اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۷۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معرفی کتاب» ثبت شده است

از نی ریز تا ونیز

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۹ خرداد ۱۴۰۳، ۰۵:۰۸ ب.ظ

کتاب خاطرات سفر آقای احمد ارشاد نی ریزی را خواندم و لذت بردم. به خواندن زندگینامه ها، خاطرات و سفرنامه ها علاقمندم و همپای نگارنده در صفحات کتاب زندگی اش سیر می کنم و از تجربیاتش توشه ای بر می دارم.

آقای احمد ارشاد یک ایرانی هنر دوست اهل استان فارس است که در حین گشت و گذار و سفر به آلمان و ایتالیا و سوئیس و فرانسه از توجه به فرهنگ دوستان وطنی مقیم خارج نیز غافل نیست. سفرنامه این معلم جنوبی اگر چه کوتاه بود اما به نکته ها با دقت، توجه و اشاره می کرد.

نگارنده شکر خدا از آن دست افراد خودباخته یا خود تحقیر نبود که به محض نشستن پرنده ذهن و بیتوته بر بام غرب و ورود به مکانی جدید دلشان غنج رفته و چشم و گوش بسته و شیدا به تحسین و به به و چه چه صرف بپردازند. جایی برجستگی و هنر و ارزش و ادب و سنت و زیبایی می دید با صداقت بیان می کرد. جایی نقد و بی اخلاقی و قانون شکنی می دید هم ابایی از اظهار نداشت؛ مثل مشمئز کننده بودن انبوه فضولات رها شده سگها، وجود جیب بر، وجود صف، گرانی، متکدیان ژولیده و ... در بعضی شهرهای بزرگ اروپایی. او به توحش سلاطین روم باستان در طعمه قرار دادن بردگان مقابل حیوانات درنده برای تفریح نیز اعتراض دارد و ضرورت استفاده از آداب و پوشش مخصوص در اماکن مقدس غربی را گوشزد می نماید.

این تا اینجای کار؛ که عرض کردم از خواندن کتاب لذت بردم.

یک نکته ای می خواهم صرفا بهانه نموده و متذکر شوم و قطعا منظورم به نگارنده اثر نیست که خودش استادی خوش سفر و هنرمند و دلسوز و وطن پرست است.

بارها در شهرهای مختلف افرادی را دیده ام که حتی از اماکن تاریخی و فرهنگی شهر خود بی اطلاعند چه برسد به آن که انگیزه و عزمی برای سفر به سایر نقاط زیبای کشور را داشته باشند.

مثلاً بعضی اهالی جلفا به کلیساهای تاریخی و با شکوه اطراف، آبشار بی نظیر آسیاب خرابه و نیز مزار شهدای غیور مرزبان جنگ جهانی دوم اصلاً سر نزده اند. خیلی از همشهریان خودم در بابل تا کنون از موزه این شهر و یا خانه و آثار هنری بانو مکرمه قنبری و یا هفت آبشار تیرکن و درازکش و ... بازدید نکرده اند. خیلی از مازندرانی ها طبیعت مسحور کننده کلاردشت و کیاسر و ... را ندیده اند. خیلی از تهرانی ها از موزه های متنوع پایتخت بی اطلاعند، حتی گذری هم به توچال و ... نداشتند. خیلی ها در قم به بارگاه موسی مبرقع و خانه ملاصدرا و دریاچه نمک و در باغ و باغ پرندگان و... نرفته اند. مردم استانهای مرکزی و اصفهان و قم و اطراف اغلب اصلا خبری از غار نخجیر در دلیجان که یکی از شکوهمندترین آثار باستانی طبیعی دنیاست ندارند. خیلی از مردم خوزستان چغازنبیل و تپه ها و قلعه های باستانی شوش و مناطق تاریخی رامهرمز و ... را ندیده اند و...

خب این خوب نیست. ایران مهد تمدن و تاریخ و فرهنگ و هنر جهان است و البته طبیعت بعضی نقاط آن در دنیا نمونه ندارد که نرفتن و ندیدن و بی محلی ما قطعا کم لطفی به فرهنگ این مرز و بوم و زمینه ساز استیلای فرهنگ بیگانه است.

بگذریم.

پاورقی صفحه 113 کتاب فوق الذکر مطلب کوتاهی درباره مرحوم ایرج زهری از فرهنگ دوستان و پژوهشگران عرصه هنر خواندم که دلم می خواهد جهت استفاده علاقمندان در فضای مجازی هم منتشر شده و قابل دسترس باشد:

"ایرج زهری یک ماه پس از سفر ما، ارتباطش قطع شد. با خواهرش در تهران تماس گرفتم. گفت: ایرج به سرطان خون مبتلا شده و تحت درمان است. نوروز 91 به ایران آمد و با من تماس گرفت و گفت: پس از یک آزمایش خون به شیراز می آیم. اما متأسفانه نتوانست به شیراز بیاید و بلافاصله به آلمان برگشت و در بیمارستان اِسِن بستری شد.

شامگاه چهارشنبه 22 اردیبهشت در حالی که روی تخت دراز کشیده بود و با هدفون آهنگ ارموتسارت را گوش می کرد به همسرش باربارا گفت: صحنه آخر تئاتر تمام شد، پرده را بکش.

روی تخت دراز کشید، چشم باز کرد و با لبخند همیشگی گفت: خدا من را بخشید، می روم پیش خدا.

و آخرین نفس را کشید. به همین سادگی! روحش شاد و نام و یادش پایدار."

 

مشخصات، قیمت و خرید کتاب خاطرات سفر اثر احمد ارشاد | نهنگ

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خاطره یی فراموش شده از فردا

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۸:۰۷ ق.ظ

قصه گو که نباید مشق بنویسد. قصه گو که نباید خودش را تخلیه کند، یعنی صرفا خودش را تخلیه کند و نقطه ای بالاتر و هدفی والاتر را نبیند. قصه گو نباید عقده ای باشد، غمگین و افسرده و ناامید باشد، اصلا باشد به خودش مربوط است، مردم چه گناهی کرده اند؟ مردم به اندازه کافی دلیل برای ناراحتی و غصه و سرخوردگی دارند، کسی نیاز نیست در این باره باری بر دوششان بیافکند همه از این لحاظ لااقل غنی و خودکفا هستند، شما اگر می توانی کسی را شاد کنی، غمی را بزدایی، امیدی ایجاد کنی، حرکتی را رقم بزنی، مبدا و منشا خیر باشی بسم الله؛ اگر نه و می خواهی صرفا درون گندیده خودت را خالی کنی بفرما جای دیگر، نریز روی سر مردم لطفا. خودت به اینجا رسیدی که زیستن بی فایده است و همه چی عالم تکراری است و روی دور باطل قرار دارد، برای خودت نگه دار و ژست فیلسوف نیا برای ما.

یا

فکر کرده ای قصه نویسی یعنی پر گویی و پر نویسی و قلم فرسایی برای تضییع وقت ملت، اشتباه کرده ای، مردم را سر کار بگذاری پس نویسنده قوی تری هستی، اشتباه است. نمی توانی حرفی، نکته ای به کسی بیاموزی، نقطه ای را اصلاح کنی، رشدی را دامن بزنی، بتمرگ سر جایت. مانور قلم مساوی با نویسندگی نیست. صرفا میخواهی خودی نشان بدهی یعنی کمبود داری و درونت احساس نقصی شدید می کنی. دیده اید بعضی آدمها فقط دوست دارند یکضرب حرف بزنند اصلا برایشان مهم نیست چه می گویند. شهوت کلام دارند. بعضی نویسنده ها هم همین هستند. می خواهند بگویند قدرت جولان ذهنی داریم. از دیگران بالاتریم.

من شخصا علاقه ندارم با خواندن کتاب وقتم گرفته شده و مغبون گردیده و احساس کنم سر کار رفته ام مگر آنکه چیزی بیاموزم، حرفی نو بشنوم و نگاهی تازه و برداشتی جدید به دست آورم.

هنر به فساد نزدیک است، چون پایه هر دو بر احساس بنا شده است. عقل و وجدان است که اگر به مدد احساس بیاید ذهن را از تباهی و شکست و عقده و بن بست نجات می دهد.

"مشکل اصلی در ذات کار ماست. مامور عملیاتی تربیت می کنیم. اگر این مامور خنگ باشد می شود یک آدم کش دولت که از تجزیه تحلیل ساده ترین اتفاق ها عاجز است و فقط بلد است به دستورهایی که به اش می دهند عمل کند. اگر باهوش باشد یاد می گیرد از قدرتی که در اختیار دارد برای دور زدن سازمان و دولت استفاده کند خودش رأسا تصمیم بگیرد و همه را در مقابل عمل انجام شده قرار بدهد. بدبختی بزرگ تر هم وقتی است که این مامور باهوش ارتقا می یابد و مسئولیت یک منطقه تمام بر عهده اش گذاشته می شود. اتفاقی که تقریبا همیشه می افتد."

کتاب "خاطره یی فراموش شده از فردا" را خواندم اثری از مرحوم مدیا کاشیگر. قلمش شریف و منزه از شهوت است. داستان "خونهای رقیق تر از آب" یکی از قصه های این کتاب بود که نشان داد حرفی برای گفتن دارد. متن داخل گیومه بالا تکه ای از همان است. در "ماوقع" هم ثابت کرد که میتواند در مقام یک صاحب اندیشه و نظریه پرداز ابراز وجود کند. اهل مطالعه و سرشار از اطلاعات به روز است. با بقیه قصه هایش خیلی حال نکردم. روحش شاد. خالقیت این خصلت با شکوه را دارد آدمها با آثاری که خلق کرده و به جا میگذارند مادی باشد یا معنوی، زنده می مانند.

 

دانلود و خرید کتاب خاطره یی فراموش شده از فردا اثر مدیا کاشیگر - فیدیبو

  • سیدحمید مشتاقی نیا

همراهی تا آسمان

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۷:۰۷ ق.ظ

مشاهده و خریداینترنتی کتاب همراهی تا آسمان خاطرات شهیدشهروز مظفری نیا

 

کتاب همراهی تا آسمان را خواندم. من طرفدار این مدل کتابها هستم موجز و مختصر و رسا. البته ناشرها باید دید باز داشته و با توجه به تنوع مخاطب به تنوع آثار از لحاظ قلم و حجم و ... نیز توجه نشان بدهند.

خاطرات شهید شهروز مظفری نیا سرتیم حفاظت سردار سلیمانی اگر چه باز هم جای کار دارد اما نمایی زیبا از حیات معنوی پاسداری جوان و خودساخته را ترسیم می کند.

کمی هم دلم گرفت. یاد خاطرات شهید سید روح الله عمادی افتادم که یک و سال نیم است به دلایلی هنوز منتشر نشده. به ناشرش پیام دادم حیف نیست این کار روی زمین مانده؟ گفت به زودی ان شاءالله. شما هم دعا کنید لطفا.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خانه امن

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۲:۴۲ ب.ظ

کتاب خانه ی امن اثر رضا شریفی گرگانی | ایران کتاب

 

کتاب "خانه امن" خاطرات حجت الاسلام رضا شریفی گرگانی را خواندم. ایشان از سابقون انقلاب و دفاع مقدس در زمینه فعالیتهای فرهنگی و گاه رزمی است. نشریه مخفی بعثت در دهه چهل از شاهکارهای تاریخی او و دوستانش چون مرحوم خسروشاهی و دعایی و رفسنجانی و ... بوده است. یک فرزند ایشان به نام مهدی شریفی نیز در شهر فاو عراق به شهادت رسید.

چند شخصیت کمتر شناخته شده یا اساسا ناشناخته در این کتاب به طور مختصر و در ضمن بیان خاطرات، معرفی شدند که جا دارد پیرامون هر کدام کتابی خوب و ماندگار تدوین شود.

سرهنگ کیتر از فرماندهان گمنام و حماسه ساز لشکر 77 خراسان که نقش بسزایی در عقب راندن دشمن در کوی ذوالفقاریه و نجات آبادان داشت.

دانشجوی شهید نخبه، سید حمیدرضا فاطمی موسس سازمان فجر انقلاب که با همراهی دوستان قهرمانش نفس ساواک شاه را در تهران و قم برید.

مرحوم حجت الاسلام شیخ فرج الله هرسینی، خان زاده لری که با خواندن کتاب معراج السعاده ملااحمد نراقی مسیر زندگی اش را تغییر داد، فرار کرد، طلبه شد و بعدها در بسیج مردم لرستان و کرمانشاه بر ضد پهلوی ها نقشی شایان ایفا نمود.

مجتهد شهید ملاقاسم تجری، آیت الله سید حسین میرکتولی و دیگر علمای مجاهدی که در مقابل ظلم خوانین منطقه علی آباد از جمله علی محمدخان ایستادگی نموده و ناجوانمردانه به قتل رسیدند.

البته دردمندانه باید اذعان داشت در فراز و نشیب حوادث دو سده اخیر به خصوص در همین انقلاب و دفاع مقدس، حوادث، حماسه ها و شخصیت های ناشناخته بسیاری وجود دارند که تاریخ و مورخان و نویسندگان و هنرمندان درباره شان کم لطفی نموده اند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یازده یازده

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۱۱:۲۲ ق.ظ

photo_2024-05-07_11-21-17_847b.jpg

 

کتاب را داغ داغ بخوانید!

یازده یازده
خاطرات خواندنی رزمنده شمالی، خلیل اسماعیل نتاج 
به قلم زیبای حسن و حسین شیردل منتشر شد.
https://book.icfi.ir/

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نیشتر منتشر شد

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۹ فروردين ۱۴۰۳، ۰۵:۱۳ ب.ظ

کتاب نیشتر - مطاف عشق

 

نیشتر منتشر شد

رهیافت هایی برای تأمل در سبک زندگی فردی و اجتماعی

تهیه کتاب با تخفیف ویژه از انتشارات مطاف عشق:

https://mataf.ir/product/36959/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%86%DB%8C%D8%B4%D8%AA%D8%B1/

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اتاق جنگ

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۸ فروردين ۱۴۰۳، ۱۱:۰۰ ق.ظ

اتاق-جنگ:-خاطرات-قاسم-جعفریان | مشق-وابسته-به-م.-ف.-ه-حدیث-مهتاب | خانه کتاب  و ادبیات ایران

 

کتاب "اتاق جنگ" را دقایقی پیش به پایان بردم. اثر زیبایی از حسن و حسین شیردل حاوی خاطرات خواندنی قاسم جعفریان. حسین منصف این کتاب را دوست داشت و دوست داشت دیگران هم بخوانند. در دیدار خانوادگی که با همسر این آزاده مرحوم داشتم اتاق جنگ را از ایشان هدیه گرفتم.

خواندن این کتاب از دو جهت برای من لذت داشت. یکی حال و هوای شمال و بچه هایی که کم و بیش با شخصیت خیلی هایشان آشنایی دارم و دیگر اما زاویه دید قاسم جعفریان بود که همیشه دلم می خواست از نگاه او خاطرات جنگ را ببینم. آدمهای باهوش نگاه خاص تری به وقایع روزمره زندگی دارند.

به کربلای یک که رسیدم گفتم گل خاطرات کتاب همین جاست؛ به کربلای 4 و ام الرصاص که رسیدم گفتم نه این قسمت دلچسب تر است؛ اما همه خاطرات جبهه و جنگ یک طرف، ستیز درونی در کارزار عشق و دلبستگی از آن دست ناگفته هایی است که کمتر قابل تصور و حتی تصویر سازی است. رزمنده تازه دامادی که به همسرش عشق می ورزد اما حاضر است برای خدا از او هم بگذرد و حجله دامادی را رها نموده و به خط مقدم بشتابد و نوعروس جوانی که داغ یک خواهر و دو برادر دیده، راه و هدف برادران شهید و همسرش را می ستاید ولی دلواپسی های نفس گیر زنانه، طاقتش را طاق کرده و خلوت و اشک را دلخوشی غربت و نگرانی هایش قرار می دهد. نمی دانم سینما میتواند روزی به این بخش از ناگفته های جنگ، عرض ارادتی داشته باشد یا نه.

زخم طعنه و تیر کنایه و زهر زبان جماعت عقرب صفت نیز قصه ناتمام دلسوختگی و آتش نهان قلب عاشقان راه خداست که هر صفحه ای از تاریخ، نشانی از آن بر جگر پاره خویش ثبت نموده است.

جنگ در سال 65 به اوج خود رسید. در سال 66 رها شد. رها شدن جنگ یعنی فرسایش جبهه، کم شدن حضور نیروها، سرد شدن مسئولان، نرسیدن امکانات و عادی شدن بی عاری و تقویت فرهنگ بی تفاوتی. اینگونه بود که مقدمه عقب نشینی های سال 67 چیده شد و جام زهر به کام امام مان فرو نشست.

یادمان باشد هیچ وقت در هیچ جبهه ای مصاف با دشمن را رها نسازیم. بی تحرک و سرد و بی برنامه نمانیم. خودمان و دشمن را به حال خویش رها نسازیم. عقب نشینی فرهنگی این سالهای ما ثمره رخوت و بی عاری و سکون و سکوتی است که از یکی دو دهه قبل آغاز شد و چه ضربه سختی خوردیم.

راستی بی صبرانه منتظرم جلد دوم این اثر با نام "اتاق جنگ بعد از جنگ" را هم دیده و بخوانم.

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کتاب 6410

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۴ اسفند ۱۴۰۲، ۱۰:۵۶ ق.ظ

کتاب 6410 خاطرات از: امیر سرتیپ خلبان آزاده حسین لشکری [چ1] -فروشگاه  اینترنتی کتاب گیسوم

 

امسال نزدیک به هفتاد جلد کتاب خواندم. اغلب ایین کتابها را هم در وبلاگ معرفی کردم تا اگر کسی علاقه دارد تهیه کرده و بخواند. جز معدودی، از خواندن اکثر این آثار لذت بردم و نکته ای آموختم. اما

کتاب 6410 که خاطرات امیر خلبان شهید لشکری است عجب چیزی بود. از آن کتابهایی که آدم دلش مبخواهد لا به لای صفحاتش دراز بکشد و روی سطر به سطرش غلت بزند و حالش را ببرد. چقدر این کتاب آرامش بخش است. آن را با دو واسطه از دوستی امانت گرفته و خواندم. فارغ از طرح جلد ضعیف کتاب و قصور در معرفی اثر و حذف و برش هایی نابجا در متن، خاطراتی که به قلم صادقانه مردی با 18 سال اسارت و سخت کوشی و استقامت بر زبان قلم جاری شده و عطر معنویت و حماسه و ایمان همه جایش پراکنده شده حسی خوب برای آدم به همراه دارد. جقدر غبطه خوردم چرا این مرد را از نزدیک ندیدم. چقدر ناراحت شدم چرا حجم مصاحبه ها و مستند سازی درباره این مرد حقیقی و اسطوره ماندگار و افتخارآفرین اندک و ناچیز است.

حسین لشکری نمونه خالص یک مرد مسلمان ایرانی است که استقامتش در 18 سال اسارت و سالهای گمنامی در سلول انفرادی و تحمل انواع شکنجه های جسمی و روحی و ناکام گذاشتن نقشه شوم دشمن در بهره برداری تبلیغاتی، آموزه ماندگار رشادت و میهن پرستی است. روحش شاد.

یک بار در نقطه صفر مرزی جلفا - نخجوان بر سر مزار شهید سرجوخه ملک محمدی و یارانش این حس شیرین غرور را تجربه کردم یک بار هم با مطالعه خاطرات امیر سرافراز ارتش حزب الله، شهید حسین لشکری.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کتابی که جامع و متقن نبود

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۶ اسفند ۱۴۰۲، ۰۶:۱۸ ب.ظ

تاریخ شفاهی حادثه هفتم تیر 1360 _ زهرا صادقی

 

کتاب "تاریخ شفاهی حادثه هفتم تیر 1360" را خواندم. راستش را بخواهید لذت نبردم. وقتی ناشر، مرکز اسناد انقلاب اسلامی است سطح توقع مخاطب هم بالا می رود.

این کتاب کجایش تاریخ شفاهی بود؟ بیشتر به یک مقاله تألیفی شباهت داشت.

مولف، برخی مطالب را هم ناقص گذاشته و رد شده که به اعتبار تاریخی و قابلیت استناد اثر لطمه وارد کرده است. اشاره ای به حمایت جامعه روحانیت از بنی صدر ندارد. نامی از حسن حبیبی به عنوان نامزد حزب جمهوری اسلامی به میان نمی آورد. به دخالت کلاهی در انفجار حزب اشاره می کند. بیانیه سپاه را هم ذکر میکند که کلاهی تنها یکی از عناصر دخیل در این توطئه بوده است. خوب بقیه افراد دخیل چه کسانی بوده اند؟ پرونده شناسایی عاملین این جنایت به کجا انجامید؟ حادثه ششم تیر و ترور آیت الله خامنه ای بر اساس اغلب اسناد کار گروهک فرقان بوده یا لااقل کار منافقین نبوده. منافقین هم که انفجار هفتم تیر و هشتم شهریور را به عهده گرفته اند ترور ششم تیر را کار گروه دیگری دانسته اند. این کتاب اگر مدعی است آن هم کار منافقین بوده بهتر بود اسناد و دلایل متقنی در این باره بیان می کرد.

اواخر کتاب که اسامی شهدای واقعه هفت تیر ذکر می شود دو شهید به نامهای عباس ابراهیمیان و سیف الله عبدالکریمی زادگاهشان با خط تیره به معنای نامعلوم! بیان شده است. در حالیکه با جستجوی ساده اینترنتی هم میشد محل تولد آنها را پیدا کرد.

اگر محقق ارجمند حواسش نیست دارد اثری را به نام مرکز اسناد انقلاب اسلامی بیرون می دهد ناظران کتاب کجا هستند؟ کارشناسان انتشارات کارشان را درست انجام نداده اند.

چندی پیش مستندی دیده بودم درباره شهید احمد مشلب که در لبنان بسیار معروف است. در ایران هم تا حدودی شهرت دارد. این فیلم را خانه مستند انقلاب اسلامی ساخته بود. در فیلم ادعا شد پدر احمد شهید است! در حالیکه پدر او زنده است و در عربستان کار و زندگی دوباره ای تشکیل داده است. دوستانی که در مراکز رسمی اقدام به تولید اثر میکنند باید مواظب وزن و جایگاه نهاد مربوطه باشند. انتشار این فیلم در لبنان با توجه به اطلاع مخاطب از واقعیت، جز پوزخند بی اعتمادی چه دستاوردی برای نهاد سازنده اثر دارد؟

مرکز اسناد انقلاب اسلامی به عنوان ناشر کتاب مذکور، معتبرترین مرکز تاریخ پژوهشی کشور است. قرار باشد به تولید آثار ضعیف و شل و ول و ناقص دست بزند اعتبار و وجاهت آثار فاخرش نیز زیر سوال رفته و دیگر نمیتواند رسالت تاریخی خود را در ثبت و انتقال حقایق دوران معاصر به نسلهای بعد به سرانجام برساند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

همپای صاعقه

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۵ بهمن ۱۴۰۲، ۱۰:۳۲ ق.ظ

معرفی و دانلود کتاب همپای صاعقه | حسین بهزاد | کتابراه

 

کتاب همپای صاعقه -کارنامه عملیاتی ل27- را خواندم و لذت بردم.

از علی آقای رنجبر ملکشاه که این کتاب را به من هدیه داد ممنونم.

کار تدوین این کتاب قطعا کار بزرگی بود که باید از تیم اجرایی و عملیاتی آن قدردانی کرد. خدمت بزرگی به تاریخ دفاع مقدس صورت گرفت. هر چند این ویژگی شاید صرفا در لشکر27 باشد که اسناد جنگی را از بدو تشکیل لشکر حفظ کرده اند. خبر دارم بعضی لشکرها به راحتی این اسناد را زدوده و از بین برده و قدر آن را ندانسته اند. یک سوءتفاهم هم البته خواننده چنین آثاری باید متوجه باشد که گرفتار آن نشود. چنین کتابهایی که صرفا به نقش یک واحد یا عناصری محدود می پردازند نباید به معنی نفی تأثیر سایر واحدها تلقی شوند. مثلا شاید کسی با خواندن همپای صاعقه تصور کند صرفا بچه های این لشکر باعث آزادی خرمشهر شده اند. البته نویسندگان هم دنبال چنین ادعایی نیستند. اما مطالعه سایر آثار جنگ می تواند کمک کند که پی ببریم عناصر متعددی در شکل گیری اتفاقات تأثیرگذار هستند. مثلا اولین فرماندهی که با نیروهایش وارد خاک خرمشهر شد شهید حسین خرازی و بچه های اصفهان بودند که چون ذیل لشکر 27 نبودند طبعا در این کتاب هم ذکرش به میان نیامده است.

راستش را بخواهید در آثار مرتبط با دفاع مقدس، اثری گیراتر و مبنایی تر از کتاب ناگفته های جنگ شهید صیاد شیرازی ندیده ام کما اینکه درباره خاطرات انقلاب اسلامی کتابی غنی تر و شیرین تر از خاطرات مرحوم سیدعلی اکبر محتشمی پور نخوانده ام.

البته همچنان معتقدم با توجه به حجم مطالب و خاطرات انقلاب و دفاع مقدس و نقص فعالیتها و تولید آثار و ثبت رویدادها به یقین در پیشگاه تاریخ بابت کم کاری در حفظ و نشر آثار مرتبط با این برهه کم نظیر تاریخ محاکمه خواهیم شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

الفین علامه حلی

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۵ آذر ۱۴۰۲، ۰۶:۵۳ ب.ظ

الفین کتابی کلامی و حاوی دو هزار دلیل بر رد عامه و اثبات تشیع است.

محتوای کتاب

الالفین فی امامة أمیر المؤمنین عنوان یکی از مهمترین کتب کلامی شیعه امامیه‌است پیرامون اصل امامت. این کتاب در یک مقدمه دو مقاله و یک خاتمه توسط علامه حلی نوشته شده‌است.. وی در این کتاب برای اثبات امامت علی بن ابیطالب ۱۰۰۰ دلیل و در رد مخالفان نیز ۱۰۰۰ دلیل دیگر ارائه کرده‌است.

محل نگارش کتاب

علامه حلی این کتاب را در ایران و در کرمانشاه نوشته است.

تکمیل اثر

الفین توسط فرزند علامه یعنی فخرالمحققین حلی در سال ۷۵۴ تکمیل شده‌است.

 

متن و ترجمه کتاب شریف الالفین - انتشارات طوبای محبت

  • سیدحمید مشتاقی نیا

رسم خوبان

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۵ آذر ۱۴۰۲، ۰۹:۵۶ ق.ظ

قیمت و خرید کتاب رسم خوبان فروتنی و پرهیز از خودبینی اثر جمعی از نویسندگان  انتشارات قدر ولایت

 

مجموعه رسم خوبان سلسله آثار کوتاهی پیرامون سیره شهداست که توسط انتشارات قدر ولایت منتشر شده است. دیروز جلد چهارم آن که در موضوع تواضع و فروتنی بود را خواندم و لذت بردم. این سبک را اوایل دهه هشتاد انجام میدادم و چند جلد کتاب با چنین رویکردی در آن زمان منتشر کردم. مثل خدمت رسانی در سیره شهدا و... هم کارش برایم لذت داشت هم اینکه در ابتدای دوره ازدواج، هفتاد هشتاد هزارتومنی که بابت تدوین و نگارش اثر گیرم می آمد برایم دلچسب و گره گشا بود. دیروز این کتاب مرا به آن سالها برد. امثال من که بعید است شهید بشوند اما زندگی با خاطرات شهدا آرامش بخش و شیرین است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تبلیغ سرخ

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۳۰ آبان ۱۴۰۲، ۰۷:۵۳ ق.ظ

نمایشگاه مجازی - تبلیغ سرخ

 

چند سال پیش درباره آیت الله شهید محمدعلی توسلی تحقیقی داشتم که هم در وبلاگ و هم در دو نشریه مرتبط با فرهنگ ایثار و شهادت منتشر شد.

برخلاف تصور عموم که گروگان های ایران در لبنان را چهار نفر میدانند هفت ایرانی در لبنان مفقود شده اند. یکی اش همین آیت الله محمدعلی توسلی است مقیم بابل اما اهل روستای کله بست مازندران که الان تبدیل شده است به نام هادی شهر و نزدیک بابلسر قرار دارد. یک هادی شهر هم سمت جلفا داریم که با هم متفاوتند. شیخ شهید توسلی متولد 1300 دایی مرحوم آیت الله روحانی نماینده فقید ولی فقیه در مازندارن بوده و در لبنان رابطه محکمی با جنبش اسلامی امل داشته است.

شیخ محمدعلی توسلی از دوستان امام موسی صدر بود که به دعوت وی برای تبلیغ در لبنان سکنا داشت. مردم آنجا آنقدر به او علاقه داشتند که بعد از مفقود شدنش دو هفته در بیروت دست به تحصن زدند. علامه شمس الدین از مجمع علمای تشیع لبنان نیز در نامه نگاری های خود نام ایشان را بالاتر از اسامی سایر نیروهای مفقود شده ایران قرار میداد. متأسفانه این اتفاقات در ایران بازتاب رسانه ای نداشته است. اخباری از شکنجه او در زندان فالانژها به گوش می رسید. شیخ توسلی را بابت کهولت سن شهید به حساب آورده و در مدرسه فیضیه بابل سنگ یادبودی به نامش نصب کرده اند. اطلاعی از سرنوشت او در دست نیست و پیکرش هیچ گاه پیدا نشد.

کتابی دستم رسید با نام "تبلیغ سرخ" که محمد ابراهیم توسلی فرزند آن شهید درباره پدرش نوشته است. فرزند شهید البته خودش پیرمردی فاضل و دبیری خوشنام و معتقد است. این کتاب یک معرفی اجمالی درباره شخصیت شهید دارد و بعد میرود سراغ یکی از دستنوشته های جالب او. در این دستنوشته، شهید کوشیده است معارف دین را در قالبی جذاب ذیل بحثی دو طرفه به نگارش درآورد. هدف وی در واقع انتقال مفاهیم اعتقادی به فرزندان خودش بود.

اشعاری از این شهید نیز در انتهای کتاب منتشر شده که زیبا و خواندنی هستند. یکی از این اشعار طعنه درون صنفی حوزوی دارد که چند بیتش را تقدیم میکنم. خیلی دلتان خواست خودتان بروید کتاب را تهیه کنید و بخوانید!

ای که دانی خویشتن را مجتهد

از کجا گشتی تو اینسان معتقد

هی به خود بالی چو اشخاص غیور

دیگران را پیش خود بینی چو مور

گر تو را مغرور میسازد هنر

این هنر خود موجب شرّ است شرّ

......

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مقاومت و پیروزی

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۲ آبان ۱۴۰۲، ۰۲:۴۹ ب.ظ

کتاب 101 خاطره جنگی اثر راسم دلیچ | ایران کتاب

 

راسم دلیچ، فرمانده ارتش بوسنی، کتابی نوشته است با عنوان 101 خاطره جنگی که به فارسی هم منتشر شده است. مطالعه این کتاب را امروز به پایان رساندم. دلم میخواهد روزی برسد کتابی از خاطرات رزمندگان ایرانی حاضر در جنگ بوسنی نیز گردآوری و منتشر شود. هنوز دلیل این تعلل عجیب تاریخی را درک نمیکنم.

راسم دلیچ در این کتاب به سفر خود به ایران نیز اشاره میکند و از کمکهای جمهوری اسلامی به نیکی یاد میکند. او نماز مغرب و عشا را پشت سر رهبر معظم انقلاب خواند و تابلویی از یکی از مساجد زیبای بوسنی را به ایشان هدیه داد. مقام معظم رهبری تشکر کرد و گفت یکبار به یوگسلاوی سابق سفر داشته و در این مسجد نماز خوانده و به مردم گفته است بوسنی به زودی در امتحانی سخت قرار خواهد گرفت و سربلند بیرون خواهد آمد.

جنایات بشری در بوسنی بسیار بدتر از خباثتهای داعش بود. صربها در اقدام به نسل کشی مسلمانان، وحشیانه ترین رفتارهای حیوانی را در حق زنان و کودکان اعمال میداشتند. کشورهای غربی در مقابل این جنایات آنطور که باید واکنش نشان نداده و تلاش داشتند روی آن سرپوش بگذارند. 

راسم دلیچ با صراحت از ناکارآمدی قطعنامه های سازمان ملل در دفاع از حقوق مردم مظلوم بوسنی سخن می گوید.

جالب است علاوه بر صربها بخشی از کرواتها هم با بوسنی می جنگیدند. در داخل بوسنی هم چند دستگی و جدایی طلبی وجود داشت. در این میان ایستادگی و غیرت جوانان مسلمان بوسنی پشت سر رییس جمهور شجاعشان علی عزت بگوویچ در اوج فشارها و تحریمها که نان و غذای معمولی هم جیره بندی شده بود در نهایت منجر به نجات و آزادی و استقلال کشور بوسنی هرزگوین گردید.

سعید قاسمی سالها پیش در خاطراتش بیان کرده بود که مردم بوسنی از ما میخواستند مدل عکس شهید فهمیده در اسکناس های پنجاه تومانی، برایشان سربند یاحسین و یازهرا و یا مهدی ادرکنی درست کنیم. اهل تسنن بوسنی تابلوی لا فتی الّا علی لا سیف الا ذوالفقار در خانه هایشان نصب می کردند و شهادت را یک افتخار می دانستند.

ایران چند شهید در خاک بوسنی تقدیم اسلام کرده که امیدوارم روزی از گمنامی خارج شوند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دختران آفتاب

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۱ آبان ۱۴۰۲، ۰۳:۵۴ ب.ظ

کتاب دختران آفتاب اثر مجموعه ی نویسندگان | ایران کتاب

 

توفیق اجباری شد بابت کاری، دختران آفتاب را بخوانم، حدود 400 صفحه پی دی اف. موضوعش هم حجاب است و حقوق زن که در قالب رمان نوشته شده. هر چند فضایش کاملا زنانه یا بعبارتی دخترانه بوده و برای مردها شاید کلافه کننده باشد اما باید اعتراف کرد که یکی از بهترین آثار هنری در موضوع مذکور و در راستای پاسخ به شبهات و باز کردن گره های ذهنی جوانانی است که سالهاست آماج بمباران فکری دشمن بر ضد دین و مکتب وحی قرار گرفته اند. دست نویسندگان و گروه تحقیقی که پشت تولید این اثر قرار داشته اند درد نکند.

به نظرم این کتاب را باید در چارچوب کتب درسی دانشگاه و یا دبیرستان گنجاند. کسی قسم نخورده است که کتابهای درسی حتما باید خشک و رسمی باشند. چه اشکال دارد یک رمان هم کتاب درسی باشد در عوض انبوهی از مباحث اعتقادی را در باور مخاطب گنجانده و مطلع پژوهش بیشتر قرار بگیرد؟

یک نکته را هم عرض کنم این شیوه نوشتاری که در کتاب دختران آفتاب انتخاب شده تقلیدی به جا از کتاب خوب و ارزنده "دکتر و پیر" اثر فاخر استاد شهید سید عبدالکریم هاشمی نژاد است. آنجا در طول سفر با قطار، بحثی پیرامون مسائل اعتقادی در گرفته که در قالب داستان طرح شده است.

خدا روح این شهید و دیگر دانشمندان شهید انقلاب را شاد کند. خدا کند نسل جدید مجالی برای آشنایی با آثار گرانقدر فرهیختگانی چون شهید هاشمی نژاد و باهنر و بهشتی و مفتح و ... را پیدا نمایند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حیات طیب

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۲ آبان ۱۴۰۲، ۱۰:۵۳ ق.ظ

کتاب حیات طیب - مطاف عشق

 

به مناسبت سالروز شهادت حرّ انقلاب اسلامی، طیب رضایی پیشنهاد میکنم کتاب خوب و مختصر "حیات طیب" را از انتشارات مطاف عشق با قیمت مناسب تهیه و مطالعه کنید:

 

https://mataf.ir/product/1192/%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d8%ad%db%8c%d8%a7%d8%aa-%d8%b7%db%8c%d8%a8/

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سلاح ما قرآن است

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۹ مهر ۱۴۰۲، ۰۶:۳۳ ب.ظ

فلسطین الیوم نوشت: این زن، یکی از ده‌ها مجروحی است که به بیمارستان ناصر در مرکز شهر خان یونس در جنوب نوار غزه منتقل شد تا توجه همگان را به میزان پایبندی خود به این موضوع جلب کند.

او هنگام خواندن قرآن بمباران شد و پس از فروریختن خانه‌ای که همراه خانواده‌اش در آن زندگی می‌کرد، اصرار داشت که قرآن را با دستان خود بگیرد.

در برابر این چالش‌های سخت، این زن نیرومند به خواندن قرآن ادامه داد. وی کتاب خدا را در دست گرفت تا نشان دهد در زمان بی‌عدالتی و وحشی‌گری هولناک اسرائیل آن را تنها سلاح و چراغ راه خود می‌داند.

صحنه‌های زیادی از ایمان و استواری افسانه‌ای شهروندان فلسطینی از آغاز تجاوز اسرائیل به نوار غزه دیده شده است و این زن که مانند ققنوس از زیر خاکستر بیرون می‌آید تا شهادت دهد یکی از این موارد است.

این زن در دل طوفان همچون چراغی درخشان به صفحات قرآن چنگ زده بود و تسلیم ناامیدی نشد. بلکه دیوار‌هایی از استواری و ایمان در اطراف او ساخته است.

جنایات دشمن صهیونیستی که در ریختن خون کودکان و زنان و سالمندان ادامه دارد و حتی درختان و سنگ‌ها نیز از ظلم آن در امان نیستند.

 

داستان زن فلسطینی بیرون آمده از زیر آوار با قرآن در دست

داستان زن فلسطینی بیرون آمده از زیر آوار با قرآن در دست

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پاییز 59

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۲ مهر ۱۴۰۲، ۰۶:۳۸ ب.ظ

تصویر پاییز 59:خاطرات زهره ستوده (کتاب های خرمشهر)

 

کتاب پاییز 59 را خواندم و لذت بردم. لذت از این بابت که حال و هوای زلال سالهای حماسه و ایثار در ذهنم احیا شد. البته مطالبش از نظر من حرف جدیدی نداشت. انتظار می رفت وقتی اسم خانم سیده اعظم حسینی (نویسنده کتاب فاخر دا) در کنار اسم بزرگواران دیگری که در تدوین اثر کوشیدند به چشم می آید کار با ظرافت و بیان جزییات بیشتر و دقیق تری همراه باشد.

این نکته را هم نباید مغفول گذاشت که بالاترین ظلم ما به تاریخ دفاع مقدس این بود که دیر به سراغ بعضی رزمندگان و حماسه سازان آن سالها به خصوص مردان و زنان مدافع خرمشهر و آبادان و سوسنگرد و هویزه و بستان و مهران و قصرشیرین و سومار و ... رفتیم. تا آنجا که بسیاری از خاطرات از حافظه شاهدان عینی و حماسه سازان میدانی جنگ پاک شده است. ظلم بالاتر و بدتر البته این است که تا به حال اصلا به سراغ بسیاری از راویان و حاملان پیام و خاطرات دفاع و مقاومت نرفته ایم. جالب آنکه حتی شهر خرمشهر و مسجدجامع که غرورانگیزترین و مطرح ترین نماد مقاومت این کشور است را به بهانه جلوگیری از ترافیک از اردوهای راهیان نور حذف کرده ایم. چه برسد به اینکه مثل بسیاری از کشورهای درگیر نبرد از جمله ویتنام و لبنان و روسیه و ... عقلمان برسد و بخواهیم بخشهایی از ویرانی ها را به صورت اثر باستانی برای نسلهای بعد نگاه داریم.

کتاب پاییز 59 را بخوانید. به خصوص اگر چندان اهل مطالعه آثار دفاع مقدس نبوده اید. میتواند پنجره ای برایتان بگشاید که با اشتیاق ورود به عرصه مطالعات پیرامون فرهنگ ایثار و مقاومت، حلاوت همذات پنداری با قهرمانان بی نام و نشان این مرز و بوم در کوچه پس کوچه های خاکی دوران عشق و وصال را در کام جانتان میهمان سازد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

الکتاب

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۳۱ تیر ۱۴۰۲، ۰۵:۵۷ ب.ظ

پانزده قرن گذشت. خواستند جلوی نشر آیات قرآن را بگیرند نشد. خواستند تحریفش کنند نشد، مشابهش را بیاورند نشد، ردش کنند نشد، طردش کنند نشد، تمسخر کنند نشد، شبهه بیندازند نشد، خب آتشش میزنند. این استیصال در واقع اعتراف به اعجاز قرآن است اذعان به شکست در تقابل با کلام وحی و مهر تأییدی است بر این ادعای خداوند رحمان که فرمود: انّا نحن نزّلنا الذکر و انّا له لحافظون. 

غرب با همه داشته های فلسفی و مکاتب مادی و ادعای روشنفکری و تمدن و آزادی و فرهنگ و حقوق بشر و ابزارهای محیرالعقول هنری و رسانه ای در مقابل تنها یک کتاب که هزار و چهارصد و اندی سال پیش توسط پیامبری فاقد توان خواندن و نوشتن از سوی خداوند به دست بشر رسید کم آورده و عصبانی است.

 

قرآن به سر/علی رضا بدیع – پایگاه خبری تحلیلی وهار

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دخترم مائده

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۷ تیر ۱۴۰۲، ۰۷:۱۸ ب.ظ

کتاب خاطرات واقعی دخترم مائده - نقد و نظرات درباره کتاب خاطرات واقعی دخترم  مائده - بهخوان

 

همین اول کار قبل از اینکه متن مرا بخوانی بگو الحمدلله. خدا را شکر کن حتی اگر فقیری، بدهکاری، بیماری، مستأجری، شوهر نداری، بدبختی باز هم بگو خدایا شکرت. همین که هستیم، نفس میکشیم، دور همیم، یک روز عادی را میگذرانیم، الحمدلله و البته هیچ نعمتی بالاتر از شکرگذاری نیست.

کتاب "دخترم مائده" خیلی اتفاقی به دستم رسید مثل سایر کتابهایی که اخیرا در وبلاگ معرفی میکنم. بن خرید کتاب از وزارت ارشاد شامل حالم شد و گشتم داخل سایت هر کتابی که ارزان تر بود و چاپ قدیم، خریداری کردم. هر کدام که خواندم نظرم را همین جا با شما دوستان وبلاگی به اشتراک گذاشتم. اما

این کتاب "دخترم مائده" که از قضا نویسنده اش یک دکتر فیزیوتراپ بابلی است بنام عباس غلامی از همه کتابهایی که این ایام خواندم متفاوت تر بود. اشکم را خوش انصاف در آورد آن هم نه یک بار و دو بار ...

ضمن احترام به دوستان همشهری خودم که در عرصه نشر زحمت میکشند اما چندباری حسرت خوردم که کاش این کتاب را یک ناشر حرفه ای تر با قدرت توزیع بالاتر منتشر میکرد. این داستان واقعی کاملا مستعد ساخت یک مستند و یا حتی فیلم سینمایی است به خصوص در شرایطی که شکر خدا همه شاهدان عینی زنده اند و حضور دارند و دسترسی به مدارک قابل بررسی و اثبات مدعا راحت تر است.

مائده دختر سیزده ساله نازنین و آفتاب مهتاب ندیده یک خانواده مرفه شمالی که خوشی زده است زیر دلشان و برای تنوع و رهایی از یکنواختی امکانات مترقی رفاهی، عزم اقامت به کشور دوست و برادر کانادا را دارند به ناگاه دچار نوعی سخت از بیماری سرطان میشود که هفتاد درصد مبتلایان به آن در طول درمان، جان شیرین خود را از دست داده اند.

دکتر عباس غلامی بخش هایی از رنجی که در آن مدت کشید را بر زبان قلم جاری ساخته و توصیف نموده طوری که چهارستون بدن آدم را به لرزه در می آورد. فیزیوتراپ همشهری ما که از قضا روحی لطیف و دلی نازک و عاطفی دارد مدتی البته از روزنه نور هدایت اهل بیت فاصله گرفته بود که به توصیه و تشویق خواهرانش دوباره به دامان معنویت و خلوتگاه آغوش حق بازگشت و مراد خویش را ورای تکاپوی اجتناب ناپذیر علم طب، از ساحت قدسی ملکوتیان طلب نمود تا آنکه دست عنایت خدا را دید و ...

چند سال پیش با دوست پزشک متخصصی در مشهد بحث میکردم. آن موقع که ما طلبه ها دریافتی مان از حوزه حدود هفتصد هزار تومان بود او ماهی پنجاه میلیون تومان به گفته خودش درآمد داشت. انواع امکانات مادی هم در اختیارش بود. میگفت شما چون فقیر هستید خدا را می پرستید. گفتم ما چون غنی هستیم پول را نمی پرستیم. میگفت چون نقص و نیاز را حس میکنید مثلا شفا میخواهید و... خدایی را برای خود ساخته اید. جوابش را دادم و البته این را هم گفتم حتی اگر چنین باشد بگذار همین مردم فقیر و نیازمند و ضعیف تکیه گاهی در عالم معنا داشته باشند، ناامید نمانند و ... پول و علم و قدرت و شهرت، حلّال همه مشکلات نیست.

دکتر عباس غلامی یک جایی از کتاب می گوید که در کنار همه تلاشهای درمانی به دعا هم پناه آورد. یک آدم معمولی به او گفت دعاها مثل تیرهایی هستند که از همه طرف پرتاب میشوند ان شاءالله یکی شان به هدف نشسته و اثر میکند. چقدر با این سخن آرام شد. از همه خواست برای دخترش دعا کنند. دعاها بالاخره اثر کرد. در روایات هم دعا را سلاح مومن دانسته و توصیه شده برای همدیگر دعا کنید که دعای غیر در حق انسان به اجابت نزدیکتر است.

کتاب دخترم مائده را بخوانید و با یادی از امام رضا، حسین بن علی و مولایمان ولی عصر در خلوت خود اشک بریزید. ما همه فقیریم و بدون خدا، هیچ. انسان ضعیف است حتی در مقابل یک پشه و یا یک ویروس بسیار کوچکتر از پشه؛ این از منظر مادی. از نظر معنوی هم که هر آن احتمال غفلت و گناه و سقوط از ما دور نیست. هر لحظه به یاد خدا باشیم دل در گرو کفایت او بسپاریم حتی در حد بستن بند کفش، خدا را در نظر داشته و حمایتش را طلب کنیم.

و البته همچنان معتقدم خدا کسی را اسیر دو جا نکند، دادگاه و بیمارستان؛ من از این دو بیزارم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا