اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات

۱۵۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عبرت» ثبت شده است

این نفس سرکش

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، ۰۴:۴۰ ق.ظ

ترامپ، سمبل فحشاسالاری +عکس - مشرق نیوز

 

حقیقت آن است حاکمیت فرهنگی کشور با نظام سیاسی موجود نیست. البته نمیتوان قصور مسئولان فرهنگی و سیاسی را در حوزه های مختلف نادیده گرفت اما سیطره تهاجم فرهنگی غرب منجر به تغییر سبک زندگی شماری قابل توجه از مردم گردیده است. این تغییر ذائقه فکری و فرهنگی با تهییج حس خود محوری و دنیا طلبی و لذت جویی، از انحراف در نوع پوشش تا افسردگی، سرخوردگی، طلبکاری و محق دانستن خود در تصرف غیرقانونی بیت المال دارای آثار مخرّب بوده است.

تحریک قوای شهوانی و برانگیختن حس تنوع طلبی و زیاده خواهی و سیری ناپذیری جنسی، یکی از اهداف رسانه های ویرانگر مجازی است.

چند دهه گذشته پیدا کردن یک عکس مبتذل از نظر مشقّت در حکم جابجایی مواد مخدّر بود؛ امروز به برکت فضای مجازی و تلفن همراه، میلیون ها فیلم و تصویر مبتذل در جیب هر مرد و زن و کودکی قرار دارد.

مرد هوسرانی که زیاد فیلم مبتذل ببیند به خصوص با موضوع سکس زوری و...، حتی اگر متاهل باشد به مرور احساس عقب ماندگی در اجابت خوی حیوانی خود را پیدا کرده و هر روز دهها نقشه وهم آلود در مقابل چشمش مرور می شود. آزادی روابط جنسی هم نمیتواند این غریزه وحشی گری جنسی را ارضا نماید. اینگونه است که حتی در کشوری مثل آمریکا نیز شاهد وقوع تجاوز و قتل گاه در سطوح بالای اجتماعی هستیم.

هر کس که طرفدار حقوق زن است باید مخالف ولنگاری و بی بند و باری در جامعه باشد که متأسفانه اغلب عکس آن است. اولین قربانی آزادی بی قید در جامعه، زنان خواهند بود.

اغلب مردان هوسران تصور می کنند زنانی که کمتر مقیّد به حفظ حجاب هستند نسبت به روابط آزاد جنسی هم تمایل بیشتری دارند. از این رو هر فرصتی را به منظور تبدیل اینگونه زنان و دختران به طعمه ای برای اطفای شعله های سرکش شهوت درون، مغتنم می شمارند.

تهاجم رسانه ای غرب، صرفا یک حرکت فرهنگی نیست یک پدیده و تهاجم امنیتی است. پیشتر نیز شاهد انتشار اخباری از تجاوز به زنان در قالب آگهی های استخدام و یا در مهمانی های مختلط و... بوده ایم. خبر قتل معمولا مربوط به بانوانی است که تسلیم متجاوز نشده اند.

جامعه ای که گناه در آن عادی شود امنیتش از بین خواهد رفت. هنوز هم آمار تجاوز و آزار جنسی در غرب آزاد بالاتر از جوامع سنتی مثل ایران و دیگر کشورهای شرقی است. هر روز هم زودتر تصمیم بگیریم که به آموزه ها و حدود و سبک زندگی ملی و هویتی خویش باز گردیم خدمت بیشتری به سلامت و امنیت جامعه نموده ایم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مشاور دو

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۳ خرداد ۱۴۰۴، ۰۸:۲۶ ق.ظ

بازگشت «مشاور» با فصل دوم به قاب افق + تیزر

 

مشاور دو، رویکرد جدیدی از آموزشهای مرتبط با سبک و مهارتهای زندگی و اخلاق اجتماعی است. سری اول را فرهاد قائمیان بازی میکرد که جالب بود و با استقبال مردم مواجه شد. سری جدید را امیرحسین صدیق با عمامه مشکی بازی میکند که خیلی به چهره اش می آید.

دیشب انگار پاتکی برای جریان رسانه ای و مخرّب موسوم به "عشق ابدی" در نظر گرفته بودند. محور برنامه شد پاسخ به این نگاه سطحی و تحریف آلود و زیان بار که مگر با چند سوال ساده و شباهتهای سلیقه ای و گذرا و بی توجه به عمق اشتراکات شخصیتی و فرهنگی و اجتماعی دختر و پسر و خانواده هایشان میشود زندگی و عشقی طولانی و ابدی را پایه گذاشت؟ مگر کم داریم از این دست عشقهای توخالی هوس آلود چشمی و فیزیکی و خیابانی که زودتر از آنچه فکرش را بکنید به جدایی و گاه رسوایی منجر گردید؟ عشق و عقل، مکمل هم هستند. زندگی و تشکیل خانواده، بوالهوسی و عیش موقت نیست که به صرف چشم و ابرو و تیپ و لباس و شوخی و زبان بازی و مد و خوراک و... بشود وجهه ماندگار به آن داد. بالاترین توهین به مفهوم عشق، همین نگاه سطحی و مبتذل است که قداست و جاودانگی آن را نشانه رفته است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اخوی ناتنی

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۹ خرداد ۱۴۰۴، ۰۹:۳۹ ق.ظ

اخوان المسلمین چه گروهی هستند و چه نظراتی دارند ؟ - خبرآنلاین

 

تعطیلی فعالیتهای اخوان المسلمین در مصر بعد از اعلام تعطیلی پ ک ک در ترکیه، تحلیلگران سیاسی را به این باور رسانده که اسرائیل در جنگ ترکیبی و گسترش توطئه نرم خود درصدد تقویت حاکمیت شرکای غیر رسمی خویش در منطقه یعنی دولتهای ترکیه و عربستان برآمده است.

اخوان المسلمین اولین جنبش حزبی مسلمین در مقابله با صهیونیسیم بود. ورای هر تحلیلی این واقعیت عبرت آموز را باید در نظر نگاه داشت که صرف حفظ عنوان و ساختار نمیتواند متضمن بقای مفهوم و هدف باشد. جایی خوانده بودم حوزه علمیه ای در مراکش وجود دارد که بعد از دهها سال به محل آموزش رقص تبدیل شده است. ساختمان و تابلو و عملکرد گذشته ضامن سلامت و اعتبار ابدی نیست. هر گروه و حزب و حاکمیتی ممکن است به مرور زمان آغشته به افکار و عقاید جدید گردیده و از مسیر اصلی خود خارج شود. مواظب باشیم از دین ما یک پوسته باقی نماند. اگر دنبال تمدن سازی و صدور انقلاب و جهانی سازی مردمسالاری دینی هستیم لازمه اش فقط بیان شعار و مراسم بزرگداشت و چاپ کتاب نیست. باید برنامه و اراده داشت. بیانیه گام دوم انقلاب نباید روی کاغذ مانده و به سرنوشت سند به اصطلاح بالادستی چشم انداز 1404 دچار شود که مضحکه تاریخ خواهد شد. هر انقلاب تا زمانی زنده است که در مسیر اهداف اولیه خود حرکت نموده و رو به رشد و تعالی قدم بردارد. توقف و یکجانشینی عاقبتی جز رکود و تعفن و بطلان نخواهد داشت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اگر فاحشه نباشی!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۸ خرداد ۱۴۰۴، ۰۷:۳۸ ق.ظ

 

دستگیری و بازداشت یک بانوی ایرانی در فرانسه به دلیل حمایت از مردم مظلوم فلسطین علاوه بر آنکه طبل رسوایی مدعیان آزادی و جقوق بشر در غرب وحشی را به صدا درآورد صدای ناقوس بی آبرویی غربزدگان فریب خورده داخلی را هم در گوش تاریخ ثبت نمود. واقعاً چرا مدعیان دفاع از آزادی، جماعت سلبریتی خودباخته و روزی نامه ها و رسانه های پر زرق و برق در قبال زنجیر کشیده شدن ناموس هموطن، مهر سکوت بر لبان سیاه خویش دوخته اند؟ چرا از نگاه این طیف زن فقط زمانی با ارزش و قابل دفاع است که در مسیر عریانی و کامروایی مرد قدم بردارد؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خودمان را نبازیم

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۳ خرداد ۱۴۰۴، ۰۷:۰۸ ب.ظ

مدتی است با بعضی افراد صاحب فکر و نظر که می نشینم این سوال را مطرح میکنم که یک دفعه چرا اوضاع چنین شد؟ بعد از سقوط بالگرد رئیسی چرا دومینوی خبرهای بد تکرار شد؟ ضرباتی زدیم بحثی نیست اما ضربات بدی خوردیم. مواضع و عملکردها قابل اقناع نیست. از بی حجابی تا دانه درشتهای متهم اقتصادی و... را رها کرده ایم. خوشحالیم که هستیم. برنامه خاصی برای کنترل و تغییر اوضاع نداریم. با آدمهای گام اول می خواهیم گام دوم انقلاب را بر داریم که جواب نداده است. ممکلت رو به تعطیلی است. انقلاب اسلامی دارد متوقف میشود.... اینهمه کربلای چهار چرا؟ کربلای پنجمان کی آغاز میشود؟ ثامن الائمه و طریق القدس و فتح المبین و الی بیت المقدس را بدون خدا نمی شد پیش برد، چرا این را در عمل فراموش کرده ایم؟

خب نظرها متفاوت است. بعضی ها تأیید می کنند و بعضی هم توجیه و ماستمالی و رفو. 

دیروز محضر اندیشمند بزرگواری بودم. حدود بیست دقیقه وقت گرفته بودم. انسانی نرم و معتدل نشان می دهد که البته معلوم شد آتشی تندتر از من دارد. سر حرف که باز شد به نزدیک دو ساعت رسید. او آغاز این دومینو را از شهادت سردار می دانست. رک و صریح هم می گفت فساد و بی عقلی باعث وضع امروز شده و برای خروج اندیشه و راهبرد انقلاب از ورطه انفعال، چاره ای جز تکاندن لایه های بالا در عرصه سیاستگذاری و استفاده از جوانهای با سواد و عاقل و پاک و دارای انگیزه نیست. فاجعه انفجار بندر را همطراز با سقوط بالگرد و ترور سردار می دانست. نمی دانم می شود روزی این حرفها را بدون عقوبت و دردسر منتشر کرد یا نه. دل دلسوختگان نظام پر از درد است. گام دوم انقلاب اسلامی نباید روی کاغذ باقی بماند، مثل چشم انداز بیست ساله ای که قرار بود در 1404 به ثمر بنشیند. ما قرار است تمدن نوین جهانی را بر مبنای مردمسالاری دینی رقم بزنیم. کو مردممان؟ کو دینمان؟ البته با منفی بافی مخالفم. منکر رویش ها نیستم. ولی احساس می شود مدتی است می دویم، عرق می کنیم ولی روی تردمیل ایستاده ایم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سید ابراهیم رئیسی

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۶:۲۹ ق.ظ

سید ابراهیم رئیسی

 

"سید ابراهیم رئیسی" نام کتابی است چهل صفحه ای رقعی و زیبا که با قیمتی مناسب و نسبتاً ارزان به تازگی از سوی موسسه مطاف عشق منتشر شده و در اختیار علاقمندان قرار گفته است. نه اینکه چون به قلم این حقیر است بخواهم تعریف و تمجید کنم، باور کنید نهایت دقت و وسواس صورت گرفت که در این اثر مختصر از همه زوایا به زندگی و خاطرات سید ابراهیم توجه نشان داده شده و ادای دینی اندک به ساحت آن خادم دلباخته و بی ادعای مکتب قدس رضوی و شاگرد راه پیموده آستان علوی و فرزند راستین خمینی کبیر صورت بگیرد.

" طلبه تراز بود، مدیر تراز، دادستان تراز، رئیس جمهور تراز... در هر جایگاهی که قرار گرفت آنطور بود که باید باشد. شهادتش گرد غربت را از چهره اش زدود. باعث شد حالا هر کس می خواهد مثالی از یک طلبه و مدیر و مسئول و قاضی و رییس موفق و تراز بزند به سید ابراهیم رئیسی اشاره کند."

این را از عمق جان باور دارم بعضی ها مثل مطهری و هاشمی نژاد و آوینی و رئیسی و... تا شهید نشوند گرد غربت از چهره شان زدوده نخواهد شد.

برای تهیه این اثر میتوانید به سایت موسسه مطاف عشق مراجعه نمایید:

https://mataf.ir/product/37621/%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d9%85%db%8c%d9%86%d9%85%d8%a7%d9%84-%d8%b3%db%8c%d8%af-%d8%a7%d8%a8%d8%b1%d8%a7%d9%87%db%8c%d9%85-%d8%b1%d8%a6%db%8c%d8%b3%db%8c/

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دلم میخواهد این مرد را ببینم

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۴:۱۱ ب.ظ

مروری بر موزه منحصر بفرد یک معلم در بهاباد یزد

 

یکی از غنی ترین و جامع ترین موزه های زیست و جانور شناسی کشور در شهر بهاباد استان یزد قرار دارد. جالب است بدانید این موزه با همت و پیگیری یک معلم دلسوز درس زیست بنا گذاشته شده و خودش نیز همچنان علاوه بر وقف مادی درآمد و هدایا و... برای تکمیل موزه، وقت می گذارد و برای دانش آموزان و بازدیدکنندگان در خصوص حواشی علمی و گفتنی های اعجاب انگیز عالم خلقت توضیح می دهد. آقای زینعلی با حوصله و وسواس و مداومت در طول 26 سال توانسته بیش از شش هزار گونه جانوری و گیاهی را در این موزه علوم طبیعی جمع آوری کند. چقدر خوب است در دوره حیات خود، چنین یادگاری هایی را برای جامعه به جا بگذاریم. این مرد از آن دست انسانهایی است که با تمام وجود با کار و هدف و باورش زندگی می کند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فراگیری نرمش و صبر استراتژیک

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۳ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۸:۱۶ ق.ظ

جدیدترین پوستر خانه طراحان برای عماد مغنیه - تسنیم

 

در مَثَل که مناقشه نیست. آنچه مینویسم صرفا یک اتُد اولیه است، یک دغدغه؛ یک قلقلک ذهنی که در فرصتی دیگر تحقیق و تدقیق بیشتری را می طلبد.

انصار حزب الله که در تهران راه افتاد خیلی سر و صدا کرد. با تجمعات و سخنرانی های افشاگرانه و گاه با درگیری مانع از فعالیت بسیاری از باندها و گروههای غربگرا می شد. حالا اینکه چقدرش درست بود چقدرش غلط حرف من نیست. به مرور از این بچه ها خواستند که بروند جمعشان را ثبت رسمی کنند، دفتر بزنند، نشریه راه بیندازند، سر و شکلشان را مرتب کنند و... یادم است همان وقت یکی از مسئولان دولت اصلاحات با نیشخند گفت که تبعیت از چارچوبهای رسمی، مانع از فعالیت های عادی و معمول انصار گردیده و تأثیرگذاری آن را در حد نشریات و احزاب دیگر تقلیل خواهد داد. الان دیگر اسمی از انصار جز روی کاغذ نیست.

آنهایی که میخواستند مانع از برخورد با بدحجابی شوند همان اول که نگفتند ما با حجاب مخالفیم. جوّ دادند که مگر مملکت نیروی اجرایی رسمی ندارد؟ خب تخلف از قانون را بسپارید دست نیروی انتظامی. بسیج با انگیزه از صحنه مقابله متمرکز با هنجارشکنی ها کنار زده شد. نیروی انتظامی مأموریتهای محوله فراوانی را برعهده داشت، کمبود نیرو و گاه فقر انگیزه به مرور باعث شد که مقابله با بی حجابی به حداقل ممکن برسد و البته امروز اوضاع به گونه ای است که دیگر جمهوری اسلامی حتی در حفظ ظواهر دینی هم دچار خلأ جدی شده است.

حزب الله لبنان به خصوص در دوره حضور عماد مغنیه، موی دماغ استکبار بود. هر از گاه در گوشه ای از دنیا منافعی از رژیم صهیونیستی یا حامیانش با تهدید جدی مواجه می شد. اتخاذ روشهای چریکی و پارتیزانی و بهره مندی از قواعد جنگهای نامنظم باعث غلبه میدانی حزب الله شده بود. حزب الله اما شاید به توصیه خرس خاله ها به سمت پذیرش قواعد مرسوم سیاسی و نظامی و اصول دیپلماسی رفت. حالا اما دشمن او از عملیات پیجری گرفته تا ترور هوشمند تک تک چهره های موثر آن شروع به قلع و قمع و چیدن پر و بال حزب الله کرده و حتی به رغم امضای آتش بس صوری هم به اقدامات خودش ادامه میدهد و ابایی از پذیرش اتهام تروریسم دولتی ندارد. حزب الله نیز بعد از هر ترور و از دست دادن یکی از فرماندهان میدانی اش بیانیه میدهد که صبرش اندازه ای دارد.

نظام مند بودن خوب است و منافاتی با انقلابی گری ندارد؛ اما باید پذیرفت "گاه" نظم را میتوان در بی نظمی جست. "گاه" به اقتضای شرایط برای تقابل با زیاده خواهی دشمن و برهم زدن موازنه قدرت باید به زیر میز کوبید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مبارزه ناتمام

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۴ فروردين ۱۴۰۴، ۱۰:۳۳ ق.ظ

خرید و قیمت خاطرات جواد منصوری از غرفه دنیای کتاب و آثار قدیمی سفال و انواع  برس آینه بادکنک

 

سال 44 رئیس دادگاهی که اعضای حزب ملل اسلامی را محاکمه می کرد شخصی بود به نام سرتیپ تاج الدینی. او بسیار متظاهر به اسلام بود، به طوری که روزی نیم ساعت در دفتر کارش قرآن می خواند. روزی کسی به او گفت: این سمت و این احکام خلاف شرع است. در جواب گفت: آراء من هیچ تأثیری ندارد زیرا که همه درخواست تجدیدنظر می کنند. این در حالی بود که وقتی وی رئیس دادگاه تجدیدنظر شد گفت: چون محکومین درخواست فرجامخواهی می دهند، رأی دادگاه هیچ اثری ندارد؛ زیرا شاه و دربار رأی نهایی را می دهند! صفحه 50

... در پنجم دی ماه 57 برای دیدار از شهر، دانشگاه تهران و بهشت زهرا از منزل خارج شدم. ابتدا به دانشگاه تهران –جایی که در گذشته شاهد چه فضاحتهای سیاسی، فرهنگی و اخلاقی بود- رفتم. در گذشته نام دانشگاه واقعاً یک دروغ، فریب و تحریف بزرگ بود. زیرا از رئیس دانشگاه تا غالب استادان و دانشجویان به چیزی که فکر نمی کردند، دانش، خدمت، تقوی و آزادگی بود. عده زیادی از دانشجویان مشغول بوالهوسی، ولنگاری، هرزگی و مدلهای آنچنانی بودند. دیگر از دختران آنچنانی، حرکتها و رفت و آمدهای مسأله دار و دخترها و پسرهای هرزه و فاسد به نام دانشجو خبری نبود... صفحه 259

کتاب خاطرات جواد منصوری در اواسط دهه هفتاد تدوین شد و اگر امروز قرار بود مورد تحقیق و مصاحبه و نگارش قرار بگیرد قطعا با توجه به تحولات چند دهه اخیر حاوی مطالبی ریزتر و توضیحاتی بیشتر می گردید. نظام هر جا که بر مبنای اصول انقلاب حرکت کرد خیلی به پیشرفت و توفیق و سربلندی رسید و هر جا از شعائر انقلاب غفلت ورزید دچار عقبگرد شد. در بین کتابهای تاریخ شفاهی انقلاب که تا کنون خوانده ام ویژگی این اثر را باید در توجه بیشتر به نحله های فکری مبارزین به خصوص حلقه های متفاوت جریان چپ و آبشخورها، نگرش ها و ضعف و قوتهای گروههای مبارز دانست. امیدوارم روزی شاهد تدوین و ارائه کتابی باشیم که حتی کوچکترین گروههای مدعی مبارزه با شاه و امپریالیسم و ... را مورد رصد و تحلیل جامع و معرفی قرار دهد. بسیاری از مردم تفاوت این گروهها و خط و مشی دقیق آنها و عملکرد خوب و بدشان را نمی شناسند.

هنوز هم بعضی ها به خصوص در محیطهای دانشجویی ادعا می کنند روحانیت انقلاب را از دست پیشتازان این عرصه ربود! منظورشان به مارکسیستها یا التقاطی هاست و هنوز پاسخ این سوال را نداده اند که چرا دستگیری هیچ رهبر و رئیس حزب و دسته ای نتوانست مانند دستگیری حضرت امام منجر به قیام مردم شود؟ چرا خود گروهها و نحله های ضد شاه حتی آنهایی که خدا را قبول ندارند این اواخر مجبور می شدند از باب تقیه و مصلحت برای آنکه جایگاهی بین توده ها پیدا کنند در تبلیغات خود از تصاویر حضرت امام و جملات و آرمانهای ایشان بهره بگیرند؟ قاطبه مردم ایران به دین علاقمندند و البته ترجیح می دهند دین را از طریق کارشناسان حقیقی و امین دین بشناسند. به همین میزان هم البته به شرق و غرب و احزاب و جبهه های حامی یا دست نشانده آنها بی اعتماد هستند.

شایان ذکر است مجلدات دیگری از خاطرات جواد منصوری نیز به انتشار رسیده که هنوز موفق به خواندنشان نشده ام. این اثر با همین عنوان یعنی خاطرات جواد منصوری توسط حوزه هنری سازمان تبلیغات در سال 76 به چاپ نخست رسید. از ویژگی های شخصیتی جواد منصوری، استقامت در مبارزه، علم و تفکر انقلابی مبتنی بر شریعت است که از وی چهره ای پرافتخار و سربلند و خوشنام ساخته است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

محافظه کاری، قتلگاه انقلاب

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۹ فروردين ۱۴۰۴، ۰۶:۵۷ ق.ظ

کاریکاتور:: امریکایی ها کدخدای دهکده اند | خبرنامه دانشجویان ایران

 

درست نیست به بهانه فرار از تله جنگ، دانشمندان و فرماندهان جبهه مقاومت را یک به یک از دست بدهیم و سکوت کنیم. همان موقع که محسن فخری زاده را بیخ گوش پایتخت در روز روشن ترور کردند و پز دادند باید واکنش جدی نشان میدادیم که به مرور شاهد ترور دردناک دهها تن از مسئولان و فرماندهان جبهه اسلام و نقض مکرر حریم کشورمان نباشیم.

درست نیست به بهانه فرار از تله فتنه، دست از تعقیب باندهای بزرگ فساد بانکی و برخورد با دانه درشتهای متهم اقتصادی و یغماگران بیت المال و مواجهه با هنجارشکنی های اجتماعی و از هم گسیختگی بازار و... برداریم و قدم به قدم از اجرای احکام شرع عقب بنشینیم.

دور از عزت مسلمین است که دشمن را بدون جنگ و مقاومت، دست پر به خانه باز گردانند. دنیا آن قدر هم ارزش ندارد که برای حفظ جایگاه و صندلی خود هر از گاه به اسم مصلحت از یکی از شعائر و اهداف انقلاب و اسلام دست برداریم.

فتنه لزوما به معنای آشوب و اغتشاش نیست، بلکه یکی از مصادیق و وجوه آن است. اساس این تفکر که نظام بماند ولو منهای اسلام از جلوه های حتمی فتنه اعتقادی و سیاسی در ذهن و محاسبات بعضی مسئولان است.

به صحبتها و هشدارهای رهبری در سالهای 74 تا 76 درباره عبرتهای عاشورا و انحراف بعضی خواص رجوع کنید. کاش از ابتدا تلاش می کردیم حقوقهای نجومی و رانت و ویژه خواری و خوی رفاه طلبی و عافیت جویی در مسئولان و آقازاده هایشان رسوخ نکرده و شاهد شکاف طبقاتی بین آنها با مردم نباشیم. دنیا زدگی و مادی گرایی و منفعت طلبی، موریانه بد و مخرّبی برای سست نمودن پایه های حاکمیت دینی است که ضرر و خطرش بیشتر از هر نوع حمله مستقیم دشمنان قسم خورده این آب و خاک است.

 

در جهان نتوان اگر مردانه زیست

همچو مردان جانسپردن زندگیست

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مبارزه، رفاه طلبی، عزت یا تسلیم؟

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۲ فروردين ۱۴۰۴، ۰۸:۳۴ ق.ظ

اِتراف؛ رفاه گرایی اشرافی - تسنیم

 

سال 66 مزخرفترین سال تاریخ جنگ بود. خیلی ها تصور میکردند سال 65 سال سرنوشت است. حتی این موضوع را در نماز جمعه هم مطرح نمودند. بعضی مورخین معتقدند سال 67 سال سرنوشت جنگ است چون پایان آن رقم خورد؛ اما در واقع باید سال 66 را سال سرنوشت دانست.

اواخر سال 65 بعد از اعزامهای دهها هزارنفری و عملیات گسترده و انهدامی کربلای پنج که بیشتر جنبه رو کم کنی برای طرفین را داشت در پسا پرده حلقات مدیران سیاسی نظام بحث سازش و صلح با متجاوز به طور جدی مطرح گردید تا جائیکه در نهایت به اذعان محسن رضایی فرمانده وقت سپاه، قطعنامه 598 در سیزده اسفند 66 به طور محرمانه و بدون اطلاع امام به امضا رسید و چند ماه بعد اعلام گردید.

سال 66 امید به نتیجه دادن مذاکرات باعث شد مسئولان نظام انگیزه لازم برای دعوت مردم به سوی جبهه را از دست بدهند. عملیات خاص و بزرگی در تدارک نبود. رزمندگان احساس کردند فعلا به حضورشان در جبهه نیازی نیست و دنبال درس و مدرسه و کشت و کار خودشان رفتند. جبهه ها سرد شد و جنگ و آمادگی برای دفاع به حاشیه رفت. در این بین اما دشمن به بازسازی نیروهای خود رو آورد. اندکی بعد با حملاتی گسترده توانست فاو و حلبچه را پس بگیرد. ایران در مقابل به امضا و اعلام رسمی توافق 598 رو آورد. دشمن این اتفاق را نیز به حساب ضعف ایران گذاشت و به حملات گسترده خود سرعت بخشید. در اواخر تیر و اوایل مرداد 67 دشمن در جبهه جنوب با نزدیک شدن به پلیس راه اهواز و در غرب به واسطه منافقین با تصرف جاده اسلام آباد – باختران به نقطه ای رسید که حتی در آشفته بازار روزهای نخست جنگ هم به آن دست نیافته بود.

نباید به امید توافق و نتیجه بخش بودن مذاکره، جبهه را سرد کرد. درست مثل ورزشکاری که اگر بدنش سرد شود نمیتواند واکنش مناسبی در میدان نشان دهد.

نمیشود کتمان کرد که بعضی مسئولین از آمریکا و به خصوص آمریکای ترامپ می ترسند. درآمدهای بالا و سطح رفاه نامتعارف و بیش از معمول و نیز آلودگی بستگان و دوستان بعضی از مسئولین به مفاسد اقتصادی و اخلاقی نیز علت دیگری برای احاطه خوی تسلیم پذیری و سستی آنها در مقابل دشمن گردیده است. حجاب که خوب است آمریکا اگر بگوید دیگر حق ندارید مزار شهدا بروید و فاتحه بخوانید هم بعضی مسئولان به بهانه اجتناب از دو قطبی سازی، دستان تسلیم را بالا خواهند برد. از این روست که هیچگاه با استناد به ضرورت وفاق و پرهیز از دو قطبی سازی، اقدامی برای کنترل گرانی و یا برخورد با مفاسد اقتصادی صورت نمی گیرد و این موضوع منحصر به عقب نشینی از شعائر انقلاب و نظام گردیده است.

این روزها خوشحالی و اظهار امیدواری بعضی نخبگان سیاسی به نتیجه بخش بودن مذاکره غیر مستقیم! با آمریکا چندش آور و نگران کننده و یادآور حوادث سالهای آخر جنگ است. حتی اگر در باطنتان از دشمن واهمه دارید از باب سیاست و درایت و حفظ ظاهر هم که شده اینطور با ذوق و شوق دم از رابطه با آمریکا نزنید و از زنده نگاه داشتن و تقویت روح حماسی و فرهنگ مقاومت در جامعه غافل نشوید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بهایی زاده مارکسیستی که به شهادت رسید!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۹ فروردين ۱۴۰۴، ۰۵:۱۷ ب.ظ

 

خدا مرا ببخشد بابت این تیتر بی رحمانه ای که انتخاب کرده ام. روح این شهید از من راضی باشد.

داشتم کتاب "محله های زندگی" را میخواندم. از زبان مادر شهیدی که البته نویسنده اثر نام شهیدش را بنا بر مصلحت نیاورد. کنجکاوی ام گل کرد. بر اساس نشانه هایی که در کتاب بود موقعیت و ویژگی های شهید را جستجو کردم و بالاخره نام او را یافتم. مردد بودم اسمش را بیاورم یا نه که دیدم کتاب دیگری هم درباره اش نگاشته شده و این ویژگی ها را برشمرده و دیگر لزومی بر پرده پوشی و اختفای اسم این شهید بزرگوار و نخبه نیست.

شهید مهران بلورچی اهل تهران که دوست داشت دوستانش او را علی یا علیرضا صدا بزنند، دانشجوی نخبه برق صنعتی شریف که در 12 اسفند 65، شلمچه همراه با سایر دوستانش که پیش تر در مدرسه مفید همکلاس بودند شهد شهادت نوشید.

پدربزرگ مادری اش یک بهایی پولدار متعصب بود. مادر بزرگ مادری اش هم ترکیبی از مسلمان و بهایی! از آن دست آدمهایی که دین و عقیده را خیلی جدی نمی دانند. دایی اش بهایی، خاله اش بی اعتقاد...

مادرش در نوجوانی به سیاق پدر، بهایی بود؛ اما به مرور با اسلام آشنا شد و به این دین گروید و البته از ارث محروم شد. پدرش اما اگرچه مسلمان بود اما صرفا در شناسنامه و در رفتار چندان مقیّد به خطوط و حدود نبود و به عیش و نوش بیشتر گرایش داشت که مدتی بعد از مادر جدا شد و عمرش هم به دنیا نماند.

این بچه یتیمی کشید، فقر کشید، طعم آوارگی را چشید، زخم زبان مردم را شنید. اوان نوجوانی بود که یکی از بستگانش او را به جنگل و همراهی با چریکهای خلق کشاند و دین و نمازش را از او دزدید؛ اما هوشیاری مادر باعث شد دوباره در معاشرت با دوستانی مومن و انقلابی، راه درست را با عقل خود تشخیص داده و مسیر حق را برگزیند. بیخود که نگفته اند از دامن زن مرد به معراج رود. دانشجوی نخبه بود. بارها به جبهه رفت و با توجه به هوش و ذکاوتی که داشت در واحد اطلاعات به خدمت گرفته شد و در بیست سالگی اش مجال پرواز از دشت شلمچه تا گستره آسمان کربلا را پیدا نمود.

این تکه عارفانه از وصیتنامه شهید علی بلورچی را به گوش جان بسپارید:

"آنروز که به سمت جبهه حرکت کردم به شوق دیدار و زیارت آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام و فرزند عزیز و گرامیش مهدى موعود(عج)، عزم سفر کردم و میدانم که آقایم اباعبدالله(ع) در لحظه شهادت به بالینم آمده و همه وجودم را شاداب مى‌گرداند. حاضرم صدها جان دهم تا فقط در لحظه شهادت چشمان گنهکارم را به این فرزند زهرا (س) بیافکنم. آخر به نداى حسینم لبیک گفته‌ام و با جان و دل حاضرم در ره او فداکارى کنم. چه زیبا گفته است که :

«دوست دارم کز غم جانسوز عاشورا بمیرم / بنده،آنگه باشم اورا،کزغم مولى بمیرم.»

مگر مى‌شود عزادار حسین (ع) آرام گیرد و طلب ثار اباعبدالله الحسین را نکند. عاشق حسین اینگونه فریاد مى‌زند که:

«آمدم با شهپر جان آمدم آتشم اما چو طوفان آمدم»

عاشق حسین همان عاشق الله است که ناله می‌کند و سر به سجده می‌گذارد و ضجه مى‌زند که:

«الهى عاشقم عاشق‌ترم کن / الهى آتشم، خاکسترم کن»

بسیارى انسانها به عمق این مطالب پى نمى‌برند لیکن این سخنان واقعیاتى است که در شهادت انسانهاى الهى تجلى مى‌نماید.... دوستانى که هر کدام الگوى عملى برایم بودند و حقیقتا که عاملى در جهت رشد من بودند و انشاءالله خداوند همه آنان را جزاى خیر عطا فرماید. برادران عزیزم توجه داشته باشید که عالم محضر خداست و او ناظر بر تمام اعمال آدمى و روزى فرا مى‌رسد که مى‌بایست به سوالات خداوندى پاسخ گوئیم. پس بکوشید اعمالتان را خالص گردانید و اعمالتان را حساب شده انجام دهید. حرف حق را بگوئید هرچند مخالف زیاد داشته باشد و بدانید که حقیقت خیلى زود خود را نشان میدهد."

شادی روح شهید بزرگوار فاتحه ای نثار کنیم.

راستی مادرش که در تنهایی و عزلت، فراز و نشیبهای بسیاری را در زندگی پشت سر گذاشت و با مشکلات عجیبی دست و پنجه نرم کرد جمله ای دارد که برای همه ما راهگشاست: 

"یک چیز را باور دارم؛ زندگی مبارزه است و این که چه کسی را یار خودت انتخاب کنی، به شکست و پیروزی ات کمک می کند. خدا بیشتر از آنچه من به یادش بودم به یادم بود."

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دنیا و آخرتتان آباد، ان شاءالله

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱ فروردين ۱۴۰۴، ۰۵:۰۲ ب.ظ

اصول ضروری نگهداری از برکه - باغ یونا - طراحی فضای سبز

 

برکه، حجمی از آب است که می جوشد و خیر و برکت می بخشد. تبریک، به معنای شاد باش آنهم برای بزن و بکوب نیست. تبریک آرزوی خیر و برکت است. زندگی ات مثل چشمه ای زلال بجوشد و موجب رحمت و لطف خدا باشد و به توفیق برسد. شادی هم البته در حقیقت اگر معنا شود نه مجاز، طراوتی درونی است. از این باب محرم هم جای تبریک دارد. چه اینکه امام فرمود محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است. شبهای قدر جای تبریک دارد اگر یک قدم ما را به خدا نزدیک کند. نوروز زمانی است که در باطن خود حس فرح داشته و نشاط قلبی خویش را در مسیر قرب الهی بیابیم. 

رمضانتان مبارک، شبهای قدرتان مبارک، عیدتان مبارک. امید آن که در زندگی مادی و معنوی خود برکت عنایت خدا را ببینید و به آنچه او از فلسفه خلقت می خواست نزدیکتر شوید. 

سال شصت خیلی سخت و تلخ بود؛ اما سال شصت و یک با فتح المبین آغاز شد و در حرکت الی بیت المقدس، خرمشهر آزاد گردید. ما که کاره ای نیستیم اگر وصل به جریان توحید باشیم خدا سال 404 را بعد از دشواری ها و تلخی های 403 با به خاک مالیدن بینی ترامپ و نتانیاهو رقم خواهد زد. قدس شریف ان شاءالله سربلند خواهد بود. یمن پیروز می شود. سوریه از چنگال منافقین نجات پیدا خواهد کرد. خدا را در زندگی فردی و اجتماعی و مدیریت و حاکمیت به میدان بیاوریم، پیروزیم. این وعده را خودش داده، خدایی که همیشه صداقت دارد.

امیدوارم در امور اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و تولید و صنعت و معیشت و رفاه و خدمت و آموزش و عدالت و ... برنامه ای برای نزدیک تر شدن بیشتر به اسلام و اهداف دین داشته باشیم. خدا تعهد و ایمان ما و مسئولان ما را بیشتر کند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

موعظه حسنه

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱ فروردين ۱۴۰۴، ۰۸:۵۱ ق.ظ

دانلود و خرید کتاب مواعظ (جلد ۱) عبدالکریم حق‌شناس

 

واقعا بهترین هدیه کتاب است. چقدر دعا کردم برای دوستی که این کتاب را به من هدیه داد. آدمها نیاز دارند هر از گاه پندی بشنوند و عبرتی را دریابند. نصیحت به خصوص اگر خاستگاهی دلسوزانه و راهگشا داشته باشد روح و دل انسان را جلا می بخشد. کتاب مواعظ آیت الله حق شناس که گرداوری دروس اخلاق این عالم وارسته بود را عمدا نگه داشتم در ماه مبارک و روزهای منتهی به لیالی نورانی قدر مطالعه کنم. البته نمی دانم صلاحیت و توفیق عمل به آموخته ها را دارم یا خواهم داشت که امیدوارم به دعای دوستان چنین باشد؛ اما حتی صرف مطالعه و انس با این کلمات که به عطر اخلاص و ایمان آغشته بود برایم لذت داشت. خدا آیت الله حق شناس و همه علمای دین و اخلاق را رحمت کند، روحشان شاد. خدا کند اراده عمل و رهروی در مسیر حق و جلب رضای خدا در وجودمان شعله ور باشد. خدا کند در این شبهای قدر یک قدم به آنچه که باید نزدیکتر شویم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ایران از دست شما سوریه می شود

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۵ اسفند ۱۴۰۳، ۰۵:۰۰ ب.ظ

کاریکاتور/ اشرافی گری و فاصله طبقاتی!!!- گرافیک و کاریکاتور کاریکاتور تسنیم  | Tasnim

 

میگویند میترسیم ایران سوریه شود. آدمهای ترسو! چرا از حجم گرانی های کمرشکن نمیترسید که ایران سوریه شود؟ مگر بابت گرانی بنزین اغتشاش نشد؟ این همه آدم کشته نشدند؟ چرا آن موقع از قانون بلاصاحب گران سازی کوتاه نیامدید؟ چرا از رانتخواری ها و اشرافی گری ها و تبعیض و باستی هیلزنشینی ها و تجمل گرایی و اسراف مسئولان و حقوقهای نجومی نمیترسید که ایران سوریه شود؟ ایران زمانی سوریه میشود که قبلش اندلس شده باشد. پوسته ای از شریعت بماند و از بی حجابی و هنجارشکنی و بی عفتی تا بی عدالتی و تبعیض و باندبازی و دیگر خباثتها به امری عادی تبدیل شود. آن وقت است که جامعه به ظاهر اسلامی از درون پوک شده و فرو می پاشد. در مقابل حمله دشمن به راحتی تسلیم شده و شاید هم به استقبالش برود. چرا آنهایی که باید در سوریه مقاومت میکردند اینقدر سریع عقب رفتند؟ به خاطر آن که احساس کردند بازیچه دست مسئولانشان هستند و حفظ میز آنها ارزش جان بازی ندارد.

شما عقبه نیروهای حامی نظام را خرد و خاکشیر می کنید که نظام بماند؟! مطمئنید خودتان در زمین دشمن بازی نمیکنید؟ مطمئنید مخاطب حرف آقا نیستید که فرمود مسئولان تصمیم گیر در امور اقتصادی و ارز و دلار و فرهنگ و حجاب و ... ملاحظه خواست و مواضع آمریکا و صهیونیسم را نداشته باشند؟

جماعت بولتن خوان! أین تذهبون؟! توجیه گران وضع موجود! أین تذهبون؟!

دلتان میخواهد ایران سوریه نشود جلوی مانور فکری و نفوذ جریانهای سکولار در عرصه هنر و اندیشه و قلم این مملکت را بگیرید. جلوی بی عفتی را در رسانه های رسمی بگیرید. آموزش و پرورش را اسلامی کنید. نظام بانکی را اصلاح کنید. به داد مردم مظلوم و بی مسکن و بی کار و مجرد و... برسید. هیچ برنامه و حرکتی برای پیمودن گام دوم انقلاب و نیل به تمدن جهانی اسلام ندارید یکجا نشسته اید هر از گاه یک قدم از فرامین و احکام اسلام کوتاه می آیید که حالا اشکالی ندارد در عوض نظام حفظ بماند؟ پوسته نظام منظورتان است؟ نظام منهای اسلام؟ منهای عدالت؟

به خدا من بچه هایی حزب اللهی سراغ دارم که غیر از انتخابات ریاست جمهوری در سایر انتخاباتها شرکت نمیکنند. خیلی ها خسته شده اند و احساس میکنند نگاه نظام دیوانسالار به آنها نگاهی ابزاری است و نقششان مرغ عروسی و عزاست؛ همان نگرش بعد از قبول قطعنامه از سوی سوداگران سازندگی و البته چپاول و توسعه نمایشی فاقد مبنا که بسیجی خوب، بسیجی مرده است.

آقایان مسئول در نظام که بار چند نسل خود را بسته اید و در شعاع دو کیلومتری اقوامتان یک جوان بیکار پیدا نمی شود، باز هم یادآور میشوم مشارکتهای سیاسی دهه اخیر به زیر پنجاه درصد رسیده. مانده است هسته سخت نظام یعنی بسیجی های فحش خور و کتک خوری که زیر بار گرانی و فشار معیشت تا تهمت و زخم زبان اغیار در حال له شدن هستند. حمله ناجوانمردانه شما به مطالبات مشروع این قشر جز نشانه رفتن پایه های استحکام و مشروعیت نظام و تخلیه عقبه استراتژیک جمهوری اسلامی ثمره ای نخواهد داشت. بچه های حزب اللهی افسرده و خانه نشین شوند نظام شکست خواهد خورد. به خاطر خدا که نه لااقل به خاطر پست و پول و شهرت خودتان هم که شده با حزب اللهی ها طرف نشوید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ما همه پرنده ایم

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۱ اسفند ۱۴۰۳، ۰۹:۲۴ ق.ظ

موسسه اطلاعات مرغداری - 20 عکس زیبا از پرواز پرندگان

 

بعضی هایمان پول را بهانه می آوریم که مال دنیا ما را فریفت و به گناه انداخت. امکانات مادی باعث غفلتمان از راه راست گردید. بعضی هایمان شهرت را بهانه می کنیم، بعضی زیبایی خود را بعضی کثرت عواطف و بعضی هم محیط پیرامون را باعث لغزش خویش شمرده و راه باطلی که در پیش گرفته ایم اینگونه توجیه می نماییم.

خدیجه بنت خویلد همه چیز داشت. پول داشت، شهرت داشت، زن بود و عواطف بسیار داشت، زیبا بود، در یکی از آلوده ترین محیطهای عصر جاهلیت می زیست؛ اما گناهکار نشد که هیچ آن قدر رشد کرد که هم کفو رسول اکرم شد و مادر سیزده معصوم. هم او که دهها کتاب در وصف اخلاق و رفتار و بزرگی اش نوشته اند خودش که معصوم نبود. اتصال به عالم غیب نداشت. بزرگی و رشد و تعالی که به وراثت و یا جبر و تحمیل نیست. هر کس مسیر درست را بشناسد و اراده پیمودن راه حق و سلامت نفس را داشته باشد رسد به جایی که به جز خدا نبیند. عصاره ای از وجود و معارف خدا و سرآمد خلق خواهد شد.

غاده جابر به چمران گفت گمان می کنی اینگونه زندگی کنی میتوانی علی شوی؟ پاسخ همسرش را شنید شاید من نتوانم علی علیه السلام شوم اما راه رسیدن به او که بسته نیست. هر کس میتواند این مسیر را طی کند. بعد از شهادتش بود که غاده در وصفش این گونه گفت: مصطفی نمونه کوچک علی بود.

خدا ما را پرنده آفریده است. اگر بال و پر خویش را نشکنیم لذت پرواز را احساس خواهیم کرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فوتبال و آوردگاه زندگی

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۰ اسفند ۱۴۰۳، ۰۳:۰۸ ق.ظ

تصاویر/ شهید «مهدی رضایی مجد» (۱)

 

جواد خیابانی دوست داشتنی در اواسط نیمه اول بازی استقلال و پرسپولیس گلایه کرد که مسابقات حساس مثل دربی صرفا در کشورهای اروپایی جذاب است و در ایران کسالت بار بوده و از جذابیت لازم برخوردار نیست.

نیمه دو سراسر شور و هیجان بود. جواد خیابانی که به وجد آمده بود چندبار اذعان کرد چنین بازی پرنشاط و جذابی را در چهار پنج دهه اخیر ندیده است! اواخر مسابقه هم البته نکته خوبی گفت: یک حادثه و اتفاق کوچک میتوانست نتیجه را به گونه ای دیگر رقم بزند. فوتبال مثل زندگی است و هر آن باید انتظار هر واقعه ای را داشت....

من حرفش را تکمیل می کنم: زندگی و سرنوشت قابل پیش بینی نیست.

راستی اوایل نیمه اول بازی، جواد خیابانی یاد شهید رضایی مجد کاپیتان تیم ملی جوانان را در آستانه سالروز شهادت او (دهم اسفند 65/ شلمچه) زنده کرد و گفت او موقع شهادت، پیراهن تیم ملی را زیر لباس رزم بر تن داشت. زنده نگه داشتن یاد شهدا با رویکرد بیان خاطره ولو کوتاه مشابه روایتی که خیابانی داشت، تأثیرگذار و ارزشمند است.

در این مستطیل سبز، چه انسانها که به خدا رسیدند و چه بسیار که در ورطه تباهی غلتیدند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این فاصله دوست نداشتنی!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۸ اسفند ۱۴۰۳، ۰۹:۴۲ ق.ظ

تصاویر) نکوداشت محسن رفیق‌دوست

 

ذهن آدم است دیگر گاهی قلقلک می آید. رسانه ها می گویند یک میلیون و چهارصد هزار نفر در تشییع پیکر مطهر سیدالشهدای مقاومت شرکت داشته اند. دمشان گرم. حضور در تشییع هر چقدر باشکوه تر، چشم دشمن کورتر. اما با خودم می گویم اگر این تعداد نفری یک گلوله به سمت دشمن شلیک می کردند، چه اتفاقی رخ می داد؟ اگر نفری یک خشاب خالی می کردند یا یک آرپی جی می انداختند... مگر طول و عرض اسرائیل چند کیلومتر است؟ البته اینها صرفاً بازی ذهن است. چرا ظرفیت عظیم جهان اسلام بر ضد موجودیت رژیم اشغالگر، بسیج و عملیاتی نمی شود؟

بعضی رسانه های سوپرانقلابی! دارند گزیده سخنان سیدحسن نصرالله را دست به دست می کنند. سید این ماههای آخر از دست ما گله داشت. یعنی ما حتی فرزندان و حامیان خودمان را هم از خودمان آزرده ایم؟

بعضی هم از قول دوستان حزب الله لبنان می نویسند چرا موشکهایتان در زیر زمین است؟ چرا در مساله حجاب اینطور وا داده اید؟

دیشب یکی از سایتهای خبری گزارشی از برنامه بزرگداشت محسن رفیق دوست منتشر کرد. چقدر مسئولان و سرداران گرانقدر در این مراسم حضور داشتند. ناطق نوری هم بود، علی شمخانی هم بود، علی لاریجانی هم بود. در اینترنت جستجو کردم کاریکاتور گل آقا درباره رفیق دوست، چیزی پیدا نکردم. یک بار صحنه دادگاه را کشیده بود و نوشت: رفیق، دوسِت داریم! یاد مرتضی رفیق دوست و اعدام فاضل خداداد می افتم. راستی مردم درباره شمخانی و فرزند و دامادش چه می گویند؟ درباره ناطق نوری؟ درباره لاریجانی ها... در مازندران پنج نفر کاندیدای مجلس خبرگان بودند، چهارنفرشان باید رأی می آوردند و به مجلس می رفتند. فقط یکنفر باز می ماند. آن کس هم که باز ماند، آیت الله صادق لاریجانی بود. انتخابات پر رونقی هم نبود. اغلب از طیف ارزشی جامعه شرکت کرده بودند ولی انتخابشان پیام خاصی داشت.

اصلاً همین همایش نکوداشت محسن رفیق دوست چرا حتی بین نیروهای ارزشی و انقلابی هم بازتاب رسانه ای نداشته است؟ چرا کسی برای این نوع کارها، برای این نوع افراد، تره خرد نمی کند؟ انتخابات اخیر ریاست جمهوری چقدر توانست نیروهای بالادستی نظام را در فکر فرو ببرد؟ چرا قاطبه جوانان حزب الله راهشان را از انقلابی های قدیمی بالانشین جدا کرده اند؟ این شکاف را چطور باید پر کرد؟ چرا آقایان نمی خواهند فکر کنند؟ چرا نمی آیند حرف بچه های حزب اللهی را خارج از چارچوب تعاملات سازمانی بشنوند و البته پاسخگو باشند؟ و همچنان مدعی انحصار اقلیتی در تصدیق واژه "انقلابی" و مصادره آن بوده و اکثریت ارزشی منتقد خویش را سوپر انقلابی و خوارج می نامند! شما که غیرانقلابی ها را نتوانستید جذب کنید دیگر چرا انقلابی ها را از خودتان فراری می دهید؟ دقیقاً بهره هوشی شما چقدر است؟

یک صحبتی را آقا دو بار در سالهای 75 و 76 تکرار کرد و بسط داد با موضوع عوام و خواص و عبرتهای عاشورا. نمیدانم نسل جدید آن را خوانده اند یا نه؟ نمیدانم نسل قدیم آن را از یاد برده اند یا نه؟ ولی دنیا خیلی حیله گر است. همه ما در چرخه امتحان قرار خواهیم گرفت. سابقه انقلابی، رزومه های پرطمطراق، میزهای چهارگوش پر زرق و برق، فیشهای حقوقی تپل مپل، درجه و جایگاه و... ملاک نیست. هر روز در دو راهی خیر و شرّ، در دو راهی حق و باطل در دو راهی خود یا خدا قرار خواهیم گرفت. هر آن باید خودمان را محک بزنیم آیا آماده پیوستن به قافله عاشورا هستیم یا نه؟ اگر دست و دلمان لرزید و در مقابل نص فرمان امام، اجتهاد کردیم و بهانه آوردیم؛ یزیدی نباشیم لااقل در شمار خیل تماشاگران بی تفاوت واقعه عاشوراییم که صدالبته نقش و تأثیرشان کمتر از یزیدیان نبوده است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

استقلال – الریان، سه نکته

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱ اسفند ۱۴۰۳، ۰۷:۴۷ ق.ظ

سه دو یک، کوشکی و گل! | ورزش سه

 

کوشکی بازیکن فیکس نبود. شاید اصلاً قرار نبود وارد بازی شود. از دقیقه سی و چهار با آسیب دیدگی مسعود جمعه، مربی تن به تعویض اجباری داد و علیرضا کوشکی را وارد میدان کرد. کوشکی در نیمه اول بیشتر از بازیکنی که به جایش وارد زمین شده بود صاحب توپ شد اما اغلب با کندی و معطلی یا کم تجربگی، فرصتها را از بین می برد، جوری که آدم حق می داد مربی او را بازیکن رزرو و روی نیمکت نگه دارد.

نیمه دوم اما کوشکی ریز نقش، قدر فرصتهایی که به دست آورد را بیشتر دانست. جوری درخشید که به نوعی محور زمین قرار گرفت و اغلب توپها ختم به او می شد. گل اول را که محمدرضا آزادی به ثمر رساند با پاس و موقعیت سازی خوب کوشکی شکل گرفت. گل دوم را که خودش زد تاکتیکی و زیبا آنهم در بین چهار مدافع قطری، گل تاریخی به حساب می آمد. تا پایان بازی هم نام کوشکی از زبان گزارشگر نمی افتاد. اگر بازی خیره کننده و کم نظیر سیدحسین حسینی در دروازه تیم استقلال را کنار بگذاریم، کوشکی جوان و خوش آتیه را باید بهترین بازیکن میدان دانست.

یک- گاهی شرایطی که از سر جبر و بر خلاف تدبیر و برنامه بر ما تحمیل می شود بیشتر به نفع ماست.

دو- آدم هایی که روی شان حساب نمی کنیم یا لااقل آدم های اصلی بازی زندگی ما نیستند گاه می توانند در روند زندگی ما سرنوشت ساز باشند.

سه- آدم ها گاهی خراب می کنند و خوب نمی درخشند، اما نباید زود ناامید شد و باز هم باید به آنها فرصت داد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پای دل

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۹ بهمن ۱۴۰۳، ۰۹:۳۱ ق.ظ

پوستر/کاش پای دل ما هم به نوایی برسد

 

در خانه پدرش زندگی می کند، مغازه اش اجاره ای است. درآمدش همین حقوق روزانه حاصل از کار پیرایشگری است. ماشینی قدیمی دارد که خرج می تراشد. فراخوان کمک به جنگ زدگان فلسطین و لبنان که داده شد، همسرش گردنبد و دخترش گوشواره طلا را بردند و هدیه دادند.

دلش هوای کربلا داشت. سفری ارزان قیمت برایش فراهم شد؛ اما باز هم پولش برای زیارت خانوادگی کافی نبود. گفت: آخر شب، مشتری داشتم و بعدش باید می رفتم خانه. طرف تازه از کربلا آمده بود. گفتم: من هم ان شاءالله به زودی می روم. حرف دیگری نزدم. گفت: چه خوب!

موقع رفتن، هزینه سلمانی را با کارتخوان کشید. بعد یک اسکناس هم گذاشت توی جیبم گفت: خرج سفر. سوار ماشین که شدم از سر کنجکاوی، پولی که داده بود را از جیبم در آوردم و نگاه کردم. یک اسکناس صد دلاری بود؛ درست به همان میزان که کم داشتم.

یادش آوردم یک بار جمله ای را به من گفته بود: اهل بیت هیچ وقت زیر دِین کسی باقی نمی مانند. مطمئنم همه پولهایی که برای خدا داد جبران می شود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا