را بردند و هدیه دادند.

دلش هوای کربلا داشت. سفری ارزان قیمت برایش فراهم شد؛ اما باز هم پولش برای زیارت خانوادگی کافی نبود. گفت: آخر شب، مشتری داشتم و بعدش باید می رفتم خانه. طرف تازه از کربلا آمده بود. گفتم: من هم ان شاءالله به زودی می روم. حرف دیگری نزدم. گفت: چه خوب!

موقع رفتن، هزینه سلمانی را با کارتخوان کشید. بعد یک اسکناس هم گذاشت توی جیبم گفت: خرج سفر. سوار ماشین که شدم از سر کنجکاوی، پولی که داده بود را از جیبم در آوردم و نگاه کردم. یک اسکناس صد دلاری بود؛ درست به همان میزان که کم داشتم.

یادش آوردم یک بار جمله ای را به من گفته بود: اهل بیت هیچ وقت زیر دِین کسی باقی نمی مانند. مطمئنم همه پولهایی که برای خدا داد جبران می شود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سید مهدی کابلی

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۱ آذر ۱۴۰۳، ۰۸:۱۱ ق.ظ

photo_2024-12-11_07-59-40_go67.jpg

 

مرحوم سید مهدی کابلی که به تازگی به رحمت خدا رفت، خیّر بی ادعا و گمنام بابلی بود که اولین مرکز درمان ناباروری استان مازندران به نام حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را در بابل راه اندازی کرد که تا کنون بیش از سه هزار کودک در آن متولد شده اند. علاوه بر این وی در زمینه ساخت مسجد و مدرسه و دارالقرآن و تجهیز بیمارستان و... هم مشارکت داشت و بانی خیر گردید. روحش شاد؛ کثرالله امثاله.

چندی پیش مصطفی نیازآذری از متهمان دانه درشت و فراری پرونده اکبر طبری پس از بازگشت به کشور و به منظور سفیدشویی خود اقدام به اهدای چند دستگاه خودروی آمبولانس به اورژانس بابل نمود که دز نماز جمعه با عنوان خیّر ناشناس! مورد تجلیل قرار گرفت و به افتخارش طلب ارسال صلوات گردید.

امیدوارم برای مرحوم کابلی که از مال حلال خود اقدام به فعالیت خیریه و عام المنفعه می نمود هم از تریبون نماز جمعه صلوات و فاتحه ای نثار شود.

گفتنی است به همت دکتر سید علی مظفرپور رییس جوان و متعهد و خوشنام دانشگاه علوم پزشکی بابل مراسم تجلیلی برای این نیکوکار فقید برگزار شد که جای تقدیر و سپاس دارد.

از خوانندگان محترم وبلاگ هم درخواست اهدای دسته گل صلوات برای آن مرحوم را دارم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از مشهد تا ژوهانسبورگ

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۵ آذر ۱۴۰۳، ۰۵:۱۰ ب.ظ

قیمت و خرید کتاب از مشهد تا ژوهانسبورگ اثر حسین قرایی انتشارات شهید کاظمی

 

کلا کتابهای تاریخ شفاهی را دوست دارم و با دقت و سریع میخوانم حتی اگر مربوط به ایران و انقلاب و اسلام و دفاع مقدس نباشد. کتاب از مشهد تا ژوهانسبورگ، زمانه و زندگی سیدعبدالله حسینی روحانی هنرمند و شاعر خوب مشهدی که در کشورهای آفریقایی به ترویج اسلام پرداخت با مصاحبه حسین قرایی را خواندم. خیلی لذت بردم و نکات جالبی را فهمیدم که برایم شیرین و راهگشا بود. امیدوارم عمر همه مبلغان دین همینقدر پربرکت باشد. خواندن این کتاب را به همه دوستان توصیه میکنم. اولش خواستم یک گله از برادر مصاحبه کننده داشته باشم که چرا درباره ماجرای سفر به افغانستان و علت مهاجرت به آفریقا سوالی نپرسید؛ اما در انتهای کتاب که یادداشتی از حجت الاسلام حسینی در خصوص دیدارش با سید حسن نصرالله را خواندم با توجه به شرایط این روزهای جنگ لبنان و غزه به ذهنم آمد یادآوری کنم دوستان روحانی یا غیر روحانی همواره باید دقت داشته باشند که خیلی از مسائل و حقایق عالم تا در پرده سرّ و ناگشوده هستند با ارزش و تأثیرگذارند. عین خواب که نباید هر جایی گفت و تعبیر جست درباره اسرار مگوی وادی معرفت هم نباید در علن زبان گشود و حقایق را لو داد و ارزشش را زدود، بماند که غیر ما دشمن هم میبیند. دشمنی که از سحر و ماوراء ولو به طریقت شیطان بی نصیب نیست.

بگذریم.

واقعاً کتاب خوبی بود. فارغ از بعضی اختلاف نظرها با این روحانی بزرگوار و خدوم به خصوص در مسأله حجاب و نیز انتخابات، انصافاً از مطالعه اثر بهره بودم و حرفهایی نو آموختم. دلم میخواهد یکبار خودم مصاحبه مفصل تری با سیدعبدالله حسینی داشته باشم؛ اللهم ارزقنی.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کار خوب میوه فروش

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۳ مرداد ۱۴۰۳، ۰۸:۴۱ ق.ظ

photo_2024-07-23_08-38-19_n7c.jpg

 

میوه فروشی در قم اعلام کرد کلیه سفارشات مربوط به مراسم اهل بیت علیهم السلام را به قیمت خرید حساب میکند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

طراحی صلواتی بنر هیئت

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۱ تیر ۱۴۰۳، ۰۳:۵۸ ب.ظ

آقا علیرضا امیرسلیمانی از جوانان گل و متدین بابل و از فعالین شاخص فرهنگی استان است که در نهاد کتابخانه های عمومی مازندران مسئولیتی دارد. او در امور مرتبط با طراحی و گرافیک و... خوش درخشیده و البته مجری موفق بعضی برنامه ها و محافل فرهنگی نیز هست.

آقا علیرضا با همراهی دوستانش در آستانه ماه محرم به هیئتهای مذهبی اعلام کرده آماده است به طور صلواتی طراحی بنر جایگاه مراسم (پشت منبر و دکور) را انجام دهد. شماره تماسش را هم در اطلاعیه نوشته که می توانید از هر جای کشور با او ارتباط بگیرید. اجر او و دوستانش و همه خادمان درگاه اهل بیت علیهم السلام با حضرت اباعبدالله ان شاءالله.

 

photo_2024-06-30_15-40-02_d6ys.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سلبریتی ها یاد بگیرند

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۴ تیر ۱۴۰۳، ۰۴:۳۰ ب.ظ

مدافع پرسپولیس، ۹ زندانی را آزاد کرد

 

علی نعمتی مدافع نیشابوری پرسپولیس در اقدامی خیرخواهانه در آستانه عید غدیر با قبول پرداخت بدهی ۹ زندانی این شهر، زمینه آزادی‌شان را فراهم کرد. میزان کل بدهی این تعداد زندانی مبلغ ۱ میلیارد و ۹۰۹ میلیون ریال بوده است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

به بهانه خاطرات ناب

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۶ خرداد ۱۴۰۳، ۰۶:۱۷ ب.ظ

کتابیوم - کتاب خاطرات ناب چاپ 1

 

کتاب خاطرت ناب کاری از آقای محمد محمدی منتشر شده از سازمان حفط آثار قم را خواندم. دستش درد نکند.

چند نکته عرض کنم:

یک. طرفدار کارهای کوچک و کم حجم هستم به خصوص در اتوبوسهای راهیان نور برای زائرانی که به اقتضای جو، هوس خواندن کتابی پیرامون خاطرات شهدا را دارند این نوع کارها مناسب تر است.

دو. با توجه به محدودیت امکانات نشر اولویت باید با چاپ آثار و خاطراتی باشد که تا کنون ثبت و منتشر نشده اند. اگر هم قرار است کتابهایی به صورت گرته برداری و تألیف منتشر شود بهتر است سمت و سو و مبنای گردآوری و چینش خاطرات مشخص بوده و نیز اثرگذاری و نتیجه بخش بودن محتوای آن بیشتر مورد دقت قرار بگیرد.

