اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۶۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مسئولیت پذیری» ثبت شده است

بانک از مابهتران

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۷ آبان ۱۴۰۱، ۰۳:۳۴ ب.ظ

photo_2022-10-29_15-27-44_mc39.jpg

 

اینکه کارکرد و دستاورد حضور این شوراهای فقهی در بانکها چه بوده را فعلا نمیخواهم واردش بشوم.

اینکه گاهی احساس می شود این شوراها بیشتر از آنکه دنبال اصلاح نظام بانکی باشند دنبال پیدا نمودن راه توجیه شرعی سیاستهای بانکی هستند و به عبارت دیگر به جای آنکه بانک را با اسلام تطبیق دهند اسلام را با سیاستهای بانک منطبق نموده اند هم الان بحث من نیست.

اینکه بعضا آقایان ناظر دینی بعد از ورود به حیطه بانکی و سازگاری با فضا و جذب در ساختار، بار چند نسل خود را بسته و به ثروت و مکنتی دست پیدا می کنند و اقوامشان هم به کسب و کار خوبی می رسند و ... هم اصلا حرف من نیست.

اینکه چرا به رغم تاکید قاطبه مراجع بر حرمت دریافت دیرکرد از اقساط وام باز هم گوش بانک بدهکار این فتاوا نیست و شورای فقهی بانک هم به روی مبارکش نمی آورد بحث دیگری است.

اینکه درآمد خوب و پول و سرمایه زیر زبان آقایان مزه نموده و بعضا دیده میشود معنای ربا را معکوس و وارونه تفسیر می نمایند و معتقدند با توجه به تورم جامعه اگر پولی بابت سود قرض دریافت نشود مرتکب ربا شده ایم!! و اساسا توجهی به این موضوع نمیکنند که در زمان اهل بیت نیز امکان قحطی و گرانی و تغییر ارزش یک کالا وجود داشت اما باز هم حکم این بود افراد به همان میزانی که کالا قرض داده اند باید دریافت کنند و مبنای ثواب گسترده ای که برای قرض الحسنه ترسیم شده نیز ذیل همین از خودگذشتی و احتمال ضرر نهفته است، بماند برای تاریخ و برای غربت اسلام و حکایت تغییر ذائقه هایی که با طعم پول و ثروت و قدرت ایجاد شده است.

فعلا فقط میخواهم یک حرف بزنم. شمای شورای فقهی مستقر در بانک که همه تان پرورش یافته مکتب دین هستید و باید مروج سبک حیات دینی باشید اگر دنبال اجرای احکام اقتصادی و مالی اسلام نیسیتد یا هستید لااقل این موضوع را مدنظر قرار دهید که تشکیل حکومت دینی به معنای احقاق حق مستضعفان و رسیدگی به محرومان و نفی بی عدالتی و شکاف طبقاتی است.

این یک خط جَنَم را داشته باشید دستِکم بعنوان یک مبلّغ شریعت و معلم دین و اخلاق گوشزد کنید که بانک مثلا اسلامی باید در خدمت مردم عادی و ضعیف و فاقد رانت جامعه باشد نه وقف اغنیا. اگر نه، لااقل به میزان اعتماد و زد و بندی که با سرمایه داران و صاحبان جاه و مقام دارند و حالی که به افراد ذی نفوذ می دهند، هوای مردم عادی جامعه را هم داشته باشند؛ دم شما گرم. همین یک قلم را برای بانکی ها جا بیندازید کار بزرگی انجام داده اید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آقای مسئول! با شما هستم.

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۵ مهر ۱۴۰۱، ۱۰:۵۲ ق.ظ

کاریکاتور/ تلاش دولت برای افزایش تاب‌آوری ملت!

 

از چهارتا بچه سوسول تازه به دوران رسیده و روسپی ها و پسرکهای تنبان شل و لوده و هرز و جماعت شکم سیری که تمام دغدغه شان خلاصه در ارضای زیر شکم است بگذریم؛ نباید از حق گذشت که عدم همراهی مردم نجیب کشورمان با اغتشاشگران نه از این جهت است که به امور جاری کشور معترض نیستند بلکه بخاطر بیزاری از دریدگی فرهنگی و مخالفت با چیرگی فضای غیراخلاقی اذناب غرب در سطح جامعه است.

مردم اگر با اغتشاشگران و اوباش همراهی نمیکنند و شورشها از بدنه اجتماعی تهی شده بخاطر پی بردن به ذات کثیف اراذلی است که در صورت تسلط بر جامعه برای ناموس کسی حریم قائل نخواهند شد.

وگرنه دل مردم از وجود کاستی ها پر از درد است.

گرانی و بیکاری باعث آزار مردم است. مستأجرها در سختی به سر می برند و طرح مسکن سازی دولت راه به جایی نبرده است.

نظام آموزش و درمان کشور در اختیار دلالان اقتصادی است و کسی که پول ندارد –برخلاف شعار حمایت از مستضعفان- راه روشنی به سوی دانشگاههای معتبر نخواهد داشت و در مراکز درمانی مورد بی مهری قرار می گیرد.

زمینه سازی ازدواج به عنوان نیاز اصلی تأمین امنیت روانی جوانان و زیرساخت فرهنگ مورد اهتمام مسئولان نیست.

نظام خدمت سربازی طولانی مدت و به دور از عدالت است. جوانهای بی کس و کار در نقاط پرخطر و در مواجهه با قاچاقچیان یا اراذل و اوباش به کار گرفته می شوند. نورچشمی ها پشت میز می نشینند.

شکاف طبقاتی و رانت و باندبازی باعث بدبینی مردم شده است.

بانکها در خدمت مردم نیستند.

قوه قضاییه برخورد محسوسی با دانه درشتها ندارد.

مسئولان و صاحبان قدرت با پرونده سازی و زیرآب زنی دهان منتقدان را گل می گیرند.

بعضی از ائمه جمعه سوحان روح مردم هستند و فامیل بازی و پول پرستی و سیاست زدگی شان حال جامعه را بد کرده است.

بعضی مأموران نهادها از قدرت خود سوءاستفاده می کنند.

صنعت خودروسازی اعتماد مردم نسبت به شعار حمایت از تولید ملی را سست نموده و تلفات بسیاری به جامعه تحمیل کرده است.

کمیته امداد و بهزیستی نیاز به غربالگری دارند. فقدان نظارت کافی بعضا باعث تحت پوشش قرار گرفتن افرادی شده که نیازی به حمایت نداشته و منابع عمومی را هدر می دهند.

طولانی بودن سالهای آموزش و عدم حذف دروس اضافی و بی خاصیت باعث افسردگی نوجوانان و جوانان گردیده و سن ازدواج و اشتغال را بالا برده و به جامعه ضرر وارد میکند.

حقوقهای نجومی و بریز و بپاش ادارات و مسئولان منجر به سرخوردگی مردم گردیده است. مسئولان بی لیاقت و ناکارآمد به آبروی کشور ضربه زده اند.

و...

مردم نجابت دارند و به پاس رشادت شهدا و مدافعان اسلام و میهن نه تنها با آشوبگران همراهی نمیکنند بلکه به دهان آنها نیز کوبیده اند؛ اما شما را به خدا فضا که آرام شد از بی خیالی و شعارزدگی و کارهای نمایشی دست بردارید و دردهای مردم را درمان کنید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

همه مسئولیم!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۱۰:۰۲ ق.ظ

یکی از بدترین پدیده های اجتماعی که مضرات آن در اغلب موارد دامنگیر همه جامعه می شود، مسأله طلاق است. این معضل اجتماعی به هیچ وجه زیبنده جامعه اسلامی نیست و علاوه بر دولت ها و متولیان فرهنگی، همه اقشار جامعه نیز نسبت به رفع آن مسئولیت دارند. آمار بالای این رویداد تلخ نشان می دهد نسبت به رفع این معضل اجتماعی اهتمام لازم صورت نگرفته است.

شاید اگر عوارض مخرب این پدیده نامبارک را بدانیم دغدغه بیشتری نسبت به پیشگیری یا مقابله با آن در خود احساس نماییم.

از نظر اسلام طلاق بدترین حلال خدا لقب گرفته و با عادی سازی آن مخالفت شده است.

شهید ابوالحسن محمدزاده از رزمندگانی بود که یا در صحنه های جنگ حضور داشت و یا اگر هم پشت جبهه بود به علت مشغله فراوان، برای حضور در کنار خانواده فرصت کمی در اختیار داشت؛ اما همان لحضات اندک با هم بودن را عاشقانه سپری می کرد.

در همسایگی این شهید، خانواده دیگری زندگی می کرد متشکل از یک مرد و زن جوان و مادر شوهر. روابط درون این خانواده چندان صمیمی نبود و زن جوان همواره از سوی همسر و به خصوص مادر همسر خود مورد شماتت و گاه توهین و ناملایمت قرار می گرفت. مادر شوهر و شوهر این زن به هر بهانه ای به او سرکوفت زده، از کارش ایراد گرفته و داد و هوار راه می انداختند و این زن اغلب دل شکسته و اندوهگین بود و همواره به زندگی خوش و با نشاط ابوالحسن و همسرش غبطه می خورد.

ابوالحسن با این که فرصت کمی در اختیار داشت از کنار این مسأله به سادگی عبور نکرد. او خودش را بخشی از کلیت جامعه دانسته و با مفاهیمی چون "به من چه" و"مشکل خودشان است" و...  بیگانه بود. دغدغه اجتماعی این شهید و مسئولیت پذیری او باعث شد دنبال چاره ای برای حل این مشکل برآید. او سعی کرد از روش های مرسوم مانند گفت و گوی مستقیم و نصیحت و ... و یا واسطه قرار دادن ریش سفیدان فامیل اختلافات خانودگی آنها را کاهش داده و فرهنگ بزرگواری و متانت را به آنها یادآوری کند.

تلاش های این شهید اما هیچ تأثیری نداشت. اخلاق بد و طلبکارانه شوهر و مادر شوهر همچنان ادامه داشت و روزگار را بر آن زن تلخ می نمود.

جالب بود ابوالحسن محمدزاده به رغم آن که از تلاش های فراوانش نتیجه ای نگرفت بازهم از فکر آنها بیرون نیامد و این احساس را نداشت که من کار خودم را کرده ام و بیش از این دیگر ربطی به من ندارد و ...

او با مشورت همسرش با این که فرصت کمی را می توانست در کنار خانواده بگذراند، از همان خوشی های کوتاه با هم بودن نیز گذشت و برای آن که آن زن زندگی تلخ خودش را با زندگی شیرین آنها مقایسه نکرده و فکر طلاق به سرش نزند و بداند که خیلی از زندگی های مشترک خالی از اختلاف نظر و مشکلات نیست، گاه دعوایی صوری راه می انداخت! این رزمنده جوان و همسرش گاه بین خود را شکرآب نشان می دادند و با هم به بحث و جدل می پرداختند تا زن جوان همسایه، تحمل بیشتری در زندگی از خود نشان داده و با صبوری و مرور زمان، تدبیری برای اصلاح رفتار همسرش پیدا نماید.1

این خاطره تنها مثالی است برای آن که به ما نشان دهد همه نسبت به محیط پیرامون خود مسئولیم واگر نسبت به مشکلات دیگران حساس بوده و دغدغه بیشتری در رفع گره های اجتماعی داشته باشیم شاهد بسیاری از عوارض ناشی از معضلات فرهنگی و اجتماعی اطراف خود نخواهیم بود.

1- بر اساس خاطره ای به روایت همسر شهید ابوالحسن محمدزاده، نشریه سبز سرخ، کنگره بزرگداشت سرداران شهید استان مازندران

  • سیدحمید مشتاقی نیا