اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات

۳۹۵۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مشتاقی نیا» ثبت شده است

موسیقی مقامی

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۶ آبان ۱۴۰۴، ۰۹:۳۹ ب.ظ

جلال مقامی - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

 

مستندی را تماشا میکردم درباره جلال مقامی. نزدیک به شصت سال دوبلور و گوینده بود. مردم با صدایش انس داشتند. هنرپیشه هم بود و مجری برنامه خوب دیدنی ها. بعد از این همه سال صداپیشگی به دلیل ضایعه مغزی مشکل تکلم پیدا کرد. حتی یک سلام ساده هم از دهانش بیرون نمی آمد. خیلی سخت است آدم عمری را با یک ویژگی و نعمت مأنوس باشد و یکهو آن را از دست بدهد. قدردان و شاکر نعمتهای خدا باشیم. قبلا در مصاحبه ای از هرمز شجاعی مهر هم شنیده بود که دو سالی بر اثر بیماری قدرت تکلم نداشت و ایام را در گوشه ای دنج سپری می کرد. هرمز حالش خوب شد و دوباره به عرصه مجری گری بازگشت. اما جلال مقامی شاید به خاطر سن و سالش اگر چه به مرور بهبود پیدا کرد اما دیگر صدایش صدای سابق نشد و دلتنگ دوبلاژ باقی ماند. دکتر برایش گفتار درمانی را تجویز کرد. توصیه کرد بیشتر باید حرف بزند. جلال در مستند می گوید کسی را ندارم که بیشتر با او صحبت کنم.

بعد در ادامه از دخترش می گوید که در فرانسه است و این که چقدر دلش برای نوه اش تنگ شده. دختر مهربانش از او خواست به فرانسه برود و با آنها زندگی کند؛ گفت به هیچ وجه نمیتوانم از ایران دل بکنم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ثابتی، دیالمه

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۵ آبان ۱۴۰۴، ۰۵:۳۴ ب.ظ

آرزوی امیرحسین ثابتی 11 سال پیش: می‌گفتم احتمالا یک روزی لاریجانی در وضعیت  سیاسی افول می‌کند

 

نطق امروز ثابتی و خضریان و چند نماینده دیگر از جمله قالیباف در نقد و توبیخ روحانی و ظریف و چند تن از وزرا و مجمع تشخیص و مفسدان اقتصادی، تاریخی بود و در حافظه این ملت باقی خواهد ماند. افشای فیلم اشرافی گری شمخانی و انتشار خبر بازداشت پژمان جمشیدی نتوانست فضای کشور را از نقد عملکرد جماعت غربزده و طرفدار وابستگی و مطیع آمریکا غافل و دور سازد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تند و سوزان

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۴ آبان ۱۴۰۴، ۰۴:۱۷ ب.ظ

زندگی نامه «تند و سوزان» تاجر مکزیکی، به شبکه یک رسید

 

تند و سوزان یک فیلم انگیزشی است. دیدنش برای همه جوانها مفید خواهد بود. فیلم تولید کشور آمریکاست. یک مکزیکی به خاطر این که مکزیکی است در آمریکا تحقیر می شود. سبک زندگی او، شکل و قیافه اش، ذائقه اش، سلیقه اش تحقیر می شود. او کارگر نظافتچی کارخانه است. پایین ترین رده شغلی را به عهده دارد. فرهنگ غرب، نظام طبقه بندی و اشرافی گری و تبعیض را ارزش می داند. به او می گویند تو حق صحبت حتی با مسئول بالا رده ات و کارگران مافوقت را نداری چه برسد به بالایی های کارخانه. او می داند در وجودش استعداد و توانایی هایی وجود دارد. باور می کند که یک کارگر دون پایه هم می تواند مثل مدیران فکر کند. حصار تحقیر و عقب ماندگی را می شکند. از ارتباط با بالاتری ها ابایی ندارد و حقارت را در خودش می شکند. از فکر کردن و ایده پردازی و پیگیری ایده هایش واهمه ندارد. تلاش می کند تا بالاخره خلاقیتش به ظهور می رسد. طعم مکزیکی مورد نظر خودش را به ایده درآمد زای تولید خوراکی بدل می سازد. از شکست اولیه هم هراس ندارد و دوباره به میدان می آید. می داند چگونه میتواند روی کمک و همراهی دیگران حساب باز کند. سرانجام با اراده و خودباوری و تلاش خود به قله رشد و موفقیت می رسد. این فیلم را ببینید و لذت ببرید. رشحات طنز آن و سیر منطقی داستان نمیگذارد متوجه گذشت زمان شوید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

هنر مردان خدا

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۳ آبان ۱۴۰۴، ۰۱:۳۰ ب.ظ

زندگی نامه ووصیت نامه شهید اهل قلم محمدعلی معصومیان

 

هنرمند بود؛ اهل نقاشی، اهل شعر، اهل تئاتر. گروه های هنری داشت و در سطح شهرستان مطرح بود. صدها صفحه یادداشت و خاطره و نکته و اندرز به یادگار کجاست؛ اما هنر فقط در چارچوب دفتر و قلم و زبان و رنگ و بوم و ظاهر و فیزیک نیست.

اهل معنویت بود. نماز اول وقت، تعقیبات نماز، روزه مستحبی، ترک گناه، نماز شب، ادب و اخلاق و احترام. اما معنویت فقط به جنبه فردی و باور درونی و رفتار شخصی نیست.

هنر معنوی محمدعلی معصومیان این بود که می دید پیرمردی تنها در گوشه روستا زندگی می کند. کس و کاری ندارد. از عهده کارهای شخصی اش بر نمی آید. نان می خرید برایش می برد. پیشش می نشست و کار بر زمین مانده ای داشت برایش انجام می داد. صبح تا شب مشغول فعالیت و آموزش بود، نیمه های شب، خسته و کوفته می رفت می نشست کنار رزمنده بی سوادی که نوبت نگهبانی اش بود، دور از چشم دیگران، برای آنکه خجالت نکشد، به او خواندن و نوشتن یاد می داد. در محل که بود، کتابخانه تأسیس کرد. کودک و نوجوان را جمع می کرد برایشان انواع آموزشهای هنری و عقیدتی و رزمی را برگزار می کرد. یکی مشکلی داشت پیگیر بود برایش حل کند. حالا خودش کسی بود که با فقر بزرگ شد، طعم گرسنگی را چشیده بود. به جای آنکه برایش عقده شود، بخواهد در جوانی جبران کند، حتی غذای خوبی که سر سفره بود را با اجازه پدر و مادر، میهمانی عبوری از سر کوچه را دعوت می کرد با او هم کاسه شود.

جایی لازم بود از حق دفاع کند، حق خدا یا بنده خدا، حرفش را می زد. اغلب مواقع روح کلامش اثر گذار بود. ولی یک وقتهایی هم آن طرف گوش شنوایی نداشت. می ریختند سرش. کتکش را می خورد، قربة الی الله! از راهش دست بر نمی داشت و خسته نمی شد.

سرمای استخوان سوز و برفی کردستان، بالای قله، هر روز داوطلب می شد می آمد پایین دبه های سنگین آب را تا بالا می برد بچه ها آب تمیز و سالم داشته باشند. قبل از نماز شب، دستشویی ها را می شست. آر پی چی زن بود، غواص بود، مربی غواص ها. سپرده بود هر جا کاری گره خورد روی من حساب کنید. آماده بود اگر راهی بند آمده، پیشواز شهادت شتافته و جسمش را راهگشای میدان قرار دهد. بارها مجروح شد. یکبار ترکش نشست روی ریه اش. درد می کشید، به روی خودش نمی آورد. کار خانه و کمک به پدر و مادر بود یا سخت ترین عرصه نبرد، باز هم پیشتاز بود. کربلای چهار را خودش می دانست آخرین عملیات قبل از شهادت است. گفته بود که دلتنگ دوستان است و به زودی به آنها می پیوندند. خواب دید میان جمعی از دوستانش او و محمد شالیکار به حرم امام حسین راه یافته اند. محمدعلی وارد ضریح شد، محمد شالیکار پشت در ضریح ماند. کربلای چهار را همه با ام الرصاص می شناسند. اما محمدعلی پیشتاز بود، خودش را به ام البابی رساند. می خواست مأموریتش را کامل کند. محاصره شد و یازده سال همانجا ماند تا استخوانهایش سند وفاداری او به طریقت حسین علیه السلام باشد. محمد شالیکار چند بار مجروح شد، حتی یکبار روحش از بدنش رفت و دوباره بازگشت. پشت در ضریح حسین علیه السلام ماند تا در کربلای سوریه، سالها بعد امتداد خط عاشورا را از انقلاب اسلامی و دفاع مقدس تا جبهه های جهانی مکتب حق و عدالت با خون سرخ خویش ترسیم نماید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

باز هم کالا برگ پرید

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۳ آبان ۱۴۰۴، ۰۷:۰۹ ق.ظ

معرفی فیلم وسترن جدید و قدیمی؛ بهترین‌ های ژانر فیلم کابویی

 

موضوع فقط کالا برگ نیست. این چندمین بار است که دولت از جیب مردم چاله چوله هایش را پر میکند حاضر نیست از حقوقهای نجومی و سفرهای غیرضروری و مأموریتهای دلاری نورچشمی ها بزند. کالا برگ مهرماه پرداخت نشد. چند بار دیگر هم دولت از این کارها کرده بود. نکته این جاست چرا صدایی از نمایندگان مجلس شنیده نمی شود؟ چرا رسانه ها ساکتند و از حقوق مردم دفاع نمیکنند؟ دولت رییسی یا احمدی نژاد یک روز پرداخت یارانه دیر می شد چه الم شنگه ای راه می افتاد؟ چرا مردم باید بازنده وفاق و تقسیم غنائم صاحبان قدرت باشند؟ موضوع فقط کالا برگ نیست. توزیع کالا برگ یک مصوبه قانونی است. دولت نه در بحث حجاب و عفاف نه در بحث استعلام از نهادهای امنیتی برای انتصاب مسئولان نه در به کارگیری مدیران دو تابعیتی در مشاغل حساس نه در موضوع ساخت مسکن و اجرای برنامه هفتم و... تابع قانون نیست. چطور انتظار دارید وقتی مسئولان ما قانون شکن هستند مردم تابع و ملتزم به قانون باشند؟ این کجراهه عاقبتی جز بلبشوی جامعه و اوضاعی بدتر از همگسیختگی اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی خواهد داشت که امروز نمونه هایی از آن را در رها شدگی بازار و گرانی روزانه اجناس و افزایش بی بند و باری های اخلاقی مشاهده می کنید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ما، بنی امیه و اسلام آمریکایی

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱ آبان ۱۴۰۴، ۰۹:۵۳ ق.ظ

سازمان حج «عمره تفریحی» راه انداخت

 

خیلی عادی و رسمی و با اعتماد به نفس اعلام کردند از این پس نوع جدیدی از عمره به نام عمره تفریحی توسط سازمان حج و زیارت برگزار می شود.

قرار بود ما انقلابمان را به منطقه صادر کنیم الان منطقه دارد انقلابش را به ما صادر می کند. حالا فهمیدید چرا در مقابل انتقاد قاسمیان از رویکرد تجاری و مبتذل آل سعود هیچ حمایتی از سوی دستگاه دیپلماسی و مسئولین حج صورت نگرفت که هیچ بلکه پشتش را هم خالی کرده و علیهش تند و تند موضع گرفتند؟ بهتر است به این سوال جواب بدهیم اساسا چرا مثل سفر عتبات، مردم مجاز نیستند با اختیار خودشان سفر عمره را به صورت فردی یا کاروانی انجام بدهند؟ چه سهمی گیر آقایان می آید که همه باید از کانال آنها به حج بروند؟ بعضی مومنان البته توانسته اند با پاسپورت کشورهای دیگر به طور مستقل و انفرادی به زیارت خانه خدا مشرف بشوند.

آل سعود میخواهد درآمد بیشتر داشته باشد و توسعه معاویه ای را سرلوحه قرار داده، خب، چرا مسئولان حج و زیارت ما که دانش آموخته مکتب تشیع هستند زود و دستپاچه و منفعلانه با آنها همراستا می شوند؟ فلسفه زیارت خانه خدا، دل کندن از مادیات، اصل برابری، پوشیدن پارچه ای شبیه به کفن... همه اینها قرار است آموزه ای باشد برای توجه به خدا و معنویات؛ حالا با لاکچری بازی بخواهیم کل منطق حج و فلسفه زیارت کعبه را به پول و درآمد بفروشیم!

شما که با آل سعود سر و سرّی دارید و زود همرنگ می شوید لااقل تشویقشان کنید حالا که از حرمت دین گذشتند و برای جذب توریست اجازه دادند زنی بدکاره بر ماکت کعبه برقصد با همین منطق درآمد زایی اجازه بدهند برای ائمه بقیع حرم بسازیم بخدا آنقدر شیعیان آنجا آمده و پول می ریزند که نیازی به چوب حراج زدن به دین و آیین وحی نیست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دستهای خالی، مغزهای خالی تر!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱ آبان ۱۴۰۴، ۰۹:۳۹ ق.ظ

کاریکاتور/ ضرغامی تی وی!

 

ایستاده بود جلوی فروشگاه، انگار خشکش زده باشد، چند دقیقه ای مات شده بود و قیمتها را نگاه میکرد. خانم باردارش هوس ماهی کرده بود. پولش نمی رسید. قیمتها جهش پیدا کرده بود. آن یکی می گفت پسرش بیمار است، دکتر گفت جگر کباب کنید بدهید به خوردش، نداشت و نتوانست. یکی بخاطر هشتصد هزار تومان قسط عقب افتاده مجبور شد به دیگری رو بزند، جوابی نگرفت. رفقا بعد از ظهرها می زنند توی کار اسنپ. اجاره خانه ها سرسام آور است و اگر به اول ماه نرسند باید اثاث را جمع کنند از قم بروند. بعضی هم که ماشین و موتور ندارند شده اند نگهبان مجتمع های مسکونی. آقا اشاره کرد همینها اولین هایی بودند که ته مانده طلاهای همسر را با رضایت او به غزه و لبنان هدیه دادند. سیل و زلزله بشود همین ها اولین هایی هستند که خودشان را می رسانند. گروههای جهادی را همینها تشکیل میدهند. دفاع از حرم بود همینها پیشتاز بودند. جایی کار خیر است به اندازه وسعشان کمک می کنند. دوست و دشمن شبهه می اندازد همینها می روند جواب می دهند. ایام تبلیغ در سخت ترین شرایط اسکان، آواره کوره راههای دورافتاده و پرت، دور از خانواده و دلتنگ، عشقشان است قدمی برای اسلام بر دارند. فک و فامیل و دوست و آشنا گیر و گور مالی دارد یاد آنها می افتند. فحش و تهمت را همینها می خورند. چاقوی جفای خصم، سهم همینهاست که برای خدا قدم بر میدارند. البته آقای اعرافی لطف کرده اند نامه زدند که زین پس کشته های روحانیت و مبلغین، شهید به حساب بیایند! همین بچه ها از حقوق مردم دفاع کرده و فریاد عدالتخواهی سر داده و به سیصد جا باید جواب پس بدهند.

امثال ضرغامی را نه دشمن داخلی می زند نه دشمن خارجی. اجنبی کسی را می زند که از وجودش احساس خطر کند. امثال ضرغامی چقدر حقوق می گیرند؟ بار چند نسلشان را بسته اند و حالا برای بیشتر دیده شدن هر از گاه لگدی به سمت دین پرت می کنند؟ نمی توانند دو روز مثل طلاب و با شهریه اندک آنها زندگی کنند. سالها بر اریکه مدیریت فرهنگ و سیاست چنبره زده و هیچ خاصیتی نداشته اند و به جای پاسخگویی در برابر قصورهایی که داشته اند زهر نیش حقد و آروغ روشنفکری و جفتک شکم سیری شان را حواله می کنند.

ایام فتنه 88 یادداشتی منتشر کردم با عنوان حلال خوری و حرام خوری در فتنه. نوشتم آنهایی که از دستگاه جاسوسی غرب حقوق گرفتند و فتنه به پا کردند نوش جانشان! در ازای پولی که گرفتند کار کردند؛ اما حرام باد پول و بودجه و حقوقهایی که در حلقوم خواصی رفت که به جای خدمت، از پشت به اسلام و انقلاب خنجر زدند.

شما در تمام این سالها کجا دیده اید دو تا حرف پخته و عمیق فرهنگی از ذهن و زبان ضرغامی تراوش کند؟ چه ایده و حرف تازه و راهگشایی داشت؟ این چه وضعی است که آدمهای پخمه و سبک مغز به صرف وابستگی های سیاسی و جناحی به راحتی بالاترین مناصب اریکه قدرت را غصب می کنند؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

همه شرمنده خون شهداییم

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۳۰ مهر ۱۴۰۴، ۰۵:۳۴ ق.ظ

اشتباه کردم این چند روزه هم کتاب بلیت بهشت را خواندم هم هر شب پسران هور را تماشا کردم به خصوص قسمت آخرش را که سه بار دیدم و حسابی به هم ریختم. بدتر اینکه همزمان اخبار سیاسی روز را هم دنبال نمودم و به مرز آشفتگی رسیدم.

ننگ و نفرین شهدا بر مسئولانی که به خاطر دو روز بهره مندی بیشتر از چرب و نرم دنیا چوب حراج بر ارزشها زدند. اشرافی گری، تجمل پرستی، شکاف طبقاتی، تبعیض، فساد اقتصادی و اخلاقی، سبک زندگی غربی و... جفای به آرمانهای شهداست. از حجاب تا معیشت و بانکداری و آموزش و فرهنگ و قضا و... به ریش عدالت خندیدند. برای اهتزاز پرچم اسلام خیلی زحمت کشیده شد اما سیاسیون کثیف چپ و راست همه چیز را بازیچه مطامع خود و خانواده و باندهای فسادشان قرار دادند. همه قوانین و احکام به حال خود رها گردید و نصه و نیمه بعضی ها اجرا شد. دانه درشتهای مفسد آزادند اما ضعفا در بند کشیده می شوند. عدالت اجتماعی به سخره گرفته شد. رانت و حقوقهای نجومی آه از نهاد مردم بلند ساخت. صنعت و اقتصاد و بانک و گمرک در چنبره مافیاست. فرهنگ و ارزشهای غیر دینی و غیر ملی رسما رواج پیدا کرده. به نفع مسئولین است نهج البلاغه نخوانند، به نفع مسئولین است دم از شهدا نزنند. یادگار حسین بن علی است که فرمود لقمه ها و پولهای حرام نمیگذارد حرف حق بر دل اثر کند.

و این جمله آیت الله جوادی چقدر زیباست: ظاهر مردم، باطن مسئولان است

تنها دلخوشی ما به این نظام شبه جمهوری شبه اسلامی همین کل کل با آمریکا و اسرائیل است. البته این یک ویژگی ممتاز را هم خواص چپ و راست تلاش دارند با انزوای مشی رهبری به حاشیه برانند که امیدوارم تا مدتی نتوانند. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بلیت بهشت

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۹ مهر ۱۴۰۴، ۰۳:۱۳ ب.ظ

بلیط-بهشت:-خاطرات-رضا-دادپور |  کنگره-بزرگداشت-سرداران-و-ده-هزار-شهید-استان-مازندران | خانه کتاب و ادبیات  ایران

 

آقا رضای دادپور را خدا یک استعدادی داده که آنهم بیان خاطره است. هر خاطره ای را رضا خوب بیان می کند و این هنر را دارد که شنونده را در موقعیت مورد نظرش قرار داده و احساسش را درگیر ماجرا کند. این ویژگی را در بیان هر نوع خاطره ای دارد اما طبعا در ارائه خاطرات دفاع مقدس جلوه شیوا تری به خود میگیرد. خاطره را خوب می شناسد می داند باید چه بگوید و چطور بگوید تا حرفش را کوتاه و زیبا بر دل مخاطب بنشاند. سالهاست پای خاطرات افراد مختلفی نشسته ام اما هنوز انس باطنی من با خاطراتی است که از زبان و با حس و حال رضا دادپور بیان شود هر چند بارها و بارها شنیده باشم. این مداح خوش ذوق اهل بیت، چند نسل را با حوصله و دقت به خاطرات دوران طلایی دفاع مقدس پیوند داد و زبانش چرخه نشر معارف ایثار و شهادت برای جوانان و نوجوانان ناآشنا با حقایق جنگ قرار گرفت.

کتاب بلیت بهشت، بخشی از خاطرات زیبای اوست که خواندنش دل آدم را به بازی می گیرد. بی پیرایه است و صاف و صادق و خالص به شرح ماوقع می پردازد بدون اغراق و استفاده از افزودنی های مجاز و غیر مجاز، آنچه را دیده از زاویه نگاه دل روایت می کند.

این کتاب حدود ده سال پیش منتشر شد اما می توانید گیر بیاورید و بخوانید. به خصوص بچه های بابل و مازندران که خوب است با خواندن آن با زوایایی از حیات طیبه جوانان رشید و متعالی شهر و دیار خود که دانش آموخته مکتب عشق و ایمان و حماسه خمینی کبیر بودند آشنا شوند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بسم الله و بالله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۹ مهر ۱۴۰۴، ۰۸:۳۱ ق.ظ

عمامه‌های خونین/تقدیم ۳۳ شهید سند افتخار قشر روحانیت در کهگیلویه و بویراحمد  است

 

دختر مذهبی ما پا به سن  گذاشته، شوهر ایده آل رویاهای موهومش با اسب سپید از راه نرسیده، می گوید تقصیر روحانیت است. پسر متدین ما یک گوشه نشسته انتظار دارد آخوندها با بیل توی حلقش مدرک و پول و پست بریزند. از جامعه غیر مذهبی ما که مغزش را به رسانه های دشمن اجاره داده چه توقعی دارید؟ آدم خام و بی عقل و جوّگیر به راحتی بازی می خورد و در گوشه و کنار روی شاهرگ حیات یک روحانی تیغ می کشد.

اینها برای کل کشور است تهران یا مازندران یا همدان و قم و مشهد و...

اما در سیستان و بلوچستان، فتنه جلوه پر رنگ تری دارد. در ماههای اخیر چند طلبه شیعه را ربوده اند، روی علما و شیوخ مستقل بلوچ هم گلوله می بندند. اسرائیل دارد تمام تلاشش را می کند با رسانه و یا تحریک گروهکهای وطن فروش وابسته به موساد، ایران را ناامن جلوه دهد. نوک پیکان حملاتش هم متوجه روحانیت است با این برداشت که تأسیس انقلاب اسلامی و احتمالا هدایت نظام نیز در اختیار روحانیت قرار دارد.

شهادت بالاترین مزد بندگان مخلص خداست و تا زمانی که روحانیت شیعه و سنی ترور می شوند یعنی هنوز حوزه بیدار است و خاصیت دارد و خار چشم منافقان و کوردلان به شمار می آید. 

یک صحبتی آقا دارد در مهرماه 1389 در قم درباره نقشه راه فرهنگی. تأکید می کند جایی را که دشمن بیشتر می زند همان را نقطه قوت بدانید. امیدوارم روحانیت با علم و عمل افزون تر بیش از پیش متوجه جایگاه حساس خود بوده و نقش آفرینی اجتماعی خویش را پررنگ تر سازد. تجربه ثابت کرده مردم روحانی مهذب صاحب علم و سلامت را در دل خویش جای میدهند. مردم دوست دارند دین و دنیایشان را از روحانیت اصیل و مردمی و ساده زیست دریافت کنند. به کوری چشم دشمنان، پژواک صدای دین و عدالت و مردم باشیم بإذن الله، ان شاءالله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شیطان درون، شیطان بیرون

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۸ مهر ۱۴۰۴، ۰۶:۲۱ ب.ظ

دعوت حسام‌الدین آشنا برای احتباس ذکر و کنترل توطئه‌های علیه روحانی و ظریف

 

حسن روحانی سابقه مشکوکی دارد. این سابقه مشکوک لزوما مربوط به دوران ریاست جمهوری و چوب حراج زدن بر بیت المال و هدر دادن خزانه دولت و ذلت در مقابل غرب و تعطیلی هسته ای و اخلال در روند فعالیتهای موشکی نیست. تشکیل مجمع عقلا توسط او در مجلس دوم که به دستور امام تعطیل شد، دیدار او با جاسوس اسرائیل که در کتاب تماس نوشته حسن عباسی افشا شد و نویسنده آن با ارائه مدرک در دادگاه تبرئه گردید، جریان رفت و آمدش به اسکاتلند و انگلیس به بهانه تحصیل آنهم در شرایطی که مقام امنیتی به شمار می آمد و ... نمونه هایی است که برای یک شهروند عادی بهانه کاملی به شمار می آید تا از هر گونه تصدی مناصب رده پایین اداری هم محروم شود. اما چطور میشود بهترین بچه های این مملکت در انتخابات رد صلاحیت می شوند ولی حسن روحانی به راحتی رشد کرده و عرصه را برای کشور فروشی مساعد می بیند احتمالا بر می گردد به مشابه چنین فیلمهایی که از علی شمخانی داشت و منتشر کرد. سگ پاچه گیر رسانه ای او هم اخطار داد که می توانیم بیش از این نیز دور برداریم پس پا روی دم ما نگذارید!

وقتی مسئولین در سطوح کلان حاکمیتی از مشی انقلابی و زیست اسلامی و آداب دینی فاصله می گیرند و آلوده زر و زور و رانت و کثافت کاری می شوند راه برای نفوذ منافقین و رشد خائنین در فضای مدیریتی و امنیتی هموار می گردد. حالا هی بگردید دنبال چهارتا افغانی که شاید قصد همکاری با جوخه های ترور دشمن را داشته اند. 

راستی یادتان هست این فرضیه مهم را که بعد از ترور شهیدان رجایی و باهنر مطرح گردید؟ اینکه سرویس های جاسوسی دشمن به راحتی حاضر میشوند در ازای شهادت رجایی و باهنر، یکی از مهمترین نفوذی های خود در سیستم امنیتی کشور یعنی کشمیری را به مهره سوخته تبدیل کنند لابد مهره بزرگتری داشتند که حاضر به چنین ریسکی شده اند!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پسران هور

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۸ مهر ۱۴۰۴، ۰۴:۴۳ ب.ظ

پسران هور»، سریال جدید شبکه یک | شبکه یک

 

اشک هور، عصاره فرزندان هور است؛ اما به نظرم پسران هور خیلی زیباتر و بهتر از کار درآمد. شاید به خاطر فرصت پرداخت تفصیلی به ابعاد سوژه توانست دل و ذهن مخاطب را با سیر داستان مأنوس سازد. با پسران هور می شد انس گرفت و کنارشان زیست و نفس کشید. بازی روان و باور پذیر و توجه به زوایای حقیقی جنگ از جمله اخلاص و معنویت و ساده زیستی و بی ادعایی و پرکاری، پسران هور را به مستندهای دلنشین گنجینه دفاع مقدس نزدیک ساخته بود. شهدا مظلوم زیستند و مظلوم از دنیا رفتند. شهدای هور، شهدای آب... شهدا با سختی مجاهدت کردند. شهدا یکبار در شهر و کاشانه خود به تیغ زهرآگین تهمت هدف گرفتند یکبار در میدان جنگ به تیر خصم سوختند. شاید دوباره عصر طلایی فرهنگ ایثار و شهادت زنده شود. شاید دوباره روزی بیاید که آرمان گرایی و آخرت محوری و وظیفه جویی و بی اعتنایی به زخارف دنیا ارزش پیدا کنند. دور نیست روزی که دوباره یادمان بیاید خلق شده ایم که در مسیر خدا به سوی تکامل قدم بگذاریم. شهید با هر آنچه مظهر تباهی است سازگار نیست. شهدا روح در کالبد جمهوری اسلامی هستند و بی راه و سلوکشان، جسم خالی و متروک، تعفن خواهد یافت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خانه موزه مقدم

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۷ مهر ۱۴۰۴، ۰۷:۴۸ ق.ظ

خانه و موزه مقدم در تهران - مجله اینترنتی همیار

 

محسن مقدم هنرمند نقاش بود و البته باستان شناس. پدرش احتساب الملک از دستیاران مورد اعتماد ناصرالدین شاه بود برای همین خانه ای زیبا در تهران از او هدیه گرفت. مقدم مدتی در اروپا زندگی کرد اما به ایران بازگشت و منزل پدری را احیا نمود. او با حسن سلیقه و توجه به معماری ایرانی و البته مشورت همسرش که متولد بلغارستان و بانویی دانشمند و باستان شناس بود این خانه قدیمی را به زیبایی آراست و به یکی از زیباترین و دیدنی ترین خانه های جهان تبدیل ساخت. میتوانید در مرکز شهر تهران فاصله چهارصد متری کاخ مرمر از خانه موزه مقدم دیدن کنید.

نکته ای که جالب توجه است این که مرحوم مقدم بابت علاقه ای که به میراث فرهنگی داشت وقتی متوجه شد کاوشگران غیرمجاز و قاچاچاقیان عتیقه در حال فروش آثار سفالی و باستانی این مرز و بوم هستند که از قضا بسیاری از آنها از موزه های مطرح اروپا سر در می آورند و حکومت وقت هم در این زمینه حساسیت خاصی ندارد بنا بر انگیزه و عرق ملی با هزینه شخصی اقدام به خرید این آثار نمود که هم اکنون در خانه موزه او ماندگار شده و مورد بازدید علاقمندان قرار گرفته است.

آیت الله مرعشی نجفی نیز زمانی که در نجف تحصیل می کرد متوجه خرید آثار اسلامی قدیمی و نسخ خطی توسط گماشته های انگلیس گردید و به رغم بضاعت ناچیزی که داشت با هزینه روزه های استیجاری در گرمای طاقت فرسای عراق، اقدام به خرید این آثار نمود که هم اکنون کتابخانه وی در قم بزرگترین کتابخانه آثار خطی خاورمیانه است.

خیلی ها نسبت به سرمایه های فرهنگی بی تفاوتند. خیلی ها نسبت به سرمایه های فرهنگی حساسیت نشان داده و نقد و نظر دارند. اما عده کمی هستند که دور از هیاهو پا به میدان گذاشته و برای صیانت از داشته های فرهنگی از عمر و زندگی خویش مایه می گذارند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مواظب روح و جسممان باشیم

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۷ مهر ۱۴۰۴، ۰۷:۲۹ ق.ظ

تاثیر خود مراقبتی در زندگی

 

هر روز یا یک روز در میان در لابلای اخبار رسانه های مجازی خبری از ایست قلبی و فوت ناگهانی یک جوان منتشر میشود که بسیار ناراحت کننده است. بعضی اطبای سنتی، وفور این اتفاق تلخ را می اندازند گردن واکسن کرونا که چند سال پیش زدیم. بعضی اطبای جدید هم میگویند ویروس تازه ای شیوع پیدا کرده که افراد دارای زمینه را ناگهان به زمین می زند.

من کارشناس نیستم و نظر قاطعی هم در این باره ندیده ام اما عقل حکم می کند بیشتر مراقب خود باشیم. اولاً از بلایای آخرالزمانی به خدا پناه ببریم. غذای خوب و کافی و مقوی بخوریم. پرخوری ممنوع. غذاهای بیرون و یا آماده را به حداقل برسانیم. مایعات بیشتری مصرف کنیم. ورزش کنیم اما نه به طور حرفه ای صرفا در حد نرمش. از آنچه روح ما را آسیب زده و اثرش در جسم هویدا میشود فاصله بگیریم مثل غم و حرص و غصه و حسد و ترس و اضطراب و...

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کودکان زیتونی

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۷ مهر ۱۴۰۴، ۰۶:۲۸ ق.ظ

photo_2025-10-18_05-48-53_9ycj.jpg

 

کاخ گلستان با اینکه در هسته مرکزی شهر قرار دارد به اندازه سعدآباد پر تردد نیست. نمایشگاه کودکان زیتونی، مجموعه آثاری از نقاشی های کودکان با موضوع صلح و محوریت غزه در یکی از تالارهای کاخ گلستان برقرار شده که بسیار زیبا و دیدنی است. آدم شاید به راحتی باورش نشود این آثار بدیع، کار دست کودکان هنرمند است. هم هنر نقاشی و هم نگاهی که از زوایای مختلف به سوژه داشته اند ستودنی و قابل تحسین است. گویا هنوز صدا و سیما گزارشی از این اتفاق خوب فرهنگی که قابلیت انعکاس جهانی دارد تهیه نکرده. خوب است آموزش و پرورش تهران نیز برنامه ای برای بازدید دانش آموزان از این نمایشگاه منحصر به فرد داشته باشد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حکایت هجران

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۷ مهر ۱۴۰۴، ۰۶:۱۷ ق.ظ

سنگر مزار شهید سید مرتضی دادگر واقع در روستای « اسپورز »

 

شهید سید مرتضی دادگر را با خاطره معروفش میشناسید درباره پرداخت قرض و بدهی پاسداری که پیکر او را تازه تفحص کرده بود. ماجرایش را احتمالا بارها خوانده و یا شنیده اید.

سید مرتضی مازندرانی است پدرش اهل یکی از روستاهای نکا که گویا همه مردمانش از سادات هستند و مادرش آذری زبان است. ساکن ساری بودند. هر دو هم فرهنگی بودند و خود سید مرتضی نیز در دانشسرای تربیت معلم درس می خواند.

با گردان امام محمد باقر علیه السلام که اغلب بچه های قائمشهر هستند به جبهه اعزام شد. در عملیات کربلای چهار قرار بود نیروهای این گردان به قسمتی از شهر بصره هلی برن شوند. سیدمرتضی که امدادگر بود گفت کاش کمی عملیات دیرتر انجام می شد من در روز تولدم شهید می شدم!

فرمانده گردان، شهید بلباسی بود (عموی شهید بلباسی مدافع حرم) آمد و گفت عملیات لغو شد. سر به سر مرتضی گذاشتیم که کلاً عملیات را از دست دادیم و باید برگردیم خانه. چیزی نگذشت در هفت تپه بودیم که گفتند بمانید عملیات دیگری در راه است.

کربلای پنج در نوزده دی آغاز شد. ما را به شلمچه بردند اما گردان ما وارد عمل نشد. چند روز بعد در بیست و دوم دی دستور آمد گردان ما جلو برود. تا آنجا حواسم به سید مرتضی بود که داشت به نیروها مهمات می رساند. در آن شلوغی گمش کردم. کمی بعد خبر شهادتش رسید. گفتند تیر خورده است به حنجره اش.  پیکرش در خاک عراق ماند. بیست و دوم دی سالروز تولد دوباره اش شد، همانطور که می خواست.

به روایت آقای صداقت از فرهنگیان بسیجی شهرستان ساری

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کج سلیقگی در جماران

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۷ مهر ۱۴۰۴، ۰۵:۴۰ ق.ظ

خانه امام‌ خمینی‌ کجاست | عکس + آدرس و هر آنچه پیش از رفتن باید بدانید

کاخ سعدآباد را چه کسی ساخت؟ بررسی تاریخچه و سازندگان این مجموعه باشکوه -  تریپ تودی

 

اینکه حسینیه جماران و خانه حضرت امام که در جوار آن است حتی ظهر روز جمعه هم برای بازدید کنندگان باز است جای تشکر دارد. تنها خانه متعلق به حاکمان ایران که برای بازدید از آن نیاز به پرداخت وجه نیست همین منزل ساده حضرت امام و حسینیه مقدس جماران است وگرنه از تخت جمشید تا قبر کوروش و ارگ کریمخانی و کاخهای مرمر و گلستان و سعدآباد و نیاوران باید دست به جیب برده و هزینه ای پرداخت کنید.

اما یک کج سلیقگی این وسط هست که نمیدانم مربوط میشود به مدیریت جماران و موسسه تنظیم و نشر آثار امام و یا تصمیمی از سوی نهادهای امنیتی است. منع ورود تلفن همراه و دوربین در حسینیه و بیت امام فرصتی تاریخی برای ثبت خاطره این دیدار و تشویق و تهییج دیگران برای بازدید از این مکان نورانی را از بین میبرد. آدم دلش میخواهد تصاویری که از بازدید کاخهای سعدآباد و گلستان و... ثبت کرده با تصاویری از بیت و حسینیه امام به دیگران نشان داده و شکوه ظاهری و پوشالی شاهان پرادعا و ورشکسته را با ابهت معنوی امام ساده زیستی که تمدنی نوین را در جهان رقم زد قیاس نموده و به رخ همگان بکشاند. مگر چند بار مسیر مسافر شهرستانی به جماران می افتد که فرصت ثبت این خاطره و نگاه سازنده تاریخی به عنوان یادگار و ارمغانی برای نسلهای بعد را از او دریغ می دارید؟ امیدوارم درباره این قانون غیرفرهنگی، تجدیدنظر فوری صورت بگیرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نامیرا راه حسین است و بس

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۴ مهر ۱۴۰۴، ۰۵:۴۱ ب.ظ

کتاب نامیرا صادق کرمیار نشر انتشارات کتاب نیستان هنر

 

کتاب نامیرا را خواندم و لذت بردم. داستانهای کربلا مثل خود روضه اباعبدالله هیچ وقت تکراری نمیشوند و انسان هر بار از شنیدنشان حظی چندباره نصیب خود می سازد. چند روز پیش هم کتاب دیگری از نویسنده این اثر خوانده بودم که در همین صفحه به تمجید آن پرداختم هر چند چنین آثار فاخری به تمجید چون منی نیاز ندارند.

ما همه میتوانیم کوفی باشیم. ما میتوانیم با وفا و یا عهدشکن باشیم. هر آن ممکن است عاقبت خود را با یک تصمیم درست یا نابجا دگرگون سازیم. برای عاقبت بخیری خود دعا و فکر کنیم.

یک عده از عبیدالله و دستگاه یزید پول گرفتند یا وعده مقام و به وسیله تطمیع و تهدید مسیر خود را تغییر داده و به یاری ظالم پرداختند.

اما عده ای عمیقا باور داشتند حسین علیه السلام مرد آخرت است و به درد دنیا نمیخورد. نمیتوان برای آبادی دنیا به او اتکا کرد.

عده ای عمیقا باور داشتند وفاق بین مسلمین باید حفظ بماند ولو به تحریف حق و نادیده گرفتن احکام وحی و غربت ولی خدا منجر شود.

راستی معقل از چه راهی توانست به خانه هانی نفوذ کرده و از حضور مسلم در بیت او مطمئن شود؟ پول برای امور خیر! بندگان خدا گمان کردند حالا که پولی برای مبارزه رسیده نباید دست رد زد. او را پیش مسلم بردند. مسلم پول را نگرفت و به فقرای کوفه بخشید، ولی دیگر جایش لو رفته بود و از ساده لوحی اطرافیانش ضربه خورد.

مراقب نفوذ باندهای قدرت و ثروت و کانونهای فساد اقتصادی باشیم. گاه در پوشش کار خیر و جهادی و هیاتی و اعطای وجوه شرعی به اهل دین نزدیک شده و در بزنگاهها از اعتبار خواص موجه برای حل مشکلات قانونی خود و چپاولگری بیشتر بهره می جویند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

زندانی فاو

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۲ مهر ۱۴۰۴، ۰۷:۵۲ ق.ظ

انتشارات سوره مهر - کتاب زندانی فاو: خاطرات گروهبان دوم عراقی عماد جبار  زعلان الکنعانی اثر عماد جبار زعلان کنعانی معرفی و خرید

 

شخصیت اصلی کتاب، تو را با خود همراه میکند. جایی که نگران است همراهش نگران میشوی، جایی که گرسنه است دوست داری دستش غذا برسانی، خطری تهدیدش میکند اضطراب میگیری، اصلاً دوست داری راه فراری برایش فراهم شده و بتواند از مهلکه جان سالم به در ببرد و اسیر نشود، وقتی از سنگرهای خودی غذا می دزدد خوشحال میشوی و حس ترحمت ارضا میشوذ؛ اما وقتی یک بسیجی را هدف قرار داده و شهید می کند یادت می آید او دشمنت است و لااقل بخاطر این کارش باید روی سینه او نشسته و با دستانت خفه اش کنی. اسیر میشود خوشحال میشوی که زنده ماند، خوشحال میشوی بعد از مدتی نگاهش به ایرانی ها تغییر پیدا کرده و در اسارت، به حقایق پی برده و همفکر و همراستای وطنت به ثبت و نگارش خاطراتش از وقایع جنگ می پردازد. این جنگ را استعمار و استکبار به راه انداخت مثل سایر جنگهای دیگر تا کشورهای اسلامی یا جهان سوم همیشه عقب بمانند، صدام احمق بود و تابع غرب و شرق، انقلاب نوپای ما چاره ای جز دفاع از خود نداشت. بسیاری از مردم عراق فریب تبلیغات اغواگر حزب بعث را خورده و ایران را دشمن خود پنداشتند ولی زمانه اینطور باقی نماند. مثل نویسنده اسیر این کتاب که بیدار شد بسیاری از مردم عراق هم بعد از جنگ و نابودی حزب بعث بیدار شده و امروز اتحاد دو ملت ایران و عراق به خصوص در ایام اربعین، جلوه ای با شکوه از تمدن جهانی عصر ظهور را به تصویر می کشد.

درود بر مرتضی سرهنگی که در عرصه فرهنگ دفاع مقدس با نگاهی بلند مرتبه و هزینه ای که از جان مایه عشق و اخلاص و اندیشه زلالش پرداخت گنجینه ای فاخر از ادبیات مقاومت را برای نسلهای آینده ایران عزیز و مجاهدان جبهه جهانی مستضعفین به یادگار گذاشت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عقب ماندگی داوطلبانه!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۱ مهر ۱۴۰۴، ۰۷:۴۰ ق.ظ

سید جمال‌الدین اسدآبادی - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

 

این توانی که پاکستان و افغانستان دارند صرف زدن هم می کنند، توانی که عربستان و امارات می گذارند برای زدن یمن، ظرفیتی آماده رزم از جهان اسلام که با پول فشانی ترکیه و سعودی هزینه زدن بشار شد ... اگر این انرژی در راه نبرد با دشمن شماره یک جهان اسلام به کار می رفت؛ اوضاع چنین نبود. نمی دانم باید چقدرش را گردن استعمار پیر بیندازیم که خوب یاد گرفته جهان اسلام را چطور به خود مشغول سازد اما قطعا یک بخشش بر می گردد به استحمار خودخواسته حاکمان ابله کشورهای به ظاهر اسلامی که نفاق خویش را به پای زیرکی و سیاستمداری گذاشته و یا از سر جهل و نابخردی بازیچه مطامع استکبار قرار می گیرند. صد مصلح برتر از سیدجمال هم بیایند بعید است به راحتی بتوانند دولتهای اسلامی را ید واحده قرار داده و استقلال فکری و فرهنگی و اقتصادی و سیاسی دنیای اسلام را در برابر زیاده خواهی و چپاولگری و استثثماری که از سوی نظام سرمایه داری غرب تحمیل میشود رقم بزنند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا