اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۱۵۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معنویت» ثبت شده است

مَرْحَبا بِاِخْوانِنا مِنْ أَهْلِ قُم (امام صادق علیه السلام)

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱ خرداد ۱۴۰۳، ۰۸:۴۶ ب.ظ

 

باید به مردم قم درود فرستاد.

آسمان، اولش آفتابی بود. دم دمای عصر ابری شد، بعد باد تند وزید و باران گرفت. مردم از دو ساعت قبل آمدند خیابان بزرگ پیامبر اعظم را پر کردند. کسی تکان نخورد. طوفان راهش را گرفت و رفت. 

من در تشییع بعضی شخصیت های بزرگ حضور داشتم. آن موقع جوان تر بودم و معمولا می رفتم نزدیک ترین نقطه به تابوت. بعضی از این تشییع ها برایم خاطره شد. مثل تشییع مرحوم آیت الله اراکی که نوجوان بودم. تشییع آیت الله بهجت چقدر جمعیت فشرده بود. آن جلو دو سه نفری را که ریزه میزه بودند از زیر دست و پای ملت نجات دادم. تشییع مرحوم منتظری که در واقع میتینگ سیاسی ضدانقلاب و عناصر فتنه بود. بعدش زد و خورد جانانه ای داشتیم که خستگی مان حسابی در رفت. تشییع آیت الله فاضل لنکرانی، آیت الله تبریزی، آیت الله مشکینی و... تشییع حاج قاسم در هوای سرد قم هم دیدنی بود. مردم گوشه و کنار ایستاده و آتش روشن کرده بودند.

اما تشییع امروز سید ابراهیم رییسی و همراهان؛

باورتان بشود یا نه از همین پردیسان قم به سمت بلوار مرجعیت ترافیک شده بود. ماشینها به سختی عبور و مرور می کردند.

مراسم طبق معمول با تأخیر شروع شد. سیستم صوت طبق معمول ایراد داشت و ضعیف بود. موکب ها به سهم خودشان فعال بودند. انتخاب هادی خادم بعنوان مداح اصلی مراسم تشییع، انتخاب به جا و احترام به جوانهای بسیجی قم بود.

پرچم فلسطین، صدای هق هق گریه، نوای حیدر حیدر و نوحه ها و شعارها و اذکار خودجوش مردم در طول مسیر زیباترین جلوه تلفیق سیاست و معنویت در مسیر عزت و آزادگی و جهاد و شهادت بود. تشییع از مسیر حرم تا جمکران نمادی از اندیشه تمدن ساز اسلام انقلابی است که دین و آموزه های مکتب وحی را به تمدن جهانی اسلام و حاکمیت مستضعفان عالم گره خواهد زد. این راه نورانی و پر فراز و نشیب تا ظهور حضرت حجت ادامه خواهد داشت ان شاءالله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ما آن شقایقیم...

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۴:۲۴ ق.ظ

کشتی نوح (ع) در لرستان به گل نشست؟ - ایسنا

 

ما فراز و نشیبهای بسیاری را از سر گذرانده ایم. ما مرد روزهای سختیم. سال شصت را دیده ایم. ترورها را، موشک باران شهرها را، دست خالی جنگیدن را تجربه کرده ایم. صف و کمبود و قحطی را از سر گذرانده ایم. بهترین بچه های ما در آسمان یا زمین در خون خود غلتیدند. ما کربلای 4 دیده ایم. سردشت و حلبچه و... را دیده ایم. عروج روح الله را، شهادت حاج قاسم را... ما آن شقایقیم که با داغ زاده ایم.

اما

فتح المبین و الی بیت المقدس و والفجر هشت و کربلای پنج را هم دیده ایم. اروند وحشی را به اعجاز فاطمی رام کرده ایم. خفت صدام را، فروپاشی بلوک شرق را، رشد و گسترش اسلام در اقصی نقاط عالم، آزادی جنوب لبنان، اسارت سربازان بریتانیا و سرشکستگی ایالات متحده در آبهای نیلگون خلیج فارس، نابودی حاکمیت داعش و... را هم دیده ایم. توان موشکی و هسته ای و فضایی خود را به رخ دنیا کشانده ایم. ما یک برگ از وعده صادق الهی را رو کرده ایم. دنیا را بر ضد صهیونیسم بسیج کرده ایم. ما یاعلی گفتیم و روی پای خود ایستاده ایم.

این انقلاب متکی به فرد نیست با کسی نیامده که با کسی برود. نوح این کشتی حیات بخش تاریخ نیز دیروز در اشارتی فرمود ملت ایران خیالشان آسوده باشد در روند امور خللی ایجاد نخواهد شد. بِسۡمِ ٱللَّهِ مَجۡرٜىٰهَا وَمُرۡسَىٰهَآ...

  • سیدحمید مشتاقی نیا

روح و اِخبار

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۱۲:۵۹ ب.ظ

photo_2024-05-16_12-48-52_d1pw.jpg

 

می گویند این تصویر آخرین استوری خانمی است که در جریان سیل اخیر مشهد محدوده روستای المجق به طرف روستای احمدآباد، مفقود شده.

ان شاءالله که برای او و سایر کسانی که در جریان این سیل مفقود شده اند اتفاق ناخوشایندی پیش نیامده باشد.

روح آدمها به خصوص آنهایی که سبکبال تر هستند جلوتر از جسمشان حرکت کرده و گاه در ناخودآگاهشان تلنگری به چشم می خورد که از حوادث پیش رو خبر می دهد. این هم از عجایب عالم خلقت است. برای خیلی هایمان این اتفاق افتاده. چیزی که از آن با عنوان حس ششم هم یاد می شود. درست مثل خواب، که روح از جسم کنده شده و به اطراف و عوالم دیگر سرک می کشد. گاه آدمها حرفی میزنند، کاری می کنند که انگار آینده را دیده و در حال پیش گویی هستند که البته خودشان هم خبر ندارند و بعد متوجه آن می شوند. گاه این حس را هم داشته ایم آنچه را در حال می بینیم انگار قبلا نیز در جایی دیده بودیم. حالا حساب کنید روزی این روح برای همیشه از قالب تن رها شود. خدا کند آن روز آن قدر سبکبار باشیم که جز در محافل نور و فضای قدس و کرامت حق پر پرواز نگشاییم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تکه ای از آسمان در اطراف نطنز

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۶:۱۶ ب.ظ

photo_۲۰۲۴-۰۵-۰۹_۱۴-۳۳-۳۴_oshz.jpg

 

شاهزاده اسماعیل، شاهزاده اسحاق و حلیمه خاتون از فرزندان حضرت موسی بن جعفر هستند.

مرقد مطهرشان در روستای برز شهرستان نطنز در مسیر ابیانه قرار دارد. شاهزاده اسماعیل و شاهزاده اسحاق شهید هستند.

حکومت بنی العباس اساسا با تقلب روی کار آمد. به نام اهل بیت بیعت گرفتند اما حکومت فیک به ظاهر اسلامی راه انداختند. رفتارشان با امام رضا هم که مزورانه بود. ماجرایش را خودتان می دانید.

علت تکثر امامزاده های نسل موسی بن جعفر علیه السلام در ایران همین ژست منافقانه بنی العباس و شخص مامون است. به ظاهر به شیعه روی خوش نشان می داد اما بعد از ورود امامزادگان به ایران با تحریک خوانین و حکومتهای محلی اقدام به ترور و حذف آنان می نمود. خود حضرت معصومه هم به همین شکل در ساوه مسموم و در قم به شهادت رسید.

کاروانی که حلیمه خاتون و آقا اسماعیل و آقا اسحاق در آن بودند نیز مورد یورش مزدوران حاکم کاشان در منطقه بادرود قرار گرفت. آنها به روستای کوهستانی برز پناه بردند و مورد استقبال و حمایت مردم آن خطه قرار گرفتند. با حمله مزدوران حاکم کاشان جنگی سخت درگرفت. این دو بزرگوار با تنی مجروح به شهادت رسیدند. خواهرشان نیز اندکی بعد در غم هجران و مصائب آنها وفات یافت. سه بزرگوار در این مسجد به خاک سپرده شدند. مسجدی تاریخی که ستونهای آن از چوب درخت گردو است. فضای معنوی و روح انگیز خاصی در شبستان این مسجد و در کنار مضجع امامزادگان شهید وجود دارد که بسیار آرامش بخش است.

در مسیر ابیانه ساختمانی قدیمی با نام قدمگاه نیز وجود دارد که پناهگاه و محل عبادت یکی از دختران موسی بن جعفر علیه السلام بوده، چیزی شبیه بیت النور در قم.

 

photo_2024-05-09_17-54-34_qo50.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

هر ده روز یک پزشک خودکشی میکند؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۱۱:۵۰ ق.ظ

احساس بی‌پناهی میان پزشکان جوان؛ خودکشی آن‌ها ربطی به بیماری‌های روحی ندارد/ «از رزیدنت‌ها ضمانتی مالی می‌گیرند که در صورت مرگ‌شان هم قابل اجرا باشد»

 

بعضی فعالان عرصه بهداشت و درمان از جمله دبیرکل خانه پرستار در صفحات مجازی خود مدعی شدند هر ده روز یک پزشک در ایران خودکشی میکند.

وزارت بهداشت تا کنون درباره میزان صحت این آمار سکوت کرده.

آقای پزشکیان هم مصاحبه کرد و گفت تقصیر اصولگراهاست.

بعضی پزشکان هم یادداشتهایی منتشر کرده و درصدد علت یابی این اقدام زشت همکارانشان برآمده اند. از جمله اینکه گفته اند درآمد کم! حضور در مناطق محروم! برخورد نامناسب مردم! دوری از خانواده و ... دلایلی است که منجر به خودکشی پزشکان می شود.

کدام پزشکی است که نداند بسیاری از امراض جسمی نشأت گرفته از ملالت ها و بیماری های روحی است؟ طبیب باید به موازات جسم با روان هم آشنا باشد؛ اگر نه به یقین پزشک حاذقی نیست. تمایل به خودکشی علامت یک بیماری عمیق روحی است. به نظر می رسد دانشگاههای علوم پزشکی علاوه بر آموزش علم طب و شناخت پیچ و خم و قواعد درمان جسم نیازمند آموزش اخلاق و معنویت هم هستند. بر فرض صحت ادعای پزشکان در خصوص علت خودکشی همکاران جوانشان نباید از نظر دور نگاه داشت که بسیاری از مردم هم در ابتدای شروع به کار و زندگی با درآمد پایین و حضور در مناطق سخت و مشکلات عدیده دیگر دست و پنجه نرم می کنند. 

پزشکی که نتواند درد خودش را بشناسد، پزشکی که نتواند صبوری به خرج داده و مشکلات موقت زندگی را تحمل کند، پزشکی که راهی برای جبران خلأهای روحی و معنوی خویش نیافته و انتظار دارد پس از هفت سال تحصیل به همه خواسته های مادی دست پیدا کند بعید است بتواند حال مردم را خوب کند.

یک نکته را هم بنا به تجربه عرض کنم چون در چند گروه مجازی پزشکان و نیز فرهنگیان عضو بوده ام دیده و خوانده ام همانقدر که بعضی معلمان به شکل مشمئز کننده ای در حال فوروارد مکرر پیامهایی هستند که نشان می دهد همه خورده و برده اند و فقط معلمان هستند که مظلوم واقع شده و از مسابقه بخور بخور جا مانده اند، بخشی از پزشکان نیز به رغم برخورداری از مواهب قابل توجه مادی با رصد وضع اقتصادی و امکانات رفاهی چند متخصص شهیر، احساس میکنند اگر چند دستگاه خودرو لوکس و چند ویلا و خانه و مغازه و... در فهرست دارایی هایشان ثبت نباشد مغبون بوده و وقتشان را هدر داده اند. نمی شود کتمان کرد سطح توقع جامعه با نابخردی متولیان فرهنگی و شیطنت رسانه های مجازی در رقابت بر سر مصرف گرایی و رفاه طلبی و اشرافی گری و... چنان بالا رفته که گاه احساس می شود با هیچ میزان درآمدی قابل تسکین نباشد.

این باور غلط در حالی شکل گرفته که بسیاری از همین افراد در دهه های گذشته رویای زندگی امروز را در خواب هم نمی دیدند و نیز بسیاری از مردم در کشور خودمان هستند که از کمترین امکانات مادی بی بهره بوده و حسرت زندگی آنها را می خورند؛ اما صبوری به خرج می دهند.

به یک انقلاب اخلاقی در نحوه نگرش به مقوله معیشت و زندگی نیازمندیم. این مساله البته نافی رفتار غلط بعضی مسئولان در دامن زدن به شکاف طبقاتی و ویژه خواری و نادیده گرفتن حقوق مردم عادی کوچه و بازار نیست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

طبل های تو خالی

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۹:۴۱ ق.ظ

یک پزشک زن به نام دکتر سمیرا آل سعیدی، استاد دانشگاه و فوق تخصص روماتولوژی در تهران خودکشی کرد.

یکی از همکاران او به نام مهدی عبدوس این جمله را خطاب به مردم نوشت: پزشکان بیشتر از سایر اقشار جامعه در معرض تنش و استرس های فراوان کاری  هستند آنها سرمایه کشور هستند احترام آنها را حفظ کنید تنهایشان نگذارید.

او در ادامه نوشت: مرگ‌های خودخواسته سریالی رزیدنت ‌ها نفس‌ها را در سینه حبس کرده است. سال گذشته هم سال تلخی برای جامعه پزشکی ایران بود.

حالا این خبر منتشر شده که بیست و نه نفر از پزشکان در شیراز در یک مهمانی بر اثر خوردن مشروبات الکلی تقلبی مسموم شدند. چند نفر از آنها مرده و یا در کما به سر می برند... اولین نفر از این جمع که فوت کرده خانمی به نام فرزانه اکبری متخصص پوست و مو و زیبایی است که تخصص وی ربط چندانی به موضوع تنش و استرس ندارد.

نکته بعد اینکه علم مساوی با عقل نیست. آدم عاقل کاری که ضرر دارد انجام نمی دهد؛ مشروب باشد یا قمار یا خودکشی... آنهایی که عاقل نیستند حق ندارند در همه امور دخالت و اظهار نظر کرده و به زعم خود نسخه سعادت و نجات جامعه را بنویسند. علم بدون خدا راهگشا نیست و فرد را به بن بست می کشاند.

نکته بعد اینکه گاهی آه مردم اثر دارد. منکر خدمات و فداکاری بعضی پزشکان انسان دوست و خداشناس نیستم؛ اما آنقدر نگاه بدی دارم نسبت به بعضی پزشکان پول پرست سیر ناشدنی زیر میزی بگیر باج خور و شیاد که از فلاکت مردم نان درآورده و گاه کمترین وسواسی برای تمرکز و تشخیص درست بیماری نشان نمی دهند که راستش را بخواهید دلم می خواهد آه مردم هیچ گاه دامانشان را رها نسازد.

همیشه دعا کنید پایتان به دو جا باز نشود؛ بیمارستان و دادگستری. این دو جا کمتر ردی از خدا دیده می شود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وقتی مؤذن به شهر بازگشت

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۸ فروردين ۱۴۰۳، ۱۱:۴۳ ق.ظ

1879799_478_7tof.jpg

 

حسن درستی نماز را دوست می داشت. بازی فوتبال هم اگر بود، صدای اذان را می شنید راهش را می کشید می رفت مسجد. از ابتدای جوانی شد مؤذن مسجد محل. صبح ها زمستان بود یا تابستان قبل از اذان بلند می شد می رفت مسجد و اذان می گفت. در مسجد محلشان نماز جماعت صبح برقرار نبود. اذانش که تمام می شد با دوچرخه خودش را می رساند پانصد متر آن طرف تر مسجد دیگری نماز جماعت می خواند. مادر از سر دلسوزی گفت: چه کاری است حالا خودت را زحمت می اندازی؛ این وقت صبح می روی مسجد برای اذان. گفت: حتی اگر یک نفر با صدای اذان من برای نماز بیدار شود می ارزد.

والفجر هشت در خاک عراق مفقود شد. بیست و هفت سال بعد خواستند منطقه را تفحص کنند. روز آخر ماه ذی الحجه بود. گفتند فردا اول محرم است. بد نیست توسلی به سیدالشهدا داشته باشیم. بعد از توسل و روضه و با چشم اشک بار که کار را شروع کردند سرخی پرچم کوچک سه گوشی نظرشان را به خود جلب کرد. خاک را آهسته کنار زدند. روی پرچم نوشته بود یا ثارالله. زیر آن بدن مطهر شهیدی بود که زیر لباس نظامی اش پیراهن مشکی پوشیده بود. مدارک هویتی اش هم کامل بود؛ حسن درستی از بابل.

خبر در شهر پیچید. پوستر شهید همه جا پخش شد. همه جا حرف از حسن بود. حسن باز هم مؤذن شهر شد. یکبار دیگر رایحه جهاد و ایثار و شهادت در کوچه پس کوچه های شهر پیچید. خیلی ها می گفتند ما خواب بودیم بازگشت پیکر حسن، بیدارمان کرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اجتناب ناپذیر

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۵ فروردين ۱۴۰۳، ۰۶:۰۱ ب.ظ

این آخرین تصویر به جا مانده از معروفترین هنرمند دنیا یعنی چارلی چاپلین است که در سن 88 سالگی جان سپرد. چقدر پیر و ضعیف شده بود. شاید اصلا باورتان نشود او چارلی معروف و طنازی باشد که همه مردم دنیا از آثارش خاطره ای خوش دارند.

عکس پایینی هم تصویری از سنگ قبر رضا داوونژاد هنرمند جوان کشورمان است. البته سنگ قبر واقعی او هنوز نصب نشده. در یکی از سایتها خواندم: "رضا داوودنژاد بازیگر سینما و تلویزیون که روز ۱۳ فروردین از دنیا رفت، ۱۰ سال پیش برای سنگ قبر خود نوشته‌ای را ثبت کرده که پوریا تابان در کتاب «سنگ قبر» آن را منتشر کرده است."

مرگ برای همه انسان ها امری محتوم و اجتناب ناپذیر است خوشمان بیاید یا نه، شاه باشیم یا گدا سرنوشتی جز این نداریم.

یکی در جوانی می میرد یکی هم پیر و فرتوت می شود بعد از دنیا می رود. یادمان باشد هیچ چیز این دنیا ماندگار نیست و ارزش دل بستن ندارد. به فکر روزهایی باشیم که نعمت عمر یا جوانی و سلامت و ... را از دست می دهیم. به داشته هایمان که قطعا خدادادی است غره نشویم. تا توان و فرصت داریم، موثر باشیم. غیر از خودمان را هم ببینیم.

 

آخرین عکس از چارلی چاپلین که باورکردنی نیست

نوشته عجیب روی سنگ قبر رضا داوودنژاد

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دلنوشته خواندنی فرزند شهید زاهدی

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۵ فروردين ۱۴۰۳، ۰۹:۵۵ ب.ظ

تصویر دیده‌نشده‌ از دیدار سردار شهید زاهدی با رهبر معظم انقلاب - همشهری  آنلاین

 

بسم رب الشهداء والصدیقین
و لا تحسبن الذین قتلو فی سبیل‌الله اموات بل احیا عند ربهم یرزقون...


اللهم تقبل منا هذا القربان🌹
خدایا این قربانی را از ما بپذیر...
خدایا کسی را فدایت کردیم که تمام عمر خواست که دیده نشود...
خواست که اگر کاری کرده فقط برای رضای تو باشد، خواست که قلب امام زمانت را شاد کند...
همیشه از دوربین و جلوی دوربین بودن تا حد امکان فراری بود...
و تو دیدی و تو میشناختی اش... 
خدایا تو میدانی که چه سرمایه معنوی ای از دست ما رفت...
روزهایی را دیدیم که از ۶ صبح تا یک نیمه شب سر کار بود و با آن خستگی نماز شبش ترک نمیشد، نماز هایی که تعداد زیادی از مردم شامل دعاهایش بودند...
سال ها بود که ساعت های خوابش به ندرت به پنج ساعت میرسید...
خدایا تو دیدی و شنیدی که روزی حداقل سه جزء قرآن تلاوت میکرد و در ایام ماه مبارک رمضان، هر سه تا چهار روز یک ختم قرآن داشت...
میگفت من چشم را برای دو چیز میخواهم، قرآن خواندن و شاید دیدار مهدی فاطمه...
خدایا تو شاهد بودی «علی» ما هیچوقت نخواست دیده شود، هیچ وقت نخواست مطرح باشد هیچوقت نخواست اسمش برده شود...
از زمان جنگ هر روز عاشورا اش ترک نمیشد...
خدایا ما ندیدیم نمازش از اول وقت فاصله بگیرد...
خدا را شکر که اجر قریب ۴۵ سال مجاهدت عزیز دلمان و نور چشممان  سردار محمد رضا زاهدی اینگونه رقم خورد...
و چه عاقبتی بهتر از شهادت...
هیچوقت فکر نمیکردم در روز شهادت امام علی (ع) دو بابا علی از دست بدهم
«هنیاً لک»
گوارای وجودت...
به آرزویت رسیدی

استرس ها، بی خوابی ها، خستگی ها، درد های مجروحیت کمر و بازو و سینه و دست ها، تیر کشیدن های جای جراحت پا که همان اندک خواب را هم ازت گرفته بود، چشم درد ها و قطره ریختن های داخل چشم، همه و همه...بالاخره تموم شد... 
خداحافظ یار و سرباز رهبرم...
 خداحافظ یار سید حسن نصرالله...
خداحافظ بابا علی ما...

دیدار ما باشد در آن دنیا و امیدواریم در آن روز پیشتان روسفید باشیم...
انشاءالله خدا ما را هم به خیر عاقبت و شهادت در راهش از این دنیا ببرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دل شکسته باشید

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۴ اسفند ۱۴۰۲، ۰۵:۰۶ ب.ظ

قرص درمان "قلب شکسته" کشف شد! | پایگاه خبری جماران

 

اگر می خواهید به هر چه می خواهید برسید از دل شکسته استقبال کنید. هر وقت زمین خوردید، گره ای افتاد، کسی چیزی گفت و... دلتان شکست اول از همه خدا را شکر کنید زیرا درهای رحمتش به روی شما باز شده است. گفته اند بین دل شکسته و خدا هیچ حجابی نیست. حرفتان مستقیم به گوش خدا می رسد و ملائک آمین گوی دعایتان هستند.

زیباترین و مطمئن ترین راز عالم که کلید سرنوشت و نجات مادی و معنوی ما در آن نهفته، دل شکسته است. هر وقت دلتان شکست و هوس ریختن اشک داشتید، خدا را شکر کنید و بعد هر چه می خواهید، از او بخواهید. شک نکنید به گنجهای هستی نزدیک شده اید و سخت ترین راهها پیش پایتان هموار خواهد شد. 

به گمانم خدا خدایی شدن را در دلهای شکسته قرار داده، یا خودش هم دل شکسته است که حالِ دل شکستگان را درک نموده و تقدیر عالم را در کف آنها قرار می دهد.

غروبهای ماه مبارک رمضان و فشار تشنگی و گرسنگی و خستگی، دل ها را گاه مغموم و حالها را دگرگون می سازد. فرصت خوبی است. اول خدا را شکر کنیم که این لحظات را در اختیار مان قرار داده و بعد هر چی نیکی است برای دیگران و خود طلب نماییم که بسیار به اجابت نزدیک است.

الحمدلله چنین خدایی داریم که دل دار بندگان است و غم و اندوه مخلوقاتش را با یک آه از صحیفه قلبشان می زداید. ثروتمندترین مردم دنیا آنهایی هستند که دلشان شکسته است.

و البته مواظب باشیم دل کسی را نشکنیم که بازنده دو عالم خواهیم بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خدا سلام!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۱ اسفند ۱۴۰۲، ۱۱:۳۵ ق.ظ

سلام" نام خداست ، - عکس ویسگون

 

سلام خدا! باز ما آمدیم. دوباره ماه تو شد و نوبت لوس بازیهای ما رسید. نعوذ بالله تو را خنگ فرض کرده ایم. بزرگواری ات را به حساب سادگی ات گذاشتیم. اما تو خدایی، بزرگتر از آنچه که در وصف و وهم بگنجد. می دانی رفیق نیمه راهیم. می دانی دنبال رابطه یکطرفه ایم و خرمان که از پل بگذرد به هر چه دوستی و رفاقت است پشت پا می زنیم. می رویم دنبال کار و رندگی مان، روز از نو و روزی از نو تا رمضان سال بعد. اینها را خودت میدانی و به هر آنچه پیدا و نهان است اشراف داری اما باز هم خودت را میزنی به آن راه، برایمان خدایی میکنی، جنبده ای را بدون روزی رها نمی کنی.

خدا جانم ما باز آمدیم در طلب دستهای مهربان و آغوش گرم تو. دم افطار دوباره خودمان را برایت لوس میکنیم. باز هم قرار است با تو عهد ببندیم که مسیرت را رها نسازیم. خودمان هم میدانیم سر این عهد باقی نخواهیم ماند. ولی شیرین است همین چند لحظه با تو بودن و احساس پشت گرمی داشتن. از مادر مهربان تری خدا و دل نرمت غرور پدرانه خدایی ات را به کرنش وا می دارد. انبوه خطاهای ما را به غمزه چشمی زدوده و حس سبکبالی و پرواز را به جانمان می نشانی.

سلام خدای من. ماهت مبارک. دور هم که باشیم می بوسیمت و سال نوی خودسازی و عید بازگشت به اصالت خویش را به تو هم تبریک میگوییم. امیدوارم بتوانیم خرق عادت نموده و دلت را یکبار هم که شده از دست خود شاد نماییم. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک قطره از وجود خدا

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۷ بهمن ۱۴۰۲، ۰۷:۲۹ ق.ظ

عکس باران زیبا - عکس نودی

 

امروز صدای نم نم باران، زودتر از مؤذن مسجد محل، بیدارمان کرد.

قطره باران، همان گلبانگ الله اکبر اذان است. آب هم بیدارگر است برای آن که خفته، باد و آفتاب و موج دریا و خش خش برگها هم.

باران، غبار و تیرگی را با خودش می برد و زلالی و طراوت را باقی می گذارد.

خدا دارد می بارد. رشحات عالم وجود در گذر ابر و باد، نمای طراوت ازلی عالم خلقت و رویش دوباره فطرتهاست.

در وجودمان نیز باید بباریم. دست سخاوت و نگاه رأفت خویش را به تبعیت از خدایی که الگوی ماست و شبیه ترین به خود آفریده مان، در بزنگاه انتخاب حق، از مخلوق او دریغ نداریم. باران شویم برای بندگان خدا، باران شویم برای دل خودمان، خشم و نفرت و کینه و حسّ انتقام را از درون خویش بشوییم و آئینه شفاف قلبی که باید نمایشگر وجه الله باشد را دوباره صیقل بدهیم.

تو بارانی ای خدا و ما قطرات خلقت تو. کاش یادمان نرود که قرار است جلوه رحمت تو باشیم. هر کس ما را می بیند بگوید: الحمدلله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

راه نابودی جمهوری اسلامی

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۳ بهمن ۱۴۰۲، ۰۷:۳۳ ق.ظ

چرایی «مصرف گرایی» در جامعه؛تبعات و مضرات آن

 

اگر فرهنگ و خلق و خوی غالب در جامعه، مادی و دنیایی شود:

فرهنگ ایثار و نوع دوستی رنگ می بازد

کسی در انتخابات پیروز می شود که بیشتر وعده شکمی بدهد

کسی دفاع از ارزشها را به صرفه نمی داند

حسّ فقر و نیاز کاذب باعث نارضایتی عمومی، افزایش آمار طلاق و ایجاد عقده های اجتماعی و بروز ناامنی و... می شود.

عرق به میهن کاهش می یابد

تفکر مقاومت تضعیف می شود، جامعه سست در مقابل زیاده خواهی بیگانه عقب می نشیند 

و....

جمهوری اسلامی بر مبنای معنویت و ایمان به غیب شکل گرفت. در دفاع مقدس هم همین نگاه باعث خلق حماسه شد.

راه نابودی جمهوری اسلامی دامن زدن به تفکر مادی و زدودن باورهای معنوی است.

رواج بی حجابی و لذت طلبی و شهوترانی یک جلوه از تهاجم فرهنگی است. تبلیغات سرسام آور بازرگانی و تشویق مردم به رقابت در خرید بیشتر و ترویج فرهنگ مصرف گرایی به پشتوانه رسانه و شبکه بیمار بانکی، بعد دیگری از ضربه فرهنگی دشمن به اساس تفکر جمهوری اسلامی است که به شدت از آن غافلیم. سازمان ها و نهادهای فرهنگی و خدماتی گمان می کنند با درآمد حاصل از تبلیغات بازرگانی می توانند کار فرهنگی کنند غافل از آن که دامن زدن به حس فقر، ریشه فرهنگ و امنیت کشور را می سوزاند.

مسئولان اگر خودشان دنبال مادیات باشند طبعا نفعشان در این است که جامعه هم به سمت دنیاطلبی و لذت جویی سوق پیدا کند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وقتی هدف الله است

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱ بهمن ۱۴۰۲، ۰۵:۴۱ ب.ظ

برنامه خدا - دانلود | بازار

 

شهید حسن باقری، مصاحبه با مجله امید انقلاب، شماره34، سال دوم، 15 خرداد 1361:

... یکی از امدادهای غیبی که در این مرحله دیدیم این بود که یک شب عراقی ها به وسیله یکی از قوی ترین تیپ های خودشان که خیلی به آن اتکا دارند دیوانه وار به طرف جاده حمله کردند؛ طوری که چند دستگاه از این تانک های عراقی موفق شدند تا روی جاده آسفالت هم پیش بیایند و خودشان را به خاکریز ما برسانند. از ظاهر امر چنین بر می آمد که دیگر کار از کار گذشته است. رزمندگان هم واقعاً در آنجا به این نکته پی بردند که همانظور که هدفشان الله است، از او هم باید یاری بگیرند.

همان جا این مساله به ذهن فرماندهان خط خطور کرد که لازم است در سرتاسر خط، رزمنده ها تکبیر بگویند؛ چون این عمل در جبهه خیلی موثر بود.

بعد از اینکه اعلام شد برادران تکبیر بگویند، در سرتاسر خط، بچه ها شروع کردند به تکبیر گفتن. این تدبیر معنوی کارساز بود؛ چنانکه دیدیم خدمه و راننده های تانکهای عراقی که روی جاده آمده بودند، تانکها را گذاشتند و فرار کردند. آنهایی که عقب تر بودند هم، با تانکهایشان فرار کردند. آن حمله دشمن هم با یاری خدا و بهره گرفتن از مهمات "الله اکبر" دفع شد.

کتاب همپای صاعقه صفحه 588

  • سیدحمید مشتاقی نیا

غنچه خورشید

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۳ دی ۱۴۰۲، ۰۷:۲۳ ق.ظ

photo_2024-01-13_08-35-20_4ism.jpg

 

این عکس به دستم رسید. نوشته بود رویش گل از سنگ کنار مزار شهید محسن سجودی. گفتم شاید سرکاری باشد!

شهید محسن سجودی برادر سردار شهید یوسف سجودی است.

خودم هم رفتم و دیدم. از لای سنگ کنار مزار شهید، این گل روییده، آنهم در فصل زمستان.

بابل، گلزار شهدای آرامگاه گله محله.

از زاویه ای دیگر عکسی گرفتم و این بیت شعر را در ذهنم مرور کردم:

هر لاله ای که از جگر سنگ می دمد

آتش به دامن دل فرهاد می زند

 

شعر روی سنگ مزارش هم زیباست. به خصوص آن مصرعی که میگوید: شبیه غنچه خورشید گشتند!

 

photo_2024-01-13_08-35-31_qe2z.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

در حفظ انقلاب، جدی تر باشید

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۳ دی ۱۴۰۲، ۰۶:۵۷ ب.ظ

ایران به خودی خودش دشمن زیاد دارد بابت استثمار منابع طبیعی، بابت اختلافات مرزی که دستپخت استعمار بریتانیاست، بابت شیطنت بعضی شیوخ فاسد منطقه؛ قبل از انقلاب هم آمریکا در کشور ما کودتا کرد، درگیری مرزی محدود با کشور عراق داشتیم؛ اما انقلاب اسلامی که آمد و حرف نویی را در جهان مطرح کرد دیگر همه دشمنی های ریز و درشت بر ملا شد، دشمنان ما متحد شدند از آمریکا و شوروی و اعراب و غرب و اسرائیل تا منافقین و تجزیه طلبان کرد و عرب و بلوچ و ترک و ترکمن، سلطنت طلب ها و لیبرالها و داعش و ... را هم اضافه کنید.

جمهوری اسلامی میداند که دشمن زیاد دارد و هر لحظه از هر منظری، نظامی یا تروریستی یا اقتصادی و فرهنگی و... باید منتظر ضربه و حملات کوچک و بزرگ اجانب و ایادی شان باشد.

ایران چاره ای جز قوی شدن ندارد. اقتصاد و فرهنگ و صنعت و توان دفاعی و علمی ما باید به اندازه ای برسد که دیگر هیچ نوع وابستگی به اغیار باقی نماند. لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا.

از جمله مظاهر قدرت در جمهوری اسلامی البته صداقت و یکرنگی مسئولان با مردم است.

هر گزاره ای که میتواند پایه های حکومت دینی را محکم کند باید در اولویت قرار بگیرد.

مردم انقلاب کردند، با ترورها و کودتاها مقابله کردند، جنگ را پیش بردند، با تحریم ها کنار آمدند، فتنه ها را زمین زدند و...

نظام اسلامی تا زمانیکه بتواند در دل مردم پایگاه داشته باشد و اعتماد آنان را به رویکردهای سالم دینی و معنوی و انسانی جلب کند ضربه پذیر نخواهد بود؛ به حول الله تعالی.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آن که باید ببیند

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۱ دی ۱۴۰۲، ۰۹:۱۳ ب.ظ

قاسم سلیمانی - ویکی‌گفتاورد

 

خبرش پخش شده بود. گفته بودند می‌خواهند فیلم حاج قاسم را بسازند. حتی اخبار سراسری شبکه یک هم اعلام کرد

همین که خبر به گوش حاجی رسید برای کارگردان نامه نوشت:

اولاً در جمهوری اسلامی ده ها شخصیت اثرگذار شهید وجود دارد که شناساندن شخصیت و عملکرد آنها به عنوان الگوهای حقیقی تجربه شده یک ضرورت است. بزرگواران مجاهد و متفکری همچون: شهیدان بهشتی، رجایی، باهنر و مطهری. در صحنه جهاد شهیدان: همت، باکری، زین الدین، خرازی و در رأس اینها شهید زنده‌ای همچون مقام معظم رهبری (مدظله العالی) که بیش از شصت سال در حال مجاهدت می‌باشند

وقتی این خبر را شنیدم حقیقتاً خجالت کشیدم، چه ضرورتی برای پرداختن به فردی که هنوز خوف از عاقبت خود دارد، می‌باشد... بنده نه تنها راضی به چنین اقداماتی نیستم بلکه به شدت اعتراض دارم.

تا زنده بود نگذاشت حرفی از خودش باشد؛ هیچوقت

منبع: برادرقاسم، ابوذر مهروانفر، انتشارات مهرامیرالمؤمنین علیه السلام ص 15 و 16
منبع: کتاب سلیمانی عزیز صفحه 81

  • سیدحمید مشتاقی نیا

در زلف چون کمندش

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۳ دی ۱۴۰۲، ۰۴:۴۸ ب.ظ

امشب حضرت زهرا به ام الرصاص می آید. او سر هادی محمدزاده را به دامان میگیرد. هنوز صورت هادی سبز نشده، پهلویش زخم برداشته درد می کشد اما از بقیه میخواهد بروند جلو، کار جنگ عقب نماند.

عبدالله شریفی دارد نفس های آخرش را می کشد. این لحظات واپسین می گفت چیزهایی می بینم که شما نمی بینید. روح من دیگر بند این دنیا نیست. امیدوارم شهادتم برای مردم خیر و برکت داشته باشد. محمدباقر دلدار هم کنار اوست. بوی عطر همیشگی اش این لحظات آخر، رایحه وصال را می پراکند. محمدباقر ملازاده، پیرمرد روستایی خوش قلب و اهل دلی است که سجده های آخرش با اشک عجین شده بود. گفت میدانم امشب شب پر گشودن من است. دنبال نعمتهای بهشتی نیستم. خدا از من راضی باشد برایم بس است. حسین حیدری امشب در آغوش حضرت زهراست. تیر خورد اما به روی خودش نیاورد. تا جان داشت ایستاد مبادا روحیه بچه ها تضعیف شود. حسین بابازاده چند دقیقه ای تا سوختن فاصله دارد. دوان دوان می آید دوباره فرمانده اش را بغل می گیرد: سلام مرا به پدر و مادرم برسان، بگو از من راضی باشند. خواستم وصیت برادرم مرتضی را عمل کنم. نمیدانی چقدر دلم برای مرتضی تنگ شده است...

محمدرضا مجیدی، پیشقراول گروهان است؛ خط شکن خط شکن ها. قرار نبود او جلوتر برود. خیلی اصرار کرد رزمنده ای که عیالوار است را راضی کند جایش را با او عوض کند. خودش تازه نامزد کرده بود. غروبهای دلگیر هفت تپه، کز میکرد یک گوشه نامه های عاشقانه نامزدش را برای هزارمین بار مرور میکرد. رفت جلو راه را باز کند. ده سالی آنجا ماند و چند تکه استخوانش برگشت. برادرش عبدالحمید هم همان شب و همان ساعت در جبهه مهران شهد شهادت نوشید.

گراییلی اصلا جزو بچه های غواص نبود. آنقدر ضجه زد و گریه کرد تا دل حاج حسین بصیر را به دست آورد. گفت میدانم امشب چه خبر است. زود شنا کرد و رفت و خودش را به دامان حضرت زهرا رساند. خانقاه جهانگرد میدانست اگر برود جلو و آتش دشمن را خاموش کند خودش هم شهید خواهد شد اما ترجیح داد به دل آتش بزند تا گره کار باز شود. از درد ناله میکرد. بدنش پر از زخم شده بود. یازهرا گفت و پرواز کرد. علیرضا یوسفی، ابراهیم خردمندی، مهدی حقیقیان و... امشب شب مرادشان است.

امشب به یاد بچه های خط شکن گروهان فاطمه الزهرا، به یاد بچه های گردان یا رسول، اسیران مجروحی که با تیر خلاص پر گشودند، به یاد غواص های دست بسته ای که زنده به گور شدند، سلام بدهیم به محضر صدیقه طاهره، ام الشهداء فاطمه زهرا... این سلام امشب خریدار دارد. امشب در محضر بانو، بزم معراجیان برقرار است.

در دل ز حق تعالی، شکریست بی‏نهایت

کو در کتاب خود کرد، در شأن تو حکایت‏

در وعده وصالت، نستخلفنّهم گفت

جان گر فشانم ارزد، این لطف و این عنایت

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اگر دلتان گرفت

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۳ آذر ۱۴۰۲، ۰۶:۴۱ ب.ظ

photo_2023-11-24_20-00-42_d33h.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کار دل

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۶ آبان ۱۴۰۲، ۱۰:۲۱ ق.ظ

مصطفی چمران - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

 

یک روز حاج احمد آقا از دفتر امام به ستاد جنگهای نامنظم در اهواز تلفن کردند و گفتند که امام می فرمایند: دلم برای چمران تنگ شده است...

  • سیدحمید مشتاقی نیا