سه. به دوستان یکی از موسسات انتشاراتی که سبک گرداوری و تالیف داشتند همواره تأکید می کردم سعی تان این باشد کتابی منتشر کنید دیگران به عنوان ماخذ و منبع به آن رجوع کنند نه اینکه همه اش خودتان به کارهای دیگران به عنوان منبع استناد کنید. به عنوان یک نیمچه نویسنده عرصه پایداری گاهی از اینکه می بینیم در فضای مجازی یا بعضی نشریات خاطراتی از قلم این حقیر بازنشر گردیده یا در کتابی مثل همین خاطرات ناب که از کتاب دل و دریای من (انتشار یافته در مازندران) هم مطالبی بیان گردیده خوشحال شده و سر شوق می آیم. از این بابت از مولف اثر هم سپاسگزارم. متاسفانه بارها نیز دیده ام بعضی افراد خاطرات شهدا یا حتی مطالب متفرقه ای که در وبلاگ منتشر کرده ام را به نام خود یا بدون ذکر منبع منتشر میکنند که از دستشان دلگیر شده ام.

چهار. یکی از مشکلات مرتبط با حوزه نشر آثار دفاع مقدش ضعف در گستره توزیع و محدودیتهای ناموجه جغرافیایی است. گاهی یک کتاب خوب و پربار به همین دلیل در همان استانی که چاپ شد دفن می شود و به نقاط دیگر نرسیده و در اختیار سایر پژوهشگران این حوزه قرار نمی گیرد. تجربه کرده ام گاه کتابی را به کتابخانه ای در شهری دور دست فرستاده و بعدها دیده ام که کسی در جایی از مطلب آن استفاده کرده که بسیار برایم موجب شعف بود. خوب است خیرین عرصه فرهنگ تلاش کنند کتابهایی که تیراژ پایین و یا ناشر محلی دارند را به کتابخانه های مختلف کشور ارسال و اهدا نمایند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حماسه هشت، یادی از محمدحسین منصف

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۸ دی ۱۴۰۲، ۰۶:۴۸ ق.ظ

photo_2024-01-08_12-49-20_pxcr.jpg

 

مرحوم آزاده محمدحسین منصف که در شب عید غدیر گذشته و در حال خدمت رسانی در موکب امیرالمومنین علیه السلام دچار ایست قلبی شد و به دوستان شهیدش پیوست از چهره های کم نظیر فرهنگی و عدالتخواه کشورمان است. دیروز به شکل اتفاقی مصاحبه ای از ایشان در نشریه سبز سرخ متعلق به کنگره شهدای مازندران دیدم که در سال 87 به چاپ رسیده بود. بهانه این مصاحبه راه اندازی نخستین موسسه خصوصی پژوهشی با محوریت دفاع مقدس در کشور است که توسط ایشان انجام گرفت.

شایان ذکر است حسین آقای منصف حائز نخستین های دیگری هم هست. ایشان نخستین کاروان پیاده زیارت مرقد امام در شمال کشور، نخستین روایتگری در سطح مراکز آموزشی و فرهنگی استان، نخستین سفرهای راهیان نور درون شهری و درون استانی کشور و ... را هم راه اندازی کرد. برگزاری نمایشگاههای خودجوش فرهنگی در جای جای استان با هزینه شخصی نیز از دیگر زحمات این بسیجی خستگی ناپذیر است. او البته در مسیر عدالتخواهی، نخستین و تنها آزاده جانباز و پاسدار تاریخ ایران است که به رغم سابقه ایست قلبی در دادگستری بابل شلاق خورد، چندبار بازداشت شد و مورد ضرب و شتم قرار گرفت.

این مصاحبه را با هم بخوانیم:

اشاره:
آقای محمد حسین منصف آزاده سرافرازی است که پس از بازگشت به میهن اسلامی ضمن ادامه تحصیلات دانشگاهی خود با ارایه چند طرح پژوهشی در زمینه دفاع مقدس نام خود را در زمره نویسندگان و محققین این عرصه ثبت نمود. ایشان پیش از این معاونت تحقیقات بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان مازندران را عهده‌دار بوده و هم‌اکنون با رسیدن به مقطع بازنشستگی، پرجنب و جوش‌تر از گذشته علاوه بر عضویت در شورای سردبیری نشریه سبزسرخ نخستین موسسه خصوصی مطالعات و تحقیقات جنگ را با عنوان حماسه هشت در شهر بابل تاسیس کرده است. راه اندازی این موسسه انگیزه‌ای شد برای گفت و گویی جالب و خواندنی با این آزاده قهرمان. گفتنی است از آقای منصف تاکنون دو کتاب با عناوین ابتکار جنگی و نیز کاربرد حیله در جنگ به همراه ده‌ها مقاله تحقیقی منتشر شده است. شرح زندگی ایشان نیز سوژه کتاب جدیدی است که به زودی از سوی دفتر ادبیات مقاومت به چاپ خواهد رسید.


آقای منصف! حماسه هشت به ادعای شما اولین موسسه خصوصی در زمینه پژوهش مرتبط با دفاع مقدس است. انگیزه شما از راه اندازی این مجموعه چیست؟
ـ به نام خدا. این که ادعا شده اولین موسسه خصوصی این طبق اطلاعی است که 13 ماه قبل وقتی در معاونت تحقیقات بنیاد بودم به دست آوردم. البته موسسات و مراکز دیگری هم در سطح کشور هستند که در این ارتباط فعالیت‌هایی دارند اما آن‌ها اگر هم خصوصی باشند تخصصی نیستند یعنی ممکن است همراه با سایر فعالیت‌های خود اقداماتی هم در راستای فرهنگ دفاع مقدس انجام دهند. 
انگیزه‌تان را بیان نکردید!
ـ ببینید افتخارات را نباید محدود به کارهای دولتی کنیم. در کار دولتی معمولاً انگیزه‌ها شخصی نیست. اداری است. البته افرادی هم هستند که در کار دولتی هم با انگیزه‌هایی بالا و غیر اداری فعالیت می‌کنند. اما خیلی وقت‌ها این گونه نیست من مثالی برای‌تان می‌زنم که شاید حاضر نباشید آن را چاپ کنید. وقتی در معاونت بنیاد بودم یکی از مدیران ارشد صدا وسیمای مازندران از آرشیو ما بازدید کرد و ما را مورد تشویق قرار داد. ما در آرشیو خود 3000 عنوان کتاب در زمینه دفاع مقدس داشتیم همچنین 700 ـ 600 ساعت مصاحبه راویان فتح که در زمان جنگ با برخی از رزمندگان استان انجام گرفته بود. 400 ساعت فیلم از رزمندگان مازندرانی داشتیم. به همراه آن‌ها 600 ـ 500 ساعت فیلم نیز وجود داشت که در زمینه دفاع مقدس بعضاً از برنامه صدا و سیما ضبط و آرشیو شده بود. اما این 600 ـ 500 ساعت را ما از کجا آورده بودیم؟ یک موسسه فرهنگی بود در شهرستان بابل به نام حدیث شهود به مدیریت آقای نیک عهد که در خانه‌ای قدیمی و مخروبه آرشیوی را برای دفاع مقدس راه‌اندازی کرده بودند ما تنها یک سوم داشته‌های آن‌ها را کپی کرده بودیم. حالا آن مدیر محترم وقتی آرشیو ما را دید چنین فرمود که شما گنج عظیمی دارید باید همه نویسندگان، هنرمندان و محققان استان بیایند و از این گنجینه استفاده کنند. همه همکاران از این عبارات ایشان خوشحال شدند. من به مسوول خود که انسان بزرگواری است گفتم شما نباید خوشحال باشید. این تعابیر نشان می‌دهد که آن قدر در کشور کم کار شده است که حالا ما از کارهای خودجوش چند جوان مستقل متحیر می‌شویم. اگر نردبان تحقیقات 10 پله داشته باشد ما روی پله اول ایستاده‌ایم آن هم به صورتی لرزان. جمله‌ای از مقام معظم رهبری به خاطرم آمد که فرمودند: هنوز فهرستی از هزاران حادثه جنگ تهیه نشده است. به نظر من بیش‌تر این ضعف‌ها به خاطر اداری بودن کارهاست. تجربه ثابت کرده کارهای فرهنگی وقتی با انگیزه شخصی انجام می‌گیرد با موفقیت توام می‌شود. اصلاً ارزش کارها به این است که مردمی باشد مثلاً در یک مناسبت همه اداره‌ها پارچه نصب می‌کنند به نظر شما این بیش‌تر ارزش دارد یا آن که مردم در این مناسبت‌ها پرچم نصب کنند؟
می‌خواهید مستقل بمانید؟
ـ ان‌شاالله اگر خدا بخواهد قصد دارم تا آخر مستقل بمانم.
لابد مسوولین شما را دلگرم کرده‌اند؟
ـ من از مسوولین انتظاراتی دارم. آن‌ها هم قول‌هایی داده‌اند که هنوز انتظارات را برآورده نکرده‌ام. من از بنیاد حفظ آثار با پررویی کتاب می‌گیرم آن‌ها هم مجاب می‌شوند. اما متاسفانه کنگره شهدای استان به من می‌گوید که باید کتاب‌های چاپ خودشان را خریداری کنم و از اهدا آن طفره می‌روند. البته آقای اسماعیلی لارج عمل می‌کند از ایشان توانسته‌ام چندین کتاب از جمله همین خاک و خاطره حضرت‌عالی را دریافت کنم. من این جا به خاطر برقراری ارتباط با مراجعه کنندگان به هر کدام یک کتاب هدیه می‌دهم. اگر آن‌ها اهل قلم باشند هر بار به آن‌ها کتاب هدیه می‌دهم. کتاب‌هایی که هرگز به دست آن‌ها نرسیده است به یک نویسنده تاکنون 60 ـ 50 کتاب داده‌ام چون او اهل ذوق و مطالعه است. برخی از نویسندگان به من می‌گویند که برای گرفتن کتاب از برخی متولیان فرهنگ دفاع مقدس باید هفت خوان رستم را طی کنیم. این کارها وظیفه ارگان‌های دولتی است.
از حیطه کاری‌تان بگویید در چه زمینه‌هایی می‌خواهید فعالیت کنید؟
ـ همان طور که در کارت تبلیغی هم نوشته‌ایم پژوهش، تدوین، طراحی و چاپ ویژه‌نامه‌های تخصصی دفاع مقدس، انجام پژوهش‌‌های مقایسه‌ای بین دفاع مقدس و سایر جنگ‌های دفاعی تاریخ معاصر، برگزاری همایش‌های علمی و تحقیقاتی در مورد جنگ ایران و عراق. مشاوره و کمک در امر پایان نامه‌های دانشگاهی در حوزه دفاع مقدس، معرفی سوژه‌های مستند و ویژه دفاع مقدس برای فیلم سازان و برنامه‌سازان رادیو و تلویزیون و انجام فعالیت‌ تحقیقاتی در مورد آن. برگزاری نمایشگاه‌های تخصصی کتاب، فیلم، نرم‌افزار و اقلام فرهنگی، طراحی و اجرای نمایشگاه‌های تجسمی و تحقیقاتی بر اساس اسناد، موضوعات و حوادث واقعی جنگ، انجام نظرسنجی‌های مرتبط با دفاع مقدس و … 
آقای منصف! واقعاً این همه موضوع در اختیار دارید؟!
ـ در این عرصه موضوع‌های متنوعی وجود دارد. درکار تحقیقات باید شناگر ماهری بود. کار من تحقیقات فنی است. این جا به شبهات و سوالات پیرامون جنگ هم جواب می‌دهیم. مثلاً آیا واقعاً ما بودیم که با امواج انسانی می‌جنگیدیم یا دشمن؟ متاسفانه آن روی سکه جنگ خوب نشان داده نشده است. مثلاً جیش الشعبی عراق را با بسیج خودمان مقایسه کنید. جیش الشعبی با روی کار آمدن حزب بعث راه می‌افتد که در آغاز جنگ 10 سال از تشکیل آن می‌گذرد. آن‌ها در اولین روز جنگ نیم میلیون عضو داشتند که همگی وارد خرمشهر می‌شوند. بسیج در 5 آذر فرمان تشکیل می‌یابد تا 31 شهریور تنها حدود 9 ماه از تاسیس آن می‌گذرد بماند که از زمان صدور فرمان تا تشکیل آن و نیز موانع موجود در آن زمان که بسیج با آن مواجه بوده است. در کتاب حزب بعث و جنگ نوشته خالد حسین النقیب سندی از ارتش عراق به چشم می‌خورد که از فرمانده‌هان ارشد تقاضا شده از حضور جیش الشعبی در خطوط مقدم جلوگیری کنند زیرا کارایی لازم را دارا نیستند. ببینید جیش الشعبی در عراق باری بر دوش نظامیان است در حالی که بسیج در ایران باری از دوش نظامیان برمی‌دارد. خیلی جاها اول بسیج پیش قدم می‌شود و بقیه قوا پشتیبانی از آن‌ها را بر عهده می‌‌گیرند. آقای باقرزاده قرار است مصاحبه‌هایی را با کسانی انجام دهند که به نوعی در جنگ به عراق کمک کرده‌اند مثل وزیر خارجه اسبق فرانسه. کار بسیار لازم و جالبی است اما ای کاش این امکانات را کمی اختصاص می‌دادند برای اعزام تیمی به عراق تا با برخی فرمانده‌هان آن‌ها مصاحبه شود عراق که از فرانسه به ما نزدیک‌تر است. 
من در تایید حرف شما می‌گویم این آقای سرتیپ عمید نَذَر یا نذرا که مسوول اسرای ایرانی در عراق بود الان دارد در بغداد زندگی می‌کند. اگر با او مصاحبه شود قطعاً حرف‌های زیادی درباره برنامه‌های حزب بعث برای اسرای ایرانی دارد.
ـ بله همین‌طور است چند وقت پیش یک عکاس معروف عراقی که در بصره زندگی می‌کرد در ازای فروختن عکس‌های خود به ایران خواست تا به زیارت امام رضا (ع) مشرف شود این اقدام هم صورت گرفت او عکس‌هایی داشت از پاسدارانی که توسط بعثی‌ها زنده به گور می‌شدند به هر حال این‌ها اسناد جنگ ماست، می‌شود با آن‌ها قرارداد بست و … 
تا آخر می‌خواهید در همین دفتر کوچک کارهای‌تان را ادامه بدهید؟
ـ من که دوست دارم بتوانم مکانی را بخرم تا در آن‌جا کتابخانه‌ی تخصصی دفاع مقدس را راه اندازی کنم یا مرکز اسناد جنگ آرشیو فیلم و … حتی در زمینه اسارت. ما در بابل 320 آزاده داریم، نامه‌های آن‌ها آرشیو کلاس‌های تاریخ و سیاست است. می‌شود مرکز اسناد جنگل را راه‌اندازی کرد. طبق مصوبه 278 شورای امنیت ملی در سال 79 که به تایید مقام معظم رهبری هم رسیده است 5 شهر استان مازندران که در سال‌های 59 تا 63 درگیری‌های داخلی داشته‌اند جزو مناطق جنگی به حساب می‌آیند. کروکی حمله به خانه‌های تیمی، خاطرات مربوط به آن و بازجویی‌ها مجموعه زیبا و ماندگاری می‌شود. 
در حال حاضر چه می‌کنید؟
ـ بعد از انگیزه و سازماندهی آرشیو در اولویت کار هر موسسه‌ای است آرشیو منبع اطلاعات است و پشتوانه تحقیقات. من از طریق اینترنت هم اطلاعات جالبی را تهیه و دسته بندی کرده‌ام حیف که توان زیادی ندارم. با این حال با همین آرشیو کوچک پیش می‌آید که بعضاً برخی نهادها و ارگان‌ها هم برخی اسناد را از من می‌خواهند. مرکز تخصصی دفاع مقدس باید یک مرکز پاسخگویی باشد.
این‌جا اجاره‌ای است یا متعلق به خودتان؟
ـ اجاره‌ی است. از ماه بهمن تا کنون دارم حدوداً هر ماه 100 هزار تومان در مجموع هزینه می‌کنم. البته کارها هنوز رسماً شروع نشده.
مگر مجوز ندارید؟
ـ راستش هر جا که می‌روم همه ارگان‌ها می‌گویند شما آدم فرهنگی و پرسابقه‌ای هستی کارت را شروع کن کسی نمی‌تواند به تو چیزی بگوید به هر حال گویا کارهای مقدماتی یک سالی طول کشیده است.
بابت خدمت‌تان می‌خواهید از مردم پول هم بگیرید؟
ـ در کارهای تئوریک و مشاوره‌ای که نه اما اگر از ما کارهای عملی بخواهند خوب با آن‌ها قرارداد می‌بندیم.
خیلی‌ها پاساژ 22 بهمن بابل را بلند نیستند.
ـ با شماره 09111150195 یا 2297505 ـ 0111 تماس بگیرند بنده در خدمت‌شان هستم.
بنده موسسات زیادی را در تهران، قم و مازندران سراغ دارم که بعضاً بودجه‌های زیادی را هم برای فعالیت در زمینه دفاع مقدس جذب کرده‌اند مکان‌های بزرگ و امکانات زیادی خریداری کرده‌اند اما به مرور کارآیی‌شان را از دست داده‌اند شما چه می‌‌کنید تا دچار این آسیب نشوید؟
ـ من هدف بزرگی دارم اما هیچ وقت قدم بزرگی برنمی‌دارم. تنها برمبنای داشته‌ها و توان خود حرکت می‌کنم آهسته و پیوسته. ما باید همواره خود را در دامنه کوه تصور کنیم نه در نوک قله. اگر روزی فکر کنیم که به قله و نهایت رسیده‌ایم، متوقف خواهیم شد. ما ادعای بزرگی نداریم اگر به ما کمک کردند چه بهتر، اگر هم نه باز هم قدم به قدم ان‌شاالله جلو خواهیم رفت. 
آقای منصف! مسولین استان که شما را می‌شناسند پس نباید خیلی نگران حمایت و … باشید.
ـ اخیراً نامه‌ای داده‌ام به دست سردار باقرزاده، نوشته‌ام که برای مردمی شدن کارها من پیش‌قدم شده‌ام. وقت و هزینه می‌گذارم اما شعارها هم باید یک روز تحقق پیدا کند. در آن نامه تقاضای سیستم کامل کامپیوتر کرده‌ام؛ همچنین کاغد و قلم هم خواسته‌ام تا بدانند از نظر مالی ضعیفم. برعکس انگیزه یک چیز دیگر هم خواسته‌ام. چند وقت پیش طرح تحقیقاتی داده‌ام درباره دفاع مقدس. کار گروه فرهنگ و هنر بسیج استانداری آن را قبول کرده است. در بسیج هم رفتم و از طرح دفاع کرده‌ام. همه طرح را قبول دارند اما متاسفانه هنوز قراردادی با من منعقد نشده است. 
راستی نگفتید چرا حماسه هشت، تازه هشت آن را هم انگلیسی نوشته‌اید؟
ـ ارشاد از من 5 اسم خواسته است نمی‌دانم با کدام یک موافقت می‌کنند اما حماسه هشت را از اول انتخاب کرده بودم هشت را انگلیسی نوشته‌ام تا بگویم جنگ 8 ساله ما یک جنگ فرامنطقه‌ای بوده و در جغرافیای خاصی محدود نمی‌شود. 
ضمن تشکر از شما اگر هر صحبتی چه با خوانندگان سبزسرخ و چه با مسوولین دارید لطفاً بیان بفرمایید.
ـ خواننده‌های سبزسرخ که همه آدم‌‌های باحالی هستند چرا که در این دنیای رنگارنگ مطبوعات کار مربوط به شهدا را می‌خوانند. حرف من با مسوولین است که دو صد گفته چو نیم کردار نیست. این فرصت آزمون خوبی برای این ادعاست که کار فرهنگی باید به میان مردم برود. من پایگاه بسیجی را سراغ دارم که بی‌هیچ حقوق و مواجبی به اندازه‌ی یک ارگان فرهنگی فعالیت می‌کند. ان‌شاالله امور بیش از پیش مردمی شود. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اصل این اتفاق مبارک است

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۷ تیر ۱۴۰۲، ۰۷:۲۹ ق.ظ

چند راهکار ساده برای زنده کردن معماری ایرانی ــ اسلامی/ آپارتمان هایی با  طراحی حمام و دستشویی در یک جا!- اخبار تهران - اخبار اجتماعی تسنیم | Tasnim

 

ببینید شاید پیشنهاداتی که این دوستان مطرح کرده اند در جزییات قابل مناقشه و بحث و فحص باشد که قطعا همینطور است اما اصل این رویکرد را باید به فال نیک گرفت که عده ای جوان دلسوخته و با سواد در حوزه و دانشگاه دور هم جمع شده و فارغ از هیاهوی رسانه ای و غوغای اغواگر فضای مجازی، فراتر از سطح و پوسته به بررسی عمقی نیازهای تمدنی کشور پرداخته و الگویی را مبتنی بر آسیب های موجود و آرمانهای بر زمین مانده و اصول جهان شمول دین طراحی نموده اند. جالب است بدانید به رغم اهمال و قصور فکری بسیاری از مسئولان که درک کاملی از تئوری جهانی انقلاب اسلامی ندارند، خبر زیر باعث لرزه بر ستونهای رسانه ای دشمن شد. اینترنشال نخستین تریبونی بود که توجه به سبک زندگی ملی و اسلامی گنجانده شده در خبر زیر را برنتافت و بر ضد آن به تکاپو افتاد. اما اصل خبر:

"🔴شورای راهبردی الگوی پیشرفت اسلامی، بزرگ‌ترین راه‌حل‌هایی فقهی برای ایجاد تغییر در ۱۲ مسئله تمدنی در کشور را پیشنهاد داده است.

🔻تبیین و اجرای این بسته‌های تمدنی، وضع زندگی مردم را بهبود بخشیده و ما را یک گام به تمدن‌سازی نزدیک‌تر خواهد کرد.

📚این اولویت‌‌ها عبارت است از:
۱. الگوی ساخت مسکن ۲. الگوی مدیریت شهری ۳. الگوی سلامت کشور ۴. الگوی آموزش‌و‌پرورش ۵. الگوی محرومیت‌زدائی ۶. الگوی نگهبانی از نظام ۷. الگوی مدیریت راهبردی ۸. الگوی برنامه و بودجه ۹. الگوی تجارت کشور ۱۰. الگوی تنظیم و انتشار خبر ۱۱. الگوی تقنین کشور ۱۲. الگوی امنیت کشور

🔹این بسته حدود ۴۰۰ تصمیم زیرساختی، مشارکتی و ارتباطی را برای اداره جامعه به مجلس، دولت و قوه قضائیه پیشنهاد می‌کند."

 

نباید فراموش کرد که بالاترین هدف تهاجم فرهنگی دشمن یا همان اندلس سازی جامعه دینی، تغییر سبک زندگی به منظور دگرگونی در ذائقه ها و مطالبات و آرمانها و خنثی سازی انگیزه های معنوی و هویتی است. در مقابل آنچه که باید مهمتر از واکنشهای سطحی و شعاری و زودگذر مورد اهتمام نهادهای مقوّم نظام و اتاق فکرهای بالادستی اندیشه ورز انقلاب اسلامی قرار بگیرد اصلاح و احیای سبک زندگی اسلامی و ملی در راستای بسترسازی تربیت معنوی و انسانی و هویت محور است. صدمه تمدنی غرب به جامعه ایرانی صرف تغییر در وضع حجاب و ترویج فساد نیست. تقلید کورکروانه ما از سبک معماری و آموزش و هنر و تغذیه و بهداشت و مدیریت و بانکداری و... اجانب از ریشه ای ترین مصادیق نفوذ فرهنگ بیگانه در بطن امت اسلام است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا