احمدی میانجی
راستش دوست داشتم با شخصیت مرحوم آیت الله میانجی آشنا شوم. از بعضی رزمنده ها تعاریفی از روحیات معنوی او و انسش با بسیجیان شنیده بودم. او استاد اخلاق و عالمی شریف و خودساخته بود. از طرفی در کتاب مربع های قرمز که خاطرات حاج حسین یکتاست با شخصیت فرزند شهید این عالم بزرگوار آشنا شدم و بیشتر راغب شدم که پدر او را بشناسم.
قبلا هم گفته ام کتاب خاطرات شفاهی را دوست دارم. کتاب خاطرات مرحوم احمدی میانجی را مطالعه کردم و قطعا مطالب مفیدی در آن خواندم و بهره بردم؛ اما آنطور که دلم میخواست نبود. احساس میکنم تدوین گر محترم باید بیشتر دقت نشان میدهد هم سوالاتی را جزیی تر میپرسید هم از تکرار چندباره بعضی مطالب جلوگیری می کرد. خیلی از مسائل که میتوانست در تاریخ بماند خیلی کلی و غامض مطرح شد. آذری زبانها در نقل مطالب و مقاصد خود به فارسی کمی دچار مشکل میشوند که وظیفه نگارنده یا مصحح و تدوین گر اصلاح و تکمیل آن است. حاج آقای بزرگوار از روی تواضع و اخلاص خود چیزی ار فرزند شهیدش و نیز خاطرات دیدار با رزمندگان و حضور در میان آنها نگفت، مصاحبه گر هم گویا چیزی نپرسید. کتابهای بسیاری از مرکز اسناد را خوانده ام این اثر جزو کارهای متوسط این انتشارات بود که البته تأکید میکنم خواندنش خالی از فایده نیست. خاطرات کتاب درباره بعضی شخصیتهای شهر میانه و مراغه و... مرا یاد بعضی رفتارهای مسعود پزشکیان می انداخت که با توجه به حساسیتی که روی کارهای اعصاب خردکن او پیدا کرده ام شاید بهتر بود زمان دیگری را برای مطالعه این کتاب انتخاب میکردم.